این پژوهشگر و استاد دانشگاه در گفتوگو با ایسنا درباره جایگاه ادبیات تطبیقی، اظهار کرد: ادبیات تطبیقی، روابط عمومی و روابط بینالملل ادبیات محسوب میشود زیرا اگر بخواهید ادبیات یک کشور را با ادبیات کشورهای دیگر مقایسه و درباره آنها گفتوگو کنید این کار را ادبیات تطبیقی انجام میدهد. همچنین اگر ادبیات کشوری بخواهد با رشتههای دیگر مثلا جامعهشناسی و روانشناسی گفتوگو کند و مبادله داشته باشد باز هم ادبیات تطبیقی باید دخالت کند.
او افزود: ادبیاتی که ادبیات تطبیقی نداشته باشد در پیله خود گرفتار میشود و نمیتواند از آن خارج شود. پس مسئله مهم این است که بتوانیم ادبیات تطبیقی را در ایران توسعه دهیم تا ادبیات فاخرمان بتواند با دیگر ادبیاتها و دیگر رشتهها گفتوگو کند.
نامورمطلق خاطر نشان کرد: بدون ادبیات تطبیقی و نظریههای آن نمیتوانیم به گسترش ادبیاتمان بپردازیم و واردات ادبی ما دچار اختلال و تشتت میشود؛ مانند این است که کشوری واردات بیرویه کالا داشته باشد و فکری برای صادرات نشود. ادبیات تطبیقی میتواند نقش گمرگ ادبیات را داشته باشد، وارادات و صادرات را رصد کند و جایی که از مرز خارج میشود، هشدار دهد و صادرات را تقویت کند.
او با تأکید بر اینکه ادبیات تطبیقی جایگاه مهمی دارد، گفت: متأسفانه ادبیات تطبیقی جایگاه خود را در ایران پیدا نکرده و درک نشده است زیرا اگر درک میشد، نظام آموزش عالی و سیستمهای پژوهشی جایگاه مهمی برای ادبیات تطبیقی قائل میشدند. یکی از مشکلات ادبیات تطبیقی ما این است که رویکرد و روشهای مناسبی برای مطالعات ادبیات تطبیقی نداریم. البته بسیاری از متون به نام ادبیات تطبیقی است که بدون رویکرد و روش نقد مناسب صورت میگیرد.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: با وجود اینکه ما در ادبیات حداقل ادبیات کلاسیکمان دست بالا را داریم و میتوانستیم با کمک این رشته عقایدمان و ادبیات فارسی را منتشر کنیم و برای تصاحب جایگاه شایستهمان اقدام کنیم به دلیل نبود توجه به ادبیات تطبیقی، از این قابلیت ادبیاتمان استفاده نکردهایم.
او افزود: به نظرم ادبیات تطبیقی رشته مستقل و حتی یک دانشکده خاص خودش را میخواهد که در این دانشکده بعد از بررسی مبانی ادبیات تطبیقی به ادبیات تطبیقی بین ایران و کشورهای عربی، ایران و کشورهای اروپایی، ایران و کشورهای ترکزبان و ایران و کشورهای آسیایی پرداخته شود. هرکدام از اینها میتوانستند یک رشته مستقل در یک دانشکده باشند اما ادبیات تطبیقی در کشور ما به عنوان یک رشته مستقل هم مطرح نشده است که این موضوع به خاطر ناآشنایی برنامهریزان آموزشی در سطح آموزش عالی با این رشته بوده است.
نامورمطلق با اشاره به فعالیتهای فرهنگستان زبان و ادب فارسی در زمینه ادبیات تطبیقی خاطر نشان کرد: هنوز این رشته در سطح ایران شناخته نشده است، تلاشهای فرهنگستان و وزارت علوم نیز برای معرفی و ترویج این رشته کافی نبود تا ادبیات تطبیقی بتواند جایگاه خود را پیدا کند. به نظرم ما نیازمند گفتوگو و برگزاری نشستهای بیشتر با مدیران ارشد و تصمیمگیر هستیم.
او اضافه کرد: ما در حوزه ادبیات تطبیقی متخصصان زیادی داریم، البته متخصص صاحبنظر کم داریم. باید با مسئولان وزارت علوم و مسئولان فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفتوگوی جدی انجام شود تا بعد از توجیه اهمیت و تعریف تازه ادبیات تطبیقی بتوانیم وارد عرصه تازه و عصر نو در ادبیات تطبیقی خودمان شویم. کشورهای صاحب ادبیات همگی ادبیات تطبیقی را جدی گرفتهاند و یک نظریه بنیادی برای آن دارند اما در ایران هیچگاه ادبیات تطبیقی به خاطر بیتوجهیهایی که به آن شده به مرحله نظریه و تألیف نرسیده است. امیدوارم از این دوره خارج و وارد عصر خوب و طلایی در ادبیات تطبیقی شویم.
این پژوهشگر در پایان یادآور شد: کتابهای «درآمدی بر اسطورهشناسی»، «درآمدی بر بینامتنیت: نظریه و کاربردها» و «بینامتنیت: از ساختارگرایی تا پسامدرنیسم» به ما کمک میکند که بتوانیم ادبیات تطبیقی را روشمند بشناسیم.