او مسیح نامیده شده است چون چشم ندارد.
ازهری می گوید:
او مسیح یک چشم است و دجّال بدان وصف نامیده شد و همانند آن.
ابوعبید می گوید:
مَسَح فی الارض؛ یعنی در زمین به گشت و گذار پرداخت و مَسَحَتِ الابِلُ الاَرضَ یَومها دَأباً؛ یعنی شتر در زمین بسیار راه رفت.
و گفته شده:
عیسی (علیه السلام)، مسیح نامیده شده چون با برکت احاطه شده است.
ابوالعبّاس گفته است:
حضرت عیسی (علیه السلام)، مسیح نامیده شد؛ چون زمین را طی می کرد و به مناطق مختلف می رفت.
ابن فارس می گوید:
دجّال، مسیح نامیده شده است؛ زیرا یک نیمه ی صورتش صاف است و چشم و ابرو ندارد.
و گفته شده است:
هر دو چشم او معیوب است. یکی از چشمش فرو رفته و گود است و دیگری برجسته و برآمده؛ همانند برجستگی یک دانه ی انگور در میان دیگر دانه ها. (1)
این شخص مسیح دجّال توصیف شده است؛ زیرا حق را با باطل می پوشاند. دجّال برگرفته شده از واژه ی دَجَلَ به معنای پنهان کردن و پوشاندن است و برای تفاوت گذاشتن میان او و حضرت عیسی (علیه السلام)، عیسی (علیه السلام) را به دلیل گشت و گذارش به قصد عبرت گرفتن در زمین، مسیح نامیده اند. بنابراین عیسی (علیه السلام)، مسیحِ هدایت و دجّال، مسیحِ ضلالت و گمراهی است. (2)
ابوداوود در «سنن» گفته است:
مسیح با تشدید یعنی دجّال و بدون تشدید، یعنی عیسی (علیه السلام).
و فریدی به نقل از خلف بن عامر می گوید:
مسیح با تشدید و بدون تشدید به یک معناست و به دجّال و عیسی (علیه السلام) هر دو مسیح می گویند و تفاوتی در معنای آن دو نیست.
جوهری در «الصحّاح» گوید:
کسانی که واژه ی مسیح را بدون تشدید تلفّظ می کنند، آن را به معنای گشت و گذار در زمین و کسانی که آن را با تشدید تلفّظ می کنند، آن را به معنای نداشتن چشم به کار می برند.
حافظ [شوکانی] می گوید:
برخی مسیح را به صورت مسیخ برای اشاره به دجّال نقل کرده و آن را ناشی از تصحیف دانسته اند.
از ابن عبّاس روایت شده:
او دستش را بر هر صاحب عیب و نقصی می کشید، آن را مسح می کرد و وی شفا می یافت.
و گفته شده:
او مسیح نامیده شده؛ چون کف پایش صاف بوده و گودی نداشته است. و گفته شده:
مسیح نامیده شد چون بدنش به هنگام تولد به روغن مالیده و آغشته بود. و در مورد این گفتار، خداوند متعال می فرماید:
«بِکَلِمَةٍ مِّنهُ اسمُهُ المَسیحُ عِیسَی ابنُ مَریَمَ؛ (3) به کلمه ای از جانب خود که نامش میسح عیسی بن مریم است.» ابومنصور می گوید:
خداوند آغاز کارش را کلمه نامید؛ چون کلمه را بر او (مریم) القا کرد و سپس کلمه را به صورت بشر درآورد و معنای کلمه، فرزند است. بنابراین معنای آیه چنین می شود: (خداوند) به تو (ای مریم!) بشارت می دهد فرزندی را که نامش مسیح است.
و مسیح دروغگو، همان دجّال است و دجّال مسیح نامیده شده؛ زیرا چشمش صاف شده و با آن نمی بیند. عیسی (علیه السلام)، مسیح نامیده شد و این نام را خداوند به وی اختصاص داد و نیز برای اینکه حضرت زکریّا (علیه السلام) بر او دست کشید و مسح کرد. از ابوهیثم روایت شد که گفته است:
مسیح بن مریم (علیه السلام) صدّیق (بسیار راستگو) است و متضادّ صدّیق، مسیحِ دجّال، یعنی گمراه دروغگو است.
گفته شده خداوند دو مسیح را آفریده که این دو، ضدّ و دشمن همدیگرند: مسیح بن مریم (علیه السلام) که کوران و پیسان را شفا می داد و مردگان را به اذن خداوند زنده می کرد، همچنین دجّال نیز به اذن خداوند مرده را زنده می کند و زنده را می میراند، ابر به وجود می آورد و گیاه می رویاند، پس آنان دو مسیحند. یکی مسیحِ هدایت و دیگری مسیحِ گمراهی و ضلالت.
منذری گوید:
به ابوهیثم گفتم: گفته اند که عیسی (علیه السلام) از آن جهت مسیح نامیده شده که با برکت احاطه شده بود و دجّال، مسیح نامیده شده؛ چون چشم ندارد، او این مطلب را انکار کرد و گفت: این مسیح، ضدّ آن مسیح است. گفته می شود: «مسحه الله»، یعنی خداوند وی را نیکو و زیبا آفرید و نسبت به دجّال گفته می شود مسحه الله، یعنی خداوند او را زشت و نفرین شده آفرید و مسیح یعنی دروغگو. (4)
و در حدیث آمده است:
«امّا مسیح گمراهی و ضلالت چنین است».
بنابراین، این حدیث بیانگر آن است که عیسی (علیه السلام)، مسیحِ هدایت و دجّال، مسیحِ ضلالت و گمراهی است.
دجّال نیز مسیح نامیده شده است؛ چون یکی از دو چشمانش صاف است و بر همین اساس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره ی مسیح دجّال فرمودند:
«و أعوذ بک من فتنة المسیح الدّجال هو المسیح الکذّاب، یخرج قبل ظهور المسیح الصادق (علیه السلام) و ذلک لان المسیح إنما یکون بمعناه المعروف و الدّجال هو الکذّاب المدّعی. فلابد و أن یکون دجالاً یولد من غیر أب و یفعل بعض أفعال المسیح عیسی بن مریم (علیه السلام)، فیؤمن به الیهود قاطبة و یدعون أنه هو المسیح الموعود فی توراتهم، فإنّهم لعنهم الله منتظرون لظهوره بعد؛
به خدا پناه می برم از فتنه ی مسیح دجّال! همان مسیح دجّال است که پیش از ظهور مسیح (علیه السلام) راستین و راستگو خروج می کند؛ چون مسیح به همان معنای معروف است و دجّال همان دروغگوی مدّعی است. پس باید فردی باشد که بدون پدر متولّد شود و برخی از کارهای مسیح عیسی بن مریم (علیه السلام) را انجام دهد و تمام یهودیان به وی ایمان آورند و ادّعا کنند که او همان مسیح موعود در توراتشان است. خداوند آنان را لعنت کند که هنوز هم منتظر ظهورش هستند.»
بنابراین، تنها به این دلیل به او مسیح دجّال گفته شده است که او مدّعی است روح الله، کلمه و فرزندش است بدون آنکه از پدر متولّد شده باشد. پس از آن، مسیح حقیقی، یعنی عیسی بن مریم (علیه السلام) نازل می شود و او را می کشد.
از عبادة بن صامت روایت شده که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«إِنِّی قَد حَدّثتُکُم عَنِ الدّجّالِ حَتّی خَشِیتُ أن لَا تَعقِلُوا، إنّ مَسِیحَ الدّجّالِ قَصِیرٌ أفجَحٌ جَعِدٌ أعوَرُ مَطمُوسُ العَینِ، لَیسَ بِنَاتِئَةٍ وَ لَا حَجرَاءَ، فَإن اُلبِسَ عَلَیکُم فَإِنّ رَبّکُم لَیسَ بَأعوَرَ؛ (5)
من با شما درباره ی دجّال سخن گفتم تا جایی که ترسیدم، متوجّه نشوید. همانا مسیح دجّال مردی کوتاه و گشاده پا با موهای کوتاه و در هم پیچیده و یک چشم فرو رفته و در گودی قرار گرفته است. اگر امر بر شما مشتبه شد، بدانید که پروردگار شما یک چشم نیست.»
اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «بدانید که پروردگارتان یک چشم نیست» چون او ادّعای پروردگاری می کند؛ همانگونه که چنین ادّعایی به مسیح صادق (علیه السلام) گفته شده است. از این رو پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به ساده اندیشانِ ناآگاهِ از امّتش که حقیقت مسیح دجّال برای آنان کاملاً روشن نیست، خبر داد که خداوند متعال ناقص نیست و بنابراین خداوندی و پیامبری مسیح دجّال، آنگونه که مسیحیان ادّعا می کنند، صحّت ندارد.
از جمله مواردی که تأکید می کند مسیح دجّال در مقابل مسیح صادق (علیه السلام) نامیده شده، روایتی است از ابن عمر که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«رأیتُنِی اللَّیلَةَ عِندَ الکَعبَةِ، فَرَأَیتُ رَجُلا آدَمَ، کَأحسَنِ مَا أَنتَ رَاءٍ مِن أدمِ الرِّجَالِ، لَهُ لِمَّةٌ کَأحسَنِ مَا أنتَ رَاءٍ مِنَ اللِّمَم، قَد رَجَّلَهَا، فَهِیَ تَقطُرُ مَاءً، مُتَّکِثًا عَلَی رَجُلَینِ أو عَلَی عَوَاتِقِ رَجُلَینِ یَطُوفُ بَالبَیتِ، فَسَألتُ: مَن هَذَا؟، فَقِیلَ: هَذَا المَسِیحُ ابنُ مَریَمَ، إذ أنَا بِرَجُلٍ جَعدٍ قَطَطٍ أعوَرِ العَینِ الیُمنَی کَأنَّهَا عِنَبَةٌ طَافِیَةٌ، فَسَألتُ: «مَن هَذَا؟» فَقِیلَ: هَذَ المَسیحُ الدَّجَّالُ؛
امشب دیدم که در کنار «کعبه» هستم. آنگاه دیدم مردی گندم گون از زیباترین مردان گندم گونی که دیده شده، دارای موی فروهشته و انبوهی از زیباترین موهایی که دیده شده که از آن آب می چکید و تکیه بر دوش دو مرد طواف می کرد. پرسیدم: این کیست؟ گفتند: این مسیح بن مریم (علیه السلام) است. سپس فرمودند: آنگاه مردی [دیگر] با موهای انبوه، پیچیده و مجعّد که چشم راست نداشت؛ گویی که چشمش نابیناست، شبیه ترین مردمانی که دیدم به ابن قطن بود و دو دستش را روی شانه ی دو مرد گذاشته و دور کعبه طواف می کرد. پرسیدم: این کیست؟ گفتند: این مسیح دجّال است.»
علما این حدیث را صحیح می دانند. از همین رو، این حدیث و امثال آن از نظر لفظ و معنا، برای شناخت مسیحِ دجّال صحیح است؛ ولی سایر روایات در مورد وی و داستان های او مانند داستان ابن صیّاد و امثال آن، روایاتی ضعیف است - که نه موجب علم است و نه عمل - یا جعلی و ساخته ی ذهن داستان نویسان فریب کاری است که گفته های باطل و یاوه هایشان را پس از آمیختن با حقایق روشن در میان عامّه ی مردم رواج داده و تصویر نادرست و نازیبایی از دین ارائه می دهند و بنیان دین را از پایه ویران می سازند. از خداوند متعال بر آنچه که وصف می کنند، یاری می جوییم و به او پناه می بریم. (6)
برخی محدّثان روایت کردند:
مِسّیح، با کسره و تشدید، در مورد دجّال و بر وزن سِکّیت است.
ابن اثیر گوید:
ابوالهیثم گفت: او همان است که خلقتش زشت و مسخ شده است و گفت: و او هیچ حقیقتی ندارد.
از ابن عمر روایت شده است که گفت:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) فرمودند:
«أرانی الله رجلاً عند الکعبة آدم کأحسن من رأیت. فقیل لی: هو المسیح بن مریم. قال: و إذا أنا برجل جعدٍ قططٍ أعور العین الیمنی کأنها عنبةٌ طافیة. فسألت عنه فقیل: المسیح الدّجال، علی فعّیل؛
خداوند متعال در کنار کعبه، مردم گندم گونی از زیباترین کسانی که دیده بودم، به من نشان داد. به من گفتند: او مسیح بن مریم است. گفت: همچنین فردی با موی انبوه و مجعّد که چشم راستش کور، همانند یک دانه ی انگور شناور است، دیدم. در مورد او پرسیدم. گفته شد: او مِسّیح دجّال است.» [بر وزن فِعِیل].
پس هرگاه کسی مَسیح را صفت دجّال بداند، به این دلیل بوده که اصلش کسی است که چشم ندارد. پس این واژه از معنای مفعول بر وزن فعیل آمده است؛ همانگونه که در مورد مجروح می گویند، جریح (زخمی) و مطبوخ، طبیخ (پخته شده) و در توضیح اینکه عدّه ای در توصیف دجّال، او را مِسّیح گفته اند، باید گفت: این واژه برای مبالغه در وصف است؛ همانند اینکه گفته شود: مرد فِسّیق سِکّیر (مردی بسیار فاسق و مست).
بساری روایت کرده اند:
دجّال، مسیح نامیده شده است؛ چون یکی از دو چشمانش از بین رفته یا منظور از آن مسیح دروغگوست که کمی پیش از ظهور مسیح راستین (علیه السلام) خروج می کند. (7)
پینوشتها:
1. شرح اصول الکافی، ج 21، ص 82.
2. الثمر الدّانی، ص 123.
3. سورة آل عمران (3)، آیة 45.
4. نک: لسان العرب، ج 3، ص 595؛ تاج العروس، ج 2، ص 225.
5. روایت ابوداود آن گونه که در مصباح، ص 476 آمده است.
6. مجلسی، محمّد باقر، بحارالانوار، ج 88، ص 92.
7. بحارالانوار، ج 91، صص 69-76؛ ابن طاووس، علیّ بن موسی، اقبال الاعمال، ج 2، ص 219.
منبع مقاله :
کامل، حیدر؛ (1391)، دجال آخرالزمان، تهران: موسسه فرهنگی موعود عصر (عج)، چاپ اول