مهدویت و جهانی شدن

درباره آینده بشر دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. گروهی معتقدند که؛ فساد و شر و بدبختی لازمه جدا نشدنی حیات بشری است و به خاطر پیشرفت حیرت آور صنایع و سلاحهای مخرب، بشر به دست ساخته های خویش محکوم به فنا می باشد

مهدویت و جهانی شدن

مقدمه

درباره آینده بشر دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. گروهی معتقدند که؛ فساد و شر و بدبختی لازمه جدا نشدنی حیات بشری است و به خاطر پیشرفت حیرت آور صنایع و سلاحهای مخرب، بشر به دست ساخته های خویش محکوم به فنا می باشد. اما طرفداران ادیان مسئله آینده جهان را روشن می بینند و با اندیشه پیروزی نهایی و تشکیل مدینه فاضله و یک حکومت جهانی بر اساس قسط و عدل – که آرزوی دیرینه ملت ها و فرهنگهاست -، جهان را از آن خود، و پیروزی نهایی را با خود می بینند. در اسلام نیز، توجه به آینده و تشکیل حکومت جهانی بر اساس رهبری حضرت مهدی (عج)، بخصوص در میان شیعیان جایگاه خاصی می دارد، به گونه ای که بحث «انتظار» و تفکر مهدویت بصورت قسمتی از زندگی آنان عجین شده است. این در حالی است که روند تحولات سریع در زمینه های گوناگون علم و صنعت و دانش و کشاورزی و...سبب شد تا همه چیز دیگر در سطح جهانی نگریسته شود و بالاخره در دهه ی خود، پس از جامعه فرا صنعتی و فرا مدرن که بعنوان پیش در آمد محسوب می شوند، مفهوم «جهانی شدن» رایج گردد و مفهوم مسلط دوران معاصر باشد. هدف از این مقاله رویکرد و تفسیر به هر یک از دو پدیده، جهانی شدن و حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) تمایز و مقایسه بین آن دو، در وهله اول می باشد، بیان مبانی حکومت حضرت (ع) زمینه های ایجاد شرایط بهتر برای حضور حکومت حضرت (ع)، آثار و پیامد ها و اهداف حکومت، و راهکارها و وظایف مسلمان، دومین هدف برتری است که مقاله به آن می پردازد.

گفتار اول: جهانی شدن؛ تفسیر ها و رویکرد ها

1- تعریف «جهانی شدن»

تعریف واحد و مورد اجتماع از جهانی شدن وجود ندارد. اختلاف و تفاوت در تعریف این واژه، همانند سایر مفاهیم تا حدی از ویژگی مفاهیم و مدالیل در علوم انسانی و اجتماعی نشأت می گیرد. جهانی شدن همانند بسیاری از واژه ها و مفاهیم دالّ شناور و تهی است که به مدلول معینی ارجاع نمی دهد. نکته دیگر در مطالعه این مفهوم، زواید دید پژوهشگران به این مقوله است. از این منظر، تعاریف مختلف را می توان به دسته های زیر تقسیم کرد:

الف ) تعریف جهانی شدن از منظر اقتصاد سیاسی بین الملل؛

ب ) تعریف جهانی شدن از منظر سیاست بین الملل؛

ج ) تعریف جهانی شدن با عنایت به فرهنگ ها و تمدن بشری. البته طبقه بندی مذکور به معنای تفکیک کامل ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در بحث جهانی شدن نیست، زیرا در دنیای کنونی حوزه های سه گانه یاد شده آنچنان در هم تنیده و به هم متصل اند که در عمل، امکان تفکیک با مشکل مواجه می سازد. این امر بدان معناست که پدیده جهانی شدن را نمی توان به عنوان مقوله تک بعدی مورد مطالعه قرار داد. برخی جهانی شدن را غربی شدن تفسیرمی کنند و بر این باورند که این مفهوم ادامه اندیشه های افرادی چون دورکیم و ماکس و بر در رابطه با تکامل جامعه مدرنیزه غربی است. دسته دیگر جهانی شدن را مترادف با آمریکایی شدن می دانند و ماهیت آن را با تحمیل الگوی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آمریکا بر سایر کشورها توضیح می دهند. دسته ای هم حوزه وسیعتر را برای آن در نظر گرفته، جهانی شدن را با گسترش و توسعه سرمایه داری جهانی تحلیل می کنند. در این نگاه جهان شدن، فرایند تاریخی است که در انقلاب صنعتی قرن نوزده ریشه دارد. مارتین آلبرو در تعریف جهانی شدن می گوید: جهانی شدن فرایندی است که بر اساس آن همه مردم جهان در یک جامعه واحد و فراگیر جهانی با هم پیوند می خورند. برخی از نویسندگان تلاش می کنند تا میان دو مفهوم جهانی شدن و جهان سازی تفکیک نمایند. از این منظر، جهانی سازی بعنوان پروژه ای از قبل طراحی و هدایت شده مطرح می گردد و در ورای آن عاملیت و اراده انسانی نهفته است. در حالیکه بر اساس جهانی شدن ما با فرایندی طبیعی و غیر ارادی روبه رو هستیم.

2- پیشینه تاریخی جهانی شدن:

کاربرد واژۀ «جهانی، در ادبیات سیاسی و دارای قدمت طولانی است، اما اصطلاح جهانی شدن، جهانی کردن ، و جهان گرایی قدمت چندانی ندارد و تنها پس از حدود سال 1960 رواج یافت. کاربرد این مفهوم به شکل امروزی به دهه هشتاد باز می گردد. در مورد پیشینه تاریخی جهانی شدن عمدتاً سه احتمال یا فرضیه را می توان مطرح کرد:

1- جهانی شدن فرایندی است که ریشه در تاریخ اجتماعی بشر دارد و بنابراین، از ابتدای تاریخ بشر وجود داشته و در عصر حاضر شتاب بیشتری به خود می گیرد؛

2- جهانی شدن همراه با نو گرایی ( مدرنیزاسیون ) و توسعه سرمایه داری شکل گرفته و اخیراً از شتاب ناگهانی و بیشتری برخوردار شده است؛

3- جهانی شدن فرایند متأخر و همراه با سایر فرایند های اجتماعی نظیر فرا صنعیت شدن فرا نوگرایی یا شالوده شکنی سرمایه داری است (واترز،1379،صص13-14).رابرتسون که خود از نخستین نویسندگان این موضوع به شمار می آید، بر این باور است که جهانی شدن چیز تازه ای محسوب نمی شود، بلکه تاریخ آن به زمان نو گرایی و ظهور سرمایه داری بر می گردد. نو گرایی فرایند جهانی شدن را خلق نمی کند، بلکه آن را تسریع می نماید. بنابراین آن چه امروزه بعنوان جهانی شدن مطرح است فرایند تاریخی می باشد با این تفاوت که جهانی شدن کنونی ماهیت واکنشی بودن دارد؛ بدین معنا که جهان از وضعیت «در درون خود بودن » به حالت «بودن برای خود» تبدیل شده است. (طاهری،1379)«آنتونی گید نز» از دیگر پژوهشگرانی است که جهانی شدن را با وضعیت مدرنیزم پیوند می زند. به نظر وی، جهانی شدن امری جز حرکت شتاب آلود مدرنیته نیست. وی جهانی شدن را حاصل جمع مجموعه ای از لوازم و پیامد های جامعه مدرن می داند که در بستر این جامعه شکل می گیرد. وی معتقد است که جامعه مدرن باویژگیهای نظیر نظام سرمایه داری وتولید کالا، صنعت گرایی، کنترل دولت ازطریق تکنولوژی وتمرکز برابزارهای صنعتی برای کنترل وهدایت، بصورت طبیعی به سوی جهانی شدن حرکت میکند. بنابراین گیدنز، برخلاف رابرتسون جهانی شدن را نتیجه مستقیم نواگرایی می داند، زیرا هریک ازپویایی های سه گانه نوگرای دارای گرایشهای جهانی کننده درروابط اجتماعی است. تفکیک زمان – مکان، ازجاکندن وانعکاسی بودن به مفهوم روابط پیچیده ای بین فعالیتهایی محلی وتاثیر متقابل درفاصله های دور است واین مهمترین خصلت جهانی شدن محسوب می شود(واترز،1379)دریک جمع بندی کوتاه می توان گفت که درمورد پیشینه تاریخی جهانی شدن عمدتاً دو دیدگاه کلی مطرح است: 1- دیدگاهی که جهانی شدن را بعنوان پدیدها کاملاً جدید وبی بدیل تلقی میکند و2- دیدگاهی که آن را شکل جدیدی اززندگی دربستر جامعه صنعتی، مدرن یا فرامدرن می داند. با لطبع، درچارچوب رویکرد نخست الزاماً به نفی طبیعی بودن آن نمی انجامد ومجال لازم برای طرح فرضیه پروژه بودن آن رانیز منتفی نمی سازد، درحالیکه درچارچوب تلقی دوم اساساً احتمال پروژه بودن آن منتفی است زیرا جهانی شدن یکی ازمراحل حرکت تدریجی دتکاملی جهان صنعتی ومدرن به سوی درهم نوردیدن مرزهای ملی میباشد.

3- عوامل جهانی شدن:

درمورد عوامل مؤثربرجهانی شدن وبه تعبیر دیگر عوامل مؤثربر شکل گیری وتحقق وضعیت مرسوم به جهانی شدن، دیدگاه های متفاوت واحیاناَ متناقض ارائه شده است . برای ارائه گزارش منسجم ازدیدگاههای موجود دراین زمینه، مجموع این نظریه ها را دردوطبقه کلی میتوان بیان نمود:

1-نظریه های تک علّی

2-2- نظریه ها وتفاسیر چند علّیتی

دیدگاه تک عاملی:

والراشتاین ازجمله نویسندگانی است که با تحلیل تک عاملی به بررسی جهانی شدن پرداخته است. درتلقی والراشتاین که عمدتاً ازمنظر اقتصادی وبه خصوص اقتصادبین المللی به تحلیل می پردازد، جهانی شدن به جهانگیر وفراگیر شدن اقتصاد سرمایه داری تفسیر میشود، بنابراین توسعه وفراگیری نظام سرمایه داری عامل اصلی پدید آوردن مقوله جهانی شدن می باشد. جیمز روزنا ازدیگر نظریه پردازان دربحث جهانی شدن برروابط فراملی یا فراملی شدن روابط تاکید دارد ومیگوید: تحولات پویا که حاصل نوآوریهای تکنولوژیک بوده وباپیشرفت ارتباطات وحمل ونقل تقویت شده، تشکل ها ی جدی را به صحنه آورده است وتلاش این متشکل ها ونهادهای نوبرای دسترسی به منابع خارجی یا تعامل با همگنان خود در خارج از کشور موجب تشدید و گسترش پویایی جهانی شده است. وی از سیاست فرا بین المللی یاد کرده، سر آغاز آن را توسعه تکنولوژی می داند. فن آوری جدید ویژگی هایی دارند که عبارتند از:

1- فرا صنعتی شدن در جمعیت توسعه تکنولوژی میکرو الکترونیک که فواصل مکانی و زمانی سیاره زمین را کاهش داده و امکان جابجایی سریع افراد، عقاید و منابع را در سراسر جهان فراهم کرده است؛

2- ظهور مسائل جدید که حل آن فراتر از اقتدار هر یک از دولتهاست؛

3- کاهش توانایی دولتها برای حل مشکلات بر اساس موازین ملی؛

4- ظهور تشکل های فرعی جدید و نیرومند در جوامع ملی؛

5- افزایش سطح تخصص، آموزش و تقویت واکنش شهروندان در قبال اقتدار دولت که ضربه پذیری آنان را کاهش داده است (واترز،1379)

دیدگاه چند عاملی:

دسته دوم نظریه ها، ریشه ها و عامل جهانی شدن را با رویکرد چند عاملی مورد تحلیل قرار می دهند. در ذیل به نظریات برخی پژوهشگران در این زمینه، اشاره می شود:

آنتونی گیدنز: گیدنز جهانی شدن را از منظر ابعاد مختلف نظام دولت – ملت، نظم نظام جهانی، تقسیم بین المللی کار و اقتصاد سرمایه داری جهانی مطرح می کند. به نظر گیدنز، جهانی شدن فرایند پیچیده ای است که از عوامل متعدد تاثیر پذیرفته است. وی مجموعه ای از این عوامل را در ذیل عنوان مدرنیته توضیح می دهد. به نظر او، مدرنیته در دل خود برخی گرایشهایی را حمل می کند که تمایل به جهانی شدن دارد، بنابراین جهانی شدن نتیجه مستقیم نو گرایی است (Giddense،1990،21)

رونالد رابرتسون: وی همانند گیدنز جهانیشدن را با مدرنیته و نوسازی عصر جدید مرتبط می داند و به نظر رابرتسون جهانی شدن ماهیت چند بعدی دارد و فهم چنین پدیده ای مستلزم رویکرد چند بعدی و همه جانبه و کثرت گرا می باشد. وی معتقد است جهانی شدن برخی از ابعاد زندگی مدرن را جهانی و جهانشمول کرد، هر چند روند های متعارضی را در خود پرورش داد. فهم نظام جدید جهانی مستلزم رویکرد چند بعدی و کثرت گرا است که در آن هویت های فرهنگی متعدد سازمانی، محلی، ملی، بین المللی و فراملی همانند عناصر مقوم جهانی هنوز فرایند تجلی هستند. (Rabertson،1989،68)

4- ماهیت جهانی شدن:

در مورد ماهیت جهانی شدن عمدتاً دو دیدگاه نسبتاً رایج مطرح شده است: عده ای ماهیت آن را بعنوان یک فرایند طبیعی و برخاسته از جوامع صنعتی و پسا صنعتی غرب می دانند. در چنین حالتی، تلقی بدبینانه یا قضاوت ارزشی آن منتفی است. گفته می شود جهانی شدن همانند سیستم های گذشته نظیر صنعتی شدن، مدرن شدن و فرا مدرن شدن سیستم و مفهوم جدیدی برای دنیای کنونی است.

در دیدگاه دیگر، جهانی شدن مقوله کاملاً جدیدی است که الزاماً با دنیای صنعتی و پسا صنعتی جوامع توسعه یافته ارتباط نمی یابد، بلکه امری تصنّعی و هدایت شده است که غرب آن را در راستای خواستها و منافع خویش تعقیب و هدایت می نماید، بنابراین جهانی شدن با مفاهیمی چون استعمار جدید و امپرالیستی فرهنگی و اقتصادی ارتباط پیدا می کند. تفاوت دو دیدگاه در مورد ماهیت جهانی شدن، دو نوع تلقی نسبت به سیاست بین الملل و مسائل جهانی را به همراه خواهد داشت. در حالیکه در دیدگاه نخست جهانی شدن به عنوان فرایند ناشی از گسترش فزاینده ازتباطات و تکنولوژی اطلاعات تلقی می شود، در دیدگاه دوم بعنوان پروسه ای هدایت شده که مترادف با غربی سازی است، مطرح می گردد. طبیعی است پذیرفتن هر یک از دیدگاهها و رویکردهای مزبور، نگاه ما به این مقوله و نحوه تعامل با آن را تحت تأثیر خواهد گذارد.

اگر بخواهیم ماهیت جهانی شدن را در دیدگاه های اندیشمندان این حوزه بررسی کنیم، می بینیم که رونالدرابرتسون جهانی شدن را «گسترش تجدد از جامعه به جهان و گسترش ویژگیهای محوری تجدد در مقیاس جهانی» می داند و مسیر جهانی شدن را در تقسیم تاریخ جهانی در پنج مرحله ترسیم می کند:

1- مرحله بدوی یا اولیه ( 1400 – 1750)

2- مرحله نخستین (1750 – 1875 )

3- مرحله جهش ( 1875 – 1925 )

4- مرحله تلاش برای کسب سلطه ( 1925 – 1969 )

5- مرحله عدم قطعیت ( 1969 -1992 ).

گیدنز توسعه جوامع جدید و جهانی شدن را با هم مرتبط می داند. به اعتقاد او: نو گرایی و مدرنیزم دارای ویژگی های پویایی است که گرایش های جهانی کننده در روابط اجتماعی دارد. از جمله این ویژگیها که برای جامعه مدرن بیان می کند عبارتند از:

1- نو سازی مستلزم نظام سرمایه داری تولید کالا می باشد؛

2- نوگرایی متضمن صفت گرایی، یعنی چند برابر شدن تلاش انسانی است؛

3- در نوگرایی کنترل هماهنگ دولت از طریق تکنولوژی جدید وجود دارد؛

4- تمرکز کنترل بر ابزار های سرکوب در یک نظم، نظام صنعتی است.

در تلقی گیدنز هر یک از ویژگیهای مزبور دارای پویایی و تمایل به سوی جهانی سازی است.

والراشتاین مهمترین ویژگیهای نظام جهانی را: پویایی داخلی نظام، خود کفایی مادی، تقسیم کار گسترده در آن و تنوع فرهنگی می داند. وی شکلهای سه گانه نظام های جهانی را چنین مطرح می کند:

1- امپراطوری های جهانی که در آن فرهنگهای متنوع و متعدد تحت یک حکومت توحید می شوند؛

2- اقتصاد های جهان با یک نظام اقتصادی مشترک یکپارچه می شوند؛

3- سوسیالیسم جهانی.

نظریه دهکده جهانی مک لوهان، با تأکید بر نقش ارتباطات و انفجار اطلاعات، تکنولوژی ارتباطی جدید را سبب فشردگی جهان و گسترش الگوهای اقتصادی و فرهنگی در سطح جهان میداند. از دیدگاه مک لوهان، اصل تعیین کننده نقش رسانه ها است که فرهنگ از طریق آن منتقل می شود. (تافلر،1990، 34)

5- ابعاد جهانی شدن:

جهانی شدن سیاست:

منظور از جهانی شدن سیاست کم رنگ شدن مرزهای ملی و فرو ریختن باورها و تصورات سنتی و کلاسیک از مفاهیم سیاسی نظیر حاکمیت، منافع ملی و غیره است. جهانی شدن سیاست اهمیت دولتهای ملی را بی اعتبار نمی داند، اما آینده را به سوی فربه شدن این حاکمیت ها تفسیر نمی کند. دیوید هلد از نظریه پردازان جهانی شدن سیاست، برای فهم این فرایند از سطح روابط غیر سیاسی بین جامعه ای شروع می کند و سپس بحث ها را گام به گام تا تضعیف دولت – ملت و سرانجام، استقرار حکومت جهانی به جای دولت ملی به پیش میبرد. این مراحل را دیوید هلد چنین توضیح می دهد:

1- افزایش روابط اقتصادی و فرهنگی موجب کاهش قدرت و کار آیی حکومتها در سطح دولت – ملت می گردد. حکومت ها دیگر کنترل روی نفوذ و ورود اقلام اقتصادی از ورای مرزهای ملی ندارند.

2- ظهور سازمانهای فراملی و غیر حکومتی (NGO) بیش از پیش قدرت دولتها را کاهش می دهد و اختیارات حکومت را محدود می سازد.

3- اغلب حوزه های سنتی مسئولیت دولت و کار ویژه های حکومت های ملی باید در ارتباط با معیار ها و هنجارهای بین المللی هماهنگ و تعریف شود. دولتهای ملی نمی توانند امنیت ملی، منافع ملی و تهدیدات ملی را آنگونه که می خواهند، بدون توجه به علایق و منافع دیگر بازیگران بین المللی، تعریف کنند.

4- نکته سوم مارایک گام در محدودسازی اختیارات و حاکمیت ملی به پیش می برد. دولتها ناگزیرند حاکمیت خود را در قالب واحد های سیاسی بزرگتر مانند جامعه اروپا، آ سه آن، اپک، نفت و. .. تعریف نمایند. و بالاخره، در درون سازمانهای جهانی و منطقه ای حاکمیت ملی کشورها تضعیف می گردد و کنترل حکومتها در رخداد ها و حوادث سیاسی ملی و منطقه ای کاهش می یابد. (Held،107)

جهانی شدن فرهنگ:

گفته می شود جهانی شدن فرهنگ به این معناست که امروزه در اثر رشد و چشمگیر رسانه های ارتباطی جمعی و تکنولوژی اطلاعات، به هم پیوستگی فزاینده فرهنگی در سراسر جهان به وجود آمده است؛ به بیان دیگر، جهانی شدن فرهنگ به امکان تعامل و درک بیشتر فرهنگها از همدیگر و فراهم شدن زمینه های جذب بیشتر اشاره دارد. در مجموع دیدگاهها، می توان سه تفسیر یا قرائت از جهانی شدن فرهنگ را رد یابی کرد:

1- استفاده از شبکه های اطلاعات و فرهنگی برای بین المللی کردن فرهنگ های ملی، قومی و مذهبی: در این تلقی که نزدیک به تعریف قبلی است، شبکه های اطلاعاتی ابزاری است که فرهنگهای محلی و ملی را بین المللی نموده، آن را در اختیار جوامع جهانی قرار می دهد. در این حالت، جهانی شدن فرهنگ به سوی جهان چند فرهنگی حرکت می کند. شرایط جدید این فرصت را برای فرهنگهای ملی، مذهبی و قومی به وجود آورده که بر تعداد مخاطبان خود بیفزاید و علاقمندان جدیدی ایجاد کند.

2- گسترش فرهنگ جهانی فرهنگهای مسلط از طریق بازارهای جهان: در این تفسیر جهانی شدن مترادف با امپرالیسم فرهنگی، هژمونی جهانی و یا آمریکایی شدن جهان مطرح می گردد. جهانی شدن فرهنگی به مفهوم حرکت به سوی الگوی فرهنگی واحد یکپارچگی فرهنگی جهان می باشد.

3- بین المللی شدن و همگونگی فرهنگی طبق ارزشها و زبانهای ملل توسعه یافته: در این تلقی، جهانی شدن فرهنگ الزاماً به مفهوم گسترش فرهنگ مسلط نیست، اما بصورت طبیعی روند ایجاد شده به استیلای فرهنگ ملل توسعه یافته و عقب نشینی یا تضعیف دیگر فرهنگها می انجامد.

جهانی شدن اقتصاد:

جهانی شدن اقتصاد که به نظر غالب متفکران مسائل جهانی، وجه غالب جهانی شدن را تشکیل می دهد. خاستگاه اصلی و اولیه جهانی شدن اقتصاد تجارت است. از زمان صنعتی شدن، تجارت جهانی به مفهوم مبادله کالا و خدمات در میان ملت – دولتها به سرعت گسترش یافته است. بطوریکه بین سالهای 1800 -1913 تجارت جهانی از سه درصد به 33 درصد رشد داشت. جهانی شدن اقتصاد معلول دودسته عامل داخلی و خارجی است. کاهش فاصله های اقتصادی در اثر رشد و توسعه تکنولوژی جدید، انعطاف پذیری کشورها در مقابل مبادلات خارجی و سهولت جریان حمل و نقل و دست یابی به جریان انتقال کالا، سرمایه و خدمات از مهمترین متغیرهای داخلی مؤثر بر جهانی شدن محسوب می گردد. عوامل خارجی مؤثر بر این فرایند به تغییرات بنیادی در نظام اقتصادی جهان، ورود بازیگران جدید در عرصه اقتصادی و افول تدریجی هژمونی اقتصاد امریکا اشاره دارد.

6- رویکرد ها و پیامد های جهانی شدن:

الف ) آثار منفی جهانی شدن:

1- جهانی شدن اصول اقتصاد لیبرال و زوال یا کم رنگ شدن اصول اقتصاد ملی:

جهانی شدن با ترویج و گسترش اقتصاد لیبرال، بازار آزاد و تجارت بین المللی، الگوی تولید و مصرف را در کشورهای ملی با چالش جدی مواجه می سازد. این امر موجب می گردد تا اقتصاد ملی کشورهای در حال توسعه در وضعیتی خطیر و اجتناب ناپذیر قرار گیرد. این وضعیت در واقع، الگوی نظام اقتصادی وابستگی یا تقسیم کار بین المللی را تداعی می کند که در نهایت، کشور های جنوب و در حال توسعه را در یک نقطه غیر قابل بر گشت قرار می دهد. علاوه بر این، الگوی مصرف و تولید سرمایه داری لیبرال در بیشتر موارد بستر ها ویژگیهای فرهنگی و ارزشی متناسب با خود را نیز بر دیگر جوامع تحمیل می کند.

2- تحمیل دموکراسی هدایت شده غربی:

همچنان که فوکو یاما و عده ای از پژوهشگران منسوب به اندیشه لیبرالیسم متذکر می شوند، اقتصاد لیبرال با گسترش خود نوعی لیبرالیسم سیاسی را نیز در پی دارد، و این امر در کشورهای د حال توسعه با دموکراسی هدایت شده نمود می یابد. بصورت طبیعی، اندیشه لیبرالیسم سیاسی و دموکراسی غربی با بیشتر فرهنگها ونظام ارزشی سایر ملتها تعارض دارد. در این حالت، نوعی مواجهه فرهنگی و ارزشی میان فرهنگ غربی و فرهنگ دینی را در جوامع شاهد خواهیم بود.

ماکس و بر ضمنت تاکید پذیری این الگو از سوی دیگر جوامع، اظهار می دارد که پذیرش الگوی سرمایه داری، پذیرش نهاد ها، کردارها، ساختار ها و تجویزات غربی نیز در پی خواهد بود. (دهشیدی،1376)

3- فرسایش اقتدار کشورها:

اقتدار سیاسی ملتها در درون مرزهای جغرافیایی با کم رنگ شدن مرزهای ملی از سویی، و تضعیف مبانی اقتدار سیاسی از سوی دیگر رنگ می بازد، جنبه های رنگ باختن این اقتدار تقریباً تابع سه وجه کلی هستند:

نخست، موضوع دفاع، یعنی حفظ امنیت در اجتماع برابر خشونت: دوم، دارایی و امور مالی، یعنی نگهداری از پول به عنوان ابزار مطمئن برای داد و ستد، واحد محاسبه و منبع ارزش اقتصادی و سوم، تأمین رفاه.

4- به چالش کشیدن مفاهیم ملی:

مفاهیمی چون هویت ملی، وحدت ملی، منافع ملی و توسعه ملی در عصر وابستگی فزاینده متقابل کشورها، ضمن آنکه در چار چوب مرزهای ملی تعریف می شود، تحت تأثیر جدی روابط بین الملل نیز قرار دارد، بنابراین تفسیر این مفاهیم در عصر کنونی نمی تواند الزامات بین المللی را از نظر دور کند، زیرا روند جهانی شدن بر هویت ملی از ابعاد مختلف تأثیر دارد. از این رو چالش هویتی یکی از آثار و نتایج ناشی از جهانی شدن به شمار می آید.

ب) آثار مثبت جهانی شدن:

1- تقویت همگرایی و همکاری چند جانبه:

جهانی شدن از طریق ایجاد تعامل شناختی و فرهنگی در میان جوامع می تواند آینده همگرایی و همکاری بین المللی را تقویت کند؛ به بیان دیگر، جهانی شدن با ویژگیهای تکنولوژی و ارتباطی خود زمینه های تعامل و همکاری را فراهم می آورد.

2- تقویت چند صدایی و تکثرگرایی:

در این تلقی، جهانی شدن الزاماً به معنی یکسان سازی فرهنگها و باورها و در نهایت، تک صدایی و مرکز گرایی نمی باشد، بلکه از درون آن تعدد، تکثر و پلورالیسم سیاسی و فرهنگی سر بر می آورد. با چنین رویکردی، می توان به یک نتیجه مثبت جهانی شدن دست یافت. در پر تو اطلاعات، ارتباطات و تکنولوژی اطلاعات که در عصر جهانی شدن وجود دارد، مجال بروز برای هویت های محلی فراهم می آید و صداهایی که قبلاً توان انعکاس پژواک خود را در عرصه جهانی نداشت، اینک مجال انعکاس می یابد(هیشری،1379)

3- تقویت هویت ملی:

این مقوله گر چه بصورت پارادوکس جلوه می کند، اما فرایند جهانی شدن در درون خود تمایلات و خواهشهای ملی و محلی را تقویت می کند. البته تقویت هویت ملی در فرایند جهانی شدن بیشتر حالت واکنشی و انعکاسی دارد. ملتها با استفاده از تکنولوژی ارتباطی و اطلاعاتی جدید تلاش می کنند تا هویت های ملی شان را استحکام بخشیده از استعاله شدن در درون فرهنگ و هویت جهانی شده باز دارند.

7- موافقان و مخالفان جهانی شدن:

موافقان جهانی شدن:

موافقان جهانی شدن ضمن یاد آوری آثار مثبت شدن، دلایل زیر را مطرح می کنند:

الف) جهانی شدن فرایندی ناشی از وابستگی متقابل کشورها بخصوص اقتصاد های ملی است. سرعت و عمق این وابستگی به گونه ای است که دولتهای ملی توان کنترل اقتصادی خود را از دست می دهند.

ب) گسترش و توسعه تکنولوژی و ارتباطات بر درک و فهم ما از خود و جهان تأثیر می گذارد. این درک جدید نوعی آمشتی و همسویی میان جوامع ایجاد نموده، موجبات همگرایی بیشتر جهانی را فراهم می آورد.

ج) جهانی شدن فرهنگ به مفهوم ایجاد زمینه های بروز برای فرهنگ های ملی است و این فرصتی طلایی برای صداهایی است که توان انتقال خودبه دیگر نقاط جهان را نداشته است.

د) از طریق جهانی شدن، فرهنگها و هویتها به تجانس و تقارب بیشتر می رسند. این امر سبب کاهش اختلافات فرهنگی و فکری میان جوامع و افراد می شود.

هـ) جهانی شدن زمینه های شکل گیری جامعه مدنی جهانی را از طریق جنبش های اجتماعی و سیاسی فراملی فراهم می آورد. وفاداری های محلی و ملی افراد و جوامع از دولتها به نهاد های فراملی منتقل می شود.

و) شاهد شکل گیری یک فرهنگ ریسک هستیم؛ یعنی مردم جهان احساس می کنند خطر اصلی ای که با آن مواجه اند، آلودگی و ایدز است و اینکه دولتها تنهایی قادر به مقابله با ریسک نیستند.

ی) بالاخره اینکه جهانی شدن نوعی فرهنگ جهانی وطنی را گسترش می دهد که در اثر آن افراد جهانی می اندیشند و این جهانی اندیشی به نوبه خود به انسانی اندیشیدن را توسعه می دهد که به سود تمام جوامع بشری است (سجادی،1383،صص15-20)

مخالفان جهانی شدن:

مهمترین گزاره های مورد استناد مخالفان را در محور های زیر می توان خلاصه کرد:

الف) جهانی شدن آثار و پیامد های ناموزون دارد، آنچه در فضای جدید مورد توجه است، عمدتاً ناظر به بخش کوچکی از سیاره زمین، یعنی کشورهای صنعتی و توسعه یافته می شود و الا در بیشتر جوامع از ارتباطات، رسانه ها وفضای جدید کمترین اثر مثبتی مشاهده نمی شود. بنابراین، جهانی شدن تنها بخشی اندک از جوامع بشری را تحت پوشش خود قرار میدهد.

ب) جهانی شدن احتمالاً آخرین مرحله امپرالیسم غربی است که در ظاهری آراسته و موجه ارزش ها و فرهنگ غربی در دیگر جوامع ترویج می کند.

ج ) در فرایند جهانی شدن تعداد اندکی برنده، و اکثریت بازنده هستند. تکنولوژی همراه با جهانی شدن بصورت طبیعی منابع اقتصادی کشورهای توسعه یافته و غنی را بر منافع کشورهای در حال توسعه و فقیرتر ترجیح می دهد، بنابراین جهانی شدن نه تنها حالت امپرالیستی دارد، بلکه دارای ماهیت استثماری است.

د) جهانی شدن همچنیان که ارتباطات و انتقادات مثبت و سازنده را تسهیل می کند، اقدامات منفی کارتلهای مواد مخدر، تروریست های بین المللی و سندیکاهای تبهکاری را نیز آسان می سازد.

هـ ) وجود تضاد در بطن جهانی شدن از دیگر گزاره های مورد استناد مخالفان است؛ بدین معنا که جهانی شدن، ازیک سو بر رقابت بازار تأکید می کند و زمینه ورود بازیگران جدید اقتصادی را فراهم می کند، و از سوی دیگر، تأکید دارد تا رقابت کنندگان با معیارهای غربی به مدیریت اقتصادی پرداخته، ارزش های غربی را بپذیرند(سجادی،1383،صص21-22)

گفتار دوم: حکومت جهانی اسلامی حضرت مهدی (عج)

 سؤالی که در این میان مطرح است این است که، آیا نیازمندیهای بشر به دین در عصر تکنولوژی اطلاعات و جهانی همچنان به عنوان یکی از خواسته ها و نیازمندی های عمومی باقی است؟

باید اذعان داشت گسترش و ترویج اندیشه های لیبرال و دمو کراسی غربی تا اندازه ای نقش و جایگاه دین را کم رنگ می کند، اما به هر حال رفاه اجتماعی انسانها مقوله ای است که تا اندازه زیادی به مفاهیمی چون عدالت و مسئولیت های اخلاقی انسان گره می خورد. لذا در آینده بشر نیز دین نقش مهمی خواهد داشت.

کارل یوزف می گوید: عدالت جهانی، مصلح جهانی وظایفی اند که به تمام انسانها مربوط می شود و این وظایف نباید تنها به عهده سیاست مداران و اقتصاد دانان گذاشته شود. در عصر جهانی شدن اقتصاد، اینترنت و بازار های پولی، دین ها مسئولیت ویژه ای به منظور رفاه عمومی انسانها به عهده دارند، زیرا انسانها برخی پرسشهایی را مطرح می کنند که پاسخ آنها از عهده اقتصاد دانان خارج است. ... این نویسنده جایگاه اسلام در عصر جهانی شدن را چنین توضیح می دهد: نقش دین اسلام در عصر جهانی شدن کاملاً به این بستگی دارد که در مقابل مسائل مهمی از جمله صلح جهانی و عدالت جهانی چه نکاتی را دنبال می کند. مردم سالاری، حقوق بشر، نفی زور، استقرار صلح و عدالت و رفاه عمومی برای بشر از جمله مسائلی است که تاثیر مستقیم و زیادی بر نقش اسلام خواهد گذاشت(روزنامه ایران، 12/10/1380)بنابراین می توان به نقش دین مخصوصاً دین اسلام (ان الدین عندالله الاسلام)، در فرایند جهانی شدن و آینده بشریت متصور شد، و از انجا که اسلام آینده را به جهانی شدن حکومتی واحد و فراگیر که در آن آمال بشر در ایجاد مدینه فاضله تحقق می یابد، لذا در این مقال ما ابتدا بر هویت اسلامی در جهانی شدن، و سپس به حکومت واحد جهانی حضرت مهدی اشاره می شود.

1- اسلام و جهانی شدن؛ فرصت ها و تهدیدها:

جهانی شدن به عنوان یک سکه دورویی از سویی تهدید زا است و هم فرصت آفرین، جنبه های تهدید زایی جهانی شدن نسبت به جوامع اسلامی و فرهنگ دینی را می توان در بهره گیری از قدرت تکنولوژیکی، اقتصادی و سیاسی غرب برای ترویج ایده های لیبرالیسم و آموزه های تجدد غربی عنوان کرد که این تنها یک طرف قضیه است. از طرف دیگر، ماهیت جهانی شدن صرفاً به تراکم فضا و زمان (space – Time) محدود نیست، بلکه با تشدید آگاهی درسطح جهانی همراه است.

اسلام و فرصت های جهانی شدن:

دین اسلام بنا به ماهیت جامع و فراگیر و با عنایت به ویژگیهای بشری و انسانی که دارد و عمدتاً انسان را صرف نظر از تعلقات خونی، زبانی و سرزمینی مورد خطاب قرار می دهد، از توانمندی برتری برای جهانی شدن برخوردار می باشد. برخی از پژوهشگران مسائل اسلامی در پاسخ اینکه اسلام دارای چه زمینه ها و ویژگیهایی برای جهانی شدن می باشد، مهمترین ویژگیهای اسلام را در محورهای زیر بیان کرده اند:

1- اصول و ارزشهای اسلام دارای ماهیت عالم و جهانی است؛

2- اسلام، جهان و انسان را به عنوان مجموعه ای واحد مورد توجه قرار داده، عدالت اجتماعی را از این منظر برای کل جوامع بشری دنبال می کند؛

3- در اسلام تنوع زبانی، قومی و مذهبی در شکل عالی مورد تأیید و پذیرش است؛

4- مخاطبان اسلام فراملی، فرا قومی و فرا زمانی هستند و بنابراین، کم و بیش در تمام قاره های جهان می توان پیروان این دین را شناسایی کرد.

شهید مطهّری می فرماید: «بدون شک ایدئولوژی اسلام از نوع اول ( جهانشمول )، و خاستگاه آن فطرت انسان است. لهذا مخاطب اسلام «الناس=عموم مردم» است. نه طبقه یا گروه خاصی. .. مخاطب اسلام تنها محرومان ومستضعفان هستند جامعه نیستند، همچنانکه حامیان خود را تنها از این طبقه جلب نکرده است. اسلام حتی از میان طبقاتی که به نبرد به آنها پرداخته، با تکیه بر نیروی مذهب یک طرف، و فطرت انسانی انسان از طرف دیگر، به گواهی تاریخ سر باز گرفته است »(مطهری،ج2،صص59-61)علامه طباطبایی د ر مورد جهانی شدن تعالیم اسلام می فرماید: « کاوش عمیق در اصول کائنات نشان می دهد که انسان نیز به عنوان جزئی از کائنات، در آینده به غایت و کمال خود خواهد رسید. آنچه در قرآن آمده است که استقرار اسلام در جهان امری شدنی و لا بدَّ منه است، تعبیر دیگری است از این مطلب که انسان به کمال تام خود می رسد »)طباطبایی،ج4،صص132-133)بنابراین ازآنجائیکه تعالیم اسلامی بر اساس فطرت آدمی است و کمال انسانس نیز با مورد توجه قرار دادن تعالیم آسمانی اسلام مد نظر قرار می گیرد، جهانی شدن تعالیم اسلام معنی و مفهوم پیدا می کند.

چالش های جهانی شدن در برابر اسلام:

ایده پایان تاریخ توکویاما، بی رقیب بودن اندیشه لیبرال را بعنوان ایدئولوژی جذاب، کار آمد و مثبت مورد تأکید قرار می دهد، اما در مقابل ایده برخورد تمدنهای هانتینگتن، اسلام و تمدن اسلامی را جایگزین رقیب کمونیزم دوره جنگ سرد در مقطع پس از فروپاشی اتحاد شوروی معرفی می کند. رقیب بودن تمدن و فرهنگ اسلامی برای تمدن غرب و ایدئولوژی لیبرالیسم تنها در نظریه هانتینگتن خلاصه نمی شود، بلکه بسیاری از اندیشمندان غربی و حتی توده های مردم، فرهنگ و تمدن اسلام را رقیب غرب می دانند. این امر احتمالاً بر آمده از ویژگیهای اسلام و توانمندیهای درونی آموزه های اسلامی است. برخی از ویژگیهای اسلام این مکتب را بعنوان ایده ای جامع و همگانی و در نتیجه، شامل مجموعه ای از مقررات فراگیر قانونی و اخلاقی برای سازماندهی به زندگی جمعی و فردی معرفی می کند. برخی از نویسندگان علاوه بر پویایی و جامعیت آموزه های سیاسی – اجتماعی اسلام، دو عامل دیگر که موقعیت اسلام را به عنوان رقیب ترجیحی برای غرب تقویت می کند، مطرح می کنند، نخست اینکه اسلام آیینی است که دیگران را به سوی خود فرا خوانده و پیروزی و استیلای جهانی را باور دارد. در اینجا ماهیت جهانشمولی اسالم و نیز حقانیت این دین آسمانی به عنوان تنها راه سعادن جوامع بشری مورد توجه قرار می گیرد. دوم اینکه از سالهای پیش اسلام به عنوان خصم و رقیب غرب مطرح بوده است، بنابراین « اسلام با این بار تاریخی خود نامزدی است آرمانی برای دشمنی تازه که خلأ ناشی از فرو پاشی کمونیسم را پر کند. آنچه تمایل به دشمن دیدن اسلام را تقویت می کند، این فرضیه است که ویژگی و بی تابی اسلام به خصوص در هم آمیختگی فرض پدیده های دنیایی و روحانی لزوماً عملی می شود و اسلام را در برابر دگرگونی نفوذ ناپذیر می سازد و آن را به مخالف و رقیب اصلی انسان گرایی سکولار تبدیل می کند »(هانتر،ص20). بنابراین آنچه اسلام را به عامل مهم ستیزه جویی تبدیل می کند، ترکیبی از اهمیت استراتژیکی سرزمین های اسلامی و قابلیت نمایان آن به عنوان نظام اعتقادی و چارچوبی است که می توان برای هدایت در زندگی این جهان و در آخرت به آن رجوع کرد.

از نظر فرهنگ و اندیشه اسلامی، مهمترین آثار منفی هژمونیک شدن فرهنگ غرب را از طریق فرایند جهانی شدن در محور های زیر می توان بیان نمود:

1- تفکیک عقیده اسلامی از حیات سیاسی و اجتماعی اسلام و جوامع اسلامی؛

2- نشر تفکر الحادی به عنوان بدیل و جایگزین عقیده اسلامی؛

3- محو اخلاق اسلامی از طریق دعوت، گسترش و ترویج ابالی گری؛

4- تمجید و تنزیه فرهنگ مادی غرب و تسفیه فرهنگ اسلامی و در نهایت، دعوت به سوی فاصله گرفتن از فرهنگ اسلامی(عبدالله حسان، ص20)

جهانی شدن فرهنگ مادی غرب در عرصه اجتماع و روابط اجتماعی آثار منفی ای را در جوامع اسلامی بر جا می گذارد که مهمترین آن عبارتند از:

1- تغییر و دگرگون نمودن مفهوم ازدواج و روابط خانوادگی؛

2- ترویج غرب گرایی در میان جوانان مسلماغن و منعزل کردن آنها از فرهنگ اسلامی؛

3- الگو ساختن انسان غربی در روابط اجتماعی.

خلاصه، اگر جهانی شدن با سلطه گرایی غرب پیش تازد، و خطر حذف یا استحاله تفکر دینی باشد، بدیهی است تعارض واستراتژی مقاومت به میان خواهد آمد.

2- حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (عج):

گفتیم که تعالیم اسلامی چون بر اساس فطرت آدمی است و کمال انسانی نیز با مورد توجه قرار دادن تعالیم اسلامی مد نظر قرار می گیرد، جهانی شدن تعالیم اسلامی معنی پیدا می کند. آنچه که از تعالیم قرآنی و اندیشه مهدویت شیعی درباره احتمال تحقق این امر از نظر عینی و عملی بر می آید این نکته است که مسیر نهایی حرکت تاریخ به سوی جهانی شدن اسلام و حکومت به دست امام دوازدهم شیعیان حضرت مهدی (عج) می باشد.

حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (عج) در حقیقت، پاسخی است به نگرانی بشر از آینده خود. شیعیان آینده ی روشنی را برای زندگی خود پیش بینی می کنند و امید به زندگی در قالب « انتظار فرج » به زندگی شیعیان معنا و گرمی می بخشد. یک شیعه هیچ گاه نسبت به آینده خود نگران نیست و چنانچه دیگر متدیّنان نیز نسبت به آینده شان نگران نمی باشند وآینده ی بشر را تحت لوای مصلح کل، روشن می بینند، ولی آموزه های شیعی این امتیاز را دارد که از روشنی و وضوح فراوان برخوردار است.

با دقت در دعوت و آموزه های اسلام، معلوم می گردد که هدفش متحد کردن ملتها و برداشتن دیوار امتیازات و اعتبارات لغو و بی اثر و بر قرار کردن کلمه واحد و همکاری و ارتباطی است که ریشه و پایه آن، کلمه توحید و ایمان و عقیده به آن است.اسلام می خواهد تمام اختلافات و جدایی ها را که به نامهای گوناگون پدیده امده، با عقیده ی توحید از میان بردارد. اختلاف طبقاتی، ملی، وطنی، جغرافیایی، مسلکی، حزبی، نژادی، زبانی همه باید از میان برود و سبب امتیاز و بخر نباشد، حتی باید اختلافات دینی هم کنار گذاشته شود و همه باید تسلیم فرمان خدا باشند: « قل تَعالَوا اِلی کلمة قموائ بَینَنا وَ بَینَکٌم. .. »(ال عمران، 64)اسلام، برای بشر چنین روزی را پیش بینی کرده و تا جایی که وظیفه تشریع است، مقدمات آن را نیز فراهم ساخته و عملی شدن آن را موکول له آماده شدن زمینه کامل آن کرده است. تکامل فرد و در نتیجه ایجاد مجتمع کامل و نیز دولت و حکومت عدل در جامعه، با دو عامل اساسی تحقق پذیر است: 1- عامل خارجی؛ 2- عامل داخلی.

1- عامل خارجی: آن است که هر فرد از افراد جامعه و در نتیجه مجتمع، معنای عدل و کمالی را که هدف از خلقت او در آن است، بداند، و نیز راهی را که انسان در رسیدن به آن هدف باید بپیماید، بشناسد.

2- عامل داخلی: همان شعور بشر به این مسئولیت و هدف بزرگ است. لذا به جهت رسیدن به هدف، تحقق این عامل داخلی در وجود انسان، لازم است. این شعور به مسئولیت، تحقق پیدا نمی کند مگر به اینکه:

الف ) عقل، اهمیت اطاعت و خضوع و خشوع نسبت به خداوند را درک کند.

ب) بداند که این اطاعت، ضامن حقیقی برای سعادت خود و جامعه و ایجاد عدل مطلق در جامعه خواهد بود.

ج ) حقیقت عدل و قسط و آثار و برکات آن را بداند.

این عامل داخلی با انواع اش از چند طریق قابل پیاده شدن است:

طریق یکم – اینکه این ایمان و اخلاص، در افراد جامعه بصورت معجزه تحقق یابد که این با قانون معجزات و نیز با اختیارات انسان منافات دارد، و بشر باید به سطحی از فهم و شعور برسد تا بتواند آن هدف عالی را با رهبری الهی در خود پیاده کند.با ملاحظات حالات و خصوصیات بشر، پی می بریم که هنوز انسان به آن سطح عالی از فهم و شعور، برای رسیدن به آن هدف کامل، نرسیده است؛ زیرا بشر، از ابتدای خلقت، دو شرط اساسی از شرایط تطبیق عدل کامل را نداشته است:

1- شناخت عدل بصورت کامل؛

2- آمادگی برای فداکاری در راه تطبیق و پیاده کردن عدالت، بعد از شناخت آن،

اگر بر فرض، بشر شرط یکم را دارا باشد، هنوز آمادگی برای شرط دوم را پیدا نکرده است. انبیاء در طول تاریخ بشر متکفل این دو شرط بوده و مردم را به غرض اساسی از ایجاد بشر که همان عدل وحکومت عادل جهانی و الهی است بشارت داده اند: « وَ لَقَد مِن بَعدِ الذِّکر انّ اَلّارض یٌرِ ثٌها عِبادِی الصّالِحون؛ ما بعد از تورات در زبور داوود نوشتیم، که یقیناً صالحان از بندگان من، وارث زمین خواهند شد».(انبیا،105)

حکومت جهانی که پیروزی از آن مستضعفان و صالحان و غلبه ایمان بر کفر است و حاکم آن حکومت شخصی از تبار ابراهیم و نبیره محمّد (ص) و فرزند زهرا و علی (سلام الله علیهم ) است و نام «محمد » و کنیه ی او «ابوالقاسم » و لقب او، « قائم » است.

خداوند میفرماید: « هٌوَ اَلّذی اَرسَلَ رَسٌولَهٌ بِالهٌدی و دین الحقّ لِیظهِره عَلَی الدّین کٌلّه وَ لَو کَرَهَ المٌشرکون؛ او خدایی است که رسولش را به هدایت و آئین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان پیروز گرداند اگر چه مشرکان ناخشنودند »(توبه،33). منظور از پیروزی در این آیه، که به طور مشابه سه بار در قرآن تکرار گردیده است (فتح،28وصف،9وتوبه،33)، پیروزی منطقی و مقایسه ای اسلام با سایر ادیان، یا غلبه عملی و خارجی بر آنها نمی باشد بلکه پیروزی برسطح جهان و تمامی زمین و منطبق با حکومت جهانی مهدی موعود می باشد. این پیروزی هنوز در جهان حاصل نشده و به فرموده امام محمد باقر (ع): « این پیروزی به هنگام قیام مهدی از آل محمد (ص) خواهد بود، آنچنان که هیچ کس در جهان باقی نمی ماند مگر اینکه اقرار به محمد (ص) خواهد کرد».خداوند در آیه ای دیگر می فرماید: « وَ عَدَ اللهٌ الَّذین  آمنوا فِیکٌم وَعَمِلٌو الصّالِحاتِ لِیَستَخلِفَنَّهٌم فِی الَارضِ کَمَا استَخلَفَ الَّذینَ مِن قَبلِهم وَ لَیَمَکِّنَّنَ لَهًم دینَهٌم الّذِی ارتَضی لَهٌم وَلَیٌبَدِّ لَنَّهٌم مَن بَعدِ خَوفِهِم اءمَنا. ..(نور،55)، در این آیه سه وعده صریح به مؤمنان داده شده است:

1- استخلاف در زمین؛ حکومت روی زمین بعنوان نمایندگی خدا که حکومت حق و عدالت است.

2- تمکین دین؛ نفوذ معنوی و حکومت قوانین الهی بر تمام پهنه زندگی.

3- تبدیل خوف به امنیت؛ و برطرف شدن تمام عوامل ترس و ناامنی و جایگزین شدن امنیت کامل و آرامش در همه روی زمین(مکارم شیرازی،1380،ص22)در تفسیر مجمع البیان ذیل این آیه از امام زین العابدین (ع) نقل شده که فرمود: «هٌم و اللهِ شیعَتٌنا اَهلٌ البَیت یَفعَلٌ اللهِ ذلِکَ بِهِم عَلی یَدَی رَجٌل مِنّا وَهٌوَ مَهدِیِّ هذِهِ الامّة؛ این گروه به خدا قسم، همان پیروان ما هستند که خداوند بوسیله مردی از خاندان ما، این موضوع را تحقق می بخشد و او، مهدی این امت است ».

از این آیات و روایات به روشنی استفاده میشود که:

1- سرانجام، صالحان اند که وارث کل زمین اند، نه شرق و غرب، جنوب یا شمال آن.

2- افراد شایسته، جانشین پیشینیان در کل کره زمین اند و قدرتشان در همه جای عالم ظاهر می شود.

3- دین اسلام غالب بر همه ادیان، در جای جای کره زمین حاکم خواهد شد.

4- همه اینها در عصر ظهور حضرت مهدی (عج) واقع خواهد شد.

نتیجه اینکه حکومتی که حضرت مهدی (عج) تشکیل خواهد داد حکومتی جهانی می باشد و این حکومت واحد جهانی، جزء وعده های الهی است که تخلف ندارد؛ زیرا، انَّ اللهَ لا یٌخلِفٌ المیعاد(ال عمران،9)

بنابراین اعتقاد به حکومت جهانی واحد حضرت مهدی (عج) نشئت گرفته از قرآن کریم و روایات اهل بیت است که خداوند وعده تحقق آن را بر اداره و تخلفی نخواهد داشت.

3- مقایسه و تمایز؛ حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (عج) و جهانی شدن

پس از روشن شدن معنای جهانی شدن و حکومت اسلامی واحد جهانی حضرت مهدی (عج) اینک به تناسب و مقایسه بین این دو نوع حکومت می پردازیم. یقیناً نمی توان حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (عج) را منطبق با جهانی شدن دانست، هر چند اگر جهانی شدن بصورت طبیعی خود به پیش رود، می تواند زمینه ساز آن حکومت باشد، اما همینکه صاحب نظران دنیا، در اصل تشکیل حکومت واحد جهانی، با اسلام مکتب تشیع همنوا شده اند، خود امری ارزشمند است؛ زیرا، تا دیروز تشکیل حکومت جهانی تحت نظر امام معصوم، برای دنیا قابل پذیرش نبود و آن را بصورت امری عجیب و باور نکردنی مطرح می کردند، ولی امروزه، خود، آن را بصورت قطعی و اجتناب ناپذیر می دانند. به هر حال، جهانی شدن تنها در همین حد با حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (عج) انطباق دارد. حکومتی را که اسلام مطرح است دارای خصوصیاتی می باشد که اساساً در فکر بشرنمی گنجد تا طرح آن را بدهد. در اینجا به برخی از امتیازات حکومت مورد نظر اسلام در حکومت جهانی در جهانی شدن، اشاره می کنیم:

1- حکومت واحد جهانی اسلامی، تحت رهبری افراد صالح و وارسته و شخصیت های برجسته دینی که معصوم از خطا هستند، ایجاد می شود و قانون خدا در آن جامعه حاکم است، ولی حکومت واحد جهانی پیشنهادی، تحت نظر و اشراف قدرتمندان و زور مداران و ستمگران ایجاد می شود.

2- امتیاز دیگر جامعه جهانی اسلامی، بر جهانی شدن، این است که محور تمام یک امور در این جامعه، خدا و احکام خداست و تعالیم اسلامی برای اداره ی جامعه ی جهانی کافی است، ولی در جهانی شدن، محور قوانین، موضوعه ی بشری و الحاد و حاکمیت سکولاریسم است.

3- در حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) دین اسلام تنها دین حاکم بر جهان خواهد بود، چنانکه دین و سیاست نیز از هم تفکیک ناپذیرند و بلکه سیاست و حکومت؛ در خدمت دین و اهداف متعالی آن است، در صورتی که در وضعیت جهانی شدن، دین، مخصوصاً اسلام، جایگاه روشنی ندارد.

4- در حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) قرآن، محور زندگی بشر قرار می گیرد. حضرت علی (ع) فرمود:

« وَ یَعَطِفٌ الرأی علَی القرآن اِذا عَطَفٌوا القرآنَ عَلَی الرأی؛ در آن هنگام که مردم قرآن را به رأی خود تفسیر کنند، امام زمان (عج) آراء و نظر مردم را تابع قرآن قرار خواهد داد»(دشتی،ص138).از این کلام علی (ع) استفاده می شود که در حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) قرآن محور زندگی قرار می گیرد، در حالیکه در جهانی شدن، نه تنها قرآن محوری نیست، بلکه کوشش می شود که قرآن از صحنه خارج شود.

5- حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) بر محور توسعه اخلاقی، اجتماعی و امنیتی استوار است، حال آنکه در جهان کنونی ما، از بحران معنویت، به مخاطره افتادن امنیت در سطوح فردی، عمومی و جهانی، می توان در سطح وسیع مشاهده کرد.

6- در عصر جهانی شدن دانش و علم در اختیاز کشورهای خاصی حال آنکه در حکومت جهانی حضرتش دانش و علم آشکار و در میان مردم منتشر می شود.

7- جهانی شدن، پیامد و حاصل آگاهانه و ناآگاهانه پیشرفتهای سیاسی، اقتصادی، فن آوری و در ارتباط با نظام سرمایه داری و سلطه طلبی است، ولی حکومت جهانی حضرت مهدی (عج ) مبتنی بر آموزه های دینی و حیاتی است.

8- حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) مشروعیت خود را هم از خدا و هم از پذیرش مردم دارد، حال آنکه در جهانی شدن، حاکمیت با هزار خدمه در جهت کسب آراء مردم به دست می آید.

9- حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) بر مبنای عقل است ولی، حکومت بر اساس جهانی شدن بر مبنای هواهای نفسانی و تمایلات حیوانی شکل می گیرد.

10- در حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) اثری از فقر و شکاف طبقاتی، و جنوب و شمال، و کشورهای پیشرفته و عقب مانده مشاهده نمی شود حال آنکه در نظام حاکم بر فرایند جهانی شدن شکاف های وحشتناکی بین شمال و جنوب، کشورهای پیشرفته و عقب مانده وجود دارد.

11- در حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) مؤمنان به دور آن حضرت جمع می شوند و جایی برای افراد فاسق نخواهد بود، این در حالی است که در جهانی شدن مؤمنان جایی ندارند.

12- خواسته نفسانی در حکومت جهانی مهدی (عج) تحت الشعاع هدایت می گیرد و خواسته ها الهی می شود، لیک در عصر جهانی شدن، کوشش، بر طرد فکر الهی و سعی در تبعیت از هواهای نفسانی است.

13- در عصر حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) گمراهان پراکنده و حق جویان گرد هم جمع می شوند، و بر عکس در جهانی شدن، ستمگران عالم به هم می پیوندند و حق جویان را پراکنده می سازند.

14- در حکومت حضرت مهدی (عج)، نیکوکاران پاداش و بدکاران کیفر می بینند، ولی در عصر جهانی شدن قضیه بر عکس است، شارون نخست وزیر اسرائیل لقب « مصلح » می گیرد، به فرمانده فاو آمریکایی به خاطر دستور شلیک به هواپیما ی ایرانی و کشتن 300 مسافر بیگناه جایز می دهند و مردم فلسطین را تروریست می خوانند.

15- حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) بر اساس عدل و قسط اداره می شود و عدالت همه جا را پر می کند، ولی در عصر جهانی شدن و قبل از ظهور آن حضرت ظلم و بیداد و ستم فرا گیرد در زمین تحقق پیدا می کند.

امتیازات حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) به همین موارد ختم نمی شود ولی ما برحسب نیاز یک مقاله به همین 15 مورد اکتفا می کنیم.

گفتار سوم: زمینه ها و آمادگیهای لازم برای حکومت جهانی حضرت مهدی (عج)

آنگاه که در روشنایی قرار داریم، از ارزش آن کمتر آگاهیم و زمانی به آن واقف می شویم که در ظلمت و تاریکی قرار بگیریم. ضرورت ظهور خورشید ولایت را آنگاه احساس می کنیم که از زمینه ها و اوضاع نابسامان پیش از ظهور آگاه شده و ترسیمی کلی از آن زمان داشته باشیم.

در آن هنگام که نا امیدی همه را فرا گرفته است، لطف و رحمت الهی، مهدی موعود را، پس از سالها غیبت و انتظار، برای نجات انسانها ظاهر می کند، و سروش آسمانی در همه جهان به گوش می رسد که: « ای اهل عالم، دوران فرمانروایی ستمگران به سر آمد و حکومت عدل الهی فرا رسید، و مهدی موعود ظهور کرد ». ای خدای آسمانی، روح را در پیکره مرده انسانها مید هد، و مژده رهایی را به محرومان و ستمدیدگان می دهد.

آری، درک این زمینه هاست که می توان، به ضرورت مصلح الهی پی برد و اهمیت و ارزش حکومت واحد جهانی و عدالت گستر حضرت مهدی (عج) را درک کرد.در اینجا اوضاع نابسامان پیش از ظهور و زمینه های لازم را در پنج قسمت بررسی می کنیم.

قسمت اول: حکومت

الف) استبداد حکومتها:

پیامبر اکرم (ص) در این باره می فرماید: «زمین از ستم و بیداد پر می شود، تا جایی که در هر خانه ای ترس و جنگ وارد می گردد». حضرت علی (ع) می فرماید: «زمین پر از ستم و بیداد می گردد، تا آنکه ترس و اندوه در هر خانه ای وارد شود». (امالی،ج14،ص584)

ب) ترکیب دولتها:

پیامبر (ص) می فرماید: «زمانی خواهد آمد که فرمانروایان، ستم پیشه؛ فرماندهان، خیانتکار؛ قاضیان فاسق و وزیران ستمگر است» (امالی،ج2،ص228)

ج) نفوذ زنان بر حکومت:

از دیگر مسائل حکومتهای آخرالزمان سلطه و نفوذ زنان است. حضرت علی (ع) می فرماید: «زمانی خواهد رسید که افراد فاسد و زناکار به ناز و نعمت می رسند و فرومایگان مقام و موقعیتی پیدا می کنند، و انسانهای با انصاف ضعیف می شوند. سؤال شد: این دوره در چه وقت خواهد بود؟ فرمود: هنگامی که زنان و کنیزان بر امور مردم مسلط گردند».

هـ ) تزلزل حکومتها:

امام صادق (ع) در این باره می فرماید: «چگونه خواهید بود هنگامی که بدون امام هدایتگر، و علم و دانش بمانید و از یکدیگر بیزاری جوئید؟ { این زمان } آنگاه باشد که آزمایش شوید، و افراد خوب و بد از هم جدا گردید، و غربال وزیرورو شوید، آن وقت که شمشیر ها در رفت و آمد باشد ( و جنگ شعله ور )، حکومتی در آغاز روز روی کار آید و کشتار آخر روز سرنگون می شود».(ابن بابویه،1382، 348)

و) ناتوانی قدرتها از ادارة کشورها

امام سجاد (ع) پیرامون آیة شریفه « حَتّی اِذا رأما یدعَدون فَسَیعْلَموُنَ مَنْ اَضْعَفَ ناصراً و اقلّ عدداً»؛تا آنگاه که ببینند آنچه وعده داده شده است و به زودی خواهند دانست چه کسی یاوران کمتری دارد و ناتوان تر است » (جن،24) فرمود: «وعده ای که در این آیه داده شده است مربوط به حضرت قائم (عج) و اصحاب و یاوران و دشمنانش است. آنگاه که امام زمان (عج) قیام کند، دشمنانش ناتوان ترین دشمنان خواهند بود و کمترین نیروها و تجهیزات را خواهند داشت.» (کافی،ج1،ص431)

قسمت دوم: وضعیت دینی مردم:

الف) اسلام و مسلمانان:

پیامبر (ص) می فرماید: «دورانی بر امت من آید که در آن، از اسلام جز نامی نماند، و از قرآن اثری جز نقش و تصویری نباشد، مسلمانان به نام، مسلمان خوانده می شود، ولی نسبت به اسلام از هر کس بیگانه ترند.»(شیخ صدوق،301)

ب) مساجد:

پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «مسجد های آن زمان آباد و زیباست، ولی از هدایت و ارشاد در آن خبری نیست». (مجلسی،1403،ج2، 190)

ج) فقیهان علما و فقها حافظان دین خدا هستند. ولی پیامبر (ص) درباره فقهای آخر الزمان میفرماید: « فقیهان آن روزگار بدترین فقیهانند که در زیر آسمان به سر می برند. فتنه و آشوب، از آنها شروع می شود و به آنان نیز باز می گردد»(شیخ صدوق، 301)

د) خروج از دین

روزی امام حسین (ع) نزد امیر مؤمنان آمد. گروهی گرداگرد آن حضرت نشسته بودند. فرمود: «حسین پیشوای شماست، رسول خدا او را رسید و سرور نامیده است. از نسل او مردی ظهور خواهد کرد که در اخلاق و چهره شبیه من است. دنیا را پر از عدل و داد میکند. چنانکه [پیش از آن] پر از جور و ستم شده است». سؤال شد: این قیام چه زمانی خواهد بود؟ فرمود: افسوس! زمانی که از دین خارج شوید، همچنانکه زن برای شوهرش از لباسش خارج می شود»(ابن طاووس،ص144)

هـ) دین فروشی

پیامبر (ص) می فرمایند: « وای بر عرب از شری که به آنان نزدیک شده است، فتنه های چون پاره های شب تاریک و ظلمانی. صبحگاهان مرد مؤمن است و به هنگام غروب کافر. گروهی دین خود را به بهای ناچیز و متاع کمی از دنیا می فروشند. کسی که در آن روز به دین خود چنگ زده و پایبند است، همانند کسی است که گلوله ای از آتش را در دست گرفته، یا بوته ای از خار در دست می فشرد.»(ابن حنبل، ج2، 39)

قسمت سوم: اخلاق

الف) سردی عواطف انسانی

رسول اکرم (ص) وضعیت آن روزگار را از نظر عاطفی چنین بیان می دارد: « در آن روزگار، بزرگترها به زیر دستان و کوچکتران رحم نمی کنند و قوی بر ضعیف ترحم نمی نماید. در آن هنگام خداوند به او ( مهدی (عج) ) اذن ظهور و قیام می دهد. »(مجلسی،1403،ج52، 380)

ب) فساد اخلاقی

در آن روزگار فساد و بی بند و باری اخلاقی، بطور گسترده ای گسترش می یابد، قبح و زشتی کردارهای حیوانی توسط گروهی حیوان انسان نما، در اثر گسترش فساد و تکرار از بین می رود و کمتر کسی می تواند یا میخواهد از آن جلوگیری کند.

ج) گسترش اعمال منافی عفت

محمد بن مسلم می گوید: «به امام باقر (ع) عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! قائم شما کی ظهور خواهد کرد؟ امام فرمود: هنگامی که مردها خود را شبیه زنها کنند و زنان شبیه مردان شوند. آنگاه که مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان»(ابن بابویه،1382، 331)

د) آرزوی کمی تعداد فرزند

پیامبر (ص) فرمود: رستاخیز برپا نمیشود، مگر آنکه کسی که پنج فرزند دارد، آرزوی چهار فرزند بکند. آنکه چهار دارد می گوید کاش سه فرزند داشتم. و صاحب سه فرزند آرزوی دو فرزند دارد، و آنکه دو فرزند دارد، آرزوی یک فرزند نماید و کسی که یک فرزند دارد، آرزو می کند: کاش فرزند نداشتم»(شیرویه بن شهردار،ج5، 227)

هـ) افزایش خانواده های بی سرپرست

پیامبر (ص) می فرماید: «از نشانه های قیامت این است که مردان کم می شوند و زنان بسیار. تا آنجا که هر پنجاه زن یک سرپرست خواهند داشت»(ابن حنبل، ج8، 226)

قسمت چهارم: امنیت

الف) هرج و مرج و نا امنی

رسول خدا می فرماید: «ظهور مهدی (عج) هنگامی خواهد بود که دنیا آشفته و هرج و مرج گردد و گروهی به گروه دیگر یورش برند. نه بزرگ به کوچک رحم کند و نه نیرومند بر ضعیف ترحیم نماید، در چنین هنگامی خداوند به او اجازه قیام می دهد.»(مجلسی،1403،ج52، 154)

ب) نا امنی راهها

پیامبر اکرم (ص) خطاب به دخترش می فرماید: «سوگند به آن خدایی که مرا به حق برانگیخت، به راستی مهدی این امت از نسل حسین (ع) است. آنگاه که جهان را هرج و مرج و نابسامانی فرا گیرد و فتنه ها آشکار گردد، جاده ها و راهها ناامن شوند،. .. خداوند شخصی از نسل این دو را بر می انگیزد تا دژهای گمراهی را فتح کند.» (مقدس شافعی سلمی، 1424، 152)

ج) جنایات هولناک

وقوع بیش از پیش و روز افزون جنایات هولناک اعم از اعدام کودکان، سوزاندن آنها و غیره در جهان و بخصوص توسط کسانی که ادعای دفاع از حقوق بشر و دموکراسی دارند؛ اهمیت حکومت حضرت مهدی (عج) را که پناه محرومان است، بیشتر نمایان می سازد.

د) آرزوی مرگ زندگان

آری، مشکلات و فشارها آنچنان عرصه را تنگ می کنند که زندگان آرزوی مرگ می نمایند.

هـ) به اسارت رفتن مسلمانان

و) فرو رفتن در زمین

شاید کنایه از جنگ و کشتار در آخر الزمان باشد که با استفاده از سلاحهای پیشرفته و کشتار جمعی هر روز تعداد زیادی کشته می شوند و در دل خاک دفن می گردد.

ز) افزایش مرگ ناگهانی

امام محمد باقر (ع) می فرماید:«قائم (عج) قیام نمی کند، مگر در روزگاری که ترس شدید حاکم باشد و پیش از آن نیز طاعون شیوع یابد».(مجلسی،1403،ج52، 348)

ح) نا امیدی جهانیان از نجات

رسول خدا (ص) می فرماید: «ای علی! ظهور مهدی هنگامی است که شهرها دگرگون شده، بندگان خدا ضعیف می شوند و از فرج و ظهور مهدی مأیوس می گردند. در این هنگام مهدی قائم از فرزندان من ظاهر می گردد.»(شوشتری،1409، ج13، 125)

ط) نداشتن دادرس و پناه

پیامبر (ص) می فرماید: «در آخر الزمان بلای شدیدی بر امت من از جانب حکومتهایشان نازل می شود، که مؤمن من پناهی نمی یابد که از ستم به آن پناه آورد.»(شافعی،1421، 108)

ی) جنگ و کشتار و فتنه ها

امام رضا (ع) می فرماید: «درآخر الزمان پیش از ظهور امام زمان (عج) کشتارهای پیاپی و بی وقفه رخ خواهد داد.»(نعمانی، 342ق، 271)

قسمت پنجم: وضعیت اقتصادی

الف) کمبود باران و باریدن بارانهای بی موقع

پیامبر (ص) می فرماید: « زمانی بر مردم فرا می رسد که خداوند باران را در فصل و موسمش حرام می گرداند و باران نازل نمی شود و آن را در غیر موسمش فرو می فرستد.»(نوری،1320، ج11، 375)

ب) خشک شدن دریاچه ها و رودها

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «و شهرهای مصر در اثر خشکی رود نیل، ویران می شود.»(حسینی کاظمی،1332، 28)

ج) شیوع گرسنگی، گرانی، فقر و کساد تجارت

حضرت علی (ع) به ابن عباس فرمود: «تجارت و معاملات زیاد می شود، ولی بهره ای اندک نصیب مردم می گردد. پس از آن قحطی سختی رخ می دهد.»(ابن طاووس،1380، 125)

د) مبادله زنان در ازای مواد غذایی

عمق فاجعه قحطی و گرسنگی در دوران پیش از ظهور به اندازه ای است که گروهی مجبور می شوند دختران خود را برای خوراک اندکی معامله کنند.

اینک به این آمادگیها به صورت خلاصه اشاره می کنیم.

1- آمادگی فکری و فرهنگی:

یعنی سطح افکار مردم جهان چنان بالا رود که بدانند مسأله نژاد یا مناطق مختلف جغرافیایی مسئله قابل توجهی نیستند. تفاوت رنگ و زبان و سرزمین نمی تواند نوع بشر را از هم جدا سازد. باید این تعصبها و عقب ماندگیها و استضعافهای فکری اصلاح شود و همچنان که نور آفتاب و نسیم های روحبخش، بارانهای رحمت و سایر مواهب و نیروهای جهان طبیعت به این مرزها توجهی ندارند و همة کره زمین را دور می زنند و تمام کره را یک کشور می دانند، ما انسانها نیز به این رشد فکری برسیم.

البته این طرز تفکر امروزه در میان آگاهان و روشنفکران جهان در حال تکوین و تکامل است و روز به روز بر کسانی که به مسأله «جهان وطنی» می اندیشند افزوده می شود. حتمی مسأله زبان واحد جهانی از صورت حرف بیرون آمده و زبان« اسپرانتو» بعنوان زبانی که همه جهانیان را درآینده به هم پیوند می دهد ابداع شده است.

2- آمادگیهای اجتماعی:

مردم جهان باید از نظامات موجود در ستم و حاکم خسته شوند، و تلخی این زندگی مادی و یک بعدی را حس کنند، و از اینکه ادامه این راه یک بعدی ممکن است مشکلات کنونی را حل کند مأیوس شوند.

مردم جهان باید بفهمند که نویدهایی که در قرن 18و 19 میلادی دربارة آینده درخشان تمدن بشری به آنان داده می شد، در واقع سرابی در یک بیابان سوزان در برابر دیدگان مسافران تشنه کام جز نبود.

نه تنها صلح و رفاه و امنیت مردم جهان تأمین نشد، بلکه دامنه مناقشات و نا امنی ها مادی و معنوی گسترش یافت. نه تنها وضع قوانین به ظاهر جالب، ظلم و تبعیض، استعمار و شکافهای عظیم طبقاتی را از جهان بر نچیند، بلکه مفاسد پیشین در مقیاسهای عظیمتر و اشکال خطرناکتر بروز کرد. پی بردن به عمق و وضع خطرناک کنونی، نخست حالت تفکر، پس تردید وسر انجام یأس از وضع موجود جهان و آمادگی برای یک انقلاب همه جانبه بر اساس ارزشهای جدید بوجود میآورد.

3- آمادگیهای تکنولوژی و ارتباطی

بر خلاف آنچه بعضی می پندارند که رسیدن به مرحله تکامل اجتماعی و رسیدن به جهانی آکنده از صلح و عدالت، حتماً همراه با نابودی تکنولوژی جدید امکان پذیر است، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک حکومت عالانه جهانی نخواهد بود، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفی محال است.

برای ایجاد و کنترل یک نظام جهانی، یک سلسله وسایل مافوق مدرن لازم است که در مدت کوتاهی بتوان از همه جای جهان باخبر شد؛ لذا با این بیان، چنانچه وضع به سوال قدیم باشد، بر فراز ساختن نظم و صلح و عدل جهانی و تسلط بر این حکومت و رهبری و تربیت مردم چندان ممکن به نظر نمی رسد.

اصولا  دنیایی که می خواهد به چنین مرحله ای برسد باید آنچنان وسایل آموزش و تربیت در آن وسیع و گسترده و همگانی باشد که قسمت عمده برنامه های اصلاحی را با « خود آگاهی » و « خود یاری» مردم پیاده کند و زنده کردن روح خود آگاهی و خود یاری عمومی در سطح جهان نیازمند به نیرومند ترین مراکز فرهنگی و وسایل ارتباط جمعی، و جامعترین کتب و مطبوعات، و مانند آن است که هیچ کدام بدون پیشرفته ترین و عالیترین وسایل صنعتی ممکن نیست.

گفتار چهارم: آثار حکومت جهانی حضرت مهدی (عج)

بدون شک عصر ظهور و آثار برتر حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (عج) نقطه عطفی است برای تمام بشریت، که با طلوع خورشید عدالت حضرت مهدی (عج) در پهنه گیتی، راز سر به مهر خلقت انسان، آشکار خواهد شد و انسان خسته و درمانده از بیدادگری و فساد و فجور، حیاتی دیگر را تجربه خواهد نمود که به یمن مبارک آن امام بزرگ، ریشه های ظلم و جور خشکیده میگردد و زمین برای همیشه شمیم بهاری خواهد داشت؛ شمیم معنویت و اخلاق. در آن عصر پرشکوه، هیمنة دروغین بتهای استکباری و قدرتمندان زورگو شکسته خواهد شد: عصری که انسان، حقیقت «اِنّی اَعْلَمْ ما لا تَعْلَمونَ»(بقره،30) را بر ملائک آسمان ثابت می نماید و کریمه «اِنَّ الْاَرْض یزثِها عبادِی الصّالحون»(انبیا،105) با ظهور آن حقیقت مطلق و موعود حق متجلی می گردد.

پرداختن به آثار حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) و عصر ظهور در مقابل مباحث جهانی شدن و بحثهای آینده نگری تئوریه پردازان غربی می تواند نقطه عطفی برای رهایی آحاد بشری از ساختارهای وجود غرب بعنوان نماد برتر تمدن مانند «آرمان شهر بشریت» که ساخته غربیان برای مقابله و تخریب اندیشه مهدویت و انتظار و عصر ظهور است، باشد. پس پرداختن برای ایجاد چهره ای روشن و امید بخش از دوران ظهور و حکومت حضرت در، مقابل چهره ای تیره و منفی که غرب بوسیله فیلمها، شبکه های رایانه ای و اطلاعاتی و غیره ایجاد نموده، را با آثار حکومت آن حضرت شروع می کنیم.

قسمت اول: دولت حق

امام صادق (ع) می فرماید: « به خدا سوگند، به طور حتم عدالت مهدی (عج) به درون خانه ها و اتاقهایشان نفوذ می کند، همچنانکه سرما و گرما در آن وارد می شود.»(نعمانی،342ق، 159) بدیهی است که این چنین حکومت جهانی عدل نظام حکومتی خاص با ویژگیهای مخصوص به خود را می طلبد، که از مهمترین این ویژگیها برطبق روایات عبارتند از:

1- ساده زیستی کارگزاران حکومتی: امام صادق (ع) در این زمینه میفرماید: « به چه ملاک دربارة خروج قائم، تعجیل می طلبید؟ به خدا سوگند او جامة درشت می پوشد و خوراک خشک و ناگوار می خورد. .. » (مجلسی،ج52،ص354)

2- قاطعیت با کارگزارن و ملاطفت با زیر دستان: از علی (ع) نقل شده که فرمودند: «. .. امام مهدی (عج) قاضیان زشت کار را کنار می گذارد و دست سازشکاران را از سرتان کوتاه می کند، و حکمرانان ستم پیشه و اعزل می نماید، و زمین را از هر نادرست و حائنی پاک می سازد.»(مجلسی،ج51،ص120)

3- رهبری صالح جهانی: حضرت مهدی (عج) که در رأس حکومت و رهبری را بر عهده دارد بعنوان کسی که عظیمترین و گسترده ترین انقلاب بشریت را هدایت می کند با صفاتی چون:: آگاهی فوق العاده و بینشی ژرف، دید و نظری صائب و دور نگر به وسعت جهان انسانیت، دارا بودن طرحهای پخته انقلابی در همه زمینه ها، شهادت و همت فوق العاده، پاکی و تقوا و درستکاری به اندازه هدف و سیعش، نگرش همه ابعاد زندگی و دارا بودن روحی بزرگ مافوق دسته و گروه بندیها و مافوق عادات و رسوم موجود می باشد. بدیهی است حکومت چنین شخصی یک حکومت آمالی الهی خواهد بود و آثار زیادی نیز در پی خواهد داشت که از مهمترین آن عبارتنداز:

الف) حکومت بر دلها

رسول خدا (ص) می فرماید: « شما را به مهدی (عج) مردی از قریش بشارت می دهم که ساکنان آسمان و زمین از خلافت و فرمانروایی او خشنودند.»(قندوزی،1302، 431)

ب) گسترش حکومت عدل و مساوات

اما رضا (ع) می فرماید:«آنگاه که حضرت مهدی (عج) ظهور کند، ترازوی عدالت را در جامعه برقرار می کند و از آن پس کسی به دیگری ستم نمی کند.»(شیخ صدوق،1382، 372)

ام سلمه می گوید: پیامبر (ص) فرمود: « مهدی (عج) ظهور کند، ترازوی عدالت را در جامعه برقرار می کند که زندگان آرزو می کنند، کاش مردگانشان زنده می بودند و از آن عدالت بهره مند می گردیدند.»(هیثمی،1967م،ج7، 315)

قسمت دوم: رشد دانش و فرهنگ اسلامی

فرق بنیادین پیشرفت علم و صنعت در زمان حضرت با زمان کنونی در این است که اکنون پیشرفت روزافزون دانش سبب سقوط فرهنگ و اخلاق جامعه بشری است و به تناسب پیشرفت در این عرصه به همان مقدار از انسانیت فاصله افزایش می یابد، حال آنکه در حکومت حضرت مهدی (عج) بر عکس این قضیه حاکم است و انسانها در عین برخورداری از بالاترین رشد علمی و صنعتی به همان اندازه به تعالی اخلاق و کمال انسانی نزدیک می شوند. آری، حکومت آن حضرت باعث رشد و تکامل «خرد و اخلاق » بصورت توأمان میگردد؛ ارمغانی که هیچ حکومتی در هیچ روزگاری نتوانسته است، آن را به جامعة بشری هدیه کند.

الف) شکوفایی دانش و صنعت

امام صادق (ع) می فرماید: «علم و دانش، 27 حرف است، و همه آنچه پیامبران آورده اند تنها دو حرف آن است و مردم تاکنون جر با آن دو حرف آشنایی ندارند و هنگامی که قائم ما قیام کند 25 حرف دیگررا بیرون آورده، آن را بین مردم نشر و گسترش می دهد، و آن دو حرف را نیز ضمیمه می کند و مجموع 27 حرف را در میان مردم منتشر می سازد.»(ابن جعفر،1370، ج2، 48)

ب) گسترش فرهنگ اسلامی

 از جمله موارد که به گسترش و آموزش آنها در حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) اهتمام و توجه بیشتری می شود عبارتند از:

1- آموزش قرآن و معارف اسلامی: حضرت علی (ع) می فرماید: « گویا شیعیانم را می بینم که در مسجد کوفه گرد آمده اند، و با پریایی چادرهایی، مردم را به همان ترتیبی که قرآن فرود آمده آموزش می دهند.»(نعمانی،342ق، 31)

2- ساختن مسجد: حضرت علی می فرماید: « حضرت مهدی (عج) به حرکت خود ادامه می دهد. .. تا اینکه در قسطنطنیه و نزدیک آن مساجد بسیاری ساخته می شود.»(شوشتری،1409، ج13، 312)

3- رشد معنویت و اخلاق: امیر مؤمنان علی (ع) میفرماید« مردم در روزگار مهدی (عج) به عبادت و دین روی می آورند و نماز را با جماعت برگزار می کنند.»(مقدس شافعی سلمی،1424، 159)

قسمت سوم: امنیت

الف) امنیت عمومی

پیامبر(ص) در این باره می فرماید: «هنگامیکه عیسی بن مریم از آسمان به زمین آید و دجال را به قتل رساند. .. چوپان به گوسفندان خود می گوید: « برای چرا به فلان مکان بروید و در این ساعت بازگردید!» گلة گوسفندی میان دو کشتزار دیده می شوند، ولی هرگز به خوشه ای از آن تعدی نمی کنند و شاخه ای از آن را با پای نمی شکنند.»(ابن طاووس،1380، 97)

ب) امنیت راهها

امام صادق در تفسیرآیه: «مسیروا فیها الیالی وَ ایاماْ آمنینَ(نسا،18)؛ در زمین شبانه روز سیر کنید در حالیکه در امان باشید.»به همراهی حضرت قائم و حکومت آن حضرت اشاره دارد.

ج) امنیت قضایی

امام باقر (ع) می فرماید: «پس از ظهور مهدی (عج) هیچ حقی از کسی بر عهده دیگری باقی نمی ماند، نگر انکه آنحضرت آن را باز می ستاند، و به صاحب حق می دهد.»(عیاشی،1308، ج1، 64)

قسمت چهارم: اقتصاد

پیرامون شکوفایی اقتصادی در روزگار امام عصر (عج) روایات بسیاری آمده که از آن جمله اند:

الف ) شکوفایی اقتصاد و رفاه اجتماعی

در اثر بهبود وضع اقتصادی، فقر و تهیدستی از جامعة بشری ریشه کن، و وضعیت عمومی جامعه چنان بهبود می یابد که دارندگان زکات برای رساندن آن به نیاز مندان به رنج می افتند. از اوضاع اقتصادی آن زمان:

1- تقسیم اموال و بخشش داراییها: رسول خدا (ص) می فرماید: در آخر الزمان خلیفه ای ظهور می کند که مال را بدون شمارش می بخشد.»(ابن حنبل،1417، ج3، 5)

2- ریشه کن شدن فقر جامعه: رسول خدا (ص) در این باره می فرماید: هنگامیکه حضرت مهدی (عج) ظهور کند، اموال و زکاتها را در کوچه ها می برند، ولی کسی پیدا نمیشود، که حاضر به دریافت آنها باشد.»(مقدس شافعی سلمی،1424، 166)

3- رسیدگی به محرومان و مستضعفان: طاووس یمانی می گوید: «ویژگی مهدی (عج) این است که نسبت به فرمانروایان و کارگزاران خود سختگیر است و در بخشش مال دستی باز دارد و نسبت به بیچارگان و بینوایان و مسکینها مهربان و با عطوفت است».

ب) کشاورزی

یکی از بخشهایی که در زمان حضرتی دگرگونی شایان توجه پیدا می کند، کشاورزی و دامداری است. مردم پس از طعم تلخ قطحی و خشکسالیهای پیاپی، برکات بسیاری را در زمان ظهور مشاهده می کنند و نعمتها فراوان می شود. از مهمترین این برکاتند:

1- فراوانی باران: رسول خدا (ص) می فرماید: « آسمان بر آنان بارانهای فراوانی می بارد.»(هیثمی،1967م،ج7، 317)

2- فراوانی محصولات کشاورزی: رسول خدا (ص) پیرامون آمادگی زمین در عصر مهدی (عج) می فرماید: زمین همانند نقره ای که پس از جوشش آرام می گیرد، آمادة کشت می شود و گیاهانش را می رویاند همچنان که درزمان حضرت آدم (ع) بود.»(ابن طاووس،1380، 152)

3- گسترش دامپروری: رسول خدا (ص) می فرماید: «در روزگار پایانی زندگانی امت من، حضرت مهدی ظهور می کند. .. و دام و گوسفندان فراوان می شود.»(حاکم نیشابوری،ج4، 152)

4- بازرگانی: رشد و گسترش بازرگانی نشانه شکوفایی اقتصادی جامعه است و از آنجا که در دوران حکومت حضرت قائم (عج) مردم در وضعیت اقتصادی مطلوبی به سر می برند، لذا بازرگانی رونق می یابد.

قسمت پنجم: بهداشت و درمان

شکوفایی شگفت انگیز دانشها، بویژه علم بهداشت و درمان در عصر حکومت مهدی (عج) و بهره گیری از آن برای گسترش بهداشت در جامعه از سویی فرو نشستن شعله های جنگ و پیدایش آرامش روانی و تأمین بهداشت روحی در حد مطلوب، از جمله عواملی است که بهداشت در آن روزگار را در حد بالا و ایده آل نگه می دارد. امیر مؤمنان (ع) می فرماید: « در حکومت مهدی (عج). .. عمرها طولانی می شود.»(مقدس شافعی سلمی،1424، 159). امام سجاد (ع) دراین باره می فرماید: هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند عز و جل، بیماری و بلا را از شیعیان ما دورمی سازد و قلبهایشان را همانند آهنهای محکم قرار می دهد و توان و نیروی هر یک از آنان را برابر نیروی چهل مرد می گرداند و آنان فرمانروایان روی زمین و بزرگان آن می شوند.»(نعمانی،342ق،317). باری؛ خلاصه اینکه آنچه بعنوان آثار حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (عج) ذکر کردیم – نعوذ با لله- افسانه یا خیال پردازی نبودند، بلکه حقایقی هستند متقن که اساس حکومت جهانی اسلام را تشکیل می دهد و آن حضرت همه را پیاده خواهد کرد. بدیهی است تئوری جهانی سازی غربی یا نوید انسانها به شهر آرمانی توسط غرب دربرابر حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) تشبیه سازی و افکار فریبی بیش نیست که نمی تواند مورد قبول و اذعان افکار جهانی باشد؛ چرا که هیچ نوع ضمانت اجرایی ندارد.

گفتار پنجم: وظایف و راهکارهای اتصال به حکومت جهانی حضرت مهدی (عج)

ای دل بشارت می دهم خوش روزگاری می رسد

یا درد و غم طی می شود، یا شهریاری می رسد

ای منتظر! غمگین مشو، قدری تحمل بیشتر

گردی به پا شد در افق، گویی سواری می رسد

در اینکه شیعیان در دوران غیبت وظایفی دارند که دنیا را به نوعی برای ظهور حضرتش آماده سازند، جای هیچ توفق و تشکیکی نیست. این نیروها در عصر غیبت با رویارویی با جلوه های استکبار جهانی می کوشند بازتاب های جهانی آنان را با «بیداری اسلامی» و «بنیاد گرایی اسلامی» تغییر دهند و به زمینه سازی برای قیام حضرتش نمایند. در روایات حتی از «گروه انصار» و «جوانان طالقان» در این زمینه، بطور صریح نام برده شده است. امام صادق (ع) میفرماید: « گروهی هستند که خدای تعالی قبل از ظهور قائم (عج) بر می انگیزد، آنان هیچ ستم کننده ای به خاندان محمد (ص) را رها نمی کنند، جز آنکه او را به قتل می رسانند.»(کافی،ج8،ص142) البته این گروهها برای مقاومت در برابر اهرمهای قدرت سردمداران استکبار باید از دو جنبه غنی باشند: جنبه اول: رشد ایمانی، جهادی و آگاهی سیاسی، این، دقیقاً همان چیزی است که جبهه متقابل فاقد آن است.

جنبه دوم: ایجاد تشکیلات سیاسی، نظامی، اقتصادی، اداری و اطلاعاتی که در مانند چنین رویارویی ای باید موجود باشد. بی گمان گروه مؤمینی که جهان را برای ظهور حرکت جهانی حضرت مهدی(عج) فراهم می کنند، باید به این جنبه ها آراسته باشند. علاوه بر این وظایف عمومی ای نیز هست که همگانی است و اهم آن عبارتند از:

1- معرفی و شناخت آن حضرت: شناخت صفات و آداب و ویژگیهای آن جناب، از وظایف و راهکارهای اتصال جهان به حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) می باشد.

2- انتظار فرج ظهور آن حضرت: عنصر انتظار حضرت ولی عصر(عج) وحکومت حق و عدالت آن حضرت و قیام مصلح جهانی اشت، در واقع مرکب از دو عنصر است: عنصر«نفی» و عنصر«اثبات» عنصر«نفی» همان بیگانگی با وضع موجود؛ و عنصر اثبات خواهان وضع بهتر بودن است. (مکارم شیرازی،1380،87)

3- محزون بودن از فراق آن حضرت: این امر یکی از نشانه های محبت و دوستی آن حضرت است. امام رضا (ع) می فرماید:« چه بسیار زنان جگر سوخته مؤمنه و چه بسیار مردان مؤمن جگر سوخته خواهند بود، آنگاه که « ماء معین» (امام زمان) مفقود و غایب گردد.»(شیخ صوق، 1382، 371).

4- دعا کردن برای آن حضرت: از جمله وظایف دیگر دعا کردن برای ظهور آن حضرت می باشد. از اثرات دعا همسو افعال و افکار انسان با اذکار دعا است به این ترتیب انسان یک آمادگی نسبی و همیشگی پیدا میکند که این زمینه را برای حکومت جهانی در بعد فردی فردی و در تک تک افراد آماده سازی می کند.

5- صدقه دادن به نیابت از آن حضرت: این امر نیز نشانه مودت و دوستی آن جناب است.

6- حج رفتن به نیابت از آن حضرت

7- قیام هنگام شنیدن نام آن حضرت: عمل به چنین دستوراتی که سیرة امامان معصوم (ع) نیز بوده است، تکرار و زنده نگه داشتن یاد آن حضرت و عظمت انقلاب و حکومت جهانی اش می باشد.

8- دعا برای حفظ ایمان: سید بن طاووس در کتاب«مهج الدعوات» آورده، در حدیثی که غیبت حضرت مهدی (عج) در آن یاد شده، راوی گوید: عرض کردم: شیعیانت چه کنند؟ فرمود: میگویی: «اَللّهُمَ اَنْتَ عَرَّفْتَنی نَفْسَک...»(ر.ک به پی نوشت)

9- سعی در اصلاح جامعه وامربه معروف: در عصر غیبت، تربیت خویش در وهله اول، و جامعه در مرحله بعد از راهکارها و بایسته های مهم است.

10- تزکیه و خودسازی: امام صادق (ع) می فرماید: «هرکس که دوست دارد از اصحاب حضرت قائم باشد می بایست منتظر باشد، و در این حال به پرهیزگاری و اخلاق نیکو رفتار نماید، در حالی که منتظر باشد، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم (عج) به پا خیزد، پاداش او همچون پاداش کسی خواهد بود که آن حضرت را درک است، پس کوشش کنید و در انتظار بمانید، گوارا باد شما را ای گروه مشمول رحمت خدا.»(رجایی،1379، 235).

11- جاذبه و حقانیت اسلام: تکیه بر سرمایه مکتب پر مایه و استوار اسلام، بعنوان بزرگترین عامل حرکت و زمینه سازی برای حکومت عدل جهانی است.

12- علم و اندیشه و به کار انداختن آن: بدیهی است که حکومت جهانی آن حضرت به افرادی عالم و دانشمند احتیاج دارد، نه افراد بی سواد.

13- استقامت، پایداری و شجاعت

14- ایمان و توکل به خدا

15- تعاون و همکاری

16- بحث، برخورد و روشهای منطقی با همدیگر

17- توجه به طبقه مستضعف

18- اتحاد و انسجام مسلمانان

19- ولایت واطاعت از رهنمود های مقام ولایت و رهبری

20- لزوم برنامه ریزی: توجه به امور 9 گانه زیربرنامه ریزی ها:

1- هدفداری: عنوان مهدی موعود (عج) هدفدار بودن این عقیده، و راه و جهت حرکت را مشخص می سازد.

2- توجه به جهانی بودن ظهور: لذا در برنامه ریزی باید برای همه فرهنگها، سنتها و عقاید توجه کرد.

3- جهش و انقلاب: یعنی میانه روی، محافظه کاری و خط ایبرالی نمی تواند ما را به این هدف بزرگ برساند.

4- پیشرفت عمیق و استوار: برنامه ریزی گر چه بلند مدت، ولی باید بسیار استوار و محکم باشد.

5- اخلاص: برای پیمودن پله ها و موانع مرتفع، هیچ عاملی در این مسیر مثل اخلاص کار ساز نیست.

6- تخصص و تعهد: به عبارت دیگر علم و ایمان و توسعه به این دو عامل، همچون دو بال پروازند.

7- مانع شناسی: موانعی چون انحطاط مذهبی و اخلاقی، اختلاف، عدم علم، . .. باید در این برنامه ریزی معلوم گردند.

8- هشیاری و هوشمندی: کیاست و هوشیاری در این مسیر از لازمه های ضروری می باشد.

9- دورنمایی از امکانات عظیم دنیای اسلام: این امکانات از چند جهت باید مورد توجه و بررسی قرار گیرد:

الف) از جهت نیروی انسانی و اتحاد؛ ( با 47 کشور مسلمان و یک چهارم جمعیت دنیا)

ب) امکانات جغرافیایی دنیای اسلام: (دارای مناطق استراتژیکی خیلی مهم)

ج) امکانات اقتصادی دنیای اسلام: (تأمین 40% سوخت اوپک) (اشتهاردی،1379،صص185-202).

خلاصه؛ موارد مذکور همگی لازمه حکومت جهانی حضرت مهدی (عج)می باشد که بعنوان راهکارهایی موجود از طریق منابع مذهب به ما رسیده، و توجه و عمل به آنها در واقع گامی است به سوی ظهور و ممکن شدن حکومت جهانی آن حضرت، ان شاء الله.

جمع بندی:

با روشن شدن معنی و ماهیت جهانی شدن، ونیز چیستی و چرایی حکومت جهانی حضرت مهدی (عج)، می توان به تفاوت عمیق و آشکار این دو پدیده از لحاظ «جهان بینی» و « ایدئولوژی » پی برد؛ گر چه دارای اشتراکات اندکی نیز باشند، ولی باید اذعان کرد: تئوری جهانی شدن بصورت قرائت کنونی که مترادف با کم رنگ شدن مرزها و گسترش ارتباطی و کاهش فواصل می باشد، هرگز نمی تواند کاروان بشریت را به سر منزلی که مقصد حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) است، برساند. زیرا اولاً: ضمانت اجرایی برای آن تعریف نشده؛ ثانیا  کشورهای ضعیف و توسعه نیافته به عنوان قربانیانی فرض شده اند که همه چیز خود را باید تغییر دهند و با آداب جهانی هماهنگ سازند؛ ثالثا  منشور و اهداف شخص و متعالی در این فرآیند ندارند بلکه قدرتهای استعماری در اندیشه غارت سایر کشورها و توانگری روز افزون خویش اند. حال آنکه حکومت حضرتش در عین جهانی بودن، از ضمانت ایمان الهی و دینی و اسلامی برخوردار است و اصول و هدفهایش را نشئت گرفته از همین منابع می داند، و هیچ قوم و کشوری را غیر از برتری معنوی و اولوهیت رجحان غیر منطقی نمی بخشد. گرچه غرب با فیلمهایی چون «نوسترادموس، ترمیناتور،...» ایجاد دهها پایگاه اطلاعاتی و اینترنتی، ایجاد شهرهای آرمانی بشری و بسیاری از این نوع کارها می کوشد تا چهرة اندیشه مهدویت و تفکر حکومت جهانی آن حضرت را مخشوش سازد، ولی هیهات، که وعده خدا تخلف پذیرد این عملکردهای کوچک بشری در مقابل سنت الهی غالب گردد. البته مسلمانان را در این میان وظیفه ای سنگین است که خود را با مجهز کردن به انواع امکانات، علاوه بر مبارزه عملی و علمی با عملکردهای مذکور، زمینه را نیز تا حد امکان برای ظهور و تشکیل حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (عج) آماده سازند، ان شاء ا...

منابع

1- فصلنامه علمی – تخصصی ویژه امام مهدی(عج)، انتظار، شماره های 2 و 4 و 7 مقالات زیر.

جهانی شدن و مقایسه آن با حکومت جهانی حضرت مهدی (عج)، دکتر حبیب الله مظاهری. عصر ظهور یا مدینه فاضله، دکتر حبیب الله طاهری. فلسفه حکومت عدل جهانی، علی اصغر رضوانی.

2- سجادی، سید عبدالقیوم، 1383،درآمدی بر اسلام و جهانی شدن؛ بوستان کتاب، قم.

3- طبسی، نجم الدین، 1377،چشم اندازی از حکومت مهدی (عج)، سازمان تبلیغات اسلامی، چ 2، تابستان، تهران.

4- آیت الله العظمی مکارم شیرازی، ناصر،1380،حکومت جهانی مهدی (عج)؛ انتشارات نسل جوان، قم.

5- رجائی تهرانی، علیرضا،1379،در انتظار موعود؛ پرسش وپاسخ پیرامون امام زمان (عج) ، انتشارات نبوغ، تهران.

6- شفیعی سروستانی، ابراهیم، در انتظار موعود؛ 1376، مؤسسه فرهنگی موعود با همکاری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، آذر تهران.

7- محمدی اشتهاردی، محمد،1379،حضرت مهدی (عج) فروغ تابان ولایت، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ پنجم.

8-شوشتری،قاضی نوراله،1409،احقاق الحقو ازهاق الباطل،انتشارات کتابخانه ایت اله مرعشی نجفی، قم.

9-شافعی،محمدبن ادریس،1421،بیان شافعی،نشردارالکتب العلمیه بیروت، لبنان.

10-نعمانی،ابوعبداله محمدبن ابراهیم،342ق،الغیبه نعمانی، نشرمکتب صدوق، تهران.

11-نوری، میرزا حسین،1320،مستدرک الوسائل،نشر ال البیت، بیروت.

12-ابن طاووس،ابوالقاسم علی بن موسی،1380،ملاحم و الفتن، ترجمه محمد جواد نجفی،نشر اسلامی، چاپ ششم، تهران.

13-حسینی کاظمی، سید مصطفی، 1332،بشاره الاسلام فی علامات المهدی،نشر مدرسه عاشورا،قم.

14-ابن بابویه،محمدبن علی،1382،کمال الدین و تمام النعمه،انتشارات مسجد مقدس جمکران،قم.

15-ابن حنبل، احمدبن محمد،1417،احادیث المهدی من مسند احمد، نشر اسلامی، چاپ ششم تهران.

16-شیرویه بن شهردار،حافظ،1407، فردوس الاخبار،نشر دارالکتاب العربی، بیروت.

17-مقدس شافعی سلمی،یوسف بن یحیی، 1424،عقدالدرر فی اخبار المنتظر،انتشارات مسجد مقدس جمکران،قم.

18-هیثمی، نورالدین علی بن ابی بکر،1967م،مجمع الزوائد و منبع الفوائد،نشر دارالکتاب العربی، چاپ دوم،بیروت.

19-عیاشی، محمدبن مسعود،1308،تفسیرعیاشی،نشر مکتبه العلمیه اسلامیه، تهران.

20-قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، 1302،ینابیع الموده لذوی القربی،ترجمه محمدعلی شاه محمدی،نشر منظمه الاوقاف،قم.

21-ابن جعفر،قدامه، 1370،الخراج، ترجمه حسین قره چانلو،نشر البرز،تهران.

22-قزوینی رازی، عبدالجلیل،1371،النقض (مثالب النواصب)، نشر دارالحدیث، تهران.

23-حاکم نیشابوری، محمد، 1314،المستدرک علی الصحیحین، نشر دارالمعرفه، بیروت لبنان.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر