ماهان شبکه ایرانیان

پهلوی اول که رفت زنان به حجاب بازگشتند

عکس/ دگرگونی پوشش و لباس زنان ایرانی

تاریخ پوشاک، بخشی از تاریخ تمدن و فرهنگ انسان است. برای آگاهی از شیوه پوشش در ایران، باید تاریخ فرهنگی مردمان این سرزمین کهن را بررسی کنید، زیرا به واسطه آن می‌توان آگاهی‌هایی ارزشمند درباره سیر دگرگونی تاریخی، زیبایی‌شناسی، اعتقادات، طبقات اجتماعی و پیشرفت صنعت به ویژه نساجی و پارچه‌بافی دوره‌های تاریخی به دست آورد.

پهلوی اول که رفت زنان به حجاب بازگشتند
تاریخ پوشاک، بخشی از تاریخ تمدن و فرهنگ انسان است. برای آگاهی از شیوه پوشش در ایران، باید تاریخ فرهنگی مردمان این سرزمین کهن را بررسی کنید، زیرا به واسطه آن می‌توان آگاهی‌هایی ارزشمند درباره سیر دگرگونی تاریخی، زیبایی‌شناسی، اعتقادات، طبقات اجتماعی و پیشرفت صنعت به ویژه نساجی و پارچه‌بافی دوره‌های تاریخی به دست آورد.

برگزیدن رنگ و نقش‌ روی پارچه و تزیین لباس، شناساننده قومیت، شخصیت، باورها و منزلت اجتماعی است؛ هرچند لباس کارکردهایی دیگر همچون جلوگیری از سرما و تابش آفتاب و از همه مهم‌تر پوشاندن بدن نیز دارد.

پهلوی اول که رفت زنان به حجاب بازگشتند

با توجه به این که اقوام و قومیت‌های گوناگون در ایران، از گذشته‌های دور بدین‌سو، لباس‌هایی متفاوت داشته و دارند، بررسی دگرگونی‌های پوشاک در تاریخ ایران، دشوار می‌نمایاند و مسلما به نتایجی یکدست نخواهد رسید، چون شکل‌گیری پوشش میان اقوام گوناگون، از عوامل گوناگون تاثیر پذیرفته و نماد تجربه تاریخی و فرهنگی آنان به شمار می‌آید.

اما جدا از شرایط جغرافیایی و آب‌و‌هوا، آداب و رسوم و شیوه زندگی اقوام ایرانی، در یک نگاه کلی اوضاع سیاسی و نظام طبقاتی حاکم بر جامعه، وضعیت اقتصادی، پیشرفت تکنولوژی و نیز روابط فرهنگی، بر پوشش ایرانیان در دوران معاصر تاثیر داشته است.


پهلوی اول که رفت زنان به حجاب بازگشتند

پیش از مشروطه‌، مسافرت‌های ناصرالدین شاه قاجار به فرنگ و روسیه و دیدن لباس‌های بالرین‌ها، شاه را برآن داشت که زنان حرمسرای خود را به پوشیدن لباس‌هایی شبیه آنان برانگیزد و ملزم کند. به هر حال از دوران قاجار بدین‌سو با اعزام دانشجو به اروپا و رفت‌وآمد خارجیان به ایران و نیز آشنایی با سبک پوشش اروپاییان، دگرگونی‌ها در لباس زنان و مردان ایرانی آغاز شد.

تحصیلکردگانِ از فرنگ بازگشته، کت و شلوار پوشیدند و تغییر لباس زنان اندرون شاهی، دگرگونی‌هایی اندک در لباس زنان خاندان شاهی و شاهزادگان را موجب شد. پوشش زنان، بیرون از خانه اما تا دوره مشروطیت و مدتی پس از آن به همان شکل سنتی چادر، چاقچور و روبنده بود.

پوشش مردم ایران به ویژه زنان، با روی کار آمدن پهلوی اول و سیاست‌های دولت برای متحدالشکل کردن لباس اقوام ایرانی و پس از آن، رخداد کشف حجاب، با دگرگونی‌هایی گسترده روبه‌رو شد. در نخستین مرحله، سیاست نوسازی فرهنگی پوشاک مردان مورد توجه قرار گرفت.

کلیه اتباع ذکور ایرانی به جز طبقه روحانیان، با وضع قانونی در سال ١٣٠٧ خورشیدی موظف شدند به لباس متحدالشکل درآمده و کلاهی با نام کلاه پهلوی بر سر بگذارند. پوشش زنان در دوره‌های گوناگون به دلیل تاکید بر حجاب آنان، بسیار بحث‌برانگیزتر از لباس مردان بوده است.
عکس/ دگرگونی پوشش و لباس زنان ایرانی
عملکرد پهلوی اول نیز در اجبار برای کشف حجاب زنان ایران، به حساسیت این مساله دامن زد. ورود اجناس و البسه گوناگون اروپایی و حضور خیاطان و طراحان فرانسوی و تقلید از آن‌ها در دوران پهلوی، به هر حال آرام‌آرام دگرگونی‌هایی مهم در وضع لباس ایرانیان به ویژه زنان ایرانی پدید آورد.

به این ترتیب که از طول و عرض چادر کاسته شد و چاقچور و روبنده در میان جوانان، اکثرا از بین رفت و پیچه عمومیت یافت؛ به جای ارخالق و نیم‌تنه، کت و بلوز به شیوه دوخت اروپایی معمول شد و پارچه‌های زری، توری و مخمل به کرپ، کرپ دشین، ساتن و ژرژت تغییر یافت. پوشیدن لباس بر اساس مدل‌ها و مدها به این ترتیب مرسوم و مجلاتی با نام «مد روز» نیز منتشر شد.

با دکتر منصوره اتحادیه دانش‌آموخته تاریخ دانشگاه ادینبورگ انگلستان در مقطع دکترا و مدیر نشر تاریخ ایران درباره این دگرگونی‌ها و تاثیرها و پیامدهای آن در جامعه ایرانی در تاریخ معاصر ایران به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

استاد پیشین دانشگاه تهران که آثاری چون «خاطرات تاج السلطنه»، «آمار دارالخلافه تهران» و «خاطرات و اسناد حسینقلی خان نظام‌السلطنه مافی» تالیف کرده است، در این گفت‌وگو به دگرگونی‌های لباس مردم ایران به ویژه زنان در دهه‌های متاخر تاریخ معاصر ایران اشاره می‌کند.

آیا می‌توان پیشینه‌ای برای مد لباس و پوشش در میان ایرانیان در سده‌های اخیر جست؟
اصولا در شرق مد نداشته‌ایم، اگر به جوامع اروپایی و فرنگی بنگریم، تقریبا هر ٥٠ ویا ١٠٠ سال، مد اعم از مدل مو، کلاه و حتی کفش به طور کلی دگرگون می‌شود. حتی اگر به مینیاتورهای ایرانی نظر کنید درمی‌یابید فارغ از پوشش سر که تفاوت میان مردان و زنان است، لباس زن و مرد تقریبا یکسان و شبیه است. حتی برش‌های لباس زنان و مردان در این مینیاتورها یکی است.

بنابراین اهمیت به گونه‌های لباس و تغییرات مد در آن‌ها پس از آشنایی با غرب در ایران پدید آمد. این مساله از واژه‌هایی که درباره لباس‌ها استفاده می‌کنیم، مشخص می‌شود؛ واژه‌هایی مانند کت، پالتو، مانتو، پلیور و مایو. البته گاه در برخی نقاشی‌های دوره صفویه هم می‌توان تفاوت‌هایی با نمونه‌های پیشین و در نتیجه، تاثیر الگوهای غربی را مشاهده کرد.

ایجاد این تغییرات در جامعه اما در دوره قاجار کاملا روشن و علنی است، به ویژه نقطه شروع این تغییرات در لباس، متحدالشکل کردن قشون به شمار می‌آید. لباس‌های قشون از این دوران، تحت تاثیر غرب و مناسب‌تر برای جنگ درمی‌آید چون به جای عبا‌های بلند از کت‌های کوتاه و به جای شلوارهای گشاد از نمونه‌های تنگ و اروپایی آن تقلید کردند. البته اگر به عکس‌های ناصرالدین‌شاه هم نگاه کنید لباس‌های وی نه سنتی نه کاملا فرنگی است، که، تلفیقی از این دو به شمار می‌آید.

این نشان‌دهنده تمایل به ایجاد تغییراتی اساسی در لباس و شیوه بهره‌گیری از آن است، همچنین به دلیل کنار گذاشتن عباهای بلند رجال قدیم و کوتاه شدن آن که به شکل کت ارایه شد، اطراف آن را چین می‌انداختند چون به نظر می‌رسد هنوز هم از این که پشت آن‌ها بدون پوشش باشد، پرهیز داشته‌اند. پس از مدتی به پیروی از تغییر لباس مردان، در لباس زنان نیز دگرگونی‌هایی رخ داد.

نخستین نمونه‌های آن احتمالا دامن‌های کوتاه یا همان شلیته است که ناصرالدین‌شاه متاثر از زنان اروپایی و رقاصه‌های بالرین، به زنان حرمسرای خود می‌پوشاند. این تغییرات اما بعدها در دوره پهلوی اول و پس از کشف حجاب کاملا رویکرد اروپایی می‌یابد. شیوه پوشش زنان سیاستمداران فرنگی در دوره قاجار البته بر زنان ایرانی تاثیر می‌گذارد زیرا این دو دسته با هم مراوده‌هایی داشته‌اند.

پهلوی اول که رفت زنان به حجاب بازگشتند

زنان ایـرانی بیشتر از چه راه‌هـایی با شـیوه پوشش زنان اروپایی آشنا شدند؟
پدیده مد در ایران به هرحال از راه‌های گوناگونی مانند همنشینی و رفت‌وآمد، کارت‌پستال و حتی مجله‌های مد کم‌کم مطرح شد و مورد توجه مردم، چه مردان چه زنان قرار‌ گرفت. در روزنامه‌ها اعلان مربوط به «خیاطی‌های نوین» که توانایی دوخت لباس‌های جدید را دارند، فراوان دیده می‌شود. من تصویری از مادربزرگم دارم که بسیار گویا است. لباس‌هایی کاملا غربی با چارقدی سفید و آهاری به تن دارد.

پوشش زنان هرچند دو دسته بوده است؛ لباس درون منزل به شکل‌های دیگری بود که یک شلوار بلند مشکی با بلوزها و دامن‌های بلند و گاه جلیقه را دربرمی‌گرفت. لباس‌ بیرون منزل، چادری بود که با گونه‌های امروزی آن کاملا تفاوت داشت و به آن «چادر کمری» می‌گفتند. افزون بر آن «چاقچور» به همراه روبنده مورد استفاده بوده است.

تحولی که در لباس بیرون زنان پدید آمد پیچه است که شاید از ترکیه به ایران آمده باشد. پیچه، پارچه‌ای بافته شده از موی اسب با سوراخ‌های گشاد بود که از لابه‌لای آن می‌توانستند بیرون را ببینند. زنان، پیچه را با کش به پشت سر می‌بستند و چادر را روی آن قرار می‌دادند.

مادرم البته برای من تعریف می‌کرد که پیچه امکان دیده شدن را برای خانم‌ها ایجاد می‌کرد، چون تا چادر را پایین می‌کشیدند، پیچه بالا می‌رفت.‌ همین مساله موجب شد پیچه و استفاده از آن برای برخی قشرهای جامعه ایرانی خوشایند نباشد.

یکی از رجال در خاطرات خود تاکید کرده که من اجازه نمی‌دهم زنان من با پیچه بیرون بروند و باید از روبند استفاده کنند. روبند نسبت به پیچه بلندتر بود و در برابر چشم، حدود دو سانتی‌متر تور قرار داشت و برای دیده شدن صورت باید آن را بالا می‌زدند. چادر کمری پس از این کم‌کم به چادر چرخی تبدیل شد یعنی همین چادری که امروز می‌پوشند.

این چادر بسیار آزادتر است . خیاطان ارمنی از اواخر دوره قاجار، پارچه‌های خارجی را با نام‌های اروپایی به ایران وارد کردند و مد و ژورنال‌های مربوط به آن مورد توجه طبقات بالای جامعه قرار گرفت. پوشش رو اما هنوز همان چادر است.

برخی‌ از منابع به این تحول اشاره دارند و تاکید هم می‌ورزند که خوشایند همه نبوده است چون هم هزینه زیاد هم گونه‌ای رقابت و چشم‌و‌هم‌چشمی را ایجاد می‌کرده است.

پهلوی اول که رفت زنان به حجاب بازگشتند

واژه مد از کجا به فرهنگ ایران وارد شد و چگونه در میان مردم رواج یافت؟
مد کلمه‌ای فرانسوی است. اشاره به این که دقیقا از چه زمانی رایج شده، دشوار است چون گاه تعیین نقطه شروع برای پدیده‌هایی که به زبان و فرهنگ کشورها وارد شده و رواج می‌یابند، ناشدنی به نظر می‌رسد.

این دگرگونی‌ها به هرحال همه بخش‌ها را می‌تواند در بربگیرد. آشپزی ایرانیان نیز حتی تغییر یافت. کتلت، سالاد اولویه، راگو، کرم کارامل و حتی سالاد به فرهنگ غذایی ما وارد شد. اکنون هم به درستی نمی‌دانیم این دگرگونی‌ها در آشپزخانه‌های مردم از چه زمانی پدید آمد اما نکته مهم آن است که بسیار مورد استفاده قرار گرفتند.

مد هم به همین شکل بود، ابتدا با تاثیر از زنان سیاستمداران اروپایی، دیدن عکس‌ها و خیاطان ارمنی به وجود آمد. بزک هم افزون بر این برای زنان رایج شد. عطرهای فرنگی به ویژه فرانسوی، ماتیک یا همان رژلب امروز، کرم‌پودرهای اروپایی که همگی با همان نام‌های فرنگی رواج یافت، توسط بازرگانان به ایران آمد. نوع آرایش مو هم دگرگون شد.

یکی از منابعی که به این مسائل اشاره کرده، خاطرات عین‌السلطنه برادرزاده ناصرالدین‌‌شاه به شمار می‌آید که درباره تغییر پوشش و لباس و شمای کلی زنان بسیار سخن رانده است.

مساله پوشاک در دوره پهلوی اول به ویژه برای بخشی از زنان اهمیتی بیشتر می‌یابد. زنان پیش از کشف حجاب چندان اهمیت نمی‌دادند زیر چادر چه بپوشند اما پس از آن، توجه به این مساله زنانی که به اجبار کشف حجاب تن دادند را به سمت مد می‌کشاند زیرا باید چادر را کنار می‌گذاشتند و لباس‌ها بدین‌ترتیب کاملا به چشم می‌آمد.

زنان روستاها، قصبات و طبقات فرودست به همین دلیل نگون‌بخت شدند؛ این بخش از مردم به هرحال همواره لباس‌های پاره و وصله‌ای بر تن داشتند. بارها در مکاتبات فرماندارها با پایتخت با این موضوع برخورده‌ام که فرماندار در نامه‌اش، بر کهنه و مندرس بودن لباس مردم و لزوم فرستادن لباس‌های نو از تهران بسیار تاکید کرده است.

پهلوی اول که رفت زنان به حجاب بازگشتند

حجاب یعنی در روستاها نیز برداشته شد؟

بله، در همه ایران این کار به زور انجام شد. عکسی از زنان لر برجای مانده است که کشف حجاب کرده‌اند. این سند، به نظرم تماشایی است. بر تن همه آن‌ها مانتو و کلاه پوشانده‌اند، البته کلاه‌ها مانند کلاه‌های مردانه است برای این که بخشی بیشتر از موی سر را دربربگیرد.  چون این کار با زور انجام شده است.

نامه‌ای حتی در آن زمان از بندرلنگه به تهران فرستاده شد مبنی بر این که اجازه بدهید ابتدا در بندرعباس کشف حجاب کنند چون در بندر لنگه افزون بر چادر، روبند یا همان نقاب نیز مرسوم است. همچنین نامه‌ای از فرماندار اصفهان وجود دارد که بر لزوم تدریجی بودن این دگرگونی تاکید کرده است.

کشف حجاب بنابراین تنها ویژه تهران یا شهرهای بزرگ نبوده است. شما تصور کنید تا چه اندازه برای یک روحانی و زن او دشوار بوده که هم مرد لباس روحانیت خود را کنار بگذارد هم زن لباس اروپایی بر تن کند و حتی عکس هم بگیرد، چون عکس‌ها باید در روزنامه‌ها چاپ می‌شد.

مسلما کشف حجاب آن هم به یکباره برای مردم به ویژه زنان بسیار سنگین و دشوار بوده و ضربه بزرگ روانی به آنان وارد کرده است.
بله، مسلما برای آنان از نظر روانی دشوار و ناممکن بوده است.‌ وقتی حمام رفتن برای آنان سخت بوده، حتی گزارش شده که از راه پشت‌بام‌خانه‌ها صورت می‌گرفته است، بی‌شک برداشتن حجاب برای آنان ناممکن بوده است.‌

من دوره کودکی ام را به یاد دارم که اهل خانه درباره کشیدن روسری و چادر از سر دوستان و آشنایان سخن می‌گفتند. بخشی از این اجبار را البته از مدرسه‌ها آغاز کردند. هم معلمان هم دختران مدرسه باید اونیفورم مخصوص با یقه سفید آهارزده بر تن می‌کردند. بخشی از این اجبار درباره مردان نیز صدق می‌کرد. آنان باید کت و شلوار همراه با کلاه پهلوی می‌پوشیدند که پس از مدتی کلاه شاپو جایگزین آن شد.

موضوع کلاه مردان مانند حجاب زنان در دوره‌ای بسیار گسترده شد. کلاه ابتدا از اروپا وارد می‌شد و کمی بعد ایرانیان با نمد به ساخت کلاه اقدام کردند. در یزد نیز کراوات ابریشمی می‌بافتند و به شدت آن را تبلیغ می‌کردند.
پهلوی اول که رفت زنان به حجاب بازگشتند

به خیاط‌خانه‌ها اشاره کردید. طبیعتا پدیده‌هایی تازه پس از کشف حجاب و براساس نیاز مردم باید شکل گرفته باشد؟
بله! با این اوصاف پس از رخداد کشف حجاب، طبیعی است که پدیده‌هایی تازه در جامعه مانند خیاط‌خانه‌ها، اعلان‌ها و تبلیغات آن در روزنامه و مکان‌های گوناگون، تبلیغات پارچه‌های خارجی و گاه ایرانی، اعلان‌های مربوط به جوراب و جوراب‌بافی ایجاد ‌شود. جوراب‌ها در آن زمان ابریشمی است.

البته در کنار همه این‌ها انتقاداتی نیز صورت می‌گرفته است؛ این که زنان تنها جنبه ظاهری غرب را وام گرفته‌اند و فقط به لباس و آرایش خود اهمیت می‌دهند، مد را دنبال کرده و تغییری در فرهنگ خود پدید نمی‌آورند. زنان جوان البته شاید در آن دوران به خود حق می‌داده‌اند یک‌باره به دنبال به اصطلاح «بزک دوزک» باشند. 

هرچند با همه مخالفت‌ها، این مد و شیوه لباس پوشیدن ادامه پیدا کرد و بخشی از آن مانند مانتو و روسری‌های چهارگوش به پس از انقلاب هم موکول شد. البته دقت کنید این دگرگونی‌ها تنها به ایران اختصاص نداشت، هر کشوری که با غرب و تکنولوژی آن ارتباط یافت به تغییراتی بنیادین دچار شد.

پهلوی اول که رفت زنان به حجاب بازگشتند

درباره بزک و دوزک سخن گفتید. در عکس‌های زنان قاجار می‌بینیم بسیاری از آنان مانند مردان سبیل‌های مشکی و پررنگ دارند. این مساله واقعا بخشی از زیبایی‌شناسی آن دوره است؟
بسیاری می‌پندارند سبیل زنان در این عکس‌ها واقعی است ولی به واقع چنین نیست. خانم افسانه‌ نجم‌آبادی کتابی با نام «مردان بدون ریش و زنان سبیل‌دار» دارد که اشاره‌هایی به این پدیده کرده است.

سبیل‌های ساختگی زنان قاجاری در عکس‌ها صرفا راهی برای نزدیک‌تر شدن به مردان بوده است، در این دوران به دلیل گسترده شدن تمایلات هم‌جنس‌گرایانه برخی مردان، زنان خود را به این صورت آرایش می‌کرده‌اند تا مورد پذیرش قرار بگیرند.

پس آرایشگرهایی نیز برای زنان وجود داشته است؟
بله، آرایشگرها هم بوده‌اند اما نه به شکلی که امروز می‌بینیم.

آنان عموما به خانه‌ها می‌رفتند و مغازه نداشتند، چون جامعه آن روزگار به این قشر نگاه خوبی نداشتند و آنان چندان از اعتبار برخوردار نبودند.‌ بیشتر آن‌ها ارمنی بودند و چون با ارمنستان و روسیه ارتباط داشتند به شیوه‌های تازه آرایش کردن آشنا بودند؛ به ویژه از دهه ١٣١٠ خورشیدی روزنامه‌ها اعلان‌هایی فراوان برای انواع لوازم آرایش منتشر می‌کنند.  

چه محله‌هایی از تهران اینگونه محصولات را می‌فروختند؟حتما لاله‌زار یکی از آن‌ها بوده است.
بله، لاله‌زار و پیرامون آن مرکز چنین فروشگاه‌هایی بوده و در بازار نیز احتمالا چنین محصولاتی عرضه می‌شده است.

پارچه‌های جدید بیشتر از چه کشورهایی وارد می‌شد؟
پارچه‌های نفیس فراوان از فرانسه وارد می‌شد که به طبقات بالا اختصاص داشت زیرا گران‌قیمت بودند. ابریشم‌های بسیار خوب از چین و پارچه چیت از هند وارد می‌شد.

پهلوی اول که رفت زنان به حجاب بازگشتند

کفش را چگونه تهیه می‌کردند؟ کفاش‌ها تا چندی پیش، از قشرهای مهم و کارآمد جامعه بودند.
بله، به این دلیل که همه کفش می‌دوختند و به شکل امروزی آن خرید و فروش نمی‌شد. خودم به یاد دارم که از پارچه لباسی که می‌دوختم، کفش هم تهیه می‌کردیم.‌ مدل کفش البته از خارج وارد می‌شد. کفش پس از مدتی از چین وارد شد و کمی بعد کفش ملی هم به راه افتاد.

لباس عروس به گونه‌ای که امروزه وجود دارد از چه زمانی رایج شد؟ اقوام ایرانی درگذشته عموما لباس‌های محلی با رنگ‌های قرمز و صورتی برای روز عروسی به کار می‌بردند.
استفاده از رنگ سفید برای لباس عروس اساسا تقلیدی اروپایی و بلکه فرانسوی است.‌ اتفاقا مدتی است برای من این پرسش پیش آمده است که عروس‌های ایرانی از چه زمانی سفید می‌پوشیدند به ویژه این که ما ضرب‌المثلی داریم مبنی بر این که «با لباس سفید عروسی به خانه بخت رفتن و با کفن سفید بیرون آمدن» که موجب شده من تصور کنم لباس عروس سفید پیشینه دراز داشته است. آنچه در میان مردم و اقوام ایرانی رایج بوده ولی برخلاف این ضرب‌المثل است.

پهلوی اول که رفت زنان به حجاب بازگشتند

روسری‌های چهارگوش از چه زمانی رواج یافت؟
زنان در دوره‌های گذشته چارقدهایی آهارزده و بلند بر سر داشتند که حتی در منزل هم آن را باز نمی‌کردند. بسیاری از زنان تقریبا پس از شهریور ١٣٢٠ و رفتن پهلوی اول، به حجاب بازگشتند اما این‌بار نه به آن سفت و سختی دوران گذشته، که، همین روسری‌های چهارگوش را تا می‌کردند و در زیرگلو گره می‌زدند.

این شیوه، آزادی بیش‌تر نسبت به چارقدهای آهارزده پیشین داشت و گاه بخشی از موی جلوی سر از درون آن مشخص می‌شد. چادرها هم کم‌کم از مشکی به چادرهای رنگی تغییر و رواج یافت که گل‌های ریز داشت و به پارچه‌های آن «کودری» می‌گفتند. این دگرگونی‌ها در شیوه حجاب و چگونگی آن به هرحال تغییراتی اساسی در ایران معاصر پدید آورد.


قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان