مجتبی رفیعیان در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه مگامالها، زندگی و تفریحات شبانه، اتوبانها و ....جریانهای نوظهور و نوپدیداری در شهر بوده که به تازگی در قالب الگوهای نوینی (از بعد میزان اثر ،مقیاس کارکردی ، حجم سرمایه گذاری و ارزش های معماری و فن آوری ) ظهور پیدا کرده و در نظام شهری در حال تجربه آن هستیم، گفت: متاسفانه اینها پدیدههایی هستند که علی رغم وجود تجارب گسترده جهانی، بعد از ایجاد، به دنبال آسیبشناسی آن رفته و به ابعاد مختلف آن توجه میکنیم.
وی ادامه داد: اگر سیاستی را خواسته یا ناخواسته پیش گرفته و به تبع آن جریانی در نظام شهری ما شکل گیرد ، بهتر است قبل از تبدیل شدن مساله به چالش و در نهایت بحران، درک درستی از ابعاد، موقعیت، چیستی و ویژگیهای حاکم بر آن موضوع داشته باشیم تا ضمن کاستن از عوارض منفی، به عواید ناشی از آن افزود شود. در حقیقت این نگرش عمومی، بایستی در تمام زمینهها به وقوع بپیوندد.
این استاد دانشگاه با ذکر مثالی عنوان کرد: در بحث فضاهای زیر زمینی و طرازهای منفی، غربیها زودتر از ما وارد عمل شدند و سریعتر به آسیبها و عوارض منفی ناشی از آن و همچنین سازوکارهای مدیریت صحیح وهدایت پایدار آن رسیدند این در حالی است که در حال حاضر موضوع فضاهای زیر سطحی نیز به شکلی فراگیر در کشور ما در حال جریان است اما هنوز قالبهای مشخصی، به ویژه در زمینه سیاست گذاری های ملی واسناد هدایت کننده، برای برخورد با آن مشخص نشده است.
به گفته رفیعیان، عموم پدیده های اثرگذار و جریان ساز شهری، زودتر از نظام فکری برنامه ریزی توسعه کشور حرکت می کنند و مال ها و جریانهای تجاری سازی های متمرکز نیز قاعدتا از این نوع مسائل هستند که می بایست قبل از فراگیر شدن و غیرقابل مهارشدن اثرات شان، چارچوب ها واسناد هدایتگر مناسبی برای بازتنظیم نظام عملکردی شان در الگوهای شهری مان پیدا کنیم.
احداث مگامالها منجر به تغییر خوانش فضا و تغییر نقشه اقتصادی شهر شده است
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس اضافه کرد: نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که احداث مگامال ها در سطح مناطق شهری منجر به تغییرالگوی ارزش آفرینی شهری، تغییر خوانش فضا ،تغییر نقشه اقتصاد فضای شهری و حتی تغییر الگوی جرم و جنایت و امنیت شهری شده است. البته طیف بسیار گسترده ای از اثرات متنوع و متفاوت حاصل از مگامال ها را می توان رصد کرد که جنبه های کالبدی وغیر کالبدی دارند .در حقیقت بسیاری از این مسائل به سبب تولید و باز تولید فضا به واسطه احداث مگامال ها اتفاق می افتد و این تولید و بازتولید فضا بی تردید مناسبات جدیدی را هم در شهرهای ایران حاکم کرده وخواهد کرد.
این کارشناس مسائل شهری با بیان اینکه مگامالها سابقه بسیار طولانی دارند اما مگامالهای تجاری اندکی متاخرترند، گفت:در مفاهیم شهرسازی هنگامی که صحبت ازپروژههای بزرگ می شود در حقیقت منظور نسلی از پروژههای با حجمهای بسیار بزرگ سازهای و مالی است که از منظر مهندسی، اقتصادی و کالبدی نیز از اندازههای متعارف ونرمال شهری بسیار بالاترند. به همین دلیل این پروژهها نیازمند سرمایه گذاری بسیار ،استفاده از ابزارها وفن آوریهای نوین مهندسی و الگوهای جدید ساخت برای اجرا بوده و ممکن است از تکنیکهای معمول شهری بسیار بالاتر باشند. ضمن اینکه در موارد متعددی قرار است این پروژهها نماد و الگویی از یک فعالیت ، نگرش و ارزش آفرینی جدید در شهرها وحتی ایجاد برندهای رقابتی شهری نیز محسوب شوند.
رفیعیان در ادامه یادآور شد: تاریخ ابر پروژهها به قرن بیستم و اوج آنها نیز به بعد از جنگ جهانی دوم بازمیگردد.در حقیقت در دهه1960 تا 1970میلادی پروژههای "پر طمطراق" قدرت بسیاری پیدا کردند و مقیاس های فرا متعارف به نوعی عرصه جدیدی برای جذب سرمایه و نیروهای توسعه گر شهری شد. بخشی از پروژههای عظیم مقیاس، به پروژههای تجاری یا مجتمع های تجاری(مگامالها) معطوف شد که همین امر مراکز خرید جدید را بر اندیشه نوین تجاری سازی اقتصاد جدید شهری پایه گذاری کرد.
رشد مگامالها نتیجه رانت تجاری از فضا
وی با بیان اینکه معمولا در پس هر یک از این ابر پروژها ایدئولوژی های سیاسی نیز وجود دارد و این ایدئولوژی در حقیقت قالب فکری آن را مهیا می سازد، اظهار کرد: تفکر مگامال ها مشخصا در بستر اندیشه نئولیبرالیسم ، نوسرمایهداری یا سرمایهداری جدید با تمایل مضاعف به افزایش سود یا رانت فضا رشد کرد این مفهوم بدین معناست که نیروی هدایت گر این جریان، از طریق تجاری سازی مناسبات حاکم بر فضا در درون اندیشه سیاسی معطوف به خود رشد کرد. بنابراین پشثوانه نظری ابر پروژهها، اندیشه سود ، برتری سود و ایجاد رانت تجاری از فضا به هر قیمتی بوده که در پس آن سبک خاصی از الگوهای رفتاری ومصرفی دنیای سرمایهداری فرصت جدیدی برای تسلط بیشتر بر بازار و افزایش سرمایه متمرکز در فضاهای منتخب ، پیدا می کند.
رییس دانشکده هنر ومعماری دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه الگوی پروژه های عظیم در دنیا با الگوی بکار گرفته شده در ایران متفاوت است اظهار کرد: فضاهای تجاری ما معمولا کوچک مقیاس، محله گرا و راسته محور هستند و اندازه آنها به گونه ای است که انسان گریز نبوده وبه انسان گرایی نیز توجه زیادی میکند .ضمن اینکه مناسبات چهره به چهره با مخاطب ایجاد کرده و قشر خاصی را هدف نمی گیرد .
به گفته وی تجربه غرب از مال ها تحت تاثیر نهضت های فکری حاکم بر جامعه بوده است به طور مثال الگوی تسلط منطقه بندی، عملکردگرایی و نهضت شهرسازی دهه 1960 تا 1970 میلادی تلاشش بر این بود تا برپایه زیرساختهای پیشرفته و تجمع فعالیتهای گسترده سودی به دست آورد که البته با افول هم روبه رو شد.اما اتفاقی که در ایران در خصوص این پروژه های بزرگ افتاد تحت تاثیر نهضت های معاصر بود. در حقیقت نهضت های معاصر مدل جدید توسعه شهری هستند که در دهه 90 میلادی به بعد در دنیا رواج یافت.
رفیعیان ادامه داد: در دهه 90 میلادی جهانی شدن ، اشاعه و گسترده سازی بازارهای مصرف، پارادایم غالب در تمام دنیا بود. بنابراین زنجیره مگامالها در نسل فعلی بخشی از زنجیره نظام سرمایهداری جهانی هم تعریف می شود.در حقیقت "مال ها" نمایندگانی از برندها ، مارک ها و فروش انبوه هستند که نوع خاصی از مصرف گرایی را به نظام شهری می دهند. قاعدتا بسیاری از خصیصههایی غالب بر فضاهای تجاری نظام سنتی در گذشته را نمی توان در مال های امروزی دید.
تاریخچه مگامالها یا مجتمعهای تجاری چند منظوره
وی بیان کرد: بعد از جنگ جهانی دوم شهرها با رکود ، بیکاری و خرابی بعد از جنگ رو به رو شدند وهمین امر باعث شد تا مدل های جدیدی برای توسعه و سیاستگذاری شهری در دستور کار قرار گیرد.بخشی از نیروهای محرک این مدل جدید توسعه شهری بر پایه محرکهایی بود که ابرپروژهها تحمیل و نوع خاصی از نظام اقتصادی را نیز دنبال می کردند به عبارت دیگر تصور می کنم رواج مجتمعهای بزرگ در دنیا، بستر فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی را در بعد از جنگ جهانی دوم بدست آورد و منجر به ایجاد زمینه بیشتر برای رواج این پروژه ها شد همچنین تمرکز و انباشت سرمایه نیز راه را برای این موضوع هموار کرد.
این استاد دانشگاه ادامه داد:در دهه 1960 تا 1970 میلادی پروژههای بزرگ مقیاس به اوج خود رسیدند و مال ها نیز از دل این پروژه ها بیرون آمدند هرچند که ایدئولوژی حمایت گر آن ر انیز نباید نادیده گرفت. اما این روند از نیمه دوم دهه 70 میلادی کاهش یافت به طوری که در دهه 80 میلادی پارادایم های غالب، مباحثی چون پایداری، فقر، غنا و محله گرایی شد و در این دوران تفکر پروژه های بزرگ مقیاس رو به افول گذاشت.در دهه 90 میلادی نیز موج متفاوتی از مجتمعهای تجاری در قالب زنجیره سرمایهداری جهانی به ویژه در اندیشه جهانی شدن وجهانی سازی به وجود آمد. به عبارت دیگر سرمایه از درون مرزهای بسته به سمت دنیا حرکت میکند و بازارهای جدیدی به دست میآورد.
به گفته وی، امروزه فلسفه اولیه مگامال ها مطرح نیست بلکه نسل به نسل فلسفه آن متفاوت شده است و امروزه در نسل سوم آن چیزی که در کشورهای غیر سرمایه داری شاهد هستیم ادامه زنجیره تجاری سازی فضا است که مناسبات سرمایهداری را در شکل جدید در داخل شهرها دنبال می کند.
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به اینکه مدیران و حکومتهای محلی نیز از این ابزار به عنوان یک ابزار رهایی بخش و توسعهای استفاده کردند، اظهار کرد: مبارزه با فرسودگی بافت ها، درآمدهای پایین ، جریان اعیانی سازی را از طریق ابر پروژهها جلو بردند.یعنی مگامالها نه تنها ابزار اقتصادی تلقی شدند بلکه به عنوان ابزار توسعهای نیز برای حرکت دادن به نظام شهری مورد استفاده قرار گرفتند.
وی ادامه داد: هر چند آمار دقیقی در اختیار نیست و با توجه به تعاریف و نوع عملکرد مجتمع های تجاری و بر اساس آمار عمومی قابل دسترس در حال حاضر گفته میشود بین 300 تا بیش از 1000 مگامال در سطح کشور وجود دارند که مشخصا در کلانشهرهای کشور ومراکز استانی قرار گرفته اند، اما در کشور ما در دهه 50 شمسی با انفجار مالی از طریق درآمد نفتی ، تجاری سازی فضا از طریق مجتمعهای بزرگ مقیاس و زنجیرهای در کشور باب شد در دهه 60 شمسی اما این روند با افول رو به رو شد و در دهه 70 نیز شکل جدیدی از مجتمعهای تجاری برای کسب درآمد مورد استفاده قرار گرفت.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: آن چیزی که امروزه تحت عنوان مگامال در سطح شهری مشاهده می کنیم در نیمه دوم دهه 70 شمسی بسیار قدرت گرفت.در این میان نیاز شهرداری به کسب درآمد و توجه به لوکس گرایی در فضای سیاسی جامعه نیز تسریع کننده این جریان بود و با ورود مارک ها و برخی کالاها در کشور نیاز به مکان های فاخر نیز شدت گرفت.
رفیعیان اضافه کرد: در این شرایط نیاز به مکان هایی با اختلاط کاربری اهمیت فراونی یافت تا جایی وجود داشته باشد که به زندگی عصر و شبانه توجه کند،فودکورت و هایپرمارکت درخود جای دهد و مراکز تفریحی و فرهنگی را نیز دارا باشد .به همین سبب گزینه مناسب برای این جریان مجتمع های تجاری یا مگامال ها بودند.اما این موضوع در شهرهای مختلف متفاوت بود به طوری که در مشهد عامل اصلی افزایش مگامالها توریستها بودند.همین امر منجر به باز تولید هویت شهری و اجتماعی شده و نوع خاصی از مناسبات فردی و اجتماعی را در قالب فضاهای تجاری به وجود می آورد.
به گفته این کارشناس شهری هدف مال سازان و سرمایه گذاران این بخش ایجاد سکوهای تولید ثروت و سرمایه و به تبع آن حرکت قطار توسعه و نوسازی شهری در امتداد آن بود.در حقیقت اینکه بگوییم این پروژه ها ماهیتا مثبت است یا منفی بستگی به این دارد که از کدام منظر به آن نگاه کنیم. از منظر شهرسازی در بحث زیست پذیری،انسجام اجتماعی و محله گرایی و توسعه محلی تاثیرات منفی داشته است و منجر به ایجاد تضادمکانی و فقر فضایی شده است.
وی با اشاره به اینکه برآورد می شود حدود 90 درصد از مگامال های تهران در نیمه شمالی و حدود 10 درصد آن در بخش مرکزی و نیمه جنوبی شهر مستقر شده باشند، گفت:معمولا مکان یابی مگامال ها به گونه ایست که بازگشت سود حداکثر باشد بنابراین اگر با لنز شهرسازانه به موضوع بنگریم،مگامال ها با توجه به کشش سرمایه ، ناپایداری اجتماعی را دامن می زنند و منجر به از بین رفتن کسب وکارها در مقیاس کوچک می شوند و در واقع آن چیزی که به عنوان ارزش در شهرسازی به دنبال آن هستیم می توان به صراحت توسط مگامال ها تضعیف شود.وی با اشاره به اینکه برآورد می شود حدود 90 درصد از مگامال های تهران در نیمه شمالی و حدود 10 درصد آن در بخش مرکزی و نیمه جنوبی شهر مستقر شده باشند، گفت:معمولا مکان یابی مگامال ها به گونه ایست که بازگشت سود حداکثر باشد بنابراین اگر با لنز شهرسازانه به موضوع بنگریم،مگامال ها با توجه به کشش سرمایه ، ناپایداری اجتماعی را دامن می زنند و منجر به از بین رفتن کسب وکارها در مقیاس کوچک می شوند و در واقع آن چیزی که به عنوان ارزش در شهرسازی به دنبال آن هستیم می توان به صراحت توسط مگامال ها تضعیف شود.
توسعه شهری در گروی مکانیابی درست مگامال ها
تهیه پلان ارزیابی اثرات زیست محیطی و اجتماعی ناشی از احداث مگامال
این کارشناس شهری با بیان اینکه اگر در احداث مگامالها مکانیابی درستی شود و موضوع تعارض ترافیکی و محلهایی به وجود نیاید می توان به آنها به عنوان پدیده توسعه شهری و ابزار اقتصادی نگاه کرد که با مدیریت صحیح حداقل اثرات منفی را بر اکوسیستم شهری بر جای بگذارد اظهار کرد: اگر این مگامالها درون یک فضای محلهای احداث شوند قاعدتا تبعات بسیار گسترده ای ایجاد خواهند کرد به عنوان مثال تبعات ناشی از احداث مگامال کورورش قبل و بعد ازآن کاملا مشهود است. به عبارت دیگر مسدود شدن شبکههای ترافیکی، بحث افزایش جرم و جنایت در آن منطقه، افزایش درگیری و نزاع محلهای و مشکلات عمومی حاشیه ای این مگامال، به عنوان پدیده ای مشهود در آن منطقه به چشم میخورد.بنابراین زمانی می توان به پروژههای بزرگ به عنوان ابزار توسعه شهری نگریست که در فضاهای مستعد احداث شوند.
وی افزود: مگامالها باید در فضایی احداث شوند که امکان دسترسی راحت به وسایل حمل و نقل عمومی وجود داشته باشد .ضمن اینکه بایستی اثرات اجتماعی و زیست محیطی سنجیده و پلانهای ارزیابی سنجههای زیست محیطی در دسترس باشد.همچنین از لنز شهرسازانه بهتر است مکانیابی مگامالها در زون(پهنه) حاشیه شهر باشد تا ضمن ایجاد امکان دسترسی از مناطق بیرونی شهر ،سفرهای درونی را نیز افزایش ندهد.
به سمت تمرکز در نظام خدمات حرکت نکنیم
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس تصریح کرد: بهتر است استراتژی ما در جهت تمرکزگرایی در نظام خدمات نباشد.در حقیقت به جای ایجاد یک مرکز جهانی، 6 مرکز منطقهای یا 60 مرکز محلهای ایجاد وشبکه ای از مولفههای اقتصادی را بنیان گذاری کنیم . نمی توان به صورت مطلق از یک استراتژی ثابت سخن گفت و قاعدتا استراتژی های ترکیبی موفق تر به نظر می آیند.
وی افزود: یکی از مزایای احداث مرکز جهانی ممکن است حرکت به سوی ایجاد برند جهانی و ارزش افزوده جهانی و به تبع آن گسترش زیرساختهای شهری در یک اندیشه رقابت پذیری شهری باشد. بنابراین برای اتصال به چرخه نظام بالاتر ، پروژه های بزرگ مقیاس اهمیت بیشتری پیدا می کنند و شهرداری بایستی برای ایجاد برند جهانی به سمت پروژههایی با این مقیاس برود. اما هم زمان می بایست شبکه سازی های لازم برای رشد اقتصادی فضاهای کوچک ومیانی مورد توجه قرار گیرد تا فضای شهری از قطبی گرایی وتمرکز بیش از ظرفیت در نقاط منتخب خارج شود.
به گفته وی برخی معتقدند که در کشورتمرکزگرایی انجام نشده و نباید انجام شود و این نیز آفت است.زیرا شما نمی توانید مراکزی در رده جهانی داشته باشید و در عین حال تمرکزی به وجود نیاید.بنابراین اگر به دنبال جذب سرمایههای بینالمللی هستید و می خواهید از مزیتهای آن استفاده کنید نیازمند پروژههایی با مقیاس نامتعارف هستید .همچنین نباید از انجام پروژههای بزرگ وجذب گردشگرانی از سایر مناطق ترسید زیرا اگر براساس فلسفه درستی به سمت آن حرکتکنیم مشکلی ایجاد نخواهد شد.
وی با اشاره به کشورهایی که جذب توریست بالایی دارند،گفت:در کشوری مانند اسپانیا تعداد توریستها از تعداد ساکنان کشور بیشتر است اما کشور دچار آسیب نمی شود.از طرفی تهران نیز در سیاستگذاریهای خود قصد دارد به شهر جهانی تبدیل شود و برای جهانی شدن و قابل رقابت شدن نیازمند زیرساختهای قوی است. درست و غلط انتخاب این استراتژیک بحث جدایی است ، اما اینکه در منطقه 22 فضایی برای چند میلیون نفر ایجاد شود در حالی که حتی برای 100 هزار نفر زیر ساخت وجود ندارد هم بحث دیگری بوده و در حقیقت این امر نشانگر مشکل نظام برنامه ریزی و ضعف در زیر ساختها و مدیریت شهری است.
تمرکز صرف بر مگامالسازی، استراتژی مقرون به صرفهای برای ساختارهای ایران نیست
توجه به ملاحظات سبزینگی در حاشیه شهرها به منظور مکانیابی مگامالها
رفیعیان با اشاره به اینکه مگامال سازی استراتژی مقرون به صرفهای برای ساختارهای ایران نیست اظهار کرد: به دلیل اینکه نظام ما نظامی سنتی است و ارزشهای زیادی نیز دارد تمرکزگرایی به دوگانگی فضا دامن میزند.بنابراین معتقدم در ایران استراتژیهای توسعه محلی و متوسط مناسب است. از طرفی کشور به دلیل شرایط زیستی،فرهنگی، اجتماعی و مدیریتی شرایط لازم برای پروژههای بزرگ مقیاس را نداشته و چالشهای بسیاری را در آینده به وجود خواهد آورد هرچند ممکن است در مباحثی چون گردشگری شهری،کنترل هزینهها ، رقابت پذیری و برندسازی و ... موثر باشد؛ اما استفاده از این ابزارها نیازمند زیر ساختهایی است.
وی خاطر نشان کرد: در کشورهای غربی محل حضور مالها مراکز شهر است زیرا این مراکز شهری بیشترین مراکز تجاری را دارا هستند و هرچه به سمت مرکز حرکت کنید ساختمانهای تجاری و قدرتمند زیادی را خواهید دید؛ این در حالی است که در کشور ما بخش مرکزی شهرها و بازار قدرت جایدهی این مگامالها را در خود ندارند، زیرا بخشی از آن به بحث میراثی، تاریخی و گرایش به سکونت در این فضاها مرتبط است. بنابراین اگر شهر را به سه زون درونی میانی و بیرونی تقسیم کنیم مجبوریم به جای استفاده از زونهای درونی و میانی به سمت زونهای حاشیهای و بیرونی حرکت کنیم زیرا زمین آزادتر و زیرساختها نیز فراهم تر است.اما بایستی در این میان ملاحظاتی نیز صورت گیرد زیرا بدنه بیرونی شهرها باغات و زمینهای کشاورزی است.
به گفته وی اینکه مدیریت شهری براساس توافقات، درون یک فضای محلهای بارگذاری تجاری سنگینی میکند نشان از بد سلیقگی مدیریت شهری و عدم مکانیابی درست و پشتیبانی وخدماتی صحیح دارد.
مگامالها به عنوان برندها و نمادهای شهری
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه مگامال سازی قطعا در کوتاه مدت و میان مدت آوردههایی را برای شهر خواهد داشت، گفت: بدیهی ترین این آورده می تواند کاهش فرسودگی ، نوسازی ،ارزش افزوده ناشی از نوسازی ، استفاده حداکثری از زمین است. به طور مثال زمینی که متری 500 هزارتومان ارزش دارد، وارد فضای رانت تجاری می شود و با افزایش افزوده اقتصادی ،قیمت آن چندین برابر بالاتر میرود.
به گفته این کارشناس شهری برخی از مگامالها میتوانند به عنوان برند شهری و با معماری خاصی به عنوان نماد شهری شناخته شوند. اما مکان یابی نادرست برای احداث این مگامالها، نادیده گرفتن ملاحظات اجتماعی و زیست محیطی می تواند نگران کننده باشد و گاهی به دلیل تضاد با محیطش ممکن است نوعی دوئالیسم(دوگانگی اجتماعی) را در بافت شهری ایجاد کند که با زمینه در تعارض باشد.
رفیعیان با اشاره به اینکه ارزشهای اقتصادی بدست آمده نمیتواند جبرانکننده ارزشهای اجتماعی از دست رفته باشد گفت: از نگرانیهایی که در خصوص احداث مالها وجود دارد می توان به تعارض با زمینه در قالب دوگانگی با پایداری اجتماعی و محیطی ، آسیب زدن به الگوی توسعه محلی یا کسب وکارهای محلی و خرده فروشیها،افزایش بار ترافیکی و حملونقل و... اشاره کرد که اگر تدابیر مناسبی برای آنها اتخاذ نشود ضمن دامن زدن به ناپایداری محیطی،تضاد بصری نیز ایجاد خواهد کرد.
مگامال سازی در ارزیابی محیطی و فرهنگی نمره قبولی نمیگیرد
این استاد دانشگاه بیان کرد: با وجود اینکه مگامال سازی استراتژی مناسبی برای فضای شهری و الگوی توسعه شهری ایران نیست اما این امر به این معنا نیست که اگرفضایی ظرفیت مناسبی برای فعالیت تجاری بزرگ داشت از آن استفاده نکنیم.در حقیقت بهتر است با استفاده از استراتژیهای سلکتیو یا ایمپلنتی ،قسمتهای خاصی از شهر به عنوان محرک اقتصادی مورد توجه قرار گیرد و مولفههای محیطی به دلیل استراتژی اقتصادی نادیده گرفته نشوند.
وی در ادامه به پاساژ علاءالدین تهران اشاره کرد و گفت:در شهر سازی دنیا چه کسی قبول خواهد کرد که پاساژی با صدها مغازه وجود داشته باشد اما برای مراجعهکنندگانش زیرساختی مانند پارکینگ در نظر نگرفته باشند.اما این مسائل نمیتواند دلیل مناسبی برای تخریب این پاساژها باشد زیرا در دنیا نیز ایده تخریب یک بنا و احداث بنایی جدید پذیرفته نیست وکشورهای دیگر به سمت بازآفرینی فرهنگ محور حرکت کرده اند. به طوری که در فرانسه از ساختمانهایی با قدمت 200 سال به بالا استفاده شده و این ساختمانها به مراکز تجاری تبدیل میشوند.
رفیعیان با بیان اینکه تخریب این پاساژها منجر به از بین رفتن بخشی ازهویت تاریخی شهر میشود زیرا بخشی از هویت شهر در این بناهای قدیمی است، اظهار کرد:اینکه نمی توانیم ساختمانها را مقاوم کنیم یک مساله و اینکه جای آنها چه چیزی را جایگزین کنیم موضوع دیگری است.در حقیقت معتقدم باید مانند طب سوزنی نقاط بسیار زیادی را در مرکز شهر که ارزش تاریخی دارند مورد بازآفرینی قرار داد.یعنی می بایست به جای احداث مجتمع تجاری جدید با همین ساختمانهای قدیمی شبکههای تجاری فعالی ایجاد کرد.
وی به شهر ونیز درایتالیا که در آن شبکههای تجاری ایجاد شده است اشاره کرد و گفت:در این شهر راستههای تجاری بسیاری وجود دارد ولی هیچکدام خراب نشدهاند و با مراجعه به مرکز شهر با صدها نقاط ریز و درشت مواجه میشوید.در حقیقت در این شهر نه تنها المانی حذف نشده بلکه از استراتژی طب سوزنی استفاده کردهاند و برآیند این نقاط در کاهش مشکلات شهر موثر خواهد بود.به عبارت دیگر هیچ ادبیات پیشرفته جهانی از نگرش تخریب حمایت نمی کند.در حقیقت نیازمند مدل بومی هستیم اما مدل بومی شده امروز در کشور، سازگار با ظرفیتهای فرهنگی نیست.
اختصاص چندین هکتار زمین باز به مرکز ثقل مراکز اقتصادی
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به مگامال شوش به طور خاص در حوزه اقتصادی، ادامه داد: اگر در مگامال شوش ملاحظات اجتماعی و دسترسی را در نظر بگیریم با توجه به اینکه در راسته قدرتمندی نیز قرار گرفته میتواند در ایجاد مراکز مستقل اقتصادی کارساز باشد.
وی گفت: اقدامی که می توان در شوش انجام داد این است که مرکز ثقل برخی از فعالیتهای اقتصادی را در زمینهای باز، چندهکتاری قرار داد که این امر مستلزم این است که این مناطق از سطح رویی و فضای زیرین به باقی مناطق شهری کلاف شوند.همچنین به دلیل مجهزشدن ایستگاه متروی شوش این راسته میتواند به عنوان یک راسته تخصصی تجاری مورد استفاده قرار گیرد و بهتر است به جای توسعه عمودی به سمت توسعه افقی رفت.
وی تصریح کرد: میتوان در شوش به جای توسعه عمودی از توسعه افقی استفاده کرد و حجمهای شکسته و متعدد را به کار برد همچنین در منطقه 12 تهران و بازار نیز بایستی برای بهبود وضعیت از الگوی شبکه و حرکت افقی استفاده کرد و در نهایت از طب سوزنی برای درمان آن بهره برد.
این کارشناس شهری، مالها را پدیده نوظهوری دانست و گفت: خوب یا بد بودن این پدیده از دید جامعه شناسان و شهرسازان متفاوت است. بنابراین نباید ترسید که این مالها منجر به شکل دهی نوع جدیدی از روابط اجتماعی شوند، زیرا اقتضای این فضاها شکل گیری نوع جدیدی از روابط اجتماعی است.قاعدتا با نگاه انسان شناسی و جامعه شناسی مگامالها باعث کاهش مراودات اجتماعی شده و سرمایه اجتماعی را کم میکنند که در نهایت یک ارزش منفی در حوزه اجتماعی تلقی میشود، اما باید پذیرفت که بخشی از مناسبات تجاری اینگونه است و این الگو سبک خاصی از زندگی را برای شهروندان به وجود می آورد.
رفیعیان تأکید کرد: اگر ما این الگو را بدون زیرساخت، بستر و زمینه در هرجایی تجویز کنیم خلاف شهرسازی، حقوق شهروندی، اخلاق و عدالت شهری است و هر استراتژی بدون در نظر گرفتن اخلاق محیط زیست و اخلاق اجتماعی در شهر منطقی و پایدار نخواهد بود.
حرکت به سمت مدلهای بومی و زمینه گرا
آمادگی داریم برای حل موضوعات شهری با دستگاههای اجرایی نشستهای مشترک بگذاریم
این استاد دانشگاه در ادامه بیان کرد: باید به سمت تولید مدلهای بومی و زمینهگرا حرکت کرد و ملاحظات اجتماعی و اقتصادی و محیطی را در نظر داشت. کپی و برداشت از الگویهای حتی متعارف و معقولی که در بیرون از ایران جوابگو بوده ،ممکن است درجامعه ما تبدیل به بحران و چالش عظیمی شود. بنابراین توصیه میکنم که مدیران شهری تعاملی را با حوزه دانشگاهی برای آسیبشناسی این پدیده نوظهور داشته باشند و گفتمانهای مشترک دانشگاهی و اجرایی در خصوص موضوعات نوظهور شهری که از جمله این موضوعات نوظهور بحث مگامالها است،برگزار کنند.
رفیعیان در پایان صحبتهایش افزود: به عنوان یک استاد دانشگاه وبه عنوان مسئول دانشکده هنر و معماری دانشگاه تربیت مدرس، آمادگی برگزاری نشستهای مشترک در حوزه مسائل شهری با دستگاههای اجرایی را داریم و امیدوارم نظام مدیریت شهری این خرد و آگاهی را در زمینه مسائل شهری داشته باشد.
ایسنا- سپیده رشیدپورایی