مقدمه
آری هوا خوش است و غزل خیز در بهار، باریده است خنده ی یک ریز در بهار، از باد نوبهار حدیث است تن مپوش باید درید جامه ی پرهیز در بهار، اما خدا نیاورد آن روز را که آه گیرد دلی بهانه ی پاییز در بهار، دید و بازدید تو تبریک عید چیست؟ چندین دروغ مصلحت آمیز در بهار،می بینم ای شکوفه که خون می شود دلت از شاخه ی انار میاویز در بهار.
راه کارهای مقابله با کبر و غرور چیست؟
خودخواهی و کبر ریشه ی تمام رذایل اخلاقی از جمله بداخلاقی هاست. امام هفتم می فرماید: اگر غرور و عُجب به قلب کسی وارد بشود، هلاک شده است. مرحوم دولابی می فرمود که من خیلی مواظب غرور و تکبر هستم که عجب مرا نگیرد. غرور از گناه بدتر است. روایت داریم که گاهی اوقات مومن بخاطر غرور به گناه می افتد.
روایت داریم که گاهی خدا خواب را بر افرادی که نماز شب می خوانند مسلط می کند که غرور آنها گرفته شود. روایت داریم: گاهی غرور مومن را می گیرد و خدا حفاظت او را کم می کند تا فرد به چاله ی گناه بیفتد تا غرورش کم بشود. امیرالمومنین در کلمات قصار در نهج البلاغه می فرماید: گناهی که غرور تو را در هم بشکند و تو را به شرمندگی و ناراحتی وا به دارد بهتر از حسنه ای است که تو را به عُجب و غرور آورد. پس گناه غرور بدترین گناه است. گناه مثل یک چاله است ولی غرور مثل یک چاه عمیق است. خواجه عبدالله انصاری می گوید: قربان آن معصیتی که مرا به عذر آورد، گریزانم از آن طاعتی که مرا به عُجب آورد. بزرگان مواظب بودند که عُجب و غرور به آنها دست ندهد. اولین گناهی که در دنیا توسط ابلیس انجام شد غرور و عجب بود.
خیر خواهی و محبت به دیگران ما را از عُجب و غرور بیرون می آورد. در پیامکی نوشته شده بود که غرور ارمغان شیطان است و محبت ارمغان خداست. ما ارمغان شیطان را به رخ همدیگر می کشیم یعنی غرورهای مان را به یکدیگر نشان می دهیم و دوستی و محبت را از هم دریغ می کنیم. یکی از راههای درهم شکستن غرور این است که ما هم دیگران را دوست بداریم که در این صورت مومن می شویم و اگر دیگران را بیشتر از خودمان دوست بداریم ولی خدا می شویم. پس من باید تبدیل به ما بشود. ما معمولا در کارها، خیر و منفعت خودمان را در نظر می گیریم. یک کاسب برنامه می ریزد که چقدر سود بکند نه اینکه چقدر به مشتری اش منفت برساند. یعنی کاسب می خواهد پول طرف را بگیرد نه اینکه خیری به او برساند.
مثلا در ازدواج خانواده ها نباید فقط منفعت خودشان را در نظر بگیرند بلکه باید منافع طرف مقابل را هم در نظر بگیرند و به او خیر برسانند. دختر و پسر هم باید خیر شخصی به یکدیگر برسانند. مرحوم دولابی می فرمودند که خانواده ای که می خواهد عروس بگیرد طرحی بریزد مثل اینکه دختری به خانواده ی آنها اضافه شده است. و مثل دخترشان به عروس محبت کنند. بعضی ها بین عروس و دخترشان فرق می گذارند. اگر به عروس مثل دختر محبت بشود مشکلی ایجاد نمی شود. حتی می توانند به عروس بیشتر از دختر محبت بکنند زیرا دختر جزو خودشان است ولی باید به عروس بیشتر محبت کنند تا جزو خودشان بشود. خانوده ی دختر هم باید نسبت به داماد محبت کنند. پس ما باید به دیگران خیر برسانیم. اگر مَنیّت ها و تبعیض ها کنار برود، مشکلات حل می شود. در واقع مَن ها باید ما بشود. چند نفر تاجر نزد مرحوم دولابی آمدند و گفتند که ما می خواهیم در کارخانه ی آجرپزی شما شریک بشویم. نیت ما منفت بیشتر است. ایشان فرمود که هدف من به سر کار رفتن چند کارگر و خیر رساندن به آنها است، هدف من با شما فرق می کند.
کارفرمایی از پول خودش برای کارگران خانه تهیه می کرد. حتما خدا حواسش به اینکارها است. استادی می فرمودند که من با دوستان به مشهد می روم و به امام می گویم که ای امام هشتم، اگر حاجت رفقای مرا برآورده بکنی و حاجت مرا ندهی من ناراحت نمی شوم ولی اگر حاجت مرا بدهی و حاجت دوستان مرا روا نکنی، من ناراحت می شوم. بعضی ها به معرفت و ایثار رسیده اند. ایشان می گفت که شبی در خواب دیدم که یک باغ در بهشت به من داده اند ولی من خوشحال نشدم و بعد به من گفتند که تو می توانی دوستانت را هم شفاعت بکنی و من از این حرف خوشحال شدم. بعضی ها مَن محور هستند و به بقیه کاری ندارند. ما باید در ضرر و غم دیگران شریک باشیم. اگر مسلمانی صبح را به سر بکند و به فکر مسلمانان نباشد، او مسلمان نیست. کسی که من محور است مومن واقعی نیست. ما نباید فقط خودمان را ببینیم و خیر دیگران را هم بخواهیم. روایت داریم: اگر پشت سر مومنی دعا کنید، خدا صد برابر دعا را در حق خودتان مستجاب می کند. بزرگی می گفت که در زیارت ها بعد نماز و خواندن زیارتنامه، با تسبیح اسم دوستان، پدرو مادر و. .. را ببرید و همه ی آنها را دعا کنید. آیت الله بهجت هر روز برای پدر،مادر و استادهای شان نماز می خواندند و دعا می کردند. این دعاها به خود ما برمی گردد. این سیره ی خداست. روزی به ایشان گفتند که شما چقدر برای پدر و مادر و استادهای تان دعا می کنید؟ ایشان فرمودند: اگر من بهجت شدم، همه بر گردن من حق دارند. دعای پدر و مادر و استادهای ما برای من راهگشا بوده است.
علت اینکه خداوند به پیامبران و ائمه مقام بلند عطا کرده است بخاطر ایثار و فداکاری آنها در راه خدا بوده است. آنها خودشان را فدای خلق کرده اند و از خودشان گذشته اند. در اصول کافی در باب "امام می داند چه وقت از دنیا می رود" از امام هفتم داریم: خدا به شیعیان( زمان امام هفتم) غضب کرد. من مخیر شدم که سپر این بلا بشوم یا شیعیان این بلا را ببینند، به خدا قسم من با خدا معامله کردم که این سختی و ابتلاء به من(موسی بن جعفر)برسد ولی به شیعیان نرسد.
این بشارت بزرگی است که افرادی که از ما بالاتر هستند ما را بیشتر دوست دارند یعنی پدر و مادر فرزندان را بیشتر دوست دارند تا فرزندان پدر و مادر را. بخاطر همین سفارش شده است که فرزندان به پدر و مادر برسند زیرا محبت پدر و مادر بیشتر است. معلم دانش آموزانش را بیشتر دوست دارد. امامان ما را خیلی دوست دارند. امام صادق(ع) می فرماید: به خدا قسم، ما امامان از شما به خودتان مهربانتر هستیم. صفات خدا در آنها وجود دارد. خدا مهربانتر از همه است و این صفت در امامان تجلی پیدا کرده است. امامان فقط به فکر دیگران بوده اند و مَن نداشته اند.
امام صادق(ع) می فرماید: به خدا قسم، خدا بیشتر از ما( ائمه)، شما را دوست دارد.
چرا حضرت خدیجه این قدر مقام پیدا کرد؟ بخاطر اینکه ایشان از خودش گذشت. ایشان اظهار دوستی کرد به حضرت محمد که مال و ثروت نداشت ولی عزیز خدا بود. داریم که حضرت خدیجه دایی داشت که یهودی بود و علامت محمد را در کتابها خوانده بود و به خدیجه خبر داد که این فرد، پیامبر می شود. پس اگر کسی فداکاری بکند حتما خدا پاداش او را خواهد داد. حضرت خدیجه فداکاری کرد و بهترین مرد همسر او شد، بهترین دختران، دختر او شدند و بهترین مرد، داماد ایشان شدند. از مَن بیرون آمدن در رحمت و برکت را باز می کند.
حضرت فاطمه (س) فضائل زیادی را کسب کرده است. او را بخاطر ازدواج کردن با علی ملامت کردند ولی ایشان تحمل کردند. امام حسن مجتبی(ع) می فرماید: در شب جمعه ای در کنار مادرم بودند و شنیدم که برای مومنین و مومنات دعا می کردند، اذان صبح شد. من به مادرم گفتم که شما فقط برای دیگران دعا کردید. ایشان فرمود: اول همسایه بعد خانه یعنی اول شکم همسایه را پر کنیم بعد شکم خودمان را پر کنیم. وقتی شما برای دیگران خیر خواهی می کنید راه برای شما هم هموار می شود. در کتاب عوالم العلوم(مشابه بحارالانوار است)داریم: وقتی حضرت امیرالمومنین با حضرت فاطمه (س)ازدواج کردند، مهریه حضرت را پانصد درهم( مبلغ خیلی کم) قرار دادند. (در روایات ما، مهریه های سنگین مذمت شده است. اگر مهریه های سنگین راه کار خوبی بود حتما ائمه آنرا ارائه می دادند. مهریه مشکل را حل نمی کند بلکه اخلاق و انسانیت است که مشکل را حل می کند)حضرت فاطمه به پدرشان گفتند که اگر مهریه من درهم و دینار باشد پس فرق من با بقیه ی زنان چیست؟ پیامبر سوال کردند که فاطمه جان، دوست داری که مهریه تو چه چیزی باشد؟ ایشان فرمودند: خدا به من اجازه بدهد که من از گناهکاران امت، شفاعت کنم. حضرت درهنگام ازدواج به فکر شفاعت و امر معنوی بودند. پیامبر فرمود: چرا شفاعت را انتخاب کردی؟ حضرت فرمود: دیدم که نگرانی شما امت است و شما به فکر امت هستید، خواستم دغدغه ی شما را برطرف بکنم. وقتی حضرت فاطمه(س) این درخواست را کردند، جبرئیل از طرف خدا طاقه ای از حریر آورد که روی آن نوشته شده بود: قرار دادیم مهریه فاطمه را شفاعت امت. این سند را تقدیم به حضرت زهرا(س)کردند و حضرت در آخرین روزهای عمرشان، وصیت کردند که این سند را در کفن من قرار بدهید تا با این سند در قیامت گناهکاران امت را شفاعت کنم. ایشان در شب عروسی لباسش را به فقیر داد. وقتی شما ایثار می کنید خدا هم خیر و برکت به شما می دهد. اگر انسان خدا را ببیند و طعم محبت را بچشد، می تواند این کارها را بکند. اگر ما به حرف خدا اعتماد داشته باشیم مشکلات حل می شود.
صفحه 291 قرآن کریم
روایت داریم که پیامبر وقتی به یاد نعمت های خدا می افتادند سجده می کردند. حتی اگر روی مرکب بودند پیاده می شدند و سجده می کردند. یک بار پیامبر سجده کردند و سوال شد که چرا سجده کردید؟ پیامبر فرمود: جبرئیل به من نازل شد و گفت: ای محمد، هر کس یک بار بر تو صلوات بفرستد خدا ده بار به او صلوات می فرستد و هر کس یک بار به تو سلام بکند، خدا ده بار به اوسلام می کند. پیامبر همه ی هستی خودش را فدا کرده است و خداوند این صلوات ها را برای او قرار داده است.
در این صفحه داریم که (یکی از اعجازهای قرآن آیاتی است که آورده است) هیچ کس نمی تواند مثل آنها را بیاورد و اگر جن و انس بخواهند مثل آیات قرآن بیاورند نمی توانند این کار را بکنند. تا امروز هم کسی نتوانسته است که نمونه ای از این آیات را بیاورند که این حقانیت قرآن را می رساند.
یکشنبه 4 فروردین، دوشنبه و سه شنبه فاطمیه اول و فاطمیه دوم در روزهای شنبه 24 فروردین، یکشنبه و دوشنبه است. در این سه روز در مجالس شرکت کنید.
اعجاز حضرت زهرا(س) خطبه ی فدکیه است. خوب است که مردم بانی بشوند و این خطبه ها را در مجالس پخش بکنند.(کتاب طوفان کوثر چاپ مجمع عاشقان بقیع ترجمه ی آقای میرشفیعی است)
این ایام را حرمت نگه دارید و در مجالس شرکت کنید. روایت داریم: شبی پیامبر بر حضرت زهرا(س) وارد شدند و فرمودند که قبل از خواب چهار عمل را انجام بده و بعد استراحت کن: ختم قرآن بکن، همه ی انبیاء را شفیع خودت قرار بده، همه ی مومنین و مومنات را از خودت راضی بکن و یک حج عمره بجا بیاور. بعد پیامبر مشغول نماز شدند. بعد از نماز، حضرت ایشان از پیامبر پرسید چطور اینها را انجام بدهم؟ پیامبر فرمود: برای ختم قرآن سه بار سوره قل هوالله را بخوان، برای اینکه همه ی انبیاء را شفیع خودت قرار بدهی بگو: اللهم صل علی محمد و آل محمد و صل علی جمیع انبیاء و المرسلین، برای راضی کردن همه ی مومنان و مومنات از خودت برای آنها دعا کن و بگو: اللهم اغفر للمومنین و المومنات (روایت داریم که اگر کسی این جمله را بگوید خدا به تعداد مومنین و مومنات به او درجه و حسنه می دهد و گناهنش را پاک می کند) و برای بجا آوردن یک حج عمره بگو: سبحان الله والحمدلله و لااله الاالله والله اکبر. اگر کسی این ذکر را بگوید ثواب یک حج عمره را برای او می نویسند. مستحب است که هنگام خواب تسبیحات حضرت زهرا را بگویید. خدایا به حق فاطمه ی زهرا(س)، قلب امام زمان(عج) را از ما راضی و ما را از یاران خالص آن حضرت قرار بده و به برکت محمد و آل محمد همه ی مشکلات ما حل بفرما.