به گزارش خبرگزاری مهر، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و مولف کتاب خاطرات آیتالله مهدوی کنی در یادداشتی به بررسی نگاه و عمل آیتالله مهدوی کنی در برابر جریان لیبرال دموکرات مذهبی پرداخته است.
در این یادداشت آمده است ضمن بررسی فضای فکری و سیاسی جریان مذهبی نوشته شده است:
آیتالله مهدوی کنی یکی از نمایندگان و سخنگویان جریان مذهبی در ایران بود که در طول عمر خود در چارچوب فکری این جریان دوران پر فراز و نشیب حیات خود را سپری کرد. به همین جهت برای تبیین مواضع ایشان ناگزیر از شناخت چارچوب فکری جریان مذهبی در ایران میباشیم.
جریان مذهبی در تاریخ معاصر ایران، اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی را نمایندگی کرده است. اسلام انقلابی طبیعتا ویژگیهایی دارد که عبارتند از:
1- هدایت بشر و مدیریت انسان سرلوحه حرکت اسلام انقلابی بوده و خود را موظف به لحاظ این مولفه مهم در مراحل حیات خود نموده است؛
2- خدامحوری را بنیان حرکت خود قرار داده و انسان را در طول خداوند تعریف کرده است؛
3- ضرورت حکومت را امری مسلم دانسته و بر آن اصرار ورزیده است؛
4- در دوره حضور معصوم(ع) حکومت را حق مسلم معصوم(ع) دانسته و در دوران غیبت حکومت را بهطور کلی حق فقیه جامعالشرایط ولایت دانسته است؛
5- بر جایگاه و نقش مردم در حکومت اصرار ورزیده و معتقد بوده که مردم باید در چارچوبه ولایت کلی الهی بر سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود حاکم شوند؛
6- برقراری عدالت اجتماعی را هدف عمده خود از تشکیل حکومت اعلام کرده است؛
7- همواره بر نقش حداکثری مردم در اداره کلیه امور کشور اصرار ورزیده و مردم را صاحب حق و رأی قلمداد نموده است.
فضای فکری- سیاسی جریان لیبرال دموکرات مذهبی
جریان لیبرال دموکرات مذهبی در ایران، اسلام لیبرال را در ایران نمایندگی کرده و مواضع خود را به شرح ذیل تلویحاً یا صراحتاً اعلام نموده است:
1- بر لزوم دین و سیاست اصرار ورزیده و اعتقاد خود را به لزوم حاکمیت دین بر سیاست (و نه برعکس) اعلام داشته است؛
2- دین را برنامه جامع الهی برای زندگی اجتماعی و سیاسی بشر دانسته و سیاست را امری دنیایی و این جهانی پنداشته است؛
3- بر لزوم یا (حداقل) امکان آشتی لیبرالیسم و اسلام اصرار ورزیده است؛
4- مدل حکومتی مطلوب خود را بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جمهوری دموکراتیک اسلامی اعلام نموده است؛
5- اعتقاد را به لزوم میانهروی در سیاست کراراً اعلام داشته است؛
6- اساساً اعتقاد به انقلاب اجتماعی را نفی کرده و بر لزوم تکامل تدریجی در امور اجتماعی و سیاسی پافشاری نموده است؛
با این توصیف باید دید که آیتالله مهدوی کنی در قبال این جریان چه مشی را اتخاذ کرده است.
نگاه و عمل آیتالله مهدوی کنی
با عنایت به دو چارچوب فوق درباره نگاه و عمل آیتالله مهدویکنی به جریان مزبور باید اظهار داشت:
الف) در مبارزات ملی کردن صنعت نفت ایران حضور داشته و به گفته خود ایشان در حمایت از دولت ملی ایران فعال بوده و حتی در آن زمان با لباس روحانیت پای صندوق رأی حاضر شده و به نفع دولت ملی ایران رأی داده است؛
ب) گرایش جدی به فعالیتهای فدائیان اسلام و شهید نواب صفوی داشته و این را سرآغاز ورود به فعالیتهای سیاسی قرار داده است؛
ج) حضور و حمایت در نهضت ملی را به لزوم حضور روحانیت در سیاست و پیش قراولی آیتالله کاشانی و بزرگان روحانیت منتسب کرده است؛
د) از آغاز نهضت امام خمینی(ره)، به سال 1341 تا پایان عمر در خدمت اسلام انقلابی، انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی تمام و کمال حضور داشته است؛
ه) همواره مدافع حریم ولایت فقیه بوده و در این راه از هیچ اقدامی فروگذار نکرده است.
موارد بالا در عین اینکه نشان میدهد آیتالله مهدویکنی در چارچوب فضای فکری سیاسی جریان مذهبی حرکت کرده است اما این چارچوب نامبرده را از تعامل با جریانهای سیاسی معاصر بویژه لیبرال دموکراتهای مذهبی باز نداشته است.
حیات تعاملی آیتالله مهدویکنی را جریان مزبور در دو سطح نشان میدهد:
الف) سطح فردی که حاکی از احترام متقابل و انتقاد از تندرویهای معمول در زمانهای متفاوت علیه افراد شاخص جریان مزبور میباشد. کمااینکه نامبرده همواره از اشخاص مشهور جریان مزبور نظیر مهندس بازرگان و غیره محترمانه یاد میکردند و در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هم این تعامل دوستانه و اخلاقی با آنان برقرار بوده است.
ب) سطح جریانی که آیتالله مهدوی کنی منتقد مشی حرکتی و نظرات سیاسی جریان لیبرال دموکرات مذهبی بوده و هیچگاه این نگرش و حرکت سیاسی را تأیید نکرده است. کمااینکه نامبرده در خصوص نظر مهندس بازرگان در اوان پیروزی انقلاب اسلامی دائر بر لزوم بازگشت روحانیت به مساجد و سپردن حکومت به لیبرال دموکراتهای مذهبی انتقادهای جدی ابراز کرده است و در خصوص سایر موارد نیز با تمسک عملی به مکتب سیاسی امام خمینی(ره) هیچگاه با جریان مزبور همراه نشده است؛ گرچه که تقابل دائمی، بی هدف و تنشزا را هیچگاه در دستور کار خود قرار نداده است.