ماهان شبکه ایرانیان

هجرت

قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: یا ایها النّاس: انَّما الْاعْمالُ بالنِّیاتِ وَ لِکلِّ امْرِءٍ ما نَوی فَمَنْ کانَ هِجْرَتُهُ الی اللَّهِ وَ رَسوُلِهِ فَهِجْرَتُهُ الی اللَّهِ و رَسوُلِهِ وَ مَنْ کانَ هِجْرَتُهُ الی دُنْیا یصیبُها اوْ امْرئةٍ یتَزَوَّجُها، فَهْجِرَتُهُ الی ما هاجَرَ الَیهِ.[۱]

هجرت

قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: یا ایها النّاس: انَّما الْاعْمالُ بالنِّیاتِ وَ لِکلِّ امْرِءٍ ما نَوی فَمَنْ کانَ هِجْرَتُهُ الی اللَّهِ وَ رَسوُلِهِ فَهِجْرَتُهُ الی اللَّهِ و رَسوُلِهِ وَ مَنْ کانَ هِجْرَتُهُ الی دُنْیا یصیبُها اوْ امْرئةٍ یتَزَوَّجُها، فَهْجِرَتُهُ الی ما هاجَرَ الَیهِ.[1]

ای مردم، ثواب اعمال به نیت آنها بستگی دارد، و هرکسی مالک آن چیزی است که نیت نموده است. پس اگر هجرت وی به سوی خدا و رسول او باشد و بدین نیت صورت گرفته باشد، هجرت وی در محاسبه همان بهره را خواهد داشت، و اگر هجرتش به نیت دنیاطلبی باشد یا مثلًا بخواهد با زنی ازدواج کند هجرت به سوی همان خواهد بود و بیش از آن بهره ای نخواهد داشت.

هجرت یعنی حرکت از نقطه ای به مکانی دیگر، که از جهاتی با نقطه اوّل فرق داشته و همین فرق و وجه تمایز موجب و انگیزه هجرت شده باشد.

اصطلاحاً چهار مفهوم کلی را می توان برای هجرت در نظر گرفت:

1- هجرت مادّی محض برای رسیدن به مادّیات.

2- هجرت در امور معنوی برای تزکیه روح و روان.

3- هجرت با ابزار مادّی برای وصول به عقبی.

4- هجرت نهایی انسان که از آن به مرگ تعبیر می شود.

هجرت مادّی محض

گاهی عامل هجرت، رسیدن به امور دنیوی است و مهاجر هدفی جز آن ندارد. از این نوع هجرت، می توان به مهاجرت برای امرار معاش و کسب معیشت اشاره کرد.

حُسن و قبح این نوع هجرت بستگی تام به نیت مهاجر و عمل وی دارد،[2] یعنی اگر وی برای امرار معاش از طریق حلال مهاجرت می کند، هجرت وی لازم است و اگر از طریق حرام کسب معیشت می نماید، مثلًا مواد مخدر، شراب و آلات لهو و لعب و قمار و.. .

خرید و فروش می کند، هجرت وی حرام است. مسافرتی که جوان بدون اذن والدین و یا همسر بدون اجازه شوهر انجام می دهد جزء این قسم از هجرت است، این نوع از هجرت در ذیل روایت آغاز بحث مطرح شده است.

هجرت روحانی

از این نوع هجرت در روایات تعبیر به

افضل الهجرة و اشرف الهجرة

شده است.

قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: افْضَلُ الْهِجْرَةِ انْ تَهْجُرَ السَّوءَ.[3]

برترین هجرتها، هجرت از بدیهاست.

و ایضاً عنه صلی الله علیه و آله: اشْرَفُ الْهِجْرةِ انْ تَهْجُرَ السَّیئَاتِ.[4]

شریفترین هجرت ها، هجرت از گناه است.

هجرت از گناه و معاصی، در واقع همان جهاد اکبر و جهاد نفس است که از جهاد عملی و با شمشیر بالاتر دانسته شده است، لذا مهاجر واقعی کسی است که از گناه هجرت نماید.

 

سفر آن نیست که از مصر به بغداد روی

از سر نفس گذشتن سفر مردان است

                                                                          

قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: الْمُهاجِرُ مَنْ هَجَرَ ما حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیهِ.[5]

مهاجر کسی است که از آنچه خدا بر او حرام کرده، هجرت نماید.

این نوع از هجرت احتیاج به نقل و انتقال ندارد، بلکه باید روان ناآرام و مضطرب را به آرامش و طمأنینه رسانید

وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ.[6]

از پلیدی دوری گزین.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بعد از بعثت و نزول اولین وحی، از شدّت و اضطراب حمل امانت سخت الهی، به منزل رفتند و به حضرت خدیجه کبری علیها السلام فرمود: مرا بپوشانید، جبرائیل امین علیه السلام بار دیگر بر وی نازل شد و دستوراتی به وی داد که عبارت اند از: 1- برخیز جهانیان را بیدار کن، 2- پروردگارت را بزرگ شمار، 3- لباست را (عملت را) پیراسته نما، 4- از پلیدی پرهیز کن، 5- منّت مگذار، 6- فزونی طلب نکن، 7- شکیبایی نما. یکی از این دستورات وجوب هجرت از پلیدی و آلودگی گناه یا عذاب و قهر الهی که نتیجه معصیت است و یا هجرت از نگرانی و اضطراب می باشد، هرچند این سه تفسیر از آیه شریفه در کتب تفسیری آمده، امّا کاملًا واضح است که این معانی عرضی نیستند که با هم منافات داشته باشند، بلکه همه در طول یکدیگر می باشند، به این بیان که پلیدی و آلودگی گناه موجب اضطراب می شود و ثمره آن عذاب قهر الهی خواهد بود.

هجرت مادّی برای وصول به عقبی

در این نوع از هجرت نیز نقل و انتقال مادّی صورت می گیرد و مهاجر از نقطه ای به نقطه دیگر حرکت می کند، ولی هدف از این حرکت، تقرّب به سوی خداوند است. نیت وی، نیت اصلاحی است نه افسادی، در این نوع از هجرت صِرفاً رضوان خداوند مورد نظر است، حدیثی که در ابتدای بحث گذشت، این نکته را به ما می فهماند که ثواب مهاجرت، به نیت آن بستگی دارد، اگر کسی در هجرتش فقط نیت دنیا کند، قطعاً از آخرت بی بهره خواهد بود، ولی آن کس که برای خدا و رسولش مهاجرت نماید، هجرت برای آنها بوده و همان را پاداش می بیند.

در صدر اسلام، یکی از سپاهیان اسلام به قصد کشتن مشرکی و تصاحب الاغ وی به میدان رفت، از قضا آن مسلمان کشته شد، واقعه را به حضور پیامبر عرض کردند، فرمود: شهید راه الاغ است.

اقسام هجرت نوع سوم

1- هجرت برای کسب معارف اسلامی

وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِینْفِرُوا کافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ.[7]

شایسته نیست که مؤمنین همه کوچ کنند، چرا از هر گروهی، عده ای کوچ نمی کنند تا از دین اسلام آگاهی یابند و هنگام بازگشت، قوم خود را بیم دهند شاید از مخالفت خدا بترسند و از آن خودداری نمایند.

چندین شأن نزول برای این آیه بیان شده است، بنابر یکی از آنها، آیه مربوط به جهاد است و لذا در تفسیر آیه باید گفت: مسلمانان در سرایا که پیامبر در مدینه باقی می مانند، همه به جهاد نروند و اطراف پیامبر را خالی نگذارند. مطابق شأن نزول دیگر، تفسیر آیه این است که مبلغان دینی همه با هم از مدینه خارج نگردند تا پیامبر تنها بماند. امّا طبق شأن سوم، بادیه نشینان صحرای حجاز، هنگام مسلمان شدن همه به مدینه ریختند تا احکام دین بیاموزند و این موجب کمبود ارزاق و بالا رفتن قیمت اجناس و مشکلات دیگر برای اهل مدینه شد. آیه فوق از هجرت عمومی ممانعت فرمود و دستور داد تنها عده ای برای یادگیری قیام کنند و به دیگران ابلاغ نمایند.

این قسم از هجرت، هجرت علمی است و با توجّه به ارزش علم و دانش و مقام عالم، از بزرگترین انواع هجرت نیز معرفی می شود.

2- هجرت برای انجام وظایف دینی

در برخی نقاط عالم به خاطر وضعیت محیط، فشار دستگاههای حاکم و... انسان مسلمان قدرت انجام واجبات خود را ندارد و ناخواسته هر لحظه با گناهان و معاصی مختلفی روبرو می شود؛ ماندن در آن مکانها بهانه ترک واجب و انجام گناه نمی شود چرا که در روز جزا از این عده خواهند پرسید، مگر زمین خداوند وسیع نبود تا مهاجرت کنید؟

إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکةُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِیمَ کنْتُمْ قالُوا کنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِیها فَأُولئِک مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِیراً.[8]

کسانی که فرشتگان قبض روحشان کردند به آنان گفتند، چرا شما با اینکه مسلمان بودید در صف کفّار قرار گرفتید، گویند ما در سرزمین خود تحت فشار بودیم فرشتگان گفتند، مگر سرزمین خدا پهناور نبود که مهاجرت کنید، پس آنان جایگاهشان دوزخ و سرانجام بدی دارند.

آیه فوق در مورد مسلمانان اهل مکه نازل شده است که به سوی مدینه هجرت ننمودند و به واسطه تهدید جانی و مالی آنان به وسیله قریش، مجبور شدند در صف مشرکین برای جهاد با پیامبرشان به پاخیزند و مع الاسف برخی از آنان کشته شدند.

قرآن کریم می فرماید: آنان به خود ستم کردند و ظلم نمودند و ملائک جان آنان را گرفتند و نیز در پاسخ این سؤال ملائک که چرا شما با اینکه مسلمان بودید در این صف قرار گرفته اید، هیچ بهانه ای ندارند و تهدیدات مشرکین قریش برای آنان بهانه نمی شود، زیرا به آنان خواهند گفت مگر زمین خدا وسیع نبود که هجرت کنید.

این آیه اختصاصی به آن زمان ندارد. مسلمان در هر زمانه ای وقتی محیط را برای انجام واجبات و ترک محرمات تنگ دید، و شرایط را برای مسلمان ماندنش غیر مساعد تصور کرد، نمی تواند به این بهانه دست به گناه بیالاید و واجبات خویش را ترک کند، بلکه هجرت به مکان دیگر بر او لازم است، و در غیر این صورت روز قیامت هیچ بهانه ای از وی پذیرفته نخواهد شد.

3- هجرت برای ایجاد تحرک در جامعه

این نوع از هجرت که موضوع اصلی بحث می باشد را به طور مفصل بررسی می کنیم و ابتدا سراغ هجرتهای انبیای بزرگ الهی می رویم.

الف) هجرت حضرت نوح علی نبینا وآله و علیه السلام

وَ قالَ ارْکبُوا فِیها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَحِیمٌ * وَ هِی تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ کالْجِبالِ...[9]

نوح گفت بنام خدا سوار شوید و هنگام توقف و حرکت کشتی یاد او کنید که پروردگارم آمرزنده و مهربان است. آن کشتی آنان را از میان امواج همچون کوه، عبور داد.

حضرت نوح وقتی که از ایمان آوردن مردم نا امید شد، و ثمره 950 سال تبلیغ دین خدا را جز ایمان عده ای قلیل ندید، به امر الهی دستور یافت کشتی بسازد و از آن وادی کفران و معصیت که بزودی نابودن آن حتمی خواهد شد، به نقطه ای دور از فساد و تباهی و معصیت کوچ و هجرت نماید.

ب) هجرت حضرت ابراهیم علیه السلام

رَبَّنا إِنِّی أَسْکنْتُ مِنْ ذُرِّیتِی بِوادٍ غَیرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیتِک الْمُحَرَّمِ...[10]

پروردگارا من برخی از فرزندانم در بیابان بی آب و علفی، در کنار خانه ای که حرم توست ساکن ساخته ام.

حضرت ابراهیم علیه السلام بعد از ولادت اسماعیل همراه او و مادرش هاجر از فلسطین به سوی سرزمینی که امروز مکه می نامند هجرت نمود تا بنای آخرین دین الهی را پایه گذاری نماید.

هر چند بظاهر، حسادت ساره موجب هجران مادر و فرزند گردید، ولی این هجرت چنان عظمتی برای آن دو ایجاد کرد که تا صور اسرافیل شکوه و جلال آنان و جای قدمهایشان مورد ستایش خلایق شد.

صبر مادر و کودک شیرخوار در پهنه شنهای تفتیده که جز گرمای سوزان آفتاب کسی را به چشم نمی دید، باعث شد نعمت های خدایی یکی پس از دیگری نازل شوند، زمزم بجوشد، صدای آواز پرندگان سکوت را بشکند، قبیله «جَرْهَمْ» در آنجا ساکن شوند و اساس یکتاپرستی بنا نهاده شود.

ج) هجرت حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام

حضرت موسی نیز آنگاه که وعده خویش را با پدر زن خود یعنی حضرت شعیب علی نبینا و آله و علیه السلام به پایان رسانید، با همسر خود راهی مصر گشت تا موجبات هدایت جامعه اش را فراهم نماید و در این هجرت بود که به مقام نبوّت مبعوث گردید.

وی وقتی که در مسیر راه می خواست برای همسر در حال زایمانش آتش فراهم کند، راهی محل دوردستی شد تا بتواند شعله ای از آتش که دیده بود، با خود بیاورد، و چون بدان محل رسید از درختی که در آن حوالی بود، صدا بر آمد:

فَلَمَّا أَتاها نُودِی یا مُوسی * إِنِّی أَنَا رَبُّک فَاخْلَعْ نَعْلَیک إِنَّک بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوی.[11]

هنگامی که نزد آتش آمد ندا شد ای موسی من پروردگار تو ام. کفشهایت را درآور که تو در سرزمین مقدس طوی هستی.

د) هجرت حضرت عیسی علیه السلام

کشتن انبیا یکی از کارهای بنی اسرائیل بوده است و قرآن کریم در آیات مختلفی بدان اشاره می نماید... قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ.[12]

بگو اگر ایمان دارید پس چرا پیامبران گذشته را به قتل می رساندید.

آنان شبانه به خانه حضرت مسیح ریختند و بنا بر عقیده خودشان او را دستگیر ساخته و اعدام نمودند، اما بنا بر استدلال صریح قرآن و شواهدی که در انجیل وجود دارد و نیز شواهد تاریخی آن زمان، وی کشته نشد بلکه به سوی عالم بالا هجرت نموده است.

وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَی ابْنَ مَرْیمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَک مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ یقِیناً* بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیهِ وَ کانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکیماً.[13]

و نیز به خاطر آن سخنان که گفتند ما مسیح، عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشته ایم، در حالی که نه او را کشته اند و نه بردار زده اند، لکن امر بر آنان مشتبه شد، و کسانی که در مورد وی اختلاف کردند، از آن در شک و تردیدند و علم بدان ندارند. و تنها از گمان پیروی می کنند و قطعاً او را نکشته اند، بلکه خدای او را به سوی خود بالا برد که خداوند توانا و حکیم است.

ه) هجرت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله

پیامبر مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله در چهل سالگی به پیامبری مبعوث گردید، و مدّت سیزده سال مردم مکه را بیم و نوید داد، ولی هنگامی که از آنان قطع امید کرد، و یاران صدیق خود را چون حضرت ابوطالب رضی الله عنه و حضرت خدیجه کبری علیها السلام از دست داد، مجبور به مهاجرت از مکه به مدینه گشت.

چون این واقعه در تاریخ اسلام بسیار مهم بود و موجب هدایت جمع کثیری از انسانها و آغاز حکومت اسلامی بر قسمتی از سرزمین حجاز شد، بعد از ارتحال پیامبر صلی الله علیه و آله و به راهنمایی حضرت امیر علیه السلام آن رویداد مبدأ تاریخ مسلمانان معرفی شد.

انتخاب این زمان به عنوان آغاز تاریخ مسلمین توسط آن حضرت، اهمّیت هجرت را نسبت به میلاد و بعثت و یا فتح مکه که از وقایع مهم دوران پیامبر شمرده می شوند، بیان می دارد.

در زندگی ائمه اطهار علیهم السلام نیز موارد زیادی از این نوع هجرت را می بینیم، که یکی از آنها هجرت امام حسین علیه السلام است. وی که بر سر دو راهی بیعت و شهادت قرار گرفته بود با اهل و عیال و خویشان خود و به قصد حج راهی مکه گشت، و از آنجا برای تمام شدن حجّت بر خلایق، حج را نیمه تمام گذارده و به سوی آغوشهای باز کوفیان بنابر آنچه در نامه هایشان آورده بودند روانه گردید، کوفیان دنیاپرست، زر و زور و مقام را بر دین و قرآن و پیغمبر ترجیح دادند، و همان دعوت کنندگان در زمره لشکریان سپاه کفر قرار گرفتند و برای رسیدن به آمال و آرزوهای دنیوی، سرهای بهترین خلایق خدا را که همه به اولی بودن آنان بر همه انسانها شهادت می دادند، بر سر نیزه نمودند و در نهایت فرزند پیامبرشان را در گودال قتلگاه به شیوه ای غیر قابل توصیف به شهادت رسانیدند.

این گروه پست به این بسنده ننمودند، اموال اهل حرم را به غارت بردند، خیمه هایشان را به آتش کشیدند، و دست بسته در غل و زنجیر شهر به شهر گرداندند، و به شکل اسیر وارد جمع مردم شام نمودند.

امام علیه السلام خود علت قیام و هجرت را چنین بیان می فرماید:

انّی لَمْ اخْرُج اشِراً وَ لابَطِراً و لامُفْسِداً ولا ظالِماً، وَ انَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاصْلاحِ فی امَّةِ جَدّی صلی الله علیه و آله اریدُ انْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ و انْهی عَنِ المُنْکرِ وَ اسیرُ بِسیرَةِ جَدَّی و ابی علی بْنِ ابیطالب علیه السلام.[14]

من باطل و بیهوده و برای افساد یا ظلم قیام ننمودم. قیام من برای اصلاح امّت جدّم می باشد، می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و بر سیره جدّم و پدرم حرکت نمایم.

آثار هجرت

هجرت نوعی نیاز فطری در انسان به تبع شرایط است، هرکس در هر وضعیتی خود را در خطر ببیند، مهاجرت می نماید و به نقطه ای امن می رود و این یک قانون کلی است.

حتی حیوانات جنگل اگر خود را در خطر ببینند، و یا نتوانند نیازهای خود را برآورده سازند، مهاجرت می کنند. پرندگان همیشه برای یافتن زیست گاه مورد علاقه شان کوچ بهاری و پاییزی دارند. و این از لوازم نیاز به امنیت در آدمی است. در خطرات روحانی و معنوی نیز، هرگاه انسان شخصیت انسانی خود را در خطر دید، و روح و روان خود را در پرتگاه هلاکت مشاهده کرد، باید هجرت کند، تا شاهد ذلّت و تباهی روانش که محور حیات آینده وی خواهد بود نباشد.

قرآن کریم برای هجرت هر دو جنبه مادّی و معنوی را در نظر گرفته و دو فایده بر آن مترتب می داند.

1- خدای متعال وعده فرموده است، هر کسی برای او و به قصد او هجرت کند از نظر معیشتی در مضیقه نخواهد افتاد.

2- آینده چنین کسی در قیامت، بهشت جاودان و رضوان الهی خواهد بود.

وَ مَنْ یهاجِرْ فِی سَبیلِ اللَّهِ یجِدْ فی الْارْضِ مُراغَماً کثیراً وَسَعَةً وَ مَنْ یخْرُجْ مِنْ بَیتِهِ مُهاجِراً الِی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یدْرِکهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اجْرُهُ عَلَی اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً.[15]

کسی که در راه خدا هجرت نماید، جای امن و فراوان در زمین می یابد، و هرکس به عنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود. سپس مرگش فرا رسد پاداش او بر خداست و خداوند آمرزنده و مهربان است.

آری، کسی که از خانه و زندگی و آباء و اجداد و قبیله خود، فقط برای خدا و رضایت او دل بکند، بیش از پیش در کنف هدایت و عنایت او قرار می گیرد، و هم در دنیا مورد توجّه خداوند است و هم آخرت وی تضمین می باشد.

قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: مَنْ فَرَّ بِدینهِ مِنْ ارْضٍ الی ارْضٍ و انْ کانَ شِبْراً مِنَ الارْضِ اسْتَوْجَبَ الجَنَّةَ وَ کانَ رَفیقَ ابراهیمَ و مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله.[16]

کسی که برای دینش از مکانی دیگر ولو به اندازه یک وجب انتقال یابد، بهشت بر وی واجب شده و رفیق حضرت ابراهیم علیه السلام و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می باشد.

ستایش این مقدار از هجرت، علاوه بربیان عظمت هجرت و اهمّیت آن، نوع دیگری از هجرت را یادآوری می کند و آن هجرت به اندازه یک قدم است، مثال ذیل را می توان از نمونه های این قسم از هجرت بر شمرد. گاهی انسان در مجلس گناهی نشسته است، و توان امر و نهی ندارد، چنین شخصی اگر یک قدم پا از آن محیط بیرون بگذارد و به عنوان اعتراض برخیزد، مهاجر فی سبیل اللَّه تلقی می گردد، و همان ثواب هجرت و از جمله ثواب بالا را خواهد داشت.

تعرّب

تعرّب بعد از هجرت آن است که انسانی بعد از هجرت به سوی خداوند متعال باز به همان نقطه و حالتی که بوده برگردد، اگر از گناه هجرت نموده باز به گناه برگردد، و اگر از محیطی هجرت کرده بدون تغییر شرایط آن محیط دوباره باز گردد و اگر از عقیده ای هجرت کرده به همان عقیده بازگشت نماید. چنین عملی اصطلاحاً «تعرّب بعد از هجرت» گویند و از گناهان کبیره شمرده می شود.

قال الرضا علیه السلام: وَ حَرَّمَ اللَّهُ التَّعَرُّبَ بَعْدَ الْهِجْرَةِ لِلرُّجوُعِ عَنِ الدّینِ و تَرک المُوازِرَةِ لِلْانبیاءِ وَ الْحُجَجِ.[17]

و خداوند حرام گردانید تعرّب بعد از هجرت را، زیرا موجب رجوع از دین و ترک یاوری انبیا و حجج می شود.

پی نوشت ها

[1] بحارالأنوار، ج 70، ص 211.

[2] در صدر اسلام شخصى فریفته زنى به نام ام قیس شد، زن که در جایى دوردست سکونت داشت عاشق خود را به سوى‏خود کشانید و مرد را وادار به هجرتى سخت و با مشقت نمود، چون اصحاب پیامبر صلى الله علیه و آله از این موضوع خبر یافتند، او را مهاجر ام قیس نام نهادند.

[3] کنزالعمال، 46264.

[4] همان، 65.

[5] اثنى عشریه، ص 9.

[6] سوره مدثر، آیه 5.

[7] سوره توبه، آیه 122.

[8] سوره نساء، آیه 97.

[9] سوره هود، آیات 41 و 42.

[10] سوره ابراهیم، آیه 37.

[11] سوره طه، آیات 11 و 12.

[12] سوره بقره، آیه 91.

[13] سوره نساء، آیات 157 و 158.

[14] بحارالأنوار، ج 44، ص 329.

[15] سوره نساء، آیه 100.

[16] بحارالأنوار، ج 19، ص 31.

[17] وسائل الشیعة، ج 11، ص 75.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان