اختلال وسواس فکری یا عملی (Obsessive Compulsive Disorder) یک اختلال اضطرابی مزمن است که با اشتغال ذهنی مفرط در مورد نظم و ترتیب و امور جزئی و همچنین کمالطلبی همراه است تا حدی که به از دست دادن انعطافپذیری، صراحت و کارایی میانجامد. در ادامه با بنیتا همراه باشید.
وسواس فکری موجب وارد آمدن آسیبهای پیش رو به فرد بیمار میشود:
- اتلاف وقت و از دست دادن سرمایهی ارزشمند عمر؛ زیرا بازیابی زمان ازدسترفته امکانپذیر نیست.
- عدم توانایی در تمرکز حواس و ایجاد حواسپرتی
- بازماندن از کارهای اصلی (ازجمله تحصیل علم و مطالعه و درس خواندن و به دنبال آن افت تحصیلی)
- خسته شدن ذهن و بیحوصله شدن فرد برای فکر کردن درباره موضوعات مهم و اساسی زندگی و تحصیلی
فرد مبتلا به وسواس فکری بهطور مداوم تصور میکند که کاری را انجام نداده است. این فکرها چنان فرد را پریشان میکند که دچار اضطراب و استرس شده و از انجام کارهای روزمره بازمیماند.
وسواس فکری فقط سوژهی موردعلاقهی روانشناسها نیست و برای جامعهشناسها و مدیران اقتصادی هم اهمیت دارد، چرا که فکرهای مسموم بازده کاری جامعه را پایین میآورد و فرد را خسته و ناتوان میکند درواقع تعادل فرد به هم میخورد و او را در سازگاری با محیط دچار مشکل میکند.
معمولاً کسانی که درگیر فکرهای مزاحم میشوند ترجیح میدهند پریشانی و مشکل و ناراحتی خود را بهعنوان یک مسئلهی خصوصی پنهان نگه دارند و گاهی چند ساعت را دور از چشم دیگران صرف افکار یا کارهای مخفیانه خود کنند که این میتواند خطرناک باشد.
بیشتر اوقات افکاری باعث نگرانی افراد مبتلا به وسواس میشود که با باورها و ارزشهای آنها در تقابل است. مثلاً یک مادر دلسوز میترسد که مبادا به فرزندش آسیبی برساند. بهطورکلی هرچه بیشتر سعی کنید دربارهی چیزی فکر نکنید، درنهایت بیشتر به آن فکر خواهید کرد. میتوانید همین حالا این را امتحان کنید: سعی کنید به مدت 60 ثانیه به یک فیل صورتی فکر نکنید! بهاحتمالزیاد اولین چیزی که به ذهن شما میآید آن چیزی است که سعی میکنید به آن فکر نکنید؛ یعنی یک فیل صورتی. زمانی که آدمها درمییابند که نمیتوانند از افکار ناراحتکننده اجتناب کنند، به فکر راهحلهای دیگری برای کاهش اضطراب میافتند و ممکن است کارهایی مانند شستن زیاد دستها را انجام دهند. این کارها معمولاً اضطراب آنها را کاهش میدهد. فقط مشکل اینجاست که رهایی از اضطراب موقتی است. خیلی زود شرایط بهگونهای میشود که آنها باید آن عمل را بیشتر و بیشتر انجام دهند تا حالشان بهتر شود و این عمل خیلی زود به یک رفتار وسواسی تبدیل میشود.
تحقیقات نشان میدهد بین یک تا سه درصد جامعه به اختلال وسواس فکری ـ عملی مبتلا هستند. مبتلایان به این نکته واقفاند که ترس و اضطراب آنان معنا ندارد و منطقی نیست، اما درعینحال آن را بسیار واقعی، شدید و جدی تجربه میکنند و بهاینترتیب از عملکردشان کاسته میشود.
برخی وسواسهای فکری متداول شامل موارد زیر میشوند:
- ترس از میکروب و کثیفی
- اهمیت دان زیاد به نظم، دقت و درستی
- نگرانی از اینکه کاری بهخوبی انجامنشده باشد، حتی وقتی فرد میداند که این مسئله صحت ندارد
- ترس از افکار شیطانی و گناهکارانه
- فکر کردن تمام مدت در مورد یک صدا، تصویر، کلمه یا عدد بخصوص
- نیاز به اطمینان مجدد
- ترس از صدمه زدن به یکی از اعضاء خانواده با یکی از دوستان
آیا راهی برای درمان وجود دارد؟
کسانی که درگیر فکرهای مزاحم و تکرارشونده هستند ازنظر ظاهر با سایر افراد هیچ تفاوتی ندارند، اما مشکل روحیشان کارکرد آنها را کاهش میدهد و باعث میشود نتوانند مسئولیتهایشان را بهدرستی انجام دهند، چون یک فکر چنان آنها را درگیر میکند که خسته میشوند و توانایی انجام کارهای روزمرهی خود را ندارند. بهاصطلاح مغز آنها در حال خورده شدن است. شاید کسی که با شما کار میکند دچار این بیماری باشد، او با شما صحبت میکند و در کنار شماست، اما ذهن او درگیر کار دیگری است و درصدد فرصتی است تا آن را انجام دهد، برای همین تمرکز ندارد و بهخوبی از عهدهی کاری که به او واگذارشده برنمیآید. آنها از زندگی لذت نمیبرند و نمیتوانند ارتباط خوبی با دیگران برقرار کنند.
روانشناسان برای درمان این بیماری دارودرمانی را هم تجویز میکنند، اما بهترین شیوه مراجعه به مشاوری است که با صحبت بتواند فرد را از شر وسواس فکری نجات دهد. این بیماری زمانی بهتر درمان میشود که فرد نسبت به وسواس فکری خود آگاهی داشته باشد و بداند در آینده این موضوع برای او خطرناک میشود.
همچنین کاهش گوشهنشینی و اجتماعی بودن، افزایش اعتمادبهنفس، اندیشیدن به زمان حال و فعالیتهای بدنی و ورزش منظم میتواند چند راه پیشگیری این بیماری باشد. البته خانواده هم بیتأثیر نیست و اعمال حمایت بیشازحد، توقعات و حساسیت زیاد سبب میشود کودکان در این خانوادهها دچار اضطراب و وسواس فکری شوند.
روانشناسان توصیه میکنند برای مقابله با این افکار خود را مشغول به کاری کنید مثلاً وقتی این افکار وسواسی به سراغ شما میآید ذهن خود را به چیز دیگری معطوف کنید، مطالعه کنید یا اینکه فیلم ببینید که این کار نیاز به مهارت فراوانی دارد تا فرد دچار اضطراب نشود.
زمانی که این بیماری به مرحلهی حاد میرسد روانشناسان به سراغ تجویز دارو میروند؛ داروهایی که بیشترین اثربخشی را در درمان اختلال وسواس فکری - عملی دارد، درواقع سطح شیمیایی سروتونین را در مغز افزایش میدهد. هرچند بسیاری از بیماران با دارو بهبود قابلملاحظهای پیدا میکنند، اما در اغلب موارد علائم بیماری با قطع دارو، بیشتر می شود. به همین دلیل بهتر است همیشه درمان شناختی-رفتاری با دارودرمانی همراه باشد. برای برخی بیماران ترکیب دارودرمانی و شناخت درمانی بهترین نتایج را به بار میآورد. البته همانطور که میدانید در یک رابطهی درمانی موثر، بخش عظیمی از اثربخشی درمان منوط به همکاری بیمار است. معمولاً در اوایل درمان، اضطراب بیمار بهشدت افزایش مییابد و مدام به این فکر میکند که آیا درمان اثربخش خواهد بود یا خیر؟ درمانگر راههای جدیدی برای مقابله با اضطراب به فرد میآموزد و به او یاد میدهد چطور با چیزهایی که از آنها میترسد روبهرو شود. از او خواسته میشود مهارتهایی را که در جلسات میآموزد، بین جلسات تمرین کند. اگر تمرینهایی را که درمان گر توصیه میکند بین جلسات انجام بدهد و درمان را تکمیل کند، به نتیجه مطلوب خواهد رسید.
چه درمانهایی برای وسواس موثر نیستند؟
برخی از روشهای زیر ممکن است در بیماریهای دیگر موثر باشند اما هیچ مدرکی قوی مبنی بر تأثیر آنها بر وسواس فکری وجود ندارد.
- درمانهای تکمیلی یا متفاوت همچون خوابدرمانی (هیپنوزیس) هومیوپاتی، طب سوزنی و داروهای گیاهی اگرچه ممکن است به نظر جالب برسند، اما بیتأثیرند.
- سایر داروهای ضدافسردگی؛ مگر اینکه شما علاوه بر وسواس فکری از افسردگی نیز رنج ببرید.
- مصرف قرصهای خوابآور و آرامبخش (دیازپام و سایر بنزودیازپینها) برای بیش از دو هفته؛ این داروها میتوانند اعتیادآور باشند.
- زوجدرمانی؛ مگر اینکه بهجز وسواس، سایر مشکلات در روابط زناشویی نیز وجود داشته باشد. برای شریک زندگی و خانواده مفید است که سعی کنند بیشتر در مورد بیماری وسواس فکری بدانند و اینکه چگونه کمک کنند.
- مشاوره و رواندرمانی تحلیلی؛ برخی مردم تفکر در مورد کودکی و تجارب قبلی خود را مفید مییابند. هرچند که شواهد نشان میدهند رویارویی با ترسهایمان، مؤثرتر از صحبت کردن درباره آنهاست.
نکاتی برای خانواده و دوستان
رفتار یک فرد مبتلا به بیماری وسواس فکری (OCD) میتواند ناامیدکننده باشد. به یاد داشته باشید این فرد نمیخواهد مشکلزا باشد. آنها تنها سعی دارند تا حد ممکن با شرایط کنار بیایند.
ممکن است مدتی طول بکشد تا فرد بپذیرد نیازمند کمک است. آنها را تشویق کنید تا در مورد این بیماری مطالعه کرده و در مورد آن با یک کارشناس صحبت کنند.
اطلاعات خود را در مورد وسواس فکری افزایش دهید.
شما میتوانید ، با نشان دادن واکنش متفاوت به اعمال فکری بستگانتان، به مواجههی درمانی بیمار، کمک کنید.
آنها را تشویق کنید تا موقعیتهای واهمه زا را متوقف کنند.
نگران نباشید که فردی با وسواس افکار خشونتگرایی عملاً آن را انجام دهد، این اتفاق بسیار نادر است.
از آنها سؤال کنید آیا شما میتوانید به هنگام ملاقات با پزشک عمومی، روانپزشک یا متخصصی دیگر همراه آنها باشید.
منبع: بنیتا