چرا مردم در فرهنگهای مختلف به موضوعاتی مثل فال قهوه و طالعبینی گرایش پیدا میکنند؟
- گرایش به فال قهوه و طالعبینی با دو موضوع ارتباط دارد؛ یکی باور و دیگری خرافه. این دو خیلی به هم نزدیک هستند. باور یک نوع یادگیری است و خرافه هم نوعی باور است. این موضوع مهمی است که بدانیم در این یادگیری، چه عواملی مؤثر هستند. نکته مهم در باورهای خرافی و به طور کلی خرافات، "مجاورت" است. در بسیاری از یادگیریها، دو محرک همزمان به وقوع میپیوندند که ممکن است با هم در ارتباط باشند؛ این اصل مجاورت است؛ همزمانی دو محرک که با هم مرتبط باشند، موجب یادگیری میشود. نظراتی که در مبحث یادگیری بررسی شده است، مثل یادگیری شرطی یا شرطی شدن کلاسیک (پاوولف)، از این جملهاند.
![فالگیری](/Upload/Public/Content/Images/1395/09/19/162538746.jpg)
باورهایی وجود دارد مثل اینکه از زیر نردبان راه نروند، اگر جغدی به آنها خندید، یا هنگام شب گربه سیاهی دیدند، بد یُمن است. اینگونه باورها بسیار زیادند و در همه جای دنیا هم وجود دارند؛ به طور مثال در ایتالیا بالای هر خانهای، یک نعل اسب گذاشته میشود تا برایشان خوش یمنی بیاورد و ارواح خبیثه را دور کند.
دستهای از این باورها، خیلی افراطیاند. باورهایی هم هست که جنبه دینی دارد اما آسیبرسان نیست؛ مثل اینکه در فرهنگ ما هنگام ورود به خانهای جدید، آیینه و قرآن همراه میبریم. آیینه نماد روشنایی و قرآن نماد کلام خدا است. این هم باوری است که نمیدانیم از کجا آغاز شده است.
باوری وجود دارد که عدد سیزده نحس است؛ در یونان قدیم به وجود دوازده خدا معتقد بودهاند و زندگی با وجود این دوازده خدایان به خوبی در جریان بوده؛ اما خدای سیزدهمی وارد میشود و قصد نابودی آنها را میکند. بدین ترتیب جدالی میان آنها آغاز شده و اعتقاد به نحسی عدد سیزده را رقم میزند.
دربارة باورهایی مثل فال ورق و فال قهوه تا زمانی که ریشه و اساس آن را ندانیم نمیتوانیم میزان منطقی یا غیرمنطقی بودنش را مشخص کنیم؛ اما میدانیم که فقط در ایران شایع نیست. 30 سال پیش، ساعت 9 صبح، در خیابان شانزهلیزة پاریس، دیدم که مردم جلوی دستگاه بزرگی صف کشیدهاند؛ پرسوجو کردم که ماجرای این صف چیست، گفتند این دستگاه به مردم میگوید که طالع امروز و یا این ماهشان چیست! پولی به دستگاه میدادند، زمان و تاریخ تولدشان را میگفتند و دستگاه طالعشان را میگفت!
در ایتالیا، فرانسه، انگلستان و امریکا هم اینگونه باورها وجود دارد؛ اما سؤال قابل طرح این است که چرا مردم به این سو کشیده میشوند؟
مردم در پی هویت گمشدة خود هستند و میخواهند این هویت را در هاله شکلی در قهوه یا ... ببینند و پیدا کنند.
بررسی فال قهوه
فال قهوه، شرایط خاصی دارد و با قهوههای آماده انجام نمیشود؛ باید قهوه خاص باشد و دَم بشود. قهوه نوشیدنیای مجللتر از چای است. چون تلختر از چای است با چیز دیگری مثل شکلات یا کیک خورده میشود. به نسبت اندازهاش، قسمت حلنشدهای از آن در ته فنجان باقی میماند.
فال قهوه مراسم خاصی دارد؛ افرادی دور هم مینشینند، قهوه میخورند، مقداری در ته فنجان باقی گذاشته و آن را به طرف خودشان برمیگردانند. اگر فال به نیت کس دیگری باشد، به طرف بیرون برگردانده میشود. اینکه فنجان به طرف خود فرد برگردانده شود، نشان این است که میخواهد اسرار درون خود و یا قلب خود را بداند.
فالبین، معنای نقش و نگارهای ایجاد شده در ته فنجان قهوه را بازگو میکند. اشکال ته فنجان قهوه، اغلب یک قلب در وسط و برجهایی در حاشیهاند. این شکلها تقریبا مثل تست "رور شاخ" است. میزان انطباق آن بر اصول ویژة کار فالبینها نامعلوم است؛ اما اینکه چند درصد چیزی که به فرد میگویند تمایلات خودشان را نشان میدهد، موضوع قابل توجهی است. فالبین تداعی آزاد خود را به شخص میگوید؛ اما در مجموع میتوان گفت که فرد دنبال هویت گمشده خود است و فالبین واسطه فرد و آن هویت گمشده است.
![فال قهوه](/Upload/Public/Content/Images/1395/09/19/162716718.jpg)
چرا گرایش به این نوع باورها وجود دارد؟
- ما انسانها همیشه نیازمند تکیهگاه هستیم؛ فرایند همانندسازی نیز همیشه با انسان همراه است. فرد از مادر، پدر، همسر، فرزند و ... اطمینان ندارد و به همین خاطر به تکیهگاه دیگری رو میآورد. میخواهد که فال خود را ببیند. لابهلای نقش و نگارهای فنجان قهوه، دنبال هویت و تکیهگاه خود میگردد.
فالبین به شخص میگوید سفری در پیش داری و شانسی پیشروی توست؛ بدین ترتیب فرد به مسافرت میرود و محرکها در کنار هم قرار گرفته و او باورشان میکند.
مردم هر چقدر تلقینپذیرتر باشند، بیشتر به سوی این مسائل رو میآورند تا هویت گمشده خود را پیدا کنند. فال قهوه نوعی از خرافات است که مردم در همجواری دو محرک همراه با شانس، آن را یاد میگیرند و ادامه میدهند.
عنصر اصلی در این بین تلقین و یادگیری است. اگر روی مسئلهای تمرکز داشته باشید، آن رخ میدهد. اگر این تمرکز با موفقیتهای سالم همراه شود، سازنده هم هست.
در روانشناسی، مسائل انسان، تنها با نیروی روانکاوی بررسی نمیشوند، بلکه طبیعت او در ارتباط با روانکاوی، انسانگرایی و رفتارگرایی نیز بررسی میشود. بخش دیگری که وجود دارد معنویت انسان است؛ یعنی رفتار فرد از بُعد معنوی نیز بررسی میشود.
چون خاستگاه و علل و عوامل فال قهوه را نمیدانیم نمیتوانیم آن را رد کنیم؛ اما اگر در موقعیتی قرار گرفتیم که ریشه آن، ویژگیهای شخص فالبین و ... را دانستیم و فهمیدیم با عقل سلیم جور در نمیآید، میتوانیم آن را رد کنیم.
طالعبینی و فال گرفتن را نباید باور کرد، اما نادیده نیز نباید گرفت. زمانی که فرد نسبت به طبیعت اطرافش احساس امنیت نداشته باشد، به فراسو، ماورا و چیزهایی که نمیداند، رومیآورد و به آن دست میآویزد؛ چون در جستوجوی چیزی است که به او احساس امنیت بدهد.
نمازهای روزانه هم همینطور است؛ فرد برای ایجاد احساس امنیت نزد خالق به آن رومیآورد تا هویت یک انسان خوب را به دست آورد.
پس چرا در مثال سفر که عنوان کردید، آن به وقوع میپیوندد؛ همان چیزی که فرد فالبین گفته بود؟
- براساس آنچه امروز میدانیم، فقط میتوانیم بگوییم اتفاقی و بر اساس شانس است. گروهی هستند که آیندهبینیشان به وقوع میپیوندد؛ آیندهنگری با سطح بسیار بالا. نظریه یونگ میگوید: «انسان برای پیبردن به طبیعت خود و اطرافش از چهار کنش استفاده میکند: حواس، تفکر، احساسات و شهود.»
در درون همه انسانها، استعداد بالقوة شهود وجود دارد؛ یک کنش میتواند برکنشهای دیگر مسلط باشد. در بسیاری از افراد این کنشها شهودی است و این دسته از افراد میتوانند آینده را خوب ببینند؛ افرادی مثل نوستراداموس و شخصیتهایی نظیر او کم نیستند که از کنش شهودی استفاده میکنند. در فرهنگ ما، حضرت علی(ع) نمونه آن است. به نظر من نمیتوان در مورد قدرت آیندهنگری فالبین با اطمینان صحبت کرد.
جنسیت و دوره سنی چه تأثیری در این مسئله دارد؟
- فراوانی گرایش به این موضوع در بین خانمها بیشتر است؛ چون در تمام دنیا خانمها تلقینپذیرترند. این آمار به فرصتهایی که باید در عرصه زندگی به خانمها داده شود نیز مربوط است. در مورد دوره سنی میتوان گفت، در افرادی که عدم امنیت بیشتری دارند، گرایش به اینگونه باورها بیشتر مشاهده میشود.