مقدمه
مناظره در زمان امام رضا (ع) از ضرورت و اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود، چراکه شرایط فرهنگی و سیاسی جامعۀ اسلامی در آن زمان با خلافت مأمون که همراه با ت هاجم فرهنگی درونی و برونی و نیز تلاش حکومت عباسی برای انزوای امامت و ولایت بود، موجب میشد تا پرسش ها و شبه های متعددی ایجاد گردد. پیدایش این وضعیت پاسخگویی و دفاع از کیان اسلام ، تشیع و اصول دین را توسط امام رضا(ع) ایجاب می کرد. آن حضرت هنگامی که در مناظره های خویش در مجلس مأمون، جایگاه والای عترت پیامبر (ص ) را با استدلال به آیات قرآن تشریح می فرمود، آیاتی را که در باب فضیلت اهل بیت، علیهم السلام ، است ، نیز شمارش مینمودند، چرا که سؤال هایی در این مناظره مطرح میشد مبنی بر اینکه چه تفاوت هایی بین عترت و امت وجود دارد و امتیاز عترت بر امت چیست.
این جستار در صدد بیان مناظرة امام (ع) با مأمون است و در خلال گفتگوها، بیان ها و مناظره های امام رضا (ع) جایگاه عترت و امت مورد بررسی قرار میگیرد، از جمله نمونه هایی از استدلال که آن امام بزرگوار با استناد به قرآن کریم بیان داشته است. بدیهی است در خلال این بررسی موضوعی، مجموع های از اطلاعات و معارف مرتبط با امام رضا (ع) و قرآن ارایه خواهد شد.
١) روش تحقیق
روش تحقیق در این مقاله ، روش تاریخی و کتابخانه ای است که با شناسایی و گردآوری منابع معتبر، اقدام به بررسی و تتبع منابع کرده است و ضمن فیش برداری، مطالب تدوین گردیده است.
٢) پیشینۀ پژوهش
بررسی مناظره ها و پاسخ های قرآنی که امام رضا (ع) در مجالس خود داشتند، یکی از مباحث مهمی است که بسیاری از پژوهشگران را بر آن داشته تا در این زمینه به مطالعه و تحقیق بپردازند و بیان امام (ع) پیرامون امامت و عترت و قرآن را تجلی بخشند؛ از جمله مقالۀ «امام رضا (ع) و رسالت تبیین قرآن » نوشتۀ حسن خرقانی در سال ١٣٨٣، دیگری «آموزه های قرآنی در استدلال های رضوی» نوشتۀ فرزاد حکیمیان در سال ١٣٨٨ میباشد و حتی مقاله پیرامون مناظره های ایشان با سایر ادیان با عنوان «نگاهی بر شیوه مناظرة امام رضا (ع) با بزرگان ادیان » نوشتۀ محمد صادقیان در سال ١٣٨٨ نیز مورد پژوهش قرار گرفته است. از دیگر پژوهش ها مقالۀ «تجلی علوم اهل بیت در مناظره های حضرت رضا (ع)» نوشتۀ جواد مصطفوی در سال ١٣٦٤، «جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (ع)» نوشتۀ احمد ترابی در سال ١٣٨٢میباشد. کتاب هایی که در آنها به موضوع مقالۀ حاضر اشاره شده است و جزو منابع مهم میباشند، کتاب های عیون أخبار الرضا (ع) اثر شیخ صدوق ، مسند الإمام الرضا (ع) اثر عطاردی خبوشانی، تحف العقول عن آل الرسول اثر ابن شعبۀ حرانی میباشد. در این پژوهش ها نویسنده اشارة ضمنی به تفاوت امت و عترت و مفاهیم آن داشته است که اینک در این مقاله به صورت گسترده تر بررسی میشود.
٣) تعریف مناظره
مناظره در لغت به معنای «با هم نظر کردن حقیقت و ماهیت یک امر میباشد و در واقع، رد و بدل شدن اندیشه ها در آن امر است » (دهخدا، ١٣٧٧: ج ١٤: ٢١٥٦٣). همچنین به معنای بحث، مجادله و نزاع دو نفر یا دو جمع با یکدیگر در حقیقت یک موضوع به کار میرود و مناظره در اصل قایم به دو نفر است: سایل و مجیب. به صورت سؤال و جواب هایی پیاپی و منظم است؛ یعنی پرسنده میکوشد خصم را به پذیرش قضایایی وادار کند و آنگاه از همان قضایای اعتراف شده، قیاسی ترتیب دهد که ناقض وضع مجیب باشد. پس سائل میپرسد و مجیب هم از وضع خود در جدل دفاع می کند و به سؤال های طرف مقابل پاسخ میدهد (ر. ک؛ مظفر، ١٤٢١ق. ، ج ٢: ٢٣٩).
٤) تعریف عترت
«عترت » به معنای نسل و قبیله هایی است که بسیار نزدیک باشند به انسان (ر. ک؛ جوهری، ١٣٦٨، ج ٢: ٧٣٥) و «ذریه » در لغت به معنای اولاد است (ر. ک؛ همان: ٦٦٣). در المنجد نیز معنای امت را اینگونه آورده است: «ذریه، فرزندان، نسل، بستگان و خویشاوندان که جمع آن العتر است؛ عترته خیر البریه: عترت او بهترین عترت هاست » (معلوف ، ١٣٧٨، ج ٢: ١٠٧٣). ابن اثیر میگوید: «عترة الرجل أخص أقاربه » (ابن اثیر، ١٣٦٧، ج ٣: ١٧٧) و نیز ابن الأعرابی گوید: «العترة ولد الرجل و ذریته و عقبه من صلبه. فعترة النبی ولد فاطمۀ (س )»؛ عترت انسان به خاص ترین (و نزدیکترین ) خویشاوندان وی اطلاق می شود و عترت رسول الله (ص ) فرزندان فاطمه (س ) هستند. گفتۀ أبی سعید این است که : « العترة ساق الشجرة. و عترة النبی عبدالمطلب و ولده: عترت به معنای تنۀ درخت است و عترت پیامبر عبارتند از (جد او) عبدالمطلب و فرزندان وی». ابن منظور معانی گوناگونی را که برای عترت ذکر شده یادآور می شود و می نویسد: «عترت انسان نزدیکان وی شامل فرزند و غیر آن است و گفته شده عترت گروه و عشیرة نزدیک به شخص است و کسانی را که درگذشته اند یا در آینده به دنیا می آیند، در بر میگیرد» (ابن منظور، ١٤٠٨ق. ، ج ٩: ٣٤).
٣ تعریف امت
کلمۀ «امت » از ریشۀ «أم » به معنی آهنگ، قصد و عزیمت کردن است؛ مانند آیۀ: ﴿آمین البیت الحرام ﴾ (المائده /٢)؛ یعنی «قاصدان خانۀ خدا» و این معنی ترکیبی است از سه معنی «حرکت »، «هدف » و «تصمیم خودآگاهانه ». همچنین مفهوم «جلو و پیشروی» نیز در آن نهفته است. با حفظ این معانی، کلمۀ امت در اصل به معنی «الطریق الواضح » است؛ یعنی راه روشن، پیوند اساسی و مقدس افراد انسانی با هدف «رفتن در یک راه با مقصد و قبله و رهبری مشترک و ایده آل » (ر. ک؛ شریعتی، ١٣٨٢: ٤٠). راغب اصفهانی میگوید: «امت هر جماعتی است که یک چیز مثل دین، زبان یا مکان آنها را جمع کند؛ مثلا در آیۀ١٢٠ از سورة نحل: ﴿إن إبراهیم کان أمۀ قانتا لله حنیفا﴾، ابراهیم به تنهایی یک امت شمرده شده است؛ زیرا آن روز فقط او موحد بود؛ یعنی او در عبادت خدا در مقام یک جماعت بود» (النحل /١٢٠). در لسان العرب آمده است: «الأمة تمام افرادی که حضرت محمد (ص ) برای آنها فرستاده شده است، چه کسانی که به او ایمان آورده اند و چه کسانی که کافر شدند» (ابن منظور، ١٤٠٨ق. ، ج ١: ٢١٥).
٤ عترت چه کسانی هستند؟
با توجه به اینکه طبق روایات زیادی، از جمله حدیث کساء، اهل بیت رسول خدا (ص )، حضرت علی (ع)، حضرت فاطمه (س )، امام حسن و امام حسین (ع) هستند، نتیجه میگیریم که مقصود از «عترت » همان «اهل بیت » است. رسول خدا (ص ) فرمودند: «من میان شما دو چیز گرانبها بر جای می گذارم که اگر به آنها چنگ بزنید، هرگز گمراه نمی شوید. یکی از آنها که از دیگری بزرگ تر است، کتاب خداست که مانند ریسمانی از زمین به آسمان کشیده شده است و دیگری عترت و خانواده ام » (ابن کثیر، ١٩٧٨ م، ج ٤: ١٢٢ )
از امیرمؤمنان علی (ع) پرسیدند: «اینکه پیامبر فرمودند: من در میان شما دو چیز گرانبها قرار دادم ، کتاب خدا و عترتم را، عترت چه کسانی هستند؟ ایشان در جواب فرمودند: من و حسن و حسین و نه امام از فرزندان حسین، که نهمین آنها مهدی و قائم است. آنها از کتاب خدا جدا نمی شوند و کتاب خدا نیز از آنان، تا اینکه کنار حوض کوثر در بهشت بر رسول خدا (ص ) وارد شوند» (غفاری، ١٣٦١، ج ٤: ٩٠ و متقی الهندی، بیتا، ج ١: ١٨٦).
٥ قرآن محوری در گفت وگوهای کلامی اهل بیت و امام رضا (ع)
مطالعه در روایات بر جای مانده از عترت در زمینۀ مباحث عقیدتی آشکار می سازد که ملاک ایشان در ارزش گذاری مباحث ، معارف قرآن بوده است. با این توضیح که هرگاه موضوعی در قرآن مطرح بود و باعث پرسش عقیدتی شد و ابعاد و جوانب آن نیاز به توضیح و استدلال داشت و یا هر موضوعی که بی پاسخ گذاشتن آن باعث مخدوش شدن قرآن یا معارف قرآنی می شد، آنان با دقت و حساسیت موضوع را مورد تجزیه و تحلیل و استدلال قرار می دادند و چنانچه هیچ یک از این ویژگی ها را نداشت، آن را زاید و لغو می دانستند. قرآن کریم در اندیشه، گفتار و کردار اهل بیت (ع)، تجسم و عینیت تمام یافته است و سیرة کریمانه و سخن حکیمانۀ آنان، مستقیم یا غیرمستقیم ، روشنگر کتاب الهی در ابعاد گوناگون آن است . میراث قرآنی و تفسیری باقی مانده و ارزشمند از وجود مبارک امام رضا (ع) از نمونه های اعلی و عظیم ذخایر قرآنی تفسیر معصومان است و از آنجا که لطف و حکمت خداوند متعال همواره اقتضا کرده که انسان را در پهنۀ طبیعت، بی راه و راهبر رها نکند، میراث قرآنی را در میان خاندان نبوت دست به دست نموده تا به هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) رسید و آن امام همام، وارث کتاب الهی و مفسر راستین قرآن گردید و اکنون دوازدهمین حجت، امام عصر (ع) وارث آن است (ر. ک؛ بحرانی، ١٤١٩ ق. ، ج ١: ١٩).
حضرت رضا (ع) در شأن قرآن می فرماید: «قرآن ریسمان و دستگیرة محکم الهی است. قرآن راه برتری است که انسان ها را به سوی بهشت ره می نماید و از آتش دوزخ می رهاند. گذشت زمان آن را فرسوده نمی کند و گفتار آدمیان آن را تباه نمی سازد؛ زیرا ویژة زمانی خاص نیست و دلیل روشنی برای همۀ انسان هاست . از پیش رو و پشت سر، خط بطلان بر آن کشیده نمی شود و نیز کتابی است فرود آمده از سوی خداوند حکیم حمید» (صدوق، ١٤١٦ق. : ٢٢٣).
٦ شیوه های تبیین قرآن در استدلال های امام رضا (ع)
دوران حیات پربار امام هشتم (ع) میان سال های ١٤٨ تا ٢٠٣ قمری و از ٥٥ سال عمر مبارک آن حضرت، بیست سال مدت امامت ایشان بود که هفده سال در مدینه و سه سال در خراسان گذشت . عصر آن امام، عصر شکوفایی علم و دانش بود و مأمون برای آنکه آن حضرت در گفت وگو مغلوب شود و از چشم مردم بیفتد، بزرگان علمای ادیان مختلف و متکلمان را به مناظره با وی میخواند، اما بر خلاف انتظار او، امام (ع) بر همه چیره میگشت و آنان را در برابر حق به اقرار و اعتراف وامیداشت و همه از دانش و احاطۀ امام به کتاب های آسمانی شگفت زده میشدند (ر. ک؛ خرقانی، ١٣٨٣: ٥).
با توجه به آنچه دربارة رابطۀ میان امام و قرآن یاد شد، بخش عمده ای از گفتار و سیرة امام رضا (ع) به شکل مستقیم یا غیرمستقیم به شرح، تبیین و عینیت بخشیدن کتاب خدا اختصاص دارد. بنابراین، میتوان در دیدی فراتر از آنچه یاد میشود، به گزارش، شرح و تفسیر قرآن در بیان امام پرداخت. آنچه از ایشان در ابواب مختلف فقه یاد شده، به گونه ای تبیین و تفصیل آیات الاحکام و اوامر و نواهی الهی است و آنچه دربارة توحید، نبوت، امامت، معاد، ایمان، کفر و دیگر مسایل اعتقادی به جای مانده، شرح و بسط معارف اعتقادی قرآن است. اندرزها، آداب و اخلاق کریمانۀ آن حضرت، آیات اخلاقی قرآن را حکایت میکند. کوتاه سخن اینکه قرآن در «اندیشه »، «گفتار» و «کردار» امام علی بن موسی الرضا (ع)، تجسم و عینیت تمام یافته است (ر. ک؛ همان ).
مأمون از حضور امام رضا (ع) در نزد خود اظهار مباهات می کرد و از وجود آن امام همام در تشکیل نشست ها و مناظره های علمی میان دانشمندان مذاهب مختلف بهره می برد. امام رضا (ع) نیز چنین شرایط را فرصت مناسبی برای بیان حقایق دین اسلام و تبیین آموزه های قرآنی می دانستند و با بهرة فراوانی که در علم و دانش و اخلاق و معنویت داشتند، به استدلال و گفت و گو با اهل دانش و مناظره می پرداختند (ر. ک؛ جعفریان، ١٣٦٩: ٨٤). از آنجا که منبع دانش آن حضرت، کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم (ص ) بود، طبیعتا به این دو منبع غنی و بااهمیت استناد می کردند. نمونه هایی از استدلال هایی را که آن امام بزرگوار با استناد به قرآن کریم بیان داشته، در این نوشتار از نظر می گذرد.
٧ استناد به قرآن و ذکر شاهد از آن
از ویژگی های برجستۀ سبک گفتاری امامان، علیهم السلام، کاربرد فراوان آیه های قرآن است. آنان اصرار داشتند که گفتار و کردار خود را به قرآن کریم مستند کنند و فرموده اند: «هرگاه سخنی از ما میشنوید، دلیل آن را از کتاب خدا بخواهید» (کلینی، ١٣٧٢، ج ١: ١٧٦). این استناد و استشهاد به قرآن، هم سخن امام (ع) را مستدل و محکم میسازد و راه خلل و خدشه را بدان میبندد، به ویژه برای آنان که معرفت و شناخت لازم را از امام نداشته اند، هم به دیگران میآموزد که چگونه از قرآن بهره گیرند و با پیاده کردن آن در زندگی، نیازمندی های خود را از آن برگیرند و پرسش های خود را با آن پاسخ گویند. با دقت در چگونگی برداشت ائمه، علیهم السلام، از قرآن و چگونگی استناد بدان ، شیوه های ارزشمندی در تفسیر قرآن و استنباط از آن به دست میآید و راهکارهای پیاده کردن قرآن در زندگی روشن میشود. بسیار است که امام رضا (ع) در ضمن یا ذیل سخن خویش، آیه های قرآن را به کار برده، آن را به قرآن کریم مستند میکنند و گاه در تأیید سیرة خویش از قرآن شاهد میآورند. از این رو، در تمامی ابواب حدیث به جستجوی کاربرد آیه های قرآن در سخن آن حضرت میتوان پرداخت؛ برای نمونه در حدیث معروف امامت، آن امام همام به ٢٣ آیه از قرآن کریم به طور صریح استشهاد میکنند و عبارت های قرآنی دیگری نیز به صورت تلویحی با سخن ایشان ترکیب شده است (ر. ک؛ همان، ج ٢: ١٣٠١١٦).
٨ عترت در استدلال های امام رضا(ع)
در عیون الأخبار الرضا به سند خود از ریان بن صلت از امام رضا (ع) روایت کرده که در مناظره با مأمون و علما در فرق بین عترت و امت و فضیلت عترت بر امت آمده است که ریان بن صلت میگوید امام رضا (ع) در مجلسی که مأمون در مرو ترتیب داده بود، حاضر شدند. در آن مجلس عده ای از علمای عراق و خراسان حضور داشتند. مأمون از علما پرسید: معنی این آیه را برایم بگویید: ﴿ثم أورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا... ﴾ (فاطر / ٣٢)» (ر. ک؛ غفاری، ١٣٧٢: ٤٦٨). علما گفتند: مراد خداوند، تمامی امت است. مأمون گفت : یا ابالحسن نظر شما چیست؟ امام رضا (ع) فرمود: با آنان هم عقیده نیستم، بلکه به نظر من ، مراد خداوند عترت طاهرة حضرت محمد (ص ) است. مأمون گفت: چطور نظر خداوند فقط عترت بوده نه امت؟! حضرت فرمودند: اگر مراد تمام امت باشد، همگی آنان باید اهل بهشت باشند؛ زیرا خداوند می فرماید: ﴿ثم أورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد ومنهم سابق بالخیرات بإذن الله ذلک هو الفضل الکبیر: سپس این کتاب (آسمانی) را به گروهی از بندگان برگزیدة خود به میراث دادیم، (اما) از میان آنها عده ای بر خود ستم کردند و عده ای میانه رو بودند و گروهی به اذن خدا در نیکیها (از همه ) پیشی گرفتند و این، همان فضیلت بزرگ است ﴾. سپس همه را اهل بهشت قرار داده است و فرموده: ﴿جنات عدن یدخلونها یحلون فیها من أساور من ذهب و لؤلؤا و لباسهم فیها حریر: (پاداش آنان ) باغ های جاویدان بهشت است که در آن وارد میشوند، در حالی که با دستبندهایی از طلا و مروارید آراسته اند و لباس آنان در آنجا حریر است! ﴾ (همان / ٣٣ ). پس وراثت مخصوص عترت پیامبر است نه دیگران » (عطاردی خبوشانی، ١٤٠٦ق. ، ج ٢: ١١٤). مأمون گفت عترت چه کسانی هستند؟ امام رضا (ع) فرمود: «همان کسانی که خداوند آنان را در کتاب خود این گونه وصف نموده است: ﴿... إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا: ... خداوند میخواهد پلیدی و گناه را فقط از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد﴾ (الأحزاب / ٣٣). آنان همان کسانی هستند که پیامبر (ص ) دربارة آنان چنین فرموده است: «إنی مخلف فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی أهل بیتی ألا و إنهما لن یفترقا حتی تردا علی الحوض فانظروا کیف تخلفونی فیهما أیها الناس لا تعلموهم فإنهم أعلم منکم: من دو چیز گرانبها که عبارت از خدا و عترت و اهل بیت من است، در میان شما باقی می گذارم و آن دو از یکدیگر جدا نخواهند شد تا در حوض بر من وارد شوند. ببینید بعد از من در مورد آن دو چه می کنید؟» (ترمذی، بیتا، ج ٥: ٦٦٢؛ ح ٣٧٨٦ ).
٩ فضیلت اهل بیت (عترت ) بر دیگران
مأمون گفت: «آیا خداوند عترت را بر سایر مردم برتری داده است؟ امام رضا (ع) فرمودند: خداوند فضل و برتری عترت را بر سایر مردم در کتاب خود شرح داده است. مأمون گفت: در کجای قرآن؟ امام رضا (ع) فرمودند: در این آیات: ﴿إن الله اصطفی آدم و نوحا و آل إبراهیم و آل عمران علی العالمین * ذریة بعضها من بعض و الله سمیع علیم: خداوند آدم، نوح، آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد. * آنها فرزندان و (دودمانی) بودند که (از نظر پاکی و تقوا و فضیلت، ) بعضی از بعض دیگر گرفته شده بودند و خداوند، شنوا و داناست (و از کوششهای آنها در مسیر رسالت خود آگاه میباشد)﴾ (آل عمران /٣٤٣٣). آنگاه بعد از این آیه خطاب را به سایر مؤمنان متوجه نموده ، می فرماید: ﴿یا أیها الذین آمنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم فإن تنازعتم فی شیء فردوه إلی الله و الرسول إن کنتم تؤمنون بالله و الیوم الآخر ذلک خیر و أحسن تأویلا: ای کسانی که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالأمر [= اوصیای پیامبر] را! و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داوری بخواهید)، اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است ﴾ ( النساء / ٥٩)» (غفاری، ١٣٧٢: ٤٧٢).
علما گفتند: آیا خداوند برگزیدگان را در کتاب خویش تفسیر نموده است؟ امام رضا (ع) فرمودند: «خدا برگزیدگان را در ظاهر قرآن در دوازده آیه تفسیر نموده است و این غیر از مواردی است که در باطن و تأویل قرآن آمده است . مورد اول آیۀ شریفۀ ﴿وأنذر عشیرتک الأقربین: و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن! ﴾ (الشعرا/ ٢١٤). این مقامی است رفیع، و فضلی است عظیم، و شرافتی است بلندمرتبه. آنگاه که خداوند با این کلام آل را مورد نظر قرارداد و برای رسول خود ذکر فرمود» (همان: 473).
دومین آیۀ مورد استناد امام رضا (ع) در مورد «اصطفا» و برگزیدگان، آیۀ تطهیر است: ﴿... إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا: ... خداوند میخواهد پلیدی و گناه را فقط از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد﴾ (الأحزاب / ٣٣) و این فضلی است که هیچ کس از آن بی اطلاع نیست و آن را انکار نمی کند، مگر دشمن معاند گمراه؛ زیرا فضل و برتریی بالاتر از ط هارت متصور نیست (ر. ک؛ عطاردی خبوشانی، ١٤٠٦ق. ، ج ٢: ١١٥).
١٠ استدلال بر فضیلت امیر مؤمنان علی (ع)
از جمله آیاتی که امام رضا (ع) به آنها استدلال فرموده است، آیۀ شریفه مباهله است. در گفتگویی که مأمون با آن حضرت دربارة بزرگترین فضیلت امیر مؤمنان علی (ع) داشت، امام (ع) به همین آیه استدلال کرد: ﴿فمن حاجّک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم و نساءنا و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین: هرگاه بعد از علم و دانشی که (دربارة مسیح ) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم ﴾ (آل عمران / ٦١). بعد از این دستور الهی حضرت رسول (ص ) علی، حسن ، حسین (ع) و فاطمه (س ) را بیرون آورد و آنها را با خود همراه ساخت. آیا می دانید معنای این عبارت «خودمان و خودتان » چیست؟ علما گفتند: پیامبر از این عبارت خود را در نظر داشته است . پس ثابت شد که هیچ یک از بندگان خدا والاتر از رسول خدا و افضل از او نبوده اند و نیز لازم آمده که احدی افضل از نفس رسول خدا که علی بود، به دلالت آیۀ شریفه وجود نداشته باشد (ر. ک؛ غفاری، ١٣٧٢: ٤٧٥).
مأمون گفت: این استدلال دربارة امام حسن (ع)، امام حسین (ع) و فاطمه (س ) صحیح است، اما دربارة علی (ع) درست نیست، چون ممکن است رسول خدا شخص خود را در حقیقت گفته باشد، نه فرد دیگری را. پس آیه فضیلتی برای امیر مؤمنان نخواهد بود. مأمون که از پاسخ امام رضا (ع) شگفت زده شده بود، گفت وقتی که جواب آمد، سؤال جایگاه خود را از دست می دهد (ر. ک؛ مفید، ١٣٧٢: ٣٨ و مجلسی، ١٤٠٣ق. ، ج ٤٩: ١٨٨). امام رضا (ع) فرمود: اشتباه می کنید. منظور آن جناب، علی بن أبی طالب بوده است و دلیل بر این مطلب جمله ای است از رسول اکرم (ص ) که فرمودند: «بنو ولیعه دست از این کارها برمی دارند یا مردی همانند خودم را به سوی آنها روان می کنم » که منظور حضرت علی (ع) بوده است و مراد از «ابناء » در آیۀ شریف، حسن و حسین، (علیهما السلام)، مراد از «نساء »، فاطمه، علیهاالسلام، میباشد. این خصوصیت و ویژگی است که هیچ کس در آن بر ایشان مقدم نیست و فضیلتی است که هیچ بشری در آن فضیلت به آنان نمی رسد و شرفی است که احدی از مردم در آن شرف بر آنان سبقت ندارد، چون پیامبر (ص ) نفس علی (ع) را همانند نفس خود قرار داده است (ر. ک؛ متقی الهندی، بیتا، ج ٤: ٤٤١).
آیۀ دیگر مورد اشاره در سورة یونس است که پیامبر اکرم (ص ) همۀ مردم به جز عترت خود را از مسجد خارج نمود، به گونه ای که مردم ، حتی عباس، عموی پیامبر، در این موضوع زبان به اعتراض گشودند و گفتند: علی (ع) را باقی گذاردی و ما را خارج کردی! حضرت فرمود: من نیستم که او را باقی گذارده ام و شما را خارج کردهام بلکه خداوند چنین کرده است. این مطلب ، این فرمایش پیامبر اکرم (ص ) را روشن میکند که آن حضرت به علی (ع) فرمود: «ای علی! نسبت تو به من مانند هارون به موسی است » (ر. ک؛ عطاردی خبوشانی، ١٤٠٦ق . ، ج ٢: ١١٦ ). علما گفتند: این موضوع در کجای قرآن است؟ امام رضا (ع) فرمودند: «خداوند می فرماید: ﴿و أوحینا إلی موسی و أخیه أن تبوءا لقومکما بمصر بیوتا و اجعلوا بیوتکم قبلۀ و أقیموا الصلاة و بشر المؤمنین: و به موسی و برادرش وحی کردیم که برای قوم خود خانه هایی در سرزمین مصر انتخاب کنید و خانه هایتان را مقابل یکدیگر (و متمرکز) قرار دهید و نماز را برپا دارید و به مؤمنان بشارت ده (که سرانجام پیروز میشوند!)﴾ (یونس / ٨٧)» (غفاری، ١٣٧٢: ٤٧٧).
١١ فضیلت دوستی خویشان رسول الله
آیۀ دیگر این آیه ات که میفرماید: ﴿...قل لا أسألکم علیه أجرا إلا المودة فی القربی... بگو: من هیچ پاداشی از شما بر رسالت خود نمیخواهم جز دوست داشتن نزدیکانم [= اهل بیتم ]...﴾ (الشوری/ ٢٣). این خصوصیتی است خاص پیامبر اکرم (ص ) تا روز قیامت و نیز ویژگی مخصوص آل پیغمبر (ص ) است و نه دیگران؛ زیرا خداوند متعال در قرآن از نوح (ع) نقل فرموده است: ﴿و یا قوم لا أسألکم علیه مالا إن أجری إلا علی الله و مآ أنا بطارد الذین آمنوا إنهم ملاقو ربهم و لکنی أراکم قوما تجهلون: ای قوم! من به خاطر این دعوت اجر و پاداشی از شما نمیخواهم. اجر من تنها بر خداست و من آنها را که ایمان آورده اند، (به خاطر شما) از خود طرد نمیکنم، چراکه آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد (و اگر آنها را از خود برانم، در دادگاه قیامت، خصم من خواهند بود)، ولی شما را قوم نادانی میبینم! ﴾ (هود/ ٢٩).
چه بسا انسان شخصی را دوست بدارد، ولی با بعضی از خانواده اش دشمن باشد، لذا قلب انسان نمی تواند او را کاملا خالصانه دوست بدارد و خداوند دوست دارد در دل رسول الله (ص ) نسبت به مؤمنین چیزی نباشد. بنابراین، دوستی خویشان و نزدیکان رسول خدا را بر امت واجب فرموده است و هر کس که به دستور این آیه عمل کند و حضرت رسول (ص ) و اهل بیت آن حضرت را دوست داشته باشد، رسول خدا نمی تواند او را دشمن داشته باشد و هر کس این دستور را ترک کند و به آن عمل ننماید و اهل بیت را دوست نداشته باشد، بر رسول خدا واجب است که او را دوست داشته باشد؛ زیرا چنین شخصی یکی از واجبات الهی را ترک کرده است، حال چه فضل و شرفی بر این فضیلت تقدم دارد یا با آن برابری می کند؟! (ر. ک؛ غفاری، ١٣٧٢: ٤٧٩٤٧٨).
وقتی خداوند آیۀ ﴿لا أسألکم علیه أجرا إلا المودة فی القربی﴾ را نازل فرمود، رسول الله در میان اصحاب خود برخواست و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: ای مردم! خداوند برای من چیزی را بر شما واجب کرده است. آیا آن را انجام می دهید؟! کسی پاسخ ایشان را نداد. حضرت فرمود: ای مردم ! آن واجب طلا، نقره، خوردنی و نوشیدنی نیست. گفتند: خوب حال بگو آن چیست؟ حضرت همین آیه را برای آنها قرائت فرمود، آنان گفتند: این مطلب را می پذیریم، ولی بیشترشان به وعدة خود عمل نکردند.
خدا اطاعت کردن از حضرت محمد (ص ) و دوستی ذوی القربای او را بر امت واجب فرمود و بدو دستور داد که اجر و مزد خود را در حق خاندانش قرار دهد تا مردم آن اجر را به خاندان پیامبر ادا نمایند (ر. ک؛ همان: ٤٧٩).
به هر روی، آنچه مسلم است اینکه دوستی دربارة خویشان واجب است. پس هر چه قرابت بیشتر باشد، بیشتری برای دوست داشتن و دوستی اولویت دارد و هر چه نسبت اشخاص به پیامبر (ص ) نزدیکتر باشد، دوستی به همان مقدار بیشتر است، ولی با پیغمبر خدا در مورد علاقه و محبت او نسبت به خاندانش و منتی که خدا بر امت او نهاده که زبان از شکر آن عاجز است، به انصاف برخورد نکردند و آن را در حق فرزندان و خاندان پیامبر (ص ) انجام ندادند و موقعیت آنان را در میان خود همانند چشم در سر ندانستند که این کار در واقع، رعایت حال رسول الله (ص ) و نشانۀ محبت او بود، چگونه؟ و حال آن که قرآن در این باره سخن میگوید و آنان را به آن دعوت می نماید و اخبار و روایات درباره اینکه آنان اهل مودت میباشند و همان کسانی هستند که خداوند مودت آنان را واجب فرموده است و برای آن وعدة پاداش داده است، مسلم و قطعی است. این مودت و ابراز دوستی به اهل بیت را کسی با اخلاص و ایمان انجام نمی دهد، مگر اینکه مستوجب بهشت خواهد بود؛ زیرا خداوند می فرماید: ﴿... و الذین آمنوا وعملوا الصالحات فی روضات الجنات لهم ما یشاؤون عند ربهم ذلک هو الفضل الکبیر * ذلک الذی یبشر الله عباده الذین آمنوا وعملوا الصالحات قل لا أسألکم علیه أجرا إلا المودة فی القربی و من یقترف حسنۀ نزد له فیها حسنا إن الله غفور شکور: اما کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، در باغهای بهشتند و هر چه بخواهند، نزد پروردگارشان برای آنها فراهم است؛ این است فضل (و بخشش ) بزرگ ! * این همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند، بدان نوید میدهد! بگو: من هیچ پاداشی از شما برای رسالت خود درخواست نمیکنم ، جز دوست داشتن نزدیکانم [= اهل بیتم ]، و هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکی او میافزاییم، چراکه خداوند آمرزنده و سپاسگزار است ﴾ (الشوری / ٢٣٢٢) » (همان /٤٨٢٤٨١).
١١ فضیلت سلام و درود بر اهل بیت
سخن خدا در آیه این است که: ﴿إن الله و ملائکته یصلون علی النبی یا أیها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما: خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند. ای کسانی که ایمان آورده اید! بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملا تسلیم (فرمان او) باشید﴾ (الأحزاب / ٥٦). پس از نزول این آیه مردم خدمت پیامبر (ص ) رسیدند و گفتند: یا رسول الله ! نحوه سلام کردن بر شما را می دانیم، ولی بفرمایید شیوة درود فرستادن بر شما چگونه است؟ پیامبر فرمود: این چنین بگویید: «أللهم صل علی محمد و آل محمد کما صلیت علی إبراهیم و آل إبراهیم إنک حمید مجید: خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست ، همانگونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستاده ای. همانا تو ستوده و بزرگی» (غفاری، ١٣٧٢: ٤٨٥ و عطاردی خبوشانی، ١٤٠٦ق. ، ج ٢: ١١٨).
حال آیا در این مورد سخنی دارید؟! همه گفتند: نه. مأمون گفت : این مطلب از جمله مواردی است که در آن اختلاف نیست و همۀ امت بر آن اتفاق دارند، ولی آیا آیۀ واضح تری از قرآن در مورد «آل » دارید؟ امام رضا (ع) با استناد به آیۀ هشتم فرمود: آری. خداوند متعال میفرماید: ﴿یس * و القرآن الحکیم * إنک لمن المرسلین : یا، سین. سوگند به قرآن حکمت آمیز * که تو از پیامبران هستی ﴾ (یس / ٣١). بگویید ببینم منظور از «یس » چیست؟ علما گفتند: «یس » محمد (ص ) است و کسی در این باره شک ندارد. حضرت رضا (ع) فرمود: خداوند به محمد و آل محمد فضلی عنایت فرموده که هیچ کس به کنه وصف آن نمی رسد. مگر کسی که خوب در آن بیندیشد؛ زیرا خداوند بر هیچ کس جز انبیاء خود سلام نداده است. خدا می فرماید: ﴿سلام علی نوح فی العالمین: سلام بر نوح در میان جهانیان باد!﴾ (الصافات / ٧٩). نیز فرموده است: ﴿سلام علی إبراهیم: سلام بر ابراهیم ﴾ (همان / ١٠٩). یا فرموده است: ﴿سلام علی موسی و هارون: سلام بر موسی و هارون ﴾ (همان / ١٢٠)، ولی نفرموده است: سلام بر آل نوح ، سلام بر آل ابراهیم، سلام بر آل موسی و هارون. اما فرموده است: ﴿سلام علی إل یاسین ﴾ (همان / ١٣٠)؛ یعنی سلام بر محمد و آل محمد. در این هنگام مأمون گفت: دانستم که شرح و بیان این نکته نیز نزد شما اهل بیت است (ر. ک؛ عطاردی خبوشانی، ١٢٩٧ق. ، ج ٢: ٦٢٦).
١٢ حقوق اهل بیت (ع)
آیۀ مورد استناد دیگر این آیه است که میفرماید: ﴿و آت ذا القربی حقه... : و حق نزدیکان را بپرداز... ﴾ (الإسراء/٢٦). این آیه دلالت دارد بر خصوصیتی که خداوند عزیز و جبار آنان را بدان اختصاص داده است و بر سایر امت برگزیده است. وقتی که این آیه نازل شد، پیامبر (ص ) فرمود: «ای فاطمه! حضرت فاطمه، علیهاالسلام، عرض کرد: بله یا رسول الله. حضرت فرمود: این فدک از جمله غنایمی است که بدون جنگ به دست آمده است ، لذا طبق حکم خداوند مال من است و دیگران در آن سهمی ندارند و حال که خدا امر فرموده، آن را به تو بخشیدم، آن را بگیر، مال تو و فرزندان توست » (متقی الهندی، بیتا، ج ٣: ٧٦٧).
در آیۀ ﴿و اعلموا أنما غنمتم من شیء فأن لله خمسه و للرسول و لذی القربی... : بدانید هر گونه غنیمت به دست آورید، خمس آن برای خدا و برای پیامبر، و برای ذیالقربای پیامبر و... است ﴾ (الأنفال /٤١ ). خدا با این بیان، سهم خویشاوندان پیامبر را به سهم خود و سهم رسول الله قرین ساخته است. این نیز یک وجه تمایز بین امت و آل است؛ زیرا خداوند آنان را در مکانی جای داده، و مردم را در جای دیگر، و برای آنان همان را پسندیده که برای خود پسندیده است و در آن مورد آنان را برگزیده است. اول از خود شروع کرده، سپس پیامبر را ذکرفرموده است و بعد خویشاوندان او را در آنچه با جنگ یا بدون جنگ و خونریزی و غیر آن به دست آمده باشد. همانا چیزهایی را که خدا برای خود پسندیده، برای آنان نیز پسندیده است و در این باره فرموده است و گفته اش حق است: ﴿و اعلموا أنما غنمتم من شیء فأن لله خمسه و للرسول و لذی القربی... ﴾. پس این تأکیدی مؤکد و اثری پاینده است تا روز قیامت که برای آنان در قرآن آمده؛ قرآنی ناطق که باطل از پیش رو و پشت سر در آن راه ندارد و از پیش خدای حکیم و حمید نازل گشته است. اما در قضیۀ صدقات، هم خود و هم رسول خود و اهل بیت خویش را منزه دانسته است و فرموده: ﴿إنما الصدقات للفقراء و المساکین و العاملین علیها و المؤلفة قلوبهم و فی الرقاب و الغارمین و فی سبیل الله و ابن السبیل فریضۀ من الله و الله علیم حکیم : زکات ها خاص فقرا و مساکین و کارکنانی است که برای (گردآوری) آن زحمت میکشند و کسانی که برای جلب محبت ایشان اقدام میشود و برای (آزادی) بردگان ، (ادای دین ) بدهکاران، در راه (تقویت آیین ) خدا و واماندگان در راه. این یک فریضۀ (مهم ) الهی است و خداوند دانا و حکیم است ﴾ (التوبه /٦٠) (ر. ک؛ عطاردی خبوشانی، ١٤٠٦ق. ، ج ٢: ١٢٠).
١٣ وجوب اطاعت از اهل بیت
خداوند می فرماید: ﴿یا أیها الذین آمنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم... : ای کسانی که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را... ﴾ (النساء/ ٥٩). خداوند در این آیه نیز از خود آغاز کرده، سپس پیامبر و آنگاه اهل بیت او را ذکر فرموده است. همچنین در آیۀ ولایت میفرماید: ﴿إنما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون : سرپرست و ولی شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند؛ همان ها که نماز را بر پا میدارند و در حال رکوع، زکات میدهند﴾ (المائده / ٥٥). خداوند اطاعت از آنان و اطاعت از رسول اکرم (ص ) را همراه و قرین اطاعت خود گردانده است. همچنین ولایت آنان را با ولایت حضرت رسول (ص ) همراه نموده است، همچنان که سهم آنان را همراه با سهم رسول اکرم (ص ) از غنیمت و فی ء١با سهم خویش قرین. پاک و منزه است خدا و چه عظیم است نعمت او بر این اهل بیت! » (غفاری، ١٣٧٢: ٤٩٠).
١٤ اهل ذکر چه کسانی هستند؟
این آیه که خداوند در قرآن می فرماید: ﴿و ما أرسلنا من قبلک إلا رجالا نوحی إلیهم فاسألوا أهل الذکر إن کنتم لا تعلمون: و پیش از تو، جز مردانی که به آنها وحی میکردیم، نفرستادیم! اگر نمیدانید، از آگاهان بپرسید (تا تعجب نکنید از اینکه پیامبر اسلام از میان همین مردان برانگیخته شده است )﴾ (النحل / ٤٣).
امام رضا (ع) میفرماید: «سبحان الله! آیا چنین چیزی جایز است؟ در این صورت آنان ما را به دین خود دعوت خواهند کرد و خواهند گفت: آن دین از اسلام بهتر است! مأمون گفت: آیا در این باره توضیحی دارید بر خلاف گفتۀ علما؟ امام رضا (ع) فرمود: بله، ذکر رسول الله است و نیز اهل او هستیم و این مطلب در قرآن و در سورة طلاق کاملا روشن است، آنجا که میفرماید: ﴿... فاتقوا الله یا أولی الألباب الذین آمنوا قد أنزل الله إلیکم ذکرا * رسولا یتلو علیکم آیات الله مبینات... : پس از (مخالفت فرمان ) خدا بپرهیزید ای خردمندانی که ایمان آورده اید! (زیرا ) خداوند چیزی که مایۀ تذکر است بر شما نازل کرده؛ * (یعنی) رسولی به سوی شما فرستاده که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت میکند... ﴾ (الطلاق /١١١٠). پس رسول خدا (ص ) «ذکر » است و ما هم اهل او هستیم (عطاردی خبوشانی، ١٤٠٦ق. ، ج ٢: ١٢٠).
١٥ مأمور به صلاة
آخرین آیه این است که می فرماید: ﴿و أمُر أهلک بالصلاة و اصطبر علیها... : خانواده خود را به نماز فرمان ده؛ و بر انجام آن شکیبا باش... ﴾ (طه / ١٣٢). این ویژگی خاص ماست که ما را همراه امت، امر به اقامۀ نماز فرمود. سپس جدای از سایر امت این ویژگی را به ما داده است که حضرت رسول (ص ) بعد از نزول این آیه، نه ماه تمام ، هر روز در وقت نمازهای پنجگانه، به در خانۀ علی (ع) و فاطمۀ زهرا (س ) می آمد و می فرمود: «الصلاة، یرحمکم الله: نماز، لطف و رحمت خدا بر شما باد». خدا نیز هیچ یک از اولاد انبیاء را به چنین کرامتی که ما را بدان گرامی داشته، اکرام نکرده است و تنها ما را از خاندان انبیاء مخصوص نموده است. پس این است فرق میان آل و امت. در اینجا مأمون و علمای حاضر در مجلس گفتند: خداوند به نیابت از این امت به شما اهل بیت جزای خیر عنایت فرماید (ر. ک؛ همان، عطاردی خبوشانی، ١٤٠٦ق. ، ج ٢: ١٢١).
نتیجه گیری
مناظره در لغت به معنای «با هم نظر کردن حقیقت و ماهیت یک امر میباشد و در واقع، رد و بدل شدن اندیشه ها در آن امر است » که در اصل قائم به دو نفر است : سائل و مجیب. «عترت » به معنای نسل و قبیله ای است که بسیار به انسان نزدیک باشند. آل محمد (ص ) ذریۀ آن حضرت است و عترت آن حضرت، اصحاب عبایند و امت آن حضرت، مؤمنان هستند که تصدیق کرده اند آنچه را که آن حضرت از جانب خدا آورده است و گفته اند «آل النبی» مخصوص کسانی است که از نظر علم و دانش به پیامبر اختصاص دارند. علم ایشان از ناحیۀ پیامبر آغاز شده است و بدو نیز پیوسته است. راغب اصفهانی در باب امت میگوید: هرگروهی که به واسطۀ امری یا ایده ای با هم جمع شوند، خواه آن امر مسألۀ دین واحد، زمان واحد یا مکان واحد باشد فرقی نمیکند. این امر جامع، امری اجباری یا اختیاری باشد و جمع امت، «امم » میباشد. ابن طلحۀ شافعی چهار اصطلاح، برای خویشاوندان پیامبر اسلام ذکر کرده که نسب آنها به عبدالمطلب برمیگردد: «آل رسول، اهل بیت، عترت و ذویالقربی» (شافعی، ١٤١٩ ق. ، ٣١). بنابراین، در قرآن و سنت، اهل بیت ، آل، عترت، قربی، ذریه، از واژه های مترادفی است که به خویشاوندان پیامبر اسلام (ص ) بازمیگردد که آیۀ تطهیر سند ط هارت را به آنها داده است. پامام به عنوان داناترین و باتقواترین فرد جامعۀ اسلامی، مرجع دینی، علمی و سیاسی جامعه به شمار میرود و بر همین اساس، بیش از همه ، شایستگی لازم برای رهبری و مدیریت آن را داراست.
قرآن کریم در اندیشه، گفتار و کردار اهل بیت، علیهم السلام، تجسم و عینیت تمام یافته است و سیرة کریمانه و سخن حکیمانۀ آنان، مستقیم یا غیرمستقیم، روشنگر کتاب الهی در ابعاد گوناگون آن است. از این رو، یکی از رسالت های مهم امامان معصوم (ع) تبلیغ دین، بیان احکام و تفسیر قرآن بوده است.
میراث قرآنی و تفسیری دست به دست در آنها گردیده تا به هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) رسید. امام رضا (ع) با پرداختن به آیات تطهیر، مباهله، مودت و آیات دیگر دوری عترت را از پلیدی اثبات می نمایند و در تفاوت عترت با امت اشاره می فرمایند که «عترت » افرادی برگزیده از میان امت است که گزینش آن ها از سوی خدای بزرگ صورت گرفته است و علت گزینش صلاحیت آنها برای رهبری امت بعد از پیامبر (ص ) است. خداوند اطاعت از آنان و اطاعت از رسول اکرم (ص ) را همراه و قرین اطاعت خود گردانیده است.
پینوشت ها
١ فیء در اصطلاح فقها مالی است از کافران که بدون کارزار و جنگ و خونریز ی عاید مسلمانان شده است؛ مثل جزیه، خراج و مانند آنها (حلی، ١٣٧٣، ج ١: ٤١٩).
منابع و مآخذ
قرآن کریم .
ابن اثیر، مبارک بن محمد. (١٣٦٧). النهایۀ فی غریب الحدیث و أثره. قم: مؤسسۀ مطبوعاتی اسماعیلیان.
ابن بابویه (صدوق )، محمد بن علی. (١٤١٦ق. ). التوحید. قم: مؤسسۀ نشر اسلامی (جامعۀ مدرسین حوزة علمیه ).
عیون أخبار الرضا (ع). ترجمۀ علی اکبر غفاری. تهران : انتشارات اسلامیه، (١٣٧٢).
معانی الأخبار. تصحیح علیاکبر غفاری. قم: انتشارات اسلامی (جامعۀ مدرسین حوزة علمیه )، (١٣٦١).
ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل . (١٩٧٨ م. ). تفسیر القرآن العظیم. بیروت: دارالمعرفه.
ابن منظور، محمدبن مکرم. (١٤٠٨ق . ). لسان العرب. بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
بحرانی، سید هاشم. (١٤١٩ق. ). البرهان فی تفسیر القرآن. بیروت: مؤسسۀ الأعلمی.
پیشوایی، مهدی. (١٣٨٨). سیمای پیشوایان در آینۀ تاریخ. تهران: دار العلم.
ترمذی، محمد بن عیسی. (بیتا). الجامع الصحیح. بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
جعفریان، رسول. (١٣٦٩). حیات فکری و سیاسی امامان شیعه . قم: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی.
جوهری، اسماعیل بن حماد. (١٣٦٨). صحاح اللغه . تهران : چاپ گویا.
خرقانی، حسن. (١٣٨٣). «امام رضا (ع) و رسالت تبیین قرآن ». مجلۀ تخصصی الهیات و حقوق . ش ١٤. صص ١٩٢١٦١.
دهخدا، علیاکبر. (١٣٧٧). لغت نامۀ دهخدا. تهران: مؤسسۀ لغت نامۀ دهخدا.
پژوهش نامه معارف قرآنی » زمستان 1392 - شماره 15 (صفحه 44)
زبیدی، مرتضی. (١٤١٤ ق. ). تاج العروس من جواهر القاموس. بیروت: دار الفکر للطباعۀ و النشر و التوزیع.
شافعی، محمد بن طلحه. (١٤١٩ ق. ). مطالب السئول فی مناقب آل رسول. بیروت: مؤسسۀ البلاغ.
شریعتی، علی. (١٣٨٢). امت و امامت . تهران: انتشارات آمون و بنیاد شریعتی.
عطاردی خبوشانی، عزیزالله. (١٤٠٦ق. ). مسندالامام الرضا. مشهد: المؤتمر العالمی الامام الرضا (آستان قدس رضوی).
کلینی، محمد بن یعقوب. (١٣٧٢). اصول کافی. قم: انتشارات اسوه .
متقی الهندی، علاءالدین علی. (بیتا). کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال. بیروت: مؤسسۀ الرسالۀ.
مجلسی، محمدباقر. (١٤٠٣ق. ). بحارالانوار. بیروت: مؤسسۀ الوفاء.
مظفر، محمدرضا. (١٤٢١ق. ). منطق. بیروت: النعمان.
معلوف، لوئیس. (١٣٧٨). المنجد. ترجمۀ محمد بندرریگی. تهران: فرهنگ معاصر.
مفید، محمد بن محمد. (١٣٧٢). الفصول المختاره . بیروت : دار المفید.