نوروز برابر با اول فروردین ماه (روزشمار خورشیدی)، جشن آغاز سال نوی ایرانی و از کهنترین جشنهای به جای مانده از دوران ایران باستان است. خاستگاه نوروز در ایران باستان است و هنوز هم مردم مناطق مختلف فلات ایران، آن را جشن می گیرند. امروزه زمان برگزاری آن، در آغاز فصل بهار است.
این جشن در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب میشود و در برخی دیگر از کشورها تنها تعطیل رسمی است. بنا به پیشنهاد جمهوری آذربایجان، مجمع عمومی سازمان ملل در نشست 4 اسفند 1388 (23 فوریه 2010) 21 ماه مارس را به عنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشهی ایرانی به رسمیت شناخت و آن را در تقویم خود قرار داد.
در متن مصوب مجمع عمومی سازمان ملل، جشنی با ریشه ایرانی با بیش از 3 هزار سال قدمت که امروزه بیش از 300 میلیون نفر آن را جشن میگیرند توصیف شدهاست. پیش از آن در تاریخ 8 مهر 1388 خورشیدی، توسط سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، به عنوان میراث معنوی، به ثبت جهانی رسیدهبود. در 7 فروردین 1389 نخستین دورهی جشن جهانی آن در تهران برگزار شد و این شهر به عنوان «دبیرخانهی نوروز» شناخته شد.
آغاز سال نو
این جشن با تحویل سال یا لحظهی اعتدال بهاری آغاز میشود. در دانش ستارهشناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیمکره شمالی زمین به لحظهای گفته میشود که خورشید از صفحه استوی زمین میگذرد و به سوی شمال آسمان میرود. این لحظه، لحظه اول برج حمل نامیده میشود، و در گاهشماری هجری خورشیدی، لحظه تحویل سال، تعیین کننده نخستین روز (هرمز روز یا اورمزد روز) از ماه فروردین است. چنانچه آغاز سال، قبل از ظهر و در نیمه اول شبانه روز تحویل شود، همانروز و در صورتیکه تحویل سال بعد از ظهر باشد، فردای آن روز است. نوروز در تقویم میلادی با 20، 21 یا 22 مارس منطبق است.
در کشورهایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری خورشیدی تقویم رسمی است، این روز، روز آغاز سال نو است. اما در کشورهای آسیای میانه و قفقاز که تقویم میلادی متداول است، نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته میشود و طبیعتا روز آغاز سال محسوب نمیشود.
پیشینهی نوروز
منشأ و زمان پیدایش نوروز، به درستی مشخص نیست. برخی از روایتهای تاریخی، آغاز آن را به بابلیان نسبت میدهد. طبق این روایتها، رواج آن در ایران به سال 538 (قبل از میلاد) یعنی زمان حمله کوروش بزرگ به بابل باز میگردد. همچنین در برخی از روایتها، از زرتشت بهعنوان بنیانگذارش نام برده شدهاست.
نوروز در طول تاریخ
کوروش بزرگ، در سال 538 (قبل از میلاد)، این روز را جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامههایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکانهای عمومی و خانههای شخصی و بخشش محکومان اجرا مینمود. این آیینها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار میشد. در زمان داریوش یکم، این مراسم در تخت جمشید برگزار میشد. البته در سنگنوشتههای بهجا مانده از دوران هخامنشیان، بهطور مستقیم اشارهای به برگزاری آن نشدهاست. اما بررسیها بر روی این سنگنوشتهها نشان میدهد که هخامنشیان با جشنهای آن آشنا بودند و این جشن را با شکوه برپا میکردند. شواهد نشان میدهد داریوش اول هخامنشی، به مناسبت این روز سال 416 (قبل از میلاد)، سکهای از جنس طلا ضرب نمود که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شدهاست.
برخی از پژوهشگران مدعی هستند که تخت جمشید برای انجام مراسم نوروز ساخته شده است؛ در حالی دیگر پژوهشگران هرگونه مدرکی برای جشن گرفتن آن در دوره هخامنشی را انکار میکنند.
در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز این جشن گرامی داشته میشد. در این دوران، جشنهای متعددی در طول یک سال برگزار میشد که مهمترین آنها نوروز و مهرگان بود. برگزاری این جشن در دوران ساسانیان، چند روز (دست کم شش روز) طول میکشید و به دو دوره کوچک و بزرگ تقسیم میشد. نوروز کوچک یا نوروز عامه به مدت پنج روز، از یکم تا پنجم فروردین گرامی داشته میشد و روز ششم فروردین (خردادروز)، جشن نوروز بزرگ یا نوروز خاصه برپا میشد.
در هر یک از روزهای نوروز عامه، طبقهای از طبقات مردم (دهقانان، روحانیان، سپاهیان، پیشهوران و اشراف) به دیدار شاه میآمدند و شاه به سخنان آنها گوش میداد و برای حل مشکلات آنها دستور صادر میکرد. در روز ششم، شاه حق طبقات گوناگون مردم را ادا کرده بود و در این روز، تنها نزدیکان شاه به حضور وی میآمدند.
در دوران ساسانیان، 25 روز پیش از آغاز بهار، دوازده ستون از خشت خام برپا میکردند، و در آنها انواع حبوبات و غلات (برنج، گندم، جو، نخود، ارزن، و لوبیا) میکاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آنها را پابرجا نگه میداشتند. هر کدام از این گیاهان که بارورتر شود، در آن سال محصول بهتری خواهد داد. در این دوران، همچنین متداول بود که در بامداد این روز، مردم به یکدیگر آب بپاشند. از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند. همچنین از زمان هرمز دوم، رسم دادن سکه در این روزها بهعنوان عیدی متداول شد.
نوروز در دوران صفویان نیز برگزار میشد. در سال 1597 (میلادی)، شاه عباس صفوی، این مراسم را در عمارت نقش جهان اصفهان برگزار نمود و این شهر را پایتخت همیشگی ایران اعلام نمود.
در اسلام و به ویژه آیین تشیع، به نوروز به عنوان روزی خجسته در نظر گرفته شده و بر گرامی داشتن آن تأکید شدهاست.
تا قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تنها کشور جهان که این روز را به عنوان جشن ملی در تقویم خود داشته است، کشور ایران بود. البته افغانستان نیز بصورت متناوب این جشن را داشته است. اما با استقلال کشورهای آسیای میانه، ابتدا جمهوری قرقیزستان و آذربایجان و سپس سایر کشورها آن را جشن ملی خود اعلام کردند. به این ترتیب به عنوان یک میراث فرهنگی و جشن ملی در دوران معاصر همواره مورد توجه مردم ایران قرار داشته و هر ساله برگزار میشود.
ممنوعیت در کشورهای مختلف
برگزاری جشن نوروز به صورت آشکار در برخی از کشورها توسط برخی حکومتها در بازههای زمانیای ممنوع بودهاست.
حکومت شوروی برگزاری این جشن را در برخی از کشورهای آسیای میانه مانند ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان ممنوع کرده بود و این ممنوعیت تا زمان میخائیل گورباچف ادامه داشت. با این وجود، مردم این مناطق آن را بهگونهی پنهانی و یا در روستاها جشن میگرفتهاند. همچنین برخی از مردم این مناطق برای جلب موافقت مقامات محلی، نام دیگری بر روی نوروز میگذاشتند؛ بهطور مثال در تاجیکستان، مردم با اطلاق «جشن لاله» یا جشن 8 مارس، سعی میکردند که آیینهای آن را بدون مخالفت مقامات دولتی به جای آورند.
در افغانستان، در دوران حکومت طالبان، برگزاری این جشن ممنوع بود و این حکومت تنها تقویم هجری قمری را به رسمیت میشناخت.
تا پیش از سال 2000 (میلادی)، این جشن در ترکیه (که توسط کردها برگزار میشود) ممنوع و غیرقانونی بود؛ در اغلب مواقع هم با بازداشت کردها توسط نیروهای امنیتی ترکیهای همراه بود. در سال 1992 (میلادی)، دست کم 70 کرد در درگیری با نیروهای امنیتی ترکیه کشته شدند. اگرچه امروزه دولت ترکیه آن را به عنوان جشن بهار ترکی (به ترکی: Nevruz) جشن میگیرد، اما همچنان نوروز به مثابهی نمادی نیرومند از هویت کردهای ترکیه است.