هالیوود و کلا دنیای سینما سال هاست که بر اساس آثار ادبی گوناگون فیلم می سازد که بدین فیلم ها اصطلاحا فیلم اقتباسی می گویند. ساخته شدن تعداد زیادی فیلم اقتباسی مختلف موجب شد که آکادمی اسکار در سال های آغازین فعالیتش بخشی به لیست جوایز خود با عنوان بهترین فیلمنامه اقتباسی اضافه کند.یک قانون نانوشته نیز همیشه در صنعت فیلمسازی و ساخت فیلم اقتباسی وجود داشته که میگویند همیشه کتاب و منبع اصلی بهتر از فیلم ساخته شده از روی آن است. این مساله را تا یک خوره کتاب و کتابخوانی نباشید شاید درک نکنید.(ولی بیایید خداوکیلی درک کنید.کتاب خواندن الله وکیلی خیلی بیشتر از یک فیلم دو ساعته ذهن را درگیر و شما را سرگرم میکند) عده ای هستند که به هیچ وجه حاضر نیستند چیزی نزدیک به 700 800 صفحه کتاب ارباب حلقه ها اثر جی آر آر تالکین را بخوانند و بعد به تماشای فیلم های آن بنشینند. یا خیلی ها هستند که هری پاتر را از فیلم اقتباسی اش میشناسند و نه از کتاب هایش.
البته سوتفاهم نشود. لزوما آثار تخیلی در این زمره قرار نمیگیرند. مثال های گوناگونی میتوان زد مثل برباد رفته و پیش از تو و جنگ و صلح و … که در این ژانر قرار نمیگیرند و همگی آثاری خوبی در زمینه فیلم اقتباسی هستند ولی به گرد پای کتاب هم نمی رسند. علت این امر هم کاملا مشخص است. تصویر زیر را ببینید:
کتاب به علت حجم بیشتر روایت هایی که دارد نسبت به فیلم که محدودیت های زمانی دارد پر از وقایع ریز و درشت است که به علت های گوناگون در فیلمنامه حذف یا دچار تغییر می شوند. هیچ فیلم اقتباسی دقیقاً مشابه کتاب نیست. حتی جزییات و شخصیت ها در روایت داستانی می‌توانند تغییر کنند. حتی یک رمان کوتاه نیز شامل جزییات و اتفاقاتی است که گنجاندن آن در یک فیلم اقتباسی معقول غیر ممکن است. همچنین بسیاری از کاراکترها نیز در نسخه های سینمایی به تصویر کشیده نمی شوند. (همین سری معروف ارباب حلقه ها که شخصیت های بسیاری از کتاب را به کل از فیلم حذف کرده بود).
این تصویر تبلیغاتی معروف به زبان ساده و گویا نحوه حذف کردن محتویات کتاب ها در فیلم را نشان می دهداین مساله در سریال های اقتباسی به علت طولانی بودن کمتر زا فیلم اقتباسی به چشم می آید ولی باز به علت اینکه فضای سریال باید پرکشش تر باشد تغییرات زیادی بر داستان اصلی وارد می شود (سریال 100 که این روزها در حال پخش است در بسیاری از موارد با کتاب اختلافات زمین تا آسمانی دارد) این ها به کنار. بسیاری از آثار ادبی نیز هستند که تبدیل آنها به یک اثر زنده سبنمایی کار سخت و ریسک پذیری است. مثلا فیلم اطلس ابر که با وجود تمام تلاش های کارگردان و فیلمنامه نویس بازهم نتوانست فضا و اتمسفر و نوع روایت کتاب را به درستی بازگو کند. نکته دیگری که شاید برای شما خواننده ایرانی جالب باشد اینست که در سینمای ایران فیلم های اقتباسی کمی نسبت به سایر دنیا ساخته می شود. علت آن برای خود من نیز نامشخص است ولی میدانم آثار خوبی در زمینه سینمای اقتباسی لااقل در سریال های خود داشتیم. مثل سریال آتش بدون دود و دایی جان ناپلئون که هر دو در زمان خود بسیار گل کردند و هنوز که هنوزه دیدنی هستند. ولی یک لحظه به قول اسدالله میرزای دایی جان ناپلئون مومنت اقا جان.مومنت! آیا این قانون نانوشته که درمورد آن گفته شد همیشه خدا درست است؟ مسلما خیر. با من چند خط دیگر پایین بیایید تا بهتان ثابت کنم که گاهی فیلم اقتباسی از کتاب های منبع الهامشان چقدر بهتر هستند ! به قول یکی از دوستان هالیوود کاری به محتوای کتاب ندارد و بفروش بودن یا جایزه بگیر بودن آن برایش مهم است و وقتی قرار می شود فیلمی از روی کتابی ساخته شود، هر کاری را که دوست دارد انجام می دهد. اما گاهی اگر تیم سینمایی پشت اثر خوش ذوق و باشعور باشند آنقدر کار خوب از آب در میاید که دیده شده نویسنده گفته: “اوه مای گاد! کاش این فیلم رو من نوشته بودم.”
استفن کینگ می گوید: “فیلم و کتاب مثل پرتقال و سیب هستند. هر دو میوه هستند ولی طعم متفاوتی دارند” در لیست زیر فقط به آثار سینمایی و هالیوودی اشاره کردیم و سینمای جهان و ایران را گذاشتیم در آب نمک تا بعدا بدان بپردازیم. شایان ذکر است که این شماره گذاری شدن عناوین تصادفی بوده و منظور رتبه بندی و این چیزها نیست.حتی نگارنده سعی نکرده محض رضای خدا خارجکی بازی در بیاورد و عناوین فیلم اقتباسی تاپ را بگذارد آخر که کف و خون بالا بیاورید و کاملا بی ذوق آن ها را در یک لیست چیده است.
1-بلید رانر
بلید رانر از آن شاهکاری های سینمای علمی تخیلی به شمار می رود که به تازگی قسمت دومی هم پس از نزدیک بیست سی سال از اکران فیلم اول قرار است به نمایش در بیاید. اگر این قسمت دوم نیز مانند نسخه اصلی بتواند فضاسازی و جو تاریک و ناامید آینده رازآلود را به تصویر بکشد و هیجان و معما را به خوبی در آن بیامیزد خیلی خوب می شود! نسخه اول بلید رانر بر اساس داستانی از فیلیپ ک.دیک به نام آیا آدم برقی ها خواب گوسفند برقی می بینند؟ ساخته شده بود ولی خوشبختانه نام اصلی کتاب را یدک نکشید.(آن موقع فکر نمیکنم هیچ کس حاضر به دیدن فیلمی با این اسم بود!)
تصویر روی جلد کتابی که بلید رانر از آن اقتباس کرده است.این کتاب که در بازار نشر ایران هم ترجمه شده جهانی عجیب و غریب را در آینده ای دور به خواننده نشان می دهد که در آن همه چیز روباتی و مکانیزه شده است. فیلم اقتباسی بلید رانر به خاطر جلوه های ویژه و فیلمبرداری و موسیقی و از همه مهم تر بازیگرهای خوبی که داشت توانست پا را از کتاب فراتر بگذارد و آن را در کالبد یک اثر سینمایی به خوبی به تصویر بکشید.افسوس که نویسنده اصلی عمرش کفاف نداد تا فیلم را کامل ببیند و چندتا از تریلرها و کلیپ های کوتاه را قبل از مرگ دید که البته آن ها را “خوب و دیدنی” توصیف کرد.
2-پدرخوانده قسمت 1 و 2
اکثر منتقدین میگویند پدرخوانده بهترین یا لااقل یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینماست.بیراه هم نمیگویند. هرچه از بازی های بی نظیر آل پاچینو و مارلون براندو و دنیرو… بگوییم کم است. بار درام و اکشن و ملتهب فیلم که همگی دست در دست یکدیگر توانسته اند مخاطب را چیزی حدود 3 ساعت پای یک اثر مافیایی بنشانند بدون آنکه خستگی به بدن راه یابد. موسیقی بی نظیر و طراحی صحنه و … همگی در فیلم های پدرخوانده قابل ستایش هستند. پدرخوانده جزو بهترین آثار در زمره فیلم اقتباسی است که می توان از آن سینما را آموخت. کتابی که ماریو پوزو به همین اسم نوشته بود و منبع الهام فرانسیس فورد کاپولا در ساخت فیلم بود نیز در نوع خود یک اثر ادبی فاخر به حساب می آید. اما فیلم آنقدر بهتر است که خوب بودن کتاب در زیر سایه عظمت و شکوه فیلم گم شده است.
تصویر روی جلد کتاب پدرخوانده
گرچه شاید اینکه خود ماریو پوزو در کنار کاپولا به نوشتن فیلمنامه اثر کمک کرد نیز در شاهکار شدن آن بی تاثیر نبوده باشد. سری کتاب های پدرخوانده تا کنون 5 مجلد هستند که فقط دو تای اولی یعنی پدرخوانده و سیسیلی توسط خود ماریو پوزو نوشته شده اند و سه تا کتاب دیگر نویسندگان گوناگونی دارد. جالب است بدانید در قسمت دوم فقط داستان ویتو کورلئونه(با بازی دنیرو)از دل کتاب ها بیرون آمده بود و باقی ماجرا اختصاصا برای فیلم توسط خودپوزو نوشته شده بود. کتاب پدرخوانده نیز سالیان دور ترجمه و وارد بازار نشر شده است.در ضمن خودمان میدانیم و در یک گزینه دو فیلم را گذاشتیم و جر زدیم!
3-جایی برای پیرمردها نیست
کتاب کارمک مک کارتی زیباست ولی به خاطر نثر عجیب و غریب نویسنده بسیار سردرگم کننده است و ترجمه آن نیز سخت. برادران کوئن که در سینما جزو نوابغ به شمار می روند همین نثر عجیب را تبدیل به فیلمی غریب تر ولی ملموس تر کرده اند.یک فیلم اقتباسی بی نظیر از کتابی که تصور می شد ساخت فیلم بر اساس آن کاری دشوار باشد. مطمئنا برگ برنده این فیلم اقتباسی نیز بازی بی نظیر خاویر باردم که برای او یک اسکار هم به ارمغان آورد می باشد که توانسته کاراکتر دیوانه و خونسرد و یاغی کتاب را به بهترین شکل به تصویر بکشد.فیلم آنقدر خوب بود که در سال 2007 جوایز بسیاری در محافل سینمایی از جمله اسکار بهترین فیلم گرفت. برادران کوئن توانسته اند فضای کتاب را به درستی درک کنند و در خلق کردن آن به یک اثر زنده کاملا موفق بودند.
جلد کتاب اصلیاین دومین فیلم اقتباسی بر اساس آثار مک کارتی بعد از “تمام اسب های زیبا” بود که البته بسیار قوی تر از آن فیلم است. خود برادران کوئن سنت شکنی مک کارتی در روایت داستان را پسندیدند و علت گرایششان به تبدیل کردن کتاب به فیلم را همین نکته دانستند.مک کارتی نیز بارها در مصاحبه های مختلف از فیلم حمایت کرده و آن را بهترین اقتباسی که از کتاب می شد ساخت دانسته است. کتاب جایی برای پیرمردها نیست هم مثل بقیه گزینه های ذکر شده خوشبختانه به تازگی ترجمه و وارد بازار نشر شده است.
4-باشگاه مشت زنی
دیوید فینچر در این تریلر روانشناسانه چنان استادانه داستان را به تصویر می کشد و از بازی بی نظیر بازیگران بهره می برد که خوانندگان کتاب قطعا بعد از دیدن فیلم اقتباسی باشگاه مشت زنی آن را بیشتر از کتاب که همین اسم را دارد، دوست خواهند داشت.خود نویسنده یعنی ایوان پالاهونیک در طی مصاحبه ای اعلام کرد که فیلم بهتر از کتاب است پس لطفا فن بازی در نیاورید و کاسه داغ تر از آش نشوید! نشود حکایت آن لطیفه که میگفت مرحوم وثیت کرده کسی لباس مشکلی در مراسمم نپوشد و دوستی داد زد مرحوم غلط کرده ما میپوشیم!
تصویر جلد چاپ اول کتابفیلم باشگاه مشت زنی از همه لحاظ از کتاب آن بهتر است.بار درام و رمانس فیلم بسیار سنگین تر و پخته تر است و تصاویر و صحنه ها حتی از توصیف های داخل کتاب بهتر در آمدند. برادپیت با همین فیلم به یک سکوی پرتاپ با سرعتی معادل نور دست پیدا کرد و بسیار مشهور شد.
نویسنده به همراهی انتشارات دارک هورس کامیک بوک (داستان مصور) به نام باشگاه مشت زنی 2 نیز به بازار عرضه کرده که فقط خودش را خراب کرده با این کار! کتاب باشگاه مشت زنی نیز پارسال بعد از مدت ها ترجمه شده و در کتابفروشی ها عرضه شده است.
پوستر مشهور فیلم را خودتان سرچ کنید ثواب کردید و ما را نجات از فیلتر!5-آرواره ها
آرواره ها که در ایران با نام آرواره های کوسه معروف است جزو معدود فیلم های اقتباسی است که سرآغاز یک سلسله فیلم ترسناک و دلهره آور در زمان خودش بود که تا به امروز نیز ادامه دارد. (فیلم 47 متر در اعماق که به تازگی به اکران در آمده و موضوع نبرد کوسه و انسان را برای بقا در محوریت اصلی خود قرار داده است) موفقیت فیلم اول باعث نوشته شدن کتاب های دیگری از آرواره ها توسط نویسندگان گوناگون شد.پیتر بنچلی از تجربه هایش در زمینه کوسه و شکار کتابی نوشت درباره یک کوسه سفید بزرگ که به ساحل کوچک شهر ساحلی حمله می کند و شناگران و شکارچیان را طعمه خود می سازد.
تصویر نسخه قدیمی از جلد کتابکتاب خیلی زود بعد از انتشار دستمایه ساخت یک فیلم سینمایی شد.استیون اسپیلبرگ که امروزه شهرت بسیار زیادی در هالیوود دارد در آن سالها مسئولیت ساخت فیلم را برعهده گرفت. فیلمی که تا قبل از اکران جهانی جنگ ستارگان توانست رکورد دار پرفروش ترین فیلم تاریخ باشد. صحنه های دلهره آور و هیجان انگیز کتاب به بهترین نحو ممکن به تصویر کشیده شده بودند و کوسه داخل فیلم آرواره ها واقعا برای تماشاگران مهیب بود.
فیلم ها و کتابهای دیگری از سری آرواره ها خلق شد که هیچ کدام موفقیت فیلم و کتاب اصلی را تکرار نکردند. قانون نانوشته فیلم بهتر از کتاب در این سری فقط یک بار و آن هم در سال 1975 جواب داد و اسپیلبرگ را به شهرتی جهانی رساند.
6-سکوت بره ها
آوردن اسم سکوت بره ها در این لیست کمی محتاطانه صورت گرفته چرا که واقعا هم با کتابی شاهکار طرف هستیم هم با فیلم افتباسی بی نظیر. شخصیت هانیبال لکتر آدمخوار در این سری داستان ها انقدر جذاب و خوب آفریده شده که تمام باقی ماجراها و کاراکترها را تحت الشعاع خود قرار داده . آنتونی هاپکینز با نقش آفرینی چیزی بیشتر از یک ربع در فیلم توانست جایزه اسکار بهترین بازیگر را ببرد. او آنچنان به شخصیت هانیبال روح و جان داد که بی شک اگر فیلم را دیده باشید موقع خواندن کتاب یاد حرکات چشم و لحن صدای او میفتیم. کتاب توماس هریس در سال 1989 برنده جوایز ادبی بسیاری شد و ساخت فیلمی بهتر از کتاب عملا خارج از تصور بود
کتاب در زمان عرضه یکی از پرفروش های بازار نشر بوداما فیلم بعد از اکران و فروش بسیار خوبش توانست جوایز اسکار 1991 را نیز درو کند و با 5 مجسمه عمو اسکار به خانه برود. 3 کتاب دیگر بعد از سکوت بره ها نوشته شد که هر سه نیز دسمتایه ساخت فیلم های اقتباسی دیگری شدند .هم کتابهای بعدی خوب هستند و هم فیلم ها (به جز فیلم هانیبال برمیخیزد) توانسته اند دیدنی باشند اما هیچ یک به پای فیلم اول و کتاب اول نمی رسند.
فیلم شکارچی انسان اشتباه بزرگیست در تاریخ سری فیلم های ساخته شده از شخصیت هانیبال لکترشاید برایتان جالب باشد که بدانید فیلم دیگری به نام شکارچی انسان پیش از ساخت سکوت بره ها از روی کتاب اژدهای قرمز (سرآغاز این مجموعه) ساخته شده بود که بسیار کار مزخرف و بدی از آب در آمده بود و به صورت لکه ننگی در تاریخ هانیبال لکتر ماند. تمامی کتاب های هانیبال لکتر به فارسی نیز ترجمه و چاپ شده اند
7-فارست گامپ
تام هنکس بازیگر حاذق و محبوبی در بین مردم است. کمتر کسی را میشناسم که از تام هنکس بدش بیاید. او حتی در نقش های کوچک (مثل فیلم سیرکل ) و یا گویندگی انیمشین (صدای کاراکتر وودی در انیمیشن داستان اسباب بازی) نیز کارش را خوب انجام می دهد. در سال 1994 نیز در یک رقابت نفس گیر فارست گامپ اکثر جوایز اسکار را از آن خود کرد. (اسکار سال 1994 شاید از پیچیده ترین و سخت ترین رقابت ها در تاریخ این مراسم بود، سالی که هم فارست گامپ در لیست بود و هم عناوینی چون پالپ فیکشن و رهایی از شائوشنگ و فیلم قرمز) اکثر کسانی که این فیلم اقتباسی را دیدند کتاب را نخواندند ولی باید به آن ها گفت چیز زیادی هم از دست نداده اید.
تصویر کتاب دوم که واقعا یک شوخی با طرفداران فارست گامپ بود!فیلم به مراتب بهتر از کتاب شخصیت فارست را نشان می دهد و از ابعاد و زوایای گوناگون کاراکتر او و بیماری اش را برای بیننده بررسی و واکاوی می کند. شخصیت فارست در فیلم بسیار مهربان تر و دلپذیرتر از کار در آمده و تام هنکس شخصیتی محبوب تر از فارست گامپ کتاب را در نقش آفرینی جادویی اش آفریده است.تفاوت های بین نسخه سینمایی و کتاب وینستون گروم که در سال 1986 نوشته شده بسیار زیاد است و از آن جمله میتوان به فضا نورد شدن گامپ در آخر کتاب و یا دوستی میمون به اسم سو که در کتاب حضور دارد نام برد. خلاصه که فیلم اثری بسیار سنگین و رنگین تر از کتاب است و بهتر است فقط به دیدن فیلم بسنده کنید و بس! کتاب دومی نیز توسط نویسنده به نگارش در آمد که به هیچ وجه موفقیت و شهرت کتاب اول را پیدا نکرد.
8-پارک ژوراسیک
مایکل کرایتون نویسنده توانا و قهار ژانر علمی تخیلی و تریلرهای هیجان انگیز در ادبیات آمریکاست. اغلب آثار او تبدیل به فیلم یا نمایشنامه و سریال شدند و با استقبال خوبی هم مواجه شدند.تعداد فیلم های اقتباسی از روی آثار کرایتون بسیار زیاد هستند.آخرین آن ها سریال محبوب وست ورلد پخش شده از شبکه HBO است. دوستی و رفاقتی بین او و استیون اسپیلبرگ در زمان حیاتش بود که سرآغاز آن برمیگردد به ساخت فیلم پارک ژوراسیک بر اساس کتاب پرفروشی از کرایتون. دایناسورهایی که از دل کتاب این بار در پرده های عریض نمایش به تصویر کشیده شده بودند و به شکار انسان ها میپرداختند.
لوگوی مشهور فیلم اولین بار بر روی جلد کتاب به تصویر کشیده شده بود.تیراناساروس های غول پیکر و جلوه های ویژه بی بدیل و بی نظیر در زمان اکران فیلم و موسیقی شاهکار جان ویلیامز در کنار داستان خوب و کارگردانی اسپیلبرگ کاری کردند تا پارک ژوراسیک تا زمان اکران تایتانیک لفب پرفروش ترین فیلم تاریخ سینما را یدک بکشد و به یکی از پولساز ترین و بهترین فیلم های ژانر خود تبدیل شود. پارک ژوراسیک تا به امروز همچنان محبوب است و دنباله های آن ساخته می شود و فروش های میلیاردی این آثار نشان دهنده بی نظیر بودن هسته اصلی داستان آن است. کتاب پارک ژوراسیک به بهترین شکل توسط اسپلبرگ از تصورات خوانندگان به فیلم زنده تبدیل شد و این موفقیت را توانست در فیلم دوم که از کتاب شهر گمشده بازهم اثر کرایتون ساخته شده بود تا حدودی تکرار کند. هر دو کتاب نیز خوشبختانه در بازار نشر کتاب ترجمه و عرضه شده اند.
9- دفترچه خاطرات
نیکلاس اسپارکس نویسنده قهار و توانایی در ژانر کتاب های عاشقانه است. جوجو مویز که این روزها با کتاب پیش از تو و پس از تو در بازار جهانی بسیار اسم در کرده است اسپارکس را الگوی خود در نویسندگی میداند و از ادامه دهندگان راه نویسندگی اوست. کتاب دفترچه خاطرات نیز عاشقانه ای است که در بازار کتاب مثل خیلی از آثار رمانس دیگر به نظر می آید و یک شاهکار ادبی به حساب نمی آید (مثل کتاب های م مودب پور خودمان که قشنگ و سرگرم کننده ست ولی نه یک اثر به یاد ماندنی) اما فیلم اقتباس شده از روی کتاب در سال 2004 مخاطبان بسیار زیادتری نسبت به کتاب در سرتاسر دنیا برای خود پیدا کرده است و امروزه از عاشقانه ترین فیلم های تاریخ سینما در کنار آثار کلاسیکی چون کازابلانکا از دفترچه خاطرات نیز یاد می شود.
باور بفرمایید پیدا کردن این پوستر به این خانمی و باشخصیتی و باحجابی از ریشل مک آدامز در این فیلم بسیار کار سختی بود !شیمی بسیار خوب و باورپذیر دو بازیگر و دلداده اصلی فیلم یعنی رایان گاسلینگ و ریشل مک آدامز صد در صد علت اصلی این موفقیت در بین عموم مردم است.جالب است بدانید این دو بازیگر در حقیقت در پشت صحنه آنچنان هم با هم خوب نبودند و بارها و بارها جنگ و دعوایشان شده! همین است که میگویند به بازیگر جماعت دل نبندید دیگر!
تصویر روی جلد کتابعشق نوح و الی ؛دو شخصیت اصلی داستان، چنان پرشور به نمایش در آمده که خوانندگان کتاب و خود اسپارکس آن را بهتر از روایت کتاب می دانند.کتاب در بازار ایران نیز ترجمه و عرضه شده است.
10-رهایی از شائوشنگ
استفن کینگ نیز بسان کرایتون نویسنده بسیار توانا و مشهور با در آمد بسیار بالایی در تاریخ ادبیات آمریکاست. الحق که در بازار ایران به آثار او کم لطفی شده است. تقریبا تمام آثار استفن کینگ به فیلم یا سریال تبدیل شده اند. کینگ جزو معدود نویسندگانی است که معمولا هیچ دخالتی در روند ساخته شدن آثار نمایشی از روی آثارش ندارد و همه چیز را به گروه سازنده می سپارد.البته در آخر کار معمولا راجع به فیلم غر می زند و آن را بدتر از کتابش می داند (شاید باورتان نشود ولی سر فیلم درخشش کوبریک هم همین کار را کرد و فیلم را بسیار کوباند.درخشش کوبریک شاید به خوبی کتاب نبود اما در این حد که آقای کینگ آن را منفور میخواند نیز نبود!)رهایی از شائوشنگ که تا به امروز در سایت معتبر Imdb بهترین فیلم تاریخ از نظر مخاطبین و مردم جای دارد(امتیاز فیلم در لحظه نگارش این مطلب 9٫3 از 10 می باشد) بر اساس داستانی از استفن کینگ از مجموعه فصول گوناگون ساخته شده است.
کتاب فصول گوناگون که داستان رهایی از شائوشنگ یکی از بخش های کل مجموعه می باشدفیلم فروش چشمگیری در گیشه نداشت اما جوایز زیادی را از آن خود کرد و همان طور که گفته شد سالهاست از نظر بسیاری از بهترین های تاریخ سینماست. کتاب اثر کم حجمی است که از نظر ادبی نیز چیز دندانگیری نیست ولی کارگردان توانسته از لابه لای همان صفحات کم اثر سینمایی بی نظیری با فراز و فرودهای داستانی اضافه بر سازمان (سازمان اینجا مجاز از کتاب است) بسازد. رهایی از شائوشنگ در بازار ویدئویی و کرایه فیلم ها در بالای جدول در بین ده تای اول قرار دارد تا ضرر فروش کم فیلم از این طریق جبران شده باشد.انگار که فیلم بعد از به پایین در آمدن از اکران سینماها تازه دیده شد. استفن کینگ که از اکثر فیلم های اقتباسی از روی آثارش به معنای واقعی متنفر است این فیلم را جزو آثار خوب و موفق اقتباسی کتاب هایش می داند. بخش رهایی از شائوشنگ از سری کتاب های فصول گوناگون نیز به فارسی ترجمه شده است.
گویا ملت دوست دارند خالی ببندند که کتاب این فیلم ها را خوانده اند!در انتها یک چیزی بگویم که اگر کتاب خوان نیستید حرصتان در نیاید. خالی بندی در همه جای دنیا وجود دارد و طبق تحقیقاتی که کرده اند (محققان آنور واقعا بیکار هستند که این تخقیقات را انجام میدهند) نزدیک به 60 درصد افراد بین 18 تا 24 سالی که گفته اند کتاب ارباب حلقه ها و هری پاتر را نیز در کنار فیلمش خوانده اند خالی بسته اند! جوانان درباره فیلم های دیگری مثل نارنیا و بازی های گرسنگی و ماجرای جادوگر شهر از و کد داوینچی نیز چنین خالی هایی را در حد گسترده می بندند! برخی از این عناوین در زمره بهترین فیلم اقتباسی ساخته شده می باشند ولی بسیاری معتقدند که کتاب هایشان بهتر است. پس آن افرادی که قصد دارند ادعا کنند کتاب های ارباب حلقه ها را خوانده اند باید از پیتر جکسون(کارگردان این سه گانه) برای فیلم دقیق و خیره کننده اش شکرگزار باشند. بگذریم! قطعا نام آثار دیگری نیز در فهرست 10 تایی ما خالی است.
آثاری چون مه اثر استفن کینگ ساخته سال 2006 یا کتاب مصاحبه با خون آشام اثر آن رایس محصول سال 1994 که پروسه ساخت طولانی نیز در تبدیل شدن به ی فیلم اقتباسی دارد و یا فیلم جولی و جولیا محصول سال 2009 و یا شیطان پرادا میپوشد اثر لارن ویزبرگ تولید سال و یا جان سخت 1 نوشته رودریک تروپ که اولین بار فیلم اقتباسی مزخرفی با بازی فرانک سیناتر از روی آن ساخته شد و بعد با نسخه سال 1990 با بازی بروس ویلیس خوش درخشید و…. اگر روزگار امان داد در تاریخ و مقاله دیگری به این آثار و سریال های اقتباسی و بررسی فیلم اقتباسی در آثار ایرانی و بین المللی (به جز هالیوود ) می پردازیم. راستی چه فیلم هایی را شما برای افزوده شدن به این لیست پیشنهاد می دهید؟