از زمانی که «کارل گوستاو یونگ» شروع به تعیین تیپهای شخصیتی مردم کرد و بساط روانشناسی تحلیلی راه انداخت تا کنون هیچگاه آتش تنور مقایسهی درونگراها و برونگراها فروکش نکرده است؛ دو اردوگاه آمادهبهحمله که همواره برای اثبات حقانیت خود حاضر به مقایسه و ارزشگذاری یکدیگر هستند.
اما هر چقدر هم که هجومها و دفاعهای این دو گروه سرگرمکننده و شیرین باشد باید راهی برای پلزدن میان این دو اردوگاه پیدا کرد. شما به عنوان یک درونگرا یا برونگرا باید با افراد خانواده، دوستان و یا همکاران در اردوگاه روبهرویی ارتباط برقرار کنید؛ به ویژه اینکه همسر شما نیز در مقابلتان قرار داشته باشد!
بهترین راه درک این شکاف و عبور از آن، شناخت روحیات، علائق و خواستههای اردوگاه مقابل است. به جای مجادله و اثبات اینکه بهترین گروه کدام است باید به دنبال ایستادن در یک خط و یافتن پتانسیلهای یک روح مشترک بود.
مقالههای مرتبط: همدلی مهمترین مهارت اجتماعی انسان10 راه بهبود مهارتهای مربوط به ارتباطات اجتماعی
درونگرا کیست؟ برونگرا کیست؟
اگر بخواهیم این دو تیپ شخصیتی را به زبان بسیار بسیار ساده معرفی کنیم؛ میتوانیم بگوییم درونگراها با بودن در میان جمعیت زیاد و برونگراها با تنها ماندن برای مدت طولانی، بار سنگینی را بر روی دوش خود احساس میکنند.
بخش بزرگی از مشکلات دربارهی درونگراها و برونگراها به تعریف درست این دو باز میگردد. نباید درونگرایی را معادل این جمله دانست که «من مردم را دوست ندارم.» همچنانکه برونگرایی به معنی «بودن در جمعیت بدون قید و شرط»، نیست.
درونگراها برخلاف آنچه تصور میشود میتوانند موقعیتهای اجتماعی را به خوبی کنترل کنند به شرط آنکه فرصت کافی برای بازیابی انرژی خود داشته باشند. همانطور که اگر یک برونگرا به اندازهی کافی در میان جمعیت وقت بگذراند برای ساعتهای تنهایی انرژی خواهد داشت و از آن لذت خواهد برد.
پس میبینید که هر دو گروه به جمعیت و تنهایی علاقهمند هستند اما منبع دریافت انرژی آنها از این دو موقعیت، متفاوت است.
برونگرا یا درونگرا بودن مانند چپدست یا راستدست بودن است. اگر راستدست هستید دلیل قاطعی برای بلااستفاده بودن دست چپ شما وجود ندارد! افراد در هر دو طرف این طیف میتوانند یاد بگیرند که با سناریوی دیگری منطبق شوند.
زوجهای خارقالعادهی درونگرا و برونگرا
بسیاری از روانشناسان معتقدند که درونگراها و برونگراها با وجود تفاوتهای بسیاری که در خلقیات و علاقهمندیها دارند، در کنار یکدیگر زوجهای فوقالعادهای تشکیل میدهند. شاید دلیل اصلی شکلگیری این نگرش این باشد که متفاوتها یکدیگر را به خوبی جذب میکنند. البته سه دلیل زیر نیز توضیحات خوبی برای ترکیب این دو تیپ شخصیتی در اختیار ما میگذارد.
تعادل: معمولا برونگراها در مهمانیهای بزرگ و میان جمعیت، گزافهگوییهای زیادی میکنند. شاید همسر درونگرای آنها نیز بیش از اندازه گرم صحبت با کسی در گوشهای از جمع باشد. بزرگترین ویژگی مثبت این زوج این است که برای برگشتن به وضعیت تعادل، به یکدیگر نیشتر میزنند.
کشش: او شما را به دل حوادث میکشد و شما او را به لذتبردن از زمانهای تنهایی تشویق میکنید. رشد فردی و زوجی، زمانی اتفاق میافتد که شما از محدودهی امن خود بیرون بیایید.
پویایی: به عنوان یک زوج شما در کنار هم پویایی بیشتری دارید. برونگراها به سطح مسائل و ظاهر آن رسیدگی میکنند و درونگراها به عمق میروند. ترکیب این دو نگاه هیچگاه در یک نقطه ثابت نخواهد بود و اجازه خواهد داد که مکالمات و تحلیلها کاملاً روشنگرانه پیش روند.
چه راهی برای تفاهم بیشتر وجود دارد؟
اگر همسر شما در اردوگاه مقابل است پس شک نکنید که میتوانید دوستهای خوبی برای یکدیگر باشید به شرط آنکه بدانید به این رابطه چطور نگاه کنید و چطور از پس حل اختلافنظرها بر بیایید.
شناخت یکدیگر
باید با شرایط فکری، روحی و درخواستهای تیپ شخصیتی همسر خود آشنا شوید. این کار را بدون پیشداوری و تنها با هدف شناخت بیشتر او انجام دهید. هر جا مطلبی در این باره دیدید، از مطالعه آن دریغ نکنید و فراموش نکنید که سرزنش کردن یکدیگر به خاطر ویژگیهای شخصیتی بدترین انتخاب است.
تعیین مرزها در روابط اجتماعی
از اینکه مسائلی که برایتان مهم است را بازگو میکنید نهراسید. همچنان به طرف مقابل نیز این امکان و فضا را میدهید که دربارهی مرزهای خود در روابط اجتماعی سخن بگوید.
برقراری ارتباط و گفتوگوی مؤثر
برای آنکه با یکدیگر بهتر کنار بیایید و در موقعیتهای مختلف یکدیگر را بهتر درک کنید باید ارتباط بیشتری با یکدیگر داشته باشید. تنها راه ممکن «صحبت کردن» است. شاید کلیشهیی به نظر برسد اما این مشکل تنها بین درونگراها و برونگراها پیش نمیآید. این یک مشکل اساسی در رابطههای دوستی و احساسی است.
افتخارکردن به یکدیگر
همسر شما به عنوان یک درون گرا ویژگیهای مثبتی دارد که ممکن است از دید شما پنهان بماند. او به خوبی برای تجزیه و تحلیل مشکلات وقت میگذارد و برای حرفهای شما شنوندهی خوبی است.
همسر برونگرای شما نیز با وجود آنکه تمایلات دیگری دارد اما بارهای سعی کرده است که با صبوری شما را با برنامههای خود همراه کند. به او به خاطر همراهی و ویژگیهای مثبت تیپ شخصیتیاش افتخار کنید.
اعتراف به ویژگیهای خوب
اگر تیپ شخصیتی همسر شما برایتان جذاب بوده و یا به شما کمک کرده است به او بگویید. اگر شور و هیجان و بالا و پایین پریدنهای بدون فکر او باعث خنده و شادی شما شده و یا آرامش و تفکر او به حل مشکلات شما کمک کرده است، بدون تعارف آن را با شریک خود در میان بگذارید.
انتخاب لحظهی درست
اگر میخواهید دربارهی موضوع مهمی با همسر خود صحبت کنید باید زمان آن را بر اساس خلقوخوی او تنظیم کنید، نه خلقوخوی خودتان. باید مطمئن باشید که پیش از گفتوگو همسر درونگرای شما در خلوت خود و همسر برونگرایتان در یک جمع نسبتاً شلوغ، تمدید انرژی کردهاند.
همسر برونگرای شما به یک بازهی طولانی برای تعیین زمان گفتوگو نیاز دارد و همسر درونگرایتان فرصتی برای پردازش مسألهی مورد بحث میخواهد.
موضوع را شخصی تلقی نکنید
همسرتان میتواند مستقل از شما عمل کند. گاهی او نیاز به صحبت دارد و شما ساکت هستید و گاه تمایل دارد برای سرهم کردن برخی وسایل به پارکینگ برود درحالیکه شما به باهمبودن فکر میکنید. البته شما این موضوع را به خوبی میدانید اما ممکن است در آن شرایط احساسی آن را شخصی تلقی کنید و به دل بگیرید. نباید بگذارید چنین اتفاقی بیفتد.
از نفوذ همسر خود قدردانی کنید
او ممکن است به دلیل برونگرایی خود شما را در موقعیتهای اجتماعی خاصی قرار دهد و شما را به گروههای بهتری آشنا کند و یا به دلیل درونگرا بودن شما را به ساکتتر و هوشیارتر بودن و نیز تحلیل موقعیتهای چالشبرانگیز رهنمون کرده باشد. این نفوذ در شخصیت شما از سوی او مزیتهایی را برای شما در بر خواهد داشت ضمن اینکه تعادل شخصیتی بیشتری در شما ایجاد خواهد کرد.
هر دو برنده باشید
برآیند بازی شما صفر نیست؛ قرار نیست یکی برنده باشد و دیگری بازنده. نباید این گونه فکر کنید که اگر همسرتان شما را برای مهمانی رفتن در آخر این هفته راضی کرده، پس بازی به نفع او به پایان رسیده است. به یاد بیاورید که شما هر دو به تنها بودن و یا در جمع بودن نیاز دارید تنها تفاوت شما در این است هر کدام از یک موقعیت دریافت انرژی میکنید و در دیگری انرژی خود را از دست میدهید.
مجموعه اینفوگرافیهای بامیلو را ببینید
مورد عجیب تعطیلات!
یکی از مواردی که همسران درون گرا و برونگرا در آن بیش از سایر موارد به اختلاف عقیده برمیخورند گذراندن تعطیلات آخر هفته و یا ساعات بیکاری است.
تعطیلات درونگرایانهی همسر من
اگر از همسر درونگرای خود دربارهی تعطیلات آخر هفته سؤال کنید او ترجیح میدهد با کتاب جدیدش از یاشار کمال در گوشهای از خانه بخزد و یا اینکه فصل آخر سریال «بینگ بنگ تئوری» را ببیند. احتمالاً با چند نفر تلفنی صحبت میکند و اگر بخواهد برنامهای داشته باشد، آدمهای در دسترس را انتخاب میکند و سعی میکند قبل از رسیدن مهمانها تمام کارهایش را انجام دهد و همه چیز مرتب باشد.
تعطیلات برونگرایانهی همسر من
همسر برونگرای شما ترجیح میدهد که برای آخر هفته با دوستان در بیرون از خانه باشد و خوش بگذراند. بودن در خانه برای تعطیلات آخر هفته خفهکننده است. البته او برنامه مشخصی ندارد و مطمئن نیست که قرار است چه اتفاقی بیفتد و درهرحال دوست ندارد برای کاری برنامهریزی کند که هنوز از احساس خود دربارهی آن مطمئن نیست.
چطور از تعطیلات سرخورده میشوید
در بیشتر مواقع به دلیل آنکه همسران و دوستان دو اردوگاه درونگرایی و برونگرایی نمیدانند که چطور باید با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، تعطیلات راضیکننده و دوسر برُد نخواهند داشت.
درونگراها معمولاً از سوی دوستان برونگرای خود به مهمانی دعوت میشوند، آن را رد میکنند و در نهایت به خاطر عذاب وجدان میپذیرند که در آن شرکت کنند. گاهی هم به دلیل آنکه چندبار به دعوت دوستان خود پاسخ مثبت ندادهاند دیگر به میهمانی دعوت نمیشوند و ممکن است برخلاف تصور شما دلشان برای یک دورهمی لک بزند!
برونگراها نیز از اینکه دوستان آنها پیش از دعوتشان برای خود برنامه ریختهاند و یا دعوت آنها را رد میکنند، همیشه ناراحتاند. برنامهی او همیشه معطل برنامهی دیگران است و همین انتظار آنها را سرخورده میکند.
راه حل چیست؟
نمیخواهیم بگوییم که درونگراها برنامهریز هستند و برونگراها در لحظه تصمیم میگیرند. اما اگر به یک برونگرا بگویید که برنامه تغییر کرده است و باید برای رفتن به کافه به یک مهمانی شام بروید راحتتر با این قضیه کنار خواهد آمد. معمولاً برای درونگراها تغییر یک برنامهی کوچک به یک برنامهی بزرگتر کمی مشکلتر است.
مهم این است که در هر دو صورت برای فعالیتهای خود استراتژی داشته باشید. این استراتژی مشترک به شما کمک میکند که در صورت تغییر برنامه بهتر با یکدیگر کنار بیایید. عادات و علائق خود و طرف مقابل را بشناسید تا جای اعتراض باقی نماند.
با این واقعیت کنار بیایید که اگر برای بودن با افرادی با متدهای شخصیتی مختلف برنامهریزی کردهاید نباید انتظار بازیابی انرژی داشته باشید. اگر برونگرا هستید یک دورهمی ساکت و کمسروصدا و اگر درونگرا هستید میهمانیهای شلوغ و پرجمعیت، برای شما استرسزا خواهد بود. پس میتوانید برنامهی انرژیزای خود را در جمعیت یا به تنهایی، قبل یا بعد از برنامهی مشترک با همسرتان برنامهریزی کنید.
در مورد همسر درونگرای خود به یاد داشته باشید
او دوست ندارد کسی برنامهی خاصی برایش دیکته کند.
اگر یک بار برنامهی حضور در جمعیتی زیاد را پذیرفت به این معنی نیست که میخواهد همواره دوروبرش شلوغ باشد.
اگر معمولا پیشنهادهای مهمانیهای بزرگ را نمیپذیرد به این معنی نیست که به بودن در کنار دیگران نیاز ندارد.
در مورد همسر برونگرای خود به یاد داشته باشید
ممکن است او نیز مانند هر انسان دیگری در یافتن دوستها و گروههای جدید مشکل داشته باشد درعینحال که از بودن در کنار آنها لذت میبرد.
او از تنهایی بیزار نیست؛ اما مانند شما از تنهایی انرژی نمیگیرد بلکه در آن انرژی صرف میکند.
او در برابر تغییر برنامه انعطافپذیرتر است اما همیشه نباید برنامههای مورد علاقهاش را تغییر داد.
و در آخر اینکه…
برقراری ارتباط و درک متقابل در نهایت بهترین راهحل مشکلات افراد درونگرا و برونگراست. درونگرایی و برونگرایی دو سوی روشن و تاریک فعالیتهای اجتماعی نیستند و هیچ یک بدتر و بهتر از دیگری نیست. این دو تنها با یکدیگر متفاوت هستند.
فهمیدن اینکه درونگرایی و برونگرایی به طور خاص با افراد چه میکند به عنوان پلهی نخست این درک متقابل، خارقالعاده است. اما حتی اگر روانشناسی چیزی است که شما نمیتوانید آن را درک کنید، این آخر دنیا نیست. ضرورتی برای درک آن نیست، تنها باید آن را بپذیرید. یاد بگیرید که دوستان و عزیزان شما چطور کار میکنند، چه تفاوتهایی با شما دارند و در نهایت تنظیمات درست را برای برقراری ارتباط انجام دهید.