امید کرمانیها: برخی تحلیلگران و صاحب نظران امروز معتقدند اصولگرایی و اصلاح طلبی به پایان خط رسیدند و دیگر وجود خارجی ندارند. در مقابل کسانی همچون عباس سلیمی نمین می گویند: شاید برخی افراد به پایان خط رسیده باشند اما تفکر اصولگرایی و اصلاح طلبی تا قیام قیامت ادامه خواهند یافت.
این تحلیلگر مسائل سیاسی معتقد است: اصولگرایان مبانی مشترک دارند اما به لحاظ ساختار تشکیلاتی به اختلاف سلیقه می خورند چون بعضی به ساختار ریش سفیدی و بعضی به ساختار رأی جمعی و برخی به ترکیب این دو قائل هستند.
مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.
*****
برخی معتقدند از مبانی اصولگرایی چیزی باقی نمانده
و فقط ظاهر است، نظر شما چیست؟
اصولگرایی مبانی خود را از انقلاب اسلامی گرفته
و به آن مرتبط است.
مگر مبانی اصلاح طلبی برآمده از مبانی انقلاب
اسلامی نیست؟
خیر، بسیاریاش نیست. بسیاری از مبانی اصلاح
طلبی ادعاهای یک جریان است. در حالیکه اصولگرایی مبانی را مطرح می کند که با همه
آحاد جامعه مشترک است. یک زمانی شاید کسی اعلام کند «من به پایان خط رسیدم»، بله
این امکان دارد که فردی به پایان خط اصولگرایی رسیده باشد اما اینکه بگوید
«اصولگرایی به پایان خط رسیده است» به نظر من یک حرف و ادعایی بی اساس محسوب می
شود.
اما خیلی ها معتقدند «هم اصولگرایی و هم اصلاح
طلبی به پایان خط رسیدند» و باید تقسیم بندی جدیدی در فضای سیاسی تعریف کرد.
حتی اصلاح طلبی هم به پایان نرسیده است. بعضی
تفکرات اصلاح طلبی تولید فکری خودش است اما اینکه همواره ما باید خود را اصلاح
کنیم، آیا به پایان خط رسیده؟ خیر، این یک تفکر است بنابراین من هرگز نمی توانم
بگویم اصلاح طلبی در کشور تمام شد. اصلاح طلبی تا قیام قیامت به عنوان یک مفهوم و
تفکر ادامه دارد. اصولگرایی هم تا قیام قیامت ارزش خودش را خواهد داشت ولو اینکه
من به عنوان یک اصولگرا کارنامه خوبی ارائه ندهم.
منظور جریان اصلاح طلبی و جریان اصولگرایی است.
این یک بحث دیگر است. شما از واژه جریان استفاده
نکردید، بلکه گفتید اصولگرایی و اصلاح طلبی به پایان خط رسید. با این دیدگاه کسی
می تواند بگوید «این جریان اصولگرایی یا این جریان اصلاح طلبی به پایان خط رسید»
این حرف درستی است.
آقای باهنر گفته اصولگرایان باید برای پیروزی در
انتخابات مجلس یازدهم و انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم به میدان بیایند و استراتژی
انتخاباتی خود را بر این اساس قرار دهند، واقعا اصولگراها با چه مبانی مشترکی می
خواهند دور هم جمع شوند؟ آیا اصولگرایی گفتمان واحد محسوب می شود یا درون این
جریان گفتمان های زیادی وجود دارد که قابل جمع با همدیگر نیستند؟
رویکرد ما نباید این باشد که فلان کار را کنیم
تا در انتخابات پیروز شویم. جریانات فکری چه در قدرت و چه در خارج از قدرت باشند
باید بتوانند جامعه را به پیش ببرند. البته در قدرت توفیق شان برای تأثیرگذاری بیشتر
خواهد بود اما نه آنکه برای رسیدن به قدرت، الزاما یکسری رفرم هایی را در پیش
بگیرند؛ در واقع برای اینکه بتوانند براساس اندیشه خودشان در جامعه تأثیر بیشتری
داشته باشند، باید یک راه هایی را برای انتقال مفاهیمی که به آن پایبند هستند پیدا
کنند. من آنچه امروز معتقدم این است که اصولگرایان در این زمینه مشکل دارند. یعنی
در واقع از یکسری مبانی دفاع می کنند اما در انتقال این مبانی به جامعه و در نوع ایجاد
ارتباط بین جامعه و این مبانی، دچار کاستی ها و مشکلاتی هستند. آن کاستی ها را
باید برطرف کنند. اصل و اساس این است که می خواهیم جامعه را با یکسری مبانی همراه
کنیم؟ آیا برای این همراه سازی نباید خودمان را به روز کنیم؟ قطعا پاسخ مثبت است.
آیا اصولگرایان در این زمینه تلاش جدی مبذول می دارند خیر، تلاش نمی کنند تا
خودشان را به روز کنند مقداری در بعضی مسائل همواره عقب هستند.
مثلا در چه مسائلی اصولگرایان عقب هستند؟
این مسئله هم در حوزه نرم افزاری و هم در حوزه
سخت افزاری مصداق دارد. امروز ماهواره می آید ابتدا به عنوان سخت افزار جلوی آن
گارد می گیرند و مدت ها نیز این گارد گرفتن شان ادامه پیدا می کند. حال آنکه می
توانند در مسیری قرار بگیرند که مردم را آموزش دهند تا به این روش وضعیت طوری باشد
که دریافت های شان بیشتر از زیان های شان شود. در فضای مجازی نیز همین طور است. قبلا
درباره ویدئو همین طور بود. البته این رویکرد ریشه تاریخی دارد. در گذشته یک
نگرانی در نیروهای معتقد وجود داشت که برخی پدیده های بیرونی را تهاجمی می دانستند
برای اینکه می خواهد هسته فکری جامعه را تخریب کند لذا همواره مقابل آنها گارد
داشتند. این ویژگی و این خصوصیت متأسفانه حتی در دوران ایجاد حاکمیت و حکومت هم
استمرار یافته است در صورتی که می توانست در این شرایط کاملا متفاوت باشد.
زمان انتخابات ریاست جمهوری اصولگراها تشکلی به
نام جمنا راه انداختند می خواستند براساس آن یک حرکت مستمر تشکیلاتی را ادامه دهند
اما آقایان جلیلی، باهنر، لاریجانی به آن مجموعه نپیوستند، حتی آقای قالیباف هم که
پیوست با دلخوری جدا شد و از هواداران خود خواست تا آتش به اختیار به سمت رأس
تصمیم گیر جمنا حرکت کنند؟ در واقع اصولگرایان امروز هیچ مبانی مشترکی ندارند تا
دور هم جمع شوند؟
مبانی مشترک دارند اما به لحاظ ساختار تشکیلاتی بعضا
به اختلاف سلیقه می خورند چون در این زمینه بعضی به ساختار ریش سفیدی و بعضی به
ساختار رأی جمعی معتقدند و برخی نیز به ترکیب این دو قائلند. به عبارت دیگر
اصولگرایان به یک مبانی اعتقاد دارند اما بعد برای آنکه ساختار تشکیلاتی به وجود
بیاورند تا آن ساختار در خدمت این مبانی قرار بگیرند، در این مرحله اختلافاتی ایجاد
می شود پس بنابراین یکسری اختلافاتی می تواند در حوزه نوع دفاع از اصول باشد و
یکسری اختلافات نیز می تواند درباره ایجاد ساختار تشکیلات برای کار جمعی به وجود
آید. اصولگرایان یک طیف هستند این طیف می خواهد با هم کار جمعی کند، در مرحله چگونگی
کار جمعی طبیعی است که اختلاف سلیقه جدی بین شان به وجود آید. پس باید هم از یک
زاویه ساختاری به این قضیه نگاه کرد و هم از زاویه نوع مواجهه با مبانی. برخی اصولگرایان معتقدند در مواجهه با مبانی یا تبلیغ مبانی باید گلخانه ای عمل کرد. مثلا برای اینکه
از یک اصل با ارزشی دفاع کنیم باید یک حمایت ویژه ای انجام دهیم که کسی وارد حریم
آن اصل مقدس نشود.
الان جمنا این نگاه را دارد؟
جمنا این نگاه را ندارد ولی بعضی جریانات
اصولگرا به چنین نگاهی معتقدند.
اصولگرایان برای ورود به انتخابات مجلس یازدهم و
انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم باید همین مکانیزم جمنا را ادامه دهند یا مکانیزمی
با رویکرد جدید تعریف کنند؟
همان مکانیزم جمنا را به روزتر کنند. طبیعتا برای
اولین بار در یک انتخاباتی این ساختار ارائه شد باید حتما ضعف هایش را برطرف و قوت
هایش را تقویت کنند.
برخی می گویند جمنا جامعیت ندارند چون بسیاری از
شخصیت ها و تشکل های اصولگرا اعم از جبهه پیروان خط امام و رهبری، پایداری و ... آن را نپذیرفتند، به نظر شما باید چه کار کرد؟
اگر این ساختار را درست می دانیم به این معنا که
قاعده تشکیلات در امور خودش مشارکت داده شود، اوایل کار طبیعتا با ذائقه برخی که
مکانیزم ریش سفیدی را قبول دارند سازگاز نخواهد بود معلوم است آنها همراه نخواهند
شد اما اگر این استمرار پیدا کنند آنها هم تن خواهند داد و ناگزیر همراهی می کنند
حتی اگر همراه هم نشوند مشکلی نیست. این ساختار را درست می دانم و گام بلندی در
جهت توسعه سیاسی درون تشکل ها یا درون طیف های فکری است. به نظر من باید استمرار
پیدا کند، البته باید تعامل داشته باشند و مثل قدیم دعوت کنند کما اینکه از آقای
جلیلی چند مرتبه دعوت کردند حالا آمدند، که آمدند؛ اگر نیامدند، این ساختار کارش
را ادامه می دهد. به نظر من جمنا حزب نیست که بگوییم، حتما باید تبدیل به حزب شود،
جمنا یک ساختار کار تشکیلاتی است.
29214