سوال مهمی که ممکن است در اذهان خطور کند این است که چرا دنیا برای عدهای این قدر دوست داشتنی و برای عدهای دیگر این چنین منفور است؟ در ادامه جواب این سوال را به نقل از تبیان بخوانید.
در پاسخ به این سوال مهم و اساسی میتوان جوابهای متعددی را بیان کرد:
الف: عدهای با تخریب بهشتهای کوچک دیگران و ظلم و ستم بر آنان، برای خود بهشتهایی را به وجود آوردهاند و به هیچ فردی اجازه ورود به بهشت شیطانی خود را نمیدهند.
ب: و عدهای دیگر هر چند ظلم و ستمی بر یکدیگر نکردهاند، اما با حرص و طمع به پول و ثروت فقط به فکر خود و خانواده خود هستند و شبانه روز برای فراهم کردن امکانات بیشتر و تبدیل وسایل شخصی خود به مدلهای بالاتر در تلاش و کوشش هستند و با این حرص و طمع بیحد و اندازه برای خود و دیگران جهنمی ساختهاند و هرگز از زندگی خود لذتی نمیبرند و این همان ویژگی مذمومی است که خداوند متعال در قرآن مجید بیان کرده است: «وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى حَیاةٍ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصیرٌ بِما یَعْمَلُونَ: و آنها را حریصترین مردم حتى حریصتر از مشرکان- بر زندگى (این دنیا، و اندوختن ثروت) خواهى یافت؛ (تا آنجا) که هر یک از آنها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود! در حالى که این عمر طولانى، او را از کیفر (الهى) باز نخواهد داشت. و خداوند به اعمال آنها بیناست.» [بقره:96]
یک داستان زیبا و پاسخی به سوال فوق
«روزی یک مرد با خداوند مکالمهای داشت: خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ خداوند او را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد، مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف غذا بود، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد، افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار مردنی و مریض حال بودند.
آنها در دست خود قاشقهایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دستهها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی میتوانستند دست خود را داخل ظرف غذا ببرند تا قاشق خود را پر نمایند، اما از آن جایی که این دستهها از بازوهایشان بلندتر بود، نمیتوانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند.
مرد با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد، خداوند گفت: تو جهنم را دیدی، حال نوبت بهشت است، آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و در باز شد، آنجا هم دقیقاً مثل اتاق قبلی بود، یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن و افراد دور میز، آنها مانند اتاق قبل همان قاشقهای دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی بوده، میگفتند و میخندیدند، مرد گفت: خداوندا نمیفهمم؟!، خداوند پاسخ داد: ساده است، فقط احتیاج به یک مهارت دارد، میبینی؟ اینها یاد گرفتهاند که به یکدیگر غذا بدهند، در حالی که آدمهای طمع کار اتاق قبل تنها به خودشان فکر میکنند!
و این حکایت واقعی از زندگانی ما در این دنیاست که میتوانیم با حرص و طمع و خودخواهی برای خود و اطرافیان خود جهنمی بسازیم که هر روز آرزوی مرگ کنیم، چنانچه این آرزو را میتوان در حرفهای برخی از افراد به خاطر شدت سختی و مشکلات فراوان و بی توجهی ما به آنها مشاهده کرد و هم میتوانیم با سرلوحه قرار دادن توصیههای طلایی قرآن مجید که همگان را به ایثار و از خودگذشتگی، نه تنها در شرائطی که همه امکانات فراهم است، بلکه در اوج سختی و مشکلات، برای خود و دیگران بهشتی بسازیم تا خوشبختی و آرامش را با تمام وجود درک کنیم و این همان ویژگی منحصر به فرد انسانهای موفق در منطق قرآن مجید است که خداوند متعال در معرفی آنان اینگونه میفرماید: «وَ الَّذینَ تَبَوَّوُا الدَّارَ وَ الْإیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لا یَجِدُونَ فی صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ یُوْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ: و براى کسانى است که در این سرا [سرزمین مدینه] و در سراى ایمان پیش از مهاجران مسکن گزیدند و کسانى را که به سویشان هجرت کنند دوست مىدارند، و در دل خود نیازى به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمىکنند و آنها را بر خود مقدّم مىدارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند؛ کسانى که از بخل و حرص نفس خویش باز داشته شدهاند رستگارانند.» [حشر: 9]