ده سندرم روانی عجیب و شگفت انگیز مغز ؛ این نکات را کنترل کنید

تعداد زیادی از افراد در سر تا سر جهان مبتلا به بیماری افسردگی و اختلالات روانپزشکی هستند . با برخی از این بیماری ها و اختلالات آشنا هستیم و یا حداقل چند بار نام آنها را شنیده ایم . افسردگی، وسواس، شیزوفرنی و... اما، برخی از بیماری های روانپزشکی نیز وجود دارند که هم اسم و هم ماهیت عجیب و ناآشنا دارند و گاها حتی بسیاری از پزشکان به علت نادر و یا موردی بودن بروز این گونه بیماری ها، با آنها آشنایی کامل ندارند و یا تنها از اصطلاحات پزشکی مرتبط با آنها مطلع اند که در ادامه به برخی از علائم روانشناسی و سندرم های روانی و روانپزشکی همچون سندرم دیوژن و سندرم های روانی گروگان گیری اشاره می کنیم.

10- سندرم استکهلم

از سندرم های روانشناسی و روانپزشکی استکهلم گونه ای از پاسخ فیزیولوژیک گروگان های دزدیده شده می باشد . بر خلاف آنچه انتظار می رود ، نشانه هایی از ایجاد حس همدردی و وفاداری گروگان ها با آدم رباها دیده می شود . ربوده شدگان روانپزشکی  ممکن است حتی با وجود خطراتی که جاشان را تهدید می کند، به طور کاملا اختیاری و به خواست خود، گروگان ها خود را تسلیم گروگان گیرها کنند. این گونه سندرم در موارد دیگری همچون تجاوز، سو استفاده از اطفال، همسر آزاری و.. نیز ممکن است دیده شود.

وجه تسمیه

در سال 1973 در یک بانک در استکهلم سوئد، یک سرقت رخ داد. سارقین چند تن از کارمندان بانک را چند روز به گروگان گرفتند. بر خلاف آنچه انتظار می رفت، گروگان های ربوده شده از نظر احساسی جذب سارقین شدند و حتی پس از آزادی نیز از آنها دفاع کردند و حاظر نشدند علیه آنها شهادت بدهند. بعد ها یکی از سارقین با یکی از خانم های کارمند ازدواج کرد.از مشهور ترین مثال های سندرم استکهلم، ربوده شدن پتی هرست دختر یک فرد میلیونر است. او پس از ربوده شدن با آدم ربا سمپاتی و دل بستگی پیدا کرد و حتی بعد ها در یکی از دزدی هایش با او همکاری کرد!اما مورد دیگری برای ما آشنایی بیشتری دارد، داستان ربوده شدن ناتاشا کامپوش، دختر ده ساله ی اتریشی است. وی به مدت 8 سال در اسارت سارق خود بود تا اینکه بعد از حمله ی پلیس موفق به فرار شد. از نمونه های روانپزشکی و روانشناسی نشانه هایی از این سندرم های روانی  در او نیز دیده می شود چون پس از خود کشی سارقش، وی به شدت اندوهگین شد.

9- سندرم لیما

این سندرم دقیقا در نقطه ی مقابل سندرم استکهلم است. در این سندرم های روانشناسی و روانپزشکی آدم ربا ها به شکل عجیبی نگران سرنوشت افرادی که آنها را ربوده اند یا همان گروگان می شوند. در سال 96، 15تن از اعضای یک جنبش انقلابی در لیما، پایتخت پرو، اقدام به آدم ربایی کردند. آنها صدها نفر از افراد شرکت کننده در مهمانی سفیر ژاپن در پرو را به سرقت برده و آنها را گروگان گرفتند. در میان گروگان ها دیپلمات ها، مقامات دولتی و ارتشی و تاجران نیز به چشم می خوردند. اما آنها از موقعیتی که به واسطه ی گروگان ها داشتند استفاده نکردند و چند روز بعد آنها را آزاد کردند. رئیس جمهور آینده ی پرو ومادر رئیس جمهور فعلی پرو جزو گروگان هایی بودند که آدم ربا ها آزاد کردند. گروگان گیری چند ماه به طول انجامید و بقیه ی گروگان ها با حمله ی کماندو ها آزاد شدند.

8- سندرم دیوژن

ممکن است در کتاب های ادبیات به اسم دیوژن  برخورد کرده باشید و حکایت هایی از آن مطالعه کرده باشید. دیوژن یک فیلسوف یونان باستان بود که می گویند در خمره ی شراب، روزگار خود را میگذراند و افکار و عقاید نیهیلیستیک داشته است.داستان دیوژن و اسکندر مقدونی معروف است که هنگامی که اسکندر مقدونی جایی را فتح می کرد همه ی اقشار جامعه به دیدن او می شتافتند و به او تبریک می گفتند. اما دیوژن به دیدن اسکندر مقدونی نیامد. اسکندر نیز گفت: حال که او نیامد ما به دیدن او می رویم. دیوژن در بیابان عریان در حال آفتاب گرفتن بود. اسکندر با سرداران سپاه می آمد. دیوژن از راه دور صدای سم اسبان را شنید و بسیار تعجب کرد. اسکندر بالای سر دیوژن آمد و کمی با او صحبت کرد. دیوژن نیز با بی اعتنایی جواب داد. سپس اسکندر به او گفت چه چیزی از من می خواهی؟ دیوژن نیز پاسخ داد این که کنار بروی و جلوی آفتاب را نگیری چون من داشتم آفتاب می گرفتم و تو جلوی آنرا گرفته ای.اسکندر بسیار متعجب شد و با خود گفت یعنی تا این حد بی نیاز است؟! وقتی بیرون آمد سران سپاه در حال انتقاد بودند که این مرد چقدر احمق است ولی اسکندر که بسیار تحت تاثیر قرار گرفته بود این جمله را گفت که (( اگر اسکندر نبودم دوست داشتم دیوژن باشم)).سندرم دیوژن بیشتر در افراد پیر دیده می شود که گوشه نشین شده و به وضعیت ظاهری و بهداشت خود رسیدگی نمی کنند. البته مدرکی در سندرم های روانشناسی و روانپزشکی و سندرم های روانی وجود ندارد که دیوژن با وجود گوشه نشینی از نظر ظاهری آشفته بوده باشد.

7- سندرم پاریس

در روانشناسی سندرم های روانی و روانپزشکی پاریس مخصوص ژاپنی ها می باشد! از عده ی کثیری از ژاپنی هایی که هر ساله از شهر زیبای پاریس دیدن می کنند، تعداد بسیا کمی دچار اختلال وضعیت ذهنی می شوند و تنها راه حل بهبود وضعیت آنها این است که به کشورشان باز گردند. نام این سندرم در پزشکی، اختلال انطباقی است، منتها با گذاشتن نام سندرم پاریس بر گرفتاران ژاپنی این اختلال ظاهر ویژه ای به آن داده است.طبیعی است که ژاپنی ها با آن فرهنگ شرقی وقتی مرکز فرهنگی اروپا سفر می کنند، مشکل انطباقی پیدا می کنند. سفارت خانه ی ژاپن در پاریس نیز همواره نگران وضعیت توریستان ژاپنی است و آمادگی دارد تا شوک دیده های فرهنگی را به کشورشان باز گرداند و آنها را تحت درمان قرار دهد.

6- سندرم استندال

این سندرم یک بیماری روان تنی است. وقتی فردی به هنگام مشاهده ی مکانی پر از اشیا دیدنی و هنری زیبا می باشد و دچار سر گیجه و تپش قلب ناگهانی می شود از این سندرم یاد می شود. ماری هنری بیل یا استندال، نام یک نویسنده ی قرن نوزده فرانسه می باشد. زمانی که او سفری به فلورانس ایتالیا داشت در هنگام مشاهده آثار هنری، دچار حالتی شبیه به همین حالت گشت که در یکی از کتاب هایش آن را توصیف می کند. سندرم روانشناسی و روانپزشکی و یا سندرم های روانی استندال نام فیلمی با همین اسم نیز می باشد که در سال 96 به نمایش در آمد.

5- سندرم بیت المقدس

در این گونه از روانشناسی سندرم های روانی و روانشناسی و روانپزشکی افرادی که به بیت المقدس می روند دچار وسواس ذهنی و فکری می شوند. توهمی مانند اینکه به جایی هدایت می شوند و یا مورد هدف قرار گرفته اند. مبتلایان به این گونه سندرم مختص به دین یا مذهبی خاص نیستند و اکثرا از گذشته به بیماری های روانی مبتلا بوده اند.

4- توهم کاپگراس

این شکل از توهم عمدتا در افراد مبتلا به شیزوفرنی و یا سایر آسیب های مغزی دیده می شود. مبتلایان به این سندرم گمان می کنند یکی از افراد خانواده شان که عمدتا زن یا شوهر بیمار است، با فرد بیگانه ای که کاملا هم قیافه ی اوست عوض شده است.در آثار زیادی به این سندرم اشاره شده است که آشنا ترین آنها برای ما فیلم همسران استپ فورد با بازی نیکول کیدمن است!

3- توهم فرگولی

در این شکل از توهم شخص مبتلا گمان می کند که افراد اطرافش در واقع یک نفر هستند که تغییر چهره داده یا استتار می کنند.

2- توهم کوتارد

در این شکل از توهم بیمار گمان می کند که مرده است و دیگر وجود خارجی ندارد یا اینکه خون یا اعضای داخلی خود را از دست داده است. گاهی اوقات این افراد ممکن است باور های جاودانگی نیز پیدا کنند. نخستین بار ژولز کوتارد، یک نورولوژیست فرانسویی این اختلال را شرح داد.

1- اختلال حافظه تکرار پنداری

در این گونه اختلال شخص گمان می کند که افراد یا اشیاء اطراف تکثیر می شوند و در چند محل حضور دارند.