به گزارش اقتصادنیوز ، ارزش معاملات خرد بازار روز گذشته تقریبا 97 میلیارد تومان بود که نسبت به میانگین ارزش معاملات خرد در هفته گذشته افت محسوسی را نشان میدهد. آنچه در معاملات روز گذشته بیش از هر چیز خودنمایی میکرد، تمایل نه چندان بالا برای خرید سهام چه از جانب اشخاص حقیقی و چه از جانب اشخاص حقوقی بود. در حالی که همچنان چشمانداز صنایع بزرگ و شاخصساز بورسی مثبت به نظر میرسد، اما احتیاط و تردید برای خرید سهام در بازار موج میزند.
شاخص بورس تهران از ابتدای سال تا کنون بازدهی مطلوب حدود 8/ 13 درصدی را تجربه کرده است. این در حالی است که ارزش معاملات روزانه سهام بهصورت خرد، در محدوده نازلی قرار داشته است. در تعداد قابل توجهی از روزهای معاملاتی ارزش معاملات خرد در بورس تهران به زحمت به 100 میلیارد تومان میرسید. اما از اواسط تیرماه سال جاری و در فصل مجامع، رفتهرفته بر جذابیتهای بنیادی بورس افزوده شد. پس از سالها این اولین بار بود که بورس تهران محرکهای بنیادین واقعی برای صعود در اختیار داشت. رشد قیمت فلزات اساسی در بازارهای جهانی باعث شد انحرافهای قابل توجهی بین نرخ مفروض محصولات در بودجه شرکتها با قیمتهای جاری ایجاد شود. از همان زمان انتظار برای تعدیل مثبت شرکتهای گروه فلزی و معدنی به وجود آمد.
رفتهرفته با ایجاد چشمانداز رشد نرخ ارز و کاهش نرخ سود بانکی به جذابیتهای بازار سهام افزوده شد. قیمت سهام شرکتهای فلزی و معدنی نیز رشدی با شیب ملایم را تجربه میکرد. اما مشارکت اشخاص حقیقی در سمت خرید این نمادها چندان قابل توجه نبود. در نهایت در شهریور ماه که معروف به بدترین ماه سال برای بورس است، شاخص بورس بیش از 4درصد رشد نشان داد. همه نشانهها نویدبخش شکلگیری یک پاییز طلایی برای بورس تهران بود. اما در مهرماه ریسک ترامپ از راه رسید و راه صعود بورس را دشوار کرد. پس از آنکه تکلیف ریسک سیستماتیک سیاسی تا حدودی روشن شد، دوباره انتظارات برای آغاز صعودی مطلوب برای بورس پررنگ شد. اگرچه شاخص بورس از ابتدای آبانماه تا کنون بیش از 6/ 1 درصد رشد نشان داده است، اما هنوز خبری از افزایش نقدینگی در گردش بازار نیست. در واقع آن نقدینگی که انتظار میرفت بیصبرانه برای ورود به بورس مشتاق باشد، جذب نشد.
از طرفی رشد قیمت فلزات از جمله روی، مس و فولاد محرک مناسبی برای بورس محسوب میشد و از طرف دیگر انتظار میرفت که سیاستهای پولی بانک مرکزی منجر به کاهش نرخ سود سپردههای بانکی شود. اگرچه حالا نرخ سود سپردهها رسما به 15درصد رسیده است، اما همچنان خبری از نقدشدن سپردههای بانکی بلندمدت و تزریق بخشی از آن به بازار سهام نیست. حالا به نظر میرسد دستکم تا شهریور سال آینده و تا زمانی که قراردادهای یکساله بانکها با سپردهگذاران به اتمام نرسد نمیتوان به خروج نقدینگی از سپردههای مدتدار بانکی امیدوار بود و در نتیجه رشد نسبت متوسط P بر E بازار نیز چندان محتمل به نظر نمیرسد. آنچه در این برهه نگرانکنندهتر به نظر میرسد انفعال قابل توجه سرمایهگذاران حقیقی است. حالا هفتههاست که تغییر مالکیت از اشخاص حقیقی به حقوقی جریان دارد. به عبارت سادهتر حقیقیها که عمدتا سهامداران خرد محسوب میشوند بیش از آنکه در بازار خریدار باشند، فروشنده هستند. اگرچه در هفته گذشته این روند تا حدودی تغییر کرد و فعالان حقیقی بازار به ویژه در سمت تقاضای نمادهای پالایشی فعالتر شدند، اما اولا این میزان چندان چشمگیر نبود و در ثانی با عرضههای آبشاری اشخاص حقوقی تضعیف شد. در معاملات روز گذشته دوباره روند تغییر مالکیت به نفع اشخاص حقوقی شکل گرفت و معاملهگران حقیقی 8میلیارد تومان بیش از میزان خرید سهام، سهم فروختند. در این بین سوال مهمی که مطرح میشود این است که چرا فعالان حقیقی بازار با وجود تمام محرکهای مثبت بورس، تا این حد در سمت تقاضا منفعل هستند؟
یکی از پاسخهای احتمالی به این پرسش میتواند تجربه منفی اشخاص حقیقی از افتهای مکرر قیمتهای سهام در اواخر سال 92 و سال 93 باشد. در تابستان 92 و با روی کار آمدن دولت حسن روحانی و امیدواری به مذاکرات دولت با همتایان غربی و در نتیجه لغو تحریمها، خوشبینی در بازار سهام بیش از هر زمان دیگری پررنگ بود. در سال 92 شاخص بورس بیش از 100درصد رشد نشان داد و سقف تاریخی خود (89هزار و 500 واحد) را خلق کرد. در ادامه معاملات سهام در دو ماه آخر سال 92 و کل سال 93، از آنجا که انتظارات بورسبازان با واقعیتهای اقتصادی کشور همخوانی نداشت، بازار سهام مسیر اصلاح را در پیش گرفت. در سال 93 بدترین سال بورس از نظر بازدهی شکل گرفت و طولانیترین دوره رکود بورس از اواخر سال 92 تا اواخر سال 94 ادامه یافت. در آن دوره تعداد قابل توجهی از فعالان بورس متحمل زیانهای سنگین شدند. برخی از فعالان بازار با بورس خداحافظی کردند و برخی بیش از هر زمان دیگری محتاط شدند.
حالا به نظر میرسد که همان تجربهها باعث شده است که درک تغییر شرایط برای بخشی از بدنه فعالان بازار دشوار باشد. اگرچه ضعف در تحلیل ریشه اصلی این قبیل موضوعات است اما تجربههای منفی تنها بر فعالان بورس تهران تأثیرگذار نیست. مطالعات موسسه تحقیقاتی گالوپ (موسسهای شناخته شده با نظرسنجیهای معتبر) نشان میدهد که با وجود بازدهی مطلوب بازار سهام در ایالات متحده آمریکا، مشارکت خانوارها در بازار سهام هنوز به سطح پیش از سال 2008 نرسیده است. بازار سهام ایالات متحده در 10 سال اخیر جزو بازارهای پیشتاز بازدهی بوده و پس از بازار ملک بیشترین بازدهی را تجربه کرده است.
در حال حاضر 54درصد از خانوارهای آمریکایی سهامدار هستند. این در حالی است که پیش از سال 2008 این نسبت 62درصد بوده است. تنها 19 درصد از خانوارها در سال 2011 فکر میکردند که بازار سهام بهترین گزینه برای سرمایهگذاری است. در واقع تجربه منفی بحران مالی آمریکا در سال 2008 باعث شده است که از اقبال افراد به بازار سهام بهطور معناداری کاسته شود.کارشناسان و فعالان بازار سهام ایالات متحده، نگران این موضوع هستند که با وجود افزایش سطح عمومی قیمتهای سهام، سطح مشارکت افراد در بازار افزایش نیافته است.
همین نگرانی در حال حاضر برای بورس تهران نیز وجود دارد. با وجود آنکه شاخص بورس از ابتدای سال جاری تاکنون نزدیک به 8/ 13 درصد رشد نشان داده است، اما خبری از افزایش ارزش معاملات و افزایش مشارکت افراد در بازار سهام نیست. این در حالی است که به نظر میرسد شرایط بورس تهران این بار بهطور واقعی با آنچه در سالهای اخیر تجربه شده، متفاوت است.
گزارش از هاشم آردم