ماهان شبکه ایرانیان

صفویه و چالش نیروی سوم

دوره صفویه در تاریخ ایران همواره به دلایل مختلفی مورد توجه قرار گرفته است. ایجاد یکپارچگی و خروج کشور از وضعیتی که هر بخشی به دست قدرت‌های محلی اداره می‌شد از یکسو و رسمیت یافتن مذهب تشیع به فرمان شاه اسماعیل در کشوری که تا آن هنگام اکثریت جمعیت آن اهل سنت بودند از سوی دیگر به این حکومت وجه تمایزی در تاریخ ایران می‌بخشد

دوره صفویه در تاریخ ایران همواره به دلایل مختلفی مورد توجه قرار گرفته است. ایجاد یکپارچگی و خروج کشور از وضعیتی که هر بخشی به دست قدرت‌های محلی اداره می‌شد از یکسو و رسمیت یافتن مذهب تشیع به فرمان شاه اسماعیل در کشوری که تا آن هنگام اکثریت جمعیت آن اهل سنت بودند از سوی دیگر به این حکومت وجه تمایزی در تاریخ ایران می‌بخشد. به علاوه در همین دوره است که غرب پیشرفت‌های خود را در بخش‌های گوناگون آغاز می‌کند و در حال پس زدن دوران قرون وسطی است.

با این حال اگرچه ایران در پی اختلافات با امپراتوری عثمانی چه به لحاظ مذهبی و چه از جهت استراتژیک و سرزمینی می‌کوشد ارتباطی را با غرب برقرار کند اما تقریبا تمامی تلاش‌های این دوره ناامیدکننده هستند و سیطره تفکر مذهبی در نزد صفویان به‌ویژه تا پیش از شاه‌عباس تا آن حد است که جماعت غربی را نجس پنداشته و تلاش‌ها در برقراری ارتباط عمدتا با شکست مواجه می‌شود.

با این حال مناسبات شکل گرفته و تلاش‌های حکومت صفویه به این منظور که عمدتا محصول شکست از توپ‌های عثمانی در جنگ چالدران بود، اهمیت این دوره را در صحنه تاریخ روابط بین‌‌الملل ایران دوچندان می‌کند. آنچه در ادامه می‌آید سخنرانی دکتر علی منوری، عضو هیات علمی گروه روابط بین‌الملل دانشگاه خوارزمی در این رابطه است که با موضوع «مناسبات دین و دولت و تکوین شالوده روابط خارجی ایران بر مبنای تضاد درون دینی با عثمانی (907-1135ه.ق)» در نخستین کنفرانس روابط خارجی ایران در «مرکز آموزش و پژوهش‌های بین‌الملل وزارت امورخارجه» ارائه شد. این پژوهش در حقیقت بخشی از مطالعات دکتر منوری در حوزه دیگری شناسی در تاریخ فرهنگ و دیپلماسی ایران است.

صفویه و چالش نیروی سوم 


سه رویکرد به صفویه

بحثی وجود دارد که روابط خارجی ایران در عصر صفوی شالوده مستحکمی پیدا می‌کند. در این مورد ما سه نظر متفاوت داریم و من براساس مویدات دیدگاه جامعه‌شناسی تاریخی چه در حوزه علوم اجتماعی و چه در حوزه علوم سیاسی و روابط بین‌الملل این سه رویکرد را مدنظر داشته‌ام و طبعا یکی از این رویکردها را منطبق با داده‌های پژوهشی انتخاب کردم.

در رویکرد نخست اعتقاد بر آن است که ما دولت مدرن را در دوره صفویه داریم و این دولت در عصر صفویه با آن مشخصه‌های ناسیونالیسم که در اندیشه سیاسی غرب وجود داشته، شکل گرفته است. هرچند برخی از پژوهشگران غیرایرانی و غربی با یک دید انتقادی بر این باور هستند که این مفهوم ناسیونالیسم در عصر صفویه مشحون توسعه‌نیافتگی مفهومی است و بنابراین ما نمی‌توانیم این امر را به‌عنوان ناسیونالیسم در نظر بگیریم.

این افراد گروه دوم را در مطالعات شامل می‌شود. آنها بر این باورند که ما در عصر صفوی فاقد دولت مدرن هستیم. دیدگاه سوم در حقیقت دیدگاه بینابینی است و از مفهوم ایرانشهری استفاده می‌کند. این مفهوم بسیار مهم است و به هویت تاریخی ایران باز می‌گردد. در قالب این مفهوم ما یک ایران تاریخی و یک ایران فرهنگی را در نظر داریم که تجلی‌گاه آن را می‌توان در شاهنامه فردوسی و دیگر متونی که به‌صورت جسته و گریخته باقی مانده است، پیدا کرد.


ایرانشهر شیعی

آنچه در عصر صفوی رخ می‌دهد پیوند مفهوم ایرانشهری با مذهب تشیع است که بازیابی آن به این شکل است که یک دولت دین‌سالار در عهد صفویه در ایران شکل می‌گیرد که از یکسو مبتنی بر مذهب تشیع است و از طرف دیگر بر آرمان‌های ایرانشهری تکیه دارد و بنابراین روابط خارجی ایران نیز بر همین مبنا شکل می‌گیرد.

موضوع مهمی که وجود دارد آن است که این دولت فراگیر بعد از قرن‌ها از پی یک تداوم شکل می‌گیرد. این دولت فراگیر سه راس قدرت دارد، نخست پادشاه و دربار، دوم قزلباشان که به‌ویژه در ابتدای تاسیس دولت صفوی خدمات بسیاری برای شکل‌گیری این دولت داشتند و سوم علمای مذهبی هستند.

بحثی که من در این مقاله داشتم آن است که به تدریج هرچه از دوره شاه اسماعیل دورتر می‌شویم و هر میزان که مهاجرت علمای مذهبی به ایران از نیمه دوم قرن دهم هجری یا نیمه دوم قرن شانزدهم میلادی افزایش می‌یابد، راس قزلباش کمرنگ می‌شود.

چون مسائل و متون تاریخی که از عصر صفوی وجود دارد دارای ابهاماتی است که این تغییرات به چه صورت رخ داده است اما آنچه مشخص است، آن که شاه اسماعیل از مذهب تشیع تصویری خاص داشته است و این امر را براساس سخنان و حتی اشعار او می‌توان دریافت. با این حال با فاصله گرفتن از این دوره و کمرنگ شدن نقش قزلباش‌ها با حضور علما ما شاهد شکل‌گیری اصطلاحی در متون صفوی هستیم به نام «ناصوفی‌‌گری» به جای صوفی‌گری که مفهوم مقدسی بود.


اتحاد با نیروی سوم

به این ترتیب به تدریج علمای مذهبی نیز تصویر متعادلی از مذهب تشیع ارائه می‌کنند و خدمات متقابلی که علما به پادشاهان در جهت مشروعیت بخشی متقابل داشتند، موجب تثبیت دولت صفوی و در نهایت مبنایی برای شکل‌گیری روابط خارجی ایران بر اساس تضاد با حکومت عثمانی می‌شود. چون در این دوره سلطان سلیم اساسا داعیه وحدت جهان اسلام داشت.

در این شرایط رویکرد به روابط خارجی تا حدودی تثبیت می‌شود و حتی ایده اتحاد با نیروی ثالث (که در این زمان قدرت‌های اروپایی بودند) هم از همین دوره آغاز شد. در ابتدا این ایده از طرف شاه اسماعیل و بعد از وی شاه طهماسب دنبال شد اما در دوره شاه عباس با سفارت آنتونی شرلی جنبه عملیاتی پیدا کرد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان