آثار روانی نماز

چکیده   هدف مقاله حاضر آن است که به بررسی آثار روانی نمازبرفرد نمازگزار بپردازد نماز از دیدگاه بسیاری از عاملین آن، تصویری جز یک عمل تعبدی و وظیفه عمومی مسلمانان که تنها برای نشان دادن خضوع و تشکر آنها در برابر خالق یکتای بی‌نیاز نیست، امّا با کمی توجه و دقت نظر به اهمیت و آداب و شرایط و از همه مهمتر آثار آن، ضمن تأیید نماز به صورت یک ...

آثار روانی نماز

خدابخش قیصری

چکیده
 

هدف مقاله حاضر آن است که به بررسی آثار روانی نمازبرفرد نمازگزار بپردازد
نماز از دیدگاه بسیاری از عاملین آن، تصویری جز یک عمل تعبدی و وظیفه عمومی مسلمانان که تنها برای نشان دادن خضوع و تشکر آنها در برابر خالق یکتای بی‌نیاز نیست، امّا با کمی توجه و دقت نظر به اهمیت و آداب و شرایط و از همه مهمتر آثار آن، ضمن تأیید نماز به صورت یک امر تعبدی، آن را عاملی بسیار مهم در جهت اصلاح نفس و شکوفایی استعداد و عامل سوق انسان به صراط مستقیم و در نهایت قرب الهی معرفی نموده و در کنار آثار فردی فراوانش موجب اصلاح جامعه و کنترل نظم و اندیشه جوامع می‌شودکه ازجمله آثارفراوانش ،تاثیربرروان فرد ازجمله: ایجاد تمرکز،آرامش ،اعتماد به نفس، پشتوانه قوی، درمان وسواس و.. می باشدروش جمع آوری مطالب،کتابخانه ای بوده که بر این مبنا از اسناد ومدارک دینی بهره برده وبه نقل وتوصیف موارد مذکور پرداخته ایم و سعی نموده ایم درحد توان ازمنابع دست اول روایی بهره گیری نماییم
کلید واژه: نماز، اثر،اثرروانی نماز

آثار روانی نماز
 

سلامت روانی(1) عبارت است از؛ وضع روانی فردی که احساس راحتی و آسایش نموده و در آن حالت می‌تواند در اجتماع خود به راحتی و بدون اشکال، فعالیت داشته باشد و ویژگی شخصی او در اجتماع باعث خشنودی و رضایت خاطر او ‌گردد.
و بهداشت روانی(2)به آن دسته از مقررات و اقداماتی که در جهت استقرار و حفظ سلامت روانی باشد گفته می‌شود(3).
دین مبین اسلام، دستورهای منظم و دقیقی برای سعادت دنیا و آخرت دارد و از عمده‌ترین وظایفی که برای پیروان خود معین کرده،چنانچه ذکر شد، مداومت بر یاد خدای سبحان است(4) که همه دغدغه‌ها و خاطر پریشانی‌ها را به طمأنینه مبدل می‌سازد و نماز که در این میان دارای رفیع‌ترین جایگاه است و سرود آزادی و آزادگی، او را از اسارت دشمنان درونی و بیرونی آزاد کرده و چون ارتباط صمیمانه‌ای میان آفریده ضعیف و آفریدگار تواناست آثار روحی و روانی فراوانی برای قلوب خسته و دلها و روحهای ناتوان و مضطرب در بردارد که به ذکر چند مورد از آن می‌پردازیم:

1 – تمرکز فکر و اندیشه:
 

تمرکز(5)حواس و حضور ذهن یکی از عوامل بسیار مهم برای کسب موفقیت در زندگی انسان است عرصه‌کاربرد تمرکز، نه فقط در فعالیتهای مادی و محسوس انسان، بلکه گاهی تا حد مسائل ماورایی و مرموز هستی گسترده است، بدین معنا که حتی عملیات محیر العقول مرتاضان هندی، طریقه‌های پیشرفت و سیر و سلوک در مکاتب عرفانی و مذهبی شرق دور(6) از راههای دیدن حقیقت اشیاء در مقابل نگاه معمولی به آنها، روشهای کشف و شهود و مراقبه در سلسله‌های عرفان اسلامی و ایرانی، و بسیاری دیگر از مسایل معنوی از این قبیل، تنها از طریق دست یافتن به درجاتی از تمرکز قابل وصول می‌باشند(7).
ذهنی که متمرکز باشد قوی و نیرومند و ذهن پراکنده، مشوش وناتوان است، در واقع اضطرابات فکری و تنش‌های روانی از بیماریهای مهلکی است که بشریت قرن بیستم را تهدید می‌نماید. روانکاوان و دانشمندان می‌کوشند تا راههای کاهش بار فکر انسانها را پیش بینی کرده و برای مقطعی به فکر و روان او استراحت داده و او را از دگرگونیهای روحی نجات بخشند
مهار این پراکندگی‌های فکری، شرط نخست دستیابی به نبوغ، درایت و فهم مسایل است، به همین جهت کوشش می‌شود مکانهایی که برای مطالعه و تحقیق در نظر گرفته می‌شود، از آرام‌ترین، مطبوعترین و دل انگیزترین مکان‌ها باشد تا امکان تمرکز ذهن و رفع نگرانی را فراهم آورد(8).
ویلیام مولتون موستن، روان شناس، می‌گوید:«افراد موفق کسانی هستند که می‌توانند در امری تمام افکار خود را متمرکز کنند و تمام دانستنیهای خود را درباره آن بیاورند و به کار بندند»به راستی اگر روح و فکر ما به طور کامل در نقطه‌ای متمرکز شود یا برای امری به کار افتد نیروی شگفت انگیز و فوق العاده ای می‌آفریند؟ویلیام جیمز، فیلسوف و روانشناس آمریکایی (1910 – 1842) که پدر روان شناسی جدید محسوب می‌شود، می‌گوید: «فرق بین افراد نابغه با دیگران، یک موهبت فطری نیست، بلکه مربوط به توجه کاملی است که به موضوعات و نتیجه‌های آن مبذول می‌دارند و میزان نبوغ بستگی به میزان و درجه تمرکز افکار خاصی دارد.(9) »
ویلیام مولتون، در پاسخ به این پرسش که چگونه می‌توان حضور ذهن و تمرکز حواس را در خود به وجود آورد می‌نویسد:
«این نیرو (تمرکز فکر و اندیشه) به وسیله تمرین به دست می‌آید و البته تمرین، احتیاج به شکیبایی و پایداری دارد. وقتی قادر باشی افکارت را پنجاه یا صد بار به طور پی‌درپی، درباره موضوعی متمرکز کنی، ناگزیر سایر اندیشه‌ها و خاطره‌ها جای خود را به موضوع مورد نظر خواهد داد و سرانجام عادت خواهی کرد که در هر امری ذهن خود را با اراده خود متمرکز کنی. »
از این سخنان می‌توان به این نتیجه رسید که نماز حقیقی، بهترین وسیله برای پرورش توجه و تمرکز در انسان است، زیرا نمازگزاری که پیوسته و با تمام قدرت می‌کوشد تا ذهن خود را از تمامی آنچه غیر خداست منصرف و فقط به خدا متوجه کند و تمام نیروی فکری خود را در یک نقطه جمع کند تا نمازش با خضوع و خشوع و حضور قلب خوانده شود، با گذشت زمان، بدون تردید این عمل در او ملکه شده و در هر موردی می‌تواند افکار و قوای ذهنی خود را متمرکز سازد(11) و با بهره‌گیری از آن در همه عرصه‌های زندگی، به ترقیات و اکتشافات مهمی در علم و معرفت، صنعت و هنر نایل گردد و موفقیت را در همه‌ ابعاد ممکن، نصیب خویشتن سازد.در تأیید بیشتر این موضوع، ویلیام مولتون می‌گوید:«بهترین راهی که توجه و التفات را در انسان زیاد می‌کند این است که فکر و جسم هر دو با هم کار کنند.»و می‌دانیم که نماز در آئین اسلام، ترکیبی از کار فکر و جسم و عمل قلب و قالب است. یعنی آنچه جسم نمازگزار در حالتهای قیام و قعود و رکوع و سجود به جا می‌آورد و آنچه از ذکر خدا در هر مقام بر زبان دارد با آنچه دلش در بزرگداشت و یاد خدا می‌کند، هماهنگ است و قلب و قالب، هر دو باهم کار می‌کنند(12).نماز، روزانه، پنج نوبت فکر را در مدار تمرکز قرار داده و پرورش تمرکز ذهن را آسان می‌کند به همین منظور در راستای رسیدن به تمامیت این تمرکز در اسلام، دستور داده شده، از هر کاری که موجب پراکندگی ذهن و عدم حضور قلب در نماز می‌شود همانند ایستادن در مقابل آینه، تصویر، تابلو، درب گشوده و(13)... پرهیز شود(14).و دکتر الکسیس کارل – فیزیولوژیست بزرگ فرانسوی در قرن بیستم – در این باره می‌گوید:«به نظر می‌رسد که نیایش، وضع فکری آدمی را از سطحی که به اقتضای توارث و تعلیم و تربیت به دست آورده، بالاتر می‌کشد.(15) » یعنی نماز و نیایش استعدادها و نبوغ انسان را شکوفا می‌کند و این در سایه تمرکز فکر و حضور قلب در نماز است.

2 – نماز پشتوانه‌ای قوی در پیشبرد امور زندگی
 

دنیایی که ما را احاطه نموده، از روند پیچیده و زحمت آفرینی، تشکیل شده که به مرور زمان، مشکلاتی خاص را برای انسان به همراه آورده و روز به روز، این مشکلات مضاعف می‌شود(16) به طوری که آدمی در مواجهه خویش با چنین دنیایی، خود را بیش از پیش ناتوان و ضعیف و آسیب پذیر می‌بیند همچون کشتی‌ای که در دریای متلاطم و خروشان در حال متلاشی شدن است و نیاز به تکیه گاهی محکم و تزلزل ناپذیر دارد تا او را از غرق شدن و نابودی و ناامیدی نجات دهد.اگر روح انسان با یاد خدا آشنا شود و ایمان به قدرت لایزال الهی پیدا کند، مشکلات نزد او آسان می‌گردد(17) به این صورت که دیگر در برخورد با مشکلات، منتظر معجزه و امر خارق العاده نیست بلکه می‌داند شرط رسیدن به هدف، تحمل و مقاومت و یاد خداست که مورد تأکید و سفارش قران کریم می‌باشد: «یا اَیُّها الَّذین آمنوا اِسْتَعینوا بالصَّبْرِ و الصلاةِ، إنّ اللهَ مَعَ الصّابِرین.»
«ای اهل ایمان [در پیشرفت کار خود] صبر و مقاومت پیشه کنید و به ذکر خدا و نماز توسل جوئید که خدا یاور صابران است.(18) »
استعانت از نماز به منظور آرام بخشی در مشکلات به خاطر این است که انسان در آن حال با کسی سخن می‌گوید که مالک همه هستی بوده و هیچ مصیبتی بدون اذن او پیش نیامده و حل مصایب نیز به دست اوست(19).او در نماز، آیاتی را می‌خواند که در بردارنده مژده و تهدید و هدایت(20) است و صبر در برابر مشکلات را به او می‌آموزد، درست است که در سوره حمد، استعانت را منحصر به خداوند نموده، «ایاک نستعین» ولی این آیه منافاتی با آیه مذکور در سوره بقره ندارد زیرا در این آیه، در مقام بیان توحید افعالی است به این معنی که نباید از چیزی یا کسی جز خداوند به طور مستقل استعانت نمود به طوری که او در ردیف خداوند قرار گیرد و از طرف دیگر همانطور که در تکوین، خداوند خود موجوداتی را برای کمک و استعانت مقرر فرموده؛ مانند «پا» که انسان با کمک آن راه می‌رود و «دست» که بوسیله آن برمی‌خیزد و کارهایش را انجام می‌دهد و نظایر آن؛ در تشریع نیز صبر و نماز را وسیله‌ای برای کمک به انسان قرار داده است(21).به بیان دیگر؛ «استعینوا» امرار شادی است یعنی بنده در همه امور محتاج به اعانت و یاری حضرت حق، جل و علا، می باشد چه در اموری که به اختیار اوست زیرا تصمیم او در طول اراده خدا قرار داد و چه در اموری که از اختیارش خارج است، چون او فقیر صرف بوده و دست احتیاجش از هر طرف به سوی او دراز و به کمک پروردگارش نیازمند است(22).
لذا با توجه به مطالب فوق درمی‌یابیم که نماز پشتیبانی قوی و نیرومندی است که نمازگزار را در پناه خود می‌گیرد و او را از مخاطرات و تهدیدها محافظت می‌کند، چرا که هم از حیث ارتباط کلامی، تجلی یاری خواستن از خداوند است و آنجا که با ادای آیات سوره حمد، بر پرستش و بر یاری خواستن از او اصرار می‌ورزد و هم از جهت ارتباط روحی و روانی با خداوند، از آن جهت که خود را در پیشگاه با عظمتش دیده و به او اتصال یافته و در نهایت اطمینان از حمایت و پشتیبانی آن ذات مقدس برخوردار می‌شود(23).چنانچه در روایتی از پیامبر – صلی الله علیه و آله – آمده است که:«مَنْ صَلّی رَکْعَتَیْنِ، لَمْ یَسْأَلِ الله تعالی شیئاً‌ الا أعطاهُ ایّاهُ عاجلاً‌ أوْ آجِلاً.(24) »«هر کس دو رکعت نماز بگزارد،‌از خداوند مسئلتی نخواهد داشت مگر آنکه خدا خواسته‌اش را سریعاً‌ برآورده سازد.(25) »لذا برای رفع مشکلات زندگی و دستیابی به خواسته‌ها و پیشبرد زندگی، استعانت از نماز(26) در هر وقتی به خصوص هنگام عرض حاجت و بروز مصیبت و مددجویی از آن مورد سفارش خداوند و پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله – جانشینان و پیروان اوست و حتی سیره پیامبر – صلی الله علیه و آله – این بود که:«کانَ رسولُ اللهِ- صلی الله علیه و آله - اذا حَزَنَهُ أمْرٌ فَزَعٌ إلی الصلاة.(27) »
«یعنی پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله – هر گاه از امری نگران می‌گردید به نماز پناه می‌برد.(28) »

3 – آرامش و ثبات روح و دل در پرتو نماز
 

انسان موجودی است که خواسته‌هایش نامحدود است و هیچ یک از امور این عالم او را اشباع نمی‌کند، لذا با مشکلات زیاد، درونی و بیرونی، دست و پنجه نرم می‌کند، درست است که در عصر حاضر، هزاران مشکل علمی و صنعتی حل شده، اما دنیای امروز نه تنها در ایجاد آرامش رشد نکرده بلکه روز به روز، آمار فساد و دلهره و اضطراب و ناراحتیهای روانی و در نتیجه استفاده از داروهای اعصاب و ... بالاتر می‌رود(29).از نظر روانپزشکان، اضطراب یا عدم ثبات روحی با یک احساس منتشر و مبهم دلواپسی که اغلب ناخوشایند و بدون دلیل است مشخص می‌شود که معمولاً با یک یا چند مشکل جسمی همراه می‌گردد، از آن جمله شخص ممکن است علامتهای جسمی چون احساس طپش قلب، تنگی نفس و درد قفسه سینه، خالی شدن سر دل، سردرد و لرزش و ... را نیز به همراه داشته باشد که گاهی به شکل طبیعی در اشخاص سالم بروز می‌کند و گاهی به صورت بیمار گونه و دائمی در‌می‌آید که نیاز به درمان مراقبت پزشکی دارد(30).آرامش خاطر و زندگی آسوده، خوشبختی و سعادت، رفاه واقعی، داشتن روح و جسمی سالم و کامل، تنها با مادیات و تجهیزات زندگی به دست نمی‌آید بلکه آنچه می‌تواند انسان و جامعه انسانی را به سر حد کمال برساند و از هر گونه اضطراب و آلودگی اخلاقی، سیاسی، فرهنگی و ... نجات دهد، داشتن یک نیروی نهانی بوسیله‌ اعتقاد به یک مبدأ حقیقی در درون افراد است که در سایه آن نابسامانی‌ها مرتفع گشته و نگرانی‌ها و آسیب‌های روحی به حداقل ممکن کاهش یابد و این نیروی معجزه آسا و شفابخش در سایه تربیت اخلاقی و تزکیه نفس و رعایت اصول و تعلیمات بزرگان و پیشوایان دین که در سرلوحه آن ایمان به خدا و ذکر و یاد اوست بدست می‌آید(31).ارتباطی که انسان بوسیله‌ یاد خدا و در رأس آن نماز و دعا و ... با غنّی و قادر مطلق برقرار می‌سازد، اگر به واقع، خالق خود را بشناسد و بفهمد که هرچه هست نزد اوست، در این صورت است که صفات رذیله همچون حرص و طمع و قوه شهوت در او فروکش کرده و مهار نفس اماره‌اش را بدست می‌گیرد(32)لذا در مقابل مشکلات دچار دلهره و اضطراب نشده و با توجه به قدرت بیکرانش خود را در مقابل هر عاملی که قصد به خطر انداختن و مضطرب نمودن او را داشته باشد ایمن یافته و دیگر احساس تنهایی نمی‌کند و می‌داند کسی هست که او را یاری رساند و خود را بدبخت نمی‌شمارد و تحمل او چندین برابر گشته و در نتیجه به بیماریهای روحی و عصبی، دچار نشده(33) و به آرامش روحی و ثبات روانی دست می‌یابد.

4 – افزایش اعتماد به نفس و رسیدن به اعتماد به خدا
 

رسیدن به اعتماد به نفس باعث بسیاری از موفقیتها در زندگی فردی و اجتماعی یک انسان می‌باشد و نماز خواندن موجبات افزایش اعتماد به نفس را فراهم می‌آورد زیرا به نمازگزار اجازه داده می‌شود به طور خصوصی با حضرت حق تعالی راز و نیاز کند و بدن هیچ تشریفات و آداب سختی با مولا و صاحب اختیارش سخن بگوید، نیازها و ناتواناییهایش را بر شمارد و او را به یاری بطلبد.
در نماز، به نمازگزار، آن قدر شخصیت داده شده که با خالق با عظمت عالم هر روز اذن ملاقات می‌یابد و تعیین مدت آن را هم به عهده نمازگزار است که هر قدر خواست بتواند صحبت کرده و اشک شوق بریزد(34) و از او استعانت جوید لذا در این زمان، توان بیشتری را در خود احساس می‌کند که ناشی از اتکای به خدای تعالی است و داشتن چنین نقطه اتکایی باعث افزایش اعتماد به نفس در فرد می‌گردد و او در این حال خود را به سان قطره‌ای می‌داند که با دریا پیوند خورده است.به این ترتیب، آدمی از خویشتن مفهوم بهتری خواهد داشت و تصور وی از خود در مرتبه بالاتری قرار گرفته و مفهوم «خود» را نزد او متعالی می‌یابد(35) و اینها اعتماد به نفس را در او اشباع نموده و افزایش می‌دهد.در اینجا به یک نکته باید دقت زیادی نمود و آن اینکه اگر ما از اعتماد به نفس و آرامش روانی سخن گفته و از یافته‌های روانشناسی سخن به میان می‌آوریم به این معنا نیست که اینها بالاترین مرحله تکامل انسان است، آنچه که اسلام ارائه داده، مرحله‌ای بالاتر از اعتماد به نفس می‌باشد، همانطور که می‌دانیم تعلق داشتن یک نیاز روانی است و نماز به انسان این تعلق پاینده را نوید می‌دهد و حتی قدمی فراتر نهاده و به مؤمن می‌آموزد که از خدا چیزی جز خود خدا نخواهد.
انسان در نماز از اعتماد به نفس می‌گذرد و به اعتماد به خدا روی می‌آورد چرا که قدرت را در او می‌بیند، مهربانی را در او سراغ دارد و عقلش از منطق او سیراب می‌شود یعنی اعتماد می‌کند به آن که به او تعلق دارد و می‌گوید خدایا درست است که من تو را عبادت می‌کنم «ایاک نعبد» لکن اعتماد چندانی به خود ندارم!‌ از ان رو از تو یاری می‌جویم «ایاک نستعین(36)».

5 – خاصیت خود تأثیری نماز
 

تلقین به معنای افکندن، فهماندن، مطلبی را به کسی گفتن و کسی را وادار به گفتن کلامی یا انجام کاری نمودن است و اگر آدمی مطلبی را به نفس خود القاء نماید(37) به آن «خود تأثیری» گویند.حال اگر بخواهیم که تلقین به خود، مؤثر باشد باید آنچه را که تلقین می‌کنیم، خود به آن معتقد باشیم و دقت کنیم که تلقین را نادرست شکل ندهیم و آن را نادرست بیان نکنیم، اگرچه خود تأثیری و دیگر تأثیری می‌تواند برای اهداف خوب و مقدس به کار رود لیکن همیشه باید به این حقیقت توجه داشت که هر اندازه، شخص تأثیر پذیر باشد بیشتر در معرض خطر فریب کسانی که می‌خواهند تأثیرهای نادرستی بر او بگذارند قرار می‌گیرد، کسانی که برای مقاصد عالی خود از عامل نیرومند تلقین، استفاده درست می‌نمایند روشنفکر و واقع‌بین‌اند.اسلام که واقع بینی خاص خود را دارد با وضع نماز و تنظیم برنامه آن، بهترین دستور علمی و عملی را برای تلقین حقایق و خوبیها به نمازگزار تدارک دیده و با مقرر کردن آن، مسلمانان را موظف کرده است که در هر شبانه روز پنج بار به خود تأثیری بپردازند و تلقین کننده حقایق و خوبیها و وظیفه‌ها به نفس خود باشند و با هر نماز این موارد را در قسمت ذخیره‌ذهن خود ثبت ‌کند بی‌آنکه متوجه این ثبت و جنبه‌های تلقینی کار خود باشد.به عنوان نمونه، مسلمانان با هر نماز یک اذان و یک اقامه می‌خواند، در هر اذان شش تکبیر و شش گواهی و شش «حی علی» وجود دارد، در اقامه نیز چهار تکبیر، شش «حلی علی»، دو «قد قامت» و حداقل پنج گواهی وجود دارد، مجموعه تکبیرهای واجب و مستحبی که یک مسلمان دوازده امامی به طور معمول در ضمن نمازهای روزانه بر زبان می‌راند نود و پنج تکبیر است و اگر اهل نافله و نماز شب و تهجد و ... باشد می‌توان گفت در شبانه روز گاهی بیش از هزار تکبیر می‌گوید و در هر تکبیر در حقیقت یک بار به خود تلقین می‌کند که باید به یاد خدا و بزرگی او باشد، از کبر و خودبینی بپرهیزد و کارهای خود را بر اساس فرمانهای وی انجام دهد و با توجه به عظمت پروردگار، زیر پا نهادن فرمان او خطایی بزرگ خواهد بود(38).
باید توجه داشت، مطابق آنچه گذشت، حقیقت نماز نه «تلقین(39)» است نه «القاء(40)» و نه «تقلید(41)» بلکه «ذکر» است و ذکر به معنای التفات و توجه به یک واقعیت عینی یعنی خدا که تحت تأثیر عوامل مختلف مورد غفلت قرار می‌گیرد.
در واقع حقیقت نماز این است که انسان را به یاد خدا و حقایق می‌اندازد و اثرش آن است که حقیقت بودن حقایق و عمل به آنها را به انسان تلقین می‌کند(42).

6 – شخصیت از خود فرا رونده، قوی و سالم در پرتو نماز
 

اگر به فرآیند رشد گیاه بنگریم و فیلمی که از مراحل تکوین رشد آن تهیه شده را با سرعت زیاد ملاحظه نماییم، یکی از زیباترین و شگفت انگیزترین رویدادهای خلقت را در مقابل دیدگانمان خواهیم دید، گیاه تا زمانی که به صورت دانه یا هسته اولیه، در دل خاک پنهان است، گویی هنوز سفر رشد را آغاز ننموده است ولی هنگامی که بستر خاک و زمین را ترک گفت و جوانه ظریف و نورسته آن،‌ از دل خاک سر بر آورد و رو به آسمان لایتناهی کرد، رشد واقعی‌اش را آغاز می‌کند و به آنجا می‌رسد که در پرتو اشعه حیاتبخش خورشید و قطرات زلال باران، از یک دانه آن هفتصد دانه به اذن خدای تعالی، ثمر حاصل می‌شود(43).داستان رشد و تعالی آدمی نیز همین سان می‌باشد، او تا زمانی که پایبند خویش است و دغدغه ماندن در خاک دارد، رشدش متوقف می‌شود ولی همین که سر از لاک فردیت بیرون آورد و به آسمان نگریست رشد و ترقی پیدا می‌کند و به میزانی که از خاک، فاصله می‌گیرد، به افلاک نزدیک می‌شود و به اندازه‌ای که از فرش دور شود به عرش روی می‌آورد.
به این نظریه که از آن به «شخصیت از خود فرارونده» گفته می‌شود و به این شکل تبیین می‌شود که «شخصیت آدمی، زمانی به کمال می‌رسد که از دایره‌ تنگ و محدد «خود» رها و آزاد شود تا بتواند به مرزهای بالندگی شخصیت دست یابد»(44).
تراژدی عصر ما، گرفتار شدن شخصیت انسانها به انواع و اقسام بیماریها می‌باشد.توضیح آنکه: «شخصیت» در تعریف روانشناسی و روانپزشکی، معرف مجموعه‌ای از صفات، رفتارها، افکار و تمایلات عاطفی و هیجانی هر فرد می‌باشد که او را از دیگران متمایز می‌کند و عوامل تأثیرگذار و شکل دهنده آن به دو گروه درونی و بیرونی طبقه‌بندی می‌شوند. منظور از عوامل درونی، مسایل ژنتیکی، وضعیت فیزیکی و ظاهری بدن، مسایل هورمونی و شیمیایی و ... و منظور از عوامل بیرونی، تأثیر والدین و خانواده، عوامل فرهنگی، اجتماعی و تجارب زندگی می‌باشد و تأثیر هر یک از این عوامل بر شخصیت انسان توسط مطالعات زیاد پژوهشی به اثبات رسیده است(45).
بی‌ثباتی شخصیت که به آن «پسیکوپاتی» گفته می‌شود و گاهی در ممالک غربی برای برچسب زدن به مخالفان سیاسی و مذهبی نیز استفاده می‌شود، دلالت بر یک نوع شایع از اختلال شخصیت دارد که مبتلایان به آن از تغییرات دائمی حالات و رفتارها و افکار رنج می‌برند به نحوی که هر لحظه به رنگی درمی‌آیند و نغمه جدیدی ساز می‌کنند به عنوان مثال به تغییر مکرر شغل می‌پردازد(46).اختلال شخصیت دیگری به نام شخصیت «اسکیزوئید» و به تعبیر روانپزشکان ایرانی شخصیت منزوی کسانی هستند که عمری را در کناره گیری از اجتماع گذرانده و مردم گریز و تنها و منزوی بوده و که غیر از بستگان درجه یک، دوستان نزدیک و محرم خاصی نداشته باشند(47).
شخصیت بیمار دیگری به نام شخصیت «نارسیتیک» یا شخصیت خود شیفته کسانی هستند که با احساس عمیق اهمیت شخصی، احساس خود بزرگ بینی و به نوعی، اعتقاد به بی نظیر بودن خودشان دارند و انتظار دارند، بدون هیچ دلیلی با آنها، به صورت فردی بی‌نظیر مخصوص و استثنایی رفتار شود نمونه مبتلایان به این اختلال، کسانی هستند که تصور می‌کنند ضرورتی ندارد آنها هم در صفی که دیگران منتظر ایستاده‌اند، انتظار بکشند(48).و بسیاری دیگر از اختلالات شناخته و ناشناخته شخصیتی که بشر امروز به آنها مبتلاست و او را در قید و بند و اسارت خویش درآورده و فرا روندگی را از او گرفته است و روانشناسان و روانپزشکان را به فکر درمان این اختلالات انداخته است.نماز، این پیوند انسان زمینی و معبود آسمانی، همچون برکه‌ با برکتی است که امراض او را شستشو داده و انسان را از «خود» فراتر برده و به رشد و عظمت می‌رساند(49) و علت تأثیر نماز در شخصیت انسان این است که نمازگزار با اطمینانی که به بزرگتر بودن خداوند از همه تعلقات و جاذبه‌ها، از همه افراد و شخصیت‌ها، از همه قدرتها و امکانات، دارد منبع پرقدرتی است که نمازگزار خود را وابسته به او دانسته و تمام توجه و دقت خود را به او معطوف کرده و راز سخن با کسی می‌کند که جهانیان در قبضه قدرت او و پرورش یافته اویند که در عین قدرت، رحمان و رحیم است و حکومتش به چند روزه ‌دنیا محدود نمی‌گردد(50)، و با این اطمینان و حضور قلب انسان به رشد و بالندی و وقار شخصیتی دست یافته و از حصار تنگ و بسته خودخواهی، خودپرستی و خودشیفتگی آسوده و رها می‌گردد.دیگر آنکه: از یک طرف توصیه موکد اسلام مبنی بر اقامه نمازهای واجب یومیه به جماعت و بانگ روح افزای نماز جمعه، به عنوان یک اجتماع شکوهمند و پرشور هفتگی، او را از رهبانیت و گوشه گیری رهانده و به بطن اجتماع می‌کشد و از طرف دیگر وجود ضمایر جمع به جای ضمایر مفرد در سوره حمد و سلام به تمام نمازگزاران و عباد الصالحین، مبتلایان به انزوا را از کنج عزلت به قلب جامعه می‌کشاند(51).
و به کسانی که مبتلا به بی‌ثباتی هستند می‌آموزد که پذیرفتن مطلق و تسلیم در مقابل یک دین و پیروی از یک مذهب و پیمودن یک راه که همانا صراط مستقیم است و تکرار مکرر یک مجموعه از الفاظ و اذکار در طی نمازهای روزانه، به این معناست که باید در زندگی خویش یک عقیده واحد و یک خط مشی مشخص را دنبال کرده و در نتیجه به یک شخصیت ثابت و روش و منش معین و انتخاب ایدئولوژی همیشگی و ثابت برسد(52).در مورد شخصیت آدمی «هانری لینک» - بزرگترین روانشناس انگلیسی معاصر – می‌گوید: «در نتیجه تحقیقات طولانی و اجرای آزمایشهای روانی بر روی افراد مختلف به این موضوع پی برده‌ام که کسی که با دین سر و کار داشته باشد و به عبادت بپردازد، آنچنان شخصیت قوی و نیرومندی پیدا می‌کند که هیچ وقت یک نفر بی‌دین نمی‌تواند چنین شخصیتی پیدا کند.(53) »در این زمینه به سخن ارزشمند، انسان شناس کامل، امیر المؤمنین حضرت علی–علیه السلام – اشاره می‌کنیم که پس از پرداختن به پاره‌ای از اخلاق رذیله از قبیل سرکشی، ظلم و خودبینی می‌فرماید:
«... و عن ذلکَ،‌ما حَرس اللهُ عبادهُ المؤمنین بالصلواتِ و الزَکَواتِ مجاهدةِ الصیامِ فی الأیامِ المفروضاتِ ...(54) »
«چون بشر در معرض این آفات اخلاقی و بیماریهای روانی است خداون به وسیله‌نمازها و زکاتها و روزه‌ها بندگان مؤمن خود را از این آفات حراست و نگهبانی کرد زیرا که این عبادات دستها و پاها و جوارح آنها را آرام و از گناه باز می‌دارد. «تسکیناً‌ لِأطرافِهِم» و چشمها را از خیرگی بازداشته «تَخْشیعاً لِأبْصارهم» و نفوس را رام می‌گرداند «تذلیلاً لنفوسهم» و دلها را متواضع می‌نماید «تخضیعاً لِقُلُوبِهم» و باد دماغ را از آنها زایل می‌سازد(55).»

7 – تنزیه وجدان اخلاقی
 

وجدان از ریشه لغوی «وجد» به معنای «یافتن» آمده است به این معنا که آدمی پاره‌ای از امور را در باطنش به خودی خود می‌یابد و نیاز به اکتساب آن از منبع دیگری ندارد، نظیر «احساس عدالت خواهی» و «ظلم ستیزی» و گرایش به «خیر اخلاقی» و امثال اینها که در همه انسانها، عمومیت دارد.از جمله مظاهر وجدان اخلاقی، احساس گناه ناشی از ارتکاب خطاست که بلافاصله پس از عمل،‌ وجدان را فراراه هدف قرار می‌دهد تا او را به توبه و جبران خطا وا دارد.امروزه، غالب مکاتب روانشناسی با احساس گناه به مبارزه برمی‌خیزند و آن را منافی رشد و تعالی شخصیت می‌دانند. از سوی دیگر تقویت چنین احساسی به مصلحت فرد نمی‌باشد زیرا امکان بازگشت به شخصیت سالم و رشید را از آدمی می‌‌گیرد ولیکن حد متعادل میان این دو پسندیده و مطلوب است و در خطاکار ایجاد شده تا او را برای ترک گناه و جبران مافات برانگیزد. یکی از عواملی که موجب آمرزش گناهان و در نتیجه رفع احساس گناه در فرد می‌شود، چنانچه گذشت، نماز است و این امر زمینه‌ای برای پاکسازی وجدان اخلاقی محسوب می‌شود(56).
در کلامی گهربار از امیر المؤمنین – حضرت علی – علیه السلام – آمده است که:«تَعاهَدُوا أمْرَ الصلاة و حافِظُوا عَلَیْها و اسْتَکْثِروا مِنْها و تَقَرَّبوا بِها ... و إنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ حَتَّ الْوَرَقِ و تُطْلِقَها إطْلاقَ الرِّبَقِ ...»«مردم!‌ (خواندن و اقامه) نماز را بر عهده گیرید و آن را حفظ کنید و زیاد بخوانید و بوسیله نماز خود را به خدا نزدیک کنید ... همانا نماز، گناهان را چونان برگهای پاییزی فرو می‌ریزد و غل و زنجیر گناهان را از گردن‌ها می‌گشاید.(57) »

8 – تثبیت احساس قدرت و عزت نفس
 

ارزشمندترین گوهر وجود آدمی، احساس کرامت و عزّت نفس است. زیرا اصل و اساس خلقت آدمی، بر مبنای فرموده الهی «و لَقَدْ کَرَّمنا بَنی آدَم(58)»، این چنین تدبیر گردیده که انسانها، جایگاه واقعی خویش را بیابند و آن را به رایگان از کف ندهند(59).نماز با آنکه احساس تواضع و فروتنی را در انسان برمی‌انگیزد اما به هیچ وجه به نمازگزار اجازه نمی‌دهد در خود احساس ذلت یا فرومایگی داشته باشد.نماز، انسان را به قدرت لایزال الهی متصل می‌گرداند و از این جهت در انسان احساس قدرت و عزت را برمی‌انگیزد زیرا مؤمن هر کجا احساس تنگنا کند به نماز متوسل شده و در پرتو آن گره‌های کار خود را می‌گشاید و از اینکه عبد و بنده چنین مولای با عظمتی است به خود می‌بالد(60).امیر المؤمنین – علیه السلام – در مناجات با خدای متعال چنین عرض می‌‌کند:«إلهی کفی بی عِزّاً أن أکونَ لَکَ عَبْداً وکفی بی فخراً‌ أنْ تکونَ لی رَبّاً.(61) »«خدایا این عزت مرا بس که بنده تو باشم و این عزت مرا کافی است که تو پرودگار من باشی».نماز روح سازش ناپذیری با طاغوتها و گمراهان زمان را درانسان تقویت کرده و به او می‌آموزد که سری که در مقابل چنین عظمتی به سجده درآمد در مقابل کسان و چیزهای دیگر که کوچکتر از آنند هرگز خم نمی‌گردد و این معنای عزت و کرامت نفس است.

9 – تبیین راه صحیح زندگی
 

بدون تردید، به شمار آدمیان، راههای مختلف و متنوع زندگی نیز وجود دارد، زیرا هر کس، به اقتضای فرهنگ، باورها، بیشنها و برداشتهایش از هستی، راه و رسم خاصی در زندگی دارد، ولی آنچه که می‌توان با قاطعیت اظهار نمود، میزان و درجه یقین افراد به درستی راهی است که در زندگی برگزیده‌اند، چون اگر همه انسانها، رضایت از زندگی خویش داشتند، شاهد ظهور پدید‌ه‌های روبه رشد افسردگی، پریشانی، تردیدها، خودکشی‌ها و نظایر آنها نمی‌بودیم. چنانچه علیرغم تنوع بی نظیر راههای زندگی، انسان مطمئن و معتمد به این واقعیت باشد که در راه خدا گام برمی‌دارد و خدا از عمل او راضی است، تمامی تردیدها و نگرانی‌ها برطرف شده و نوعی آرامش حاصل می‌شود.از سوی دیگر، نماز راهی روشن در جهانی تاریک است و نمازگزار علیرغم تعدد و تنوع راههای زندگی به درستی می‌داند که در چه مسیری گام برمی‌دارد و نوعی قاطعیت و یقین در انتخاب راه پیدا می‌کند که قادر است بر سختیهای ناشی از طولانی بودن راه حق، غلبه نماید(62).
از این رو نمازگزار در سوره حمد از خداوند می‌خواهد او را به راه راست هدایت و ارشاد کند(63)، این اساسی‌ترین درخواست هر مسلمان در نماز و راز و نیاز روزانه‌اش با خداست و مثال او مانند شخص سوار بر قایقی است که در مسیر رودخانه به جلو می‌رود و کناره‌های رودخانه باعث می‌شود قایق از مسیر خود منحرف نشده و به راه راست خود ادامه داده تا سالم به مقصد برسد(64).

10– تعادل پایدار
 

آدمی در مصاف با زندگی و رویدادهای آن،‌ واکنشهای متفاوتی از خود نشان می‌دهد که در بعضی اوقات با حفظ تسلط و کنترل موقعیت، آنها را به گونه‌ای حل می‌کند و در مواردی دیگر، از موقعیت مذکور، متأثر شده و تحت الشعاع آن قرار می‌گیرد و به اصطلاح، تعادل خود را از دست می‌دهد و برای دستیابی به تعادل مجدد، نیاز به زمان کافی و ابتکار مناسب دارد حتی در احادیث پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله – از دل تعبیرهای گوناگونی شده چنانچه فرموده‌اند:«دل فرزند آدم، از دیگی که سخت جوشان باشد تغییر پذیرتر است.(65) »یا اینکه فرمودند: «دل مانند رشته‌ای است در بیابانی به درختی آویخته که باد پیوسته آن را زیر و رو می‌کند.(66) »
با این معنا که تعادل در دل او وجود ندارد پس به عاملی برای تقویت و پایدار نمودن نیاز دارد.نماز همچون ریشه است وقتی تارها و ریشه‌ها درون انسان جای بگیرد او را در مقابل بادها و لرزشهای سخت و طوفانی زندگی حفظ می‌نماید و وقتی که ریشه‌های نورانی نماز در عمق وجود انسان فرو رود از هیچ بادی نخواهد لرزید(67).نماز چون موجب تقویت روح نمازگزار است، تعادل درون او را حفظ نموده و آن را پایدار می‌سازد(68).

11 – معنا بخشیدن به زندگی
 

احساس بی‌ثباتی و بی‌اعتباری در جهان طبیعت و فناپذیری و ختم زندگی در دنیا از سویی و عدم پاسخگویی طبیعت به نیازهای نامتناهی انسان از سوی دیگر(69) احساس روزمرگی و بیهودگی را در انسان به وجود می‌آورد، به این خاطر که وی از درون، ‌احساس پوچی و بی‌محتوایی می‌کند و در مقابل، راههای شناخته شده و مطمئنی فرا روی خویش نمی‌یابد و یا حداقل آنها را نمی‌شناسد.دانشمندان غربی معتقدند:«عصر ما،دوران سرخوردگی است و خوش‌بینی که از ویژگیهای بخشی از سده نوزدهم بوده، در اثر جنگها، بحرانها و بروز خودکامیها، تضعیف شده است.»زندگی درون تهی به عنوان یک ویژگی دنیای معاصر در آثار برخی اندیشمندان با عنوان «ترس با منشأ درونی» توصیف شده است.شاید یکی از عوامل مؤثر در پیدایش این حالت روحی، فاصله گرفتن تدریجی بشر از مذهب و رویکرد عجولانه و شتابنده او به علم، پس از دوره نوزایی – تجدید حیات علم – در اروپاست او به تصور جایگزینی علم به جای مذهب، کوشید تا پیوندهای دینی خود را بگسلد، ولی زمانی که در این راه ناکام شد و علم از عهده تأمین خواسته‌های آدمی برنیامد، دیگر جایگزینی برای آن وجود نداشت لذا از درون احساس خلأ، بیهودگی و پوچی نمود.
نماز پیوند انسان را با آن ذات فنا ناپذیر برقرار نموده و به او جاودانگی را نوید می‌دهد، در واقع نماز دستی است از سوی انسان به سوی آنکه متناسب با نیاز و خواست اوست، رشته‌های چنین ارتباطی از زمین تا آسمان، برقرار می‌شود و علاوه بر اتصال روح به مطلق وجود، او را از محتوا و معنا، سرشار و اقناع می‌کند، زیرا هر نوع ارتباطی، بر روح انسان تأثیر معینی بر جای می‌گذارد و به همین میزان و متناسب با آن «تصویر فرد از خویشتن» نیز تغییر می‌یابد. نماز بر مایه‌های درون نمازگزار می‌افزاید و آن را سرشار از غنا و سرمایه‌های معنوی می‌سازد و هر اندازه کیفیت نماز متعالی باشد، سرمایه‌هایی که عاید جان آدمی می‌شود، ارزشمندتر و بیشتر خواهد بود، تا جایی که اولیای خدا، با نماز و یاد خدا، خود را نیازمند به چیز دیگری نمی‌یافتند.
با این وصف،‌ از جمله عواملی که زندگی را از حالت روزمرگی و پوچی، خارج نموده و به آن شادابی، تنوع و تحول خاصی می‌بخشد، ملاقات منظم و با برنامه محب و محبوب می‌باشد.فاصله هر نماز تا نماز بعد و انتظار رسیدن وقت ملاقات با محبوب، به انسان بهانه‌ای برای زیستن و دلیلی برای بودن می‌بخشد و گفتگوهای رازگونه عاشق و معشوق، در آدمی این احساس را زنده می‌کند که تا زمانی که کسی را برای گفتگو و ارتباط حاضر می‌بیند، زندگی قابل زیستن است به ویژه آنکه طرف گفتگو، هستی آفرین و خالق مهربان باشد(70).چنین نمازی به او تفهیم می‌کند که: «الذینَ یَذْکُرُونَ اللهَ قیاماً‌و قُعُوداً و عَلی جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّمواتِ و الأرضِ ربّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً‌سبحانک فقنا عذابَ النّارِ»«آنهائی که در حال ایستاده و نشسته و خفتن، خدا را یاد می‌کنند و دائم فکر در خلقت آسمان و زمین کرده و گویند پروردگارا این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریده‌ای پاک و منزهی ما را به لطف خود از آتش دوزخ نگاه دار(71)»عالم هستی بیهوده و بی‌معنا خلق نشده و چون آن هم مخلوق خداست دوست داشتنی می‌باشد و انسان نیز به عنوان زیر مجموعه عالم هستی، بیهوده خلق شده و در خلقت او منظوری اساسی و مهم‌، که همانا قرب و نزدیکی به او با عبادت و راز و نیاز است، نهفته می‌باشد.

12 – سپر دفاعی در مقابل مصایب و مشکلات
 

گاهی اتفاق می‌افتد که آدمی برای مدتی، راز و مطلبی را در دل خود نگاه می‌دارد تا زمانی که محرم رازی بیابد و درد دل خود را با او بازگوید و یا به عبارت بهتر عقده دل را خالی کرده و به اصطلاح خود را سبک کند و اگر شخص این طریق را در پیش نگیرد، گاه پنهان نگاه داشتن درد دلهایش اثرات بسیار نامطلوبی را بر روح و روان فرد بر جای می‌گذارد که برخی مواقع ممکن است حتی عواقب سوء و وحشتناکی را به دنبال داشته باشد وای بسا انسانی که با این طرز فکر، یعنی عدم اعتقاد به خدا، ممکن است در جهان تنها باشد و پناهگاه و مأوایی امن نداشته باشد تا به آن التجا جوید و در نهایت به بن بست رسیده و خود را اشتباه طبیعت بپندارد، لذا نماز یکی از مؤثرترین و بهترین راههای درمان اینگونه امراض روحی است زیرا که راز و نیازی با مبدأ هستی و خالق انسان می‌باشد و او با معبود خود عقده گشایی می‌کند و آنچه را در درون و قلبش پنهان داشته، بیرون می‌ریزد و با قادر مطلق، به امید گشایش، راز دل خود را در میان می‌گذارد و همین امر یعنی امید به استجابت دعا و قبولی نمازش است که به او نیرو و حیاتی تازه بخشیده و او را از چنگال مخوف برخی از بی‌صبری‌ها و امراض روحی ناشی از آن رهایی می‌بخشد(72).زیرا در قرآن کریم آمده است که: «و قالَ رَبُّکُم اُدْعُونِی أستَجِبْ لَکُمْ ... »«و خدای شما فرمود که مرا با خلوص دل بخوانید تا دعا شما را مستجاب کنم ...(73) »دکتر الکسیس کارل نیز در اسرار و فواید نماز می‌گوید:«نیایش به آدمی نیرویی برای تحمل غمها و مصایب می‌بخشد و او را امیدوار ساخته و قدرت ایستادگی و مقاومت را در برابر حوادث بزرگ به او می‌دهد.(74) »به راستی وقتی پس از خاتمه نماز،نمازگزار به سجاده می‌نشیندوبه تعقیب ودعامی‌پردازد، در آن وقت به قدرت کامله ‌حضرت حق پی می‌برد و جز او را حلال مشکلات خویش نمی‌شناسد و به غیر او التجا اعتماد نمی‌کند و خداوند است که او را کفایت نموده و او را در مقابل ناملایمات صبور و شکیبا می‌نماید لذا نماز مکتب مقاومت و ایستادگی در مقابل حوادث بزرگ است زیرا اتکا و اتکال نمازگزار همیشه به ذات اقدس حضرت باری تعالی می‌باشد(75).

13 – محکم شدن عزم و اراده
 

صبح زود به خصوص در فصل بهار که دید‌گان تازه از خواب گشوده می‌گردد و کسالت شب درست از بدن رفع نشده، چقدر برای انسان ادامه به خواب شیرین لذت ‌بخش و برخاستن از رختخواب، سخت است، در واقع هیچ نیرویی، هرچند قوی باشد در این حال نمی‌تواند انسان را به میل و رغبت بیدار کند مگر نیروی ایمان.در حقیقت شیرینی ایمان است که بر تمام لذتها فائق می‌شود و هر لذتی را هرچند قوی باشد می‌زداید، در این حال، نمازگزار مجبور است با نفس خود بجنگد و با شیطان درونی به مبارزه برخیزد زیرا شیطان وقتی بهتر از این برای فریب دادن و گول زدن شخص ندارد و می‌خواهد با هزار نیرنگ او را دوباره به خواب اندازد تا از فیض حضور در درگاه باریتعالی محروم گرداند، در این حالت او از نیروی اراده خود استفاده کرده و یک مرتبه بر نفس غالب شده و بر می‌خیزد(76).روانشناسان نیز عقیده دارند که برای تقویت اراده، چیزی بهتر از این نیست که انسان کارهایی خلاف میل خویش انجام دهد و برای این منظور تمرین‌های عملی مقرر کرده‌اند، آنان پس از مشاهدات و تجربه‌های فراوان ثابت کرده‌اند که انسان، با انجام هر عملی که برخلاف هوای نفس خویش باشد، به عزم و اراده خود، ثبات و توان می‌بخشد(77).نمازگزاری که بامدادان با میل خواب و تن پروری و حس تنبلی باطنی خویش به مبارزه پرداخته و پیروز می‌گردد در مواقع دیگر، با کارها و گرفتاریها که اغلب در زندگی مادی او جایگاه مهمی دارند می‌ستیزد و از وقت آنها گرفته و به عبادت می‌پردازد، تمایلات مذکور و عوامل دیگری چون جنگ، ترس و بیماری، سختی، تنگی، گرما، سرما و ... هیچ‌کدام نمی‌توانند او را از نماز باز دارند و او می‌داند نماز در هیچ شرایطی ساقط نمی‌شود(78)و باید همه موانع را پشت سر بگذارد تا فریضه‌اش را در وقت خود به جای آورد.پس اجرای منظم این تمرینهای بزرگ روحی، در مدت اندکی عزمی آهنین و اراده‌ای پولادین به نمازگزار می‌بخشد و تأثیری که عزم و اراده در پیشرفت امور و تحصیل سعادت دارد بر هیچ کس پوشیده نیست(79)

14 – احساس رضایت از ایفای مسئولیت الهی
 

از وظایفی که بر عهده انسان از طرف خداوند گذاشته شده انجام فرایض الهی بویژه نماز است زیرا که در میان اعمال عبادی جایگاه ویژه و خاصی دارد.شناخت دقیق وظیفه و چگونگی انجام آن، زمینه موفقیت آدمی را فراهم می‌کند و در برخی عبادات و اعمال مهم و ویژه، انجام آن، طبق شرایط صحت و کمال از موفقیت‌های شخص مؤمن و موحد به شمار می‌رود.رابطه ایفای مسئولیت الهی و روان آدمی، اینگونه قابل تبیین است که هر نوع عمل یا رفتاری که بیانگر موفقیت در انجام وظیفه باشد، تأثیری مثبت در روح و روان او دارد و مجموعه این تأثیرات به مرور زمان، موجب رضایت خاطر وی در قبال انجام وظیفه به ویژه در مقابل ذات اقدس الهی می‌گردد(80)، که این رضایت خاطر غیر از آن عجب و خودپسندی مذموم است در حقیقت شاید بتوان آن را لذت مناجات نامید که رضایت الهی را نیز به دنبال دارد چنانچه در قرآن کریم آمده است:«... و سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قبل طُلُوعِ الشمس و قبل غروبها و مِنْ آناء اللیلِ فَسَبِّحْ و أطراف النهار لَعَلَّکَ ترضی»(81)«... و خدای را پیش از طلوع خورشید و بعد از غروب آن و ساعاتی از شب تار و اطراف روز که روشن ستایش و تسبیح گوی باشد که [به مقام رفیع شفاعت] خوشنود شوی.»

15 – نماز کمکی برای برطرف نمودن وسواس
 

وسواس(82) از قدیمی‌ترین اختلالات شناخته شده روانی است که بین مردم از شیوع نسبتاً بالایی (حدود دو درصد جامعه) برخوردار است، و آن را امروزه در دو عنوان کلی «وسواس فکری» مانند احتیاط یا تنفر مربوط به ترشحات و مواد دفعی بدن، ترس از وقوع اتفاقات وحشتناک مانند آتش سوزی و مرگ، افکار آلوده جنسی و ترسهای فرضی و ... و «وسواس عملی» مانند شستشوی دست، استحمام، آرایش مفرط، امتحان درها و قفلها، مرتب و منظم کردن، احتکار و جمع آوری و ... طبقه‌بندی می‌کنند.
در مورد وسواس فکری که می‌تواند مشکلات متعدد و مسایل آزار دهنده بسیاری را برای شخص مبتلا و اطرافیانش به همراه داشته باشد، همچون تصاویر و صحنه‌های وحشتناکی که هرچه بیمار سعی در مقاومت در برابر آنها را دارد نمی‌تواند از آنها خلاص شود،‌ به نظر می‌رسد «مذهب» و شکوهمندترین جلوه آن یعنی «نماز» در زدودن آن نقش بسیار مهمی را ایفا کند.
گواهی این موضوع نیز یادآوری این مسأله است که در منابع اسلامی وسواس پدیده شناخته شده ایست و از آن به عنوان «وسوسه‌ای از سوی شیطان» اشاره می‌شود.به عنوان نمونه روایتی از امام صادق – علیه السلام – که یکی از یاران ایشان در نزد ایشان شخصی را به عقل و درایت یادآور شد ولی شخص نسبت به وضو و نماز خود گرفتار وسواس بود. حضرت فرمود:
«و أیُّ عقلٍ لَه و هُوَ یُطیعُ الشَیْطان» «کدام عقل را دارد که فرمانبر شیطان است.(83) »در این مورد حتی منابع اسلامی از قول معصومین - علیهم السلام – روشهای متعددی را برای پیشگیری و درمان وسواس پیشنهاد کرده‌اند که از آن جمله بهره از ادعیه و اذکار خاصی از جمله «لاحول و لا قوه الا بالله» می‌باشد(84) و ما حصل همه آن روشها در «ذکر خدا» خلاصه می‌شود و در روایاتی نیز برای درمان و دفع وسوسه کمک گرفتن از نماز را به شخص وسواسی پشنهاد نموده‌اند.(85) و در مورد وسواس عملی که نمونه های آشنای زیادی را در اطراف و جامعه می‌توان یافت از جمله افرادی که به انجام مکرر فعالیتهای معین مانند وضو و غسل و ... شک دارند این نکته را باید عنوان نمود که علیرغم این که اسلام، آیین نظم و ترتیب و مسلک پاکیزگی و طهارت است اما آنجا که کار به افراط و مبالغه می‌کشد آن را مذموم تلقی نموده و برای نزدیک نمودن آن به تعادل راه حل عملی پیشنهاد می‌کند و بخش قابل توجهی از تعالیم اسلامی و نمود برجسته آن یعنی «نماز» به زدودن وسواس از زندگی انسانها اختصاص دارد.نمونه آن شخص کثیر الشک است که در اجزای نماز زیاد دچار شک می‌شود و به فتوای مراجع نباید به شک خود اعتنا نماید و نمونه دیگر مسائل شکیات در نماز که به برخی نباید اعتنا کند و برخی را به یک طرف شک عمل می‌کند بدین ترتیب آموزشهای نماز،(86) بسی قدرتمندتر از روشهای معمول در علم غرب مانند روش حساسیت زدایی تدریجی، در زدودن وسواس مطرحند چرا که انسان نمازگزاری که در شبانه روز بارها به تعالیم ضد وسواس همراه نماز گردن می‌نهد به نحو مؤثری دور از وسواس خواهد زیست(87).

پی نوشت ها :
 

1- Mental health
2 - Mental hygiene
3 - جزوه بهداشت روانی، مرکز خدمات مشاوره حوزه علمیه .ص 1 .
4 - حسن راشدی،‌ نماز شناسی، ج 2،‌ ص 64 .
5 - Concentration
6 - از جمله؛ زِن، بودیسم، یوگا و ... .
7 - گاهنامه اندیشه دانشجو، دانشگاه شهر کرد، «تأثیر نماز بر حافظه و تمرکز حواس»، نماز در آئینه نشریات دانشجویی، ص 43 .
8 - محمد رضا رضوانطلب، پرستش آگاهانه، ص 39.
9 - گودرز نجفی، راز نیایش، ص 89 .
10 - حسن راشدی، همان، ج 2، ص 132 و گودرز نجفی، همان، ص 89 .
11 - همان ، ج 2 ، ص 132 و گودرز نجفی، همان، ص 90.
12 - حسن راشدی، همان.
13 - مسأله 898 : جاهایی که نماز خواندن در آنها مکروه است: ... مقابل دری که باز است، در جاده و خیابان و کوچه بدون زحمت و ... روبروی عکس و مجسمه، ... و عکس و ... . موسسه منتظران موعود ، همان ، ص 339 .
14 - محمد رضا رضوانطلب، همان.
15 - گودرز نجفی، همان، ص 90.
16 - محمد رضا شرفی، «مبانی و آثار روانشناختی نماز»، ص1.
17 - غلامعلی نعیم آبادی، نماز زیباترین الگوی پرستش، ص 25 .
18 - سوره بقره (2)، آیه 153.
19 - ابوالفضل بهرامپور، نسیم حیات، ج 2،‌ص 34.
20 - «الرحمن الرحیم، مالک یوم الدین، ایاک نعبد و ایاک نستعین، اهدنا الصراط المستقیم و ...»
21 - محمد تقی فلسفی، تفسیر بیان، ص 470 .
22 - عبدالحسین طیب، اطیب البیان ، ج 2،‌ص 250.
23 - محمد رضا شرفی، همان، ص 2.
24 - علاء الدین هندی، کنز العمال، ج 7، ص 308، ح 19018.
25 - محمد رضا رضوانطلب، همان، ص 20.
26 - چه مستحبی و چه واجب.
27 - محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 82، ص 192.
28 - محمد رضا رضوانطلب، همان، ص 85 .
29 - حمیده بقرانی، «مجموعه مقالات نقش نماز در ایجاد امنیت»، ج 3، ص 52،‌ ستاد اقامه نماز استان اصفهان و شرکت هواپیما سازی هسا.
30 - سایت انجمن درمانگران ایران ،چهل نکته پیرامون نماز، نکته 13
Htpp://www.iran healeves .com . 413
31 - حمید رضا زاهدی، «مجموعه مقالات نقش نماز در ایجاد امنیت»، ج 3، ص 43
32 - رحمت الله نوری شهرضایی، دیدار با محبوب، ص 180.
33 - حمیده بقرانی، همان، ص 60.
34 - ابوالفضل بهرامپور، ستون خیمه، ص 44.
35 - جمعی از نویسندگان، خانواده و نماز، ص 44.
36 - ابوالفضل بهرامپور، همان، ص 45.
37 - محمد رضا شرفی، همان، ص 4، نشریه تربیت، شماره 2، 1380.
38 - حسن راشدی، همان، ج 2، ص 135 - 134.
39 - تلقین؛ انسان چیزی را به ذهن و قوای ذهنی خویش وارد کند.
40 - القاء؛ انسان چیزی را به فکر و ذهن دیگری وارد کند.
41 - تقلید؛‌ پذیرش کورکورانه چیزی از دیگران و عمل کردن به کار دیگران از روی تابعیت محض.
42 - حسن راشدی، همان، ص 137.
43 - ر.ک، به سوره بقره (2) آیه 261.
44 - محمد رضا شرفی،‌همان، ص 1، اسفند 79.
45 - سایت درمانگران ایران، همان، نکته بیست و نهم Htpp://www.iran healeves .co .427
46 - سایت درمانگران ایران،همان .
47 - همان، نکته بیست و هفتم، ص 440.
48 - همان، نکته بیست و هشتم، ص 426 .
49 - محمد رضا شرفی، همان، تربیت، اسفند 79.
50 - محمد رضا رضوانطلب، همان، ص 44.
51 - سایت درمانگران ایران، نکته بیست و هفتم، ص 440 .
52 - همان، نکته بیست و نهم، ص 427 .
53 - محمد جواد سوری، «آثار شگفت انگیز نماز بر روح و روان و جسم»، نشریه صف، ش 273.
54 - محمد دشتی، ترجمه نهج البلاغه، خطبه 192، ص 390.
55 - مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص 97.
56 - محمد رضا شرفی، همان، اسفند 79.
57 - نهج البلاغه، محمد دشتی، خطبه 199، ص 418.
58 - سوره اسراء (17)، آیه 70.
59 - محمد رضا شرفی، همان، ص 3 .
60 - محمد رضا رضوانطلب، همان، ص 63 - 62.
61 - شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص 273.
62 - محمد رضا شرفی، همان، ص 4 .
63 - سوره حمد (1) آیه (5) «اهدنا الصراط المستقیم».
64 - بی نا :«آثار تربیتی و روحی نماز»، همشهری، شماره 10/9/79.
65 - ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ص 409، ح 2764 .
66 - همان، حدیث 2771.
67 - محمد جواد سوری، همان .
68 - محمد رضا شرفی، همان، شماره 1، سال 80، ص 2
69 - محمد رضا رضوانطلب، همان، ص 25.
70 - محمد رضا شرفی، همان، شماره 2، 1380، ص 2 .
71 - سوره آل عمران (3)، آیه 191.
72 - گودرز نجفی، همان، ص 44 - 43.
73 - سوره غافر (40) آیه 60.
74 - حسن راشدی، همان، ج 2، ص 84، به نقل از الکسیس کارل ، راه و رسم زندگی، ص 170.
75 - سید حسین موسوی راد لاهیجی، نماز از دیدگاه قرآن و حدیث، ص 19.
76 - سید حسین موسوی راد لاهیجی، همان .
77 - فرید نهاوندی، همان، ص 82 .
78 - فرید نهاوندی، همان، و حسن راشدی، همان، ج 2، ص 191 - 190.
79 - حسن راشدی، همان، ص 191.
80 - محمد رضا شرفی، همان، شماره 2، سال 80، ص 4 .
81 - سوره طه (20 ) ،آیه 13 .
82 - Ob session.
83 - شیخ کلینی، اصول کافی، ترجمه محمد باقر کمره‌ای، ج 1، ص 38.
84 - شیخ عباس قمی، حاشیه مفاتیح الجنان، ص 413 تا ص 415.
85 - رک به محمد باقر مجلسی، همان، ج 91، ص 354، روایت 17.
86 - رساله مراجع.
87 - سایت درمانگران ایران، نکته هفدهم و هجدهم‌، ص 417 و ص 418
 

فهرست منابع و مآخذ
*قرآن مجید ترجمه مهدی الهی قمشه ای .
1. کلینی، محمد بن یعقوب : اصول کافی،6جلدی، ترجمه محمد باقر کمره ای، تهران، اسوه (وابسته به سازمان اوقاف و امور خیریه )، چاپ ششم، 1383.
2. طیب، سید عبدالحسن : اطیب البیان فی تفسیر قرآن،تهران، کتابخانه اسلام، چاپ دوم، بی تا.
3. مجلسی، محمد باقر : بحارالانوار، تهران، المکتبه الاسلامیه،بی تا.
4. رضوانطلب، محمد رضا :پرستش آگاهانه، تهران و مراکز ستاداقامه نماز، ستاد اقامه نماز، چاپ پنجم، 1381.
5. فلسفی، محمد تقی: تفسیر بیان، تحقیق مرکز فرهنگ و معارف قرآن، قم، بوستان کتاب، 1383
6. جمعی از نویسندگان، خانواده و نماز، ویرایش محمدرضا سنگری، تهران، سازمان انجمن و اولیا و مربیان، چاپ سوم، 1380
7. نوری شهرضایی، رحمت الله :دیدار با محبوب، قم، میثم تمار، 1380.
8. نجفی، گودرز: راز نیایش، تهران، چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، 1380.
9. موسسه مطالعاتی منتظران موعود (عج): رساله توضیح المسایل محشی امام خمینی (ره) شش مرجع، مشهد، بارش، 1381
10. بهرامپور، ابوالفضل: ستون خیمه، تهران، مدرسه، 1377 .
11. مطهری، مرتضی: سیری در نهج البلاغه، قم، صدرا، 1354.
12. آمدی، عبدالواحد: غررالحکم ودرر الکلم،2جلدی،سید هاشم رسولی محلاتی،قم و تهران، نشر فرهنگ اسلامی، 1377.
13. متقی هندی، علاءالدین علی: کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال، بیروت، الرساله،1401ه.ق.
14. قمی، شیخ عباس: مفاتیح الجنان، ترجمه مهدی الهی قمشه ای،قم، جامعة القرآن الکریم، 1382 .
15. بهرامپور، ابوالفضل: نسیم حیات، قم، هجرت، چاپ چهارم،1383 .
16. ستاد اقامه نماز استان اصفهان وشرکت هواپیماسازی ها: مجموعه مقالات نقش نماز در ایجاد امنیت، ج سوم،ستاد اقامه نماز استان اصفهان و شرکت هواپیما سازی هسا،1379 .
17. موسوی رادلاهیجی، سیدحسین: نماز از دیدگاه قرآن و حدیث، بی جا، انتشارات اسلامی، چاپ چهارم،1374 .
18. ستاد اقامه نماز نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها: نماز درآینه نشریات دانشجویی، تدوین عین الله عابدی و مسعود خسروی، ستاد اقامه نماز،1380 .
19. نعیم آبادی، غلامعلی: نماز زیباترین الگوی پرستش، تنظیم حسین واعظی نژاد، تهران، ستاد اقامه نماز، 1377 .
20. راشدی، حسن: نمازشناسی، جلداول، تهران و دفاترستاد اقامه نماز، ستاد اقامه نماز، چاپ نهم،1384 .
و (...): نمازشناسی، جلددوم، تهران و دفاترستاد اقامه نماز، ستاد اقامه نماز،1380 .
21. دشتی، محمد: ترجمه نهج البلاغه، قم، پارسیان، 1379 .
22. پاینده، ابوالقاسم: نهج الفصاحه، اصفهان، خاتم الانبیا، چاپ دوم،1384 .
مقالات
23. بی نا: «آثارتربیتی وروحی نماز» روزنامه همشهری، شماره10/9/79.
24. سوری، محمدجواد: «آثار شگفت انگیز نماز برروح وروان و جسم»، نشریه صف، شماره273.
25. شرفی، محمدرضا : «مبانی و آثار روانشناختی نماز»، نشریه تربیت، اسفند 1379.
26. (...): «مبانی وآثار روانشناختی نماز»، نشریه تربیت، شماره1و2، 1380 .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر