ماهان شبکه ایرانیان

موانع معرفتی رشد علوم در حوزه علمیه قم(۲)

زمینه ی نظری تحقیق   از میان دیدگاه های گوناگونی که در جامعه شناسی علم وجود دارد، دیدگاه رابرت مرتون، که شاخص ترین چهره ی این شاخه ی علمی است، می تواند راهنمای پژوهش حاضر باشد

موانع معرفتی رشد علوم در حوزه علمیه قم(2)

زمینه ی نظری تحقیق
 

از میان دیدگاه های گوناگونی که در جامعه شناسی علم وجود دارد، دیدگاه رابرت مرتون، که شاخص ترین چهره ی این شاخه ی علمی است، می تواند راهنمای پژوهش حاضر باشد. او به علم به عنوان یک نهاد اجتماعی، که دارای شکل سازمانی و اخلاقیات خاص است، نظر افکنده و آن را از چشم انداز کارکرد گرایانه تجزیه و تحلیل کرده است. طبق نظر مرتون، وقتی نهاد علم شکل گرفت و جامعه ی علمی به وجود آمد، هنجارها، سیاست ها و الگوهای رفتاری خاص خود را پدید می آورد. همچنین او بیان داشته است: علم، همانند تمام فعالیت های اجتماعی دیگر، اگر بخواهد توسعه یابد و شکوفا شود، نیازمند حمایت ارزش های گروه است. (1)
از نظر مرتون، موضوع جامعه شناسی علم، بررسی وابستگی متقابل و پویا بین علم و ساخت اجتماعی پیرامون است. ساختارهای گوناگون اجتماعی دارای تأثیرات متفاوتی بر میزان توسعه ی علمی، کانون های علاقه و محتوای علم هستند. هدف اصلی مرتون در کارهایش، بیان این مطلب بود که توسعه ی علم به عنوان یک نهاد اجتماعی جدید در هر جامعه، نیاز کارکردی به حمایت نهادها و ارزش های فرهنگی و اجتماعی دیگر دارد. در ضمن، او به بررسی ساختار فرهنگی علم نیز می پردازد و این مسأله به یکی از کانون های توجه او تبدیل شده است. در نظر مرتون، مفاهیمی همچون: «ساختار فرهنگی»، «ساختار هنجاری» و «اخلاقیات علم» به معنای تأکید بر ارزش ها، هنجارها و جنبه ی اخلاقی فعالیت علمی است. دانشمند به عنوان لشگر اجتماعی، در جامعه ی علمی بر اساس هنجارها و قواعد معینی عمل می کند که مرتون آن ها را ساختار هنجاری علم یا اخلاقیات علم می نامد. عناصر اساسی اخلاقیات علم، که مرتون به دلیل ضرورت کارکردی شان آن ها را «الزامات نهادی» می نامد، عبارت اند از: عام گرایی، ماهیت اشتراکی، بی غرضی و شک سازمان یافته. پیرامون این هسته ی اساسی را هنجارهای همبسته ای همانند عقلانیت، خنثا بودن از بار عاطفی، خردگرایی، تواضع علمی، عدم تعهد، ذهنیت باز، استقلال و استناد به معیارهای غیر شخصی فرا می گیرد. (2) در ذیل، به این موارد پرداخته می شود:

1. عام گرایی
 

بر اساس این الزام، علم کاملاً مستقل از مرزهای ملی، نژادی و اعتقادی بوده و دعاوی حقیقت را صرف نظر از منابع آن ها، باید در معرض معیارهای غیر شخصی اعتبار قرار داد. پذیرش یا ردّ دعاوی علمی افراد ربطی به صفات شخصی یا ویژگی های اجتماعی، نژاد، ملیت، مذهب و طبقه ی آن ها ندارد. ویژگی عام گرایی به گونه ای عمیق ریشه در سرشت غیر شخصی علم دارد.

2. ماهیت اشتراکی
 

این اصطلاح نمایانگر سرشت اجتماعی دانش، مالکیت عمومی بر تولیدات علمی و نفی اختصاص حق مالکیت درباره ی آن است. در نظر مرتون، یافته های علمی محصول همکاری اجتماعی و جهانی است و به همین دلیل، به کل جامعه و همه ی انسان ها تعلّق دارد. منطق اخلاقیات علم، دانش را همچون میراثی مشترک تلقّی می کند و حقوق مالکیت خصوصی را در آن، به پایین ترین حدّ، کاهش می دهد. سرشت عمومی دانش با الزام تبادل، انتقال و انتشار یافته های علمی به منظور توسعه ی مرزهای دانش مرتبط است.

3. بی غرضی
 

مرتون به وسیله ی این مفهوم، بر هنجار بی غرضی در علم تأکید می کند. تحقیق علمی باید به صورت آزاد و دور از تعصب عقیدتی، فردی یا گروهی انجام شود تا به کشف نتیجه ی واقعی منتهی گردد.

4. شک سازمان یافته
 

تعلیق داوری تا آشکار شدن واقعیت ها و بررسی بی طرفانه ی امور بر حسب معیارهای تجربی و منطقی؛ از هنجارهای لازم برای علم است. بر این اساس، هیچ امری و هیچ اندیشه ای برای علم قداست ندارد و در همه چیز، اول باید تردید شود و سپس مورد ارزیابی و تحلیل انتقادی قرار گیرد. این امر ممکن است تجاوز علم به سایر حوزه های معرفتی به شمار آید؛ زیرا امکان دارد اکتشافات و پژوهش های علمی با جزمیات دین، دولت و اقتصاد سازگاری نداشته باشند. (3)
همچون مرتون از طریق سازگاری یا ناسازگاری ساختار فرهنگی جامعه با هنجارهای درون سازمان علم، تأثیر محیط اجتماعی را بر توسعه ی علمی بررسی می کند. جامعه و نهادهای آن، یا مؤیٌد ارزش های علم هستند و یا در تعارض با آن ها قرار می گیرند. در حالت مساعد، ساختار نهادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از استقلال دانشمندان و کارکرد بسامان مجموعه هنجارهای علم حمایت می کند که نتیجه ی آن رشد و توسعه ی علم است. زمانی ستیز نهادهای اجتماعی با علم پیدا می شود که ارزش های متفاوتی همچون نژاد گرایی، ملّی گرایی، اقتدار سیاسی، مذهبی و اقتصادی و سنت گرایی عامیانه با ارزش های اخلاق علمی و دستاوردهای آن ناسازگاری پیدا کند که در این صورت، مانع کارکرد مستقل و خودسامان علم می گردد. مرتون این تعارض ها را تحت مقوله ی فشارهای اجتماعی بر استقلال علم تحلیل می کند. (4)
با آن که دیدگاه مرتون شهرت زیادی دارد، نقدهایی جدی نیز بر آن وارد شده است. میتروف (Mitroff) در مقابل هنجارهای مرتونی، مجموعه ای از هنجارهای متقابل را معرفی می کند. او برخلاف مرتون، نشان می دهد که وجود مجموعه ی ناسازگار از این هنجارها در جامعه ی علمی، در تصمیم گیری دانشمندان دارای تأثیر و اهمیت است. برای مثال، وی در مقابل «عام گرایی» از «خاص گرایی» و استناد به معیارهای شخصی، و در مقابل اشتراک در تملّک دستاوردهای علمی، از مخفی کردن یافته های علمی نام می برد. به نظر او، کنش علمی بر اساس این دو مجموعه ی ناسازگار هنجارها صورت می گیرد و هر دو برای رشد علم دارای الزام کارکردی هستند. از نظر میتروف، تعهد عاطفی و یا تعلّق به ایده های شخصی در علم ضروری است؛ زیرا محققان بدون آن قادر نخواهند بود طرح های طولانی و پر زحمت را به پایان برسانند. به نظر میتروف، توصیف اخلاقیات علم تنها بر اساس مجموعه هنجارها با یک هنجار متقابل همراه است که برای تبیین و توصیف رفتار دانشمندان و شکوفایی علم اهمیت دارد. (5) با این حال، دستاوردهای سنت مرتونی بسیار با ارزش است؛ زیرا همّت او در مشخص کردن نوعی آرمان به شکل علم دانشگاهی و مطرح کردن هنجارهای لازم برای رشد علم، فوق العاده مفید است. (6)
با صرف نظر از اشکالاتی که بر دیدگاه مرتون وارد است، این دیدگاه همانند بسیاری از دیدگاه های دیگر، ناظر بر علوم تجربی است. با این حال، بسیاری از مسائلی که در آن مطرح گردیده اختصاص به علوم تجربی ندارند و می توانند در هر نهاد علمی دیگر کاربرد داشته باشند و راهنمای پژوهش ها قرار بگیرند. سؤال اصلی این تحقیق این بود که کدام عوامل معرفتی موجب رکود علم در حوزه شده اند. اکنون بر اساس دیدگاه مرتون، این پرسش را روشن تر می کنیم.
به صورت کلی، موانع احتمالی رشد علم را از چند زاویه می توان مورد ملاحظه قرار داد که برخی از آن ها مبتنی بر دیدگاه مرتون هستند:
الف. مشکلات مربوط به ذات علم و روش های حاکم بر آن.
ب. موانع خارج از نهاد علم؛ همانند عوامل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی.
ج. موانع مربوط به خود نهاد و سازمان علمی.
بر اساس دو نگاه اخیر، علاوه بر وجود ظرفیت و امکان رشد در ذات یک علم، تحقق رشد و فعلیت پیدا کردن ظرفیت ها، فضای خاص و شرایط متناسب با خود را می خواهد که اگر فراهم نباشد، شکوفایی علمی حاصل نخواهد شد. بخش های گوناگون نهاد علم (همانند نظام آموزشی و پژوهشی، امکانات آموزشی، و شیوه ی ارتباطات علمی میان اندیشمندان) از این منظر قابل بررسی است که تا چه حد برای رشد علم مناسب است.
اهمیت این امور و همچنین مسأله ی روش های مورد استفاده در توسعه ی علم غیرقابل انکار است؛ ولی در این میان، هنجارها و اخلاقیات درون نهاد علم، که مرتون آن ها را مطرح کرد، از برخی جهات اهمیت ویژه دارند. با الهام از دیدگاه مرتون، می توان به صورت کلی، این گونه بیان کرد که برخی از باورها و ارزش ها در درون جامعه ی علمی، موجب توسعه ی علم می گردند و برخی نیز زمینه ی رکود آن را فراهم می کنند. از باورها و ارزش هایی که مانع رشد علم می گردند می توان به «موانع معرفتی رشد علم» تعبیر کرد. اهمیت باورهای مرتبط با علم از آن نظر است که بر تمام نهاد علمی سایه می افکنند و تمام بخش ها، جنبه ها و تصمیم گیری های مربوط به علم را تحت تأثیر قرار می دهند و به همین دلیل، می توانند نقش اساسی در توسعه یا رکود علم داشته باشند. پژوهش حاضر نیز تنها با این نگاه، جامعه ی علمی حوزه را مورد بررسی قرار می دهد و امیدوار است که این کار، گامی باشد به سوی پژوهش های جامع و همه جانبه درباره ی این مرکز علمی. فرضیه ی این تحقیق به صورت کلی، این است که: «برخی موانع برای رشد علم، در حوزه وجود دارند».
این پژوهش، تبیین مبتنی بر توصیف است؛ به این معنی که بر اساس زمینه ی نظری اتخاذ شده، اموری به عنوان موانع معرفتی رشد علم در حوزه مطرح می شوند و سپس با یک نگاه توصیفی به حوزه، این فرضیه ها مورد ارزیابی قرار می گیرند. در این توصیف و بررسی مدعا در واقعیت خارجی حوزه، بر دو چیز تکیه خواهد شد: یکی ویژگی ها، آثار و شواهد عینی موجود در حوزه، و دیگری دیدگاه های خود اندیشمندان و عالمان حوزوی درباره ی واقعیت های موجود در حوزه که بدون تردید، به دلیل آگاهی عمیق شان از درون نهاد علمی حوزه، واقعیت های نهفته ای را برای ما آشکار می سازند.
نکته ی مهم، که در این پژوهش باید بدان توجه داشت، این است که در این جا اثبات رابطه یا نفی آن در میان دو یا چند پدیده، مورد نظر نیست. اموری که به عنوان موانع رشد علم معرفی می شوند، نقش و تأثیرشان بر جلوگیری از رشد علم، مسلم فرض شده است و تنها وجودشان در نظام علمی حوزه مورد بررسی قرار می گیرد، گرچه درباره ی هر کدام، اصل تأثیرگذاری و سازوکار آن نیز تا حدی روشن خواهد شد. به تعبیر دیگر، این پژوهش، تا حدّ زیادی روش تفهّمی دارد. در روش «تفهّمی»، هدف از پژوهش کشف قوانین عام و ثابت نیست، بلکه هدف شناخت پدیده ی فرهنگی و اجتماعی به عنوان یک پدیده ی منحصر به فرد تاریخی است. نکته ی در خور توجه این که روش «تفهّمی» نیز برای رسیدن به هدف خود، از نظریات و مفاهیم کلی استفاده می برد؛ ولی آن ها را ابزارهای تحقیق تلقّی می کند؛ ابزاری برای درک و مقایسه با واقعیت ها. (7)

موانع معرفتی رشد علم در حوزه
 

منظور از «موانع معرفتی»، باورها، ارزش ها و رویکردهایی است که در اندیشه ها نهادینه شده و مانع رشد علم گردیده اند. از ویژگی امور معرفتی، ذهنی بودن و نانوشته بودن آن هاست. به همین دلیل، وجود این گونه موانع در یک جامعه ی علمی، در عین حال که تأثیری جدّی و عمیق بر مسائل علمی می گذارند، هیچ گاه به صورت یک قانون و برنامه، عینیت خارجی پیدا نمی کنند و طبعاً شناخت آن ها نیز دشوارتر است و تنها از راه آثار، بازتاب های بیرونی و پیامدها قابل شناسایی اند. اما چه موانعی از این سنخ، احتمالاً در نهاد علمی حوزه وجود دارند یا وجود داشته اند؟
برخی نویسندگان امور ذیل را مطرح کرده اند:
- هدف اصلی حوزه پرورش مجتهد است.
- هدف اجتهاد، بیش تر متوجه بررسی احکام فرعی و فردی مسلمانان است.
- علوم اصلی مورد نیاز برای رسیدن به اجتهاد فقه و اصول است. ادبیات عرب، رجال درایه و اندکی منطق، از دیگر دانش هایی است که به عنوان مقدمه ی فقه و اصول مورد نیاز است. بنابراین، آشنایی با دیگر علوم بشری، جایگاه با اهمیتی در حوزه و اجتهاد ندارد.
- اجتهاد مطلوب و شیوه ی رسیدن به آن، همان است که در گذشته رایج بوده و از بزرگان برای ما به ارث مانده است.
- وظیفه ی اصلی حوزه و فقیهان، استنباط احکام شرعی و بیان آن است و مردم وظیفه دارند که به آنان رجوع کنند و وظایف دینی خود را بیاموزند؛ بنابراین، دخالت در امور اجتماعی و به عهده گرفتن وظایف فرهنگی و اجتماعی، جزء وظایف یک عالم دینی شمرده نمی شود.
- نتیجه ی طبیعی این ذهنیات و پیش فرض ها همان است که حوزه را تا حد زیادی از جامعه منزوی کرده است و از میان علوم اسلامی، تنها فقه و اصول، آن هم جنبه ی فردی فقه اهمیت انحصاری پیدا می کند و بر جنبه های اجتماعی فقه و اخلاق و احکام حکومتی و دیگر علوم مورد نیاز توجه لازم نمی شود. (8)
گرچه مطالب یاد شده به صورت کامل مورد پذیرش نیستند، ولی می توانند ما را به طرح برخی فرضیه ها درباره ی حوزه راهنمایی کنند. فرضیه ها و اموری که به عنوان موانع معرفتی رشد علم در حوزه در این نوشتار مطرح می شوند، جمود علمی با ابعاد گوناگون آن، فقه محوری، رویکرد فردی به فقه و کم توجهی به اهداف کلی و اساسی شریعت هستند:

1. جمود علمی
 

حقیقت جمود، نوعی محدودیت ذهنی و معرفتی و نداشتن اندیشه ی پویا و سیّال است. «جمود و تحجّر در علم» به این معناست که به برخی دستاوردها و پندارهای علمی بسنده کرد، آن ها را قطعی و نهایی فرض کنیم و بدین صورت، مسیر هر گونه تکامل و پیشرفت را مسدود نماییم. برای مثال، انسداد باب اجتهاد در تاریخ مذاهب اسلامی، یکی از مصادیق روشن جمود در علم است؛ چرا که برداشت های علمی و اجتهادی افرادی خاص، قطعی و مسلّم فرض شد و راه هر گونه تکامل و اجتهاد جدید مسدود گردید. (9)
جمود از آفات خطرناکی است که اندیشه را از پوییدن و بالیدن باز می دارد و آدمی را از بهره بردن از اندیشه های دیگران محروم می سازد و موجب انحطاط و توقّف می گردد. تهاجم فکری و فرهنگی عامل بیرونی انحطاط است و موجب التقاط می شود؛ ولی جمود، عامل درونی انحطاط است. نقطه ی مقابل جمود، اباحی گری و حدّ وسط این دو، روشن بینی و به تعبیر دیگر، عقلانیت و بصیرت است. (10) به اعتقاد شهید مطهری، بستن باب اجتهاد، هر چند در جهان اهل سنّت صورت گرفت، ولی فقه شیعه نیز از آثار نامطلوب آن در امان نماند (11) و تا حدی مانع پویایی معرفت دینی در مراکز علمی شیعه شد.
حوزه های علمیه ی ما اگر از محدودیت های مصنوعی، که خود برای خود به وجود آورده اند، خارج گردند و با استفاده از پیشرفت علوم انسانی جدید، به احیای فرهنگ کهن خود و آراستن و پیراستن آن بپردازند و آن را تکمیل نمایند و به پیش سوق دهند (که آمادگی تکامل و پیشروی را دارد)، می توانند از این انزوای حقارت آمیز علمی خارج شوند و کالاهای فرهنگی خود را در زمینه های مختلف معنوی، فلسفی، اخلاقی، حقوقی، روانی، اجتماعی، تاریخی با کمال افتخار و سربلندی به جهان دانش عرضه نمایند. (12)
جمود علمی ویژگی هایی دارد که اهمیت ندادن به نیازها و مقتضیات زمان، قداست پیدا کردن اندیشه ها و روش های گذشتگان، و اهمیت ندادن به علوم دیگر و اندیشه های دیگران از جمله ی این ویژگی هاست.

الف. بی توجهی به نیازها و دگرگونی های زمان
 

زمان و مکان نقش مهمی در تحول مسائل و پدیده ها دارند. بسیاری از موضوعات در گذشته نبودند و در نتیجه ی پیشرفت های بشر در علوم و بخصوص فناوری پدید آمدند. همچنین بسیاری از موضوعات قدیمی به دلیل گذشت زمان و تغییر مکان، از لحاظ ماهیت به موضوعاتی جدید تبدیل شده اند. طبیعی است که مسائل نو ظهور (مستحدثه) و موضوعات تحوّل یافته، احکام جدید و متناسب با خود را می طلبند و نمی توان یافته های علمی و فتاوای گذشته را درباره ی آن ها ملاک قرار داد. روشن بینی حکم می کند که مجتهد نسبت به این موضوعات، حساسیت کافی داشته باشد و احکام متناسب با آن ها را استنباط نماید، در حالی که تحجّر اقتضا دارد که مجتهد در برابر این تحوّلات و نیازهای جدید، چشم ببندد و بخواهد این مسائل را با همان فتاوای گذشته توجیه نماید. (13)
واقعیت های موجود در حوزه و دستاوردها و فراورده های علمی آن، نشان می دهند که این مراکز علمی، نه تنها به مسائل و نیازهای جهان اسلام نپرداخته، بلکه به نیازها و مسائل جدیدی که در محدوده ی کشور ایران وجود دارند نیز توجه جدّی مبذول نکرده و علم سازوار با آن را تولید نکرده است. فقدان نگره ی تاریخی به مسائل و توجه نکردن به تفاوت مقتضیات هر عصر و فاصله ی تاریخی، موجب شده است مشکلات عصر حاضر با مسائل روزگاران پیشین، کم و بیش یکسان فرض شوند و در نتیجه، مسائل و مشکلات کنونی به صورت عمیق درک نگردند. (14) در بخش ارزیابی رشد علم در حوزه، به این مطلب پرداخته شد که علم موجود در حوزه، پاسخ گوی مسائل مورد نیاز جامعه نیست. یکی از علل اصلی این مشکل، توجه نکردن به ماهیت این نیازها و تحوّلات و در نتیجه، نپرداختن بدانها و فقدان بحث علمی درباره ی آن هاست.
دفتر مقام معظم رهبری، که بیش از هر جای دیگر با مسائل نوپیدای فقهی روبه روست، برخی از این مسائل را، که پس از انقلاب به صورت جدی مطرح گردیده، ولی مورد کاوش های فقهی و بحث های اجتهادی قرار نگرفته، در کتاب حوزه و روحانیت بیان کرده است. قلمرو دخالت دولت در نظام اقتصادی، رفاه و عدالت اجتماعی، معاملات خارجی و جدید، مسائل مربوط به پول و بانک داری، ماهیت پول، نظام مالیاتی، مسائل مربوط به احتکار، روابط خارجی، و مسائل مربوط به امور فرهنگی و آموزشی، برخی از این مسائل هستند. (15)
منظور از کار فقهی درباره ی این مسائل، این است که برای تک تک این مسائل و فروعات مشابه، پرونده ی فقهی درست شود و تمام موارد و جنبه هایی که امکان دارد در گرفتن نتیجه ی فقهی دخالت داشته باشند، در آن پرونده گنجانده شوند و سپس با یک نگاه جامع و دقت عالمانه و فقیهانه مورد بررسی قرار گیرند و محصول آن به جامعه ی علمی ارائه شود؛ تا بدین صورت، این گونه مسائل، مبانی فقهی شان احراز شود و به صورت اساسی حل شوند، نه این که در پاسخ گویی به این مسائل، تنها بر اساس تمسّک به اطلاقات، عمومات و اصول عملی اکتفا گردد. (16)
شهید مطهری معتقد است: «حوادث واقعه» همان مسائل جدیدی هستند که مجتهد باید بر اساس معیارهای کلی، حکم آن ها را به دست بیاورد. ایشان با لحن انتقادی، از وضع موجود حوزه می گوید:
«تنها در مسائل کهنه و فکر شده فکر کردن و حداکثر یک علی الاقوی را تبدیل به علی الاحوط کردن و با یک علی الاحوط را تبدیل به علی الاقوی کردن، هنر نیست و این همه جار و جنجال ندارد». (17)
و نیز می گوید:
«بدون شک، ما از نظر فقه و اجتهاد، در عصر شبیه عصر شیخ طوسی زندگی می کنیم: دچار نوعی جمود و اعراض از مواجهه با مسائل مورد نیاز عصر خود هستیم. ما نمی خواهیم زحمت گام برداری در راه های نرفته را، که عصر ما پیش پای ما گذاشته، به خود بدهیم. همه ی علاقه ی ما به این است که راه های رفته را برویم و جاده های هموار و کوبیده را بپیماییم. ما ترجیح می دهیم راه هفتصد ساله ی حلّ شبهه ی ابن قبه را طی کنیم، و حال آن که امروز صدها شبهه از شبهه ی ابن قبه مهم تر و اساسی تر و وابسته به زندگی عملی خود داریم. شیخ الطائفه، بلکه شیخ الطائفه هایی برای قرن چهاردهم ضروری است که اولاً، با ضمیری روشن، نیازهای عصر خویش را درک کند؛ ثانیاً، با شجاعت عقلی و ادبی از نوع شجاعت شیخ الطائفه دست به کار شود؛ ثالثاً، از چهارچوب کتاب و سنت خارج نشود». (18)
یکی از محققان مسائل زیادی را در چندین صفحه تحت عنوان «فرضیه های فقه» مطرح می کند که به نظر ایشان، یا اصلاً به آن ها پرداخته نشده و یا کاری عمیق و فراخور درباره ی آن ها انجام نگرفته است. فقه توسعه، فقه فناوری، فقه هوانوردی، فقه دریانوردی، فقه ثروت ها و معادن بزرگ، فقه رسانه و تبلیغات برخی از این عناوین کلی هستند که ایشان برای هر یک فروعات متعددی را ذکر کرده است. (19)
به دلیل همین بی توجهی و نپرداختن حوزه به وظایف خود و مسائل مورد نیاز بود که حوزه از متن مسائل و مشکلات جامعه دور شده و در حقیقت، به نوعی انزوا مبتلا گردیده است. در حال حاضر، شکل دهی به فرهنگ عمومی را صدا و سیما به عهده دارد؛ قانون گذاری به عهده ی مجلس است؛ آموزش و تربیت را به صورت کلی (دینی و غیر دینی) باید آموزش و پرورش انجام دهد و ... در این میان، جایگاه حوزه به عنوان یک نهاد دینی و علمی مشخص نیست.
البته منظور این نیست که حوزه خودش اداره ی کشور را به عهده بگیرد و یا به یک نهاد دولتی تبدیل شود و ایفای نقش نماید؛ ولی این نهاد علمی و دینی گسترده باید در این کشور اسلامی، نقش و مسؤولیت برجسته داشته باشد و وظایف متناسب با خود را به عهده بگیرد. مهم ترین کاری که حوزه می تواند و باید به عهده بگیرد این است که دست کم، مسائل و مشکلات نظری - دینی برنامه های تربیتی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در حوزه حل شوند؛ حوزه به آن ها بپردازد و حوزه مرجع شناخت و حلّ این گونه مسائل دانسته شود. این امر زمانی ممکن است که حوزه توانایی و آمادگی لازم را در خود ایجاد کند.

پی نوشت ها :
 

1. جامعه شناسی معرفت و علم، دیوید گلوور و دیگران، ترجمه ی شاپور بهیان و دیگران/ 72، سمت، تهران، 1382.
2. جامعه شناسی رشد و افول علم در ایران، سید محمدامین قانعی راد / 135، مدینه، تهران 1379؛ جامعه شناسی معرفت و علم، دیوید گلوور/ 75.
3. جامعه شناسی رشد و افول علم در ایران/ 137.
4. همان/ 138.
5. همان/ 140.
6. جامعه شناسی معرفت و علم، دیوید گلوور و دیگران/ 83.
7. جامعه شناسی رشد و افول علم در ایران، سید محمدامین قانعی راد/ 182.
8. حوزه ی امروز و وظایف آن؛ تأمٌلی در نظام آموزشی حوزه (مجموعه مقالات)/ 261، مرکز مطلاعات و تحقیقات اسلامی، پژوهشگاه 1375.
9. التقاط و تحجر از دیدگاه شهید مطهری؛ محسن آژینی/ 114، سازمان تبلیغات اسلامی 1369.
10. خمود و جمود، محمد اسفندیاری/ 61، صحیفه ی خرد، قم، 1382.
11. التقاط و تحجر از دیدگاه شهید مطهری، محسن آژینی/ 159.
12. پیرامون جمهوری اسلامی، شهید مرتضی مطهری /34، صدرا، 1372.
13. التقاط و تحجر از دیدگاه شهید مطهری/ 159.
14. نقد گفتمان دینی، نصر حامد ابوزید، ترجمه ی یوسفی اشکوری و محمد جواهر کلام /106، یادآوران، تهران، 1383.
15. حوزه و روحانیت در آیینه ی رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج 2/ 256-265.
16. همان / 266.
17. التقاط و تحجر از دیدگاه شهید مطهری، محسن آژینی/ 160.
18. مجموعه آثار، شهید مرتضی مطهری، ج 20/ 143، صدرا.
19. اجتهاد موجود و اجتهاد مطلوب، صادق رشاد، چاپ شده در پژوهش و حوزه 55/12-85.
 

منبع: کتاب حوزه شماره 150
ادامه دارد ....
ae
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان