پیامبر آخرین باری که از غار حرا پایین میآمد، از سنگینی رسالت عظیم نبوّت و جذبه عشق الهی بر خود میلرزید، جبرییل امین بر او نازل شده بود و خبر از مسؤولیتی بزرگ داده بود که تنها او شایسته آن بود.
احبار و رهبان بارها خصوصیات حضرت محمّد(ص) را برای عامه مردم خوانده بودند، چهرهزیبای حضرت را تورات به خوبی ترسیم کرده بود و نوید ظهور حضرتش را داده بود، مردم نیز مشتاقانه در انتظار او بودند.
اوصاف آن حضرت در تورات بدین شرح آمده بود که:وی مردی است نیک صورت، مشکین موی، سیاه چشم و دارای موهای مجعد و پیچیده.
گروهی از یهودیان که آن اوصاف را شنیده بودند، وقتی حضرت را مشاهده کردند، گفتند: حتماً این همان پیامبری است که اوصاف او در تورات آمده است. از این رو نزد علما و دانشمندان خود آمدند و گفتند:آیا این همان پیامبر آخر الزمان است که مبعوث شده است؟
احبار که بساط خویش را در خطر میدیدند، به انکار این موضوع پرداخته و گفتند: حاشا که این شخص، پیامبر باشد و به تحریف و دستنوشتههای خود به نام تورات دست زدند و جای اوراق قبلی اوصاف دیگری را درج کردند و نوشتند:پیامبر اسلام مردی است کوتاه قامت، زشت صورت، کبود چشم و سرخ موی.
اینان این دست نوشتهها را به جای تورات و کلام خدا به آنان تحمیل میکردند و بدینسان آنان را گمراه میساختند و در واقع آنچه خود میپنداشتند به نام دین به مردم عرضه میکردند.
بدین سبب بود که خداوند متعال این آیه عظیم را نازل فرمود:«فویل للّذین یکتبون الکتاب بأیدیهم ثمّیقولون هذا من عنداللّه لیشتروا به ثمناًقلیلاً فویل لهم ممّا کتبت أیدیهم وویللهم ممّا یکسبون؛ پس وای بر آنها که مطالبی با دست خود مینویسند. سپس میگویند:از طرف خداست، تا به بهای کمی آن را بفروشند. وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند، و وای بر آنها از آنچه از این راه به دست میآورند». (سورهبقره، آیه79)
مفسّران گفتهاند: که علمای یهود همه ساله مستمری و رشوه دریافت میکردند تا امت خویش را از رسول اکرم برگردانند و آن اوصافی که در تورات آمده بود وارونه کنند و اوصاف دیگری را جایگزین آن کنند و آنچه خود ساختهاند، به نام دین به مردم القا کنند و اینان با دریافت آن مستمری چنین کردند و عده بسیاری را از پیروی رسولاللّه باز داشتند.
برخی از مفسّران نیز گفتهاند: گرچه این آیه شریفه در شأن یهود نازل شده است، ولی شامل تمام افرادی که دین و احکام خدا را دچار تبدیل و تغییر، یا زیاده و نقصان نمایند نیز میشود و آنان را نیز بر حذر میدارد که دین خدا را به بهایی اندک و به مال دنیا و جاه و مقام نفروشند و آنچه را خداوند نفرموده است به نام دین او به مردم معرفی نکنند و خود را متولیان دین ندانند.
امام حسن عسگری(ع) فرمودند:این آیه درباره قوم یهود نازل شده است. سپس فرمودند:مردی به امام صادق(ع) عرض کرد:با اینکه یهودیان تنها از طریق علمایشان از کتاب آسمانی تورات اطلاع حاصل میکردند، چگونه خداوند آنانرا به تقلید و قبول کردن از علما نکوهش کرده است؟مگر یهودیان همچون امت ما نبودند که از علما تقلید میکردند؟
امام صادق(ع) فرمودند: میان پیروان ما و یهودیان از یک جهت برابری وجود دارد و از جهت دیگر فرق. اما برابری بدان جهت است که خدا پیروان ما را به سبب تقلیدشان نکوهش کرده است، همانگونه که یهودیان را نکوهش کرده است. (مقصود تقلید اصطلاحی در احکام فرعی شرعی نیست) امّا فرق بدان جهت است که یهودیان با اینکه از دروغگویی آشکار و حرامخواری و رشوهگیری علمای خود و دست بردن آنان در احکام خدا باخبر بودند و یقین داشتند که هر کس چنین باشد فاسق است و شایسته نیست که واسطه میان خالق و خلق یا پیامبر خدا و خلق باشد، باز از اینگونه عالمان تقلید و پیروی کردند، پیروان ما نیز اگر از علمای خود فسق آشکار و تعصب نابجا و توجه به دنیا و امور حرام مشاهده کنند و باز هم به تبعیت از ایشان ادامه دهند، آنان نیز همچون قوم یهوداند که خدا ایشان را به سبب پیروی کردن از عالمان فاسق مذمت کرده است. اما آن کس از علما که پاسدار نفس و حافظ دین و مخالف با هوای خود و فرمانبردار امر خدا باشد، بر مردم واجب است که از او تقلید کنند و این جز در برخی از فقیهان شیعه، نه همه آنان،نیست. پس هر کس از علما مرتکب کارهای زشت و قبیح شود و به راهی رود که دیگر فقیهان فاسد رفتند، از او چیزی را که از ما نقل میکند، نپذیرید و حرمتی برایش قائل نباشید…
(الحیاة، ج2، ص303)
نمونههای بسیار روشنی از این دسته عالمان در تاریخ اسلام دیده میشود، دین به دنیافروشانی که در مقابل علی(ع) ایستادند و مردم را به گواهی کشاندند، آنان که معاویه را خلیفه مسلمانان دانستند و در کنار مظلومیتهای امام حسن مجتبی(ع) سکوت کردند و آنان که مردم را به جنگ با امام حسین(ع) فرا خواندند و به شهادت مظلومانه آن حضرت تن دادند و بالاخره تمامی آنان که در عصرهای گوناگون به ویژه عصر امامان همام در مقابل ائمه ایستادند و عالمان حکومت شدند و به توجیه ظلمها، جسارتها و خیانتهای حاکمان نشستند و مردم را از مکتب سرشار اهل بیت دور نگهداشتند و آنان که در طول سالیان متمادی تاریخ اسلام ـبعد از غیبت امام زمان(ع)ـ توجیهگر حاکمان زمان خویش بودند، همه و همه حکایت از خیانت آنان دارد و بازگو کردن تمامی آنها اوراق بیشماری را میطلبد، که در این مختصر به همین مقدار بسنده میکنیم.
ارسال توسط کاربر : sm1372
/ن