چکیده
پژوهش حاضر (1) .روند هتک حرمت و تخریب مساجد فلسطین به دست رژیم صهیونیستی را از سال 1948 م به بعد بیان میکند. سپس از دستاندازی مقامات اسرائیلی بر بسیاری از مساجد و ساختمانهای وقفی دیگر سخن میگوید. این دستاندازی با هدف تغییر کاربری و یا تخریب آنها، از سوی نهادهای صهیونیستی و شهرکهای یهودینشین صورت گرفته و میگیرد. بخش بعدی پژوهش نمونههایی مستند از موارد تجاوزات رژیم صهیونیستی به مساجد موجود در شهرها و مناطق فلسطینی را ارائه میکند. این مساجد و اماکن مذهبی به ترتیب جغرافیایی از شمال و ساحل دریای مدیترانه تا وسط فلسطین اشغالی و نهایتاً منطقة نقب در جنوب این کشور فهرست شده است.
این مقاله دربارة برخی مساجد به تفصیل سخن میگوید؛ چرا که نماد روشنی از چالش تلخ کنونی میان عربهای داخل فلسطین اشغالی و رژیم صهیونیستی است. چالشی در راستای دفاع از هویت عربی ـ اسلامی فلسطین که آزادسازی املاک اوقاف اسلامی پیروزی مهمی در این عرصه به شمار میرود.
مقدمه
در راستای تلاشهای صهیونیستی که از سال 1948م با هدف از بین بردن هویت اسلامی و عربی مناطق اشغالی فلسطین صورت گرفته است، مساجد فلسطین اشغالی که نماد حضور عربهای مسلمان و اصالت آنان در سرزمینشان است، به شکلهای مختلف هتک حرمت شدهاند، حال آنکه این بناها نه فقط به خاطر مکان عبادت بودنشان دارای اهمیتند که به سبب وقفی و تاریخی بودنشان نیز باید از گزند تغییرات مصون بمانند.
1- اطلاعات اجمالی از تخریبها
متن=در خلال جنگ 1948م، مساجد فلسطین هدف هجوم و تخریب صهیونیستها قرار گرفت و بر اثر بمباران توپخانه و عملیات انفجاری، به دهها باب از آنها در شهرها و روستاهای فلسطین خسارات سنگین وارد شد. امری که نشاندهندة کینة صهیونیستها از نمادهای اسلامی این سرزمین است (2)
..
روند تخریب عبادتگاههای اسلامی که از حملات 1948 در امان مانده بودند، در سالهای بعد ادامه یافت. در نتیجه از 313 مسجد واقع در منطقة تحت تصرف رژیم صهیونیستی، تنها حدود 200 باب سالم ماند (3) .
مقامات صهیونیستی با محو خرابههای باقیمانده از روستاهای عربیِ ویران، این روستاها را به طور کامل از میان برداشتند، به طوری که تا ماه تشرین ثانی/نوامبر 1953م، 161 روستای عربی، به طور کامل از صفحة روزگار محو شد (4) .
با فرارسیدن نیمة نخست دهة شصت، صهیونیستها آخرین مرحله از پاکسازی مناطق اشغالی را با شعار »پاککردن مناظر طبیعی اسرائیل« آغاز کردند و آنچه از نشانههای آن روستاها و شهرها و به قول آنها »صحنههای ناهنجار« باقیمانده بود، کاملاً از بین بردند (5) .
روزنامههای صهیونیستی در تابستان 1965 از سلسله اقداماتی برای محو روستاهای عربی پرده برداشتند که با هدف از بین بردن هر گونه نشانة عربیت سرزمینهای اشغالی صورت میگیرد. این اقدامات تحت پوشش پروژههای زیباسازی برای جلب جهانگردان بود. در این خصوص روزنامة هاآرتص در 13/8/1965 نوشت: »دائرة أراضی إسرائیل« تصمیم گرفته است بقایای همة روستاهای عربی متروک در سراسر کشور را از بین ببرد.
این کار البته شاید سبب دیگری هم داشت و آن اینکه شمار کسانی که از روستاهای خود کوچ دادهشدهند و در دیگر نقاط اسرائیل سکنی گزیدهاند بسیار است و بیشینة آنها با دیدن روستاهای سابق و منازل مسکونیشان که از دسترسشان به دور است اندوهگین میشوند و حسرت آن را میخوردند. این امر سبب شده که مقامات اسرائیلی معتقد شوند با از بین بردن این روستاها، صاحبان اصلی دیگر به یاد آنها نخواهند افتاد (6) .
باز روزنامة ها آرتص در 6/9/1966م اخباری را در همین موضوع منتشر کرد. این روزنامه در مقالهای با عنوان »تداوم انهدام روستاهای متروک« نوشت: انهدام این روستاها که در سال 1965 متوقف شد، دوباره از سر گرفته شده است؛ از این روست که روستای روبین نبی در نزدیکی مرزهای لبنان تخریب و ساختمانهای آن نیز با بلدوزر صاف شد.
در آن روزها، پس از نشر این مطالب، عضو عربی کنیسه/پارلمان اسرائیل »توفیق طوبی« پرسشهایی را خطاب به نخستوزیر وقت اسرائیل لیفی اِشکول دربارة گزارش این روزنامه مطرح ساخت. پرسشها این بود:
آیا نخست وزیر از تصمیم مدیر »دائرة أراضی إسرائیل« مبنی بر منهدم کردن روستاهای عربیِ متروک و سپس صاف کردن آنها به گونهای که هیچ اثری از آنها باقی نماند، آگاه است؟!
ـ وجود این روستاهای مهجور و نیز خانههای آنها چه زیانی دارد که چنین تصمیمی برای محو کلی آنها گرفته شده است؟!
ـ آیا نخستوزیر آمادگی دارد در این تصمیم مدیر »دائرة أراضی إسرائیل« بازنگری کرده، آن را لغو کند و از محو روستاهای عربی متروک جلوگیری کند؟!
پس از طرح این پرسشها و به طور دقیق در 6/2/1967، اشکول چنین پاسخ گفت: هیچ هدف سیاسی در پشت سیاست محو منازل متروک در روستاها وجود ندارد؛ بهویژه آنکه ما از اماکن مقدس نگهداری میکنیم. و اما در خصوص سه پرسش فوق:
پرسش نخست: بله.
پرسش دوم: این مسئله با سیاست توسعه و احیای خرابیها که هر دولتی آن را در پیش میگیرد در تضاد است.
پرسش سوم: پاسخ منفی است (7) .
2- دستاندازیها و تجاوزات
با تسلط مقامات صهیونیستی بر سرزمینها و املاک وابسته به اوقاف اسلامی در فلسطین، مساجد بیشماری به دستگاههای مختلف واگذار شد و آنان نیز با تغییر کاربری، از این ساختمانها برای فعالیتهای خود استفاده کردند؛ و البته به آنها بیحرمتیها شد. بسیاری از آنها را ساکنان یهودی و سازمانهای صهیونیستی به عنوان رستوران، مشروبفروشی، کاباره، موزه، اماکن سیاحتی، کنیسه، آغل حیوانات و... مورد استفاده قراردادند. در پارهای موارد نیز ساختمانهای مساجد متروک مکانهایی برای بزهکاران یهودی شد.
بر اساس آمارهای میرون بنفنیستی (معاون سابق شهردار قدس اشغالی و مسؤول پژوهشهای مربوط به فلسطین) دست کم 90 مکان اسلامی در کشور، بعد از برپایی رژیم صهیونیستی در سال 1948 بلا استفاده ماند یا تغییر کاربری یافت (8) .
بر اساس تحقیق شیخ کامل ریّان رئیس جمعیة الأقصی لرعایة الأوقاف الإسلامیة(9) . اسرائیل تاکنون بر 000ر600ر1 دُونُم (10) . از املاک وقفی دست انداخته، 1200 مسجد را منهدم کرده، 50 مسجد را به کنیسه تبدیل کرده و 50 مکان اسلامی را با تغییر نام آنها به عبادتگاههای یهودیان متعصب اختصاص داده است. به عنوان مثال، مسجد شیخ سمعان در نزدیکی قَلقیلِیَه **زیرنویس=از شهرهای کرانة باختری رود اردن که اکنون زیر نظر حکومت خودگردان فلسطین اداره میشود. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: www.4qalqilia.ps (مترجم).. امروزه به کنیسة شمعون بن یعقوب (11) . تغییر نام داده و شناخته میشود (12) .
خلاصه آنکه وضعیت اماکن مقدس اسلامی در فلسطین وضعیتی نگرانکننده و تأسفبار یافته است؛ به گونهای که میتوان گفت: عملیات ترور این اماکن به معنای واقعی خود، بهویژه پس از اعلان جنگ مقامات صهیونیستی بر ضد این اماکن و دارایی خود دانستن آنها، نیز جدال با عربهای فلسطینیِ ساکن فلسطین اشغالی و از بین بردن دینشان با جدّیّت دنبال میشود.
روشن است که این جنگ صهیونیستی در راستای روند یهودیسازی فلسطین صورت میگیرد. روندی که سبب کوچاندن شهروندان اصلی عرب از سرزمینهای خود و جایگزین کردن یهودیان مهاجر شده است.
نیازی هم به گفتن نیست که پس از کوچاندن این شهروندان، روند دستاندازی بر اوقاف و در ضمن آن عبادتگاهها و مساجد به طور خودکار صورت میگیرد.
قابل توجه آنکه بیشتر مساجد باقیمانده، در »نقشة کلان اماکن مقدس فلسطین« گنجانده نشدهاند. این مساجد پس از تعمیر و از بین بردن همة آثار دینی ـ اسلامی، به عبادتگاههای یهودی و مسیحی تبدیل میشود. طبیعی است که مندرج نکردن این مساجد در »نقشة کلان« سبب رسمیتنیافتن آنها شده، مانع از آن میگردد که مسلمانان بتوانند آنها را ترمیم کنند.
به هر حال، در راستای ارائة تصویری از وضعیت گذشته و کنونی اماکن مذهبی مسلمانان و مساجد در فلسطین اشغالی و نیز آسیبهایی که به هر کدام وارد شده است، در این مقاله بر روی برخی از شهرها و روستاها تمرکز شده است. تذکر این نکته هم ضروری است که تمام روستاهایی که صهیونیستها منهدم کردند، دارای مساجد کوچکی از دورانهای مختلف بوده که همة آنها از بین رفته و در این پژوهش از آنها یاد نشده است.
شهرها و روستاها
1ـ صَفَد
پیش از سال 1948 در بیش از 15 مسجد این شهر (13).نماز برپا میشد، اما پس از افتادن این شهر در چنگال اشغالگران صهیونیست، روند یهودیسازی گستردة آن شکل گرفت و شهری کاملاً یهودی شد؛ زیرا تمام عربهای ساکن آن کوچانده شدند و صهیونیستها بر مساجد و خانهها و اراضی آن چنگ انداختند. از آن به بعد در هیچ یک از این 15 مسجد نمازی برگزار نشد که هیچ، همگی در اختیار یهودیان قرار گرفت. اینک فهرستی از این مساجد و خساراتی که بدان وارد شد ذکر میگردد:
الف. الجامع الأحمر (مسجد جامع سرخ): نام این مسجد به سبب سنگ قرمز صیقلی تعبیهشده در آن است. ملک ظاهر بَیبَرس (14) در سال 674ق/1275م آن را بنا نهاد از این رو »جامع الظاهر بیبرس« هم نامیده شده است. این مسجد دار العلم اصلی شهر بود. سفرنامهنویس ترک »اولیا چلپی« در برابر عظمت این مسجد حیران شده بود. وی در سفرنامهاش گفته است که پوشش بیرونی گنبد مسجد و سر منارهها از سرب است. ساختمان این مسجد تا سال 1948 نسبتاً سالم مانده بود که بعد از آن صهیونیستها با ترمیم آن، مسجد را به کنیسة یهودی تبدیل کردند و همة آثار دینی و اسلامی بارز آن از بین رفت؛ به گونهای که یهودیان میپندارند از قدیم کنیسه بوده است!
ـ الجامع الجوکنداری: این مسجد در حارة الأکراد واقع شده و از مساجد مملوکی قدیمی است. این مسجد بعد از جنگ 1948 تخریب شد.
ـ الجامع الیونسی(معروف به الجامع الکبیر یا جامع دار الحکومه یا جامع السوق): بزرگترین مسجد صفد بوده است. در اواخر دورة عثمانی به سال 1318ق/1900م ساخته شد و اکنون صهیونیستها آن را به موزه ـ گالری تبدیل کرده، در آن مجسمه و تابلوهای نقاشی به نمایش گذاشته میشود و جهانگردان و هنرمندان از آن بازدید میکنند. در نوشتههای صهیونیستی با تحریف پیشینة مسجد، آن را ساختمانی قدیمی ذکر کردهاند.
ـ جامع الصواوین )معروف به جامع الشیخ عیسی یا جامع السُّوَیقَه(: از مساجد قدیمی صفد که صهیونیستها آن را منهدم کردند و تنها یک منارة آن را باقی گذاشتند.
ـ جامع الشیخ نعمه (در نزدیکی قصر حاکم عثمانی در سوق السلطان): ساختمانی مربعشکل که هر ضلع آن تقریباً 15 متر طول دارد. گنبدی عالی دارد و در آن نماز جمعه برگزار میشده است. دیوارهای آن پوشیده از مرمر و کاشی است. این مسجد را حاج یاقوت بن عبد الله در سال 984م/1576م بنا نهاد. این شیخ نعمت که مسجد منسوب به اوست در بیرون ورودی جنوبی مسجد مدفون است. اکنون صهیونیستها آن را با تغییر کاربری به یهودیها سپردهاند.
ـ جامع الأمیر فیروز: در سدة هشتم پیش از سال 727ق/1326م به دستور امیر نجم الدین فیروز یکی از امرای نقارهخانة صفد تأسیس شد. موقوفات زیادی هم داشت، ولی صهیونیستها آن را منهدم کردند.
ـ مساجد دیگر که در صفد منهدم شدند یا کاربری دیگر پیدا کردند:
جامع سیدنا یعقوب که به جامع الشعرة الشریفه نیز معروف است. جامع الغار که تبدیل به کنیسه شد. جامع خفاجه که به جامع حارة الجورة هم معروف بود و در ورودی شهر قرار داشت. این مسجد نیز به کنیسه تبدیل شد. الجامع المعلق نزدیک جامع الشیخ نعمه. الجامع الأنسی که به جامع الشهداء، جامع الأربعین و أثر طه نیز معروف بود و در غرب صفد قرار داشت. جامع الحمام العنبری که الظاهر بَیبَرس در سال 674ق/1276م آن را ساخت. جامع ابن ابی الخیر که بانی آن یکی از ساکنان صفد در سدة هشتم هجری بود. جامع امیر احمد بن علی بن صبح کردی دمشقی که در سال 753ق/1352م بنا شده بود. مسجد مقام یعقوب که به کنیسه تبدیل شد. مسجد قلعه که به ساختمانهای شهرداری تغییر کاربری یافت.
ـ مسجد سویقه: این مسجد که در یکی از ورودیهای شهر صفد واقع بود برای احداث یک خیابان اصلی تخریب شد و تنها منارة آن باقی ماند. این مناره را هم یکی از یهودیان متعصب بیش از سه بار قصد داشت تخریب کند که »مؤسسة الأقصی لإعمار المقدسات الإسلامیة« مانع از آن شد و نگهبان شب برای آن تعیین کرد. نگهبان، شبی هم یک یهودی متعصب به نام جبرئیل مارزیل را بازداشت کرد که با در دست داشتن وسایل تخریب قصد منهدم کردن مناره را داشت. وی به پلیس تحویل شد، اما پلیس او را آزاد کرد و پرونده را هم مختومه کرد. مؤسسه درخواست تجدیدنظری را ارائه کرد، اما در 3/1/2001م از دادستانی صفد ابلاغیهای به مؤسسه رسید مبنی بر آنکه تجدیدنظر پذیرفته نیست.
برخی از مساجد روستاهای تابعة شهر صفد
مسجد عین الزیتون: این مسجد دو طبقه با مساحت 2340 متر مربع در روستای عین الزیتون در یک کیلومتر و نیمی صفد واقع شده است. در سال 1948م اهالی این روستا مجبور به ترک خانههای خود شدند. سپس طبقة اول مسجد به آغل حیوانات تبدیل شد و طبقة دوم هم مکان آلات و ابزار کشاورزی (15) . در سالگرد پنجاه و ششم جنگ 1948، »مؤسسة الأقصی« خبردار شد که به مسجد تعرض جدیدی شده است. برخی از اعضای مؤسسه و کادر مهندسی آن سریعاً به این روستا رفتند تا مسجد را از نزدیک ببینند. آنان دیدند که تجاوزکاران اسرائیلی بار دیگر حرمت این مسجد را هتک کردهاند. بدین صورت که یک کشاورز اسرائیلی چند آغل و کاهدان جدید ساخته و به این هم اکتفا نکردهاند و برخی از یهودیان آخرین بقایای منبر مسجد را خراب کرده، سنگ ویژهای را که بر آن اسم مسجد و تاریخ ساخت آن حک شده بود درآوردهاند و در جای جای دیوارهای بیرونی مسجد نوشتههایی عبری حک کردهاند (16) .
ـ دو مسجد متروک در روستای جُبّ یوسف. بر روی این روستا کیبوتس/شهرک یهودینشین عمیعاد بنا شده است.
ـ مسجدی در روستای الخالصه که شهرک یهودینشین کَریات شَمونه بنا شده، و اکنون مسجد به موزة این شهرک تبدیل شده است (17)..
2ـ طبریه
در راستای اقدامات یهودیسازی که شهر طبریه (18)..را هم شامل شده است، همة ساکنان عرب این شهر در جنگ سال 1948م کوچانده شدند و مساجد این شهر نیز یا تخریب شدند و یا تغییر کاربری یافتند. برخی از مهمترین مساجد این شهر عبارت است از:
ـ الجامع الکبیر(مسجد بزرگ جامع): این مسجد را ظاهر العمر الزیدانی یکی از مسلمانانی که در سدة دوازدهم هجری با اشغالگران عثمانی مبارزه کرد و علیه آنان قیام نمود، به سال 1156ق/1743م بنا کرده است. این مسجد به الجامع الزیدانی یا الجامع الفوقانی نیز معروف است. در محلة شمالی طبریه واقع است و تا امروزه نیز پابرجاست، اما مقامات صهیونیستی با بستن درِ آن نه اجازه میدهند در آنجا نماز برگزار شود و نه مسجد تعمیر گردد (19)
1- (20)..
ـ جامع الجسر: در محلة جنوبی شهر . این مسجد بنایی قدیمی است که در سال 1280ق/1863م تجدید بنا شد و اکنون صهیونیستها آن را به موزة شهر تبدیل کردهاند (21) .
ـ مسجد البحر: شهرداری طبریه این مسجد را برای تبدیل آن به موزه تعمیر کرد، ولی افتتاح نشد و متروک گذاشته شد. روز 6/2/2000م یک یهودی آن را به آتش کشید. شهرداری اقدامی برای تعمیر آن نکرد و آن را بسته نگه داشت و از نزدیکی مسلمانان به آن جلوگیری کرد (22)..
به گفتة مدیر »جمعیة الأقصی« با تصمیم دادگاه طبریه یک معتاد در این مسجد سکونت گزید. وی اقدام به آلوده کردن مسجد کرد و در وسط روز آن را آتش زد. پلیس در گزارش خود وی را دیوانه خواند (23) . سپس »جمعیة الأقصی« از این مسجد بازدید کرد و پس از آنکه فهمید یک معتاد در این مسجد سکونت دارد و مدعی است که بنا بر تصمیم دادگاه طبریه در آنجا اقامت دارد، نامهای به شهرداری طبریه و وزیر ادیان اسرائیل نوشت و خواستار طرد این شخص از مسجد شد؛ چرا که وی مسجد را به مرکزی برای مصرف مواد و مشروبات الکلی کرده است. همچنین شکایتی را هم به پلیس طبریه تسلیم کرد (24) . به دنبال این واقعه، بسیاری از مسلمانان شمال و مرکز فلسطین به این مکان آمدند و اصلاحاتی را در مسجد انجام دادند. اما یک هفته بعد دیدند درهای ساختمان با سنگ مسدود شده و بر روی پشتبام آن هم نردههای آهنی گذاشته شده است. از این رو مجبور شدند نماز جمعه را در خیابان برپا کنند (25) .
در 18/3/2000م میان مسلمانان و یهودیان در طبریه درگیری شدیدی رخ داد. این درگیری به دنبال اجازة مقامات دولتی به مسلمانان برای برپایی نماز در زمینهای موسوم به »زمینهای دولتی« و مخالفت ساکنان یهودی طبریه با این تصمیم رخ داد. بعدها هم برخی از یهودیان با پرکردن مسجد از تایر ماشین، آن را به آتش کشیدند (26) .
ـ مسجد العمری: یکی از ساکنان یهودی شهر طبریه در حزیران/ژوئن 2004م در حالی که پارچهای آغشته به بنزین در دست داشت به سوی مسجد آمد و فریاد زد: »این مسجد را به آتش خواهم کشید. نمیخواهم عرب و مسلمانی را جلو چشمانم ببینم. همهشان را میسوزانم«. این مسجد بیچاره را چند رهگذر و دوستان این شخص نجات دادند. آنها به دنبال او دویدند و قبل از آنکه مقصود خود را پیاده کند از مسجد بیرونش آوردند. عبدالمالک دهامشه نمایندة این شهر از نخست وزیر آریل شارون در خصوص تلاش برای به آتش کشیدن مسجد العمری و اقدامات مخرب پیش از آن و مسجد البحر سؤال کرد، اما این پرسش وی هم مانند بقیة پرسشها بیپاسخ ماند؛ یعنی آنکه مقامات رژیم صهیونیستی نیز با این گونه اقدامات موافقند (27) .
ـ مسجد اصلی شهر: بر گرداگرد آن مجتمع تجاری و تفریحی یهودی بزرگی ساخته شد تا از انظار پنهان بماند و در زمان مناسب تخریب شود. در همین مجتمع یکی از یهودیان یک باب مشروبفروشی باز کرد و اسم آن را »بار همسجد« گذاشت، ولی در برابر اعتراض مسلمانان، نام آن تغییر یافت (28) .
از مساجد روستاهای تابعة طبریه که مورد تجاوز قرار گرفتهاند میتوان از مسجد روستای حِطّین نام برد. »دائرة أراضی إسرائیل« بر این مسجد دست گذاشت که به سبب تخریبهای وارد بر آن و اجازه ندادن برای استفاده از مسجد، تنها چند دیوار از آن باقی مانده است. منبر این مسجد را نیز از بین بردند و دیگر چیزی که نشانگر هویت مسجد باشد وجود ندارد. خود فضای مسجد هم آغل گاوهای ساکنان شهرک یهودینشین مجاور حِطّین یعنی »کَفَر زیتیم« شده است. مسلمانان در سال 1991م تصمیم به ترمیم آن گرفتند، اما مقامات، به بهانة آنکه مسجد در یک محوطة ممنوعة نظامی واقع شده، مانع از آن شدند (29) .
3ـ بیسان
مسجد الفاروقی: تاریخ ساخت این مسجد ـ چنانکه ابوالحسن علی بن ابی بکر هروی (متوفی 611ق/1214م) در سفرنامة خویش با عنوان الإشارات إلی معرفة الزیارات آورده است ـ به دورة خلیفة دوم عمر بن خطاب بازمیگردد. از این رو آن را »فاروقی« مینامند. یک کتیبة سنگی بر بالای محراب مسجد نشان میدهد که مسجد در سال 190هـ (806م) تعمیر شده است. در سال 1882م هم به دستور سلطان عبدالحمید ثانی تجدید بنا شد. در محراب مسجد نوشتههایی از دورة عثمانی نیز وجود دارد. در دوران قیمومیت بریتانیا بر فلسطین، »المجلس الإسلامی الأعلی« چندین بار این مسجد را بازسازی کرد.
پس از شکست فلسطینیان و کوچ اجباری اهالی بیسان، به ساحت این مسجد چندین بار تعرض شد. بار نخست اقدام شهرداری بیسان در تبدیل این مسجد به موزه بود که از سال 1949 تا 1986 به عنوان موزه استفاده میشد. در این سال بر اثر عدم اهتمام به تعمیر آن، مسجد دیگر مکان مناسبی برای موزه نبود؛ از این رو به مخزن آثار باستانی کشفشده در بیسان تبدیل شد که سازمان میراث باستانی و »الجامعة العبریة« به عنوان ناظر آن مشخص شدند و هزاران کارتون از آثار باستانی کشفشده در بیسان (30) .در آنجا نگهداری میشد.
در 10/3/2004م دستان جنایتکار این مسجد را به آتش کشید که بر اثر آن، سقف مسجد فروریخت. وجود کارتونهای متعدد هم در گسترش آتش بیتأثیر نبود. »جمعیة الأقصی لرعایة الأوقاف و المقدسات الإسلامیة« بیانیهای در این خصوص صادر کرد که در آن آمده است: »وضعیت مسجد "فاروقی" در بیسان نماد وضعیت کنونی مقدسات ما و بهویژه مساجد ماست. تبدیل مسجد به موزه یا مخزن، هتک حرمت آشکار به مقدسات و احساسات مسلمانان است. فاجعه به این محدود نمیشود، که مقامات محلی مانع آن میشوند که مسلمانان به ترمیم مساجد خود اقدام کنند. آنچه واقعاً تأسفآور است انکار هویت ساختمانهای اسلامی توسط شهرداری بیسان، میراث باستانی و الجامعة العبریة است؛ چرا که در بیانیة صادره از سوی مقامات محلی دربارة واقعة آتشسوزی، هیچ اشارهای نشده که این ساختمان مسجد بوده است، بلکه آن را ساختمانی تاریخی مربوط به قرن هشتم میلادی میدانند. این نادیده گرفتن حافظة زمین و انسان از نظر بیاحترامی، کمتر از تعرض فیزیکی به مسجد و اهمال در تعمیر آن نیست«.
»مؤسسة الأقصی« نیز طی نامهای شدیداللهجه به شخصیتهای معروف دولت اسرائیل از جمله رئیس جمهور موشه کتساف، نخست وزیر آریل شارون و رئیس کنیسه/پارلمان روبی رفلین به اقدام گروهی از یهودیان تندرو در آتشزدن مسجد »فاروقی« اعتراض کرد. همچنین این مؤسسه با ارسال نامهای به حاکمان شرع کشور، اعضای دادگاه استیناف )و در رأس آنها رئیس دادگاه قاضی احمد ناطور( و همة اعضای کنیسة عرب به شرح حادثة آتشسوزی در مسجد فاروقی پرداخته، تاریخچهای از مسجد و اهمیت آن را از نظر تاریخی بیان کرد. »مؤسسة الأقصی« از حاکمان شرع و اعضای کنیسه خواست که به همة مقامات رسمی مسؤول نامهپراکنی کنند و برای اعادة حیثیت به این مسجد و به رسمیت شناختن آن از سوی مقامات مسؤول به عنوان مسجد و نه موزه، تحرک جدی کنند. مؤسسه همچنین تصاویری را از حجم خسارتهای وارده به مسجد ضمیمة نامة خود کرد (31) .
عضو کنیسه عبدالمالک دهامشه که نمایندة جنبش اسلامی و رئیس فهرست یکپارچة عربی در پارلمان اسرائیل بود، از آریل شارون نخستوزیر خواست که اجازه دهد مسجد فاروقی تعمیر شود. دهامشه همچنین درخواست کرد دربارة حادثة آتشسوزی تحقیق شود و مجرمان به دادگاه تحویل شوند (32)
4ـ عکا
پیش از سال 1948م، حدود 80 تا 90 درصد از شهر عکا جزء املاک اوقاف اسلامی محسوب میشد. در آنجا پنج موقوفة بزرگ دارای املاک بسیار وجود داشت که برجستهترین آن، موقوفة »جزار« بود. این موقوفه تقریباً یک سوم موقوفههای عکا را تشکیل میداد (33) .
بعد از سال 1948، اغلب این املاک، با هدف مرمت آثار تاریخی به »شرکة تطویر عکا القدیمة« منتقل شد. شرکت دولتی »عمیدار« هم که به امور اسکان مهاجران میپردازد، بر بخش بزرگی از این موقوفات دست انداخت (34) .
پیش از اشغالگری صهیونیستها، در عکا 14 مسجد وجود داشت که برجستهترین آنها عبارت بود از (35) .:
ـ مسجد جزّار: بزرگترین مسجد عکا و از برجستهترین مظاهر هنر اسلامی در دورة عثمانی. آن را احمد پاشا الجزّار فرمانروای عکا )1196هـ/1782م( بنا کرد و موقوفات زیادی را به آن اختصاص داد. منارة طویل و زیبای این مسجد در وسط صحن مستطیلگونة آن قرار دارد. سه طرف این صحن را شبستانهایی مسقف با ستونهای گرانیتی و مرمرین احاطه کرده است. گرانیت و مرمر بهکاررفته در این مسجد از شهر لبنانی صور و شهر قیساریه واقع در ساحل فلسطین آورده شده است. شبستانهای مسجد اتاقهایی نیز برای کارمندان و بازدیدکنندگان مسجد دارد. در این مسجد مدرسهای هم به نام »المدرسة الأحمدیة« و کتابخانهای اسلامی حاوی کتابهای نفیس و نسخههای خطی ارزشمند وجود دارد.
ـ مسجد الرمل: ظاهر العمر الزیدانی(1163هـ/1750م) این مسجد را در مکانی بنا کرد که به احتمال زیاد در آن کلیسایی قدیمی مربوط به قرن هفتم هجری/سیزدهم میلادی وجود داشته است.
ـ مسجد البحر: در نزدیکی بندر عکا که سلیمان پاشای عادل (1232هـ/1816م) آن را ساخت. در نزدیکی آن مسجدی دیگر هم بوده که در زمان »الجزار« خراب شد.
ـ مسجد المجادله: مسجدی قدیمی که شخصی با عنوان علی آغا (1225هـ/1810م) تجدید بنا کرد. وی باغها و املاک زیادی را وقف آن کرد.
ـ مسجد المُعَلَّق: نزدیک میدان «کرکون »
ـ مسجد ابن سینا یا الجرینه که چسبیده به بندر قدیم عکا است.
ـ مسجد لبابیدی: تنها مسجدی که بیرون دیوارهای قدیم عکا قرار دارد و در زمان قیمومیت انگلیسها ساخته شد.
ـ مسجد البرج
همة مساجد مذکور در معرض اقدامات تخریبگرانه و کینهتوزانة صهیونیستها قرار گرفتهاند. مثلاً مسجد الجزار که مهمترین نماد اسلامی عکا است، به خاطر امروز و فردا کردن مقامات اسرائیلی برای اجازة تعمیر آن، در معرض ویرانی قرار دارد. دیگر مساجد هم به طور عمدی رها شدهاند (36) . مسجد البرج نیز به مؤسسهای دانشگاهی تبدیل شده است.
در استان عکا دامنة تجاوزات رژیم صهیونیستی به همة مساجد روستاهای ویرانشده رسید. مساجد روستاهای متروک نیز از این تجاوزات بینصیب نماند. در این خصوص موارد ذیل قابل ذکر است:
ـ مسجد ام الفرج: یکی از نمادهای بارز هتک حرمت مقدسات فلسطین اشغالی و نمادی از رنج مهاجران فلسطینی است. روستای ام الفرج واقع در شمال شرق شهر عکا تا پیش از سال 1948م آباد بود و 800 نفر سکنة مسلمان داشت. بعد از این سال، مقامات صهیونیستی آنان را وادار به ترک خانه و کاشانه کردند. عدهای رفتند، اما 25 خانوار باقی ماندند. صهیونیستها آب را بر روی آنها قطع کردند و با فشار نظامی آنان را مجبور به هجرت کردند. صهیونیستها خانههای آنان را غارت کردند و محصولات کشاورزیشان را نیز آتش زدند. این حادثه در اواخر ماه آگوست 1953م رخ داد. بعد از آن، طی چند روز ساختمانهای روستا منهدم شد و اراضی آن به شهرک یهودینشین »بن عامی« داده شد (37) .
در این روستا مسجدی به سال 1934م بنا شده بود که بعد از اشغال، به انبار ساکنان شهرک »بن عامی« تبدیل شد. رئیس این شهرک معتقد است که این ساختمان مسجد نبوده، بلکه ساختمانی عادی بوده است. وی میگوید: بعد از تأسیس شهرک، »دادگاه عالی دادگستری« مقرر داشت که ساکنان این روستای عربی، غایب محسوب میشوند؛ از این رو خانوادههای عربیای که باقی مانده بودند به روستای »المزرعه« در دو کیلومتری جنوب شهر نهاریا منتقل شدند. وی میگوید که در هیچ یک از نقشههای این شهرک، اثری از مسجد نیست و کسی هم پیشتر در آنجا نماز نخوانده است. این ادعاهای صهیونیستی بعد از آن مطرح شد که ساکنان شهرک »بن عامی« در روزهای آغازین ماه دسامبر 1997م با هدف ایجاد آپارتمانهای مسکونی برای شهروندان یهودی، تصمیم به انهدام ساختمان مسجد گرفتند. این تصمیم با تصویب مدیر آنچه »دائرة أراضی اسرائیل« نامیده میشود و وزارت اسکان و ادیان صورت گرفت (38) . اما چیزی نگذشت که ادعاهای مطرح دربارة ماهیت ساختمان مورد بحث، زیر سؤال رفت؛ چرا که ساکنان کوچاندهشدة این روستا اسناد و اطلاعات مفصل و تصاویر و حتی فیلمی از این مسجد ارائه کردند و شاهدان زندهای هم از ساکنان روستا شهادت دادند که در این مسجد نماز میخواندند. با این همه مسؤولان صهیونیستی به این اسناد ترتیب اثر ندادند.
ـ مسجد الغابسیه: مسجدی است به نام روستایی با همین نام واقع در شرق ام الفرج، شمال عکا. در سال 1950م ارتش رژیم صهیونیستی به 700 نفر ساکنان این روستا هشدار داد که آنجا را ترک کنند و گرنه به خارج از مرزهای 1948 کوچانده خواهند شد. ساکنان نیز برای در امان ماندن، به اجبار به روستای مجاورشان« الشیخ دَنّون» هجرت کردند.
در سال 1950 دو شهرک »نتیف هشیاراه« و »دوفی« بر روی زمینهای روستای الغابسیه ساخته شد. و از ساختمانهای آنها تنها همین مسجد باقی ماند که البته مقامات صهیونیستی به مسجد بودن آن اقرار دارند. »جمعیة الأقصی لرعایة الأوقاف و المقدسات الإسلامیة« در روزهای نخست ماه ژانویة 2000م نامهای به وزیر ادیان نوشت و از وی خواست که این مسجد را به رسمیت بشناسد. این نامه در پاسخ به حکم دادگاه صلح عکا نوشته شد که گفته بود دادگاه عکا صلاحیت ندارد که تعیین کند آیا این ساختمان مسجد هست یا نه؟ با وجود محراب و گنبد در این مسجد، دادگاه عکا اعلام کرد که این دو مورد برای مسجد بودن این ساختمان کافی نیست و قضیه همچنان معلق ماند (39) .
ـ مسجد المَنشِیَّه: در شمال شرق عکا که همچنان در روستای منشیهی متروک از سال 1948 پابرجا مانده است. این مسجد چندین بار هدف تخریب و آتش قرار گرفت و بر دیوارهای آن شعارهای تحریکآمیز مثل: «مرگ بر عرب» نوشته شد. در یکی از این تجاوزات که در 26/8/2004 رخ داد، بخشی از گنبد این مسجد تخریب شد. بنا به گزارش »جمعیة الأقصی لرعایة الأوقاف و المقدسات الإسلامیة« این تخریب با ابزار و ادوات سنگین صورت گرفت (40) .
ـ مسجد عَمقا: در روستای عَمقا در شمال شرق عکا که اکنون بسته شده و رها گشته و در معرض فروپاشی است. ماطیه آشر رئیس شورای منطقة عمقا به »جمعیة الأقصی لرعایة الأوقاف و المقدسات الإسلامیة« اجازه نداد که این مسجد را ترمیم کنند (41) . ساکنان شهرک یهودینشین »اَمکا« هم ـ که بر روی زمینهای این روستا بنا شده است ـ به عربها اجازة ورود نمیدهند.
ـ مسجد السُّمَیرِیَّه: واقع در روستای سُمَیریه در شمال عکا که از سوی »دائرة أراضی إسرائیل« بسته شد و بر دیوار آن تابلویی نصب شد که ورود به مسجد را ممنوع ساخته و متخلف را تهدید به مجازات کرده است (42) .
ـ مسجد الزیب: مسجدی ساحلی در روستای الزیب در شمال عکا. این مسجد اینک به گردشگاه ساحلی تبدیل شده و شهرک »اخزیف« هم بعد از تخریب این روستا به سال 1949م، بر زمینهای آن بنا شده است (43)www.aqsa-mubarak.org .
ـ مسجد البَصَّه: در روستای بصه واقع در مرزهای ساحلی با لبنان در شمال عکا. این مسجد اینک آغل گوسفندان شهرک «شلومی» شده است. اهالی روستا نیز در سال 1949م مجبور به ترک آنجا شدند .
5ـ حیفا
مساجد شهر حیفا و روستاهای تابع آن نیز در معرض تخریب و تجاوزات صهیونیستها واقع شدند. برخی از آنها بسته شدند و برخی دیگر تغییر کاربری دادند. اینک فهرست این مساجد:
ـ جامع الاستقلال: به ساختمان شهرداری حیفا تبدیل شد. این مسجد را ادارة اوقاف اسلامی در زمان قیمومیت انگلستان در دهة بیست سدة بیستم ساخت و پایگاه جنبش ملی فلسطین بود. از امامان این مسجد میتوان شیخ عزّ الدین قسّام را نام برد که در سال 1935م در هنگام جنگ با نیروهای اشغالگر انگلیسی در منطقة جنین به شهادت رسید (45) . بر اثر پافشاری برای آزادسازی این مسجد از دست شهرداری، نیروها و مؤسسات اسلامی توانستند بخشی از آن را بازپس گیرند. مقامات صهیونیستی هم به مسلمانان اجازه دادند که فقط نماز ظهر را در این مسجد بخوانند. با ادامة تلاشها، در سال 1995م، برای بار اول از سال 1948م و بعد از ممنوعیتی پنجاه ساله، صدای اذان از این مسجد بلند شد (46) .
تذکر این نکته نیز بجاست که یهودیان حیفا مکرراً از پخش اذان با بلندگو در مساجد این شهر به این بهانة اینکه مزاحم یهودیان است جلوگیری میکنند (47)..
ـ الجامع الصغیر: بلااستفاده مانده و به مسلمانان هم اجازة ترمیم آن داده نمیشود. بخشی از این مسجد در 5/11/1977م تخریب شد. بر اساس گزارش »لجنة دراسة التراث و المقدسات الإسلامیة« در اواسط دهة هشتاد، ساختمان این مسجد از جمله ساختمانهایی بود که یهودیان برای فحشا و دیگر کارهای خلاف از آن استفاده میکردند (48) .
ـ مسجد وادی الصلیب: صهیونیستها آن را تخریب کردند و زمین آن را به پارکینگ تبدیل کردند ج 2 (دمشق)، 1984، ص 90ـ96..
ـ مسجد النصر: صهیونیستها بخشی از آن را به کاباره تبدیل کردند (49) .
از دیگر مساجد حیفا که در معرض تجاوزات و هتک حرمت واقع شد و از ترمیم آن به دست مسلمانان هم جلوگیری شد، یکی جامع الحاج عبدالله(ابویونس)در محلة الحلیصا، مسجد الجرینه، الجامع الکبیر و مسجد سعد الدوله را میتوان نام برد. مسجد اخیر مسجدی است نسبتاً قدیمی بر دامنة کوه کرمل (50) .
و اما مساجد واقع در روستاهای ویرانشده یا متروک اطراف حیفا به قرار ذیل است:
ـ مسجد قیساریه: همانند صدها روستای عربی دیگر، صهیونیستها در سال 1948م اهالی روستای قیساریه واقع در ساحل مدیترانه در جنوب حیفا را آواره کردند و مهمترین ساختمانهای این روستا را ویران کردند. برخی از ساختمانها را هم باقی گذاشتند و به تصرف خود درآوردند. یک شرکت صهیونیستی با نام »شرکة تطویر قیساریة القدیمة« )شرکت نوسازی قیساریة قدیم( اقدام به تصرف املاک وقفی اسلامی در این روستا کرد و با تبدیل مسجد روستا به رستوران و کاباره و میخانه، حرمت آن را زیر پا گذاشت. بر درِ مسجد نیز تابلویی زدند که بر روی آن نوشته بود: »رستوران و میخانة چارلی«. هنگامی که قاضیِ یافا و بئر السّبع شیخ احمد ناطور در تابستان 1985م از این مکان بازدید کرد، دید که در سالن نماز آن صدها شیشة مشروب وجود دارد (51)..
در راهنمای سیاحتیای هم که به بازدیدکنندگان قیساریه داده میشود، هیچ اشارهای به این مسجد نشده است، با اینکه منارة مرتفع مسجد هویت این مکان را کاملاً مشخص میسازد (52) .
اما »جمعیة الأقصی« در راستای زنده نگه داشتن قضیة این مسجد و پافشاری بر بازگرداندن آن به وضعیت سابقش یعنی مکانی برای عبادت، تظاهراتی را در هفتة اول سال 1994م با مشارکت حدود هزار نفر از مسلمانان در کنار این مسجد برگزار کرد و در همان جا نماز جمعه را برپا کردند. البته پلیس صهیونیستی نگذاشت که مسلمانان نماز را در داخل مسجد اقامه کنند. همچنین مانع از آن شد که برای اعلام وقت نماز و اذان از بلندگو استفاده کنند. رسانههای صهیونیستی هم از این خبر به سکوت گذشتند (53) .
در هفتة دوم ماه فوریة 1995م، دهها نفر از مسلمانان در برابر مسجد قیساریه تجمع کردند تا به تبدیل آن به رستوران و میخانه اعتراض کنند. برای آرام کردن اوضاع، یوری سرید وزیر محیط زیست اسرائیل به رئیس الحزب الدیمقراطی العربی عبدالوهاب دراوشه گفت که دولت تصمیم قطعی گرفته که رستوران و میخانة واقع در مسجد قیساریه را ببندد و اجازة ترمیم آن را بدهد و به شکل قانونی به کمیتهای اسلامی تحویل دهد تا به حفظ و مرمت آن بپردازند. وی همچنین گفت که مذاکراتی با صاحبان رستوران کرده است تا با پرداخت خسارت به آنها، آنان مسجد را ترک گویند (54) . در مقابل روزنامة هاآرتص نوشت که ادارة پارکهای اسرائیل و شرکت بازسازی قیساریه با این تصمیم مخالفند و از تحویل مسجد به مسلمانان جلوگیری خواهند کرد.
در برابر ادامة اعتراضات گروههای اسلامی فلسطینی، وزیر محیط زیست در سال 1995 کمیتهای ویژه را مأمور رسیدگی به این موضوع کرد که نهایتاً مقرر شد برای جلوگیری از خدشهدارشدن احساسات مسلمانان، این مسجد به موزه تبدیل شود. هر چند گروههای فلسطینی این تصمیم را رد کردند (55) .
پس از یک سال از این تصمیم، مؤسسات و گروههای اسلامی توانستند با دستور وزیر محیط زیست اسرائیل، از ادامة کار رستوران و میخانه جلوگیری کنند، اما همچنان نتوانستهاند آن را برای اقامة نماز آماده سازند (56) .
ـ مسجد صَرَفَند: پس از آنکه صهیونیستها در سال 1948م روستای صَرَفَند را ویران کرده، بر ویرانههای آن شهرک »هبونیم« را ساختند، مسجد این روستا تا سال 2000 متروک و بلااستفاده ماند. در 25/7/2000م عدهای مجهول الهویه! شبانه با بلدوزر به جان مسجد افتادند و آن را به طور کامل منهدم کردند. حجم زیاد نخالههای ساختمانی نشاندهندة بزرگی این مسجد است که از آن تنها بخشی از دیوارة شمالیش باقی ماند.
این اقدام بعد از آن صورت گرفت که »مؤسسة الأقصی« اعلام کرد میخواهد مسجد را ترمیم کند و آن را برای اقامة نماز آماده سازد، اما دستان جنایتپیشه بر این مؤسسه پیشی گرفتند و به تخریب آن دست زدند. البته بر ویرانههای مسجد چادری به نشانة اعتراض برپا شد و کمیتهای مردمی نیز برای بازسازی آن تشکیل شد. با وجود پیگیریهای فراوان، هنوز اجازة بازسازی مسجد داده نشده است (57) .
ـ مسجد الشیخ شحاده: در روستای ویرانشدة عین الغزال. این مسجد چندین بار هدف تعرض یهودیان متعصب قرار گرفت که کوشیدند آن را به کنیسه تبدیل کنند، اما ایستادگی و تلاشهای »مؤسسة الأقصی لإعمار المقدسات الإسلامیة« مانع از آن شد.
ـ دیگر مساجد: مسجد عین حوض که به رستوران و مشروبفروشی تبدیل شد. مسجد طَیرَة الکرمل که به کنیسه تبدیل شد. مسجد اِبطن که بلااستفاده است. مسجد اِجزم که »دائرة أراضی إسرائیل« آن را بسته و برای کسی که وارد آن شود مجازات تعیین کرده است (58)..
6ـ یافا
مساجد ذیل مورد تعرض قرار گرفتند:
ـ جامع حسن بیک: واقع در میدان بزرگ »الساعه« در وسط محلة منشیه در یافا واقع در مرزهای یافا و تل آویو. این مسجد را حسن بیک الجابی فرمانده ارتش عثمانی مستقر در یافا در ایام جنگ جهانی اول به سال 1914م بنا کرد (59) . صهیونیستها معتقدند که این مسجد برای جلوگیری از گسترش تل آویو بنا شده است. در جنگ 1948 نیروهای صهیونیستی منارة این مسجد را به این بهانه که از سوی تکتیراندازان عرب مورد استفاده قرار گرفت، ویران کردند. این مسجد تا دهة هفتاد همچنان ویران ماند. در دهة هفتاد تلاشهای حقوقی برای بازسازی مسجد و بهویژه تجدید ساخت منارة آن به عنوان نماد عربیت در یافا آغاز شد. اکنون این مسجد برای مسلمانان نمادی در عرصة بازپسگیری مکانهای مقدس اسلامی و حفظ نمادهای اسلامی در داخل مناطق یهودینشین درآمده است (60) .
از سوی دیگر، جامع حسن بیک بنای اسلامی عظیمی است که چنان خاری در چشم کینهتوزان فرورفته است. همین امر سبب حساسیت فراوان شده به طوری که علاوه بر تخریبهای مستمر به دست گروههای تروریستی کینهتوز یهودی، شیشههای آن را نیز میشکنند، به گونهای که مسجد پر از سنگ و زباله شده است. این امر هر گاه که شرایط امنیتی کشور متشنج شود تکرار میگردد.
در داخل مسجد دیواری قدیمی است که قدمت آن به زمان ساخت مسجد برمیگردد، ولی در حالت بسیار بدی قرار داد و نیازمند تعمیر است؛ زیرا سنگهای آن بر اثر عوامل طبیعی محیطی ـ چرا که نزدیک ساحل دریای مدیترانه قرار گرفته ـ فرسوده و خورده شده است. مؤسسة الأقصی برای تعمیر این دیوار دست به کار شد و بر اساس محاسبات هندسی دقیق به تعمیر آن اقدام کرد تا همانند شکل قدیمش بازسازی شود (61) .
این مسجد چنانکه گفتیم چندین بار مورد تعرض صهیونیستها قرار گرفته و نهادهای دولتی یکی از کارهایشان را تخریب این مسجد و تبدیل آن به یک مرکز تجاری و جهانگردی قرار دادهاند. این کار نیز به خاطر »از بین بردن آخرین نماد مسلمانان در یافا« است. این جمله را غرشون پرز برادر شمعون پرز ـ رئیس حزب کار ـ که پیمانکار بود در یکی از نامههایش به شهرداری تل آویو نوشت و یک روزنامهنگار اسرائیلی آن را فاش کرد (62) . غرشون پرز ادعا میکرد که وی ساختمان مسجد را از »لجنة أمناء الوقف الإسلامی« برای ایجاد یک مجتمع توریستی و تجاری اجاره کرده است. به دنبال موافقت شهردار تل آویو با این پروژه، عربهای مسلمان به دادگاه شکایت بردند و موفق شدند که از این کار جلوگیری کنند. در این هنگام بود که یهودیان تلاش کردند مسجد را تخریب کنند؛ از این رو در بهار 1983م در گلدستة آن بمب کار گذاشتند تا تخریبش کنند که البته تخریب نشد. همچنین در تابستان 1985م دو نارنجک به آن پرتاب کردند. اما پس از واکنش شماری از شخصیتهای دینی و فعالان عرب در کشورهای منطقه، بازسازی و تعمیر مسجد آغاز شد تا نمازهای پنجگانه در آن اقامه شود (63) . بدین ترتیب بازسازی مسجد و منارة آن در پایان دهة هشتاد پایان پذیرفت و از آن زمان تاکنون هر روز جمعه نماز اقامه میشود (64) .، البته استفاده از بلندگو ممنوع است. وقتی بازسازی مسجد پایان یافت و روحی تازه در آن دمیده شد، از سوی یهودیان تندرو اعلامیههایی پخش شد مبنی بر اینکه این مسجد به عنوان آخرین نشانه و نماد اسلام در یافا باید تخریب شود؛ و همچنان نیز این مسجد در معرض تعرضات صهیونیستها قرار دارد و این امر بهویژه وقتی تشدید میگردد که ناآرامیهایی همچون انتفاضه در داخل فلسطین پدید آید. مثلاً در 2/6/2001م هزاران یهودی خشمگین مسجد را سنگباران کردند و شعار »مرگ بر عرب«، »محمد تو تخریبگری« و »همهتان را خواهیم کشت« سر دادند. سبب این کار هم این بود که مسجد حسن بیک مقابل باشگاه دولفین قرار دارد که یک عملیات استشهادی در آن صورت گرفته بود.
ـ مسجد طابیه: قدیمیترین مسجد یافا. در سال 1730 ساخته شد و اسم سازندة آن محمود طابیه را گرفت. مقامات صهیونیستی از سال 1948 اقامة نماز در آن را ممنوع کردند. همة تلاشها برای آزادسازی مسجد هم ثمر نداد. صهیونیستها بخشی از این مسجد را به مرکز پلیس تبدیل کردهاند.
از تجاوزات دیگر به مساجد یافا میتوان به موارد ذیل را ذکر کرد:
ـ مسجد سکسک در محلة النزهه: طبقة دوم آن به باشگاه، قمارخانه و رستوران تبدیل شد که پاتوق یهودیان مهاجر از بلغارستان شد. طبقة پایین آن هم کارگاه تولید پلاستیک شد.
ـ مسجد النزهة الجدید: متروکه شد و بخشی از آن به فاحشهخانه تبدیل شد (65) .
ـ مسجد العمده: بخشی از آن به کاباره تبدیل شد (66) .
ـ مسجد النبی روبین (در جنوب یافا): مقبرة یک یهودی به نام روبین بن یعقوب شد (67) .
ـ مسجد الوحده: تبدیل به کنیسه شد (68) .
و از مهمترین مساجد یافا که همچنان متروکه است و درِ آن بسته شده و نه اجازة تعمیر داده میشود نه در آن نماز خوانده شود:
ـ جامع یافا الکبیر (جامع المحمودیه یا جامع أبو نبوت هم گفته میشود): آن را شیخ محمد بیبی در سال 1158ق/1745م بنا کرد و موقوفاتی را هم به آن اختصاص داد که در سالهای بعد شمار موقوفات آن افزایش یافت. در صحن این مسجد جلسات درس برگزار میشد و مقابل حیات آن برج ساعت مشهور یافا ساخته شده بود. همچنان کتیبة سنگی بزرگ این مسجد نیز خودنمایی میکند که در آن صورت وقف و مشخصات درآمدها، کتابخانه و دکانهای موقوفه حکاکی شده است. البته اکنون همة اینها مصادره شده است. مسلمانان این مسجد را تعمیر کردند و در آن نماز برپا میکنند، اما همچنان از کمبودهای شدید رنج میبرد.
ـ مسجد شیخ رسلان: در بخش قدیمی شهر که به شیخ شهاب الدین رسلان رملی (775ـ844ق) منسوب است.
ـ مسجد حسن پاشا: آن را حسن پاشا الجزائری فرماندة نیروی دریایی عثمانی در دهة هشتم سدة 18 میلادی بنا کرد.
ـ مسجد البحر: واقع در نزدیکی مسجد حسن پاشا که ادارة اوقاف اسلامی آن را در دهة بیست سدة بیستم تعمیر کرد.
ـ مساجد الدباغ، العجمی، ارشید و بالاخره مسجد الجبلیه.
7ـ لِد
چندین مسجد قدیمی در این شهر وجود داشت. برخی از آنها از زمان عمرو بن عاص ساخته شده و در دورههای بعد تجدید بنا شده بود؛ برخی نیز بعداً بهویژه در دوران ممالیک و زمان حضور انگلیسیها ساخته شد. بعد از استقرار رژیم صهیونیستی، این شهر شاهد هجوم وحشیانة صهیونیستها برای از بین بردن ماهیت اسلامی آن بود که در این راستا صهیونیستها همة زمینها و مزارع آن را مصادره کردند و بیشینة محلات قدیمی شهر را در سال 1955م از بین بردند (69) .
در چارجوب تبدیل شهر لِد (70) .به شهری یهودی، مساجد و ساختمانهای دارای ماهیت روحانی و معنوی مورد تعرضات مختلف قرار گرفت. از جمله مسجد بزرگ آن که در عهد ملک بیبرس ساخته شده بود بسته شد و مقامات اسرائیلی نیز اجازة تعمیر آن را ندادند تا به خرابه تبدیل شود. مسجد دهمش در سال 1948م هدف حملات صهیونیستها قرار گرفت و 93 نفری که به آن پناه برده بودند قتل عام شدند. در سال 1997م بر اثر تلاشها و پیگیری اهالی شهر، مقامات حکومتی اجازة بازگشایی و تعمیر این مسجد را دادند و اکنون برای نماز باز میشود.
8ـ رَمله
این شهر (71) .از سال 1948م از سیاست یهودیسازی و محو هویت عربی ـ اسلامی رنج میبرد. این سیاست صهیونیستها مساجد را هم از یاد نبرده است که در ذیل مشهورترین مساجدی که از آن زمان تاکنون مورد تعرض صهیونیستها قرار گرفته است ذکر میشود:
ـ مسجد الابیض: از مشهورترین مساجد فلسطین که آن را سلیمان بن عبدالملک ساخت و صلیبیان ویرانش کردند، اما صلاح الدین ایوبی آن را بازسازی کرد و بیبرس هم تجدید بنا کرد. این مسجد امروز خرابهای بیش نیست و تنها برخی از دیوارهایش و منارهاش باقی مانده است. در نزدیکی این مسجد، مقام صالح نبی قرار دارد (72) .
ـ الجامع الکبیر: در اصل کلیسای مار یوحنا بود که در سدة دوازدهم میلادی ساخته شده بود و در سدة سیزدهم به مسجد تبدیل شد. این مسجد چندین بار ترمیم شد که آخرین بار آن در زمان سلطان عثمانی محمد رشاد بود. نمای این مسجد بسیار زیبا بود که فعلاً تنها از آن یک مناره باقی مانده است (73) .
ـ الجامع العمری الکبیر: این مسجد چندین دهه بسته بود، ولی بر اثر تلاشهای مسلمانان، »لجنة أمناء الوقف الإسلامی« در شهر رمله با مشارکت »مؤسسة الأقصی« و کمکهای مردمی توانست مسجد و محوطة بیرونی آن را پس از تعمیرات گسترده قابل استفاده گرداند تا سرانجام در فوریة 2004م بازگشایی شود (74) .
یکی دیگر از مساجدی که هدف تعرضات صهیونیستها قرار گرفت، مسجدی در روستای وادی حنین بود که به کنیسهای یهودی با عنوان »جولات یسرائیل« بدل شد (75)..
9ـ عَسقَلان
مسجدی معروف داشت که اسرائیلیها بخشی از آن را به موزة شهرداری عسقلان (76) و گالری هنری و بخشی دیگر را به رستوران و میخانه تبدیل کردند (77)..
در 21/2/1991م روزنامة یدیعوت احرونوت اعلانی منتشر کرد با عنوان »ماهی در مسجد«. »جمعیة الأقصی« سریعاً با نوشتن نامهای اعتراضآمیز به رئیس شهرداری عسقلان به افتتاح دکان ماهیفروشی در مسجد اعتراض کرد.
همچنین مسجد و مقام امام حسین در عسقلان منهدم شد و به جای آن بیمارستان بنا شد. مقام حسام الدین بن مهران (یکی از سرداران صلاح الدین ایوبی که در جنگ با صلیبیها کشته شد) به زبالهدان تبدیل شد. مسجد الظاهر بیبرس در روستای مجدل از توابع عسقلان نیز رستوران شد (78) .
10ـ منطقة نقب
تجاوزات رژیم صهیونیستی به مساجد این منطقه نیز رسید. منطقهای که در بخش جنوبی فلسطین واقع است و تقریباً نیمی از مساحت فلسطین را تشکیل میدهد و »بئر السَّبُع« مرکز آن است. شایان ذکر آنکه بئر السبع که در سال 1948م اکثریت عرب داشت، به شهری یهودینشین تبدیل شد. بر اساس تحقیقات پژوهشگران در دانشگاه بن گوریون، شمار عربهایی که روزانه به مدینه رفت و آمد دارند ده هزار نفر است، با این حال هیچ مسجدی در این شهر وجود ندارد که بتوانند این تعداد عرب نمازشان را به جماعت بخوانند. کامل ریّان رئیس »جمعیة الأقصی لإعادة إعمار المقدسات الإسلامیة« میگوید: «مردم در پیادهروها، میدانها، پارکها و ... نماز میخوانند نه در مکانهای خاص عبادت» (79) .
ـ المسجد الکبیر در بئر السبع: از نمونههای تأسفانگیز در خصوص وضعیت مسجدهای بئر السبع، وضعیت المسجد الکبیر است. این مسجد در سال 1908م در اواخر دوران عثمانی ساخته شد تا مکانی برای نماز مسلمانان ساکن مدینه و حومة آن باشد. بدین منظور عشایر بدوی ساکن حومة بئر السبع اقدام به جمعآوری اموال کردند. مساحت مسجد چهار دُونُم (80) . است. مساحت زمین وقفی برای مسجد هم 12 دونم است. این مسجد فقط مکان عبادت نبوده، بلکه نقشی کلیدی در عرصة فرهنگ و آموزش شهر نیز ایفا میکرده است؛ به گونهای دانشاندوزان هم بدان جا میآمدند و دو اتاق بزرگ برای تدریس داشته است. این مسجد تا سال 1948 دائر بود. در این سال مقامات صهیونیستی پخش اذان از مسجد را ممنوع کردند، هر چند مناره و ساختمان مسجد به عنوان نشانههای اسلامی ـ عربی بودن این شهر همچنان برجا هستند. مقامات صهیونیستی با وجود اصرار فراوان مسلمانان، این مسجد را پس ندادند، بلکه آن را به بازداشتگاه و دادگاه تبدیل کردند و در سال 1953 نیز »موزة نقب« شد. این وضعیت تا سال 1991م ادامه یافت. در این سال موزه بسته شد و محتویات آن نیز بیرون برده شد (81) .
در این تغییر و تحولات، نشانههای دینی این مسجد از بین رفت؛ به گونهای که آیات قرآنی نوشتهشده بر دیوارهای داخلی مسجد، نیز منبر چوبی و فرشهای آن از بین رفت. کتیبة سنگی مسجد نیز که بر سردرِ مسجد بود و تاریخ ساخت مسجد بر روی آن حک شده بود برداشته شد. همة اینها نشان آن است که صهیونیستها خواستهاند هویت اسلامی و عربی این مکان مذهبی را محو کنند. از آن زمان، این مسجد متروکه شده و تنها معتادان و بزهکاران و زنان بدکاره در آنجا سکونت دارند. محوطة پر از آشغال و شیشههای مشروب گشته و دیوارهای آن نیز پوشیده از فحشهای رکیک شده است. ستونهای سقفها نیز در حال خرابی است، اما هنوز مسجد سرِ پا و جذاب است. با وجود آنکه شهرداری بئر السبع اخیراً دیواری را بر گرداگرد مسجد کشید و پیرامون آن چمن کاشت، اما این کار باز سبب نشد که تا به امروز مسجد پاتوق زنان بدکاره و معتادان به مواد مخدر و الکلیها نشود (82) .
برای اهانت بیشتر به این مسجد، برخی از هنرمندان نیز مجسمههایی گِلین و چوبی ساختند و در مسجد نصب کردند. به طوری که مجسمهها و بتها از هر سو مسجد را احاطه کردند.
دانشگاه بن گوریون نیز جشنی در محوطة وسیع مسجد ترتیب داد که در آن با مشروبات الکلی از میهمانان پذیرایی شد و میهمانان به رقص و پایکوبی پرداختند (83) .
ـ مساجد دیگر در بئر السبع: اطلاعات مختلف نشان میدهد که مسجد عمرو بن عاص در بئر السبع به رستوان و مشروبفروشی تبدیل شده و مسجد قطن نیز تغییر کاربری داده است (84) .
مسجد دیگری هم با نام »المسجد الصغیر« وجود دارد که احمد فتحی نویسندة فلسطینی آن را چنین توصیف میکند: »بارها خواستم به این مسجد بروم، ولی نتوانستم داخل آن شوم؛ زیرا تبدیل شده بود به دکان اسباببازی فروشی و صهیونیستها هم کارهای زیادی کرده بودند تا آن را از شکل اصلی خود تغییر دهند«. وی همچنین از سه مسجد عسلوج، ابو قویدر و ابوقرینات یاد میکند که از بین رفتهاند (85) .
ـ مسجد تَلّ الملح: مسجدی نوساز که عربهای ساکن روستای تل الملح (که رژیم صهیونیستی با وجود 3000 ساکن آن، آن را غیرقانونی میداند) آن را ساختند. آنان بعد از آنکه مقامات رژیم صهیونیستی مسجد اولشان را به بهانة آنکه پروانة ساخت نداشته خراب کردند، این مسجد را ساختند. مقامات رژیم دستور تخریب مسجد جدید را هم دادند، اما اهالی روستا با شکایت از وزارت کشور به دادگاه صلح در بئر السبع، دستور موقت منع تخریب را گرفتند (86) .
ـ مسجد قطامات: این مسجد نیز در روستای )غیر قانونی!( قطامات به شکل ابتدایی در مساحتی حدود 80 متر مربع ساخته شد. پس از ده روز از ساخت مسجد و افتتاح آن، وزارت کشور به بهانة آنکه مسجد در منطقهای نظامی واقع شده، دستور به تخریب آن داد.
ـ مسجد کوفخه: واقع در غرب شهر راهط که مقامات محلی آن را آغل گوسفندان کردند (87) .
حالات تخریب و تغییر کاربری دهها مسجد دیگر
مسجد وادی الحوارث در استان طول کرم نزدیک خضیره: مسجدی متروکه در روستای وادی الحوارث که در سال 1948م از بین رفت و ساکنان آن آواره شدند. اکنون بر خرابههای این روستا، شهرک »گوالی یتمان« بنا شده است و البته نوادگان یکی از ساکنان اولیة روستا زندگی میکنند. پس از خرابی روستا، صهیونیستها انواع و اقسام بیحرمتیها را نسبت به این مسجد به عمل آوردند. از جمله محراب آن را خراب کردند و خود مسجد را به آتش کشیدند. »جمعیة الأقصی« در سال 2000 از این مسجد بازدید کرد و گزارش داد که علاوه بر تخریب کامل محراب، خود مسجد به زبالهدان تبدیل شده است. این مؤسسه داخل مسجد را تعمیر کرد و حدود 50 کیسه زباله از آن خارج کرد. پس از آن حدود 200 نمازگزار در زمین مسجد نماز گزاردند. امام نمازگزاران رئیس دادگاه شرعی استیناف قاضی احمد ناطور بود. چند روز بعد، عدهای ناشناس! اقدام به تخریب مسجد کردند و شکایتها نیز نتیجهای نداشت. شهردار شهرک هم گفت که ساختمان تخریبشده نه یک مسجد، بلکه ساختمانی متروکه بوده است.
ـ مسجد روستای بیت جبرین در استان الخلیل: بخشی از آن انبار کالا شد (88) .
ـ مسجد روستای یبنا که تبدیل به سرویس بهداشتی کنیسة تازهساز مجاور آن شده است (89) .
ـ مسجد روستای سلمه در یافا که پاتوق بزهکاران و همجنسبازان شده است (90) .
ـ تخریب مسجدی در روستای النّبی روبین (91)..
ـ تبدیل مسجد روستای النّبی یامن به کنیسة ویژه گروه افراطی »شاس« که اینک به اسم کنیسة یعقوب بن یامن مشهور است. این مسجد در سال 1223ق ساخته شده بود (92) .
ـ مسجد کفریتا (که بر اراضی روستای کفریتا شهرک «کفار آتا» بنا شده است): به کنیسه تبدیل شد.
ـ مسجد عَفّوله: به کنیسه تبدیل شد.
ـ مسجد اللجون (مجیدو): کارگاه نجاری شد و امروزه متروکه است.
ـ مسجد زکریا (شمال بیت جبرین): متروکه است.
ـ مسجد در منطقة سیدنا علی (که شهرک هرتسلیا بر اراضی آن بنا شده است): آسیبهایی به آن وارد شد که مسلمانان به تعمیر آن پرداختند و اکنون در آن در پنج وقت نماز گزارده میشود.
ـ مسجد اسدود (استان غزه): برخی از بخشهای آن تخریب شد و اکنون متروکه است.
ـ مسجد مسکه (غرب طیرة بنی صعب): بخش زیادی از آن خراب شده است.
ـ مسجدی در دیر الشیخ (جبال القدس): متروکه است.
ـ مسجد عین کارم (در قدس): متروکه است و پاتوقی برای کارهای خلاف شده است.
ـ مسجد لفتا (در قدس): متروکه است.
ـ مسجد الدار البیضاء (غرب نین): ساختمان اداری شده است (93) .
ـ مسجد و کتابخانهای عمومی در روستای ام الفحم : تخریب کامل (94) .
ـ مسجد اِبطن(در منطقة جلیل واقع در شمال فلسطین): افراطیون صهیونیست آن را آتش زدند (95) .
ـ مسجد الحِمَّه (نزدیک ساحل جنوب شرقی دریاچة طبریه): طبقة اول آن سرویس بهداشتی و طبقة دوم انبار شده است (96) .
ـ مسجد معلول در استان ناصره که بخش زیادی از آن تخریب شده است (97) .
این اقدامات و نظایر آن نشانگر ددمنشی رژیم صهیونیستی و تلاش آن برای از بین بردن هویت عربی ـ اسلامی فلسطین است. در این راستا، مقامات رژیم صهیونیستی با اغلب درخواستهای فلسطینیان برای مرمت و تعمیر ساختمانهای قدیمی موقوفات اسلامی و بهویژه مساجد مخالفت میکنند. آنان برای مخالفتشان دو دلیل ارائه میکنند:
1- نیازی به این کار نیست؛
2- با تعمیر مساجد، مجالی برای برپایی روستاهای عربی جدید بر روی اراضی روستاهای عربی متروک فراهم میشود (98) .
همچنین مقامات اسرائیل امور مساجد و امامان جماعت را نیز تحت کنترل خود دارند و اگر مشاهده شود که امامان مساجد علاوه بر ذکر بحثهای دینی مسائل دیگری را نیز مطرح میکنند، آنان را عزل میکنند و تحت فشار قرار میدهند.
بدین سان، در فلسطین اشغالی، احساسات و حقوق مسلمانان، نیز قواعد و موازین بین المللی که بر لزوم حمایت از میراث فرهنگی و دینی و تمدنی ملتها تأکید دارد، همه و همه زیر پا گذاشته میشود.
پی نوشت ها :
1)ترجمة مقالهای با عنوان »التعدیات الصهیونیة علی المساجد فی المناطق الفلسطینیة المحتلة منذ عام 1948« چاپشده در مجلة أوقاف، مجلة نصف سنویة محکَّمة تعنی بشؤون الوقف و العمل الخیری، کویت، ش 10، سال ششم، ربیع الآخر 1427ق/2006م.
2)برای آگاهی بیشتر از خسارتهایی که مساجد و موقوفات فلسطین در جنگ 1948م دیدند، به عنوان نمونه ر.ک:
L. Mayer, Some Principal Muslim Religions Building in Israel )Jerusalem: Government Printers(. 1950, pp. 15…
3)دمبر، میخائیل. سیاسة إسرائیل تجاه الأوقاف الإسلامیة فی فلسطین )بیروت: مؤسسة الدراسات الفلسطینیة(، 1992م، ص 21.
4)کتن، هنری. فلسطین فی ضوء الحق و العدل. ترجمة ودیع فلسطین (بیروت: مکتبة لبنان)، 1970م، ص 46.
5)جریس، صبری. العرب فی إسرائیل (بیروت: مؤسسة الدراسات الفلسطینیة)، 1973م، ص 139.
6)جریس، صبری. القضیة الفلسطینیة و الخطر الصهیونی (بیروت: الأرکان العامة فی الجیش اللبنانی بالاشتراک مع مؤسسة الدراسات الفلسطینیة)، 1973م، ص 33.
7)جریس، صبری.محاضر الکنیست 1966/1967(قاهره: مرکز الدراسات الفلسطینیة و الصهیونیة بالأهرام و بیروت: مؤسسة الدراسات الفلسطینة)، 1971م، ص 386.
8)گزارش منتشر در روزنامة القدس المَقدَسیة، 30/3/2001م، ص 9.
9)انجمن حفظ موقوفات اسلامی اقصی.
10)واحدی برای اندازهگیری سطح معادل تقریباً 900 متر مربع. ر.ک: آذرنوش، آذرتاش. فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، مدخل »دونم«.
11)یکی از پسران حضرت یعقوب (علیه السلام) که گفته میشود بلعم باعورا از نوادگان او بود. (مترجم).
12)گزارش منتشر در روزنامة القدس المَقدَسیة، 27/12/2002م، ص 7.
13))یکی از قدیمیترین شهرهای فلسطین و در عین حال استراتژیک واقع در شمال شرقی این کشور که مشرف بر دریاچة طبریه است. در این شهر بقایایی از دوران آهن و مفرغ کشف شده است (مترجم).
14)چهارمین سلطان ممالیک و در حقیقت مؤسس این سلسله که در قرن هفتم حاکم مصر و سوریه بود و با صلیبیان و مغولان جنگهای فراوان کرد(مترجم).@.
15)از گزارش »مؤسسة التضامن الدولی لحقوق الإنسان« دربارة تجاوزات اسرائیلی، چاپشده در القدس المقدسیة، 7/7/1995م، ص4.
16)القدس المقدسیة، 7/7/1995م، ص 4؛ گزارش «مؤسسة الأقصی لإعمار المقدسات»: 30/4/2004م.
17)www. Aqsa-Mubarak.org; www.Islamic-Aqsa.com
18)یکی از شهرهای قدیمی فلسطین که در شمال شرقی این کشور در کنار دریاچة طبریه واقع شده و به سال 22 م ساخته شده است. چون در مسیر کاروانهای سوریه و مصر واقع شده، از شهرهای استراتژیک به شمار میآمده است. دهکدة حِطّین که در تاریخ اسلام به خاطر آخرین جنگ صلاح الدین ایوبی با قشون صلیبی و شکست آنها مشهور است، از روستاهای تابعة این شهر است (مترجم)
19)الموسوعة الفلسطینیة، ج 2، دمشق، 1984، ص 95؛
20)www. Aqsa-Mubarak.org; www.Islamic-Aqsa.com
21)پیشین.
22)www. Aqsa-Mubarak.org; www.Islamic-Aqsa.com
23)القدس المقدسیة، 21/8/2000، ص 9.
24)گزارش سالانة »جمعیة الأقصی لرعایة الأوقاف و المقدسات الإسلامیة« دربارة بیاحترامیها به مساجد واقع در اسرائیل، نابلس ـ قدس پرس (القدس، 27/2/2000م، ص 4).
25)عباس، فایز، گزارش منتشر شده در یدیعوت احرونوت، 5/3/2000م، ص 21.
26)جیلات، امیر، »فی طبریة: مواجهة بین المسلمین و الیهود«، معریف، 19/3/2000م، ص 19.
27)گزارش «پرسش از شارون دربارة تلاش برای به آتش کشیدن مسجد العمری در طبریه، موقع عرب» 48، 16/6/2004 (www.arabs84.com).
28)جرایسی، برهوم، ضمیمة روزنامة الاتحاد، چاپ حیفا، 1/9/1995، ص 19.
29)گزارش سالانة »جمعیة الأقصی«، نابلس ـ قدس پرس، القدس المقدسیة، 27/2/2000م، ص 4.
30)یکی از شهرهای قدیمی فلسطین که بنا بر باستانشناسیها، تاریخ آن به 4000 سال قبل از میلاد بازمیگردد. این شهر در شمال شرقی فلسطین و در 33 کیلومتری شهر جنین واقع شده است.
31)بیانیة »جمعیة الأقصی لرعایة الأوقاف و المقدسات الإسلامیة«: 18/3/2004م.
32)خبر: »دهامشة یطالب شارون بترمیم مسجد بیسان« منتشر شده در روزنامة الصنارة: 5/6/2004م. نیز:
www.pls48.ner/ar/data/text_rep/pics/msqudbeasan180304.jpg
33)رایتر، یتسحاق، »الأوقاف الإسلامیة فی عکا« منتشرشده در »القدس: الجامعة العبریة«، 1986م، ص 13 (ترجمه از عبری).
34)برای تفاصیل بیشتر ر.ک: .A.k. Esten, Survey of old Acre )Tel Aviv: Government Printer( 1962.
35)الموسوعة الفلسطینیة، ج 2، )دمشق( 1984، ص 95ـ96.
36)توفیق، ایوب. »معرکة الوقف الإسلامی فی الجلیل و المثلث و النقب«، روزنامة القبس کویت، ش 6140، 13/6/1989م، ص 12.
37)شراب، محمد، معجم بلدان فلسطین، ص 131؛ الدباغ، مصطفی مراد، بلادنا فلسطین، ج 7، قسمت دوم: فی دیار الجلیل 2 )بیروت: دار الطلیعة(، 1974، ص 352.
38)غابی، زوهر، روزنامة هاآرتص، 7/12/1997م، ص 4.
39)الدباغ، مصطفی مراد، بلادنا فلسطین، ج 7، قسمت دوم: فی دیار الجلیل 2(بیروت: دار الطلیعة)، 1974، ص 354؛ گزارش سالانة »جمعیة الأقصی لرعایة الأوقاف و المقدسات الإسلامیة« دربارة تجاوزات به مساجد واقع در اسرائیل منتشرشده در القدس المقدسیة، 27/2/2000، ص 4.
40)گزارشی با عنوان: رژیم اسرائیل چشم بر تجاوزات به مقدسات میبندد، خبرگزاری «وفا» 27/8/2004م.
41)گزارشی مندرج در القدس المقدسیة، 21/8/2000م.
42)گزارشی مندرج در القدس المقدسیة، 3/10/1999م.
43) www.islamic.aqsa.com.
44)www.aqsa-mubarak.org www.islamic.aqsa.com.
45)الموسوعة الفلسطینیة، ج 2 (دمشق)، 1984، ص 90ـ96.
46)القدس المقدسیة، 30/4/1995م.
47)الدستور اردن، 4/8/1986م، ص 21؛ القدس المقدسیة 28/5/1995م
48)الرأی العام کویت، 2/12/1985م.
49)توفیق، أیوب. »معرکة الوقف الإسلامی فی الجلیل و المثلث و النقب«، القبس کویت، ش 6140، 13/6/1989م، ص 12.
50)الموسوعة الفلسطینیة، ج 2 (دمشق)، 1984، ص 90ـ96.
51)الدستور اردن، 25/6/1985، ص 12
52)همان.
53)القدس المقدسیة، 12/1/1994م.
54)خلایله، محمد. روزنامة دافار اسرائیل 12/2/1995، ص 5.
55)هاآرتص 12/3/1995م؛ القدس المقدسیة 19/3/1995، ص 1؛ گزارش »مؤسسة التضامن الدولی لحقوق الإنسان« دربارة تجاوزات اسرائیل، منتشرشده در القدس المقدسیة 7/7/1995، ص 4.
56)الحیاة الجدیدة الفلسطینیة 7/5/1996م.
57)و تا کنون 1431ق هم این مسجد ساخته نشده است. ر.ک: www.ashams.com/art (مترجم).
58)www.aqsa-mubarak.org + www.islamic.aqsa.com
59)الموسوعة الفلسطینیة، ج 2 (دمشق)، 1984، ص 94.
60)شاکید، رونی. »رمز إسلامی فی قلب تل أبیب«، یدیعوت أحرونوت 3/6/2001، ص 19.
61)گزارش مؤسسة الأقصی لإعمار المقدسات الإسلامیة در: www.islamic-aqsa.com.
62)اورلی ازولای، گزارش منتشره در یدیعوت احرونوت، 30/10/1981 به نقل از: فتحی فورانی، »الأوقاف والمقدسات الإسلامیة فی إسرائیل« در www.baqoon.com.
63)خبر منتشره در الرأی اردنی 26/12/1985م، ص 14
جروسالم پست یهودی، 23/12/1985م.
64)رونی شاکید، »رمز إسلامی فی قلب تلّ أبیب«، یدیعوت احرونوت، 3/6/2001، ص 19.
65)دمبر، میخائیل، سیاسة إسرائیل تجاه الأوقاف الإسلامیة فی فلسطین، ص 105.
66)توفیق، ایوب. »معرکة الوقف الإسلامی فی الجلیل و المثلث و النقب«، روزنامة القبس کویت، ش 6140، 13/6/1989م، ص 12.
67)همان.
68)پیشین.
69)منیّر، اسپیر، اللِّد فی عهدی الانتداب والاحتلال (سلسلة المدن الفلسطینیة/2)، بیروت، مؤسسة الدراسات الفلسطینیة، 1997م، ص 143ـ149.
70)از قدیمیترین شهرهای فلسطین که تاریخ آن به قبل از میلاد مسیح برمیگردد.هنگامی که عمروعاص فلسطین را فتح کرد، این شهر را پایتخت فلسطین اعلام کرد. (مترجم).
71)از شهرهای فلسطین که در سال 716م به دست خلیفة اموی سلیمان بن عبدالملک ساخته شد. اکنون اغلب ساکنان آن یهودیان هستند. یک سوم از جمعیت آن را هم یهودیان روسی تشکیل میدهند. (مترجم).
72)شراب، محمد، معجم بلدان فلسطین، دمشق، دار المأمون، 1987م، ص 419؛ الموسوعة الفلسطینیة، ج 2، ص 93ـ94. وچون از این مسجد فقط منارة آن باقی مانده، اسرائیلیها به جای «الجامع الأبیض»، «البرج الأبیض» میگویند. ر.ک: http://ar.wikipedia.org/wiki مترجم.
73)پیشین.
74)گزارش با عنوان »افتتاح المسجد العمری الکبیر فی الرملة«، روزنامة صوت الحق و الحریة، 2/3/2004م.
75)www. Aqsa-mubarak.org; www.islamic-aqsa.com
76)از شهرهای قدیمی جهان که بر اساس حفریات باستانشناسی، سابقة آن به 3000 سال قبل از میلاد بازمیگردد. اکنون اکثریت جمعیت آن یهودیان هستند. در شمال شرق غزّه واقع است و اسرائیلیها نام آن را به »اَشکَلون« تغییر دادهاند. ر.ک: http://ar.wikipedia.org/wiki مترجم..
77)www. Aqsa-mubarak.org; www.islamic-aqsa.com
78)گزارش منتشره در روزنامة کویتی الرأی العام، 22/12/1985م.
79)گزارش منتشره با عنوان »مسجد بئر السبع، المسلمون یکافحون لإعادته مکاناً للعبادة والبلد تریده متحفاً«، روزنامة القدس المقدسیة، 30/3/2001، ص 9.
80)واحدی برای اندازهگیری سطح معادل تقریباً 900 متر مربع. ر.ک: آذرنوش، آذرتاش. فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، مدخل »دونم«.
81)العقبی، یاسر، »من مسجد إلی معتقل ومحکمة فمتحف«، سایت عرب 48، 19/2/2004.
82)گزارشی با عنوان «تاریخٌ مجیدٌ» یتلاشی منتشره در القدس المقدسیة 30/3/2001م، ص 9 (تاکنون نیز این مسجد به وضعیت اولیة خود برنگشته است. مترجم.)
83)العقبی، یاسر، »جامعة بن غوریون تقیم حفلاً بساحة مسجد بئر السبع«، سایت عرب 48، 15/5/2004م.
84)سلیم، صالح، »أوضاع المحاکم الشرعیة والأوقاف الإسلامیة«، روزنامة الاتحاد چاپ حیفا 13/2/1995، ص 10.
85)خلیفه، احمد فتحی، النقب من رحلة النسیان إلی صحوة الضمیر، فلسطین اشغالی، مطبعة الصراط، 1990م، ص 37.
86)گزارشی با عنوان »محکمة بئر السبع تلغی أمراً بهدم مسجد تل الملح« منتشره در سایت عرب 48، 4/3/2003م.
87)العقبی، یاسر، »من مسجد إلی معتقل ومحکمة فمتحف«، سایت عرب 48، 19/2/2004.
88)شعث، شوقی، »التراث الحضاری و التحدیات الصهیونیة«، مجلة الوحدة چاپ رباط(مغرب)، حزیران 1986، ص 5.
89)توفیق، ایوب، معرکة الوقف الإسلامی، ص 12.
90)سلیم، صالح، أوضاع المحاکم الشرعیة و الأوقاف الإسلامیة، ص 12.
91)خبر منتشرشده در القدس، 15/8/2000م
92)خبر منتشرشده در القدس، 27/12/2002م.
93)موارد فوق به نقل از دو سایت ذیل است: www.aqsa-mubarak.org؛ www.islamic-aqsa.com.
94)روزنامة اردنی الدستور، 31/5/1986، ص 25.
95)روزنامة کویتی القبس، 11/12/1988، ص 20.
96)روزنامة القدس المقدسیة، 18/10/1997، ص 4.
97)روزنامة القدس المقدسیة، 15/8/2000، ص 10.
98)روزنامة القدس المقدسیة، 14/12/1993، ص 2.
منبع:فصلنامه وقف میراث جاویدان ش 72
/ع