داستان انیمیشن های لگو که بر اساس اسباب بازی های لگو ساخته شدند، به طور جدی از سال 2014 شروع شد. زمانی که عنوان «سینمایی لگو» به اکران در آمد و یک اثر خانوادگی با هیجانات خاص و سبک گرافیکی جدیدی را برای تماشاگران به ارمغان آورد، اثری که در آن سال حتی نامزد اسکار هم شد و فروش اسباب بازی های لگو را دوبرابر کرد. امسال لگو دوباره در قالب لگو نینجاگو و لگو بتمن ظهور پیدا کرده است. در این مطلب کمی در مورد لگو نینجاگو و حضور دوباره اسباب بازی های لگو در سینما برای شما می گوییم.
استودیو برادران وارنر از آن زمان حساب ویژه ای روی انیمیشن های لگویی کرد و جدا از ساخت آثار تلویزیونی بسیار (حتی مثلا عنوانی به نام لگو فروزن ساخته شد که یک داستان فرعی 20 دقیقه ای از ماجرای انیمیشن محبوب فروزن را روایت می کرد) امسال دو عنوان لگویی را اکران سینماها کرد.
لگو نینجاگو
اولی لگو بتمن بود و حالا لگو نینجاگو که بر اساس یک سریال تلویزیونی محبوب قدیمی (خیلی پیش تر از پخش انیمیشن لگو سینمایی) لگویی ساخته می شود. سریالی که آنچنان هم محبوب نبود و بیشتر بچه ها و خردسالان نهایت تا 10 12 ساله آن را دوست داشتند و انتخاب حساسی برای گزینه لگوی بعدی در دنیای سینما بود. اصولا دنیای لگو در دنیای بازی های کامپیوتری انتخاب های هوشمندانه تری داشته و تاکنون بازی هایی بر اساس آثار محبوبی چون: دزدان دریایی کاراییب، ایندیانا جونز، جنگ ستارگان، پارک ژوراسیک، ارباب حلقه ها و هابیت و… ساخته است.
در مطلب بازی لگو : دنیای بازی های رایانه ای کمی بیشتر در مورد بازی های لگو بخوانید.
بازی لگو : دنیای بازی های رایانه ای و یک تابستان و دیگر هیچ!
لگو نینجاگو در سالی اکران شده که همگی از کمبود انیمیشن های خوب و درخور توجه در آن می گویند. البته باید گفت که این اثر هم کمک شایانی به پربار شدن امسال نمی کند، لگو نینجاگو در نهایت یک انیمیشن متوسط است که به هیچ وجه به پای عنوان سال 2014 نمی رسد ولی بچه ها و طرفداران سریال را شاید راضی نگه دارد.
داستان انیمیشن لگو نینجاگو
داستان این انیمیشن بدین شرح است: شهر نینجاگو که وقایع انیمیشن در آن می گذرد، دایما در حال حمله و نابودی توسط یک شرور به اسم لرد گارمادون (با صداپیشگی جاستین تروکس) هست. شبکه خبر هم هر روز این حملات را گزارش می کند و تفریح و سرگرمی اش حدس زدن زمان بعدی حمله است! در این بین 6 نفر نینجا با هویت مخفی،هر بار شهر را نجات می دهند. رییس این نینجاها لوید، پسر لرد گارمادون(با صدا پیشکی دیوید لوید) است که البته هیچ کس این مساله را نمی داند. این 6 نینجا که هر کدام با عناصر اصلی شناخته می شوند تنها افرادی هستند که می توانند جلوی لرد گارمادون را بگیرند.
وقتی که اسلحه فوق سری توسط لوید استفاده می شود خرابی هایی به بار می آورد (این اسلحه یک لیزر معمولی است که وقتی به هر سمت گرفته می شود، یک گربه خانگی از دنیای واقعی به دنبال رد لیزر رفته و مثل گودزیلا همه جا را ویران می کند! و شهر به دستان خبیث ماجرا می افتد. این 6 نینجا به توصیه رهبر و معلمشان (با صدا پیشگی جکی چان) باید به سفری بروند تا اسلحه فوق فوق سری را پیدا کنند ! بلکه بتوانند شهر را دوباره پس بگیرند.
جکی چان در لگو نینجاگو
از آنجایی که خیلی ها دنیای سریال نینجاگو را نمی شناسند، جکی چان در چند دقیقه اول با یک سخنرانی کوتاه سعی در شناساندن این دنیا برای مخاطبین دارد. چند دقیقه اول به شکل فیلم زنده ساخته شده و جکی چان نقش یک فروشنده را دارد تا به کودکی منزوی که دوستانش دایما در حال اذیت او هستند، قصه نینجاگو را تعریف کند. صدای جکی چان و حضور او در این انیمیشن بسیار دوست داشتنی است،
شخصیت شاد و شوخی که او دارد و صدای بامزه انگلیسی اش توانسته شروع خوبی را برای انیمیشن رقم بزند که متاسفانه بعدتر، به خاطر حضور کمرنگ کاراکتر استاد از آن بی بهره می شویم. آغاز انیمیشن نینجاگو: فیلم سینمایی بسیار پر انرژی و بامزه هست و اکشن خالصی را برای کودکان ارایه می کند، اکشنی که به نظر می رسد این بار بیشتر پسربچه ها را هدف گرفته و باید گفت که نینجاگو بیشتر یک انیمیشن بچه گانه پسرانه است و دخترها شاید کمتر جذب صحنه های بزن بهادری و روباتیک گونه نبردها شوند.
شباهت بسیار زیاد گروه نینجاها به عناوین «رنجرهای قدرتمند» و یا «روبات های تبدیل شونده» از چشم هیچ کس پوشیده نمی ماند. این شباهت وقتی بیشتر توی چشم می زند که همین چند ماه پیش شاهد اکران بازسازی فرنچایز گزینه اولی و ساخت فیلم دیگری از مجموعه روبات های تبدیل شونده در قالب فیلم سینمایی بودیم. این شباهت ها در انیمیشن کم نیستند و شخصیت منفی حتی (لرد گارمادون) بسیار شبیه به لرد بیزینس انیمیشن لگو: فیلم سینمایی سال 2014 با صدای ویل فارل است.
حرکات و خلق و خوی و حتی صدای وی این شباهت را دوچندان می کند. کلیت داستان رابطه پدر و پسرگونه دو شخصیت اصلی فیلم هم که بسیار شبیه جنگ ستارگان است. البته فیلم از این شباهت ها سرباز نمی زند و حتی بیشتر به آن ها دامن می زند! منظورم اینست که خالقین این انیمیشن این شباهت ها را نفی نمی کنند و در بسیاری از سکانس ها (مثلا زدن موسیقی شبیه جنگ ستارگان در پس زمینه صحنه ای که پسر راز خود را برای پدرش برملا می کند) بیشتر به این مسایل ادای دین می کنند. به نوعی می توان نینجاگو را هجویه آثار ذکر شده دانست.
دیالوگ های خنده دار به صورت رگباری در بعضی سکانس ها رد و بدل می شوند که به تماشاگر ایرانی توصیه می شوند اگر زبان انگلیسی قوی دارند به سراغ این اثر بروند وگرنه تا زمان دوبله شدن آن صبر کنند چرا که نصف بامزکی و خنده داری لگو نینجاگو بر اساس همین دیالوگ هاست. البته بعضی از شوخی ها بی نمک هستند ولی وزنه شوخی های بجا و خوب بسیار سنگین تر از بی نمک های آن است و یک ساعت و نیمی می تواند تماشاگر را سرگرم سازد.
موسیقی در این انیمیشن برعکس عناوین قبلی لگویی کمتر بدان اهمیت داده شده و آن قدرت همیشگی را در جوسازی سکانس ها ندارد. این مساله خیلی عجیب است چرا که صحنه های اکشن در نینجاگو بیداد می کند و می شد با خلق موسیقی های زیبا در پس زمینه آن، هیجان خاصی به این نماها داد.
تاکید بیش از حد به بعضی از مسایل حاشیه ای در فیلم باعث شده که مخاطب کودک (که مخاطب اصلی این عنوان است) در بعضی از سکانس ها خسته شود. مثلا رابطه پدر پسری کمی بیش از حد کش دار می شود و گاها بسیار تکراری و خسته کننده است. اما تمام این ایرادات با ارجاع ها به آثار سینمایی معروف و همچنین حضور شخصیت گربه از دنیای واقعی (که بی شک بهترین سکانس و ایده فیلم است) پوشانیده می شود.
کودکان آمریکایی از نینجاگو به احتمال زیاد استقبال می کنند، ولو اینکه با دنیای کاراکترهای آن آشنایی کمتری نسبت به ابرقهرمانانی چون بتمن و سوپرمن داشته باشند. البته فروش کمتر از حد انتظار نینجاگو هم کمی این صحبت را نقض می کند. تا لحظه نوشتن این مطلب این فیلم کمتر از 100 میلیون دلار فروش کرده که رقم بسیار پایینی نسبت به دو عنوان لگویی اکران شده قبلی استودیو برادران وارنر است.
این عدم استقبال احتمالا به خاطر ناآشنایی دنیای نینجاگو برای کودکان دیگر کشورهاست که از دیدن سریال آن بی بهره بودند. نینجاگو یک انیمیشن بزن بهادر پر از روبات های غول پیکر و انفجار و اکشن با طعم لگویی است و فارغ از برخی مشکلات آن و به سبب داشتن ریتم بسیار تند، اثری مناسب برای کودکان محسوب می شود و می تواند آنها را سرگرم کند ولی یک عنوان ماندگار و به یاد ماندنی نیست و آینده سری لگو باید بیشتر به موضوع و سوژه یابی توجه کند تا موفق تر عمل کند.