چکیده:
بعد از آنکه در سقیفه، برخی، ابوبکر را به خلافت برگزیدند، علی علیه السلام، راه صبر و دوراندیشی را در پیش گرفتند. آن حضرت، بعد از اتمام تدفین رسول اکرم صلوات الله علیه و آله در خانه به جمع آوری آیات قرآن مشغول شدند.در روش حکومتی عمر، یکسری مسائلی کنار زده شد و یا بالعکس، مسائلی که جزء سیرة نبوی نبود، اعمال شد.امام علیه السلام، در این دوره، در جایگاه ناصحی امین در آمدند.عثمان بعد از خلافت ابوبکر و عمر، در مسند حکومت نشست و علناً به بنی امیه میل پیدا نموده و مناصب مهم حکومتی را در بنی امیه خلاصه نمود.در زمان حکومت عثمان، فساد علناً در حکومت مشهود بود؛ لذا امام علیه السلام با عثمان مخالفت نمودند.حکومت عثمان آثار بدی را در مسیر امت اسلامی بر جای گذاشت. علاوه بر آن، آتش فتنه ها را در بلاد اسلامی، مشتعل ساخت.بعد از عثمان ، تعداد کثیری از مسلمین اصرار نمودند تا امام علیه السلام را مجبور به قبول رهبری امت اسلامی نمودند، بعد از آنکه حکومت و امت اسلامی دچار انحراف و سقوط شده بود. امام علیه السلام، صیانت از شریعت اسلام را از انحراف و پاسداری از شؤون دولت اسلامی را از ضروریات مهم بعد از غیبت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله دانسته و کوشش خویش را در این راه بذل نمودند.در رابطه با احادیث آن حضرت، در بحار الانوار 3476 مورد یافت گردید که از ایشان کلامی نقل گردیده است که بیشترین مورد به طهاره و صلاه اختصاص دارد.در غررالحکم به ترتیب کثرت در موضوعات زیر از آن حضرت روایت نقل گردیده است: اول: اخلاقی - دوم: اقتصادی - سوم: اجتماعی - چهارم: اقتصادی - پنجم: عبادی - ششم: سیاسی. نهج البلاغه نیز از نظر موضوعی مورد بررسی قرار گرفته است و تعداد سخنان، خطبه ها و نامه ها در قالب موضوعات مختلف فهرست گردیده است. کتاب های دیگری نظیر دیوان امام علی علیه السلام، صحیفة علویه، مسند الامام علی علیه السلام، موسوعه الکلمه نیز به طور مختصر مورد ارزیابی قرار گرفته است.از میان کتب اهل سنت، در صحیح مسلم، 68 حدیث از آن حضرت نقل نموده است. در صحیح بخاری، 41 حدیث به دست آمد. در معجم کبیر طبرانی ، 33 حدیث از وجود مبارک ایشان بدست آمد. در کنزالعمال، 125 حدیث از علی علیه السلام، نقل نموده است.در کتاب فهارس فتح الباری شرح صحیح البخاری، تعداد احادیث منقول از امیرالمومنین علی علیه السلام را، 67 عدد بیان داشته است. از این رو عامه، خود را از کسی همچون علی علیه السلام، محروم نموده اند. البته ممکن است با جستجو در عبارات دیگری که به ذهن بنده نیامده است، به احادیث دیگری دست یابیم که بنده به آنها دست نیافته باشم.
کلید واژه ها:
علی علیه السلام، حدیث، تاریخ، شیعه، عامه، کتاب حدیث
مقدمه:
تاریخ پر فراز ونشیب زندگانی علی علیه السلام با همه شیرینی ها و تلخ کامیهائی که برای اهل بیت علیهم السلام به همراه داشت، دوران شکوفائی اسلام و عملی شدن حکومت اسلامی– هر چند اندک – بود، دورانی که نشان داد اگر به حضرات معصومین علیهم السلام اجازه داده می شد تا اسلام ناب محمدی را در گیتی محقق سازند، شیاطین قادر به عرض اندام و مقابله با حق و حقیقت را نخواهند بود.این تحقیق بر آن است که ضمن ارائه ی فضای سیاسی و فرهنگی دوران حضرت علی علیه السلام و خدمات ایشان، چه در دوران خلافت و چه قبل از آن، آنچه از سخنان گهربار آن حضرت رسیده و یا نقل گردیده را به صورت فهرست موضوعی و دسته بندی شده به خواننده عرضه نماید.این تحقیق می تواند، برای کسانی که به دنبال تحقیقات مفصل در موضوعی خاص هستند راهگشا بوده و محقق را به راحتی و سهولت به مقصود برساند. دوران زندگی گهربار امیرالمومنین علیه السلام را می توان به پنج دوره تقسیم نمود.
1- از ولادت آن حضرت تا بعثت نبی مکرم اسلام صلوات الله علیه و آله.ایشان در این دوران، عمدتا در دامان رسول خدا صلی الله علیه و آله پرورش یافتند و با صفات و ملکات آن جناب از نزدیک آشنا گشته و الگوبرداری نمودند(طبق مشهور).
2- از بعثت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله تا هجرت آن جناب به مدینه منوره.باز، آنچه معروف است، یاری آن حضرت را نشان می دهد؛ به گونه ای که اولین مرد مسلمان به اسلام پیامبر اعظم در تاریخ اسلام مشهور گشتند و در ماجرای هجرت نیز، با جان نثاری خویش برگ زرینی را در یاری نبی اکرم صلوات الله علیه و آله در کارنامة خود به جای گذاشتند.
3- از هجرت پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله تا رحلت آن جناب
در این دوران دوشادوش نبی اکرم صلوات الله علیه و آله، در سختیها، مشکلات و غزوه ها، حرکت نموده و تابع بی چون و چرای آن جناب بودند.
4- از رحلت نبی اکرم صلوات الله علیه و آله تا خلافت آن حضرت حدود 25 سال خانه نشینی و مظلومیت را در این دوران تحمل نمودند و طبق نقل تاریخ، با وجود غصب خلافت توسط دشمنان اسلام، باز بخاطر مصلحت جامعه اسلامی و بقای اسلام و مسلمین و برای به حداقل رساندن کژیهای حکومتهای معاصر، در برخی تصمیم گیریها، شرکت نموده و اسلام و مسلمین را یاری نمودند.
5- از خلافت ظاهری آن حضرت تا شهادت مظلومانه شان.اینکه عنوان ظاهری را به کار بردیم، به این دلیل است که خلافت بلافصل از آنِ آن حضرت است و بنا به نظر شیعیان، با رحلت نبی اکرم صلوات الله علیه و آله، بلافاصله خلافت و امامت به آن حضرت منتقل می گردد.آنچه در بحث اینجانب اهمیت دارد، دو دورة اخیر است که آن حضرت، به خواندن خطابه، نوشتن نامه و پرورش و تربیت شاگردان اشتغال داشتند و غالب احادیث -اگر نگوئیم تمام آنها - در این دورانها، از آن بزرگوار صادر شده است.در ابتدا به تاریخ زندگانی آن حضرت به طور اجمال می پردازیم و احیاناً اختلاف آراء را در مورد تاریخ ولادت یا شهادت را به صورت خلاصه عرض می نمائیم.این تاریخ زندگانی، از بحار الانوار، تالیف علامه محمد باقر مجلسی گردآوری شده است. تاریخ تولد: در تاریخ تولد آن حضرت، از تهذیب، اصول کافی، فصول المهمه، اعلام الوری و مناقب آل ابی طالب و الارشاد نقل شده که 30 سال بعد از سال عام الفیل، بوده است.در مناقب آل ابی طالب قول دیگری را نیز ذکر نموده و آن اینکه 29 سال بعد از عام الفیل بدنیا آمده اند.ماه تولد آن حضرت به نقل از تهذیب، مصباح کبیر و صغیر، اقبال الاعمال، دروس، فصول المهمه در 13 رجب واقع شده است.در این باره نیز قول دیگری آورده شده مبنی بر اینکه ماه تولد آن حضرت، هفتم ماه شعبان بوده است این قول در مصباح کبیر نقل گردیده است.روز تولد آن جناب را نیز طبق نقل از اعلام الوری، مناقب آل ابی طالب و دروس در روز جمعه اعلام نموده اند. ولی در مصباح کبیر، روز یکشنبه را روز تولد ایشان، عنوان داشته است.زمان و موقع تولد آن حضرت، تا نبوت نبی اکرم صلوات الله علیه و آله - طبق نقل اقبال الاعمال و مصباح صغیر، 12 سال فاصله بوده است. یعنی ایشان در زمان بعثت نبی اکرم صلوات الله علیه و آله 12 سال داشتند و به قولی 10 ساله بودند. محل تولد آن حضرت در مکه مکرمه بوده و از اختصاصات آن حضرت، تولد ایشان در داخل کعبه – بیت الله الحرام – است؛ که در اعلام الوری، ارشاد به آن اشاره شده است.عمر شریف :در این باره اختلاف نظر است، علامه، عمر آن حضرت را به نقل از تهذیب 63 سال بیان داشتند، در حالی که به نقل از فرحه العزّی، آن را 65 سال بیان نمودند.نیز به نقل از کشف الغمه چند قول دیگر نیز به آن اضافه نمودند و آن 58 سال و 57 سال است.البته، صاحب کشف الغمه، اصح اقوال چهارگانه را در رابطه با عمر شریف حضرت، 65 سال بیان نموده است. باز در این فاصلة سنی آن حضرت با نبی اکرم صلوات الله علیه و آله چند سال بوده است، اختلاف کرده اند. در الفصول المهمه، 28 سال را بیان داشته، در حالی که، در اصول کافی و دروس – از شهید – آن را 30 سال بیان نمودند.حال اگر بخواهیم به صورت مرتب و جدول گونه عمر شریف حضرت را تقسیم نمائیم، بنابر قول علامه از دو کتاب فرحه العزی و کشف الغمه و بنابر قول شیخ عباس قمی در منتهی الآمال ج1 ص278، به شکل زیر خواهیم رسید.
کتاب
|
سن ایشان موقع بعثت
|
مدت اقامت در مکه بعد از بعثت
|
مدت اقامت در مدینه با رسول خدا
|
از رحلت رسول خدا تا شهادت
|
جمع
|
منتهی الآمال
|
10
|
13
|
10
|
30
|
63
|
فرحه العزی
|
12
|
13
|
10
|
30
|
65
|
کشف الغمه
|
12
|
13
|
10
|
30
|
65
|
علامه به نقل از کتب مختلف، تاریخهای متفاوتی را در رابطه با شهادت آن حضرت بیان نمودند:تاریخ و محل شهادت:به نقل از تهذیب، شهادت ایشان در شب جمعه، سال 40 هجری در 9 روز مانده از ماه مبارک رمضان – یعنی 21 ماه رمضان – اتفاق افتاده است.اما در نقل از کشف الغمه، ضربت این ملجم لعنه الله علیه بر آن حضرت را شب جمعه بیان داشته و اقوال مختلف در شب ضربت خوردن آن حضرت بیان داشته اند. در نتیجه بنابر قولی 17 ماه رمضان و بنابر قول دیگر، 19 ماه رمضان و بنابر قول سوم 21 ماه رمضان و بنابر قول چهارم، 23 ماه رمضان، این اتفاق جان سوز واقع شده است.محل شهادت ایشان در کوفه بوده و در (غرّی) از نجف به خاک سپرده شدند. زندگانی تحلیلی امیرالمؤمنین علیه السلام(1)بعد از آنکه در سقیفه، برخی از صحابه با استخفاف اوامر و وصایای رسول اکرم صلوات الله علیه و آله مبنی بر خلافت بلافصل حضرت علی علیه السلام، از جانب خود، ابوبکر را به خلافت برگزیدند.امیرالمؤمنین علیه السلام، در اوضاع آشفته و شرائط حاکم بر جامعه اسلامی آن روز، وقتی با اعراض امت یا عدم متابعت آنها از آنچه نبی اکرم صلوات الله علیه و آله به آن سفارش فرموده و مطرح ساختند، مواجه شدند، راه صبر و دوراندیشی را در پیش گرفتند تا این که شرائط لازم برای تحقق مسائل مورد نظر رسول اکرم صلوات الله علیه و آله فراهم شود.
امام علی علیه السلام و جمع آوری قرآن:
همة روایات صحیح بر این مساله اتفاق نظر دارند که آن حضرت، بعد از اتمام تجهیز و تدفین رسول اکرم صلوات الله علیه و آله در خانه خویش، عزلت گزیده و به جمع آوری آیات قرآن کریم مشغول شدند و آنها را به حسب ترتیب نزول آیات، مرتب نمودند.روایت شده که ایشان، مدتی از مردم قطع رابطه کردند تا قرآن کریم را جمع آوری نمودند؛ سپس در حالی که مردم در مسجد جمع شده بودند، قرآن گردآوری شده را به میان آنان آوردند؛ سپس بعد از آنکه آن را در میان جمع قرار دادند فرمودند: «ان رسول الله (صلی الله علیه و آله)، قال «انی مخلف فیکم ما ان تمسکتم به لن تضلوا کتاب الله و عترتی اهل بیتی.» و هذا کتاب الله و انا العتره. و قال لهم: لئلا تقولوا غدا انا کنا عن هذا غافلین.(همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «همانا من در میان شما چیزی را به جای می گذارم که اگر به آن چنگ بزنید، هرگز گمراه نخواهید شد ]و آن چیز[ کتاب خدا و عترت من (اهل بیت من) هستند.» و این کتاب خداست و من ]منظور علی بن ابی طالب علیه السلام[ عترت هستم؛ و به آنها فرمودند: تا فردا نگوئید، همانا ما از این مسئله غافل بودیم.ثم قال: لا تقولوا یوم القیامه انی لم ادعکم الی نصرتی و لم اذکرکم حقی و لم ادعکم الی کتاب الله من فاتحته الی خاتمته. سپس فرمودند: روز قیامت نگوئید ]یا: تا نگوئید[ همانا من ]منظور علی بن ابی طالب علیه السلام[ شما را به یاری خویش فرا نخواندم و حق خویش را به شما یادآوری نکردم و شما را به کتاب خداوند از ابتدا تا انتهایش دعوت ننمودم.سپس عمر به ایشان گفت: اگر قرآنی نزد توست، پس نزد ما ]نیز[ مثل آن موجود است، پس ما هیچ احتیاجی به هیچ کدام از شما ]ظاهرا قرآن جمع آوری شده توسط آن حضرت و نیز شخص ایشان[ نداریم.
خصوصیات قرآن علی علیه السلام:
ایشان به جمع آوری آیات قرآن کریم بسنده ننمودند؛ بلکه آنها را به حسب نزول، مرتب نموده و به عام و خاص، مطلق و مقید، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، واجب و مباح، سنن و آداب اشاره نمودند، همانگونه که به اسباب نزول آیات اشاره نمودند و60 نوع از انواع علوم قرآنی را املاء فرمودند و برای هر نوعی، مثال مخصوص به آن آوردند و با این کار خویش، توانستند از مهمترین اصل از اصول اسلام، محافظت نمایند.انتقال قدرت به عمر:طولی نکشید که مریضی بر ابوبکر غلبه نمود و مشرف به موت گردید. در این حال تصمیم گرفت که عمر را بعد از خود به خلافت برگزیند: پس اکثر مهاجرین و انصار، اعتراض نموده و کراهت خویش را اعلام فرمودند؛ چرا که می دانستند، عمر دارای اخلاقی خشن است و با مردم، تعامل بدی دارد؛ ولی ابوبکر بر نظر خود اصرار ورزید و عثمان را احضار نموده تا بنویسد که ابوبکر، خلافت را به عمر، واگذار می نماید و او نیز چنین کرد.سیرة عمر در حکومت:در روش حکومتی عمر، یکسری مسائلی کنار زده شد و یا بالعکس، مسائلی که جزء سیرة نبوی نبود، اعمال شد که به صورت خلاصه، این موارد را بیان می نمائیم.
1- او در مقابل مردم، با قساوت و خشونت، تعامل می نمود به گونه ای که زن بارداری پیش او آمد تا از او درخواست ]یا سوالی[ نماید و از شدت ترس از عمر، حمل خود را بر زمین نهاد.نحوه تعامل او با جبله بگونه ای بود که سبب ارتداد جبله و فرار او به سوی روم گردید.
2- عدم مساوات در اعطاء حق مسلمین و برتری قائل شدن برای بعضی بر اساس غیرشرعی و بدون توجیه قرآنی، بلکه بر اساس قرابت یا فامیل بودن اشخاص.
3- عدم دقت در انتخاب عمال حکومتی بر اساس اسلام، چرا که کسانی را به استخدام می گرفت که در فساد معروف بودند و در دین ناخالص.
4- استثناء نمودن معاویه از بازرسی و ترک نمودن معاویه بگونه ای که به مدت طولانی، هر کاری که می خواهد، انجام دهد.
علی علیه السلام در حکومت عمر:امام علیه السلام، بعد از این که سیرة سلطنت حاکم و حرکت گروهی که تحت لوای این سلطه، بر انحراف خلافت اصرار می ورزیدند را مشاهده نمودند، در جایگاه ناصحی امین در آمدند که خلیفه جدید را در این مسئولیت سنگین و بزرگ، ارشاد و نصیحت نمایند.پس ایشان بر سلامت رسالت و امت اسلامی، امانت داری نموده و تلاش خود را در ادای تکلیف در جهت تعلیم و عمق بخشی به علم دیگران و قضاوت بصورت وسیع تر از دورة ابوبکر، بکار بستند و در مسائل جدیدی که خلیفه جدید و دیگر صحابه از عهدة آن بر نمی آمدند، جد و جهد می نمودند؛ از این رو عمر، در برابر امام علیه السلام، اظهار تواضع و کوچکی می نمود و رای و نظر ایشان را محترم می شمرد و حکم ایشان را امضاء و تائید می نمود تا آنجا که بارها از او روایت شده که در اکثر مسائل مشکل، گفته بود: لاابقانی الله لمعظه لیس لها ابوالحسن.]یعنی خداوند مرا در مشکل و معضلی که ابوالحسن (امیرمومنان علیه السلام) در آن نباشد قرار ندهد ،حاکی از آنکه امام علیه السلام کمک و مشاور او نباشد[ نیز روایت شده که عمر، خواست که زن دیوانه ای که متهم به زنا بود را رجم کند؛ پس امام علیه السلام، قضاوت عمر را رد نموده و او را متذکر حدیثی از رسول اکرم صلوات الله علیه و آله نمودند.در این هنگام بود که عمر گفت: لولا علی لهلک عمر.
علی علیه السلام در حکومت عثمان:
عثمان همچون ابوبکر و عمر، سیاستمدار و مکار نبود، لذا وقتی بالای منبر رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت، بر خلاف دو خلیفه قبلی، در همان موضعی که رسول خدا صلوات الله علیه و آله می نشستند، نشست.او در مسند حکومت، علناً به قوم خویش – بنی امیه- میل پیدا نموده و آنها را بر گردن مردم سوار نمود و مناصب مهم حکومتی را در بنی امیه خلاصه نمود.در این میان، به نصائح صحابه از جمله امیرالمومنین علیه السلام اعتنا ننمود و به گونه ای عمل نمود که ابوسفیان بعد از اتمام بیعت عثمان بعنوان خلیفه مسلمین به سوی قبر حمزه بن عبدالمطلب - سیدالشهداء - رفته و بر بالای قبر او ایستاد و خطاب به حمزه، سخنی به این مضمون گفت:ای اباعماره! همانا آن امری (حکومت) که با شمشیر بر سر آن نزاع برخاستیم، در دست فرزندان ما ( بنی امیه) است که با آن بازی می کنند.
عواقب شوم حکومت عثمان:
امام علیه السلام با ابوبکر و عمر، در زمان حکومت آن دو، معارضة علنی ننمودند و انحراف در مسیر حکومت اسلامی نیز، امری مخفی و پوشیده بود.امام علیه السلام در خیلی از مواقع، برای اصلاح امر خلیفه خطاکار، دخالت می نمودند و خلیفه نیز، ایشان را استجابت می نمود.ایشان در زمان آن دو خلیفه، از حق خود در رابطه با خلافت کوتاه آمدند، ولی از مراقبت و محافظت عقیده اسلامی که از میراث رسول خدا صلی الله علیه و آله بود، کوتاه نیامدند و پیوسته، حافظ شریعت نبوی بودند.اما در زمان حکومت عثمان، فساد و تباهی علناً در حکومت مشهود بود؛ لذا امام علیه السلام علناً با عثمان مخالفت نمودند، حتی کسانی که در جایگاه مخالفت با خلافت امام علیه السلام قرار داشتند، از طرز حکومت عثمان و فساد حکومت، ناراضی بودند.عثمان، قبل از اسلام، مرد ثروتمندی بود و در زمان اسلام نیز پیوسته اینگونه بود؛ از این رو معنای فقر و درد محرومین را نچشیده و در برابر مطالبة آنان از عثمان مبنی بر عدالت ورزی، با خشونت و سنگدلی، عمل می نمود همانگونه که با عمار بن یاسر و ابوذر عمل نمود.او امور حکومتی را بر عهدة نزدیکانش گذاشت، همانگونه که ولیدبن عقبه را بر کوفه مسلط ساخت، در حالی که نبی اکرم صلوات الله علیه و آله، او را از اهل آتش خوانده بودند.عثمان در برابر مروان بن حکم، ضعیف بود و آنچه مروان می خواست را تنفیذ می نمود، تا آنجا که وقتی بر عثمان شورش نمودند، امام علیه السلام دخالت نمود و شورشیان را بازگردانید - شورشیانی که اصلاح سیاست اجرائی و مالی و تعویض والیان فاسد حکومت را خواستار بودند - و با عثمان شرط نمودند که از مروان بن حکم و سعید بن عاص اطاعت ننماید؛ اما به مجرد اینکه اوضاع آرام شد، مروان دوباره بازگشت.در جای دیگر، ولیدبن عقبه، شرب خمر نموده بود و شهود شهادت دادند که او شرب خمر نموده است؛ اما عثمان بر آنان خشم گرفت و آنها را دور نمود.اینجا بود که امام علیه السلام دخالت نموده و امر نمودند که ولید را فرا خوانده و او را محاکمه نموده و بر او اقامه حد شود. هنگامی که ولید، احضار شد و شهادت شهود ثابت گشت، امام علیه السلام، حد را بر او جاری نمودند.اما سیاست مالی عثمان، امتداد همان سیاست عمر بود که ایجاد فاصله طبقاتی و مقدم نمودن بعضی از مردم بر بعضی دیگر در عطا و بخشش بود.تنها فرقش این بود که عثمان این سیاست را با شدت بیشتری پی جوئی نمود؛ بگونه ای که وقتی خزانه دار بیت المال به عثمان اعتراض نمود، عثمان به او گفت: تو تنها خزانه دار ما هستی.
آثار منفی حکومت عثمان در امت اسلامی:
حکومت عثمان استمرار همان خط سیاسی حاکم بود که از لحاظ روش و اعتقاد، با محتوای رسالت نبی اکرم صلوات الله علیه و آله منطبق نبوده و از این صراط مستقیم منحرف شده بود؛ پس آثار بدی را در مسیر حکومت و امت اسلامی بر جای گذاشت.نیز آتش فتنه ها را در اطراف بلاد اسلامی، مشتعل ساخت که می توان به 7 نمونه از آن اشاره نمود.
1- حکومت عثمان، از راه و روش شریعت اسلامی بدور بود لذا حدود، معطل گذاشته شد، فساد شیوع پیدا نمود و در بازرسی و محاسبة مسئولین، سستی شد؛ از این رو، روح سرپیچی از قانون زنده گردید ومظاهر فساد، به کمال پرده دری و استخفاف نسبت به احکام اسلامی، شیوع پیدا نمود و خانه های والیان حکومتی و شخصیتهای متنفذ، از مجالس غنا و خمر، پر شده بود.
2-روح حکومت عثمان، روح قوم گرائی بود که ابوبکر، آن را به عنوان روش سیاسی خود، بکار بست و قانونمند کرد؛ پس سلطة بنی امیه در زوایای دولت بروز کرد و سیاست مطلقه ای که اسلام از آنها گرفت را برای خود یافتند و بنی امیه نیز جبهة سیاسی قویی در برابر اسلام، در برابر روش و منش اهل بیت علیهم السلام بودند.
3- حکومت عثمان، حکمرانی را برای خود، حقی می دانستند که به آنها داده شده بود و قائل بودند که هیچ کس، حق گرفتن آن را ندارد. آنان حکومت را وسیله ارضای خواسته های منحرف و غیرمشروع خود و نیز شهوتهای شیطانی خود می دانستند و نه وسیله ای برای اصلاح اجتماعی و گسترش رساله اسلامی در اقصا نقاط زمین.
4- حکومت عثمان، طبقه بزرگی از ثروتمندان را بوجود آورد که مصالح شخصی آنان با حکومت مطابق حق و شرع مقدس اسلام، مطابقت نداشت؛ به گونه ای که فقراء از مسلمین، قویا با قدرت و شدت، اصلاح نظام مالی و اقتصادی را از آنان خواستار شدند.
5-حرکت ابوذر (رحمه الله علیه) در برابر فساد مالی حکومت، بهترین شاهد و دلیل بر عمق گستردگی فقر در میان امت بود.
6-خشونت طلبی در تعامل با مخالفین و اهانت به ایشان باعث ایجاد قیام مسلحانه علیه نظام حکومتی عثمان شد؛ که نمونة بارز آن، قتل عثمان بود.
7-بدنبال قتل عثمان، فتنه ای بپا خاست که هر زمان، ممکن بود شعله ور شود و شعاری را بدنبال خود داشت که نفعیون و خوارج از اطاعت و تبعیت، آن را بالا برده و موجب مشکلات و جنگهایی در برابر حکومت شرعی امیرالمومنین علیه السلام شد؛ حکومتی که به خواست عموم مردم بر سر کار آمد.
8-از آثار قیام علیه عثمان این بود که گروههای مسلح از اقطار مختلف اسلامی، ایجاد شد که مدینه را احاطه کرده بودند و منتظر بازگشت حکومت بودند و این خود، قدرتی شده بود که در حکم ]یا حکومت[ جدید تاثیرگذار بود.]چنانچه با ایجاد حرکت در عموم مردم، با قدرت باعث تغییر آن می شدند.[
امام علی علیه السلام بعد از قتل عثمان:
1- بیعت مسلمین با امام علیه السلام
بعد از آنکه عثمان به قتل رسید، نظر ها به سوی امام علیه السلام معطوف گشت؛ به امید آنکه آن حضرت، امت را از این درد ورنج وارده بر امت اسلامی نجات دهد؛ از این رو تعداد کثیری از مسلمین پیرامون حضرت جمع شده و اصرار نمودند تا ایشان را مجبور به قبول رهبری امت اسلامی نمودند، بعد از آنکه حکومت و امت اسلامی دچار انحراف و سقوط شده بود.امام علیه السلام وقتی با اصرار مردم مواجه گردیدند، قبول امر خلافت نمودند؛ البته قبول این مهم را یکروز به تاخیر انداختند و بیعت مردم را در مسجد قرار دادند – بر خلاف شیوه بیعت در سقیفه و نیز بیعت شورای شش نفره – تا به این صورت، فرصت دیگری را برای امت پیش آید تا عواطف و قرار آنها در خضوع نسبت به آن حضرت، مورد آزمایش و امتحان قرار گیرد.این امت، آنچه نص نبی اکرم صلوات الله علیه و آله مبنی بر خلافت آن حضرت بود را ضایع نمودند، پس منحرف گشتند.]و اینجا باید با خضوع، آنچه را در گذشته می بایست انجام دهند را اکنون به انجام رسانند.[نحوه بیعت و توصیف آن روز، خود حکایتی دارد که در حوصله این مقاله، نمی گنجد؛ از این رو از آن در می گذریم.
2- مخالفان حکومت:
در این میان، کسانی بودند که اجماع امت بر رهبری آن بزرگوار را شکسته و از بیعت با ایشان تخلف نمودند و با این کار، باب جدیدی از فتنه را گشودند. (نام آنان در تاریخ ثبت گردیده که به جهت وطولانی شدن کلام، از بردن نام آنان خودداری می کنیم.)
از میان متخلفان، معاویه بن ابی سفیان بود که مشکلاتی برای جامعه اسلامی ایجاد نمود.البته گروهی از متخلفان از کوتاهی نمودن خویش در امر بیعت با آن حضرت، پشیمان گشتند؛ ولی امام علیه السلام هیچگاه متعرض آنان نگشته و آنها را به حال خود رها نمودند.
3- پیامدهای روش حکومت علی علیه السلام:
امام علیه السلام بعد از آنکه ربع قرن از حکومت، دور نگه داشته شدند، حکومت را بدست گرفتند.در زمان ایشان، مسلمانان جدیدی بودند که در سایه حکومت غیرمعصوم و بلکه منحرف از روش صحیح رسالت اسلامی گذران زندگی نمودند و بر حکومت شایسته آن بزرگوار بود که در کمترین زمان، با وجود مشکلات داخلی به امور مهم و اساسی که در ذیل می آید بپردازد.
این امور مهم، شامل موارد زیر می شد:
1- منهدم نمودن فاصله طبقاتی که خلفای گذشته ایجاد کرده بودند و آن به صورتهای زیر بود.
الف- برقراری تساوی به تبعیت رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه و آله، بین تمام مسلمین در عطاء و بخشش.
ب- بازگرداندن اموالی که در زمان حکومت عثمان، به ناحق از بیت المال توسط برخی، گرفته شده بود.پس به صورت علنی اعلام نمودند که اموالی که به ناحق گرفته شده، باید به بیت المال بازگردانده شود، چه، این اموال نزد طبقه ای باشد که اطراف عثمان بودند و چه، عثمان، آن اموال را برای تمایل دیگران به سوی خویش، به دیگران داده باشد.
ج- تساوی در اجرای حکم شرعی الهی، بین مردم بدون امتیاز قائل شدن برای برخی؛ چنانچه آن حضرت مرافعة خویش با یک نفر یهودی بر سرزره مفقود خویش (که در دست آن یهودی دیده بودند.)را به شریع قاضی سپردند (در حالی که خود، حاکم امت اسلامی بودند)
2- نظم اداری و بازگرداندن سیطرة مرکزی به دولت:ایشان، کسانی را که در میان مسلمانان، مورداطمینان بودند را به اقصی نقاط مملکت اسلامی روانه نمودند تا امارت آنجا را بدست بگیرند.نیز برای ایجاد سیطرة مرکزی بر ولایت شام، بعد از آنکه معاویه از بیعت، امتناع ورزید، نیروهای مسلح خود را روانه شام نمودند(تا حکومت بر بلاد شام را بدست گیرند) و فرزندش، محمدبن حنیفه را پرچمدار نیروهای مسلح نمودند.
4- فرهنگ اسلامی در حکومت خلفاء:
از بزرگترین مشکلاتی که رسالت و شریعت را با مشکل مواجه ساخته بود، در دست گرفتن گروههای منحرف فکری و عاجز از دفاع از شریعت بود.آنها با سکوت یا اختلافشان، شک را در میان عموم مردم نسبت به رسالت و عقاید ایجاد نمودند.در این حال، وقتی گروه حاکم مشاهده نمود که اهلیت حکومت بر امت اسلامی را نداشته و از جهات علمی نیز کمبود دارد، کارهایی را به اجرا گذارد تا به زعم خود، علاج این مسئله مشکل را بنماید.
1- یکی از این کارها، منع گسترش احادیث نبوی بود.
2- نهی از سوال از آنچه از معانی آیات قرآن کریم، مجهول بود. به عبارت دیگر گرفتن سلاح بحث و تحقیق و تعلم و تدبر و تفقه در آیات و احکام قرآن کریم بود.
3- باز نمودن باب اجتهاد در مقابل نص قرآن کریم یا احادیث نبوی.هر یک از این امور، خود سبب اصلی در انحراف مسیر رسالت اسلامی شد و باعث بسیاری از فتنه ها و گمراهیها گردید.
5- تلاش امام علیه السلام در احیاء شریعت اسلام:
امام علیه السلام، حفظ و صیانت از شریعت مقدس اسلام را از زیغ و انحراف و پاسداری از شؤون دولت اسلامی را از ضروریات مهم بعد از غیبت و نبود رسول مکرم اسلام صلوات الله علیه و آله دانسته و تلاش و کوشش خویش را در این راه بذل نمودند، حتی زمانی که خلافت در دست نااهلش قرار گرفته بود.گامهایی که ایشان در این راه برداشتند را می توان در 6 مورد ملاحظه نمود و خلاصه کرد.
1-گشودن باب سوال و گفتگو از قرآن کریم و سنت و هرآنچه که به شریعت مقدس، تعلق داشت در برابر عموم مردم.
2-تعلیم قرائت قرآن کریم به همراه تعلم و معرفت آنچه در قرآن است، از علم و عمل گرفته تا تفقه در احکام دین.
3-اهتمام به قرائت غیرعرب مسلمان و یا کسانی که لغت عربی را بصورت صحیح نمی دانستند با وضع علم نحو.
4-فراخواندن به روایت نمودن سنت نبوی و تدوین و تدریس آن.
5تثبیت و انحصار در منبع بودن قرآن کریم و سنت در تشریع و احکام و رد نمودن منابع دیگر مثل قیاس و استحسان. و در نتیجه علاج آنچه در اثر اجتهاد باطل و بدعت بر شریعت اسلام، عارض شده بود.
6-تربیت گروهی از مؤمنین صالح در محافظت از جامعه اسلامی.
(مجموع این کارها، در زمان اندکی صورت گرفت که آثار آن تاکنون و تا روز قیامت باقی است.) از اینجا به بعد، گذری بر احادیث آن حضرت می نمائیم تا میزان اهتمام آن حضرت به موضوعات مختلف را به صورت ناقص و در حد وسع خویش، دریابیم.
احادیث علی علیه السلام:بحارالانوار : از میان کتب حدیثی، تنها منبعی که از لحاظ کمیت، بیشترین تعداد روایات را در خود جای داده است، بحارالانوار علامه مجلسی رحمه ا... علیه است.«علامه مجلسی این کتاب شریف را از حدود 600 کتاب گردآوری نموده و آنچه را گردآوری کرده به شرح و بیان و توضیح آن پرداخته است.ایشان در مقدمه بحارالانوار، به معرفی مصادر آن اختصاص داده که بالغ بر 378 کتاب می باشد.ایشان به این تعداد کتاب اکتفا ننموده و بیست کتاب لغت و سیزده کتاب از کتابهای شرح احادیث اهل سنت را نام برده که منبع مراجعه ایشان بوده است.نیز 52 کتاب از کتابهای حدیث و تاریخ اهل سنت را نیز نام برده که برای رد بر خودشان یا برای بیان مورد تقیه و یا تائید روایات خود از آنها نقل نموده است.بنابراین مصادر بحارالانوار، حدود 500 کتاب است که بیشترین آن که بیش از چهارصد عدد است از شیعه و حدود 85 کتاب آن از عامه می باشد.این فقط مقداری است که علامه، در مقدمه نام برده، بدون توجه به آنچه که در اینجا نامشان نیامده، ولی در ضمن کتاب از آنها نقل می کند و اگر تمام آنها را در نظر بگیریم، مجموعه مصادر بحارالانوار، بیش از 600 کتاب است.»(2) با این توضیح و با توجه به این که عمده کتاب معتبر شیعه، جزء مصادر این کتاب ارزنده به شمار می آید و نیز احادیثی از اهل سنت نیز در آن موجود می باشد، بی شک بهترین منبع برای دستیابی به احادیث و نمونه گیری و آمار گرفتن می باشد.البته در این میان که آیا احادیث منقول در بحارالانوار، از صحت برخوردار است یا نه، بحثی است که خوانندة محترم می تواند آن را به طور مفصل در کتاب آشنائی با بحارالانوار از جناب آقای احمد عابدی، مطالعه نماید.موضوعات:علامه مجلسی، بحارالانوار را در 25 موضوع عام، دسته بندی نمود و ما نیز به پیرو ایشان، احادیث حضرت علی علیه علیه السلام را در یکی از 25 موضوع قرار می دهیم. البته بهتر است که به جای موضوعات لفظ کتب را بکار ببریم. زیرا ممکن است برخی کتب شامل چند موضوع باشد، البته نزدیک به هم هست.
پی نوشت ها :
1.ر.ک: اعلام الهدایه ج2، نیز این کتاب منابع فراوانی دارد که به جهت اختصار از آوردن منابع کتاب، خودداری می کنیم.
2.ر.ک: عابدی، احمد(1378 ش) آشنایی با بحارالانوار، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص 225 و 226.
ادامه دارد
/ع