ماهان شبکه ایرانیان

انواع ظلم‏ها به امامت

به مسئله امامت و مکتب امامان و پیروان راستین آن بزرگواران انواع ظلم‏ها شد. نمى‏دانم چقدر صلاح است که بیان شود، ولى فهرست‏وار به گوشه‏اى از ظلم‏ها اشاره مى‏کنیم

انواع ظلم‏ها به امامت
به مسئله امامت و مکتب امامان و پیروان راستین آن بزرگواران انواع ظلم‏ها شد. نمى‏دانم چقدر صلاح است که بیان شود، ولى فهرست‏وار به گوشه‏اى از ظلم‏ها اشاره مى‏کنیم.

ظلم اقتصادى‏
 

قدرت مالى را از اهل‏بیت علیهم السلام با غصب فدک که در آن زمان درآمد زیادى داشت سلب نمودند و سهم ذى‏القربى و اهل‏بیت را از مالیات اسلامى حذف کردند.

تهمت و شایعه پراکنى‏
 

با انواع دروغ‏ها و افتراها، به امام انواع تهمت‏ها زدند و کار را به جائى رساندند که هنگامى که مردم شام شنیدند حضرت على‏علیه السلام در مسجد کوفه ترور شد، گفتند: على در مسجد چه مى‏کرد، مگر او اهل نماز بود!!

ظلم فکرى‏
 

با شعار «حَسبُنا کتاب اللّه» قرآن ما را بس است، جلو نشر احادیث و کلمات رسول خدا صلى الله علیه وآله را گرفتند و مهر برلب امام معصوم زدند و مردم را از منابع اصلى علم بازداشتند.

دروغ سازى‏
 

کارخانه جعل حدیث به راه انداختند و آن قدر حدیث دروغ در مدح بنى‏امیه و کوبیدن بنى‏هاشم و مسائل دیگر جعل کردند تا راه را براى شناخت حق و باطل براى گروهى مشکل نمودند.

تحریف و توجیه‏
 

بیانات صریح و روشنى که پیامبر درباره مسئله امامت بیان فرموده بود، تحریف و توجیه نموده و با تغییر مسیر رهبرى، کار را به جایى رساندند که خلافتِ پیامبر تا سرحد حکومت یزید سقوط کرد.

ظلم فرهنگى‏
 

من نمى‏دانم چرا شخصیّت مشهور اهل سنت که معاصر امام کاظم‏علیه السلام بود، حتى یک حدیث از آن حضرت نقل نکرده است؟! آیا امام علیه السلام را نباید همانند یک راوى عادى به حساب آورد؟
چگونه است که در کتاب بسیار مهم صحیح بخارى از برخى خوارج حدیث نقل شده است، امّا از امام جعفر صادق علیه السلام و امامان معصوم پس از او حدیثى نیامده است؟!

جاهل به جاى عالم
 

به جاى رهبرى که فریاد مى‏زد «سلونى» هر چه مى‏خواهید سؤال کنید که جواب دهم، سراغ رهبرى رفتند که فریاد مى‏زد «اقیلونى» مرا رها کنید که اطلاعاتى ندارم.
به جاى على‏علیه السلام، درگاه علم پیامبر صلى الله علیه وآله، سراغ کسى رفتند که بارها در مسائل گوناگون متحیر و از حضرت على علیه السلام کمک مى‏گرفت و بارها مى‏گفت: اگر على به فریادم نمى‏رسید و مرا از بن‏بست‏ها بیرون نمى‏آورد، هلاکت من حتمى بود.

بهانه‏ها و کینه‏ها
 

به بهانه اینکه على علیه السلام جوان است، شوخ است، مسلمانان از او کینه‏هاى دیرینه در جنگ خیبر و بدر و احد و حنین دارند، امام معصوم را خانه‏نشین کردند تا جایى که امام فرمود: من از روز اول مظلوم بودم.(1)
با اینکه براى هیچ یک از اصحاب پیامبر صلى الله علیه وآله به اندازه حضرت على‏علیه السلام فضائل نقل نشده است او را کنار زدند.
براستى مگر جوان بودن عیب است.
مگر حضرت ابراهیم‏علیه السلام که بتان را شکست جوان نبود؟ «فتى یذکرهم یقال له ابراهیم»(2)
مگر قرآن در باره اصحاب کهف نمى‏فرماید: «انّهم فتیة آمنوا بربهم»(3) آنان جوانانى بودند که به پروردگار خویش ایمان آوردند.
مگر حضرت یوسف جوان نبود و مگر مصعب اولین مبلغ پیامبر جوان نبود.
مگر پیامبر صلى الله علیه وآله جوان هیجده ساله‏اى به نام اُسامه را به مقام فرماندهى نصب نکرد و در باره او نفرمود: «لعن اللّه من تخلّف عن جیش اسامة» خداوند هرکس را که از لشگر اسامه سرپیچى کند، لعنت کند.
مگر کهولت سن شرط رهبرى است؟!
مگر امامت، کیلویى و مترى است؟!
مگر قرآن معیار ارزشها را علم، تقوى، جهاد، هجرت، سابقه، اخلاص و ایمان قرار نداده است؟ چرا در برابر آن ملاک‏هاى الهى مسائل دیگرى را مطرح کردند؟
موضوع دیگرى را که بهانه کردند، شوخ بودن حضرت على‏علیه السلام بود. براستى مگر شوخ بودن مانع لیاقت است؟ امامت، علم و بینش و عصمت مى‏خواهد. لذا امامان ما هم سنشان با هم متفاوت است و هم شیوه برخوردشان و هم مسئولیّتشان ، همان گونه که انبیا نیز داراى شرائط متفاوتى بودند.

پی نوشت ها :
 

1 - بحارالانوار، ج‏27، ص‏209.
2- سوره انبیاء، آیه 60.
3- سوره کهف، آیه 13.
 

ارسال توسط کاربر محترم : sadrian
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان