دومین روز برگزاری جشنواره فجر در سینمای رسانهها، روز ثبات بود. خبری از ترافیک سنگینی که روز جمعه اطراف محل پردیس ملت را درگیر کرد نبود و نظم تا حدی برقرار بود. فیلمها همچنان با تأخیری دهپانزده دقیقهای به نمایش درآمدند و مثل اتوبوسهایی که تا مسافرگیری کامل همچنان در ترمینال متوقف میمانند، درهای ورودی سالنها هم تا رسیدن همه از طبقات دیگر و محل پذیرایی بسته میمانند.
روز دوم برنامه نمایش فیلم پردیس ملت، دو فیلم عمده جشنواره را شامل میشد. آخرین کار حمید نعمتالله که از امیدهای اصلی جشنواره محسوب میشد و فیلم پر بازیگر و پرچهره «بمب، یک عاشقانه» که پیمان معادی ساخته است. سومین و آخرین سانس روز هم به نمایش چهار فیلم کوتاه در یک سانس اختصاص داشت. جلسات مطبوعاتی را امسال هم محمود گبرلو اداره میکند که دیگر تقریباً به برند این جلسات تبدیلشده است و به بهترین شکلی جلسات را خنثی و بیخطر درمیآورد.
عوامل فیلم «شعلهور» بدون حضور بازیگر اصلی فیلم امین حیایی به نشست خبری شلوغ فیلمشان آمدند. پاسخگوی اصلی هم حمید نعمتالله و همکارش در فیلمنامهنویسی هادی مقدم دوست بودند. جلسه هم با کمترین حواشی روبرو بود. شاید تنها حاشیه همان سؤال اول بود که به اعتراض مدیرکل ارشاد استان سیستان و بلوچستان به فیلم اشاره کرد. نعمتالله از این نارضایتی متعجب بود و گفت عشق به این خطه و مردمش در فیلم کاملاً پیداست. البته ظاهراً مدیران استانی با او موافق نیستند و انتظار دارند چهره توسعهیافتهتری از استان در سینما به نمایش درمیآمد. مشکلی که سینمای ایران از زمان ساختهشدن فیلم مستند «باد صبا» با آن روبرو بوده. شاه بعد از دیدن فیلم آلبر لاموریس فقید از اینکه پیشرفتهای ایران به تصویر کشیده نشده و فیلم پر از خاکوخل و دیوارهای کاهگلی است عصبانی شد و دستور داد لاموریس دوباره برگردد و این دفعه پیشرفتهای ایران را فیلمبرداری کند. لاموریس سوار هلیکوپتر شد و حین فیلم گرفتن از سد کرج هلیکوپترش به کابلهای چتربازی برخورد کرد و به این شکل فقید شد! نعمتالله البته نه به اعتراض مسئولان استان گوش کرده و نه سوار هلیکوپتر شده و هنوز سالم است و حتی کمی از چاقی حیرتانگیز سال گذشتهاش کاسته است.
حمید نعمتالله درباره اینکه چرا سیستان را برای فیلم خود انتخاب کرده هم گفت احتیاج بهجایی داشته که شکوه و راز آلودگی داشته باشد و سیستان و بادهای دائمش و طبیعت آن این راز آمیز بودن را به او میداده. همچنین به کمپی اشاره کرد که از رویهم گذاشتن کانتینرها ایجادشده و شخصیتهای فیلم در آن زندگی میکنند و طراحی مرموزی برای یک فیلم است.یکی از خبرنگاران هم از او پرسید آیا فیلم بیشازحد طولانی نیست؟ نعمتالله جواب داد هنوز فیلم را با تماشاگران ندیده و شاید حق با پرسشکننده است و فیلم چیزهایی برای دور ریختن هنوز داشته باشد اما تأکید کرد برای فیلم این لحن و این مود انتخابشده و فیلم درواقع همین است.
جلسه مطبوعاتی «بمب…» از جلسات پررونق جشنواره بود. پیمان معادی با ریش حالا دیگر خاکستری شدهای در راس گروه پاسخگوی خبرنگاران بود و حبیب رضایی مشاور فیلمنامه و بازیگر یکی از نقشهای بسیار فرعی فیلم (که عملاً تنها در دفتر مدرسه و کنار دست آقای مدیر در سخنرانیهای صبحگاه حضور خشکوخالی دارد) هم در پاسخ خیلی از سؤالات کمکش میکرد. سؤالات بیشتر حول محور دو چیز بودند: نوستالژی دهه شصتی و وضعیت تنبیه بدنی در مدارس. از پیمان معادی پرسیدند چرا اینقدر در مدرسه روی شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر بقیه تأکید شده بود و او جواب داد از کودکی سر صف ما را میایستادند و ما آنقدر مرگ بر امریکا و مرگ بر شوروی میگفتیم تا کلاس شروع شود. بعضی از خبرنگاران هم به خشن بودن فضای مدرسه اشاره کردند که پیمان معادی در جواب گفت دوران خشنی بود و معلمها بچهها را میزدند و خود من از تمام معلمهایم کتک خوردم.به حضور یک ژن خوب در جایگاه تهیهکننده هم اشاره شد. محسن رسولاف یکی از دو تهیهکننده این فیلم است. درباره اضافه شدن «یک عاشقانه» به اسم فیلم که پیشازاین فقط «بمب» بود هم معادی گفت وقتی در آمریکا فیلم را نشان داده با این پیشنهاد روبرو شده و خیلی هم پیشنهاد خوبی بوده و به نظرش «بامب اِ لاو استوری» اسم خیلی بهتری هم هست.
سومین سانس پردیس ملت اما بهوضوح خلوتتر از دو سانس دیگر بود. چه در سالنهای نمایشدهنده (تقریباً نیمی از سالن شماره سه که فیلمها را آنجا دیدم خالی بود) و چه در کنفرانس خبری. در این سانس چهار فیلم کوتاه «حیوان» ساخته بهمن و بهرام ارک، «فاش» ساخته احسان مختاری، «مارلون» به کارگردانی درناز حاجیها و «وقت نهار» به کارگردانی علیرضا قاسمی به نمایش درآمدند. «حیوان» را میتوان موفقترین فیلم کوتاه سال نامید. فیلم در جشنواره فیلم کوتاه جایزه گرفت و از آن مهمتر فیلم برگزیده تماشاگران شد. پیش از این با پذیرفته شدن در بخش فیلمهای دانشجویی کن موسوم به سینه فونداسیون اسمی در کرد و جایزه دوم سینه فونداسیون را هم گرفت. کارگردان فیلم دو برادر دوقلوی تبریزی هستند که این روزها خبر میرسد در تدارک ساخت فیلم بلندشان هم هستند. اولین برادران دوقلوی کارگردان سینمای ایران که پا جای پای داردنها و کوئنها و واچوفسکیها میگذارند.
حیوان
البته واچوفسکیها در ادامه از برادری بیرون آمدند و خواهر و برادر شدند. برادران ارک اما هنوز برادر هستند. «وقت نهار» هم فیلم دیگری بود که بهار امسال در جشنواره کن در بخش فیلم کوتاه پذیرفته شد و حضورهای بینالمللی فراوانی داشته است. من اما تحمل دیدنش را به خاطر صحنههای ور رفتن دختر با جسد مادر نداشتم. «مارلون» هم در مدرسه فیلم لندن و به زبان انگلیسی ساخته شده است و درباره تست بازیگری از بچههای خردسال است. تقریباً همه کارگردانان این چهار فیلم هم از بیتوجهی رسانهها و مسئولین به فیلم کوتاه شاکی بودند و درخواست رسیدگی مسئولین را داشتند. شاید حواس فیلمسازان جوان نبود که نمایش فیلمشان در سینمای رسانهها خودش یک توجه ویژه و شانس بزرگ است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
21