ماهان شبکه ایرانیان

روش‌ها و معیارهای نقد حدیث در آثار شیخ مفید (۱)

چکیده   نقد حدیث در آثار شیخ مفید جایگاه درخوری دارد. وی در نقدهای خود از روش‌های پیچیده‌ای بهره گرفته ‌است

روش‌ها و معیارهای نقد حدیث در آثار شیخ مفید (1)

چکیده
 

نقد حدیث در آثار شیخ مفید جایگاه درخوری دارد. وی در نقدهای خود از روش‌های پیچیده‌ای بهره گرفته ‌است. روش‌های نقد حدیث در آثار مفید به چهار دسته تقسیم می‌شود که به ترتیب اهمیت عبارت‌اند از :
1. نقد متن‌محور، 2. نقد سند‌محور، 3. نقد مأخذ‌محور، 4. نشان دادن قرینه‌های عدم صدور یا قابل اخذ نبودن حدیث.
هر کدام از این روش‌ها با به‌کارگیری معیارها و ابزارهای متعددی صورت بسته است.

کلیدواژه‌ها
 

شیخ مفید، نقدحدیث، نقد متنی، نقد سندی، نقد مأخذمحور.

درآمد
 

شیخ مفید (م413 ق) متکلم، فقیه، مورخ و حدیث‌شناس برجسته امامیه و یکی از اثرگذارترین عالمان حوزه‌های گوناگون معارف شیعی است. وی در کنار پرداختن به کلام و فقه ـ که شأن اصلی او بود و در روزگار وی برای حفظ هویت و استقلال مذهبی و فرهنگی جامعه امامیه ضرورتی حیاتی داشت ـ به حدیث پژوهی نیز مبادرت کرده است. در عرصه حدیث پژوهی، شیخ مفید با پشتوانه فرهنگ برجای مانده از پیشینیان و با بهره‌گیری از دانش‌ها و تخصص‌های خود، در پی مواجهه و آگاهی از آرای اندیشمندان فرَق کلامی و فقهی و با ارزیابی جریان‌های حدیثی موجود، به پذیرش مبانی و به کارگیری روش‌های ویژه‌ و گاه پیچیده‌ای در عرصه حدیث‌پژوهی روی آورده است. (1) امور یاد شده، بازشناسی ویژگی‌های حدیث‌پژوهی وی را ضروری و در عین حال دشوار ساخته است. در این نوشتار، از روش‌ها و معیارهای نقد حدیث در آثار شیخ مفید سخن رفته است. پیش از پرداختن به این بحث، سه بحث مقدماتی درباره جایگاه نقد حدیث در منظومه فکری مفید، ضروت نقد احادیث مدون از نظر مفید و به کارگیری روش‌های متعدد در نقد حدیث توسط وی آمده است.

جایگاه نقد حدیث در منظومه فکری شیخ مفید
 

حدیث پژوهی متکلمی چون شیخ مفید، بخشی از ضرورت کار کلامی وی و امری معطوف به کلام و متأثر از شیوه‌های آن بوده است. مفید در مراحل مختلف کلام‌ورزی، نیازمند به احادیث معصومان به عنوان یکی از منابع معرفت دینی و به مثابه مدرکی برای استناد سخنان خود بوده است، بویژه آن که شماری از آموزه‌های کلامی امامیه، مانند بدا، رجعت، امامت امامان دوازده‌گانه، علم امام و معجزات ائمه به نحو خاصی مستند به احادیث و گزارش‌های تاریخی است. بر این پایه، مفید در مقام اثبات، تبیین و دفاع از آموزه‌های کلامی ناگزیر به فرایند حدیث‌پژوهی روی آورده و از شیوه های متداول آن بهره گرفته است. از همین جا ضرورت تنقیح مبانی و روش‌های اعتبار‌سنجی، نقد و تفسیر حدیث با لحاظ مبانی کلامی برای وی رخ نموده است. در حوزه حدیث، دغدغه فکری وی، اعتبارسنجی و نقد روایات موجود از یک سو و تبیین و شرح آنها بر پایه مبانی، مقتضیات و الزامات کلامی از دیگر سو بوده است. نکته جالب توجه در حدیث‌پژوهی مفید، کاربست هم زمان روش‌های عقلی و نقلی است. مفید با توجه به مخاطبان متفاوت از گروه‌های فکری و فرقه‌های گوناگون (از اصحاب حدیث عامه تا معتزله و از واقفه تا زیدیه) کوشیده است در استنباط و اثبات هریک از آموزه‌های کلامی امامیه، ضمن پاسداشت حریم نصوص دینی و مواضع مذهبی امامیه، جانب نقد را فرونگذارد و با تنقیح مبانی کلامی و نیز با نقد برداشت‌ها و رویکردهایی که از نظر وی ناصواب بوده است، در عرضه تبیینی خردپسند از آموزه‌ها اهتمام ورزد. به دلیل همین جایگاه درخور توجه، در کنار عقل، در منظومه فکری شیخ مفید است که وی از یک سو عقل را نیازمند به شرع و انفکاک ناپذیر از آن شمرده (2) و از سوی دیگر، عملاً در نظام‌سازی کلامی خود از احادیث بهره برده است. (3) جامعیت علمی مفید و اشراف وی به حوزه‌های گوناگون معارف اسلامی این امکان را به وی داده است که روش‌های متعدد و گاه پیچیده‌ای را در نقد احادیث به کار گیرد که می‌توان آن را گونه‌ای از روش‌های میان رشته‌ای قلمداد کرد. از نقش کلام‌ورزی (پرداختن آثاری در دفاع از مبانی و آموزه‌های کلامی و فقهی شیعه، پاسخ‌گویی به شبهات مطرح شده در باره آنها، مناظرات فراوان با مخالفان فکری از گروه‌های مختلف و...) در این زمینه نباید غفلت کرد. اموری که مهارت عملی و ورزیدگی در سنجش و نقادی شکل و درون‌مایه سخنان و آرا و احادیث گوناگون را در اختیار شیخ مفید قرار داده است. بدین‌سان، کمتر اثری از آثار شیخ مفید می‌توان یافت که در آن گونه‌ای نقد عام احادیث یا اخبار و گزارش‌های تاریخی یا سخنان صحابیان و تابعیان یا فتاوای فقیهان یا آرای متکلمان و یا داده‌های آثار متنوع پیشینیان وجود نداشته باشد. احادیث ارزیابی و نقد شده توسط وی نیز موضوعات مختلف کلام، فقه، تفسیر، تاریخ اسلام و سیره معصومان را شامل است. به نظر می‌رسد که این گستردگی و تنوع برخاسته از چند عامل و زمینه است. جامعیت علمی، زعامت دینی ـ که مقتضی پاسخ‌گویی به پرسش‌های مختلف بوده است ـ قرار گرفتن در عصر تدوین احادیث و تنقیح مبانی حدیثی، ارتباط و تعامل با گروه‌های مختلف فکری، نفی عمل به خبر واحد اسباب زمینه‌ساز این امر بوده‌اند. نگاهی به تنوع آثار و بویژه گوناگونی «جوابات المسائل‌ها (= پاسخ نوشتارها)ی مفید مؤید این مطلب است». (4)

تأکید بر ضرورت نقد احادیث موجود
 

یکی از ویژگی‌های مهم حدیث‌پژوهی شیخ مفید، تأکید بر ضرورت نقد احادیث مدون در منابع حدیثی است. از نظر او منابع حدیثی آکنده از اخبار واحد است که محتمل صدق و کذب‌اند و بازشناسی سره از ناسره آنها نیازمند اجتهاد و تعقل و به کارگیری «نظر» (5) است. شیخ مفید این مبنای خود را به گونه‌های مختلف و در مواضع متعدد، بویژه در نقد عمومی محدثان و آثار ایشان، باز نموده است؛ از جمله در جایی تصریح کرده است: اصحاب حدیث (محدثان)، غث وسمین را نقل می‌کنند و در نقل بر (حدیث) معلوم (و قطعی) بسنده نمی‌کنند و درباره آنچه نقل می‌کنند، دارای تأمل و کاوش و اندیشه و شناخت نیستند. در نتیجه، احادیث آنان مختلط است که جز با تأمل در اصول و تکیه بر نظر ـ که (انسان را) به علم به صحت منقول می‌رساند ـ نمی‌توان به بازشناسی درست از نادرست آن احادیث پرداخت. (6)
از نظر مفیدع حدیث‌پژوهی محدثان هم در حوزه اعتبارسنجی و ارزیابی احادیث و هم در فقه الحدیث دارای اشکالات اساسی است؛ برای نمونه در این باره نوشته است:
أصحابنا المتعلقین بالاخبار أصحاب سلامه ی و بعد ذهن و قله ی فطنه ی یمرون على وجوههم فیما سمعوه من الاحادیث و لا ینظرون فی سندها، و لا یفرقون بین حقها و باطلها، و لا یفهمون ما یدخل علیهم فی إثباتها، و لا یحصّلون معانی ما یطلقونه منها. (7)

بهره‌گیری از روش‌ها و معیارهای متعدد در نقد حدیث
 

بنا بر آنچه پیش تر یاد شد ، مفید در فرایند نقد حدیث از روش ها و معیارهای متعددی بهره گرفته است.
چند نمونه زیر روش کار وی را نشان می دهد. او در نقد خبر درباره ی امامت جماعت نماز توسط ابوبکر به فرمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله از ابزارهای متعدد نقد بهره جسته است:
نقد نخست، آن که این خبر از اخبار آحاد است که نه موجب علم است و نه موجب عمل و از خبری این گونه حجت و دلیلی در دین ثابت نمی گردد. (8)
دوم، آن که این حدیث از نظر لفظ و معنا مختلف نقل شده است؛ به گونه ای که با هم تناقض دارند و این اختلاف در یک داستان، دلیل بر بطلان آن است. (9)
سوم، آن که عامه روایتی نقل کرده اند که نزاعی(در پذیرش)آن نیست که بر طبق آن، پیامبر فرمود: «یؤمکم اقرؤکم للقرآن، فان استووا فی القرآن فافقهکم فی الدین» (10)؛ در حالی که ابوبکر داناترین فرد صحابه به قرائت قرآن نبود. از آن رو که عامه از پیامبر روایت کرده اند که فرمود: «اقضاکم علی و اعلمکم بالحلال و الحرام معاذ و افرضکم زید و اقرؤکم ابی»(11)، بر این پایه روا نیست که پیامبر در باب نماز سنّتی بگزارد، آن گاه خود با آن مخالفت ورزد؛ چرا که قرآن از زبان پیامبر می گوید: «و ما ارید ان اخالفکم الی ما انهاکم عنه»(12). (13)
شیخ مفید آن گاه به تبیین کلامی این مطلب پرداخته است که در فرض ثبوت حدیث مورد بحث، دلالتی بر ادعای عامه درباره خلافت ابوبکر ندارد. در این تبیین علمی وی با استناد به داده های تاریخی و احادیث عامه و نیز سخنی از خود ابوبکر به نقد استدلال عامه پرداخته است. (14)
نیز شیخ مفید در بررسی دیدگاه شیخ صدوق مبنی بر مخلوق بودن افعال بندگان، به خلق تقدیر- که صدوق آن را از حدیثی برگفته است- (15) سه نقد مطرح کرده است:
این مضمون در روایتی غیر معمولٌُ به و غیر مرضی الاسناد آمده است. (نقد سندی)
اخبار صحیح بر خلاف آن است. وی برای نمونه دو حدیث در این باره نقل کرده است. (16) (نقد با حدیث)
کتاب خدای متعال مقدم بر احادیث است. و در تشخیص احادیث درست از نادرست داوری با آن است. هر چه قرآن حکم کند، همان حق است، نه جز آن. وی سپس به برخی آیات درباره نفی انتساب افعال انسان به خدا استناد کرده است. (17)(نقد با قرآن)
وی همچنین در نقد حدیثی با مضمون صحّت وقوع سه طلاق در یک مجلس- که فقیهی حنفی به آن استناد کرده-(18) مراحل زیر را پیموده است:
ابتدا می گوید حدیث مورد نظر نزد ناقدان اخبار ثابت نیست و تنها ضعفا آن را نقل کرده اند و ثابت از حدیث ابن عمر مضمونی مخالف با رای عامه (در صحت سه طلاق در یک مجلس) دارد(19) و احادیث جز این برساخته است و دست کم با هم تقابل دارند و هر دو حدیث ساقط اند و ما باید به موجب قرآن و مدلول سنت مراجعه کنیم. مفید در مرحله بعد می کوشد با تبیینی از حدیث وجه جمعی با رای خاصه در باب طلاق ارائه کند. آن گاه در استدلالی دیگر می گوید خبر واحد است و صدق آن مقطوع نیست و در مقام تعارض با قرآن، قرآن مقدم است. آن گاه می افزاید که روایت نبوی صحیح السند از امام باقر علیه السلام از ابن عمر با روایت مورد ادعا تعارض دارد. (20) دست آخر آن که الفاظ حدیث ابن عمر(مور استناد عامه) مختلف و معانی آن متضاد است و اگر از جهت خبر واحد بودن و از جهت مخالفت مضمون بخشی از آن با قرآن و سنت ساقط نباشد، با اختلاف الفاظ و تناقض معانی آن ساقط است. (21)

پی نوشت:
 

* دکتری علوم قرآن و حدیث و عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه.
1. مجموع مؤلفه ها و مختصات حدیث پژوهی مفید به پای گیری مکتب یا رهیافتی مستقل در حدیث انجامید که توسط شاگرد برجسته وی، سید مرتضی، بسط و تعمیق یافت. مکتب حدیثی مفید و سید مرتضی بر پایه شخصیت علمی این دو و غلبه مبانی معرفت شناختی و عناصر روش شناختی کلامی در آن، برای تمایز با رهیافت حدیثی محدثان و رهیافت حدیثی شیخ طوسی، مکتب حدیثی متکلمان یا رهیافت متکلمانه به حدیث نامیده می شود، ویژگی پایه ای این مکتب، نفی حجیت خبر واحد است. مکتب حدیثی متکلمان تا پیدایش مکتب حله یکی از مکتب های رایج در حوزه های علمی شیعه بوده است. نگارنده در نوشتاری مستقل به بازشناسی وجوه این مکتب پرداخته و مکتوب حاضر برگرفته از همان نوشتار است.
2. اوائل المقالات، ص44، گفتار 7.
3. چنان که باب مستقلی از اوائل المقالات را به تبیین عقاید خود در پرتو احادیث اهل بیت قرار داده است. عنوان باب یاد شده این است: «باب وصف ما اجتبیته انا من الاصول نظرا و وفاقا لما جاءت به الآثار عن ائمه الهدی من آل محمد صلی الله علیه و آله و ذکر من وافق ذلک مذهب من اصحاب المقالات» (همان، ص51).
4. گفتنی است که مفید چند کتاب در زمینه نقد حدیث و راویان اخبار نیز داشته است که از میان رفته اند: الکلام فی الخبر المختلق بغیر اثر، المزورین عن معانی الاخبار و مقابس الانوار فی الرد علی اهل الاخبار(رجال النجاشی، ص400 و 401).
5. نظر عبارت از به کارگیری عقل برای رسیدن به امر غایب به اعتبار دلالت امر حاضر است. (النکت فی مقدمات الاصول، ص21).
6. المسائل السرویه، ص73.
7. تصحیح اعتقادات الامامیه، ص88.
8. المسائل العکبریه، مصنفات، ج6، ص52.
9. همان. مفید به بیان اختلافات مورد اشاره نپرداخته است. در این باره ر.ک: رساله فی صلاه ابی بکر.
10. صحیح ابن حبان، ج5، ص505؛ المعجم الکبیر، ج17، ص224.
11. المصنف، صنعانی، ج11، ص225؛ سنن الترمذی، ج5، ص230؛ السنن الکبری، ج6، ص210.
12. سوره ی هود، آیه 88.
13. همان، ص53.
14. ر.ک: همان، ص53-55.
15. الاعتقادات، صدوق، ص29. حدیث در التوحید و دیگر آثار صدوق و تحف العقول، ص421 آمده است: حدثنا عبدالله بن محمد بن عبد الوهاب، قال: اخبرنا احمد بن الفضل بن المغیره قال: حدثنا منصور بن عبدالله بن ابراهیم الاصبهانی، قال: حدثنا عل ابن عبدالله، قال: حدثنا ابو شعیب المحاملی عن عبد الله بن مسکان، عن ابی بصیر، عن ابی عبدالله صلی الله علیه و آله: «ان افعال العباد مخلوقه خلق تقدیر لا خلق تکوین» (التوحید، ص416، ح15؛ ر.ک: ص406).
خلق تقدیر، علم ازلی خدا به اندازه های افعال معنا شده است. (ر.ک: همان جاها). ظاهرا صدوق این تفسیر از خلق تقدیر را از حدیث زیر برگرفته است: «عن حمدان بن سلیمان، قال: کتبت الی الرضا علیه السلام اساله عن افعال العباد امخلوقه هی ام غیر مخلوقه؟ فکتب علیه السلام: افعال العباد مقدره فی علم الله عزوجل قبل خلق العباد بالفی عام» (التوحید، ص416).
شیخ مفید در نقد دیدگاه صدوق، در ضمن نقدهای یاد شده، می گوید: «در زبان عرب شناخته نیست که علم به یک شیء (به معنای) خلق آن باشد. اگر آن گونه بود که مخالفان حق گفته اند، واجب می آمد که کسی که به پیامبر صلی الله علیه و آله علم دارد، خالق او باشد و آن کس که به آسمان و زمین علم دارد، آفریننده آن دو باشد...»(تصحیح الاعتقادات، ص42 و 43). در عبارت بالا مفید منکر کاربرد خلق به معنای علم شده است. این در حالی است که مفید خود در تفسیر حدیث «ان الله تبارک و تعالی خلق الارواح قبل الاجساد بالفی عام»(معانی الاخبار، ص108)، پس از واحد و غیر منطقی شمردن صحت حدیث- که البته خود نیز آن را در الامالی (ص113، ح6) نقل کرده- آفرینش پیشین ارواح را به معنای «خلق تقدیر» در علم خدا گرفته است. عبارت وی این است:
«ان ثبت القول فالمعنی فیه: ان الله تعالی قدر الارواح فی علمه قبل اختراع الاجساد، و اختراع الاجساد، ثم اخترع لها الارواح، فالخلق للارواح قبل الاجساد، خلق تقدیر فی العلم کما قدمناه، و لیس بخلق لذواتها کما وصفناه»(المسائل السرویه، ص52 و 53) . در عبارت بالا مفید پذیرفته است که آفرینش ارواح به معنای خلق تقدیردر علم خداست. گفتنی است که سید مرتضی در پاسخ به پرسشی درباره این حدیث سخنی دارد که می تواند مؤیدی بر دیدگاه شیخ صدوق باشد. وی می گوید: «اگر مقصود از خلق، انشا و پدید آوردن افعال باشد، نمی توان افعال انسان ها را مخلوق خدا دانست، اما اگر مراد از خلق، تقدیر(اندازه کردن)باشد، که تابع فعلیت نیست، می توان گفت که افعال بندگان مخلوق خداست. هم چنان که لغت شناسان مقدر (اندازه کننده) ادیم (چرم) را خالق آن می نامند. اگر چه ادم فعل دیگری است». وی به ابیانی نیز در این باره استشهاد کرده است. (رسائل المرتضی، ج1، جوابات المسائل الطبره، ص135و136).
16. از جمله حدیث زیر: «و قد روی عن ابی الحسن علی بن محمد بن علی بن موسی الرضا- صلوات الله علیهم- : انه سئل عن افعال العبادف فقیل له: [هل هی] مخلوقه لله تعالی؟ فقال علیه السلام: لو کان خالقا لها لما تبرا منها. و قد قال سبحانه: (انَّ اللهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشرِکینَ وَ رَسُولُه)(سوره توبه، آیه ی 3)، و لم یرد البراءه من خلق ذواتهم، و انما تبرا من شرکهم و قبائحهم» (تصحیح الاعتقاد، ص42، منبع دیگری برای این حدیث نیافتم). شایان ذکر است که مقصود از گزارش نقدهای مفید در اینجا و مواضع دیگر مقاله، لزوماً پذیرش آنها نیست، بلکه نشان دادن روش های نقد و چگونگی استدلال و استنتاج و شیوه های کاربرد معیارهای نقد در حیدث پژوهی وی است.
17. تصحیح الاعتقاد، ص42-45.
18. حدیث این است: « عن صلی الله علیه و آله انه قال لعمر- و قد ساله عن طلاق ابنه لامراته، و هی حائض، و کان قدطلقه واحده - فقال له: مره فلیراجعها حتی تحیض و تطهر، هم اذا شاء طلقها، و ان شاء امسکها، فقال له عمر: یا رسول الله! ارایت لو طلقها ثلاثاً لکانت تبین منه؟ فقال له النبی (علیه و آله السلام): کان یکون قد عصی ربه و بانت امراته» (المسائل الصاغانیه، ص87).
19. برای حدیث مورد نظر ر. ک: صحیح مسلم، ح4، ص179؛ سنن ابن ماجه، ج1، ص651.
20. ر.ک: ج6، ص61 ح18.
21. المسائل الصاغانیه، ص90.
 

منبع: نشریه علوم حدیث شماره 56
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان