2. شهرت روایی و تواتر معنوی
اگر سیر نقل روایاتِ سبب نزول علیهم السلام سوره دهر را در گذر زمان دنبال نماییم، در مییابیم که اصل نزول سوره «هَلْ أَتَى» در شأن اهل بیت علیهم السلام ـ که قدر مشترک همه اعضای این خانواده حدیثی است ـ ، با توجه به تعدد طرق نقل و کثرت راویانِ غالباً عامّی مذهبِ آن در هر طبقه، از حدّ شهرت و استفاضه گذشته و به تواتر معنوی نزدیک گردیده است. از این رو، دیگر جایی برای تردید در صحت اصل این موضوع باقی نمیماند. نمودار زیر نشاندهنده تعداد راویان این مجموعه روایی در هر طبقه است. (1) نمودار طبقهبندی برخی راویانِ روایات نزول سوره دهر در شان اهل بیت علیهم السلام:
طبقه اول و دوم: طبقه صحابه
حضرت امیر(ع)، زید بن ارقم، ابن عباس، عامر بن وائله.
طبقه سوم(حدود سال 110-75ه)
امام سجاد(ع)، مجاهد بن جبر، ضحاک بن مزاحم، قاسم بن عوف سیبانی، طاووس بن کیسان، اصبغ بن نباته، سعید بن جبیر، عبدالله بن الحارث المکتب الزبیدی الکوفی، ابو کسر زهیر بن اقمر الزبیدی.
طبقه چهارم(حدود سال 145-110)
امام باقر(ع)، باذام ابو صالح، ابو روق عطیه بن حارث الهمدانی، عمرو بن مره.
طبقه پنجم (حدود سال 175-145)
امام صادق(ع)،محمد بن سائب کلبی، ابوخالد عبدالملک بن عبدالعزیز بن جریج الرومی، عطاء بن میسره، لیث بن ابی سلیم، نهاس بن قهم، مقاتل بن سلیمان، ابو العمیس عتبه بن عبدالله المسعودی، ابوالجارود، ابوالطارق سراج، پدر ابو سعید وراق.
طبقه ششم(حدود سال200-175)
محمد بن کثیر کوفی، عبدالله بن میمون القداح، و کیع بن جراح، حبان بن علی، یحیی بن ابی روق الهمدانی، محمد بن مروان السدی الصغیر، ابو ساسان هشام بن سری، موسی عبدالرحمان ثقفی، ابوعبدالله سمرقندی، محمد بن عبدالله بن عبید الله بن ابی رافع، سلمه بن خالد، روح بن عبدالله، قاسم بن یحیی الغنوی، اسحاق بن نجیح، ابو سعید وراق.
طبقه هفتم(حدود سال235-200)
امام هادی(ع)، قاسم بن بهرام، احمد بن حماد المروزی، عبدالغنی بن سعید، حماد بن عیسی، هذیل بن حبیب، حکم بن مسکین، مامون بن هارون، حفص بن منصور العطار
طبقه هشتم(حدود سال270-235)
امام عسگری (ع)، حسن بن مهران، محمد بن بحر، ابراهیم بن هاشم قمی، محبوب بن حمید القصری، شعیب بن واقد، عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب الخوارزمی، محمد بن ابراهیم بن محمد العلوی، حسن بن حسین العرنی، محمد بن النعمان بن الشبل، موسی بن بهلول، عثمان بن ابی شیبه، محمد بن الحسین بن خطاب، احمد بن التغلبی، ثابت بن یعقوب، محمد بن خالد العباسی، احمد بن عبد الحمید، عثمان بن سعید العمری.
طبقه نهم(حدود سال300-270)
محمد بن زکریا البصری، هاشم بن احمد بن معاویه، عبدالرحمان بن فهد بن هلال، محمد بن یونس الکدیمی، حسن بن محمد بن بهرام، محمد بن احمد بن روح الطرطوسی، حسین بن حکم، جعفر بن محمد العلوی، بکر بن سهل.
طبقه دهم(حدود سال330-300)
ابو محمد عبدالله بن ثابت المقری، محمد بن ابراهیم بن زکریا، ابوالنضر العیاشی، محمد بن حفص الخثعمی، ابراهیم بن ابیطالب، احمد بن روح، فاطمه بنت محمد بن شعیب، محمد بن احمد بن سهیل بن علی، سعد بن عبدالله بن ابی خلف، حسن بن عبد الواحد، محمد بن احمد بن علی الهمدانی، حسین بن روح، محمد بن یعقوب کلینی، فرات بن ابراهیم کوفی، علی بن ابراهیم قمی، احمد بن محمد بن حسن بن الشرقی، علی بن الحسین بن بابویه.
طبقه یازدهم(حدود سال 365-330)
عبدالعزیز بن یحیی، محمد بن ابراهیم بن اسحاق، احمد بن عبدالله المزنی، علی بن محمد بن عبید الله، محمد بن احمد بن سالمف ابوالقاسم ماسرجسی، عمر بن احمد بن روح، عثمان بن احمد السماک الدقاق، محمد بن عباس بن علی بن مروان بن ماهیار، احمد بن محمد بن ابی الثلج، عبدالرحمان بن محمد الحسنی، ابن ولید، احمد بن محمد بن الحسن القطان.
طبقه داوزدهم(حدود سال 400-365)
جعفر بن قولویه، حسن بن احمد بن الشیبانی العدل، عبدالله بن حامد ماهانی، شیخ صدوق، محمد بن موسی بن عبد، سلیمان بن احمد الطبرانی، احمد بن جعفر بن محمد بن سالم الختلی، ابوبکر محمد بن عبید الله.
طبقه سیزدهم(حدود سال 435-400)
ابونعیم اصفهانی، ابن مردویه، ابوالقاسم القرشی، حاکم نیشابوری، ابوالقاسم عبیدالله بن محمد السقطی، عقیل بن الحسین النسوی، علی بن الحسین بن القیده، ثعلبی، شیخ مفید.
طبقه چهارم(حدود سال 470-435)
حاکم حسکانی، حسن بن علی جوهری، محمد بن علی بن البیع، احمد بن محمد بن عبدالله کاتب، ابوعلی حسن بن عبدالرحمان بن البیع.
3. سندشناسی
همان گونه که پیش از این گذشت، کسانی چون ابن جوزی، ضعف برخی روایات این مجموعه حدیثی را دستاویزی برای رد اصل قضیه قرار داده اند؛ درحالی که :
اولاً. به فرض نبود روایات با سند صحیح، ضعف روایات ضعیف السند این مجموعه منجر به کثرت طرق نقل و شهرت روایی است.
ثانیاً. سند همه این روایات، ضعیف نیست و روایات صحیح السند و عالی المضمونی در این مجموعه روایی قرار دارند که به تنهایی مثبت اصل قضیه اند.
آن چه در ذیل می آید، تفصیل و اثبات این دو امر است:
الف. جبران ضعف سندی روایات با کثرت طرق نقل
اسناد روایات دال بر نزول سوره ی «هَلْ اَتَی» در شان اهل بیت علیهم السلام، غیر از سندی که در فصل بعد خواهد آمد، به طرق متعدد، در نقطه نهایی خویش به امام سجاد و صادقین علیهم السلام، زید بن ارقم، ابن عباس، طاووس بن کیسان، سعید بن جبیر و اصبغ بن نباته منتهی می شود. اسناد مزبور عبارت اند از:
اسناد روایات معصومان علیهم السلام
الف. «ابو احمد عبدالعزیز بن یحیی الجلودی و ابو عبدالله محمد بن زکریاء البصری قالا: حدثنا الحسن بن مهران، قال: حدثنا سلمه بن خالد، عن الصادق جعفر بن محمد، عن ابیه علیهم السلام».(2)
ب. «حدثنا فرات بن ابراهیم الکوفی قال: حدثنا محمد بن ابراهیم بن زکریا الغطفانی قال: حدثنی ابوالحسن هاشم بن احمد بن معاویه عن محمد بن بحر عن روح بن عبدالله عن جعفر بن محمد عن ابیه عن جده».(3)
ج. «علی بن ابراهیم قمی عن ابیه عن عبد الله بن میمون القداح عن ابی عبد الله علیه السلام». (4)
د. «حدثنا أحمد بن الحسن القطان قال: حدثنا عبد الرحمن بن محمد الحسنی قال: حدثنا أبو جعفر محمد بن حفص الخثعمی قال: حدثنا الحسن بن عبد الواحد قال: حدثنی أحمد بن التغلبی قال: حدثنی أحمد بن عبد الحمید قال: حدثنی حفص ابن منصور العطار قال: حدثنا أبو سعید الوراق، عن أبیه ، عن جعفر بن محمد، عن أبیه عن جده علیهم السلام». (5)
از میان این اسناد، سند نخست به دلیل مجهول الحال بودن حسن بن مهران و سلمه بن خالد، و سند دوم به دلیل ناشناخته بودن محمد بن ابراهیم، هاشم بن احمد، محمد بن بحر و روح بن عبدالله ضعیف تلقی میشوند. سند سوم نیز، گرچه تا علی بن ابراهیم صحیح است، امّا به دلیل مجهول الحال بودن واسطه بین او و نسلهای بعد ضعیف به شمار میآید؛ زیرا تفسیر علی بن ابراهیم، نگاشته خود او نیست و توسط کسی گردآوری شده که وضعیت آن بر رجال شناسان مجهول است. سند پایانی نیز، همه روات آن تا امام صادق علیه السلام جز احمد بن تغلبی در منابع رجالی ناشناختهاند.
اسناد روایات ابن عباس
الف. طریق مجاهد
1. «حدثنا محمد بن إبراهیم بن إسحاق حدثنا أبو أحمد عبد العزیز بن یحیی الجلودی البصری، حدثنا محمدبن زکریا حدثنا شعیب بن واقد» (6) و«قال الشیخ أبومحمد الحسن بن أحمد بن محمدبن علی الشیبانی العدل: أخبرنا أبو حامد أحمد بن محمد بن الحسن بن الشرفی، حدثنا أبو محمد عبد الله بن محمد بن عبدالوهاب الخوارزمی حدثنا أحمد بن حماد المروزی، حدثنا محبوب بن حمید القصرى» (7) : «حدثنا القاسمبن بهرام عن لیث، عن مجاهد، عن ابن عباس». از رجال این سند، شعیب بن واقد، عبد الله بن محمد بن عبدالوهاب و محبوب بن حمید، مجهولالحال و قاسم بن بهرام (8) و لیث بن ابی سلیم (9) ضعیف تلقی میشوند. وثاقت یا ضعف احمد بن حماد نیز مورد اختلاف است. (10)
ب. طریق ابو صالح
1. «قال الثعلبی: أخبرنا عبد الله بن حامد، أخبرنا أبو محمد أحمد بن عبد الله المزنی، حدثنا أبو الحسن محمد بن أحمد بن سهیل بن علی بن مهران الباهلی، حدثنا أبو مسعود عبد الرحمان بن فهد بن هلال، حدثنی القاسم بن یحیى الغنوی ، عن محمد بن السائب ، عن أبی صالح عن ابن عباس». (11)
2. «قال الفرات فی تفسیره: حدثنی محمد بن أحمد بن علی الهمدانی حدثنا جعفر بن محمد العلوی حدثنا محمد ، عن محمد بن عبد الله بن عبید الله بن أبی رافع عن الکلبی عن أبی صالح عن ابن عباس». (12)
3. «أخبرنا أبو محمد الحسن بن علی بن محمد الجوهری حدثنا أبو عبید الله محمد بن عمران بن موسى بن عبید المرزبانی قراءه ی علیه حدثنا أبو الحسن علی بن محمد بن عبید الله الحافظ حدثنی الحسین بن الحکم الحبری حدثنا حسن بن حسین حدثنا حبان بن علی ، عن الکلبی عن أبی صالح عن ابن عباس». (13) اسناد مزبور به دلیل اشتمال بر راویان ضعیفی چون محمد بن احمد بن سهیل (14) ، محمد بن سائب کلبی(15) ، ابو صالح (16) ، حسن بن حسین (17) و حبان بن علی (18) و نیز، راویان مجهولالحالی نظیر محمد بن احمد بن علی همدانی و عبد الرحمان بن فهد بن هلال صحیح نیستند.
ج. طریق عطاء بن میسره
1. «قال ابو النضر (العیاشی): حدثنا أبو أحمد محمد بن أحمد بن روح الطرطوسی حدثنا محمد بن خالد العباسی حدثنا إسحاق بن نجیح ، عن عطاء ـ بن میسره ابی مسلم مرسلاً ـ : عن ابن عباس». (19)
2. «قال الحاکم فی شواهد التنزیل: أخبرنی أبو نعیم أحمد بن عبد الله الأصبهانی کتابه ی أخبرنا سلیمان بن أحمد الطبرانی حدثنا بکر بن سهل الدمیاطی أخبرنا عبدالغنی بن سعید، عن موسى بن عبدالرحمان، عن ابن جریج ، عن عطاء عن ابن عباس». (20) در منابع رجالی اسحاق بن نجیح (21) ، بکر بن سهل (22) و موسی بن عبدالرحمان (23) ، تضعیف شدهاند و وثاقت محمد بن احمد بن روح و محمد بن خالد عباسی نیز معلوم نیست. لذا اسناد مزبور، ضعیف تلقی میشوند.
د. طریق ضحاک بن مزاحم
1. «قال ابن مردویه: حدثنا محمد بن أحمد بن سالم، حدّثنی إبراهیم بن أبی طالب النیشابوری ، حدّثنا محمد بن النعمان بن شبل ، حدثنا یحیى بن أبی زوق الهمدانی، عن أبیه ، عن الضحاک، عن ابن عباس». (24)
سند مزبور، نه تنها به دلیل ضعیف بودن یحیی بن ابی زوق همدانی (25) و نیز مجهول بودن محمد بن نعمان، بلکه به دلیل انقطاع در سند غیر قابل اعتماد است؛ زیرا واسطه میان ابن عباس و ضحاک بر ما آشکار نیست.
هـ . طریق ابو کثیر الزبیری
1. «محمد بن العباس قال: حدثنا محمد بن احمد ـ ابی الثلج ـ الکاتب عن الحسن بن ـ محمد ـ بهرام، عن عثمان بن أبی شیبه ی عن وکیع عن المسعودی عن عمرو بن مره ی عن عبد الله بن الحارث المکتب عن أبی کثیر الزبیدی عن عبد الله بن العباس». (26) از رجال این سند، به جز حسن بن بهرام که مجهول است، سایران در منابع رجالی توثیق شدهاند؛ امّا حتی مجهول بودن یک راوی نیز به ضعف سند میانجامد.
اسناد روایات زید بن ارقم
1. « قال الحاکم فی شواهد التنزیل: أخبرنا أبو القاسم القرشی والحاکم ، قالا: أخبرنا أبو القاسم الماسرجسی حدّثنا أبو العباس محمد بن یونس الکدیمی حدثنا حماد بن عیسى الجهنی حدثنا النهاس بن قهم عن القاسم بن عوف الشیبانی: عن زید بن أرقم». (27)
در سلسله راویان این سند، محمد بن یونس نزد کسانی چون احمد بن حنبل و شافعی، ثقه و حسنالحدیث و در نزد برخی دیگر، به دلیل نقل روایات غریب و منکر، ضعیف شناخته شده است. (28) نیز ضعف قاسم بن عوف در بین رجال شناسان مورد اختلاف (29) ، امّا ضعف نهاس بن قهم امری مورد اتفاق و یقینی است (30) .
با توجه به این که حماد بن عیسی از اصحاب اجماع است، اگر قایل به این دیدگاه شویم که در بررسی روایات، صرف صحت سند تا اصحاب اجماع کافی است و نیازی به بررسی ادامه سند نیست، و نیز، اگر در باره محمد بن یونس، توثیق ابن حنبل و شافعی را بپذیریم، سند مزبور صحیح است. امّا از آن جا که چنین تعریفی از اصحاب اجماع در نزد بزرگان رجالی (31) پذیرفته نیست و صحت سند تا آنها، ما را از بررسی ادامه رجال سند بی نیاز نمیسازد، ضعف نهاس بن قهم به ضعف سند میانجامد.
اسناد روایت طاووس بن کیسان
1. «قال ابن مغازلی: أخبرنا أبو طاهر محمد بن علی بن محمد البیع، أنبأنا أبوعبدالله أحمد بن محمد بن عبدالله بن خالدالکاتب ، حدثنا أحمد بن جعفر بن محمد بن سالم الختلی ، حدثنی عمر بن أحمد، قال: قرأت على أمی فاطمه ی بنت محمد بن شعیب بن أبی مدین الزیات، قالت: سمعت أباک أحمد بن روحیقول: حدّثنی موسى بن بهلول، حدثنا محمد بن مروان ـ بن عبدالله بن اسماعیل الکوفی البصری السدی ـ ، عن لیث بن أبی سلیم: عن طاووس». (32)
از رجال این سند، عمر بن احمد (33) ، محمد بن مروان (34) و لیث بن ابی سلیم (35) ، ضعیف و فاطمه بنت محمد بن شعیب و احمد بن روح، مجهولاند. همچنین، مروی عنه طاووس، نامشخص و سند حدیث، مرسل است. نیز با توجه به این که طاووس، از بزرگان تابعان است، سندی که به وی ختم شود، مقطوع نام میگیرد.
اسناد روایت اصبغ بن نباته
1. «قال ابن الجوزی: أخبرنا محمد بن ناصر، أنبأنا أبو عبد الله بن أبی نصر الحمیدی أنبأنا أبو علی الحسن بن عبد الرحمان بن البیع، أنبأنا أبو القاسم عبید الله بن محمد السقطی، أنبأنا عثمان بن أحمد الدقاق، أنبأنا عبد الله بن ثابت، حدّثنا أبی (ثابت بن یعقوب)، عن الهذیل بن حبیب و أبی عبد الله السمرقندی عن محمد بن کثیر الکوفی عن الأصبغ بن نباته». (36)
2. «قال الحاکم فی شواهد التنزیل: أخبرنا عقیل (بن الحسین النسوی) أخبرنا علی بن الحسین (بن قیده) حدثنا (ابو بکر) محمد بن عبید الله حدثنا أبو عمرو عثمان بن أحمد بن السماک، حدثنا عبد الله بن ثابت المقرئ قال: حدثنی أبی (ثابت بن یعقوب)، عن الهذیل، عن مقاتل، عن الأصبغ بن نباته». (37)
اسناد مزبور به دلیل مجهولالحال بودن عبد الله بن ثابت مقری و پدرش (ثابت بن یعقوب)، ابو عبدالله سمرقندی و هذیل بن حبیب، و نیز به دلیل مورد اختلاف بودن وثاقت محمد بن کثیر(38) و ضعیف بودن علی بن حسین (39) ، و همچنین به دلیل نا مشخص بودن مروی عنه اصبغ بن نباته، ضعیف، مرسل و مقطوع محسوب میگردد.
اسناد روایت سعید بن جبیر
1. «قال الحاکم فی شواهد التنزیل: أخبرنا عقیل (بن الحسین النسوی) أخبرنا علی بن الحسین (بن قیده) حدثنا (ابوبکر) محمد بن عبید الله حدثنا أبو عمرو عثمان بن أحمد بن السماک، حدثنا عبد الله بن ثابت المقرئ قال: حدثنی أبی (ثابت بن یعقوب)، عن الهذیل ، عن مقاتل عن سعید بن جبیر». (40)
در رجال این سند، علی بن حسین، عبد الله بن ثابت، پدر وی و هذیل بن حبیب، مجهولالحال و مروی عنه سعید بن جبیر، نامعلوم است. لذا سند مزبور، ضعیف، مرسل و مقطوع است.
اسناد روایت عامر بن واثله
1. «قال ابن بابویه: حدّثنا أبی، ومحمد بن الحسن بن أحمد بن الولید، قالا حدّثنا سعد بن عبد الله ـ أبی خلف الاشعری قال: حدّثنا محمد بن الحسین بن أبی الخطاب، عن الحکم بن ـ مسکین الثقفی، عن أبی الجارود وهشام أبی ساسان وأبی طارق السراج، عن عامر بن واثله ی ». (41)
ضعف این سند به ضعیف بودن ابو الجارود (42) و مجهول بودن هشام و ابو الطارق باز میگردد. باید دانست که گر چه این مجموعه اسناد به لحاظ ارزیابی رجالشناختی، غالباً به دلیل وجود یک یا دو راوی مجهول، بعضاً به سبب اشتمال بر برخی راویان نا موثق و یا راویانی که وثاقت یا ضعف آنها مورد اختلاف است و به صورت نادر نیز به دلیل عدم اطمینان از انتساب کتاب به مؤلف و مجهول الحال بودن حلقه وصل آن به نسلهای بعد، ضعیف تلقی میشوند، امّا ضعف آنها منجبر به شهرت روایی است. ابن صلاح در مقدمه خویش یکی از راههای جبران ضعف سند را، مشروط به این که ضعف ناشی از کذاب بودن راوی نباشد، کثرت طرق نقل میداند. (43) محمد ناصر البانی نیز در این باره چنین مینویسد: مشهور در نزد بزرگان این است که یک روایت اگر به طرق متعدد روایی، هر چند ضعیف، نقل شود، قوّت یافته و حجت میگردد. (44)
این قاعده در سیره حدیثپژوهی محدثان خاصّه و عامّه منعکس است؛ چنانکه ابن حجر حتی در روایات شدیدالضعف نیز، کثرت طرق نقل را جبرانکننده ضعف سند میداند و معتقد است که این گونه روایات، گر چه از طریق صحیح به دست ما نرسیدهاند، امّا به هر حال ریشه در واقعیت دارند. (45) همچنین شوکانی، آن گاه که به روایتی در باب آیه 43 سوره نساء میرسد، ضعف سندی آن را منجبر به کثرت طرق نقل میداند. (46)
همین قاعده در میان بزرگان شیعه نیز رواج دارد؛ به عنوان نمونه شیخ مفید، بزرگ اندیشمند مکتب حدیثی بغداد ـ که در امر حدیث و قبول اخبار، جدی و سختگیر بوده و حتی حدیث واحد صحیحالسند را فاقد حجیت میداند (47) ـ آن گاه که به برخی اخبار مربوط به معجزات حضرت امیر علیه السلام میپردازد، عامل شهرت را موجب بینیازی از بررسی سندی آن میداند. (48) نیز، آن گاه که خطبه شقشقیه را موضوع گفتار قرار میدهد، چنین مینگارد:
خطبه مزبور که ابن عباس به نقل آن همت گماشته، مشهورتر از آن است که بخواهیم برای اثبات سند آن، خویشتن را به تکلف اندازیم. (49)
در دوره معاصر نیز میتوان از علامه شعرانی نام برد که در باب اصل صدور برخی معجزات از حضرت امیر علیه السلام این گونه میگوید:
این روایت، به طرق متعدد نقل گردیده و ضعف اسناد آن، منجبر به کثرت طرق نقل است. (50)
با توجه به آنچه پیش از این درباره شهرت روایی و تواتر معنوی اصل صدور سوره «هَلْ أَتَى» در شأن اهل بیت علیهم السلام بیان گردید، میتوان گفت ضعف سندی این مجموعه روایی، حتی بنا بر مبانی حدیثپژوهی خود دانشمندان عامی مذهب، منجبر به شهرت و کثرت طرق نقل است و لذا خانواده حدیثی مزبور که بررسی و ارزیابی اسنادش پیش از این گذشت؛ هم چنان اثبات گر فضیلتی بزرگ برای خاندان عصمت و طهارت است.
پی نوشت ها :
* استادیار دانشگاه فردوسی مشهد.
** دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد.
1. برای تعیین طبقات، از کتاب های طرائف المقال بروجردی؛ لسان المیزان و تقریب التذهیب ابن حجر؛ تذکره الحفاظ و تاریخ الاسلام ذهبی استفاده نموده ایم. ضمناً با توجه به این که با گذر زمان بر تعداد روات آن در هر طبقه افزوده می شود، در نمودار مزبور، تنها طبقات روات را تا اواخر قرن پنج دنبال نمودیم.
2. امالی الصدوق، ص330.
3. تفسیر فرات، ص519.
4. تفسیر القمی، ج2، ص398.
5. خصال، ص548.
6. مناقب الامام امیرالمومنین، ج1، ص178؛ امالی الصدوق، ص330.
7. الکشف و البیان، ج10، ص99؛ العمده، ص346.
8. لسان المیزان، ج4، ص458؛ میزان الاعتدال، ج4، ص583.
9. ضعفاء، ج4، ص14-17؛ تقریب التهذیب، ج2، ص48.
10. خلاصه الاقوال، ص323؛ معجم رجال الحدیث، ج2، ص111-113؛ میزان الاعتدال، ج1، ص94.
11. الکشف و البیان، ج10، ص99.
12. تفسیر فرات، ص529؛ شواهد التنزیل، ج2، ص403.
13. شواهد التنزیل، ج2، ص406.
14. الکامل، ج6، ص303-304.
15. الجرح و التعدیل، ج7، ص270-271؛ کتاب المجروحین، ج2، ص253-256.
16. میزان الاعتدال، ج1، ص296.
17. لسان المیزان، ج2، ص199-200؛ میزان الاعتدال، ج1، ص483-485.
18. تاریخ بغداد، ج8، ص249-251؛ تقریب التهذیب، ج1، ص187.
19. شواهد التنزیل، ج2، ص403.
20. همان، ج2، ص405.
21. الجرح و التعدیل، ج2، ص235-236.
22. میزان الاعتدال، ج1، ص345-346؛ سیر اعلام النبلاء، ج13، ص425-427.
23. کتاب المجروحین، ج2، ص242.
24. مناقب علی بن ابیطالب علیه السلام، ص341.
25. لسان المیزان، ج6، ص253؛ میزان الاعتدال، ج4، ص374.
26. تاویل الاحادیث، ج2، ص750.
27. مناقب الامام امیرالمومنین علیه السلام، ج1، ص58.
28. تذکره الحفاظ، ج2، ص618-619؛ تاریخ بغداد، ج4، ص206-211.
29. الجرح و التعدیل، ج7، ص114-115؛ ضعفاء، ج3، ص477.
30. الجرح و التعدیل، ج8، ص510-511.
31. معجم رجال الحدیث، ج1، ص57-61؛ کلیات فی علم الرجال، ص196.
32. مناقب ابن مغازلی، ص272.
33. سوالات حمزه، ص226.
34. الکامل، ج6، ص265-266؛ تقریب التهذیب، ج2، ص131.
35. ضعفاء، ج4، ص14-17؛ تقریب التهذیب، ج2، ص48.
36. الموضوعات، ج1، ص390.
37. شواهد التنزیل، ج2، ص404.
38. قاموس الرجال، ج3، ص537.
39. میزان الاعتدال، ج3، ص120؛ کتاب المجروحین، ج2، ص114-115.
40. شواهد التنزیل، ج2، ص404.
41. الخصال، ص553.
42. رجال النجاشی، ص170؛ معجم رجال الحدیث، ج7، ص188-190؛ تقریب التهذیب، ج1، ص323.
43. مقدمه، ص34. برای آگاهی بیشتر از این قاعده ر.ک: به: قواعد التحدیث، ج1، ص63.
44. «المشهور عند اهل العلم ان الحدیث اذا جاء من طرق متعدده فانه یتقوی بها، و یصیر حجه، و ان کان کل طریق منها علی اضعیفا...»(تما المنه، ص31).
45. تدریب الراوی، ج1، ص177.
46. نیل الاوطار، ج1، ص199.
47. التذکره باصول الفقه، ص8.
48. «و من ذلک ما رواه اهل السیر و اشتهر الخبر به فی العامه و الخاصه حتی نظمه الشعراء و خطب به البلغاء و رواه الفهماء...، و یغنی عن تکلف ایراد الاسناد له»(الارشاد، ج1، ص334).
49. «فاما خطبته التی رواها عند عبد الله بن عباس فهی اشهر من ان ندل علیها و نتحمل لثبوتها» (الجمل، ص62).
50. «و امّا هی- فمروی بطرق عدیده و.. ضعف الاسناد منجر بکثره الطرق» (شرح اصول الکافی، ج6، ص418).
منبع: نشریه علوم حدیث شماره 56