دوران امامت امام حسن عسکری(ع)
ولادت امام حسن عسکری(ع)
امام حسن عسکری(ع) در روزجمعه ربیع الثانی سال 232 هجری قمری درمدینه منوره به جهان گشود.خود آن حضرت فرموده است: «ولادت من در ماه ربیع الآخر سال 232 در مدینه واقع شد» (مجلسی، 1987 ،ج 51، ص 238).
نقل فوق درکتب تاریخی فراوانی ازآن حضرت،مورد تأیید واقع شده است.
پدربزرگوارش امام هادی(ع) مادرگرامیش کنیزی پرهیزگار و با تقوی بود.
امام هادی (ع) درباره اش فرموده است: «سلیل مسلولهًْ من الآفات و العاهات و الارجاس و الانجاس» (مجلسی، 1987 ،ج 50، ص 238)؛ سلیل (یکی از اسامی آن بانو) از هر آفت و نقص و پلیدی مبرا است.
درگذشته، مورد اشاره قرار دادیم که امام حسن عسکری (ع)، در دوران کودکی به همراه پدر گرامیش جبراً مهاجرت فرموده و از سال 236 هجری قمری، تازمان شهادت در سامرا بوده اند.
انتقال امامت، به امام عسکری(ع)
پس از شهادت امام هادی(ع)، رسماً امامت اسلامی، در سال 254 هجری قمری، به امام عسکری (ع) انتقال یافت و دوران سختی را که در واقع دوره انتقال به عصرغیبت هم هست، گذراند، تصویری کوتاه از این دوراه را مورد اشاره قرار می دهیم.
موقعیت سیاسی، اجتماعی عصر امام عسکری (ع)
جامعه اسلامی، در عصر آن امام مظلوم همچون بیشتر دوران خلافت بنی عباس، از نظر سیاسی و اجتماعی وضعیت ملتهب و به شدت ناآرامی داشت، که این التهابات در تمام سطوح، خود را نشان می داد.
دربارخلافت، بیش از همه سطوح اجتماعی، در معرض این التهاب ها قرار داشت که البته می توان عواملی چند را ریشه این التهاب ها برشمرد، همچون تعداد همسران خلیفه، تعداد فرزندان، اعمال نفوذ همسران و هوادارن و بستگان و فرزندان. به نفع ولیعهد مورد نظر خود و تشنج های داخلی دربارخلافت و نیز تسلط بیروهای خارجی برامور خلافت و...
این ناآرامی ها، خود را در قالب شورش های داخلی دربار، تحرکات سیاسی و مشکوک درون دربار نشان می داد که از جمله آنها، قتل معتزرا می توان یاد کرد.
«متوکل در سال 235هجری ،برای سه فرزندش به ترتیب ،منتصر،معتز،مویدبه عنوان ولیعهد از مردم بیعت گرفت »(مجلسی،1987،285)
اما بنا بر اینکه متوکل ،تحت تاثیر مادر معتز قرار گرفت ،معتز بر منتصر مقدم داشته شد و ولایتعهدی تعیین شد . درپی قتل متوکل ،منتصر به حمایت سرداران ترک روی کار امد و بردانش معتز و موید را از ولایتعهدی عزل کرد.
«پس از قتل منتصر(248 هجری)، سردارن ترک از بیم انتقام جویی فرزندان متوکل، تصمیم گرفتند که نگذارند فرزندان متوکل به خلافت برسند، لذا با مستعین، نوه معتصم بیعت کردند. مستعین جهت اطمینان خاطر، معتز و مؤید را محبوس ساخت، طولی نکشید که بر اثر جناح بندی ها ورقابت های سردارن خلیفه و مطلع شدن مستعین ازتوطئه قتل خویش توسط سرداران ترک،به عنوان اعتراض و نارضایتی، سامرا را به قصد بغداد ترک کرد».
نکات فوق، نشان گر آن است که قلمرو حکومت عباسیان به شدت متشنج است.
علاوه بر این تشنج ها و التهابات سیاسی، تحرکات عقیدتی سیاسی فراوانی هم شکل گرفت، مانند تحرکات خوارج، خروج مساور، شورش صاحب الزنج، و در رأس همه آنها قیام های علویان. مانند قیام حسین بن محمدبن حمزه، ملقب به حرون، ازنوادگان امام سجاد (ع)، و مانند قیام علی بن زید بن الحسین(ع) از نوادگان زیدبن علی (ع)، قیام احمد بن محمد بن عبدالله، از نوادگان امام مجتبی (ع)، و قیام عیسی بن جعفر از علویان و ابراهیم بن محمد بن یحیی و...
اما بر اثر عدم رشد و آگاهی عمیق هواداران، خستگی مردم از تکرکات سیاسی، عدم شایستگی برخی رهبران جنبش ها و در اقلب بودن این تحرکات و تفرقه سیاسی، این قیام ها، عمدتاً در معرض شکست های پی درپی قرار گرفتند.
امام عسکری(ع) و قیام های علویان
اامام حسن عسکری(ع) نسبت به برخی از قیام های علویان، روی خوش نشان می دادند و حمایت های معنوی می کردند و گاهی هم از طریق وکلا، از حمایت های مادی دریغ نمی ورزیدند.
«حکومت ها، امامان را رهبران پشت پرده این حرکت ها و قیام ها می دانستند، اگر چه کمتر توانستند مدرکی علیه ائمه ارائه دهند و گاه که ادعا می کردند، سلاح و اموال و یا نامه هایی از سوی شیعیان به ایشان رسیده است، پس از احضار ائمه و یا تفتیش منزلشان، ادعایشا ثابت نمی شد و علت این امر، تدبیر ویژه ائمه و اطرافیان و رعایت نهایت دقت در روابطشان بوده است» ( عظیمی، 1377، 198).
موقعیت امام عسکری(ع) در شرایط ملتهب سیاسی
حکومت بنی عباس، همچون نمونه فاسد پیشین خود، یعنی حکومت امویان، هرگونه معارضه ای را با خشونت و بی رحمی تمام پاسخ می داد. شخص خلیفه و مجموعه دست اندر کاران حکومت عباسی که منافعشان با ادامه حیات این حکومت، وابستگی داشت، امام عسکری(ع)را به عنوان کانون اصلی نارضایتی ها می دانستند.چه این که در گستره ی تریخی، جریان امامت، همواره ناراضی و مخالف سیستم های غاصبانه حکومتی و سیاسی بوده است. از این رو، فشارها و تنگناها برای امام هر روز افزایش و گسترش می یافت، در عین که آنان، هیچ مدرکی دال بر اقدامات براندازنه امام عسکری (ع) در دست نداشتند. از این رو همه حاکمان این دوره، امام را مانعی بزرگ بر سر راه خویش می دانستند و همگی آنان تصمیم برقتل امام داشتند.
«معتز نزد حاجب خود، سعید آمد و به او گفت:ابو محمدامام عسکری(ع) را به طرف کوفه ببر و در بین راه گردن او را بزن. این خبر به طریقی در میان شیعیان منتشر شد و موجب اضطراب و نگرانی شیعیان شد، حضرت(ع)، طی نامه ای به ایشان نوشتند، خطری که خبر آن را شنیدید، برطرف خواهد شد.پس از سه روز از وصول نامه ی حضرت، معتز، از خلافت خلع و کشته شد» (ابن شهرآشوب، 1368 ، ج4 ، ص 431). مهتدی نیز، مانند معتز، تصمیم به قتل امام گرفته است، که در گزارش های تاریخی، در مروج الذهب و در معالم العلماء ابن شهر آشوب،در کتاب کامل ابن اثیر وبحار الانوار مرحوم مجلسی انعکاس کامل دارد.
همچنین معتمد عباسی همین تصمیم را گرفته که هر کدام به نوعی، نابود شده و دوران حاکمیتشات به پایان رسیده، بالاخره، امام عسکری، همراره مورد توجه بوده که نتواند اقدامی انجام دهد و یا تحرکی سیاسی داشته باشد، و همواره مورد بغض خلفا قرار داشته.
فعالیت های امام عسکری(ع)
به طوراشاره، به رئوس فعالیت های امام عسکری(ع) اشاره می کنیم.
1)رهبری همه جانبه امت اسلامی
ایشان در پست رهبری معنوی و سیاسی و اجتماعی، به طور همه جانبه و جامعه قرار داشتند و از آنجا که رهبری سیاسی و معنوی از یکدیگر انفکاک ندارند، امام، مبین شریعت و حافظ اصالت آن، و راهنمای مردم و مربی و هدایت گر آنان، به صراط مستقیم است و بدون انفکاک بین رهبری معنوی و سیاسی، هم به رهبری معنوی جامعه پرداختند و هم به رهبری و زعامت سیاسی، اجتماعیو...
2) موضع گیری های سنجیده سیاسی
امام، براساس معیارهایی که کتاب و سنت ارائه نموده اند، با توجه به شناخت موقعیت زمان و در راستای طرح کلی امامت و استراتژی مبارزه با ظلم و انحراف و طغیان گری و برپایی نظام عادله توحیدی و الهی به تلاش های سیاسی، وعقیدتی و معرفتی خویش می پرداخت. به رغم این که دستگاه خلافت می خواست چنین وانمود کند که امام (ع) یکی از درباریان خلیفه است، آن حضرت، با رد هرگونه مسؤولیتی از ناحیه دستگاه خلافت، به عموم مردم فهماند که هرگزحاضر به همکاری با خلیفه نبوده و نیست.
3)سکوت معنادار در برابر حوادث سیاسی اجتماعی
در دوران کوتاه امامت ایشان،حوادث فراوانی رخ دادند که در برخی از این حوادث، موضع گیری حاد و تند به صلاح می دانستند.اما در برابر اکثریت آنها، سکوت را پیشه ساختند. مثلاً در برابر صاحب الزنج که مدعی وابستگی به اهل بیت(ع) بود، حضرت چنین نگاشتند:
«محمد بن صالح خثعمی طی نامه ای به امام عسکری(ع)، از مطالبی، از جمله در مورد قیام صاحب الزنج سؤال کرد، حضرت، در این باره، طی عبارتی کوتاه فرمودند: و صاحب الزنج لیس منا اهل البیت، صاحب الزنج از ما اهل بیت نیست» (ابن شهر آشوب، 1368 ، ج 4، ص 428).
4) انتظار بر پایی حکومت الهی
چنان که از متون تاریخی و اقدامات خود آن حضرت بر می آید، آن حضرت تا پیش از سال260 هجری پیوسته منتظر فرصتی بوده اند، که در آن فرصت، حکومت اسلامی را تشکیل دهند، لیکن چون سال دویست و شصت فرا رسید، آن حضرت اطمینان یافتند که در علم الهی، فرصتی دیگر برای تشکیل جهان شمولی اسلامی در نظر گرفته شده است.
«وقال(ع) لشیعته فی سنهًْ ستین و مأتین امرناکم بالتختم فی الیمین و نخن بین ظهر انیکم والان فامرکم بالتختم فی الشمال لغیبتنا عنکم الی ان یظهر الله امرنا و امرکم فانه من ادل دلیل علیکم فی ولایتنا اهل البیت. فخلعوا خواتیمهم من ایمانهم بین یدیه و لسوهانی شمائلهم و قال(ع): حدثوا بهذا شیعتنا» (کلینی، بی تا، 320)؛ در سال دویست و شصت امام عسکری (ع) خطاب به شیعیانش فرمود: به شما دستور داده بودم که انگشتری را به دست راست خود کنید، زیرا ما در میان شما غایب خواهیم، تا زمانی که خواند، امر ما و امر شمارا ظاهر سازد.این کارشما بهترین دلیل برولایت و دوستی شما نسبت به ما اهل بیت است. حاضران، انگشتر خود را از دست راست بیرون آورده و به دست چپ کردند، آن گاه امام (ع) فرمود: این موضوع را به اطلاع همه شیعیان برسانید.
از این رویت دانسته می شود که انگشتر به دست راست نمود، توسط ائمه (ع) رمزی بر پایی دولت حق بوده است.
5) رفتارتقیه آمیز
فعالیت در یک محیط آکنده با خفقان و محیط آکنده از جاسوسان و تشدید اعمال و نفی حیات هرکس و هر جریان، کار سختی است. از این رو،تقیه در اندیشه اسلامی، یک راه کار برای این گونه موارد دشوار سیاسی، اجتماعی است و تنها راه معقول و منطقی هم شمرده می شود.
امام سجاد(ع) می فرماید: «یغفرالله للمؤمن کل ذنت و یطهر منه فی الاخرهًْ ما خلاذنبین ترک التقیهًْ و تضییع حقوق الاحزان (مجلسی، 1987، ج 2 ، 273)؛ خداوند هر گناهی را از مؤمن می بخشد و او را از تیرگی آن گناه پاک می کند، مگر دو گناه که عبارتند از رعایت نکردن تقیه، و تضییع حقوق برادران دینی.
براساس تاکتیک تقیه، می توان روش امام عسکری(ع)، در مواجهه با حوادث سیاسی را به به خوبی ادراک کرد.
6) کمک به جریان ها و فعالان سیاسی
یکی از کارهای دیگر امام عسکری(ع)، آن بود که به جریان های بی مسأله و فعالان سیاسی مورد تأیید خودشان کمک های مالی و معنوی می کردند.چنان که ازجعفری، از اولاد جعفری طیار حمایت کرده و به او کمک کرده، پانصد دینار به او داده و او را بشارت به رحمت الهی داده است.
7) تلاش جهت حفظ شیعه
شیعه دراین دوره، در معرض انواع تهاجمات بوده که در تاریخ زندگی آن بزرگوار، تلاش های عجیبی، در حفظ و بقا و هویت شیعه انجام شده است. یعنی مراقب بودند که افراد شاخص شیعه، شناخته نشوند و اگرهم شناخته می شدند و احیاناً دستگیر می گردیدند، تلاش وصف ناپذیری در استخلاص ایشان انجام می دادند.
8) فعالیت های اجتماعی
با توجه به حاکمیت جو خفقان و محدودیت امام عسکری(ع) اقدامات آن بزرگوار در راستای فعالیت های شیعیان علویان متمرکز بوده به مشکلات آنان رسیدگی می کردند. به شیعیان کمک های مالی می کردند و به ارائه رهنمودهای راه گشایی می پرداختند، که گزارش های آن در تاریخ، مضبوط است.
9) برگزاری نشست ها و جلسات
یکی از تلاش های سازنده امام عسکری(ع) برگزاری جلسات و نشست ها بوده که در این نشست ها، گاهی مناظره های علمی صورت می گرفته و گاهی پاسخ به سؤال ها بوده، که عمدتاً بسیار پربار و راه گشا بوده اند.
همچنین امام،فعالیت های بنیادی دیگری داشتند،نظیر برملا نمودن چهره ی غاصبانه دستگاه خلافت و غیر مشروع بودن آن، اثبات حقانیت اهل بیت (ع) در مقوله امامت و رهبری، گسترش محبت اهل بیت(ع) زدودن شک و دلهره ها، مبارزه با غلات، مبارزه با مغوضه، برائت از واقفیه و...
استراتژی انتقال به دوره غیبت
یکی از فصل های شکوه مند زندگی امام عسکری(ع)، استراتژی انتقال شیعه به دوره ی غیبت است. در این راستا، به تنویر افکار و اندیشه ها می پردازند، شیعه را در حال انتظار تا استقرار دولت کریمه اسلامی قرار می دهند و در این راستا، به معرفی امام عصر ارواحنا فداه می پردازند. ارتباط مسقیم خود با شیعه را کاهش می دهند و نیز مردم شیعه را به وکلاء ارجاع می دهند و نیز به کتب معتبره ارجاع داده و شیعه را تشویق می کنند که به گرد آوری مجموعه های معارفی شیعه دست بزنند و به تنویرافکار درراستای انتظار و درک فلسفه غیبت بپردازند. در نهایت، به فقیهان ارجاع می دهند. در این راستا امام عسکری(ع) فرموده اند:
«فاما من کان من الفقهاء صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً لهواه، مطیعاً لامر مولاه، فللعوام ان یقلدوه» (حرعاملی، 1995 ، 95)؛ هر فقیهی که نگهدارنده نفس خود از معاصی باشد، حافظ دین خود از انحرافات و بدعت ها باشد، مخالف هوا و هوس های خویش و مطیع فرمان پروردگار خود باشد، برعوام مردم است که از او پیروی و تقلید نماند.
مثلاً شیخ صدوق را آن حضرت مخاطب ساخته و می فرمایند:
«اما بعد اوصیک یا شیخی و معتمی و فقیهی ابا الحسن علی بن الحسین البابویه القمی و فقک الله لمرضاته و جعل من صلبک الاولاد الصالحین...» (حر عاملی، 1995 ، 97)؛ اما بعد، ترا ای شیخ من و مورد اعتمادم و فقیهم اباالحسن علی بن حسین بابویه قمی، سفارش می کنم و خدا تو را موفق بدارد و ازصلب تو اولادی صالح نصیب بفرماید.
بنابراین همه مردم را به فقیهان ارجاع داده و هم فقیهان را به کتب معتبره.
شهادت امام عسکری(ع)
آن چه که در این قابل اشاره است، این است که آن حضرت، پیش از شهادت، دچار کسالت شدند و در روز هشتم ماه ربیع الاول سال 260 هجری ازدنیا رحلت نمودند و به شهادت رسیدند، خود آن حضرت فرموده است: «ما منا الا مسموم او مقتول» (مجلسی، 1987، 209)؛ به خدا سوگند، هیچ یک از ما (خاندان) نمی میرد، جز به قتل و یا سم.
قرائن برشهادت آن حضرت، فراوان است که خلیفه، آن حضرت را سم خورانیده و پس از این کار پیوسته افرادی را می فرستاده اند که ببیند حضرت کی از دنیا می روند.
نتیجه
ورود جریان امامت به دوره ای پر فراز و نشیب بعد از شهادت علی بن موسی الرضا(ع) از جمله مسائل مهم دوران پایانی جریان امامت است. امام جواد(ع) در عین کمی سن امامت را بر عهده گرفتند. سیاست های فرهنگی عباسیان منجر به ظهور واقفیه گردید. تشدید خفقان در سیاست های اصولی عباسیان قرار گرفت. با توجه به این واقعیت، دوره ی امام جواد(ع) پر از دشواری های فرهنگی و سیاسی شد. تقابل عباسیان و خصوصاً مأمون با آن امام همام ،سبب شد که حضرت،دست به اقدامات مهمی در حوزه ی سیاست بزنند. تبیین جایگاه اهل بیت(ع) واثبات عدم اهلیت دیگران،عمل به تقیه وانتقال شیعه به فصلی نو در تاریخ امامت ومسائلی از قبیل،امامت را وارد دوره ای بسیار پر تنش نمود. شهادت امام جواد(ع) سبب انتقال امامت به امام هادی(ع) شد. این دوره نیز مشابه دوره ی امام جواد(ع)بود،امام یک عامل این وضعیت راتشدید می کرد و آن ظهور ترکان در دستگاه خلافت بود. فساد دستگاه های اداری، اقتصادی وسیاسی و بروز فتنه وآشوب در قلمرو حاکمیت و...دشواری های این فصل را می نمودند. از طرفی امام هادی(ع) به پشتیبانی نهضت های علویان پرداختند.این امر سبب حساسیت دستگاه خلافت، به ویژه متوکل عباسی شد با همین نگرش، متوکل دستور تخریب قبر نورانی امام حسین (ع) را صادر کرد. امام هادی(ع)را به سامرا احضار نموده و برای فریب مردم، به دروغ علاقه مندی خود با امام را سبب این احضار معرفی نمود. مضیقه ها ومحدودیت های فراوانی را برای امام ایجاد کرد و نهایتاً امام (ع)را به قتل رساند. تلاش های امام هادی (ع) در راستای دفاع از حوزه ی امامت و ولایت و تفسیر ناب ازامامت و تبیین معارف و اثبات غاصبانه بودن دستگاه خلافت و... صورت گرفت.
در دوره ی امام عسکری(ع) تنگناها تداوم یافت، به نحوی که امام عسکری(ع)به شدت تحت کنترل و نظر قرار گرفته و درمعسکر آن گرامی را جای دادند.امام (ع)به رهبری همه جانبه امت و مواضع سنجیده سیاسی پرداختند و گاهی در برابر حوادث، سکوتی معنادار پیشه می کردند و رفتاری تقیه آمیز را نشان می دادند. در هر حال یک استراتژی را امام عسکری (ع)اعمال کردند و آن استراتژی انتقال به دوره ی غیبت بود، که با شهادت ایشان، شیعه،رسماً وارد به مرحله ی پرالتهاب دوره ی غیبت گردید.
منابع و مآخذ
1) قرآن کریم.
2) خضری، دکتر سید احمدرضا (1386)، تاریخ تشیع (1) پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
3) ابن شهرآشوب، ابو جعفر محمد بن علی (1376 هـ)، مناقب آل ابی طالب، ج 4، نجف اشرف، مکتبهًْ الحیدریه.
6) کلینی، محمدبن یعقوب (1388)، اصول کافی، ج 2 ، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت.
9 ) السید الحسینی القزوینی (1419هـ)، موسوعه ی الامام الجواد(ع) ج 2، 1419 هـ، مؤسسه والعصر للدراسات.
10) الشاکری، الحاج حسین(1420 هـ)، الامام الحسن (ع)، مطبعهًْ ستاره.
11) رفیعی، علی (1376)، تاریخ زندگی امام علی النقی (ع)، قم، مرکز تحقیقات اسلامی.
12 )طبری، محمد بن جریر(1978) تاریخ طبری، ج 9، مصر، دارالمعارف.
13) اصفهانی، ابوالفرج (1965)، مقاتل الطا لبیین، مؤسسه دارالطباعهًْ و النشر و مکتبهًْ الحیدریه.
14 ) مجلسی، محمد باقی (1987)، بحارالانوار، ج 51، بیروت دارالعلم.
15 ) حر عاملی، محمد بن الحسن (1104 هـ)، وسایل الشیعهًْ، ج 8، مؤسسه آل البیت لا حیاء التراث.
17 ) صدوق، علی بن بابویه قمی (1371)، عیون اخبار الرضا(ع)، قم، جامعه ی مدرسین.
18 ) عظیمی، عبدالبصیر (1377)، در آستانه غیبت، تهران، مرکز تحقیقات سپاه.
19 ) ابن شهر آشوب، ابو جعفر محمد بن علی (1368)، معالم العلماء، مؤسسه آل البیت.
منبع: دانشگاه علوم اسلامی رضوی ع ،دو ماهنامه اندیشه حوزه(81/82) ،1389