تلاش های و مبارزات امام هادی(ع)
امام هادی (ع)، با انتقال به مرکز خلافت، تحت مراقبت و کنترل شدیدی قرار گرفت و شرایط بسیار سختی برای انجام رسالت الهیش پیدا کرد. با این وصف، امام هادی(ع)، فعالیت های ذیل راباجدیت تمام و در شرایطی سخت و دشوار انجام داد.
1) تبیین و تثبت موضع امامت و دفاع از آن
مهم ترین محور فعالیت سیاسی امام را باید در تبیین و تثبیت جایگاه امامت و دفاع از آن دانست که البته این امر، درچند حوزه رخ داد . در برابرشخص خلیفه و زمامدار، در برابر دولت مردان، در برابر توده های مردمی، که به نمونه ای ازآن اشاره می کنیم.
«متوکل در جمعی که امام هادی(ع)هم حضور داشت، از علی بن جهم پرسید که بهترین شاعران کیستند؟ وی برخی از شعرای دوره ی جاهلیت و اسلام را نام برد. ولی متوکل توجهی نکرد. سپس متوجه امام هادی(ع)شد و همان پرسش را از حضرت کرد، امام فرمود:حمّانی، آن جا که می گوید:
لقدفاخرتنا من قریش عصابهًْ
بمد خدود و امتداد اصابع
فلما تناز عنا المقال قضی لنا
علیهم بما تهوی نداء الصوامع
ترانا سکوتاً و الشهید بفضلنا
علیهم جهیر الصوت فی کل جامع
فان رسول الله احمد جدنا
ولحسن نبوه کالنجوم الطوالع
گروهی از قریش، به کشیده بودن گونه ها و بلندی انگشتان شان با ما به تفاخر برخاستند، زمانی که کار به منازعه کشید، فریاد عبادت گاه ها (به اذان) به سود ما آن گونه که ما می خواستیم داوری کرد. تو ما را ساکت می بینی، در حالی که گواه برتری و فضیلت ما، آوای بلند در مأذنه های همه ی مساجد است. به راستی که رسول خدا، احمد، جد ماست و ما فرزندان او همچون ستارگان درخشانیم (و در آسمان انسانیت می درخشیم).
متوکل،نگاهی به امام کرد وگفت:ای ابوالحسن ،مقصود از«نداء الصوامع» در این شعر چیست؟
حضرت پاسخ داد: اشهد ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله، سپس فرمود: ای متوکل این، محمد(ص)، جد من است یا جدتو؟
متوکل که تمام وجودش را خشم و غضب فراگرفته بود، با صدایی لرزان لحنی که حاکی از شکست او بود گفت: آری، جد توست و ما منکر این انتساب نیستیم.
این گفتگو به شدن، متوکل را تحقیر کرد، اما کینه ای قوی را در دل سنگش ایجاد نمود.
2) تفسیر ناب امامت شیعی
درمواقف مختلفی،آن امام همام(ع)،به تفسیری ناب و بایسته از امامت شیعی می پرداخت، که اوج این رویکرد را در مسأله زیارت مشاهده می کنیم. زیارت در فرهنگ شیعی، از جایگاهی بلند برخوردار است و شیعه، مزور را کسی می داند که ولی مطلق الهی است و ذوب شده در خداوند است و به همین دلیل، مرکز قدرت و عظمت و اعتلا و معنویت است.
ازامام هادی، مجموعه ای اززیارات ارزشمند به یادگارمانده که به وسیله آنها، پدران گرامی خودش را زیارت می کرد و به پیروانش دستورمی داد که امامان شیعه(ع)را به آن کلمات و عبارات، زیارت کنند.
زیارت جامعه
از پرارج ترین زیارتنامه های امامان(ع) زیارت جامعه است که از امام هادی(ع)، به یادگار مانده است. این زیارت را امام (ع) به خواهش یکی از شیعیان، به نام موسی بن عبدالله نخعی به وی تعلیم داده است، به گونه ای که هر یک از امامان شیعه(ع)را به وسیله آن، می توان زیارت کرد.
امام هادی (ع) در این زیارت پر محتوا و عمیق، به معرفی امامان شیعه وابعاد وجودی آنان پرداخته نقش هدایت گرانه آن امامان بزرگواررا به کمال رسانده واسرار نهفته در امامت را بازگو فرموده است. در این قسمت، مناسب می نماید که بخشی از زیارت جامعه ی کبیره راکه به معرفی امامان پرداخته شده اشاره کنیم.«واشهد وا انکم الائمهًْ الراشدون المهدیون المعصومون المکرمون المقربون المتقون الصادقون المصطفون المطیعون لله القوامون بامره العاملون بارادتهًْ الفائزون بکرامته، اصطفاکم بعلمه وارتضاکم لغیبه و اختارکم لستره واجتبیکم بقدرته واعزکم بهداه وخصکم لبرهانه و انتجبکم لنوره ورضیکم خلفاء فی ارضه و حججا علی بریته وانصاراً لدینه و حفظهًْ لسره وخزنهًْ لعلمه ومستودعاً لحکمتهًْ، وتراجمهًْ لوحیه، و ارکاناً لتوحیده، و شهداء علی خلقه واعلاماً لعباده ومناراً فی بلاده وادلاء علی صراطه عصمکم الله من الزلل و آمنکم من الفتن و اذهب عنکم الرجس وطهرکم تطهیراً...»؛ گواهی می دهم که شما پیشوایان راهنما، هدایت یافته، معصوم، بزگوار، مقرب درگاه، اهل تقوی، راستگو و برگزیده ی خدا ومطیع خدا هستید که به امرش قیام کرده و به اراده اش عمل می کنید از کرامت الهی فیض می برید.خداوند،شمارابه دانش خویش برگزید ، شمارا برای غیبش پسندید وبرای سرمکنون خویش در نظرتان گرفت، به قدرت خویش شما را بر آورد وبه هدایتش عزیزتان نمود، براهین خویش را در شما قرار داد و برای نور خویش در نظرتان.پسندید که شما جانشینان اودرزمینش وحجت های او بر مخلوقاتش و یاوران دینش و حافظان سرش و خزانه داران علمش و امانت داران حکمتش و مترجمان و مفسران و حیش و بنیانهای توحیدش و گواهان بر خلقش و پرچم های برافراشته برای بندگانش و نشانه های روشن در شهرهایش و راهنمایان راهش باشید.
در این فرازها از زبان امام هادی(ع)، ویژگی ها و خصوصیاتی برای امامان(ع) بیان شده که در غیر آنها نمی باشد. هر ویژگی، بیان گر جایگاه رفیع امامان(ع) می باشد و به خوبی به تصریر چهره ی نوانر جریان امامت پرداخته شده است. در این زیارت به وظایف مردم هم در برابر جریان امامت پرداخته شده است. «فالراغب هنکم مارق و اللازم لکم لا حق و المقصرفی حقکم زاهق و الحق معکم و فیکم و منکم والیکم و انتم اهله و معدنه و میراث النبوهًْ عندکم و ایاب الخلق الیکم و حسابهم علیکم ...»؛ رویگردان از شما، از دین خدا خارج شده، و همراه شمابه دین خداپیوسته و کوتاهی کننده در حق شما، از بین رونده است. حق با شما و در وجود شما و از مجرای شما و به سوی شماست. شما اهل حق و جایگاه آن هستید، میراث نبوت در نزد شما، بازگشت مردم به سوی شما و حساب آنان به عهده شماست.
3) اثبات غاصبانه بودن دستگاه خلافت
آن امام بزرگ، علاوه بر توصیف و معرفی مکانت و جایگاه اهل بیت(ع) و جریان امامت، به اثبات غاصبانه بودن دستگاه خلافت هم پرداخته است.
«محمدبن علی می گوید: در نامه ای به امام هادی(ع)، از کارکردن برای بنی عباس و اجرت گرفتن از آنان پرسیدم که آیا از نظر شرعی روایت؟ امام در پاسخ فرمود: آن مقدار از همکاری که به اجبار و زور صورت گرفته، خداوند عذرپذیر است ولی به جز آن، ناروا و ناپسند است» (حر عاملی، بی تا، 137/1 ).
4)حمایت از نهضت های علویان
قیام های فراوانی در دوران بنی عباس، علیه آنان رخ داد، رهبران این قیام ها، اکثراً و نزدیک به اتفاق شان قائل به امامت امام هادی(ع) بودند وآن حضرت (ع) را قبول داشتند و بسیاری ازآنها در وجود امام هادی(ع) ذوب شده بودند.
ابوهاشم، یکی از یاران آن حضرت می گوید: «با اباالحسن (ع) به قصد دیدار و ملاقات با بعضی از انقلابیون به بیرون سامرا رفتیم» سپس به بیان معجزهای از آن حضرت، در آن جمع می پردازد و بیان می کند که گفتگوهای مفصلی بین امام و آن گروه انقلابی رخ داد.
5)رهبری جنبش های مکتبی از طریق وکالت
از جمله تلاش ها و مبازات و رسالت های مهم امام هادی(ع)، رهبری جنبش های مکتبی و تشکیلات شیعی بود. در دوران حکومت متوکل، جنبش های چندی از ناحیه شیعیان رخ داد، که امام، به گونه ای دقیق و در استتاری کامل، این جنبش هارابه لحاظ فکری، رهبری می کردند.:روش ارتباطی امام هادی(ع) با شیعیان فراتر از یک ارتباط معمولی و عادی و از سازماندهی و پیچیدگی فراوانی برخوردار بود.ازاین رو افراد معمولی توانایی انجام چنین مسؤالیتی را نداشتند و مسؤویت ارتباط میان امت و امامت، به عهده ی افراد زبده ای مثل محمدبن داود قمی، ابو علی بن راشد وامثال آنان گذاشته می شد. سیستمی شکل گرفت که سیستم وکالت نامیده می شد» (رفیعی، 1376، 319).
رسالت سیستم وکالت که توسط امام هادی (ع) پایه گذاری شد، ایجادارتباط منظم و تشکیلاتی میان امام و پایگاه های مردمی و پاسخ گویی به سؤالات و مشکلات فقهی، اعتقادی و سیاسی شیعیان بود که صدالبته، صورتی از رهبری مرامی و سیاسی و مباراتی را به وجود آورد که بسیار پیچیده، متمرکز و فعال هم بود.
6)ارتباط مسقیم با توده ی مردم
علاوه برسیستم وکالت، که نقش بسیار مهمی درجهت دهی مبارزات سیاسی داشت،امام (ع) برای ایجاد ارتباط با مردم به شکل مستقیم وارد عمل شدند که گاهی به افراد مأموریت می دادند و یا رهنمودهایی را ارائه می کردند.
7)حمایت از مستمندان
محمدبن طالحه نقل می کند: امام هادی(ع) روزی برای کار مهمی سامرا را به مقصد دهکده ای در اطراف ترک کرد. در این فاصله مرد عربی سراغ آن حضرت را گرفت. به او گفته شد، امام (ع) به فلان روستا رفته است، مرد عرب به سمت دهکده حرکت کرد، وقتی به محضر امام(ع) رسد، گفت: من اهل کوفه و از متمسکان به ریسمان ولایت جدت امیرمؤمنان هستم، ولی بدهی سنگینی مرا احاطه کرده است، چندان که قدرت تحمل آن را ندارم و کسی را جز شما نمی شناسم که حاجتم را بر آورده کند.
امام(ع) پرسید: بدهکاریت چقدر است؟ عرض کرد: ده هزار درهم حضرت او را دلداری داد و فرمود: «ناراحت مباش، مشکلت حل خواهد شد. دستوری به تو می دهم عمل کن و از اجرای آن سرمتاب، این دستخط را بگیر، هنگامی که به سامرا آمدی مبلغ نوشته شده در این ورقه را از من بگیر، هر چند در حضور مردم باشد. مبادا در این باره کوتاهی کنی» (مجلسی،1987، ج50، ص 185).
پس از بازگشت امام به سامرا، مرد عرب به سامرا رفت، در حالی که عده ای از مردم و درباریان در محضر آن حضرت نشسته بودند، وارد شد و ضمن ارائه نوشته ی امام به آن حضرت، با اصرار دین خود را مطالبه کرد. امام، با نرمی و ملایمت و عذر خواهی تأخیر آن، از وی مهلت خواست تا در وقت مناسب، دین خود را پرداخت کند. لیکن مرد عرب همچنان اصرار می کرد که هم اکنون باید بپردازی. جریان به متوکل رسید،دستور داد سی هزار دینار به امام بدهند، امام (ع) هم پول ها را گرفت و همه آنها را به آن مرد عرب داد، آن مرد پول ها را گرفت و گفت: «الله اعلم حیث یجل رساته» (همان، 177).
8)مهیا ساختن زمینه غیبت حضرت مهدی (ع)
با توجه به شناخت کاملی که امام از اوضاع داشتند، به خوبی می دانستند که روند حرکت سیاسی عباسیان،شرایط راپیچیده تر می سازد و باید امامت،در آستانه ی شرایطی ویژه قرارگیرد، که مهم ترین شرط در این برهه حساس زمانی، رخداد مسأله ی غیبت است. فعالت های امام، در این زمینه در شرایطی محدود و خاص رخ داد. سعی حضرت(ع) بر این بود که حتی نامی از نوه گرامی اش و نورچشم زهرا(ع) و پیامبر(ص) و علی(ع)، یعنی حضرت مهدی (عج) برده نشود.
عبدالعظیم حسنی، یکی از یاران امام هادی(ع) به حضور آن حضرت رسید و عقاید خود را بر او عرضه کرد، در بخش امامت، یکایک امامان را نام برد و چون به امام هادی(ع) رسید، درنگ کرد. امام سخن او را پی گرفت. «پس از من حسن است، پس مردم با جانشین او چگونه خواهد بود» (جزایری، 1369 ، 380).
عبدالعظیم حسنی پرسید: چگونه سرورم؟
فرمود: «زیرا او دیده نمی شود و جایز هم نیست نام او برده شود تا زمانی که قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید، پس از آن که از جور و ظلم پرشده است» (همان، 381).
تلاش های گسترده ی دیگری را امام هادی(ع) انجام دادند. همچون مبارزه با افکار و جریان های منحرف عقیدتی و معرفتی که مثلاً فتنه یخال قرآن را به وجود آوردند، امام (ع) یاران خود را از ورود در این فتنه نهی فرمودند. فتنه ای که ساخته و پرداخته مسلک اشاعره بود،ونتایج آن معارضه شدید متوکل و گرایش به مذهب اعتزال و تقابل با این فتنه بود، که امام(ع) یاران خود را از ورود در این افکار باطل برحذر داشتند.
از جمله نامه ای به یکی از یاران خویش نوشتند.
«بسم الله الرحمن الرحیم، خداوند ما و تو را از وقوع در فتنه مصون دارد، که در این صورت بزرگ ترین نعمت را به ما ارزانی داشته است. و جز این، هلاکت و سیه روزی است، نظر ما این است که بحث و جدال درباره ی قرآن (که مخلوق است یا غیر مخلوق، قدیم است یا حادث) بدعتی است که سؤال کننده و پاسخ دهنده در آن شریکند، زیرا پرسش کننده بی جهت آن چه را که سودی برایش ندارد می پرسد و پاسخ دهنده برای پاسخ موضوعی که به عهد ی او نیست، بی جهت خود را به رنج و مشقت می اندازد. آفریننده جز خدا نیست و جز او همه، آفریده اند. قرآن، کلام خداست و از پیش خود، اسمی بر آن قرار مده که جزء گمراهان خواهی گشت. خداوند ما و و تورا از مصادیق این آیه قرار دهد الذین یخشون ربهم بالغیب و هم من الساعهًْ مشفقون» (انبیاء، 49) (شیخ صدوق، 1371 ، 225).
امور دیگری از قبیل پاسخ گویی به شبهادب عقیدتی، کلامی، معارضه با فتنه ها و جریان های منحرف تاریخی، ارج نهادن به حائر حسینی و... از جمله تلاش های امام هادی(ع) بودند، که در یک فصل بحرانی و حساس با نهایت دقت و درایت انجام گرفت.
منبع: دانشگاه علوم اسلامی رضوی ع ،دو ماهنامه اندیشه حوزه(81/82) ،1389