جشنواره فجر هم با همه کموکاستیها و انتقادها به پایان رسید. امسال برای اولین بار، بهجز بیستودو فیلم داستانی، شاهد نمایش یک انیمیشن و دو مستند هم بودیم و مثل همیشه فیلمهای پرسر و صدایی در جشنواره حاضر بودند که نهتنها روند اکران را در اختیار داشتند و بعضاً به سانسهای فوقالعاده رسیدند که حتی مراسم اختتامیه را هم در مشت خود داشتند و جوایز را بین خود تقسیم کردند. در مطلب قبلی فیلمهایی را بررسی کردیم که در این هیاهو گم شدند اما جایی هم برای درخشش نداشتند، در این مطلب به چند فیلمی اشاره میکنیم که چندان سروصدایی به پا نکردند اما فیلمهای خوبی بودند که شایسته نگاه داوران بودند اما از قلم افتادند و بابی مهری مواجه شدند. با ما همراه باشید:
1-سرو زیرآب- خدای انسانهای زنده
«سرو زیرآب» خوششانسترین فیلم این لیست است که اگر در میان سایر فیلمهای دفاع مقدسی چندان گردوخاک نکرد، اما حداقل با کسب چند سیمرغ در رشتههای فنی توسط داوران دیده شد. «سرو زیرآب» نه ستارههایی مثل «تنگه ابوقریب» داشت و نه فیلمی بیگ پروداکشن بود. «سرو زیرآب» که اولین فیلمی بود که از میان آرای مردمی در روزهای اول حذف شد، بهمانند نامش با غرور ایستاده است و ادعای زیادی ندارد. فیلم باوجوداینکه در ژانر دفاع مقدس ساختهشده، در جبههها نمیگذرد و روایتی متفاوت از جنگ ارائه میدهد، روایتی از خانوادههایی که عزیزانشان مفقودالاثر هستند و پیکرهایی که هویتی ندارند. محمدعلی باشه آهنگر، با «سرو زیرآب» پرسشی را مطرح میکند که جای تأمل بسیار دارد؛ سهم خانواده یک شهید از جنگ چیست؟ یک سنگقبر؟ اگر از آنهم دریغ شوند چه؟ ایدئولوژی «سرو زیرآب» گاهی زیادی شعاری میشود و توی ذوق میزند اما آنقدر انسانی است که باید از آن تقدیر شود؛ خدای ما خدای زندههاست. بابک حمیدیان علاوه بر بازی خوبش در «بهوقت شام» در این فیلم هم حضور درخشانی دارد و به نظر میرسد ناکامیهایش در جشنواره همچنان ادامه خواهد داشت.
2-جاده قدیم-این زن حرف نمیزند
منیژه حکمت قبل و بعد از «زندان زنان» فیلم قابلتوجهی نساخته و بیشتر اسیر شعارزدگی و کلیشههای مرسوم سینمای فمینیستی ایران بوده است و شاید همین موضوع باعث شده، «جاده قدیم» که متفاوتترین اثری وی و یکی از مهمترین آثار جشنواره این دوره بوده است بهکل نادیده گرفته شود. فیلمنامه «جاده قدیم» ایراداتی دارد که از نیمه نخست فیلم و قبل از به اوج رسیدن داستان خود را هویدا میکند؛ اما در نیمه دوم فیلم و با حادث شدن رویدادی که مسیر قصه را عوض میکند، فیلمنامه هم محکمتر پیش میرود و قامت یک قهرمان زن بهتماممعنا را به تصویر میکشد. حکمت در آخرین تجربهاش بهجای نگاه فمینیستی با یک نگاه اجتماعی و انسانی مسئله تجاوز را بررسی کرده است و تا جایی که خط قرمزها به او اجازه دادهاند ابعاد مختلف چنین حادثهای را در زندگی یک زن را بررسی کرده است. فضاسازی «جاده قدیم» روی موسیقی خوب کریستف رضاعی سوار است و فیلمبرداری فیلم هم بینقص است؛ اما برگ برنده «جاده قدیم» بازی بسیار خوب مهتاب کرامتی است که حداقل نامزدی سیمرغ برای ایفای چنین نقش پیچیدهای حقش بود.
3-اتاق تاریک- بار سنگین گذشته
مظلومترین فیلم جشنواره امسال بیشک «اتاق تاریک» بوده است. فیلمی که همه عناصر دراماتیک آن در جای خود بهخوبی قرار دادهشدهاند و روایتی پیچیده را از طریق کاراکترهای جذاب پیش میبرد. در آخرین تجربه فیلمسازی روحالله حجازی، بازهم یک ملودرام زناشویی داریم و رویکردی که حجازی میتواند بهعنوان سبک خود ثبت کند، کلوزآپهای جسورانه، ریتمی آرام در بطن یک روایت هیجانانگیز و مقابله زنوشوهری که با تفاوتهایشان در یک نقطه مشترک ایستادهاند. بهترین قسمت «اتاق تاریک» کودکی است که خیلی زود جایگاه نقطه دید تماشاگر را عرضه میکند و در میان آشوبی که برپاست مثل یک قربانی ازیادرفته نظارهگر است. «اتاق تاریک» از همان فضاسازی بینظیر همیشگی حجازی بهره میبرد و بازی خوب ساعد سهیلی و ساره بیات در نقش زوجی که اختلاف سنی زیادی دارند بسیار باورپذیر است. حجازی در «اتاق تاریک» جسورانه سوژهای را پیش میکشد که شاید بینندهاش جسارت دیدنش را نداشته باشد و وقتی داستانش را به اوج میرساند که آخرین دیالوگ فیلم گفته میشود. پایان فیلم حجازی مصادف است با شروع یک قصه ناتمام. حجازی دیگر باید به بیمحلی اهالی جشنواره به فیلمهایش عادت کرده باشد، اما مخاطبی که جهان داستانی وی را درمییابد نمیتواند به این راحتی از کنار این قصه بگذرد.
4-زنانی با گوشوارههای باروتی- رسالت خبرنگاریدرحالیکه با اعلام کاندید شدن پژمان جمشیدی برخی از اصحاب رسانه در سالن با خنده به شکلی کاملاً غیرحرفهای به این رویداد واکنش نشان دادند، برای صحبتهای ابراهیم حاتمی کیا دست زدند و برای جواب رضا رشید پور به این انتقادات همدست زدند، یکی از اصحاب رسانه به نام نور الحلی جانش را کف دست گذاشت و کاملاً حرفهای وارد خط مقدم نبرد نیروهای عراقی با داعش شد. «زنانی با گوشوارههای باروتی» روایتی مستند از سفر نورالحی به همراه سربازان عراقی است که وارد خانههای داعشیان میشوند و این خبرنگار علاوه بر انجام رسالت خبری و حرفهایاش، به زنان و کودکانی کمک میکند که همسرانشان مرگ و خون را برای او و خانوادهاش به ارمغان آوردهاند. او پای صحبت زنانی مینشیند که داوطلبانه به داعش پیوستهاند و اکنون پشت جبهههای جنگ جاماندهاند. خیلی از این زنان همچنان طرفدار داعش هستند و خیلی دیگر فقط به دنبال آرامشی که داعش به آنها قول داده بود. «زنانی با گوشوارههای باروتی» روی دیگر سکه نبرد با داعش است. جایی که دستگیرشدگان زنان و کودکان بیپناهی هستند که هنوز باور دارند داعشیان حکومت اسلامی برپا خواهند کرد و آنها در سایه اسلام حقیقی زندگی آرامی خواهند داشت. «زنانی با گوشوارههای باروتی» نه در دام سانتیمانتالیسم میافتد و نه عقیدهای را به بیننده تحمیل میکند و صرفاً با ثبت حقایق مخاطب را به چالش میکشد. رقیب دیگر این مستند «بانو قدس ایران» برای مخاطب ایرانی جذابیت بیشتری داشت و با کسب جوایز اصلی سینما حقیقت، با دستی پر روانه جشنواره فجر شد و درحالیکه چندان خوشساخت نبود، «زنانی با گوشوارههای باروتی» را تحتالشعاع قرارداد.
در این میان، فیلم «لاتاری» محمدحسین مهدویان گرچه بهخوبی کارهای قبلش نبود، اما به طرز مشکوکی بهکلی نادیده گرفته شد، بازی هادی حجازی فر در این فیلم و بازی جواد عزتی در «لاتاری» و «تنگه ابوقریب» دیده نشد و ساعد سهیلی با ایفای سه نقش متفاوت هم سرنوشت مشابهی پیدا کرد. «بمب؛ یک عاشقانه» هم آنچنانکه لیاقتش را داشت دیده نشد و عاشقانه پیمان معادی حال باید چشم به اکران داشته باشد تا این بیلطفی جبران شود. بههرحال در هر جشنوارهای موافقان و مخالفان زیادی هستند که نظرات متفاوتی دارند و درنهایت با اعلام نتایج سی و ششمین جشنواره فجر، این پرونده مختومه شده است و بحثوجدل بر سر کاندیداها، بازندگان و جاماندگان دیگر محلی از اعراب ندارد.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
45