امید آفرینی مهدویت
باور مهدویت، باوری امید آفرین می باشد. زیرا برای بشر این باور که او می آید و جهانی آکنده از عدل و داد را برپا می دارد، شور آفرین و امید بخش است و امید واری بشریت، سبب تحرک و بیداری و آگاهی فکری و سیاسی می شود. «اعتقاد به مهدویت، به وجود مقدس مهدی موعود(عج)، امید را در دل ها زنده می کند.هیچ وقت انسانی که معتقد به این اصل است، نا امید نمی شود. چرا؟ چون می داند یک پایان روشن حتمی وجود دارد، سعی می کند که خویش را به آن برساند» ( روزنامه ی رسالت، 1376/9/26).
حضرت آیت الله خامنه ای، درموردی دیگر، این شور آفرینی و امید واری را به گونه ای روشن تر تحلیل می نمایند.«اعتقاد به قضیه ی مهدی(عج) و موضوع ظهور و فرج و انتظار، گنجینه ی عظیمی است که ملت ها می توانند از آن بهره های فراوانی ببرند. شما کشتی ای را در یک دریای طوفانی فرض کنید، اگر کسانی در این کشتی هستند،عقیده داشته باشند که اطرف آنها تا هزار فرسنگ، هیچ ساحلی وجود ندارد، و آب و نان و وسایل حرکت اندکی داشته باشند، کسانی که در این کشتی هستند، چا کار می کنند؟ آیا هیچ تصور می شود که این ها برای آن که حرکت کنند و کشتی را پیش ببرند، تلاش نگنند؟ نه، چون به نظر خودشان مرگشان حتمی است. وقتی انسان، مرگش حتمی است، دیگر چرا حرکت و تلاش باید بکند؟ امید واقعی وجود ندارد، یکی از کارهایی که می توانند انجام دهند، این است که دراین مجموعه ی کوچک، هرکس به کار خودش سرگرم باشد، آن کسی که اهل آرام مردن است بخوابد تا بمیرد، و آن که اهل تجاوز به دیگران است، حق دیگران را بگیرد، تا آن که چند ساعتی بیشتر زنده بماند. طور دیگر هم این است که کسانی که در همین کشتی هستند، یقین داشته باشند و بدانند که در نزدیکی آنها ساحلی وجود دارد، حالا اگر دور یا نزدیک است و چقدر کار دارند تا به آن جا برسند معلوم نیست، اما قطعاً ساحلی که در دسترس آنهاست وجود دارد، این افراد چه کار می کنند؟ آنها تلاش می کنند که خود را به آن برسانند. امید، چنین نقشی دارد. همین قدر که امیدی در دل انسان ها به وجود آمد، مرگ بال های خود را جمع می کند و کنار می رود.امید موجب می شودانسان تلاش وحرکت کند پیش ببرد، مبارزه کن و زنده بماند.فرض کنید ملتی در زیر سلطه ی ظالمانه ی قدرت مسلطی قرار دارد و هیچ امیدی هم ندارد، آن ملت مجبور است تسلیم بشود، اگر تسلیم نشد، کارهای کور و بی جهتی انجام می دهد، اما اگر این ملت و جماعت، امیدی در دلشان باشد و بدانند که عاقبت خوبی حتماً وجود دارد،این هاچه می کنند؟طبیعی است که مبارزه خواهند کرد و مبارزه را نظم خواهند داد و اگر مانعی بر سر راه مبارزه وجود داشته باشد، او را برطرف خواهند کرد.
بشریت، در طول تاریخ در حیات اجتماعی، مثل همان سرنشینان کشتی طوفان زده همیشه گرفتارمشکلاتی ازسوی قدرتمندان، ستمگران، قوی دستان و مسلطی در امور انسان های مظلوم بوده است. امید، موجب می شود که انسان مبارزه کند و راه را باز نماید و پیش برود.وقتی به شما می کویند انتظار بکشید، یعنی این وضعیتی که امروزشمارا رنج می دهد و دلتان را به درد می آورد ابدی نیست و تمام خواهد شد.ببینید چقدرانسان حیات و نشاط پیدا می کند. این، نقش اعتقاد به امام زمان (عج)است،این نقش اعتقاد به مهدی موعود می باشد،این عقیده است که شیعه را امروز ازآن همه رنج ها و پیچ و خم های عجیب و غریبی که در سر راهش بوده، عبور داده است» ( روزنامه ی جمهوری اسلامی، 74/10/19).
یکی دیگر از نتایج اعتقاد به مهدی و باور مهدویت،ورود در میدان پیکار، جهاد و مبارزه است.انسانی که دارای امید به آینده ای آکنده از خیر و فضیلت و عدالت و نیکی است،در درون مبارزات وارد می شود.این نکته نیز در بیان و اشارات کلامی حضرت آیت الله خامنه ای نمودار و متجلی است.
«ایمان و اعتقاد به امام زمان (عج)مانع از تسلیم شدن است وملت های با ایمانی که حضور قطب عالم امکان را در میان خود احساس می کنند ازحضوراو امید و نشاط می گیرند و برای مجد و عظمت اسلام مبارزه و مجاهدت می کنند،و با تأکید بر همین امید درخشان بود که ملت بزرگ ایران پرچم اسلام را به اهتزازدر آورد و افتخار طول تاریخ بشر و تاریخ اسلام شد» (رسالت، 74/10/16).
در مورد دیگری اشاره نموده اند که:
«عقیده به امام زمان (ع) نمی گذارد مردم تسلیم شوند، به شرطی که این عقیده را درست بفهمند. وقتی که این عقیده به طور حقیقی در دل ها جای بگیرد، حضور امام غایب(عج) در میان مردم حس می شود» (جمهوری اسلامی، 74/10/19).
در مورد دیگری اشاره دارند که:
«چند خصوصیت در عقیده به مهدویت است، که این خصوصیات برای هر ملتی در حکم خون در کالبد و روح و جسم است؛ یکی «امید»است؛ گاهی اوقات دست های قدرتمند ملت های ضعیف را به جایی می رسانند که امیدشان رااز دست می دهند، وقتی امید را از دست دادند دیگر هیچ اقدامی نمی کنند، می گویند: چه فایده ای دارد؟ما که دیگر کار از کارمان گذشته است، با چه کسی دربیفتیم؟ چه اقدامی بکنیم؟ برای چه تلاشکنیم؟ ما که دیگر نمیتوانیم؟ » (رسالت، 76/9/26).
3) هویت آفرینی
فرهنگ مهدویت و پذیرش این استراژی بنیادی واصولی، هویت آفرین است وبه هویت بخشی جوامع دینی واسلامی منتهی می گردد.جامعه ای که به آینده ایمان و امید دارد، و بر آن باور است که عصری دیگر فراخواهد رسید که در آن عصر، زشتی ها و تباهی ها به کلی نابود می شوند، این جامعه، یک الگوی کامل عیاری دارد، که به همین الگو می بالد و هویت واقعی خود را در آن به تصویر می کشد. لذا معرفت ما از خدا بدون معرفت از حجت کامل نیست و به همین دلیل است که اگر کسی امام زمان (عج)خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.
این هویت آفرینی، هم در فرد روی می دهد و هم در جمع.
4) تصویرگری جامعه ی فاضله ی اسلامی
درپرتوفرهنگ مهدویت است که نوعی تصویرگری از جامعه ی آرمانی و مدینه ی فاضله ی اسلامی ارائه می شود و افراد، با بصیرت و روشن بینی خاصی به آینده می نگرند.
وجود مقدس امام زمان(عج)، مصداق وعده ی الهی درک مراقب معنوی وحقایق الهی در باب این قطب اعظم عالم امکان و خلیفه ی خدا و مظهر صفات و اسمای الهی، در حد زبان و بیان قلم و فهمی همچون من قاصر نیست؛ خود آنها باید درباره ی امام زمان(عج) سخن بگویند، هم چنان که خود آنها باید درباره ی علی بن ابی طالب(ع) وبقیه اولیای دین خدا سخن بگویند. ما همین قدر می دانیم که این بازمانده ی خاندان رسالت، علم سرافراز خدا در زمین است. «اسلام علیک ایها العلم النصوب و العلم المصبوب الغوث و الرحمهًْ الواسعهًْ و عداً غیر مکذوب» (مجلسی، 1987 ، 81)؛ سلام بر تو ای علم برافراشته و نهایت علم الهی و پناهگاه و ملجأ مردم و رحمت واسعه ی الهی و وعده ای که تخلف برنمی دارد.
او وعده ی الهی ومصداق لطف خدابرانسانیت و بشریت است.او مستوره و نمونه ای از اولیا و اصفیا و انبیا(ع)و برجسته ترین بندگان خداست.او نمایشگر مبلغ فضل الهی بربنی آدم است.این ها چیزهایی است که خود آنان بیان فرمودند» (خامنه ای، 1383، 274).
منبع: دانشگاه علوم اسلامی رضوی ع ،دو ماهنامه اندیشه حوزه(81/82) ،1389