به گزارش خبرنگار مهر، دکتر امید ورزنده، رئیس مرکز تحقیقاتی کردستانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج، به مناسبت ششمین سالگرد درگذشت ابراهیم یونسی، نویسنده و مترجم، در یادداشتی نوشته و آن را برای انتشار در اختیار مهر قرار داده است. متن این یادداشت از نظر مخاطبان میگذرد:
همین ابتدای این نوشتار با صدای بلند میگویم: آقای یونسی ما همه وامدار شماییم. کتاب و کتابخوانی در ایران وامدار شماست. اصلاً کتابخانه ایران وامدار شماست. گذری بر زندگی پرماجرا، پرفراز و نشیب و جذاب دکتر ابراهیم یونسی این راستی را برایمان آشکار میکند که ابراهیم یونسی باشخصیت پویا، اندیشمند و چند سویهاش از یکسو و زباندانی و زمان فهمیاش از سوی دیگر، کتابخانه بزرگ ایران را وامدار خودش کرده است. تألیف و ترجمه بیش از هشتاد جلد کتاب ناب و ارزشمند کار هرکسی نیست و کاری نیست که از سر ذوق و تفنن انجامشده باشد.
دو خصیصه زباندانی و زمانفهمی دکتر یونسی در جای جای ترجمهها و آثار تألیفیاش دیده میشود. زباندانی یونسی هم در زبان مبدأ و هم در زبان مقصد آنچنان بود که ترجمههایش بوی ترجمه نمیدادند. زبان روان و شیوا با لحنها و سبکهایی درخور و بیتناسب متن شاخصه ترجمههای اوست.
ابراهیم یونسی زمانفهم است، یعنی درک و فهم درستی از زمان و زمانه خویش دارد و ضرورتهای تاریخی و اجتماعی دوران خودش را بهخوبی میشناسد. تألیف «هنر داستاننویسی» آنهم در زندان رژیم پهلوی، پاسخ به یکی از آن ضرورتهایی است که یونسی پیش از هر کس دیگری درکش کرده بود. درجایی گفته است: در زندان جمعی بسیار فرهیخته، باسواد و هوشمند داشتیم، کتاب خوانده میشد و بحث درباره آن بهخصوص در زمینه ادبیات، به ویژه ادبیات داستانی و رمان به بنبست میکشید، داستان کوتاه چیست؟ رمان چیست؟ قصه چیست؟ پاسخ مشخص و مقنعی برای این پرسشها نبود. مرجعی هم برای مراجعه نبود.
آموختن هنر داستان نویسی و چهارچوب آن در ایامی که دربند بود آن هم از طریق مکاتبهای و تألیف «هنر داستاننویسی» پاسخی بود به ضرورتی تاریخی و نیاز جامعه داستان نویسی ایران. «هنر داستان نویسی» برای چندین دهه تنها مرجع مطمئن و تنها کتاب بالینی برای داستاننویسی ایران بود.
ضرورت درک اهمیت ژانر تأثیرگذار رمان را در همان ایام زندان درک میکند و «آرزوهای بزرگ» چارلز دیکنز و «اسپارتاکوس» هوارد فاست را ترجمه میکند؛ انگار آرزوی آزادی و رهایی از میلههای زندان را در ترجمه این رمانها یافته باشد.
آشنا کردن خواننده ایرانی با رمان - که پدیدهای غربی است - مدیون و وامدار یونسی است. از راه ترجمههای یونسی بود که با آثار درجه یک نویسندگانی همچون تامس هاردی، تام جونز، داستایوفسکی، ماکسیم گورکی، لارنس استرن و... آشنا شدیم. یونسی پنجه در پنجه رمانهایی انداخت که تا پیش از او کسی تاب هماوردی و ترجمه آنها را نداشت. از آن جمله میتوان به «تریسترام شندی» اثر لارنس استرن اشاره کرد. «تریسترام شندی» رمانی است با روایتی تودرتو و زبانی پیچیده که ابراهیم یونسی به خوبی از عهده ترجمه اثر برآمده است.
یونسی باز با فهم درستش از جامعه و زمانه خود، دست به ترجمه کتابهایی زد در حوزه تاریخ و سیاست تا خواننده ایرانی از اوضاع و احوال سایر ملل غافل نباشد. آمریکا و جنبشهای ملی، آمریکای دیگر، سیاهان آمریکا، جنگ کبیر میهنی، خاطرات تروتسکی، خاطرات خروشچف از آن دستهاند.
دکتر ابراهیم یونسی با ترجمه متونی در حوزه نقد و تاریخ ادبیات جهان پژوهشگران و علاقهمندان به این حوزه را هم وامدار خودکرده است. انگار یونسی با برنامه ای سیستماتیک خودش را ملزم و مکلف به آشنا کردن خواننده ایرانی با تاریخ ادبیات جهان و نقد ادبی میدانست. حاصل این تلاش ترجمههای هدفمند اوست. تاریخ ادبیات روسیه، تاریخ ادبیات آفریقا، تاریخ ادبیات یونان، جنبههای رمان، هنر نمایشنامهنویسی، سیری در نقد ادبی روس و ... اینها و بیشتر، چراغ راه منتقدین و نویسندگان چند نسل ایران بودند.
کوردولوژی و مطالعات کردستان از حوزههایی است که از دیرباز مورد علاقه مستشرقین و غربیها بوده است. درک ضرورت تاریخی ترجمه کتابهایی با موضوعیت کردها و کردستان که خاستگاه ابراهیم یونسی است، یونسی را به سمت ترجمه کتابهایی میبرد که از آن جمله میشود به قیام شیخ سعید پیران نوشته اولسن رابرت، گشتی در کردستان ترکیه به قلم شرین لیزر، کردها و کردستان نوشته درک کنیان، جامعهشناسی مردم کرد نوشته مارتین وان بروئن سن، جنبش ملی کرد به قلم کریس کوچرا اشاره کرد.
یونسی در ترجمه این کتابها تنها به روایت صرف و بازگرداندن نظر نویسندگانش اکتفا نکرده است، بلکه با درک ماهیت مطالعات شرق شناسانه و پسااستعماری در مقدمههای مفصلی که بر این کتابها نوشته، گه گاه نقدهایی به نگاه برتری جویانه انسان غربی در روایتهایشان از مشرق زمین و تاریخ آن وارد کرده است. در مقدمهای که بر کتاب گشتی در کردستان نوشته شری لیزر نوشته است میگوید: کردها هنوز نتوانستهاند دروغهای سیاحان سده نوزدهم را از ذهن مردم اروپا و دیگر جاها پاک کنند. قصه راهزنیهای انجام نشده و نامردیهای پنداری و... به هرحال کردها با دشواری عجیبی دست به گریبانند.
در برخی موارد هم مقدمهای که ابراهیم یونسی بر این کتابها مینویسد، در واقع کار نویسنده را تمام و کامل میکند. نگاه منتقدانه و آسیب شناسانه یونسی در خوانش عوامل درونی و بیرونی تأثیرگذار در تاریخ کردها قابلتأمل و تعمق است. یونسی در این مقدمهها هم عوامل درونی را به چالش میکشد و هم عوامل بیرونی را.
هرچند کار خلاقانه و داستان نویسی ابراهیم یونسی همواره زیر سایه ترجمههای بینظیرش کمتر به چشم منتقدین آمد، اما باید گفت که ابراهیم یونسی رماننویس منحصربهفردی بود. فضا و زبان رمانهای یونسی شبیه هیچ نویسنده دیگری نیست. در رمانهای یونسی همواره پاسخی به ندای تعهد تاریخی و اجتماعیاش دیده میشود. تعهد به زادگاه و سرزمین مادری و بازنمایاندن مصائب و گرفتاریهای آن به زبان داستان از مشخصههای اصلی رمانهای یونسی است. دعا برای آرمن، دادا شیرین، زمستان بیبهار، گورستان غریبان و... آئینه تمام نمای روابط اجتماعی رویدادها و پیشینه نقطهای از جهان است که خاستگاه و زادگاه یونسی است.
یونسی از آنجا که زبان مادریش کردی بود، در رمانهایش از امکانات وسیع زبان کردی نیز بهرهها برده است و بر مخزن بزرگ واژگان فارسی واژه و عبارت و اصطلاح افزوده است. از سویی دیگر زبان داستان نویسی یونسی زبانی ویژه است که هویتی مستقل به آنها بخشیده است. شخصیتهای داستانی یونسی از سر تعمد و ضرورت به فارسی لهجهداری سخن میگویند، اصلاً فارسی لهجهدار یونسی (به قول دکتر رهبر محمود زاده) در رمانهایش ابزاری است برای بیان آنچه تنها با زبان داستان میشود، گفت.
یونسی تا واپسین سالهای عمرش هم چنان نوشت و ترجمه کرد و رسالت اجتماعی و فهم ضرورتهای زمانه همواره همراهش بود. هرچند آلزایمر دکتر یونسی را دچار نسیان کرد اما تاریخ، فرهنگ و ادبیات ایران هرگز او را فراموش نخواهد کرد.