ماهان شبکه ایرانیان

چیستی دین

دین حقیقی   نکته: اگر مذهبی مرد را به خدا می رساند، آن مذهب اسلام است و اگر مذهبی هیچ آگاهی ندهد طالب (۱) را، به نزد خدای تعالی، آن مذهب از کفر بدتر است، نزد پیروان، اسلام آن است که مرد را به خدا رساند، و کفر آن باشد که طالب را منعی یا تقصیری در آید که از مطلوب باز ماند

چیستی دین

دین حقیقی
 

نکته: اگر مذهبی مرد را به خدا می رساند، آن مذهب اسلام است و اگر مذهبی هیچ آگاهی ندهد طالب (1) را، به نزد خدای تعالی، آن مذهب از کفر بدتر است، نزد پیروان، اسلام آن است که مرد را به خدا رساند، و کفر آن باشد که طالب را منعی یا تقصیری در آید که از مطلوب باز ماند. طالب را با نهنده مذهب (خدای) کار است نه با مذهب.

آتش بزنم بسوزم این مذهب و کیش
عشقت بنهم به جای مذهب درپیش

تا کی دارم عشق نهان در دل ریش(2)
مقصود رهی (3) تویی، نه دین است و نه کیش (4)

تحریف ادیان
 

نکته: همه مذاهب یا اغلب مذاهب راست بوده است، و در گذر روزگار منحرف شد از روایت کنندگان بد. (5)
بی گمان، زنارداری (6) و بت پرستی و آتش پرستی و دیگر مذاهب، همه را اصلی باید بود. اگر کسی به روزگار ما گوید که زنارداری و آتش پرستی و بت پرستی حق است، کسی باور نمی کند، و می دانیم که در آن روزگار که این پیدا شد، اگر به چنین صورتی که امروز در آمده است، بود، و بس، هیچ کس این مذهب را پیروی نکردی، چون پیروی کردند و عالمی در این مذهب بودند، و چندین سال است که آتش می پرستند دانیم که اصل این، کاری دیگر بوده است که به ما نرسیده است. و همچنان که بسیاری از ادیان ذرّه ذرّه دگرگون می شود، این مذاهب نیز ذرّه ذرّه تغییر یافته است. و اکنون بت پرستی و زنارداری و آتش پرستی مانده است. (7)

خویشتن در فکن به زورق دین
که از ین ره رسی به علییّن (8)

دین ندارد کسی که اندر دل
مر و را (10) نیست مغز دل حاصل

پاره ای گوشت نام دل کردی
دل تحقیق را بحِل کردی (11)

دین ز دل خیزد و خرد ز دماغ (12)
دین چو روز آید و خرد چو چراغ

آفتابی بیاید انجُم سوز
به چراغ تو شب نگردد روز (13)

آن چنان دل که وقت پیچاپیچ (14)
جز خدای اندرو نباشد هیچ (15)

تمثیل: ای دوست اگر فرض کنیم که عاقلی بود که هرگز جهودان و ترسایان و مسلمانان را ندیده بود، و نام موسی و عیسی و محمد (صلی الله علیه و آله) نشنیده بود، چون از او پرسیم که جهودی بهتر است یا ترسایی یا مسلمانی؟ لابد گوید: جهودی چه بود؟ و ترسایی و مسلمانی چه بود؟ زیرا که مقتضای عقل سلیم این بود. و اگر گوییم که موسی و عیسی و محمد سه آدمی بودند که خلق را به خدا دعوت کردندی، نپذیرد. و اگر گوییم موسی پیش از هر دو بود، و محمد پس از هر دو، از اینجا هم حکمی به پذیرش نکند.
نکته: ای عزیز! هرچه مرد را به خدا رساند اسلام است، و هرچه مرد را از راه خدا باز دارد کفر است. کفر و اسلام دو حال است که از آن گریز نیست؛ مادام که با خود باشی. اما چون از خود خلاص یافتی، کفر و ایمان نیز اگر تو را جویند در نیابند.

در بتکده تا خیال معشوقه ماست
رفتن به طواف کعبه، ازعقل (16) خطاست.

گر کعبه ازو بوی ندارد کنش (17) است.
با بوی وصال او کنش کعبه ماست. (18)

توصیه: نباید مسلمانی را به دلیل گناهی که با توبه پاک می شود کافر بدانی، مگر در مورد منافقان که خدا در قرآن فرموده است: «همانا منافقین در مرتبه پایین تر از آتش دوزخ قرار دارند» (19)
نکته: ای دوست! بدان که اهل معرفت مدت ها در میان علما و حکما و اهل تصوف و اهل وحدت بوده اند. و در میان هر قومی که بوده اند آن قوم گفته اند که آنچه حق است با ماست و دیگران بر باطل اند. اهل معرفت با خود اندیشه کردند که چگونه هر قومی برخلاف دیگری می گوید، پس نمی تواند همه حقّ باشند، از آن جهت که در حق این همه اختلاف نیست. حق آن است که از پیامبر بگویند و از او پیروی کنند و از رأی و عقل خود نگویند. (20)
 

پیامبر خاتم و دین آخرین
 

نکته: خدای، رسول ما محمد مصطفی صلی الله علیه و آله را به خلق فرستاد و نبوت او را به درجه کمال رسانید. و بدین سبب او را خاتم انبیا کرد که پس از او هیچ پیغامبر نباشد. و جمله خلق را از جنّ و انس به متابعت (21) او فرمان داد و او را سیّد همه پیغامبران کرد، و یاران و اصحاب او را بهترین یاران و اصحاب پیغامبران کرد. (22)

پی نوشت:
 

1- طالب: جوینده، پوینده راه حق.
2- ریش: مجروح، مضطرب، پریشان
3- رهی: غلام، بنده، اینجانب
4- تمهیدات، ص 22.
5- نامه های عین القضات همدانی، ج2، ص 297.
6- زنار: ریسمانی به زخامت انگشت که از ابریشم بافند و مسیحیان بر کمر می بستند زنارداری : زنار بستن، مسیحیت.
7- همان، ج2، صص 301 و 302.
8- زورق: قایق، کشتی کوچک.
9- علیّین: طبقه بالایین بهشت
10- مرو را: او را.
11- دل تحقیق: دل معرفت جو، دل عارف، بحل کردن: رها کردن
12- دماغ: مغز
13- با چراغ خرد ناپخته تو تاریکی های جهل روشن نمی شود، به آفتاب دین نیاز است که نور خردها در پرتو نورش گم می شود.
14- وقت پیچاپیچ: وقت گرفتاری
15- خلاصه حدیقه (برگزیده حدیقه الحقیقه) ص122.
16- از عقل: از روی عقل، عقلاً.
17- کنش: کنشت یا کنِشت: معبد یهودیان.
18- تمهیدات، ص25
19- نساء: 145؛ چراغ راه دینداری (بازنویسی مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه) صص 133 و 134.
20- انسان کامل (بازنویسی الانسان الکامل)، ص136
21- متابعت: پیروی.
22- نصیحه الملوک، ص 13.

منبع:نشریه گنجینه، شماره 83
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان