به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب مصور «مرز پرگهر»، بر اساس مستندی با همین نام درباره زندگی و کار سراینده «سرود ای ایران» سال پیش منتشر شده بود که اینک با اسلایدهای تازهیابی از دکتر حسین گل گلاب و دکتر بدیعالزمان فروزانفرو کلنل علینقی وزیری و عبدالکریم قریب و علیقلی هدایت وسندی به قلم روحالله خالقی درباره چگونگی ساخت و اجرای «سرود ای ایران» به زودی توسط نشر«اندیشه عصر»منتشر خواهد شد.
کتاب و فیلم مستند مرز پرگهر،کوشش «هومن ظریف» است که در سال آینده براساس مستند«یمینی شریف نغمه پرداز کودکان»،کتابی در نقد آثار عباس یمینی شریف و نقادان وی،با نام «یمینی شریف ،آنچه بود،آنچه هست»به صورت مصور منتشر خواهد شد.
از چاپ قدیم این کتاب فعلا چند نسخه ای در فروشگاه «بتهوون» و «نشر دف» باقی مانده است.
بدیع الزمان فروزانفر از جمله نویسندگان و مصحّحان متون ادبی و استاد سرشناس زبان و ادبیات فارسی، ملقب به شیخ عبدالجلیل ، در یک خانوادۀ کُرد در بشرویه از توابع شهرستان طبس، از شهرهای خراسان، دیده به جهان گشود.
فروزانفر نامهای متفاوتی داشته است. وی در ابتدا محمدحسین بشرویهای نام داشت. بعدها خود را جلیل ضیاء بشرویه ای نامید. ضیاء، تخلص شاعری او بود و فروزانفر ترجمۀ همان واژۀ ضیاء است. وی در نهایت نام «بدیعالزمان فروزانفر» را برای خود برگزید. فروزانفر در سال 1317 با خانم رخشنده گل گلاب،خواهر دکتر حسین گل گلاب ازدواج کرد.
«سرود ای ایران» در پاسخ به تجاوز «متفقین»
کشوری با وجود اعلام بی طرفی،در معرض تاخت و تاز کشورهای متفقین قرار گرفته است.از جنوب،نیروی دریایی انگلیس،شهرها را یکی پس از دیگری تسخیر کرده اند.از شمال،نیروهای روسی،برای اینکه از توازن قوا،در رقابت با متحد خود در بین متفقین،عقب نیافتند،تا قزوین پیش آمده اند و هر لحظه ممکن است،پایتخت،سقوط کند.سرانجام با حضور نیروهای متفقین،از جمله سربازان امریکایی،دوران اشغال ایران آغاز می شود.آلمان در جنگ جهانی،شکست می خورد،هیروشیما و ناکاراکی،ناجوانمردانه،توسط آمریکا،بمباران اتمی می شوند،تا بیش از ژاپن،رقبای متحد امریکا،یعنی انگلیس و روسیه،عطش سهم خواهی شان،کاهش یابد.
سران سه قوه ابرقدرت،خاطره دیدار دوستانه کنفرانس تهران،در پارک اتابک را فراموش کرده اند و برای هم خط و نشان دیپلماتیک می کشند..
مردم دردمند ایران چشم به خروج میهمانان ناخوانده دوخته اند.
ملی گرایان،هنرمندان و فعالان سیاسی،به دنبال خوانش زمزمه ای متحد و همگون هستند.
بر اساس اسناد،کلنل علینقی وزیری،که سابقه رزم در بیرجند در برابر قوای روس را دارد،به شاگردانش نهیب می زند،مردم سرود ملی می خواهند.
دو تن از شاگردان نام آشنای او در خیابان بهارستان،هر روز شاهد صحنه های غمبار تحقیر ایران هستند،چه تحقیری بالاتر از اینکه وطنشان،زیر چمکه های ارتش دیگران اداره می شود.
کلنل وزیری،آشفته می شودکه در این محیط غمبار، جوانان ستم دیده ایرانی،شور وطن خواهی خود را با سرودهای ملی سوغاتی انگلیسی،امریکایی و روسی، ارضا می کنند. او در محفلی که مرتضی خان محجوبی، در حال نواختن قطعهای در آواز غمگنانه دشتی است،موکدا می خواهد تا شاگردانش،تقاضای ساخت سرودی ملی توسط مردم را، (سند روزنامه اطلاعات)جامه عمل بپوشانند.
خفقان، کار ساخت سرود ای ایران را سخت کرده است.این سرود،باید یک مقاومت ملی قلمداد شود.
در چنین شرایط سختی،گل گلاب و خالقی،با یکدیگر،همدل می شوند تا سرایش این سرود،تحقق یابد.
مفخم پایان،شاگرد دیگر کلنل وزیری،نسبت به سرایش سرودی حماسی در آواز دشتی مترنم در فضای بحث،که توسط پیانوی مرتضی خان محجوبی،طنین انداز است تشکیک می کند.خالقی،در این نبرد موسیقایی هم،پیروز می شود و در آواز غمگنانه دشتی،حماسه ای ایران را خلق می کند.
گل گلاب،عامدانه و با مشورت با کلنل و خالقی،تمامی مساعی خود را به کار می گیرد تا سرود،مردمی باشد تا حکومتی.
برای نیل به این مقصود،از درج لفظ های نمادین حکومتی،چون شاه و ارتش،در شعر ای ایران،پرهیز می کند،تا حساسیت قوای متفقین کمتر برانگیخته شود.
در نخستین اجرای سرود ای ایران،برای نشان دادن وجه مردمی سرود،گروه دوشیزگان و همسرایان مدرسه موسیقی کلنل،آن را در باشگاه افسران،یک صدا سر می دهند.در 27 مهر 1323،که هنوز سایه نحس اشغال،بر جغرافیای وطن،افتاده است.
در همان سال،دهم اسفند،در حضور پهلوی دوم و ملکه فوزیه،خواننده تک خوانی باید سرود را می خواند.
در اجرایی خاطره انگیز،بعد اجرای چند تصنیف،توسط عبدالعلی وزیری،نوبت به دیپلمات جوانی از دیار سنندج می رسد،که او به خاطر وجود حاشیه امن شغلی،بعد از خوانش تصنیفی کُردی،سرود ای ایران را تکخوانی می کند.
شجاعت معتمد وزیری،زمانی هویدا می شود که به یاد بیاورید،آن زمان،هنوز کشور،تحت اشغال بود و غائله آذربایجان و حضور نیروی روسیه،سال بعد فروکش کرد.
تنها بعد از سال 1357،و بعد از پایان روابط حسنه ایران با امریکا،گل گلاب در مصاحبه ای،از انگیزش ملی و مقاومتی،برای سرایش سرود ای ایران،پرده برداری کرد.
خالقی،که پیشتر،شمع وجود نازنینش،خاموش شده بود،در این زمینه،روایت محاجه موسیقایی با مفخم پایان را به دختر ارجمندش،گوشزد کرده بود.
اما،آنچه،مهم است،یادآوری رشادت دیپلمات کُرد آوازه خوان،یحیی معتمد وزیری است که در سرزمینی اشغال شده،بی محابا،سرود ملی ای ایران را خواند.
یحیی معتمد وزیری،در برنامه گلها،چند اجرای محدود،با نام مستعار نوذر،دارد.