بسیاری از ما تصور میکنیم که گوش دادن یعنی کاری نکنیم و صبر کنیم تا نوبت حرف زدن ما برسد در حالی که گوش دادن به چیزی بیش از ساکت بودن و شنیدن است. تحقیقات نشان میدهند که بیشتر ما به طور تقریبی 50 درصد آنچه را که میشنویم؛ درک کرده و ارزیابی میکنیم و به حافظه میسپاریم و بعد از دو روز، 50 درصد آنچه را که به خاطر سپردهایم، به یاد میآوریم.
شنونده خوبی باشید
نتیجه نهایی، این که فقط 25 درصد آنچه را که میشنویم، به حافظه میسپاریم. در ارتباط انسانی، رابطه ما میتواند به دیگران، آزار برساند. برای نمونه. اگر به طور فعال، گوش ندهیم یا دوستانی نداشته باشیم که به طور مؤثر هر لحظه به درد و دلهای ما گوش دهند، دچار آسیب روانی میشویم. همه ما نیازمند افرادی هستیم که بتوانیم احساس و فکرهایمان را با او در میان بگذاریم. اگر در زندگی شنونده خوبی نباشیم، به تدریج احساس تنهایی و انزوا میکنیم. دوستی صادقانه و داشتن رابطهای صمیمی با دیگران، یکی از معجزههای گوش دادن است. ما به طور معمول، شیفته و جذب افرادی میشویم که خوب، گوش میدهند. این افراد، کسانی هستند که با آرامش و گوش دادن، از ما حمایت میکنند.
چرا گوش نمیدهیم؟
دلیل اصلی ضعف گوش دادن، مربوط به آموزش شنونده است. ما در مؤسسه، مهارتهای خواندن، نوشتن و نحوه صحبت کردن را یاد میگیریم. در بزرگسالی از طریق دورههای آموزشی، با روشهای تندخوانی، نامهنگاری و زبان مکالمه آشنا میشویم. با وجود همه تلاشهایی که در جهت بهبود ارتباط میکنیم، اما اغلب یکی از مهارتهای ارتباطی که بیشترین کاربرد را دارد (گوش دادن)، را نادیده میگیریم. دلیل دیگر ضعف در گوش دادن، این است که آنچنان سرمان شلوغ است که نمیتوانیم روی حرفهای گوینده، تمرکز کنیم. گاهی وقتها به حرفهای دیگران، گوش نمیدهیم چون فکر میکنیم که انتظار دارند مشکلهای آنان را حل کنیم. در واقع، تعداد کمی از دوستان و بستگان از ما میخواهند که در مشکلهای مالی، همسریابی و یا حل معضلهای کاری به آنان کمک کنیم. بیشتر وقتها، آنان میخواهند فقط احساسها و فکرهایشان را با ما در میان بگذارند و درد دل کرده و برای حرفهایشان، ارزش قائل شویم. اگر قادر باشیم خودمان را جای دیگران بگذاریم و احساسهای آنان را درک کنیم، آنگاه «گوش دادن همدلانه» اتفاق میافتد. با گوش دادن همدلانه، امکان درک احساس گوینده فراهم میشود و شرایطی به وجود میآید تا افراد بدانند که به حرفهای آنان، گوش داده و آن را درک میکنیم. ما باید آگاه باشیم که گوش دادن همدلانه، یک جعبه کمکهای اولیه است که بسیاری ازافراد در جستوجوی آن هستند.
«لئوباسکالیا» روانشناس و نویسنده مشهور میگوید: «به یاد داشته باشید که بسیاری از وقتهاست که افرادی میخواهند به حرفشان گوش دهید و نه چیزی بیشتر».
روش گوش دادن خود را تغییر دهید
قبل از آنکه شنونده خوبی باشید، باید یک شنونده منعطف باشید به عبارتی، روش گوش دادن، کمک میکند. آیا برای تفریح و سرگرمی، گوش میدهید یا برای کسب ایده و آگاهی، برای ارزیابی اطلاعات یا برای ابراز همدلی، اینها، چهار دلیل عمده گوش دادن است.
واضح است گوش دادن انتقادی که در ارزیابی اطلاعات به کار میگیرید، میتواند اطلاعات زیادی به شما بدهد در حالی که روش مناسبی برای شنیدن مشکلهای یک دوست نیست.
شنونده مغرض (متعصب)
این شنونده به طور معمول، به حرف کسی گوش نمیدهد و در این فکر است که «دوباره چه بگوید؟» همیشه با «تعصب» و داشتن عقیده ثابت بحث را دنبال میکند و هرگز برایش مهم نیست گوینده چه میگوید و فقط در فکر دفاع از عقیده خودش است. زمانی که با افراد متعصب صحبت میکنید، ممکن است به اقتضای سن، شغل و لهجه با او به تفاهم برسید.
از خودتان همیشه بپرسید: «آیا تعصب من، مانع گوش دادنم میشود؟» یک راه خوب گوش دادن، این است که درباره موضوع، قبل از پیشداوری فکر کنیم تا حرفهای دیگران را منصفانه بشنویم.
شنوندههای عجول (بیحوصله)
شنونده «عجول» کسی است که کلام گوینده را قطع میکند و به طور معمول، اجازه نمیدهد گوینده حرفش را تمام کند. این عادت ناپسند را به راحتی میتوان از بین برد. اگر هنگام گوش دادن به صحبتهای کسی که خیلی آرام حرف میزند، عصبانی و آزرده خاطر شدید، به احتمال زیاد یک شنونده بیحوصله هستید. برای این که یک شنونده صبور باشید، لازم است که حرف دیگران را قطع نکنید. در اولین گام، ممکن است گوش دادن بدون قطع کلام، کاری دشوار باشد اما بعدها بطور خوشایندی متعجب میشوید، که زمینههای ارتباطی باز هم فراهم میشوند.
شنونده حواس پرت (پریشان)
با توجه به شرایط، همیشه یکی از انواع گوش دادنها، مناسب است. شنوندگان«پریشان» به مزاحمتهای درونی و بیرونی، اجازه میدهند تا به حرفهای گوینده، توجهی نشود. متأسفانه بسیاری ازشنوندگان «پریشان» متوجه این مطلب مهم نیستند که شرط گوش دادن، داشتن آمادگی روحی است. شما نمیتوانید به یک شنونده فعال تبدیل شوید، مگر آنکه تلاش کنید عاملهای حواسپرتی درونی را از بین ببرید و به حرفهای گوینده، تمرکز کنید. اگر این کار امکانپذیر نباشد، بهتر است وقت دیگری را برای گوش دادن انتخاب کنید. که تمام حواس شما متوجه گوینده باشد. برای گفتوگوهای مهم مکانی خلوت و آرام را انتخاب کنید که گفتو گوها قطع نشود و به راحتی مزاحمتهای بیرونی را که موجب حواسپرتی میشوند از بین ببرید.
شنونده بیتفاوت (منفعل)
شنونده «منفعل» هیچگاه گوش دادن را به عنوان فرایندی فعال، محسوب نمیکند. وقتی درگیر گفتو گو با شنوندگان «منفعل» هستیم، هرگز مطمئن نیستیم که پیام ما درک میشود. در حقیقت، بازخورد دریافت نمیکنیم یا اگر دریافت کنیم، بسیار جزئی است. به همین دلیل، شنوندگان منفعل، میتوانند مشکلهای ارتباطی زیادی به وجود آورند. مکالمه تلفنی با شنونده منفعل مشکلتر از گفتو گوی چهره به چهره است و بیشتر وقتها متعجب میشویم که چرا ارتباط قطع شده است.
اگر هنگام مکالمه تلفنی، گوینده از آن سوی تلفن، از شما بپرسد «هنوز پشت خط هستید؟» به این علت است که تصور میکند به حرفهایش گوش نمیدهید. اگر به شنونده منفعل گرایش دارید، باید سعی کنید وضعیت خود را با دادن «بازخورد» به شنونده فعال تغییر دهید. بنابراین فقط کافیست کمی به سمت گوینده، خم شوید، تماس چشمی برقرار کنید و سرتان را به علامت تایید تکان دهید و یا اگر شرایط مناسب بود، تبسم کنید.
هنگام گفتو گوی چهره به چهره یا تلفنی، میتوانید از عبارتهایی مانند «که این طور» و «بله» نیز استفاده کنید.
مهارتهای ارتباطی شما چهطور است؟
ممکن است متوجه شوید که مهارتهای ارتباطی شما، نیازمند بهبودی نسبی است. اگرچه نمیخواهید یک شبه و به طور دائم، عادتهای خود را تغییر دهید. با صرف کمی وقت و تلاش، میتوانید یک شنونده خوب شوید. به یاد داشته باشید که گوش دادن یک مهارت مهم ارتباطی محسوب میشود و نباید نادیده گرفته شود. شما با این عبارت آشنا هستید: قبل از آنکه حرف بزنید، فکر کنید. تا آنجا که این توصیه باید در شما به صورت عادت درآید، اما این عبارت پندآموز، ناقص است و عبارت کامل آن، این گونه است: «گوش دادن، مهارتی است که باید مدام تمرین شود» در نتیجه کیفیت ارتباط با دیگران به طور چشمگیری، بهبود مییابد.
دکتر پروانه صفایی مقدم روانشناس بالینی