بررسی دیدگاه های مهم در کیفیت نزول قرآن
صرف نظر از این که از نظر تاریخی، بدیهی و قطعی است که آیات قرآن در زمینه ها و
مناسبت های مختلف نازل شده است، آیاتی از قرآن کریم نیز تدریجی بودن نزول را بیان می کنند. «و قرانا فرقناه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلا» ( اسراء،106)؛ «و قرآنی (با عظمت) را بخش بخش بر تو نازل کردیم تا آن را به آرامی بر مردم بخوانی و آن را به تدریج نازل کردیم» «و قال الذین کفروا لو لا نزل علیه القرآن جمله واحد کذلک لنثبت به فؤادک و رتلناه ترتیلا» (فرقان،32) و کسانی که کافر شدند، گفتند: چرا قرآن یکجا بر او نازل نشده است؟»
از این آیات روشن می شود که قرآن یکباره نازل نشده و همین باعث اعتراض کافران شده است و این خود بیانگرآن است که خداوند در چگونگی نزول قرآن طریقی جدید به غیر از عادت معهود در پیش گرفته که برای معاصران نزول، طریقی شگفت انگیز و بدیع می باشد. اما آن چه دراین میان محل نزاع محققان است، وجود نزول دفعی در کنار نزول تدریجی است. طرفداران این نظریه بر آنند که نزول قرآن از لوح محفوظ به دو نوع نزول بوده است:
نزول دفعی و یکپارچه است که در پی آن، صورت تدریجی به خود می گیرد.
این گروه به سه آیه سابق الذکر از قرآن کریم استناد جسته اند که قرآن در ماه رمضان، شب قدر و شب مبارک نازل شده است. آن ها جهت اثبات رأی خود، این بحث را مطرح کرده اند که در هر سه آیه فعل امر «انزل» وجود دارد و هر جا فعل «انزل» به کار رود، بر نزول دفعی و یکپارچه قرآن دلالت دارد. بنابراین، قرآن در ماه مبارک رمضان به صورت یکپارچه بر پیامبر اسلام نازل شده است.
در این زمینه و در کیفیت نزول قرآن، جلال الدین سیوطی، محقق نامور علوم قرآنی نظریه ای را ارائه می دهد که قابل تأمل است.
قول صحیح تر و مشهورتر این است که تمامی قرآن به طور کامل به آسمان دنیا فرود آمد. سپس به طور پراکنده در عرض 23،20 یا 25 سال بر پیامبر نازل شد- بنابر اختلافی که در مدت اقامت حضرت رسول (ص) در مکه پس از بعثت است. ( سیوطی،116/1)
بنابراین با مقایسه میان دو گروه از آیات؛ یعنی آیات مربوط به نزول کلی قرآن در ماه مبارک رمضان و آیات مربوط به نزول تدریجی آن، معلوم می شود که هیچ گونه تنافی و تضادی میان آن ها وجود ندارد، بلکه هر گروه ناظر به نوعی از نزول قرآن است.
دیدگاه علامه طباطبایی (ره):
«شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن... » ( بقره، 185) : این آیه دلالت دارد بر این که قرآن
درماه رمضان نازل شد در صورتی که در آیه دیگر می فرماید : «و قرآنا فرقناه لتقراه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلا» (اسراء،106) و ظاهر آن این است که قرآن در طول بیست و سه سال تقریباً که مدت دعوت نبی اکرم(ص) بود تدریجاً نازل شد و تاریخ متواتر نیز به همین معنا دلالت دارد و لذا در سازش معنای این دو آیه اشکال پیدا می شود. بعضی مطابق روایتی که ار حفص بن غیاث قبلاً گفتیم، از این اشکال چنین جواب دادند که قرآن یک جا در ماه رمضان تا آسمان دنیا و بعد تدریجاً در مدت بیست و سه سال از آن جا بر پیامبر نازل شده. بر این جواب ایرادی شده و آن این است که بعد از جمله «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن... » می فرماید: «هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان» و آن دلالت دارد بر این که قرآندر هنگامی که نازل شده، راهنما و با دلایل و برهان و تمیز دهنده بین حق و باطل بوده است و این صفات با این که سال ها در آسمان باقی بماند، سازش ندارد، زیرا در آن جا کسی را هدایت نمی کرده است تا مثلاً گفته شود که قرآن در ماه رمضان برای هدایت و راهنمایی آسمان دنیا نازل شده است. ( علامه طباطبایی،15/2)
پاسخ این است که هادی و راهنما بودن قرآن که در این آیه مطرح است، وصف شأنی قرآن است، نه فعلی آن.
بعضی دیگر به این اشکال چنین جواب داده اند که منظور از این که قرآن در ماه رمضان نازل شده این است که اولین آیه قرآن در ماه رمضان نازل شده است. ولی این جواب هم درست نیست؛ زیرا چنانکه مشهور است، پیامبر اکرم(ص) با نزول قرآن مبعوث به رسالت شد و بعثت آن حضرت در بیست و هفتم ماه رجب بوده و فاصله آن تا ماه رمضان بیش از سی روز است و چگونه ممکن است در این مدت آیه ای بر پیامبر نازل شده باشد با این که اول سوره «اقراء باسم ربک» خود گواهی می دهد که اولین آیه ای است که نازل شده و همراه بعثت بوده است و هم چنین سوره مدثر در آغاز کار نازل شده است و در هر حال بسیار بعید است که اولین آیه قرآن در ماه رمضان نازل شده باشد، به علاوه، جمله «انزل فیه القرآن» مانند سایر آیاتی که به این مضمون است مثل این آیه «والکتاب المبین* انا انزلناه فی لیله مبارکه انا کنا منذرین» (دخان،3) و آیه «انا انزلناه فی لیله القدر» (قدر،1) دلالتی ندارد در این که منظور از نازل شدن قرآن یا سوره ای از آن در ماه رمضان یا در شب قدر این است که اولین آیه اش در آن هنگام نازل شده و قرینه ای که بر این معنی دلالت کند در کلام نیست. بنابراین، تفسیر مذکور بی دلیل است، لیکن آن چه از تدبر در آیات قرآنی بر می آید، مطلب دیگری است؛ زیرا در آیاتی که دلالت بر نازل شدن قرآن در ماه رمضان یا در شبی از شب های آن دارد، تعبیر به انزال شده است نه تنزیل. مثل این
آیات «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن» ( بقره،185) «حم * و الکتاب المبین* انا انزلناه فی لیله مبارکه انا کنا منذرین» (دخان،3-1) «انا انزلناه فی لیله القدر» (قدر،1). پس معلوم می شود که نازل شدن قرآن در ماه رمضان بوده است نه تدریجی. (طباطبایی، 16/2؛ 331/20)
در تفسیر «درالمنثور» از ابن عباس نقل شده که «لیله القدر» همان «لیله مبارکه» در ماه رمضان است که در آن شب قرآن به (بیت المعمور) که در آسمان دنیا و جایگاه ستارگان است به طور یک جا نازل شده و بعد به مناسب امر و نهی و در جنگ ها قسمت به قسمت بر پیامبر نازل شد (سیوطی، 628/6) علامه می گوید : این معنا از دیگران مانند سعید بن جبیر نیز نقل شده و چنین می نماید که از آیات قرآنی مانند: «... و الذکر الحکیم» ( آل عمران،58)؛ «فی رق منشور* و البیت المعمور* و السقف المرفوع» (طور،5-3)؛ «فلا اقسم بمواقع النجوم* و انه لقسم لو تعلمون عظیم* انه لقرآن کریم* فی کتاب مکنون* لا یمسه الا المطهرون» (واقعه،79-74)؛ «و فقضاهن سبع سماوات فی یومین و اوحی فی کل سماء امرها و زینا السماأ الدنیا بمصابیح و حفظا... » (فصلت،12) استفاده شده است و همه موارد روشن است که جز این که جایی که ابتدائاً قرآن در آن نازل شده به جایگاه ستارگان در آسمان دنیا معرفی شده در صورتی که بنابر حدیث اهل بیت(ع) بیت المعمور در آسمان است و باید دانست که حدیث هم مثل قرآن محکم و متشابه دارد. (المیزان،17/2)
راه حل المیزان
علامه (ره) می گوید: معنای آیاتی که می گویند: قرآن در ماه رمضان و در شبی مبارک و در شب قدر نازل شد این است که حقیقت قرآن درآن مرحله ای که در لوح محفوظ و در کتاب مکنون و درام الکتاب است و دور از کثرت و تدرّج و تغییر می باشد بر قلب رسول خدا(ص) نازل شده است و این مرحله قبل از تفصیل است که در قالب الفاظ و عبارات نمی گنجد. آن گاه از هنگام شروع بعثت آن حضرت (27 رجب) قرآن کریم در طول بیست و سه سال تا پایان بعثت به تدریج در قالب الفاظ و عبارت بر قلب رسول خدا نازل شد. بنابراین قرآن دو نزول بر قلب رسول خدا داشت یکی نزول دفعی که مربوط است به حقیقت قرآن و در مرحله لوح محفوظی قبل از تفصیل و دور از کثرت و تدرّج و دور از درک عقول که در ماه رمضان و در شب قدر واقع شده است و دیگری نزول تدریجی قرآن که در قالب الفاظ و عبارات و آیه آیه و سوره سوره ( همان، 18/2)
دیدگاه طبرسی در مجمع البیان
با توجه به نخستین آیه سوره قدر «انا انزلناه فی لیله القدر» ( قدر،1) که حاکی از نزول دفعی و یکپارچه قرآن است، این سؤال پیش می آید که چگونه می توانیم قبول کنیم قرآن در ظرف بیست و اندی سال بر پیامبر اسلام (ص) نازل شد. به عبارت دیگر، آیا نزول دفعی قرآن - که بازده صریح آیه نخست سوره قدر می باشد- با نزول تدریجی آن - که صریحاً از آیات دیگر استفاده می شود و از خصوصیات و امتیازات قرآن نسبت به سایر کتب آسمانی است- منافاتی ندارد؟
آیا این دو مطلب متعارض، قابل توجیه و سازش می باشد؟
مرحوم طبرسی ( رضوان الله علیه) پس از طرح این مشکل- ضمن تفسیر سوره قدر- برای حل آن به نقل از ابن عباس می نویسد: قرآن را خدا یک مرتبه نازل کرد از لوح محفوظ به آسمان دنیا در شب قدر، پس جبرئیل آن را تدریجاً بر پیامبر (ص) نازل می نمود و از اول تا آخرش بیست و سه سال بود. (همان،361/10)
این توضیح با توجه به دو آیه ای که ذیلاً یاد شد، توضیحی در خور و مناسب به نظر می رسد: آیه «نزل به الروح الامین* علی قلبک... » (شعراء،194-193) اشاره به این است که جبرئیل امین، قرآن را بر قلب پیامبر (ص) نازل می نمود یعنی مقاصد و محتوای قرآن یکباره بر قلب پیامبر افکنده شد و آیه دیگر «و قرآنا فرقناه لتقراه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلا» (اسراء،106) نشان می دهد که قرآن در یک جا جمع بود و خداوند آن را از هم جدا کرد.
و آیه به آیه، سوره به سوره بر پیامبر فرو فرستاد تا آن را با درنگ و تأنی بر مردم بخواند، یعنی به تدریج از عالم جمعی نزول یافته، در عالم لفظ و عبارت، تکثّر و تفرّق پیدا کرد (حجتی،44-43)
بنابراین طبرسی هم نزول قرآن در ماه رمضان را نزولی دفعی می داند.
منبع:نشریه علوم و معارف قرآن کریم، شماره5.