ماهان شبکه ایرانیان

همگرایی رده های دینی در سپهر آموزه های اسلامی (۳)

رده های مختلف دین داران در جامعه اسلامی   درحدیث مورد بحث ما، سپس امام (ع) این توصیه خود را با عباراتی که به آسانی می تواند گواه به رسمیت شناخته شدن رده های مختلف دین داران در جامعه اسلامی قرار گیرد این گونه پی گرفتند: ان من المسلمین من له سهم ومنهم من له سهمان ومنهم من له ثلاثه اسهم ومنهم من له اربعه اسهم ومنهم من له خمسه اسهم ومنهم من له ...

همگرایی رده های دینی در سپهر آموزه های اسلامی (3)

رده های مختلف دین داران در جامعه اسلامی
 

درحدیث مورد بحث ما، سپس امام (ع) این توصیه خود را با عباراتی که به آسانی می تواند گواه به رسمیت شناخته شدن رده های مختلف دین داران در جامعه اسلامی قرار گیرد این گونه پی گرفتند:
ان من المسلمین من له سهم ومنهم من له سهمان ومنهم من له ثلاثه اسهم ومنهم من له اربعه اسهم ومنهم من له خمسه اسهم ومنهم من له سته اسهم ومنهم من له سبعه اسهم فلیس ینبغی ان یحمل صاحب السهم علی ما علیه صاحب السهمین ولا صاحب السهمین علی ما علیه صاحب الثلاثه ولا صحاب الثلاثه علی ما علیه صاحب الاربعه ولا صاحب الاربعه علی ما علیه صاحب الخمسه ولا صاحب الخمسه علی ما علیه صاحب السته ولا صاحب السته علی ما علیه صاحب السبعه .
برخی از مسلمانان یک سهم دارند وبرخی دیگر دوسهم و برخی دیگر سه سهم وبرخی دیگر چهار سهم وبرخی دیگر پنج سهم وبرخی دیگر شش سهم وبرخی دیگر هفت سهم.سزاوار نیست که صاحب یک سهم وادار به آنچه بر صاحب دو سهم است شود وصاحب دو سهم وادار به آنچه بر صاحب سه سهم است شود وصاحب سه سهم وادار به آنچه بر صاحب چهار سهم است شود وصاحب چهار سهم وادار به آنچه بر صاحب پنج سهم است شود وصاحب پنج سهم وادار به آنچه بر صاحب شش سهم است شود وصاحب شش سهم وادار به آنچه بر صاحب هفت سهم است شود.

دراین بیان، امام صادق(ع) جامعه دینی و جامعه دین داران را از منظر ساخت رده دینی مد نظر قرار داده وآن را متشکل از هفت رده واندیشه، ورفتار مورد انتظار از هر یک از رده ها را متفاوت از دره دیگر معرفی کرده است. این رده ها برخلاف رده های قومی و صنفی هم عرض یکدیگر نیستند، بلکه این ساخت رده ای، وجه سلسله مراتبی هم دارد ورده دوم در مرتبه ای بالاتر از رده اول قرار می گیرد و رده سوم در مرتبه ای بالاتر از رده دوم و به همین ترتیب تا رده هفتم. این مضمون در روایت دیگری از امام صادق (ع) هم مورد اشاره قرار گرفته و ابعاد بیشتری از آن توضیح داده شده است. در نخستین روایتی که مرحوم کلینی دراین بخش ذکر کرده است، امام صادق (ع) هفت سهم ایمان را عبارت از برّ، صدق، یقین، رضا، وفاء، علم و حلم دانسته اند که خداوند آن را بین مردم تقسیم کرده است وهر که از هر هفت سهم برخوردار باشد، فردی کامل وحامل همه شرایط و ویژگی های ایمان است وخداوند به بعضی از مردم یک سهم وبه بعضی دیگر دو سهم وبه بعضی سه سهم وبه همین ترتیب تا هفت سهم داده است. امام در ادامه این روایت فرموده اند، بر صاحب یک سهم، انتظارات از صاحب دو سهم را تحمیل نکنید و بر صاحب دو سهم انتظارات از صاحب سه سهم را تحمیل نکنید که آنان را به مشقت می اندازید (1) و...امام(ع) سخن خود را تا رسیدن به هفت سهم ادامه داد.(کلینی، 1365،ج2، ص43) در روایتی دیگر، مراتب ایمان ده درجه معرفی شده است. (همان، ص 44- 45) اگر ساخت رده ای هفت رده ای را مبنا قرار دهیم، ساخت رده ای جامعه دینی را می توان اینگونه ترسیم کرد:
از سیاق عبارات حدیث اصلی مورد بحث ما ودیگر احادیثی که برای توضیح بیشتر از آنها بهره برده شد، چنین برمی آید که تعداد افرادی که در رده بالاتر قرار می گیرند کمتر از کسانی است که در رده پایین ترند؛ چه روشن است که هر چه سهم بیشتری از معرفت وایمان در نظر گرفته شود، تعداد افراد برخوردار از آن کمتر خواهند بود. بنابراین، ساخت رده ای جامعه دینی اگر از نظر فراوانی افراد هر رده مد نظر قرار گیرد، چنین نموداری را به دست خواهد داد:
از سوی دیگر، از نظر میزان برخورداری از درجات ایمان، افراد رده های بالاتر سهم بیشتری از ایمان دارند و سهم ایمانی افراد رده های پایین تر کمتر و کمتر است. بنابراین، اگر از نظر میزان دین داری رده های مختلف این ساخت با هم مقایسه شود، نموداری معکوس نمودار شماره 2 به دست خواهد آمد.

تعامل با رده های مختلف دینی با در نظر گرفتن ظرفیت ها وتوانمندی های آنان
 

امام صادق(ع) دربخش پایانی سخن خود، مثالی ذکر کرده اند که صرف نظر از ظرافت ها ودرس های مرتبط با مهارت های ارتباطی آن، برای روشن تر شدن موضوع و حتی وجه دوری جستن راوی حدیث از برخی شیعیان بسیار سودمند است:
وساضرب لک مثلا ان رجلا کان له جار وکان نصرانیا فدعاه الی الاسلام وزینه له فاجابه فاتاه سحیرا فقرع علیه الباب فقال له من هذا قال انا فلان قال وما حاجتک فقال توضا والبس ثوبیک ومر بنا الی الصلاه قال فتوضا ولبس ثوبیه وخرج معه قال فصلیا ما شاءالله ثم صلیا الفجر ثم مکثا حتی اصبحا فقام الذی کان نصرانیا یرید منزله فقال له الرجل این تذهب النهار قصیر والذی بینک وبین الظهر قلیل قال فجلس معه الی ان صلی الظهر ثم قال وما بین الظهر و العصر قلیل فاحتبسه حتی صلی العصر قال ثم قام و اراد ان ینصرف الی منزله فقال له ان هذا اخر النهار واقل من اوله فاحتبسه حتی صلی المغرب ثم اراد ان ینصرف الی منزله فقال له انما بقیت صلاه واحده قال فمکث حتی صلی العشاء الاخره ثم تفرقا.

من برایت مثالی می زنم: مردی (مسلمان) همسایه ای مسیحی داشت واو را به اسلام فرا خواند واسلام را برای او زیبا نشان داد و آن مرد دعوت او را پاسخ گفت واسلام آورد.مرد مسلمان در آستانه سحر روز بعد به منزل او رفت ودر را کوبید وفرد تازه مسلمان گفت: کیست؟ واو پاسخ داد: فلانی. مرد تازه مسلمان پرسید: چه می خواهی؟ واو گفت: وضو بگیر ولباس بر تن کن وبا ما به نماز بیا. مرد تازه مسلمان چنین کرد ووضوع گرفت و لباس بر تن کرد وبا او بیرون رفت.آن دو مقداری نماز (نافله) خواندند، سپس نماز صبح به جای آوردند ومقداری صبر کردند تا صبح شد.مرد تازه مسلمان برخاست که به منزل برود. مرد مسلمان به او گفت: کجا می روی؟ روز کوتاه است و وقت کمی تا ظهر باقی است. مرد تازه مسلمان همراه او نشست تا اینکه نماز ظهر را خواند . مرد مسلمان به او گفت: فاصله نماز ظهر و عصر هم اندک است، و او را تا خواندن نماز عصر نگاه داشت. مرد تازه مسلمان سپس برخاست که به منزل برود. ومرد مسلمان به او گفت: اکنون روز رو به پایان است و از آغاز آن کوتاه تراست و به این ترتیب او را تا نماز مغرب نگاه داشت. پس از آن، مرد تازه مسلمان قصد رفتن به منزل کرد و این بار مرد مسلمان به او گفت: تنها یک نماز دیگر باقی است. مرد تازه مسلمان ماند تا نماز عشاء را هم خواندند وسپس از هم جدا شدند امام صادق(ع) ادامه ماجرا را این گونه بیان فرموده اند:
فلما کان سحیرا غدا علیه فضرب علیه الباب فقال من هذا قال انا فلان قال و ما حاجتک قال توضا والبس ثوبیک واخرج بنا فصل قال اطلب لهذا الدین من هو افرغ منی وانا انسان مسکین وعلی عیال فقال ابوعبدالله (ع) ادخله فی شیء اخرجه منه او قال ادخله من مثل ذه و اخرجه من مثل هذا.
هنگامی که آستانه سحر فردا فرا رسید، مرد مسلمان دوباره به سراغ همسایه تازه مسلمان خود رفت ودر زد و مرد تازه مسلمان پرسید : کیست؟ مرد مسلمان جواب داد: فلانی. مرد تازه مسلمان پرسید: چه می خواهی؟ مرد مسلمان جواب داد: وضو بگیر و لباس بپوس وبا ما بیرون بیا تا نماز بخوانی. مرد تازه مسلمان پاسخ داد: برای این دین (اسلام) فردی بیکارتر از من جست وجو کن، من انسانی نیازمندم ونان خور دارم.وسپس امام صادق(ع) فرمود: مرد مسلمان او را در چیزی وارد ساخت که از آن خارجش ساخته بود (ظاهراً مراد دین مسیحیت است). یا فرمود: او را در مثل این (افراط درعبادت ) داخل ساخت واو را از مثل این (اسلام) خارج ساخت.

درگزارشی دیگر، امام صادق(ع) بعد از ذکر همین مثال، فرمودند:
فلا تخرقوا بهم اما علمت ان اماره بنی امیه کانت بالسیف والعسف و الجور وان امامتنا بالرفق والتالف والوقار والتقیه وحسن الخلطه و الورع والاجتهاد فرغبوا الناس فی دینکم و فیما انتم فیه.
(صدوق، 1403ق، ج2، ص354- 355)
با آنان بد رفتاری نکنید. (2) آیا نمی دانی که حکومت بنی امیه با شمشیر وبی تدبیری وستم بود وامامت ما با مدارا وهمدلی و آرامش و تقیه وخوش آمیختن با مردم و ورع وسختکوشی است؟ مردم را به دینتان وبه آنچه در آن هستید ترغیب کنید.
پیش تر اشاره شد که از نظر جامعه شناسان، رده های اجتماعی یکی از مهم ترین عوامل تنش درجامعه به حساب می آیند و نظریات کشمکش توجهی ویژه به انواع رده های اجتماعی دارند. از سخنان امام صادق (ع) درحدیثی که دراین نوشتار مورد بررسی قرار گرفت، می توان الگویی برای تعامل رده های مختلف اجتماعی به دست آورد تا نه تنها از آثار منفی واگرایی آنها کاسته شود، بلکه تعامل آنها به زمینه ای برای همگرایی تبدیل وجامعه اسلامی از پیامدهای مثبت آن برخوردار شود. رهنمود اصلی امام دراین روایت دردرجه نخست، آگاهی از افراد جامعه اسلامی از یک ساخت رده ای دینی وطبیعی یا اجتناب ناپذیر بودن وجود آن در یک جامعه دینی، وسپس خود آگاهی آنها نسبت به یکی از این رده هاست. امام (ع) وقتی نسبت اصحاب خود را با عامه شیعیان ونسبت خود را با اصحابشان بیان می دارند، در پی متوجه ساختن مخاطبان به رده ای هستند که به آن وابسته اند. در مرحله بعد، تأکید امام برداشتن نگاه واقع گرایانه افراد هر یک از رده های دینی به ظرفیت ها و توانمندی های افراد رده های پایین تر از خود و متناسب سازی انتظارات خود با قابلیت های آنهاست. این نگاه ریشه هر نوع تنش احتمالی بین رده های دینی را از بین می برد. امام درحدیثی دیگر، ضمن هشدار نسبت به کاستن ارج و منزلت افراد رده های دینی پایین تر از سوی افراد رده های بالاتر، تلاش دلسوزانه وهمدلانه برای بالا بردن سطح آگاهی و پایبندی افراد رده های دینی پایین تر را مورد تأکید قرار داده اند. دراین حدیث که مراتب ایمان ده درجه معرفی شده است، امام (ع) درجات ایمان را به پلکان نردبامی تشبیه کرده است که کسی که درپله ای بالاتر ایستاده وظیفه دارد به کمک فرد پایین تر از خود بشتابد تا او نیز به پله ای بالاتر بیاید. سخن امام صادق (ع) دراین حدیث دوم چنین است:
ان الایمان عشر درجات بمنزله السلم یصعد منه مرقاه بعد مرقاه فلا یقولن صاحب الاثنین لصاحب الواحد لست علی شیء حتی ینتهی الی العاشر فلا تسقط من هو دونک فیسقطک من هو فوقک و اذا رایت من هو اسفل منک بدرجه فارفعه الیک برفق ولا تحملن علیه ما لا یطیق فتکسره فان من کسر مومنا فعلیه جبره.(کلینی، 1365، ج2، ص 44- 45)
ایمان ده درجه و همانند نردبام است که هر پله ای بعد از پله دیگر باید پیموده شود. کسی که در پله دوم است نباید به کسی که در پله اول است بگوید تو هیچ نیستی، و به همین ترتیب تا به پله دهم برسد. فرد پایین تر از خود را نینداز که فرد بالاتر از تو تو را خواهد انداخت و وقتی کسی را دیدی که یک پله از تو پایین تر است، او را با مدارا به سمت خود بالا بیاور و او را وادار به آنچه تاب آن را ندارد، نکن که او را خواهی شکست. پس هر که مؤمنی را بشکند، بر اوست که او را التیام بخشد.
امام (ع) افراد هر رده ای نه تنها موظف به داشتن نگاه همدلانه نسبت به رده پایین تر از خود می نماید، بلکه آنان را موظف می سازد برای بالاتر آوردن افراد رده های پایین تر بکوشند. شاید نمودار زیر بتواند رابطه مطلوب رده های مختلف یک ساخت دینی را مطابق رهنمودهای امام صادق (ع) باز نماید.
اگر در یک جامعه دینی این روش در تعامل بین رده های مختلف دینی مبنای عمل قرار گیرد، نه تنها واگرایی بین رده ها رخ نخواهد نمود، بلکه این رده ها خود به عاملی برای همگرایی و در نتیجه، انسجام جامعه دینی تبدیل خواهند شد. شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی 43 سال پیش در سال 1345 ش/31 دسامبر 1966 در سخنرانی خود در پنجمین کنگره سالانه اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا در شهر هانوفر آلمان غربی در بیان عوامل تضعیف کننده پیوند برادری میان مسلمانان به مذاهب فقهی وکلامی هم به عنوان یکی از این عوامل اشاره کردند.(بهشتی، 1386، ص21) ایشان پس از ناممکن شمردن پیروی همه مسلمانان از یکی از مذاهب موجود ویا کنار نهادن همه مذاهب موجود و دعوت به یک مذهب تازه، راه حل اساسی را تقویت رویکرد تقریبی و «عضو رسمی امت اسلام» شمردن هر مسلمانی می داند که به اصول بنیادین اسلام اعتقاد دارد. ایشان سپس این روایت را که به گفته خودشان «مکرر در مجامع برادران و خواهران مسلمان» خوانده اند، بی هیچ توضیح و تفسیری به عنوان موضع ائمه شیعه اثنا عشریه درباره اختلافات درونی امت اسلامی بیان کردند. (همان، ص 31- 34) اگر در آن روزگاران قلمرو مخاطبان این پیام اعضای اتحادیه انجمن های اسلامی بودند، اکنون به یمن انقلاب اسلامی همه پهنه گیتی می تواند از این رهنمود راهگشا بهره مند باشد.

نتیجه
 

امروزه بیش از هر زمان دیگر، سخن نورانی امام صادق(ع) می تواند راهی برای برون رفت از سطوح گوناگون اختلافات جوامع و گروه های مختلف مسلمان در چارچوب آموزه های دینی به شمار آید. برخورداری از چنین بینشی وحرکت بر مدار آن، وظیفه یکایک شهروندان جامعه دینی است؛ ولی بی تردید دست اندرکاران حکومت باید پرچمدار تبیین این آموزه بلند دینی و فرهنگ سازی برای عمل به آن و سوق دادن ساختارهای تحت مدیریت خود به سوی پایبندی به این وظیفه دینی باشند. این پرسش که رفتار دین داران جامعه اسلامی ما در حال حاضر تا چه اندازه با این بینش و روش پیشنهادی امام صادق (ع) سازگاری دارد، می تواند نقطه آغاز پژوهشی دیگر قرار گیرد.
منابع:
* قرآن کریم.
1. ابن الغضائری، احمد بن الحسین، رجال ابن الغضائری؛ قم: اسماعیلیان، 1364 ق.
2. ابن شهر آشوب مازندرانی؛ مناقب آل ابی طالب (ع) ؛ قم: مؤسسه انتشارات علامه، 1379ق.
3. ابن منظور الافریقی، محمد بن مکرم؛ لسان العرب ؛ بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1408 ق.
4. بهشتی، سید محمد حسین؛ سخنرانی درپنجمین کنگره سالانه اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا، تهران: بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی، 1386.
5. ترنر، جانان اچ؛ مفاهیم و کاربردهای جامعه شناسی؛ ترجمه محمد فولادی ومحمد عزیز بختیاری؛ قم: مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، 1378.
6. خوئی، سید ابوالقاسم؛ معجم رجال الحدیث، [بی جا]: [بی نا]، [بی تا].
7. زحیلی، وهبه بن مصطفی؛ تفسیر الوسیط؛ دمشق: دارالفکر، 1422 ق.
8. سبحانی، جعفر؛ کلیات فی علم الرجال؛ قم: مؤسسه الامام الصادق(ع)، 1428ق/ 1386ش.
9. صدوق، محمد بن علی بن الحسین ابن بابویه؛ الخصال؛ قم: انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1403ق.
10. طباطبائی، سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ قم: جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه [بی تا].
11. طبرسی، ابوعلی الفضل بن الحسین؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ قم: منشورات مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجمی، [بی تا]. (افست از نسخه چاپ مطبعه العرفان صیدا) سوریه: 1354ق/ 1935م.
12. طوسی، محمد بن حسن؛ الفهرست ؛ نجف: المکتبه المرتضویه، [بی تا].
13.ــــــــــــ؛ رجال؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1415ق.
14. کشی، محمد بن عمر؛ رجال؛ مشهد: دانشگاه مشهد، 1348ش.
15. کلینی رازی، ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق؛ الکافی؛ صحّحه و علق علیه: علی اکبر الغفاری؛ چ 4، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1365.
16. مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار؛ بیروت: مؤسسه الوفاء، 1404 ق.
17. مدیر شانه چی، کاظم؛ درایه الحدیث؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1363.
18. مفید، محمد بن نعمان؛ الارشاد الی معرفه حجج الله علی العباد؛ قم: کنگره جهانی شیخ مفید، 1413 ق.
19. نجاشی، احمد بن علی؛ رجال؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1407 ق.

پی نوشت ها :
 

1- فتبهضوهم. برای توضیح بیشتر درباره این کلمه و ضبط های مختلف آن، ر. ک : مجلسی، 1404ق، ج66، ص 161.
2 - «خرق» ضد «رفق» است ونیکو عمل نکردن انسان در کارهاست.(ابن منظور، 1408ق، ج10، ص 75 ذیل مدخل خرق)
 

منبع: نشریه الاهیات اجتماعی شماره 2.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان