نماز عاشورا، سند حقانیت مقاومت حسینی(ع)(۱)

  نازم به قیام و قامتِ والایت هنگامه ی عشق، چشمِ چون دریایت خاموش در آن میانه، غوغا کردی نازم به نماز ظهر عاشورایت حماسه ی بزرگ عاشورا که در روز دهم محرم سال ۶۱ هجری به وقوع پیوست، از جهات و زوایای متعددی برخورداراست که هر یک بیانگر یک یا چند پیام بزرگ است

نماز عاشورا، سند حقانیت مقاومت حسینی(ع)(1)

 

نازم به قیام و قامتِ والایت
هنگامه ی عشق، چشمِ چون دریایت

خاموش در آن میانه، غوغا کردی
نازم به نماز ظهر عاشورایت

حماسه ی بزرگ عاشورا که در روز دهم محرم سال 61 هجری به وقوع پیوست، از جهات و زوایای متعددی برخورداراست که هر یک بیانگر یک یا چند پیام بزرگ است.
آنچه در طی قیام عظیم و تکان دهنده ی عاشورا رخ داد، به نحو بسیار اعجاب انگیز و تأمل برانگیزی هدفمند و حساب شده است. به این اعتبار و با در نظر گرفتن تمامی شرایط و ملاحظات آن روزگار، لحظه لحظه ی قیام سرور و سالار شهیدان، حضرت امام اباعبدالله الحسین(ع) از هنگام خارج شدن آن حضرت در موسم حج از مکه مکرمه و حرکت به سمت کوفه تا
توقف کاروان در کربلا و... را اگر از زاویه ی تحقق بنگریم و در هر گام و سخنِ حضرتش تعمق افزون تری داشته باشیم، آن گاه جوانب عظیم این نهضت بر ما آشکار خواهد شد؛ و چه بسا آگاهی یافتن از جوانب دیگری که تاکنون از چشم تیزبین پژوهشگران این رویداد بی بدیل پنهان مانده باشد.
در خصوص رویداد سترگی چون نهضت عاشورا تاکنون سخن بسیار گفته اند. از هنگام وقوع این حادثه ی جانگداز چه بسیار محققان، تاریخ نویسان و سخنورانی که هر یک به سهم خود کوشیده اند جلوه ای از این حماسه ی بی مانند را به سهم خود به تصویر در آورند و بدین ترتیب ادای دین و اظهار ارادتی به پیشگاه مقدس حضرت سیدالشهدا(ع) نمایند؛ اما با وجود این در هر عصر و زمانه ای، باز هم آثار دیگری که روایتگر نگاه تازه ای است، به رشته تحریر درآمده است. کثرت این آثار گواه آن است که با مرور زمان نه تنها این انقلاب عظیم به فراموشی سپرده نمی شود، بلکه بارقه های هستی بخش نوینی از آن، چشم جهانیان را روشن می کند؛ همچنین تغییر نگرش ها، و بر حسب دگرگونی و نیاز زمان «پررنگ تر شدن» یکی از جلوه های بی شمار نهضت عاشورا، از دیگر نکاتی است که هیچ گاه نباید از خاطر دور داشت؛ زیرا این امر به منزله ی پاسخگویی به حوائج آن دوران است.
واقعه ای عاشورا و درک آن، بستگی فراوانی به شناخت افزون تر تمامی عناصری که پدیدآورنده ی این رویداد شگفت است، دارد؛ به عبارت دیگر هر اندازه مطالعه و ژرف اندیشی در این قلمرو بیشتر باشد، معرفت درک زوایای گسترده آن میسرتر خواهد شد و در نهایت زیبایی ها و عظمت های بیکران این رخداد ملموس تر خواهد بود و آن گاه است که سالک این راه در خواهد یافت که در همه ی منازل این مسیر، چه ارتباط سنجیده و
هوشمندانه ی خارق العاده ای نهفته است که سرتاسر، عشق و شور و درد و پیام است؛ پیامی به همه ی عصرها و همه ی نسل ها؛ و امام (رحمه الله)، به عنوان انسان کامل و اسوه و الگوی الهی، در این نهضت انسان ساز، به طور عملی طریق نجات و رستگاری را رهنمون می شود تا گمگشتگان اعصار با اقتدا به او به سرمنزل مقصود راه یابند.
اگر بگوییم عاشورا زیباترین و پرمفهوم ترین تابلوی هستی است، سخن به گزاف نگفته ایم ؛ زیرا در هیچ تابلویی و در هیچ یک از دوران ها این همه مفاهیم به طور فشرده و کامل و زیبا در کنار هم و دریک جا گرد نیامده است؛ اما باز هم به جرئت می توان گفت که در طول تاریخ، هیچ تصویری زیباتر از نماز ظهر عاشورا وجود ندارد. نماز ظهر عاشورا، نیایش سرخی است سرشار از رمز و راز و کهکشانی است از زیبایی و معنا.
نماز ظهر عاشورا روایتی است از جنس آسمان که هر صاحبدلی را متحیر می کند و به تحقیق، در مقام عمل بالاترین تأکید و سفارش بر اهمیت جایگاه فریضه ی مقدس نماز است.
زیبایی و صلابت نماز شکوهمند ظهر عاشورا آنچنان است که تمامی راویان، تاریخ نویسان و ادبا درآثار خویش از آن با عظمت بی نظیری یاد کرده اند و مقام الهی و پایمردی ملکوتی آن حضرت را در بر داشتن این فریضه ی مقدس در میدان جهاد و در هنگامه خطر و مصیبت، ستوده اند.
تجلی نماز در نهضت عاشورا تنها به نماز ظهر عاشورا ختم نمی شود. «تاسوعا» و «عاشورا» که برگرفته از اعداد 9 و 10 عرب است، تنها به روزهای نهم و دهم ماه محرم اطلاق می شود و این واژه که دربرگیرنده مفاهیم فراوانی است، هرگز به روزهای نهم و دهم دیگر ماه های قمری
اطلاق نشده است؛ لذا بدون تردید این امر حکایت از ویژگی های منحصر به فرد این دو روز شگفتی آفرین دارد که سراسر رمز و راز و نماد و پیام است.
«ابن اعثم کوفی» در کتاب الفتوح درباره ی نیایش حضرت امام حسین(ع) و خانواده و یارانش در تاسوعا می نویسد:
امیرالمؤمنین حسین(ع) آن شب را در طاعت و عبادت زنده داشت. گاه در رکوع و گاه در سجود می گریست و تضرع می کرد و از خدای تعالی آمرزش و عفو می خواست. برادران، اصحاب، اهل بیت و شیعه ی او همچنین آن شب را در طاعت و عبادت بودند. از ایشان، آن شب هیچ کس نخفت. همه در نماز بودند و از خدای تعالی آمرزش می طلبیدند.(1)
در کتب دیگر مقتل نویسان ضمن شرح یورش سپاه ابن سعد به خیمه های امام حسین(ع)و بستن آب به روی آن حضرت و محاصره آن جناب، آمده است که حضرت امام حسین(ع) برادر ارجمندش حضرت ابوالفضل العباس(ع) را به عنوان سفیر نزد عمربن سعد فرستاد و فرمودند : «... اگر می توانی تا فردا از ایشان مهلت بگیر و امشب را از ما بازگردان. باشد که ما امشب برای پروردگار خود نماز خوانده، دعا کنیم و از او آمرزش بخواهیم؛ زیرا خدا خود می داند که من نماز و تلاوت کتابش قرآن و دعای بسیار و استغفار را دوست می دارم.»
در بحارالانوار درباره ی حال و هوای امام حسین(ع) و یارانش در شب تاسوعا آمده است : «و باب الحسین و اصحابه تلک اللیله و لهم دوَی کدویّ النحل ما بین راکع و ساجد و قائم و قاعد»:امام حسین(ع)و یارانش آن شب در حالی به پایان رساندند که میان خیمه ها به دعا و نماز و تلاوت قرآن و رکوع و سجده،
ایستاده و نشسته مشغول بودند و زمزمه داشتند، همانند لانه ی زنبور.(2)
با این اوصاف، در می یابیم که فقط نماز عاشورا در هنگامه خطر و مصیبت اقامه نشده است، بلکه نمازهای شب تاسوعا نیز در هنگام خوف یورش سپاهیان عمربن سعد اقامه شده و علی رغم مصائب و مشکلاتی که برای امام(ع)، خانواده و یارانش به وجود آورده بودند، هیچ گونه تزلزلی در عزم و ایمان راسخ آن پیشوای راستین پدید نیامده بود تا بدانجا که عاشقانه از نماز و دعا و تلاوت قرآن سخن می گوید. نکته مهمی که در این شب نهفته است اینکه امام (رحمه الله) با این حال که از طریق الهام و به خواب دیدن جد بزرگوارش حضرت رسول اکرم (ص)از سرنوشت خویش آگاه شده است و به لحاظ عقلی نیز یقین دارد که دشمنان دست از او بر نمی دارند، به دلیل عشق به نماز و عبادت به درگاه پروردگار شبی را مهلت می خواهد؛ و چنان که در تمامی کتب تاریخی ثبت و ضبط شده است، انگیزه ی اصلی او از این درخواست، تنها فرصتی برای نیایش و راز و نیاز با معبود بی همتاست و جاودانی تاسوعا نیز در این نیایش خالصانه و آسمانی نهفته است. تاسوعا شب عاشقانه ترین نمازهاست و پیام تاسوعا آن است که تنها مردان و زنانی می توانند عاشورا را بیافرینند که در این شب تا صبح به نماز و ستایش خالق یکتا برخاسته باشند؛ مردان وزنانی ازجنس آسمان که شوق پرستش و خورشید تابناک نماز و مناجات، ظلمت شب را از دیدگان پرفروغشان زدوده است و در نظرگاه آنان شیرینی عبادت بر شیرینی خواب تفوق و برتری دارد.
سخن از عاشورا، سخن ازعالی ترین وناب ترین جلوه های ارزش های الهی و انسانی است. عاشورا نقطه اوج و قله ی رفیع تابناک ترین آموزه ها و
مفاهیم والاست. عاشورا تحقق آرمان ها و تبلور صداقت اسلام است. پس نمازظهر عاشورا، نماینده ی تمام عیار ارزش و اعتباری است که نیایش دراین مکتب آسمانی دارد؛ و از این منظر نماز ظهر عاشورا نه فقط در اسلام، بلکه در هیچ یک ازادیان الهی در شکوه و صلابت همانندی ندارد؛ از همین رو نماز ظهر عاشورا را می توان معیار مرتبه نماز در نزد پروردگار یکتا به شمار آورد؛ مرتبه ای ژرف و تفکر برانگیز.
ابن اثیر و دیگر مقتل نگاران در باب نماز ظهر عاشورا نوشته اند: «ابوثمامه صیداوی که نامش عمروبن عمرو، و از شمار یاران حضرت حسین(ع) بود، نگاهی به آسمان افکند و متوجه شد که زوال ظهر و وقت نماز فرا رسیده است؛ از این رو پیش امام(ع)آمد و عرض کرد: نَفسی لکَ الفداءِ اِنّی اَری هؤلاء قَد اقتَربوا مِنک، لا والله لا تُقتل حتی اُقتل دونک و اُحبّ اَن ألقی الله و قَد صَلَّیت هذِهِ الصَلوه الّتی دنا وَقتها؛ یعنی جانم به فدایت. می بینم که این مردمان به تو نزدیک گشته اند و سوگند به خدا که تو کشته نخواهی شد تا قبل از من که در پیش روی شما کشته شوم؛ اما دوست دارم هنگامی خدا را دیدار کنم که این نمازی را که وقت آن نزدیک شده است، بخوانم.
امام حسین(ع) سر به سوی آسمان بلند کرد وفرمود: «ذَکَرتَ الصَّلاه جَعَلَکَ اللهُ مِنَ المُصَلّینَ الذّاکرِین، نعم هذا اَوّلُ وَقتِها»: یاد نماز افتادی. خداوند تو را ازنمازگزاران ذاکر قرار دهد، آری این آغاز وقت نماز است. سپس فرمود: «از اینها بخواهید دست از جنگ بردارند تا ما نماز بخوانیم!» در این هنگام حصین بن تمیم فریاد زد که «نماز شما قبول نیست»؛ و حبیب بن مظاهر به او پاسخ داد: «زَعَمتَ أَنّها لا تُقبل مِن آل الرَّسولِ وَ تُقبَل مِنکَ یا حِمار!»: تو گمان کرده ای که نماز خاندان پیامبر خدا پذیرفته نیست، اما نماز تو مقبول است، ای الاغ؟!
بنا به گفته ابن شهر آشوب پس از این سخن، کارزار سختی بین حبیب بن مظاهر اسدی و حصین بن تمیم درگرفت و حبیب بن مظاهر چنان ضربه ای بر اسب حصین بن تمیم زد که اسب همراه با وی بر زمین سقوط کرد. در این فاصلخ حبیب ابن مظاهر و حر بن یزید ریاحی پس از نبردی دلاورانه به شهادت رسیدند و به دیدار معبود شتافتند. امام(ع) گرچه از غم از دست دادن دو تن از یاران وفادار خویش ـ آن هم با آن وضع فجیع ـ اندوهناک بود، اما با بقیه یاران خود به نماز ایستادند و به صورت نماز خوف این فریضه ی الهی را در حالی اقامه فرمودند که به گواه تاریخ نگاران زهیربن قین و سعیدبن عبدالله حنفی در پیش روی آن حضرت و یارانش به دفاع ایستاده بودند تا آسیبی به حضرت نرسد.
برخی دیگر از مورخان همچون ابن نما در «مثیرالاحزان» (ص 44) گفته اند: «حضرت امام حسین(ع) نماز ظهر عاشورا را به صورت فرادی و اشاره خوانده اند»؛ اما آنچه اکثریت تاریخ نگاران و مؤلفان مقاتل در خصوص آن متفق القولند آنکه سعیدبن عبدالله حنفی سینه و سر و صورت خویش را سپر تیرهای زهرآگین دشمنان قرار داد که امام (رحمه الله) و یارانش نماز را به جای آورند؛ و چون زخم ها بر بدن او فراوان شد و نتوانست دیگر روی پای خود بایستد، بر زمین افتاد؛ در حالی که این جملات را بر زبان می آورد : «اللهم العنهم لعن عاد و ثمود و ابلغ نبیک منّیِ السلام و ابلغه ما لقیت من ألم الجراح، فانّی اردت بذلک ثوابک فی نصره ذریه نبیک (ص)»: خدایا ایشان را همانند قوم عاد و ثمود از رحمت خود دور گردان و پیامبرت را از طرف من درود فرست و این درد و زخمی را که به من رسیده است، به او ابلاغ فرما که هدف من در این کار یاری فرزند رسول تو بود.
سپس سعیدبن عبدالله حنفی روی خود را به سوی امام(ع) کرد و عرض نمود: «اوفیت یابن رسول الله ؟»؛ یعنی آیا به پیمان خود عمل کردم، ای فرزند پیامبر خدا؟ و امام(ع) پاسخ فرمودند: «نعم اَنت اَمامِی فی الجنه» : آری. تو در بهشت پیش روی من هستی!
عبدالله حنفی به دنبال این سخن روح از پیکر مجروحش به آسمان ها پرواز کرد، در حالی که در بدنش سیزده تیر خودنمایی می کرد و این تعداد تیر به غیر از زخم ها و ضربه های دیگری بود که بر پیکر او وارد شده بود. در این هنگام عمربن سعد که از دیدن این منظره بی طاقت شده بود، به عمروبن حجاج دستور داد تا تیراندازان امام(ع) و یارانش را تیرباران کنند. خصوصاً آنان از این فرصت سوءاستفاده کردند و اسبان یاران حضرت را از پای درآوردند، چنانکه گفته اند تنها اسب ضحاک بن عبدالله مشرقی از این مهلکه جان سالم به در برد و نماز ظهر عاشورا اینگونه در هجوم مصائب اقامه می گردد.
گرمای شدید هوا، تشنگی فراوان، بی شرمی دشمنان، خطر تیرها و یورش بی امان، اندوه شهادت یاران و بسیاری از علل و عوامل دیگر، هیچ کدام در آن روز تاریخی نتوانست کوچک ترین خللی در برپایی این فریضه ی مقدس ایفا نماید، وامام(ع) اینگونه راه را بر هر بهانه و مستمسکی برای ترک نماز بست و اهمیت و عظمت آن را یادآور شد.
حضرت امام حسین(ع) انگیزه بزرگ خود را در انقلاب کبیر عاشورا، امر به معروف و نهی از منکر و احیای دین جدگرامی خویش معرفی می کند. مگر نه اینکه ستون دین جد عظیم الشأن او نماز است؟ پس نماز را همان گونه که جدش سفارش فرموده نباید سبک شمرد و نماز را باید «اول وقت» به جای آورد؛ و این حقیقت بزرگ در عاشورا را به صورت واقعیتی عینی به ظهور درآمد.
از دیگر سو، امام حسین(ع) با نماز ظهر عاشورا به تمام وجدان های بیدار ثابت کرد که هدف او از برپایی نهضت عاشورا «دین خواهی» و عمل به تکلیف بوده است و نه درخواست های نفسانی و هواهای دنیوی.
امام(ع) با نماز ظهر عاشورا صداقت، خلوص، ایمان و اصالت خود را به عنوان رهبری الهی به اثبات رساند.
نماز ظهر عاشورا تفاوت بزرگ نهضت عاشورا را به عنوان یک نهضت الهی با سایر نهضت هاست. در کربلا جنگ با معنویت ارشاد بیگانه نیست. امام(ع) در پی خونریزی نیست و با نماز خود و خطبه های آسمانی اش دمی از دعوت به خیر و نیکی باز نمی ایستد؛ حتی در ارجوزه ها (رجزخوانی ها) هم این حقیقت بزرگ کاملاً نمایان است؛ و بر پایه و اصول همین معنویت آسمانی است که در روز عاشورا شماری از لشکریان سپاه دشمن به خود آمده و با ابراز ندامت و پشیمانی به جرگه ی یاران حضرت امام حسین(ع) پیوستند. آن هم پیوستنی با علم به شهادت در راه حضرت.
تأثیر شگرف نماز ظهر عاشورا را در همین گلچین آن نیز می توان به نظاره نشست و اندیشید که در این نماز چه عاملی وجود داشت که قرار از کف عده ای ربود و آنان را از صف دشمنان امام(ع) به صف دوستداران او کشاند؟ چه جاذبه ای در این نماز موجب شد تا گروهی به جانبازی برخیزند و فرزند و عیال و خانمان، حال و آینده خود را در راه خدا به فراموشی بسپارند و مهیای سخت ترین مصائب شوند؟
نکته ی دیگری که در این باب شایان ذکر است آنکه سپاهیان یزید که خود را نماینده ی خلیفه ی مسلمانان معرفی می کرد، با حمله به امام(ع) و عدم رعایت حرمت نماز، ماهیت پلید و ضد دینی خود را بر ملا کردند و خود
موجبات رسوایی خود را فراهم آوردند.
نماز ظهر عاشورا نماد پاکی اَبرمردی است که زندگی را عقیده و جهاد می دانست و سرانجام مرگ شرافتمندانه در راه خدا را بر ذلت و ننگ زندگی با ستمکاران برگزید.
نماز از نگاه امام حسین(ع)
در تاریخ یعقوبی (ج2، ص 219) عقدالفرید، ابن عبدربه اندلسی (ج2، ص220)، احقاق الحق (ج11، ص 418) و کتاب های بسیار دیگری آمده است: روزی از حضرت زین العابدین، امام علی بن الحسین(ع) پرسیدند که چرا. فرزندان پدرت اندک هستند ؟ امام(ع) پاسخ فرمود :«به دلیل آنکه پدرم (امام حسین(ع)) در هر شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند، پس دیگر وقتی برای سرگرمی و فراغت با زنان نداشت.»
در تاریخ طبری (ج6،ص273) از عبدالله بن زبیر نقل شده است که چون خبر شهادت امام حسین(ع) را شنید، بی اختیار این سخن بر زبانش جاری شد: « اما والله لقد قتلوه، طویلا باللیل قیامه، کثیراً فی النهار صومه»؛ یعنی به خدا سوگند مردی را کشتند که قیامش در شب طولانی و روزه اش در روز بسیار بود.
این صباغ مالکی در کتاب فصول المهمه (ص183) روایت کرده است که هر گاه حضرت امام حسین(ع) برای نماز می ایستاد، رنگش به زردی می گرایید و چون علت امر را از ایشان جویا می شدند، می فرمود:«ما تَدرون بین یدی مَن ارید ان اقومَ»؛ یعنی هیچ می دانید در پیش روی چه کسی می خواهم بایستم!
در ربیع الابرار زمخشری نقل شده است که آن حضرت در موسم حج، پس از طواف، نزد مقام ابراهیم نماز به جای می آورد و پس از نماز گونه های مبارکش را بر مقام نهاده، می گریست و با خشوع و خضوع بی مانندی به مناجات و راز و نیاز با پروردگار مشغول می شد.
در بیش از پانزده روایت و کتاب از اهل سنت با سندهای مختلف آمده است که آن حضرت 25 بار پیاده به زیارت حج مشرف شدند و هر بار مرکب های حضرت از پشت سر ایشان می رفته اند. در «عیون المجالس» روایت شده است که انس بن مالک چون با آن حضرت به مکه می رسید، آن گاه حضرت از او می خواست هنگامی که به مزار حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبراسلام (ص) رسیدند، او را تنها بگذارد. انس می گوید من به گوشه ای رفته، پنهان شدم و دیدم امام(ع) نماز بسیار خواند و شنیدم که با خدا چنین می گوید:

یارب، یا رب اَنت مولاه
فارحم عبیدا الیک ملجاه

طوبی لن کان خادماً ارقاً
یشکوالی ذی الجلال بَلواه

و ما به عله و لا سقم
اکثر من حبه لمولاه

اذا اشتکی بثهُ و غصه
اجابه الله ثم لباه

اذا ابتلی بالظلام مُبتهلا
اکرمه الله ثم ادناه

یعنی، پروردگارا، پروردگارا تویی مولای من، رحم کن به بنده کوچکی که پناهگاهش تویی، خوشا به حال کسی که خدمتگزار و بیدار باش و به خدای ذوالجلال گرفتاری خود را شکوه کند، بی آنکه درد و رنجی داشته باشد، جز محبت بسیاری که نسبت به مولای خود دارد؛ هرگاه شِکوه ی راز و اندوه خود را به نزد او برد، خدایش پاسخ دهد و در خواستش را لبیک گوید؛ هر گاه به تاریکی دچار گشته و روی تضرع به درگاهش برد، خداوند
مورد اکرامش قرار می دهد و به خود نزدیکش می کند.
انس بن مالک می گوید: در این هنگام ندایی شنیدم که در پاسخ امام(ع) می گفت :

لبیک عبدی و انت فی کنفیِ
و کلما قلت قد علمناه

صوتک تشتامه ملائکتی
فحسبک الصوت قد سمعناه

دعاک عندی یجول فی حجب
فحسبک الستر قد سفرناه

لوهبت الریج من جوانبه
خر صریعاً لِما تغشاه

سلنی بلا رغبه و لا رهب
و لا حساب انی انا الله

یعنی، بله بنده من! تو در کنف حمایت من هستی و هرآنچه را گفتی همه را دانسته ایم؛ فرشتگان من مشتاق آوای تو هستند و آوایت کافی است که آن را شنیده ایم؛ دعای تو تا رسیدن به نزد من از پرده ها می گذرد و اینک پرده ها را دریدیم و دیگر حجابی برای تو نیست؛ اگر باد از اطرافش بوزد، سبب می شود تا او بر زمین افتد و به خاطر آنکه از خود بی خود گشته است؛ بدون هیچ ترس و واهمه و حسابی هر چه می خواهی بخواه که من همان خدای تو هستم.
در کتاب «مقتل الحسین» اخطب خوارزم نیز در مراسیل روایت شده است که شرح گوید : چون به مسجد رسول خدا (ص) در مدینه وارد شدم، در آنجا حسین بن علی(ع) را دیدم که به سجده رفته و گونه بر خاک نهاده و با خضوع و خشوع به راز و نیاز با پروردگار بی همتا مشغول است و...
در خصوص نماز از نگاه حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) سخن بسیار است. آن حضرت غالب اوقات مبارک خویش را به نماز و مناجات می گذراند که گزیده ای از نیایش های معروف ایشان توسط گروهی از دانشمندان گردآوری و به صورت کتابی با نام «صحیفه ی حسینیه» چاپ و منتشر شده است؛ به علاوه ازآن حضرت نیایش معروفی با عنوان «دعای
عرفه» به یادگار مانده است که دارای معارف و حقایق پر ارزشی است و شیعیان غالباً در هنگام توقف در صحرای عرفات به خواندن این دعا می پردازند و از معارف بیکران آن بهره مند می شوند.
نماز و عبادت در نگاه امام حسین(ع) آنچنان که علی بن شعبه در کتاب «تحف العقول» ازآن حضرت روایت کرده است، نه چون سوداگران به قصد درخواست و طلب و نه چون بردگان از روی ترس است، بلکه برترین شکل عبادت، یعنی نیایش آزادمردان است که خداوند را از روی سپاسگذاری عبادت می کنند.
علاقه ی حضرت امام حسین(ع) به نماز آنقدر عظیم است که در روز عاشورا هنگام آخرین وداع با اهل بیت مکرم خود خطاب به خواهر زینب کبری (سلام الله علیها) می فرماید: «خواهرم مرا در نماز نافله ی شب فراموش مکن...».(3)
 

پی‌نوشت‌ها:
 

1.ابن اعثم کوفی؛ الفتوح؛ ص 901.
2. محمد باقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج44، ص 394.
3.علی محمد دخیل؛ زینب بنت الامام امیرالمؤمنین(ع)؛ ص 17.
 

 

منبع:نشریه کنگره امام حسین(ع) و مقاومت، جلد 1.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان