از حقایق شناخته شده در مورد تاریخ قرآن کریم یکی آن است که ترتیب آیات آن با اشاره پیامبر (ص) صورت گرفته است و این بدین معناست که تغییری در ترتیب و جایگاه آیات تشکیل دهنده یک «سوره» صورت نگرفته است، آنگاه که این آیات بر طبق یک ترتیب خاص و با اشاره پیامبر، شکل گرفته باشند، سوره تابع یک بیان و طرح هندسی خاصی است، که هر جای آن وظیفه خاصی را نسبت به مجموع سوره برعهده دارد.
پس از توجه به این نکته تاریخی، برای یک پژوهشگر ادبی لازم است، با ساختار هندسی سوره ها به گونه ای برخورد کند که با عظمت این پدیده مناسب باشد؛ زیرا نحوه ساختمان سوره عموماً عهده دار نقش بزرگی در ایجاد پاسخ و رفتار مطلوب در دل های مخاطبان است. خواننده ممکن است پس از تلاوت سوره، به سبب عدم آگاهی از روش های بیانی هنری که با توجه به فرایندهای روانی و ادراکی تنظیم یافته است - میزان تأثیری را که سوره در اعماق ذهن او بر جای گذاشته است - درک نکند، مگر وقتی که به فرایندهای روانی و ادراکی و نیز روش های مؤثر در رساندن افکار و اهداف مورد نظر آگاهی کامل داشته باشد.
حقیقت این است که در سوره های قرآن ساختارهای مختلفی برای «پیوند دادن » موضوعات گوناگون به کار گرفته شده است. گاه موضوعات، در یک انسجام و هم سوی پرورده می شوند، یعنی هر یک از موضوعات عامل یک تحول در اندیشه مورد نظر متن است که تفاصیل آن در طی متن آمده است، گاه همه موضوعات فرعی از یک موضوح محوری هستند، گاه موضوعات دارای نوعی «تجانس » اند و گاه یک هدف فکری در همه موضوعات جریان یافته و محور وحدت شده است.
به عنوان مثال سوره کهف که از سوره های متوسط قرآن و در بردارنده موضوعات مختلفی است. اما در این میان این موضوعات مختلف یک محور فکری وجود دارد که میان این موضوعات مختلف وحدت برقرار ساخته است و این محور عبارت است از «پشت کردن به مظاهر زندگی دنیا ». این هدف در اوایل سوره صریحاً آمده است آن جا که می فرماید:«إنَّا جَعَلنَا مَا عَلَی الأرضِ زینَةَ لَّهَا لِنَبلُوهُم أیُّهُم أحسَنُ عَمَلا * وَإنَّا لجَاعِلونَ ما عَلیهَا صَعیدا جُرُزًا ». در حقیقت ما آنچه را که بر زمین است زیوری برای آن قرار دادیم تا آنان را بیازماییم که کدام یک از ایشان نیکوکارترند * و ما آنچه را که بر آن است، قطعاً بیابانی بی گیاه خواهیم کرد. سوره کهف آیه 7 و 8
این اندیشه یعنی این که زندگی دنیوی، تنها زیوری (ناپایدار) است و زمین ( با تمام مظاهر زینت آن ) سرانجام بیابانی بی حاصل خواهد شد و هدف از مواجه ساختن بشر با این مظاهر زینت، امتحان کردن اوست، همان محور اصلی است که تمام موضوعات مطرح شده در سوره بر محور آن دور می زند. موضوعات این سوره، نخست با حادثه و داستان اصحاب کهف آغاز می شود، داستانی که نشان دهنده نمونه عملی پشت کردن به دنیاست، آن جا که گروهی مؤمن برای فرار از همکاری با حاکمان ستمگر به غارت پناه می برند. بدیهی است که هیچ چیز نمی تواند به اندازه پناه بردن به غار، پشت کردن به دنیا را نشان دهد. علاوه بر این در طی داستان نمونه مثبت و سازنده ای در برخورد با مظاهر زینت نشان داده شده است.
در پی دو موضوع نخست (مقدمه سازی در دو آیه اول و یادآوری ناپایداری زینت دنیا و امتحان و همچنین داستان اصحاب کهف) موضوع سوم آمده است که شامل سخنی با پیامبر (ص) و
سخنی با مردم و سخنی دیگر در مورد آخرت است و در پایان این خواسته مطرح شده است که: «وَاِصبر نَفسَکِ مَعَ الَّذینَ یَدعُونَ رَبَّهُم بِالغَدَاةِ وَالعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجهَهُ وَ لَا تَعدُ عَینَاکَ عَنهُم تُرِیدُ زِینَةَ الحَیَاةِ اَلدُّنیَا ». و با کسانی که پروردگارشان را صبح و شام می خوانند [و] خشنودی او را می خواهند شکیبایی پیشه کن و دو دیده ات را از آنان برمگیر که زیور زندگی دنیا را بخواهی. سوره کهف آیه 28
بنابراین موضوع سوم این سوره نیز به نحوی در ارتباط با مسئله مظاهر زینت دنیا است، هر چند در محدوده قضیه ای که با داستان اصحاب کهف ارتباط ظاهری ندارد.
چهارمین موضوع سوره داستان آن دو مردی است که خداوند به یکی از آِن دو باغی داد: « وَکاَنَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِه وَهُوَ یُحَاوِرُهُ أِنَا أکثَرُمِنک مَالًا وَأعَزَّ نَفَرًا * وَ دَخلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِّنَفسه قَالَ مَا أظُنُّ أن تَبیَد هَذه أبَدَا *وَمَا أظُنُّ السَّاعَةَ قَائمَةً وَلَئن رُّدِدتُّ إَلَی رَبِّی لأجِدَنَّ خَیرًا مِّنهَا مُنقَلَبًا »، و برای او میوه فراوان بود پس به رفیقش در حالی که با او گفت و گو می کرد گفت مال من از تو بیشتر است و از حیث افراد از تو نیرومندترم * و در حالی که او به خویشتن ستمکار بود داخل باغ شد[و] گفت گمان نمی کنم این نعمت هرگز زوال پذیرد* و گمان نمی کنم که رستاخیر برپا شود و اگر هم به سوی پروردگارم باز گردانده شوم قطعاً بهتر از این را در بازگشت خواهم یافت. سوره کهف آیه 34 تا
36
این داستان چهارمین موضوع در رابطه با برخورد با مظاهر زینت دنیاست. داستان از نظر هندسی خود، نشان دهنده یک نمونه منفی از برخورد با مظاهر زینت دنیا می باشد، در مقابل اصحاب کهف که ترسیم کننده یک نمونه برخورد مثبت بودند. علاوه بر این مسئله نابودی باغ و مزرعه از لحاظ هندسی در راستای مقدمه سوره قرار دارد که فرمود: «وَ إنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَیهَا صَعِیدًا جُرُزًا »، و ما آنچه را که بر آن است قطعاً بیابانی بی گیاه خواهیم کرد. سوره کهف آیه 8
اینک این مزرعه است که مصداقی از«صَعیًدا جُرُزًا»است. زیرا در مورد آن فرمود: « خَاوِیَةٌ عَلَی عُرُوشِهَا »، اساس آن باغ واژگون شده
بود. آیه 42 سوره کهف
به این ترتیب مشاهده می کنیم که چگونه این آیات از بنیان هندسی استواری برخوردار است و بر اساس این بنیان، مقدمه سوره با این رخداد اخیر پیوند داده شده و این حادثه در مقابل حادثه اصحاب کهف قرار گرفته است، اصحاب کهف نمونه یک برخورد مثبت و صاحب باغ نمونه یک برخورد منفی با مظاهر زینت دنیاست.
موضوع پنجم این سوره ما را این گونه با زندگی دنیوی آشنا می سازد: «الِمَال وَالبَنُونَ زینَةُ الحَیَاةِ الدُّنیَا وَالبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیرٌ أَمَلا»، ثروت و فرزندان، مظاهر زندگی دنیا هستند و بر جای مانده های صالح در نزد خداوند برتر(از این ها) هستند. می بینیم که این موضوع از زینت دنیا سخن می گوید و در پی آن در راستای همان خطی که برای صاحب آن دو باغ ترسیم کرده است، موضوعاتی را راجع به کفار و سر و کار داشتن آن ها با شیاطین می آورد. ششمین موضوع سوره، داستان موسی و خضر (علیهما السلام)است، با دقت در این داستان می توان فهمید، آن عالمی که موسی را در مقابل شخصیت خود به شگفت در آورد، نشان دهنده نمونه کاملی از بریدن از دنیاست، که حتی پوشیده از نظر بندگان خاص خداست، (البته تجانس میان غار و پناهگاه و نهان بودن هر یک از اصحاب کهف و خضر که بنده ای پنهان است، را نیز از یاد نمی بریم).
هفتمین موضوع داستان ذی القرنین است، ذی القرنین، در حالی که پادشاه مشرق و غرب دنیاست، اما زینت زندگی دنیا او را نفریفته، بلکه همچنان در پیشگاه خداوند رفتار مثبتی در پیش گرفته است و همه را از جانب خدا می داند: «هَذَا رَحمَةٌ مِّن رَبِّی»، این رحمتی از جانب پروردگار من است. سوره کهف آیه 98
این رفتار از شخص عالم داستان حضرت موسی هم مشاهده می شود: «رَحمَةٌ مِّن رِّبِّکَ »)، رحمتی از جانب پروردگارت بود. سوره کهف آیه 82
این همه در مقابل داستان صاحب باغ است که به اندک برخورداری از زینت دنیا مغرور شد. پس با این چند داستان، ما شاهد خطوطی موازی و گاه متقابل هستیم، خطوطی که همه آن ها در راستای یک هدف قرار گرفته اند که عبارت است از: نشان دادن برخورد مثبت و منفی با مظاهر دنیا و روش های الگویی صحیح در برابر این مظاهر زینت.
درهشتمین و آخرین موضوع، سخن از زیان کاران به میان آمده، همان هایی که «ضَلَّ سَعیُهُم فِی الحَیَاةِ الدُّنیَا وَ هُم یَحسَبُونَ أنَّهُم یُحسِنُونَ صُنعًا»، کوشش شان در زندگی دنیا به هدر رفته و خود می پندارند که کار خوب انجام می دهند. سوره کهف آیه 104
این سخن در ارتباط با کسانی است که خداوند در ابتدای سوره از پیامبر خواست، تا خود را به خاطر آن ها به زحمت نیندازد و نیز یادآور شد، مظاهر زندگی دنیا وسیله ای برای امتحان این گروه و گروه های دیگر از مردم است. که شیوه برخورد ایشان با زینت دنیا باعث دریافت اجر و ثواب یا مؤاخذه و عقاب در دنیا و آخرت می شود.
منبع؛
اسلام و هنر با اندکی تلخیص
نشریه نسیم وحی، شماره 25