سال جدید تازه نفس است. 18 روزش را گذراندیم و این یعنی روزهای زیادی داریم برای زندگی، کار و موفقیت! هرچند که روزها آنقدر زود میگذرند که چشم بهم میگذاریم و امسال هم میگذرد مخصوصا اگر روزهایمان را بیهوده بگذرانیم و نتوانیم از آنها خوب استفاده کنیم و این همان چیزی است که از نداشتن برنامهریزی ناشی میشود.
به گزارش به نقل از ضمیمه خانواده روزنامه اطلاعات، نداشتن برنامهریزی و بدون چشمانداز سال را آغاز کردن نتیجهای جز از دست دادن روزها بدون نتیجه ندارد اما این روزهای اول سال فرصت خوبی است برای بررسی سال گذشته و گرفتن تصمیمهای مهم و سرنوشتساز برای سالی که پیش روست.
چرا شکست خوردیم یا پیروز شدیم؟
وقتی به سالی که گذشت و شکستها و پیروزیهایتان نگاه میکنید ممکن است حس کنید همه چیز آنطور که میخواستید پیش رفته یا برعکس٫ برای اینکه بتوانید برای سال جدید برنامه ریزی کنید اول نیاز به بررسی سالی که گذشت دارید حتی اگر این بررسی چندان خوشایند نباشد! شما باید بدانید که چرا برنامهریزی تان شکست خورده و در چه زمینههایی موفق نبودهاید و در سال جدید خلاف آن جهت حرکت کنید یا اگر موفق بودهاید همان مسیر را با توجه به اهداف جدیدتان بروید.
چیزهایی که معمولا باعث شکست در برنامه ریزی میشوند بین بیشتر مردم مشترک است. بعضی از آنها به ویژگیهای شخصی تان برمی گردند و بعضی به شرایطی که داشته اید. اما اگر میخواهید دوباره دچار این مشکل نشوید باید فکر برای حل آنها کنید.یکی از مهمترین دلایل این است که ذهن ما برای برنامهریزی پرورش پیدا نکرده است. برنامهریزی یک مهارت است که نیاز به آموزش دارد. باید تکنیکهای برنامهریزی، نیاز به برنامهریزی، نقش آن در زندگی، هدف و فلسفه و ضرورت آن را یاد بگیریم اما متاسفانه مانند بسیاری از مهارتهای زندگی این مساله را هم یاد نگرفتهایم و جایی در سیستم آموزشیمان نداشته است.
این مساله باعث میشود حس کنیم
برنامه ریزی یک فشار بیرونی و در واقع امری اجباری است و ناخودآگاه ذهن مان به آن واکنش منفی نشان میدهد و برنامه ریزی آنطور که باید پیش نمیرود و بعد از مدتی متوجه میشویم نتوانستهایم آنچه را که مشخص کرده بودیم انجام بدهیم و مطابق برنامه پیش برویم.اما عامل دیگری هم در عدم موفقیت برنامهریزیها موثر است؛ اهمال کاری و به تعویق انداختن کارها! اگر فرد اهمال کاری باشیم آنچه را که برایش برنامه ریزی کردهایم سر موعد انجام دادن پشت گوش میاندازیم و هربار هم برایش بهانهای میتراشیم که خودمان را توجیه کنیم.
البته باید برای برنامه ریزی انگیزه هم داشته باشیم. نداشتن انگیزه خودش باعث اهمال کاری میشود.باید در این بررسی سالیانه کشف کنیم چرا انگیزه خوبی نداشته ایم؟
کمالطلب هستید؟ اگر پاسختان مثبت است باید بدانید این مساله یکی از مهمترین عوامل عدم موفقیت تان در برنامهریزی سال گذشته بوده است. چون میخواهید در همه چیز بهترین باشید یک برنامه بزرگ و دستنیافتنی بدون توجه به شرایط و امکانات تان داشتهاید و طبیعی است که نتوانستهاید به چیزی که میخواستید دست پیدا کنید.
در واقع عملی نبودن برنامه ریزی یکی از دلایل موثر در شکست است. چون به جای برنامهریزی بر اساس واقعیت، بر اساس ایدهآلها و رویاهایمان برنامهریزی کردهایم و طبیعی است که اجرا نشده است.البته همه عوامل شکست در برنامهریزی به شما مربوط نمیشود. گاهی ابهام در شرایط محیطی، ابهام در آینده، ابهام در اتفاقهایی که خواهد افتاد،
برنامه ریزی و هدفگذاری را نا موفق میکنند. بسیاری از عوامل، خارج از اراده ما هستند. از فوت و بیماری بستگان تا رویدادهای شغلی. در چنین شرایطی، برنامه ریزی بلندمدت، معمولا عملی نمیشود.
اگر در برنامهریزیتان موفق بودهاید و بخش زیادی از اهداف تان محقق شده است یعنی درست برعکس این موارد را داشتهاید و و این موفقیتی بزرگ محسوب میشود که میتوانید سال جدید را هم با همین شرایط و تجربیاتی که کسب کردهاید به خوبی برنامهریزی کنید.
برنامهریزی حیاتی است چون…
اگر برنامهریزی برایتان سخت است و فکر میکنید چندان موثر نیست باید نگاهی به فواید برنامه ریزی بیندازید. میتوانید از افرادی که برنامه ریزیهایشان به ثمر نشسته بپرسید که این کار چه تاثیرات مثبتی در زندگی شان داشته است.برنامه ریزی ما را مجبور میکند فکر کنیم و فکر کردن صحیح باعث راهکار و سازمان دهی کردن اطلاعات برای رفع یک مشکل یا رسیدن به یک هدف میشود.
از سوی دیگر این فکر کردن باعث میشود کارها و فعالیتهایی که میخواهیم انجام دهیم با دقت انتخاب کنیم. دقت در انتخاب باعث میشود اشتباهات ما کمتر شده و احتمال رسیدن به موفقیت بیشتر شود.
با برنامهریزی از وقوع مشکلات تا حدود زیادی پیشگیری میکنید چون کارها و فعالیتها را با دقت انتخاب کرده و مشکل و موانعی که ممکن است باعث توقف تان شود شناسایی کردهاید.
نباید صرفه جویی در هزینه و انرژی و زمان را از یاد ببریم که جزو مهمترین فواید و نتایج برنامهریزی است. یکی دیگر از فواید این کار این است که باعث میشود بتوانیم نقاط ضعف و قدرت خود را بشناسیم و آنها را مدیریت کنیم.
آنچه برنامهریزی خوب لازم دارد
حالا اگر با خواندن این موارد مجاب شدهاید برنامهریزی کنید یا دوست دارید براساس موفقیتهای سال گذشته امسال را هم با برنامه طی کنید باید به این نکات توجه کنید.
ابتدا فهرستی از اهدافی که میخواهید به آنها برسید و کارهایی که باعث میشود به هدف تان نزدیکتر شوید تهیه کنید تا بدانید چه کار میخواهید انجام دهید.
حالا باید بررسی کنید که چه فعالیتهایی باعث رسیدن به اهداف تان میشود. اول مهمترین هدفهایتان را در نظر بگیرید و بعد سراغ اهداف کوچکتر بروید. این در واقع اولویتبندی است که در برنامهریزی بسیار اهمیت دارد. با این کار میدانید اول باید سراغ چه کارهایی بروید و برای هرکدام شان چقدر وقت لازم دارید. باید توانایی این را داشته باشید که خواستهها و هدفهای زندگی تان را اولویتبندی کنید. این کار باعث میشود به انتخابهایتان جهت بدهید.
اگر میخواهید برنامهریزی درستی داشته باشید حتما باید بتوانید درست تصمیمگیری کنید. کارهایی که براساس اهدافتان میخواهید انجام دهید بررسی کنید و زمان مناسب برای آنها در نظر بگیرید.
در واقع مدیریت زمان یکی از مهمترین چیزهایی است که برای رسیدن به این اهداف نیاز دارید. اگر مهارت مدیریت زمان را بلد باشید نصف راه موفقیت را رفتهاید. شما میدانید چه کارهایی منجر به از دست رفتن زمان شما میشود و این کارها را حذف میکنید. زمانی مناسب برای انجام کارهای مختلف در نظر میگیرید.اینکه نمیتوانیم در مواقع ضروری نه بگوییم یکی از عوامل شکست است پس باید درنظر بگیرید برای برنامهریزی خوب به این مهارت نیاز دارید. سعی کنید برای به دست آوردن این مهارت تلاش کنید چون اگر نتوانید نه بگویید بسیار از کارهایتان به نتیجه نمیرسند و به بسیاری از آنها نمیرسید.برای نوشتن برنامه باید از مقیاس بزرگ به کوچک حرکت کنید. اگر هدف یکساله و کلی تعیین کردید باید برای هر ماه اهدافی را تعیین کنید. به این شکل میدانید در هر بازه زمانی چه کارهایی باید انجام دهید. برنامه کلی و بدون در نظر گرفتن ماه، هفته و روز مبهم میشود.
با رعایت این نکات میتوانید یک برنامه خوب طراحی کنید و سال جدید را در مسیری مشخص و درست طی کنید. این یعنی یک سال پربار.