در سینمای ما طنز، هجو و کمدی با مرز باریکی از هم متمایز میشوند. هجو، نوعی تمسخر است و طنز، نشان دادن عیوب و اشکالات جامعه در فضایی که ایجاد خنده کند. تفاوت اصلی طنز با هجو، در اثری است که روی مخاطب میگذارد. هجو، صرفاً تخریب و تمسخر عادات، رفتارها و افراد یک جامعه است، اما طنز هدف والاتری دارد. طنز از عدم تناسبی میگوید که بینندهاش را به فکر وامیدارد و هدف اصلیاش انتقال این پیام به مخاطب است تا اصلاح در این امور نامتناسب صورت گیرد. هردو اینها هم شاخهای از کمدی هستند. متأسفانه سالهاست که در سینمای ایران، کمدی با لودهگری، ابتذال و خندیدن به ذهنهای بیمار اشتباه گرفتهشده است و در این میان طنز، مانند گوهر نایابی است که بهندرت یافت میشود. بنیاد طنز اساساً جسارتی میطلبد که در هنر ایران امروز، جایگاهی ندارد و اغلب در نطفه خفه میشود. از همین رویهم هست که فیلمسازان و فیلمنامه نویسان، اساساً به سراغ آن نمیروند و اگر به فیلمسازی دغدغهمند علاقه دارند به سراغ موضوعات اجتماعی میروند و آنهایی هم که دغدغه گیشه دارند، با نمایش مسخرگی و بیهودگی، زمان مخاطب را ناآگاهانه تلف میکنند؛ غافل از اینکه طنز، خود غنیترین و اثرگذارترین شیوه انتقاد و بیان دغدغههای اجتماعی و تصاحب گیشه است. در میان ساختههای سینمای ایران، گرچه کم، اما طنزهایی هم یافت میشود که میتوان با آنها همراه شد و لذت برد. طنزهایی که گرچه مخاطب را به خنده وامیدارند، اما فکر و ذهن او را نیز درگیر میکنند و طی سالها در حافظه سینمایی مخاطب جای میگیرند. اگر از علاقهمندان این شاخه از سینما و هنر هستید، با ما همراه شوید تا چندتایی از بهترین طنزهای نماوا را به شما معرفی کنیم: 1- بارکد، مصطفی کیاییمصطفی کیایی، نمونه فیلمسازی است که با کار مداوم در سینما و از راه آزمونوخطا، ساختار کاریاش را پیداکرده است و تکنیکهای جذب مخاطب را با سینمای ذهنیاش منطبق نموده است. «بارکد» آخرین اثر اکران شده این فیلمساز، ماجرای حامد با بازی بهرام رادان است که در یک مصاحبه شغلی، از رسیدن خود به آن دفتر میگوید. داستان حامد از زندگی جوانان امروزی در تهران میگوید و پشت شوخیها و موقعیتهای کمدی شکلگرفته در داستان، انتقادات جدی بهنظام سیاسی و اقتصادی حاکم مطرح میگردد. نقطه قوت «بارکد» همراهی دو شخصیت متفاوت است که در عین تفاوتهایشان هدف مشترکی دارند و زوج بهرام رادان، محسن کیایی، در این فیلم یکی از بهترین همکاریهای سینمایی چند سال اخیر را میسازد. «بارکد» گرچه روایت خطی ندارد اما موضوع و داستانش را بهسادگی بیان میکند و بیننده عام و خاص سینما را با خود همراه میکند. علاوه بر رادان و کیایی، سحر دولتشاهی و بهاره کیان افشار همبازیهای قابل قبولی در «بارکد» ارائه میدهند و رضا کیانیان هم با حضور کوتاهش استانداردی که از وی انتظار داریم را به این اثر میافزاید. حذف صدای یاس، خواننده موفق زیرزمینی از تیتراژ «بارکد» گرچه با اعتراضاتی روبرو شد، اما در فروش فیلم تأثیری نداشت. فروش خوب این فیلم در گیشه نشان میدهد که کیایی چقدر در انتقال پیامش موفق بوده است و «بارکد» را تبدیل به یک نمونه خوب از سینما بدنه بارگههای اجتماعی میکند؛ نمونهای که قطعاً مشابهش را در گیشه بهشدت نیاز داریم.2- همیشه پای یک زن در میان است، کمال تبریزیوقتی از طنز در سینمای ایران صحبت میکنیم، اولین نامی که به ذهن خطور میکند، بیشک کمال تبریزی است. تبریزی همانقدر که در ساخت آثار جدی تبحر دارد، در به تصویر کشیدن طنزی نیشدار و کنایهآمیز هم تواناست؛ آنقدر که اساساً بهواسطه این نوع آثارش بیشتر شناخته میشود. اگرچه تبریزی مدتی است که نتوانسته اثری قابلتأمل بیافریند، اما چندین اثر طنز عمیق در کارنامهاش دارد که در کنار «مارمولک»، «همیشه پای یک زن در میان است» از موفقترین و بهترین آنهاست. «همیشه پای یک زن در میان است» که بر اساس داستانی از سید مهدی شجاعی ساختهشده است با وارد شدن به روابط زناشویی و تعاریف معمول از عشق به واکاوی شخصیتهای متداول دوروبرمان و آموختههای ناهنجار اما غالبشان میپردازد و همانقدر که بیننده را به خنده وامیدارد، تأسف او را نیز برمیانگیزد. «همیشه پای یک زن در میان است» که داستان طلاق پرماجرای یک زوج عاشق است، نقطه عطفی است در کارنامه فیلمسازی تبریزی؛ ازآنجهت که بعدازاین فیلم انگار، آقای فیلمساز در یک موقعیت عدم الهام قرار میگیرد و هیچکدام از کارهای بعدیاش چنین شیرینی و جذابیتی را در خود ندارند. رضا کیانیان، گلشیفته فراهانی و حبیب رضایی ستارگان اصلی «همیشه پای یک زن در میان است» هستند، اما مهران مدیری و حیوان خانگیاش که دست بر قضا یک مار پیتون است بیشترین توجه را در میان این ستارگان جلب میکنند.3- دایرهزنگی، پریسا بخت آوراصغر فرهادی، ستاره درخشان سینمای ایران که این روزها بیشتر در عرصههای بینالمللی فعالیت میکند، در سالهای نهچندان دور بیشتر فیلمنامهنویسی میکرد. در میان آثار درخشانی که اصغر فرهادی نگارش فیلمنامه آنها را بر عهده داشته است، «دایرهزنگی» متفاوتترین آنهاست. «دایرهزنگی» اولین و آخرین باری است که فرهادی از فضای پرالتهاب و معماگونهاش جدا میشود و اثری به نگارش درمیآورد که کاملاً طنز است و اتفاقاً بهشدت هم شوخوشنگ؛ اما این پوسته شاد و موقعیتهای کمدی فیلم نباید گولتان بزند. در پس همه اینها فرهادی همچنان به جهانبینی رئالیستی خود پایبند است و با سوژه قرار دادن آدمها و ارتباطاتشان و تفاوت طبقاتی حاکم، حرفهایش را میزند. این فیلم که به کارگردانی پریسا بخت آور، همسر فرهادی ساختهشده است، در زمان اکران لقب پرفروشترین فیلم را به خود اختصاص داد. روایت فیلم از جایی شروع میشود که محمد با بازی صابر ابر، بهعنوان نصاب ماهواره وارد یک ساختمان مسکونی در شمال تهران میشود تا خرج تعمیر ماشین شیرین (باران کوثری) را تأمین کند. این ساختمان نمای یکپارچه جامعهای رنگارنگ و متضاد است که همه به دیدنش عادت کردهایم و روابط محمد و شیرین هم مصداق همین تضادهاست. ستارگانی چون مهران مدیری، محمدرضا شریفینیا و گوهر خیراندیش در «دایرهزنگی» ایفای نقش میکنند و حامد بهداد هم در یک نقش کوتاه یکی از متفاوتترین کارهایش را ارائه میدهد. 4- من دیهگو مارادونا هستم، بهرام توکلیمتفاوتترین فیلم این لیست و متفاوتترین فیلم فیلمسازش، بهرام توکلی، «من دیهگو مارادونا هستم» است. فیلمی که برخلاف کارهای قبلی توکلی، در آن خبری از فضاهای تاریک و شخصیتهای مغموم و تنها نیست. یک فیلم پر کاراکتر و پرجوشوخروش با سکانسهای زیاد و دکوپاژهای بینظیر. «من دیهگو مارادونا هستم» از جایی شروع میشود که مهشید به بابک که ساکن آلمان است پیشنهاد ازدواج قلابی میدهد تا پناهندگی بگیرد و بابک هم در ابتدا موافقت میکند و بعد حرفش را پس میگیرد. شاید هم داستان از جایی شروع میشود که برادر مهشید، با سنگ به سر بابک را میشکند، یا شاید همداستان از یک سرقت ادبی شروع میشود؛ اما بههرحال همهچیز از همانجایی شروع میشود که مارادونا با دست گل میزند و میگوید این دست خدا بود. گیج شدید؟ حقدارید. درست است که «من دیهگو مارادونا» هستم از فضای مدرن و روشنفکری توکلی فاصله دارد اما قرار نیست یک کمدی ساده و سطحی باشد. «من دیهگو مارادونا هستم» بهمانند همه آثار توکلی با مرگ و جنون دستوپنجه نرم میکند و ورای ظاهر خندهدارش، فیلمی فلسفی و عمیق است. شاید اگر بخواهیم، «من دیهگو مارادونا هستم» را در یک جمله خلاصه کنیم باید به خود توکلی استناد کنیم: ” فرافکنی دستهجمعی جهت کاهش عذاب وجدان عمومی.” این فیلم که پرافتخارترین فیلم در میان چهار فیلم معرفیشده است از هنرنمایی بازیگرانی چون گلاب آدینه، جمشید هاشمپور، سعید آقاخانی، پانتهآ پناهی، هومن سیدی، بابک حمیدیان، ویشکا آسایش، سارا بهرامی و صابر ابر بهره میبرد. تماشای این اثر فانتزی و کمنظیر را در نماوا از دست ندهید.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
محل تبلیغ شما (یک ماهه 90 هزار تومان - جهت هماهنگی کلیک کنید )
کارشناس رسمی دادگستری
باروس
استروئید
جعبه لمینتی
خرید آنلاین کتاب تاپ ناچ ویرایش سوم
the real world
خرید فالوور اینستاگرام
خرید نهال انگور قرمز بی دانه
زیرپوش مردانه
مانتو پاییزه
کاغذ دیواری سفید
کاغذ دیواری مشکی
Locksmith
ปั้มไลค์
Chiropractor
تجارتخانه آراد برندینگ
دانلود روبیکا
خرید تاج گل - تاج گل - تاج گل تسلیت - تاج گل ترحیم
خرید پیپ دست ساز ایرانی
خرید توتون پیپ
آینه کنسول
کت شلوار با پیراهن مشکی
دتکتور گاز
ابزار دقیق و سطح سنج راداری
ابزار دقیق آداک فرآیند سپهر
امداد خودرو سایپا کرج
ثبت شرکت در کیش چگونه است؟
وام اینترنتی بدون ضامن
کاغذ دیواری کربن
خرید تاج گل
خرید قسطی لوازم خانگی
جوراب شلواری شیشه ای
بهترین ارز های دیجیتال برای خرید
آموزشگاه آرایشگری زنانه
다낭풀빌라 바나나풀하우스
بلک فرایدی 1403
لیزر زگیل تناسلی در یک جلسه
باحال مگ
cyprus-newlife
Cyprus کجاست