تازه های نشر( تصوف (عرفان))

معرفى هاى اجمالى   تصوف (عرفان); سیدقهرمان صفوى (سرویراستار); لندن: آکادمى مطالعات ایرانى, ۲۰۰۹, ۴۰۸ ص

تازه های نشر( تصوف (عرفان))

معرفى هاى اجمالى
 

تصوف (عرفان); سیدقهرمان صفوى (سرویراستار); لندن: آکادمى مطالعات ایرانى, 2009, 408 ص.
اخیراً کتابى با مشخصات زیر درباره عرفان اسلامى در لندن منتشر شده است:
Sufism (Irfan),ed. Seyyed Ghahreman Safavi, London, Academy Of Iranian . tudies, 2009, 408 P
اهمیت این مجموعه در چند چیز از جمله معرفى ابعاد عرفان اسلامى توسط کارشناسان و متخصصان عرفان و تصوف اسلامى و تحلیل جنبه هاى عرفان اسلامى از منظر تفکر ایرانى و شیعى است. براى اولین بار است که چنین مجموعه اى در غرب با هدف اطلاع رسانى و معرفى ابعاد عرفان عرضه مى شود. این مجموعه توانسته در بین اقشار فرهنگى و پژوهشگران غربى جاى باز کند و مقبول واقع شود. این نوشتار ابعاد مختلف این طرح را معرفى مى کند. امید است نسل جدید ایرانیان در غرب اهتمام بیشترى به اینگونه کارها داشته باشند.
ساختار تنظیم مطالب: این کتاب مجموعه اى از 21 مقاله است که در شش فصل سامان یافته است. عناوین فصل ها و مقالات و نام مؤلفان آنها چنین است:

فصل اول: تصوف عملى و نظرى
 

1. باطن شناسى نظرى و تصوف دکترینى و اهمیت آنها در عصر حاضر, سیدحسین نصر (دانشگاه جورج واشنگتن).
2. عرفان عملى در اسلام, سیدقهرمان صفوى (دانشکده سوآس در لندن).

فصل دوم: تصوف و تشیع
 

3. تصوف و تشیع: رابطه ماهیتى و تاریخى آنها, سیدحسین نصر (دانشگاه جورج واشنگتن).
4. تشیع, تصوف و عرفان, حاج نورعلى تابنده, مجذوب علیشاه.

فصل سوم: مبانى عرفان
 

5. حقیقت عرفان, محسن اراکى (مرکز اسلامى انگلستان).
6. جایگاه عرفان در سلسله مراتب علوم اسلامى, محسن اراکى (مرکز اسلامى انگلستان).
7. عشق در عرفان, محسن اراکى (مرکز اسلامى انگلستان).
8. درباره اسفار اربعه (رساله التحقیق فى اسفار الاربعه), ابوالحسن رفیعى قزوینى (متوفاى 1975) و ترجمه و شرح سیدسجاد رضوى (دانشگاه اگزتر انگلستان).

فصل چهارم: علم شناسى عرفان
 

9. علم شناسى عرفان (بخش اول), سیدیحیى یثربى (دانشگاه علامه طباطبایى ایران).
10. علم شناسى عرفان (بخش دوم), سیدیحیى یثربى (دانشگاه علامه طباطبایى ایران).
11. علم شناسى عرفان (بخش سوم), سیدیحیى یثربى (دانشگاه علامه طباطبایى ایران).
12. علم عرفان نزد ملاصدرا, شهرام پازوکى (مؤسسه فلسفه ایرانیان در ایران).
13. مفهوم و اهمیت معرفت در تصوف, رضا شاه کاظمى (مؤسسه مطالعات اسلامى لندن).

فصل پنجم: چهره هاى صوفى
 

14. مرورى بر زندگى و علم شناسى ابوحامد غزالى, مایکل مومیسا (CSIC دانشگاه بیرمنگام).
15. تفسیرى از روانشناسى ابن عربى در حاکمیت الهى پادشاهى انسان, لیث صباح السعود (دانشگاه پوردو ایالات متحده امریکا).
16. حضور عبادت در هستى شناسى و کلام ابن عربى, لیث صباح السعود (دانشگاه پوردو ایالات متحده امریکا).
17. نگاهى مختصر به زندگینامه رومى, مهوش السادات علوى (آکادمى مطالعات ایرانى لندن در انگلستان).

فصل ششم: عرفان تطبیقى
 

18. دیدگاه افلاطون و ابن عربى درباره عشق, سلام بشیر (دانشگاه یوتا در ایالات متحده امریکا).
19. ساتورى, روشنفکرى و عرفان: تأملى بر پرسش شناخت فردى, سیدجواد میرى (دانشگاه بریستول ایالات متحده).
20. صعود معنویت در دین بودا, مسیحیت و اسلام: بررسى عرفان تطبیقى, عبدالکبیر حسین سولیهو (دانشگاه اسلامى بین المللى مالزى).
21. گزیده کتابشناسى عرفان/تصوف, سیدصدرالدین صفوى (دانشگاه سوآس لندن).
این مجموعه براى همه ابعاد عرفان اسلامى کافى است و همه جوانب آن را به صورت یک نظام هماهنگ براى کسانى که در غرب به اطلاعات کلى و همه جانبه نیاز دارند, معرفى مى کند. از این سیزده نویسنده, نه تن ایرانى اند و چهار مؤلف دیگر, دو نفر عرب یک نفر امریکایى و یک نفر هم مالزیایى است. با اینکه نمى توان گفت همگى در موضوع مقاله خود تخصصى کافى دارند, ولى تبحر همه مؤلفان مورد تأیید است; نیز جاى برخى موضوعات تطبیقى و مقایسه اى خالى است و از طرف دیگر برخى مقالات بیش از حد بلند است; البته ویراستار مى توانست تنوع مقالات را افزون تر کند و از متفکران بیشترى مقاله بیاورد; در هر حال او باید در دیگر طرح هاى مشابه در آینده, نسبت به رفع این نواقص اقدام کند.
دیدگاه هاى ویراستار: شخصیت و دیدگاه هاى ویراستار معمولاً در ساختار و محتواى مجموعه ها مؤثر است. دکتر صفوى به عنوان ویراستار این مجموعه, دیدگاه هاى خود را در مقدمه مطرح کرده است. براى شناخت کل مجموعه, مطالعه مقدمه و دریافت آراى ویراستار سودمند است; از این رو بر مطالب مقدمه مرورى خواهیم داشت. پیش از آن به اجمال شخص صفوى معرفى مى شود:
سیدقهرمان صفوى داراى دکترى فلسفه از آکادمى مطالعات ایرانى در لندن است. او از اعضاى هیئت علمى دانشگاه لندن مى باشد. وى از سادات و نوادگان شیخ صفى الدین اربیلى است. آثار و مقالاتى درباره موضوعاتى مثل فلسفه ملاصدرا, رومى, مثنوى و عرفان منتشر کرده است. او از مقاله نویسان نشریه (Transcendent Philosophy) (فلسفه متعالى) است و مدیریت این مجله را هم برعهده داشته است. ایشان تا میانسالى در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل بوده و همزمان در دانشگاه در رشته هاى فلسفه تحصیل کرده است و براى تحصیلات عالى به انگلستان کوچ نموده است. وى با موفقیت مدارج علمى را طى مى کند و به کرسى استادى مى رسد.
صفوى مقدمه را با پرداختن به اهمیت عرفان آغاز مى کند و عرفان را جوهره اسلام معرفى مى کند. برخى خاورشناسان اسلام را دین شمشیر و خشونت و مسیحیت را دین معنویت و محبت دانسته اند, ولى کارنامه و میراث اسلام نشانگر این است که محبت و معنویت جایگاه ویژه اى در اسلام دارد; به همین دلیل متفکران مسلمان کارنامه درخشانى از آثار عرفانى و عشقى بر جاى نهاده اند. انسان به کمک عرفان مى تواند به وحدت الهى و تکامل برسد. عرفان تئوریک یا باطن شناسى نظرى که در فرهنگ اسلامى به آن عرفان نظرى گفته مى شود, تحت الشعاع دو محور مهم و اصلى, یعنى وحدت وجود و انسان کامل قرار دارد; بر این اساس انسان شناسى و جهان شناسى عرفانى بر پایه ارتباط عالم صغیر و عالم کبیر شکل گرفته است. عرفان عملى به چگونگى سیر و سلوک انسان, نبرد او با امیال حیوانى و تلاش او براى وصول به خداوند مى پردازد. عرفان نظرى و عملى در واقع یک نظام فرهنگى کامل است که حیات مطلوب معنوى انسان را مى سازد.
در عرفان نظرى و عملى, عشق و محبت یک مقوله محورى است و مجموعاً رسیدن انسان عاشق به خداوند معشوق را سامان مى دهد. عرفان در واقع برنامه ریزى براى سه مرحله گذشته, حال و آینده انسان است و انسان سالک را از مقامات مختلف عبور مى دهد تا به مرحله فنا برسد. در اینجا انسان جانشین خداوند خواهد شد. این اعمال و نیات مبتنى بر نظریاتى است که مجموعاً سیر الى اللّه نامیده مى شود و انسان با تهذیب و خودسازى و خالص شدن به این سفر قدم مى گذارد که این نیاز جدى بشر امروز است.
جوامع صنعتى و پیشرفته بیش از دیگران به برنامه هاى عرفانى نیاز دارند; زیرا انسان در این جوامع همه چیز دارد مگر آرامش درونى و معنویت. این خلأ و کمبود با عرفان کامل و مرتفع مى شود.
در ادامه صفوى مدعى است: با استفاده از روش شناسى پژوهشى غرب و منابع اولیه اسلامى سعى شده تصویر جامعى از عرفان و معنویت اسلامى ارائه گردد تا براى آن دسته از پژوهشگران غربى که به دنبال نسخه و راهکارى براى حل مشکلات و بحران هاى معاصرند, کاملاً سودمند باشد.
هرچند اکثر مقالات این کتاب در نشریه (Transcendent Philosophy) به چاپ رسیده اند, اما در اینجا طرح دیگرى روى آنها اعمال شده است تا عرفان به صورت یک نظام ارائه شود.
غیر از مباحث نظرى و تئوریک تلاش شده است دیدگاه هاى عینى کسانى مثل غزالى, مولوى و ابن عربى معرفى و تحلیل شوند; به هرحال این مجموعه با این ذهنیت آماده شده است که مشکلات و بحران هاى روحى ـ روانى بشر در جوامع غربى با عرفان اسلامى درمان پذیر است. دکتر کینگ از استادان مشهور دانشگاه لندن و از اسلام شناسان سرشناس در معرفى این کتاب چنین نوشته است: (کتاب عرفان شرحى بر بعد معنوى اسلام است. این کتاب شامل مقالاتى به قلم مشهورترین و برجسته ترین پژوهشگران تصوف و اسلام است که طیف وسیعى از عناوین مانند عرفان نظرى و عملى, عرفان و تشیع, مبانى عرفان اسلامى, علم شناسى عرفان, معرفى چهره هایى مانند غزالى, ابن عربى و رومى را دربر دارد. عرفان تطبیقى و کتابشناسى عرفان هم بخش دیگرى از این اثر است. این کتاب بدون شک یکى از بهترین و اساسى ترین آثار علمى درباره عرفان پژوهى اسلامى است.
امید است فرهنگ غنى اسلام در ابعاد مختلف حقوقى, اقتصادى و اخلاقى به درستى به جهان معرفى شود و قوت ها و کارآمدى این فرهنگ در اختیار بشر بحران زده غرب قرار گیرد تا بتوانند از راه حل هاى این فرهنگ بهره مند شوند.)
اهمیت: این مجموعه ابعاد مختلفى دارد و از چند جهت قابل توجه مى باشد: برخى از آنها را برشمردم, اما نکات دیگرى هم هست که به اهمیت آن مى افزاید; این نکات به اجمال معرفى مى شوند.
1. هانرى کربن با شاگردى نزد علامه طباطبایى و دیگر دانشمندان شیعه در جایگاه سفیرى قرار گرفت که پیام معنویت و عرفان اسلام را به گوش اروپاییان رساند و غرب را با پدیده جدیدى آشنا کرد; اما از دوره کربن تاکنون عرفان از طریق آثار خاورشناسان یا پژوهشگران اهل سنت معرفى شده است و این اثر نخستین کتابى است که از منظر تشیع و ایران در غرب منتشر شده است.
2. قبل از پیروزى انقلاب اسلامى افرادى با انگیزه تحصیل یا تجارت به غرب کوچ کردند و در کشورهاى غربى اقامت گزیدند. پس از پیروزى انقلاب در ایران این روند توسعه یافت; به طورى که هم اکنون شاهد نسل سوم مهاجران هستیم. در هر سه نسل کمتر افرادى را سراغ داریم که به ترویج آموزه هاى شیعى و معارف دینى همت گمارده باشند; اما این اثر گویاى آن است که دوره هاى جدید آغاز شده و مهاجرانى هستند که در خود دغدغه ترویج معنویت و تشیع دارند. کسانى مثل سیدحسین طباطبایى و سیدقهرمان صفوى, هرچند اندک, اما رو به ازدیاد هستند.
3. افرادى که با پیشینه حوزوى به غرب مهاجرت کرده اند, مثل روحانیونى که در ایران از حوزه به دانشگاه مهاجرت کردند و منشأ آثار فراوان شدند; مرحوم بدیع الزمان فروزانفر, مرحوم سیدجعفر شهیدى و مرحوم سیدجلال همایى و از افراد در قید حیات کسانى مثل غلامحسین ابراهیمى دینانى, نسل مهاجر به دانشگاه بودند که اکثر تحولات علمى و فرهنگى دانشگاه مدیون آنهاست. همین افراددر غرب هم به ظهور مى رسند و سرنوشت تحولات جریان هاى علمى و فرهنگى در مراکز آکادمیک غرب را رقم مى زنند.
4. شاید بتوان خلاف این نظریه را هم ثابت کرد که کوچندگان به غرب در فرهنگ و تباهى آنها گرفتار آمده اند; در کشورهاى غربى هم مى توان به عرفان نظرى اندیشید و به عرفان عملى عمل کرد.
صغرى واعظى نژاد
نقل مجلس; سیدعلى بن محمد على میبدى یزدى (م. 1313 ق); به کوشش سیدصادق حسینى اشکورى; چاپ 1, قم: مجمع ذخائر اسلامى, 1387.
از دیرباز, زبان شعر, همواره زیباترین و سهل ترین وسیله انتقال آموزه هاى مختلف بشرى و بهترین وسیله یاددهى بوده است; و چه بسا علومى که براى تسهیل تعلیم و ترغیب متعلّم به زبان شعر تألیف یافته اند و مُهر جاودانگى را بر تارک خود حک کرده اند; همچون منظومه هاى طبّى, نجومى, کیمیاگرى و دیگر متون منظوم علوم و فنون, حکمى و اخلاقى و مانند آن. به قول نظامى عروضى در (چهار مقاله) که فرموده است: (… چنان که شعر در هر علمى به کار همى شود, هر علمى در شعر به کار همى شود), پس (علم) و (شعر) رابطه اى متقابل و ناگسستنى با هم دارند.
حال, منظومه هاى اخلاقى و حکمى, رمزینه و نمادینه و همچنین تمثیلات عرفانى که به زبان شعر روایت شده اند, خود جاى دیگر دارد; چه اینکه همواره, زیباترین حالات درونى بشر به زبان شعر تبلور یافته است و البته دلنشینى آن صد چندان چیزى است که در نثر مى تواند وجود داشته باشد.
ییکى از آثار ارزنده اى که در سده پیشین (در تنفیر صفات ذمیمه بشرى) و ارشاد نفس انسانى در وصول به عالم متعالى به رشته نظم درآمده است, کتاب نقل مجلس, اثر طبع فقیه و ادیب متتبع سده چهاردهم هجرى, سیدعلى بن محمدعلى میبدى یزدى است که به سال 1313 هجرى قمرى وفات یافته است.
مثنوى نقل مجلسِ ایشان که توسط محقق ارجمند جناب حجت الاسلام سیدصادق حسینى اشکورى با تصحیح و تحشیه مدقّانه و به صورتى زیبا در سلسله آثار منتشره مجمع ذخایر اسلامى (قم) به چاپ رسیده است, مشتمل بر 320 بیت اخلاقى ـ عرفانى است که آن را به پیروى از (نان و حلوا)یِ شیخ بهاءالدین عاملى (شیخ بهایى) سروده است.
سراینده این منظومه اخلاقى در ابتدا تصریح مى کند: مراد از (نقل مجلس) دنیاست; دنیاى انسان غافل که فقط ظواهر پوشالى آن دیده و سرمست زیبایى هاى آن شده است.
(میبدى در این نُقل هاى پرطراوت, انسان غافل را با پابند و اندرزهایش, از خواب غفلت بیدار مى سازد و با هشدارهاى عارفانه اش از کژروى هاى نفس سرکش باز مى دارد و مى آگاهاند و به راه راست که همان راه حق است, هدایت مى کند. انسان از خود فراموش شده را که از زندگى در این جهان به چیزى جز عیش و نوش و خوشگذرانى نمى اندیشد, به خود آورده, هدف اصلى خلقت را به وى نشان مى دهد تا از زندگى زودگذر درک صحیحى داشته باشد و راه بندگى حق را چنان که باید و شاید بپیماید و جایگاه خود را در حیات جاوید بیابد. )
اگرچه به ظاهر در نگاه اول, این رهنمودهاى عرفانى به نظر نمى آید, سراینده صرفاً راه عرفاى ظاهربین را که جز الفاظ به هم پیوسته چیزى ندارند, نپیموده است, بلکه از آیات قرآنى و فرموده هاى حضرات معصومین(علیهم السلام) بهره هاى فراوان برده و گفته هاى آنان را فراراه خود ساخته است و عرفان حقیقى را فقط در راهنمایى آنان مى داند و جز آن را ـ بالاخص در بند چهاردهم و پانزدهم ـ نادرست مى شمارد و پیروى از صوفیان و عارفان ظاهربین را گمراهى مى داند.
این منظومه در نوزده بند, مشتمل بر یک مقدمه و یک خاتمه و هفده بند با عنوان (تنفیر) (ابراز نفرت کردن) آمده است. در خاتمه نیز به مقامات والاى اهل بیت عصمت و طهارت(ع) اشاره نموده است.
عناوین بندهاى کتاب به شرح ذیل است:
1. تنفیر از لهو;
2. تنفیر از پر خوردن;
3. تنفیر از کسب بى تقوا;
4. تنفیر از تجارت بى عبادت;
5. تنفیر از هوس هاى بى فایده;
6. تنفیر از جمع مال حرام;
7. تنفیر از غرور;
8. تنفیر از کسالت;
9. تنفیر از بى قیدى ابلهان;
10. تنفیر از تعشق هاى مجازى;
11. تنفیر از عادات;
12. تنفیر از مرشدان جاهل;
13. تنفیر از زهد بى معنا;
14. تنفیر از ذکر صوفى ها;
15. تنفیر از عارفان رسمى;
16. تنفیر از منصب بالاتر خواستن;
17. تنفیر از غفلت.
مصحح محترم کتاب یادآور شده است: اثر حاضر که یکى از آثار پرتنوع علامه ادیب و فقیه متتبع, سیدعلى پسر سیدمحمدعلى میبدى یزدى است, از روى نسخه خطى اى که نزد نوه ایشان, حجت الاسلام سیدناصر میبدى بوده, تصحیح و به چاپ رسیده است.
و آغاز آن, چنین است:
نقل مجلس چیست؟ این دنیاى تو
شد ز شهدش شکّرین لب هاى تو
ییاد وصلش کرده اى ورد زبان
در دلت جا کرده چون روح روان
ننگرد چشمت به جز سیماى او
نیست در گوشت به جز آواى او
دست امیدت به سوى او بلند
بسته پاى آرزویت در کمند…
و چنین انجام مى پذیرد:
شیعه اى در اسم و ظلّى در نهان
پس ادا کن فرض حق این و آن
جزو روحانى و فضل طینتى
همرهى کن تا بیابى قیمتى
باش بر فرمان شان در هر مقام
دیگرى نشناس و باقى والسلام
یوسف بیگ باباپور
تاریخ شهر خوراسکان و روستاى راران; نادرقلى نادرى رارانى; اصفهان: فرهنگ مردم, چاپ اوّل, 1387 ش, 440 ص, وزیرى (گالینگور), مصوّر (رنگى), نقشه, جدول, نمایه, کتاب نامه, 1000 نسخه, 7000 تومان.
خوراسکان روستایى بزرگ و آباد است که در سمت مشرق اصفهان قرار گرفته است. کتاب حاضر به تاریخ این روستا مى پردازد.
نویسنده کتاب, متولّد 1317 خورشیدى در روستاى راران از توابع شهر خوراسکان اصفهان است. او علاوه بر کشاورزى, از تحصیل علوم قدیم و جدید, غفلت نکرده, بیش از چهارصد سفر تحقیقى به چهارگوشه جهان داشته, شهرهاى مشهور دنیا را چندین بار از نزدیک دیده است و با موزه ها و مراکز فرهنگى دنیا ارتباط برقرار کرده است.
دستاورد این جهانگرد معاصر از آن سفرهاى به یادماندنى, خاطرات, عکس ها, نوارهاى ویدیویى و صوتى زیادى از دانشمندان و بزرگان و آثار باستانى و تاریخى است. او همچنین نسخه ها, اسناد خطّى و قرآن هاى نفیس را از گوشه و کنار در کتابخانه خویش گرد آورده است.
از آثار مکتوب او که به چاپ رسیده است, باید به چندین مقاله و کتاب سفرنامه مکّه و مدینه اشاره کرد.
در این میان, همواره کوشش او تهیه کتابى درباره تاریخ زادگاه خویش بوده که اکنون پس از سال ها تلاش, فراهم آمده است. مؤلّف, سالیانى دراز به گردآورى مواد خام براى این کتاب اشتغال داشته, تنظیم و تدوین کتاب نیز پنج سالى به درازا کشیده است.
در ارزش کتاب پیش رو همین بس که بگوییم بسیارى از مطالب آن, براى نخستین بار عرضه مى شود. از دیگر فواید کتاب, اشاره به تاریخ معاصر خوراسکان و از نظر دور نداشتن وقایع اخیر است. نویسنده به سبک قدما, در جاى جاى کتاب, به پند و اندرز خوانندگان مى پردازد و توصیه مى کند از مطالعه تاریخ و زندگى گذشتگان خود درس عبرت گیرند; همچنین به مسئولان, سفارش پاسداشت آثار تاریخى در حال تخریب را مى کند و از آنان مى خواهد به باز زنده سازى و احیاى فرهنگ این مرز و بوم توجّه ویژه نشان دهند.
کتاب حاضر در دوازده فصل به سامان رسیده است:
فصل نخست (موقعیت تاریخى و جغرافیایى) نام دارد و در یک بررسى کوتاه به اقلیم خوراسکان در طول تاریخ مى پردازد.
فصل دوم (آداب اجتماعى و آداب و رسوم) مردم نام گرفته است. در این فصل, شیوه زندگى اهالى خوراسکان در گذشته و حال بیان مى شود. نحوه برگزارى مراسم ازدواج, ترحیم و نمازجمعه از جمله مطالبى است که در این فصل به چشم مى خورد. شرح حال پزشکان, پهلوانان و شهیدان نیز در این فصل ذکر شده است.
فصل سوم عنوان (وضعیت فرهنگى) را بر خویش دارد و مفصّل ترین فصل این کتاب به شمار مى رود. در این صفحات, به کتابخانه ها, نمایشگاه ها, مجتمع هاى فرهنگى و مراکز آموزشى قدیم و جدید همانند مکتب, حوزه علمیه, مدرسه و دانشگاه پرداخته شده است.
فصل چهارم با عنوان (کاتبان) به کاتبان قرآن و کتب ادعیه مى پردازد, سپس از علما, دانشمندان, عارفان و شاعران خوراسکان نام مى برد و شرح حال هریک از آن بزرگان را مى آورد. احمد لقمانى, ناهید طیّبى, سیّدحسن حسینى ابرى و رسول جعفریان ازجمله مشهورترین نویسندگان معاصر این ناحیه به شمار مى روند که زندگى آنان در صفحات پایانى فصل آمده است.
فصل پنجم (روحانیان) نام دارد. با مطالعه این فصل درمى یابیم که آخوند ملاّمحمّدباقر, حاج آخوند, معین الذّاکرین, ربّانى, علوى و فقیهى از مشهورترین روحانیان قدیمى به شمار مى رفته اند.
فصل ششم (رجال و مشاهیر) نام گرفته و به زندگى سلمان فارسى, شاه میر وزیر دربار هند, باقرشاه, آکوچک و سراج الذّاکرین پرداخته است.
فصل هفتم با عنوان (حرفه و هنر) به شرح مشاغل قدیم و جدید روى مى آورد و از زندگى هنرمندان خوراسکانى پرده برمى گیرد. قالى بافى, خاتم کارى, منبّت کارى, نجّارى, گره چینى و خوشنویسى ازجمله مهم ترین فعالیت هاى هنرمندان این ناحیه, در طول تاریخ بوده است.
فصل هشتم (اماکن مذهبى) نامیده شده است. امامزاده ابوالعبّاس از نوادگان حضرت ابوالفضل (ع) از مهم ترین اماکن مذهبى شهر خوراسکان است; مکانى که خود, مایه رونق آن شهر را فراهم آورده, بسیارى از بزرگان اصفهان و منسوبان به آنها در جوار آن خفته اند; ازجمله آنان مى توان به آیت اللّه سیّداحمد فقیه امامى, استاد صیرفیان و متعلّقه آیت اللّه سیّدمحمّدعلى روضاتى اشاره کرد.
امامزاده اسحاق, امامزاده باقر, امامزاده شاه میر قوام الدّین و امام زاده مختار (چنگان) از دیگر اماکن مذهبى این شهرند.
همچنین مساجد, تکایا, حسینیه ها و سقّاخانه ها از دیگر مکان هاى مذهبى خوراسکان به شمار مى روند که در این فصل به چگونگى شکل گیرى و سابقه هریک از آنها پرداخته شده است.
فصل نهم (آثار تاریخى) نام دارد. یخچال هزارساله, حمام نقّاشى, حمام خان, کبوترخانه و خانه مرحوم آرایى به عنوان مهم ترین آثار تاریخى این ناحیه برشمرده شده اند.
فصل دهم (رویدادهاى تاریخى) نام گرفته است. در این فصل به فتنه افغان و دلیل مصونیت خوراسکان از این فتنه, قحطى, گرانى, مشروطه, کشت تریاک, عزادارى, اصلاحات ارضى, انقلاب اسلامى, بمباران هوایى و جنگ تحمیلى اشاره شده است. گزارشى از همایش سلمان فارسى و جى شناسى در خوراسکان, پایان بخش این فصل از کتاب است.
فصل یازدهم با عنوان (مؤسسات دولتى و خدماتى) به تأسیس بهدارى, پست, کارخانه برق, قند, بانک, دفترخانه, پاسگاه و شهردارى پرداخته است.
فصل دوازدهم (تاریخ روستاى راران) را بررسى مى کند. در این فصل, منار راران به عنوان تنها اثر تاریخى این ناحیه و محمّد بدر رارانى, زید بن ثابت و فرزندش خلیل به عنوان محدّثان راران معرّفى شده اند; همچنین زندگى نامه کوتاهى از عالمان و کاتبان این منطقه آمده است.
و در پایان:
مطالب نویسنده درباره تاریخ کهن, برگرفته از شنیده ها, اسناد تاریخى, نسخه هاى خطّى و در زمینه تاریخ معاصر, برداشت از دیده ها و مشاهدات مستقیم و در واقع, تکیه بر تحقیقات میدانى است. این منابع موثّق براى ارائه چنین کتابى بسنده مى نمود و دیگر نیازى به نقل قول از آثار دست چندم نبود; به سخن دیگر, گاهى ارجاعات به منابع غیر موثّق و نامربوط, از ارزش کتاب کاسته اند.
ارجاع به منابع, گاه در پاورقى و گاه در متن صورت گرفته و در ضمن, فهرست منابع و مآخذ براى کتاب پیش بینى نشده است.
نثر کتاب, بسیار قدیمى و براى جوانان امروز اندکى ثقیل و دشوار است; به هرحال نیاز به ویرایش در سرتاسر متن احساس مى شود.
در وجه تسمیه (خوراسکان), جاى پژوهش بیشتر هنوز باقى است. نویسنده بر آن است که خوراسکان از دو کلمه خور و اسکان تشکیل شده به معناى جایگاه خورشید (ص 23), در حالى که کلمه نخست, فارسى و دومى عربى است که امکان جمع آن دو در یک ترکیب, نادرست مى نماید. اگر هم صورت خوراسگان را درست بدانیم, اسگان, بخش دوم کلمه به شمار مى رود نه اسکان.
ذکر توابع خوراسکان و تقسیم بندى هاى آن از لحاظ جغرافیایى همانند ابر, پزوه و بوزان مورد غفلت واقع شده است.
لازم بود براى استخراج کاتبان و خوشنویسان خوراسکانى, جست وجوى بیشترى در فهرست نسخه هاى خطّى منتشرشده از کتابخانه هاى ایران و جهان صورت پذیرد.
مطالب, نیاز به دسته بندى بهتر و دقیق تر دارند; چراکه کاتبان و خوشنویسان در دو فصل جداگانه ذکر شده اند و زندگى هریک از بزرگان و مشاهیر به صورت پراکنده به چشم مى خورد. بهتر بود همگى در پى یکدیگر و یک جا بیایند.
ناهماهنگى ها بسیار است; مهم تر از همه اینکه نام خوراسکان, گاه به صورت خوراسگان نیز درج شده است.
فهرست اعلام, غیر فنّى است. اشکالات و کمبودهاى فراوان دارد و به صورت یک ستونى تنظیم شده است و فضاى زیادى را به خود اختصاص داده است.
فهرست تصاویر به صورت جداگانه به چشم نمى خورد.
اغلاط چاپى, فراوان است که شمارى از آنها اخیراً در قالب غلطنامه اى در دو صفحه به کتاب ضمیمه شده است; ولى تعداد غلطها بیش از این است.
فصل هاى چهارم تا هفتم و نهم تا دوازدهم عنوان ندارد!
حروف, بسیار ریز و فاصله سطرها اندک است.
چاپ خوبى صورت نگرفته است, عکس هاى رنگى اشکال دارد و حروف, کمرنگ است.
صحافى کتاب, خوش دست نیست.
در مجموع باید گفت: این مطالب ارزشمند که براى گردآورى آنها سالیانى چند صرف شده و نقد عمر در راه آن از کف رفته, بهتر است به صورت خوش خوان تر و در قالبى پسندیده تر ارائه شود و در اختیار پژوهشگران تاریخ محلّى قرار گیرد.
محمّدرضا زادهوش
جغرافیاى اصفهان; میرزاحسین خان تحویلدار اصفهانى; به کوشش الهه تیرا; تهران: اختران (ش 195), چاپ اوّل 1388 ش, 186 ص, رقعى (شومیز), 1500 نسخه, 3000 تومان.
صنف در لغت, مجموعه اى از هر چیز است و هر نوعى از اشیاى صنفى, جداگانه است. مورّخان قدیم, کلمه (صنف) را به شکلى به کار برده اند که ثابت مى کند از آغاز براى بیان جماعات پیشه ورى در جامعه اسلامى به کار مى رفته است; براى مثال, یعقوبى در مورد شهر بغداد, مى گوید: (هر بازارى, مخصوص کالایى است و اهل هر صنف, به تجارت خاص خود مشغول است).
این گروه هاى شغلى و پیشه ورى را (اصناف) یا (اصحاب المهن) یعنى صاحبان مشاغل و کسبه یا اصحاب حرف نیز مى گویند(صباح ابراهیم سعید شیخلى; اصناف در عصر عبّاسى; ص51).
اصفهان از دیرباز, شهرى پراهمیت در تجارت به شمار مى آمده و نقشى بزرگ در اقتصاد سرزمین ایران ایفا مى کرده است و اصناف, ارکان اصلى اقتصاد کهن این شهر بوده اند.
کلمه اصناف در مفهوم گسترده خود, شامل کسبه, بازاریان, اهل حرف, صنعتگران و پیشه وران مى شد و به مفهوم محدود, به کسانى گفته مى شد که به صنایع ظریفه و دستى مشغول بوده اند.
این گروه ها, بخش بزرگى از فعالیّت هاى اقتصاد شهرى و حتّى روستایى را بر عهده داشتند و از آن جا که بیشترین احتیاجات مردم, توسّط آنان فراهم مى آمد, از اعتبار و منزلت مردمى برخوردار بودند, و چون بخشى از مخارج حکومت مرکزى, با پرداخت مالیات هایى مخصوص, توسّط آنان به نام (بنیچه) تأمین مى شد, روابط اصناف با دولت و حکومت نیز استحکام زیادى داشت( سیورى راجر; ایران عصر صفوى; ص 86).
با گذشت زمان, با تغییر ابزار و شیوه تولید و پیشرفت صنعت, بسیارى از اصناف قدیمى که در روزگار خود, اعتبار ویژه اى داشت, به دست فراموشى سپرده شد; چنان که حتّى نام این اصناف و نحوه و چگونگى شغل آنها نیز براى ما نامأنوس و ناشناخته است.
خواننده در متون تاریخى, به نام برخى از این اصناف برمى خورد و به علّت عدم آشنایى با شغل و حرفه آنها از درک واقعى منزلت و اعتبار اجتماعى و اقتصادى آن صنف یا اشخاص شاغل در آن صنف, غافل مى ماند.
همچنین نام هاى خانوادگى افراد مانند چلونگر, ساغرى, عطایى, زریباف, زهتاب, ابریشمکار, دبّاغ, علاقبند و… نشان از دوران رونق شغل هاى ویژه دارد که امروزه معانى آنها بر ما پوشیده است.
در منابعى چند, نام این اصناف آمده است; ولى توصیف این اصناف و اینکه نحوه عملکرد آنها چگونه بوده, در کمتر جایى ذکر شده است. کتاب الاصفهان نوشته میرسیّدعلى جناب, و کتاب ایران در یکصد و سیزده سال پیش, اثر ارنست هولستر از منابعى هستند که به اصناف شهر اصفهان مى پردازند. این دو کتاب, تنها فهرستى از اصناف شهر اصفهان را ارائه داده اند, بدون هیچ توضیحى از نحوه عملکرد آنها.
امّا مهم ترین منبع در زمینه اصناف قدیم, کتاب جغرافیاى اصفهان نوشته میرزا حسین خان تحویلدار است. این منبع, از متون بى همتا درباره جغرافیاى طبیعى و انسانى شهر اصفهان است و با اینکه حجمى بسیار اندک دارد, از متون مرجع در زمینه آمار اصناف به شمار مى رود.
پژوهشگر با مطالعه کتاب پیش رو, با اصناف فراموش شده, چگونگى شغل هاى گذشتگان, روابط اقتصادى و منزلت هاى اجتماعى مردمان گذشته, آشنا مى شود.
گزارشى که مؤلّف از صاحبان مشاغل, خاندان هاى مشهور, محلاّت, گیاهان و جانوران, مصنوعات و مشاغل شهر ارائه مى دهد, با روش میدانى گردآورى شده و در هیچ مأخذ دیگرى نیامده است. بدون شک اگر کتاب او نبود, امروز کوچک ترین اطّلاعى از بسیارى شغل ها نداشتیم.
مؤلّف همانند دیگر نخبگان این مرزوبوم, رنج بسیار دیده و براى فراهم آوردن مطالب این کتاب, در طى ّ چهارده سال زحمات فراوان کشیده است تا جایى که او را به خاطر اشتغال به تألیف و تحقیق, از تلگرافخانه اخراج و ماهانه اش را قطع کرده اند.
در این کتاب ارزشمند, فهرستى از 199 شغل شهر اصفهان در دوره قاجاریه ارائه شده و نویسنده, توصیفات و توضیحات گران بهایى از نحوه عملکرد اصناف آورده است.
انشاى مؤلّف, سبکى ساده و صریح, همه فهم دارد و خوشبختانه از عبارت پردازى و پیچیدگى و پیرایه هاى ادبى خالى است. تکیه بر مختصرگویى و ایجاز است و اطناب و پرنویسى در هیچ کجاى کتاب دیده نمى شود.
آغاز به تألیف کتاب, به سال 1294 ق و پایان آن در 1308 ق / 1272 ش است; به سخن دیگر, این کتاب در زمان حکومت سلسله قاجاریه بر ایران تألیف مى شود; زمانى که دوران طلایى اصفهان به پایان رسیده, جمعیت اصفهان رو به کاهش گذارده و دیگر پایتخت حکومت نیست; زمانى که صنعت ایران در زیر پاى واردات فرنگى پایمال شده است; لوطیان, رمّالان, شعبده بازان, معرکه گیران و دعانویسان بر همه جا چیره شده اند و سایه شوم بى تدبیرى, مملکت را فراگرفته است; از همین جهت است که نام هیچ ساعت ساز, عکّاس, روزنامه نگار و چاپخانه دارى در فهرست تحویلدار به چشم نمى خورد و نام بیمارستان, چاپخانه, عکّاس خانه و مؤسسات تمدّنى جدید به میان نمى آید.
این کتاب پیش تر در سال 1342 ش به کوشش منوچهر ستوده در سلسله انتشارات مؤسسه مطالعات و تحقیقات علوم اجتماعى وابسته به دانشگاه تهران به چاپ رسیده بود. دکتر جمشید مظاهرى (سروشیار) نیز تحقیقاتى بر روى آن انجام داده است که به زودى چاپ خواهد شد. پایان نامه اى هم به قلم محمّدعلى مجیرى در گروه تاریخ دانشکده ادبیات و علوم انسانى دانشگاه اصفهان با تکیه بر این کتاب به چشم مى خورد; امّا با گذشت سالیانى دراز از چاپ نخست, چاپ دیگرى از آن صورت نگرفته و تصحیح دیگرى بر روى آن انجام نیافته بود. چاپ استاد ستوده, نایاب و غیر قابل دسترس شده بود و چاپ جدیدى از آن بسیار لازم مى نمود.
کوشنده چاپ حاضر, به نسخه خطّى نفیس و منحصر به فرد کتاب که به دست خطّ مصنّف در کتابخانه ملّى ملک نگاه دارى مى شود, مراجعه کرده, ولى کار خود را تصحیح ننامیده است.
کتاب هیچ تعلیقه اى ندارد و اختلافات با چاپ ستوده در پاورقى ها نیامده است چون فهرست اصناف در کتاب, تمام اصناف قدیمى اصفهان را در برنمى گیرد و در مورد برخى اصناف, توضیح و توصیفى ارائه نمى شود, سزاوار بود براى تکمیل اطّلاعات, اقدام شود تا علاوه بر ذکر فهرستى از اصناف فراموش شده اصفهان, عملکرد و نحوه شغل و حرفه آنها نیز توصیف شود.
همچنین پسندیده بود اطّلاعات کتاب حاضر با سیاحت نامه شاردن و لغت نامه دهخدا مقایسه شود و با مراجعه به تاریخ شفاهى و گفت وگو با کهنسالان و پیران بازارى, مطالبى بر اصل کتاب افزون گردد.
اهمیت کتابى همچون جغرافیاى اصفهان به اعلام آن است; بنابراین ضبط صحیح اسامى, مهم ترین کار یک مصحّح به شمار مى رود; کارى که با تغییر یک حرف و جابه جایى یک نقطه, مخدوش مى شود; متأسّفانه (بوشع) به جاى یوشع (ص 41), (آباده) به جاى آباده اى (ص 42), (آبادى) به جاى آباده اى (ص 158), (بر هلو) به جاى پرهلو (ص 55), (جرقوبه) به جاى جرقویه (صص 56, 150) ازجمله این بى دقّتى ها است.
نمایه ها مبسوطتر از چاپ پیشین است; ولى کاستى هایى دارد و شماره صفحات با متن هم خوانى ندارد. ظاهراً صفحه آرایى در مراحل نهایى تغییراتى کرده است; چنان که در فهرست نویسى پیش از انتشار شمار صفحات, 192 آمده و حال آنکه کتاب در 186 صفحه به چاپ رسیده است.
فهرست اشخاص و مکان ها در یک جا آمده اند که بهتر بود در دو بخش تنظیم شوند.
مدخل هاى تکرارى در نمایه بسیار دیده مى شود که نیاز به درهم کرد دارد.
در تنظیم نام ها هم بى دقّتى هایى دیده مى شود: (اصفهان) به جاى اصفهانى (ص 156), (قزوین) به جاى قزوینى (ص 168), (ایشان) به جاى اشیان (ص 157), (حوزدان) به جاى جوزدان (ص 161), (ظلل السلطان) به جاى ظل ّالسّلطان (ص 164), (شلط العرب) به جاى شطّ العرب (ص 164), (یتم آورد) به جاى نیم آورد (ص 167), (شاهنشاهان) به جاى شاهشاهانى (ص 168).
(بید) نیز نام درخت است که در فهرست مکان ها آمده است (ص 157).
محمّدرضا زادهوش
The Quran an Encyclopedia
دایرةالمعارف قرآن: قرآن, یک دایرةالمعارف; سرویراستار: اولیور لیمن; 770 ص, قطع وزیرى, دو ستونه 50 سطرى, چاپ دوم 2007 (چاپ اول: 2006), منتشر شده در لندن (و کانادا و امریکا) توسط انتشارات راتلج (گروه تیلور و فرانسیس).

هیئت تحریریه:
 

1. اَسماءِ افسرالدین(دانشگاه نتردام)Asma Afsaruddin
2. ماسیمو کَمپانینى(دانشگاه میلان) Massimo Campanini
3. بهار داورى(دانشگاه سان دیه گو)Bahar Davary
4. نواد کاتران(دانشگاه بوسنى هرزگوین) Navad Kateran
5. آرزینا. ر. لالانى(مؤسسه مطالعات اسماعیلیه لندن) Arzinar Lalani
6. تامارا سان کالج ویلیام اَندمِرى امریکا Tamara Sonn
7. برانون وهیلر(آکادمى ناوال امریکا) Brannon Wheeler
8. استفان ویلد(دانشگاه بُن آلمان) Stefan Wild
صفحه اول دایرةالمعارف, با انتهاى آیه 47 سوره طه شروع مى شود:
((والسَّلامُ على مَن اتّبع الهدى) Peace to all who follow guidance

مرورى کوتاه بر زندگى علمى سرویراستار:
 

اولیور لیمَن, متولد 1950 میلادى, استاد مطالعات فلسفى در دانشگاه کنتاکى امریکا و متخصص فلسفه اسلامى و فلسفه یهودى قرون وسطى است. شناخته ترین اثر او در ایران تاریخ فلسفه اسلام (History of Islamic Philosophy) است که با همکارى سیدحسین نصر در دو جلد توسط انتشارات راتلج در سال 1996 منتشر شده است (نسخه افست این کتاب در سال 1375 در ایران به وسیله انتشارات آرایه به چاپ رسیده است). انتشارات حکمت ترجمه این کتاب را به فارسى آغاز کرده و تا کنون (اردیبهشت 88) چهار جلد آن را منتشر کرده است و مجلدات پنجم و ششم آن در دست آماده سازى است.
لیمن طرح دایرةالمعارف قرآن را در سال 2000 میلادى آغاز کرده است و آن را با همکارى 43 نفر از پژوهشگران مسلمان و اندیشه ورزان غربى در سال 2006 توسط انتشارات راتلج چاپ و منتشر کرده است.
اولیور لیمن به تنهایى عهده دار نگارش حدود یک ششم از مدخل هاى ششصدگانه کتاب بوده است. لیمن مدخل هاى مهمى چون (اهل البیت), (اهل الذکر), (اهل السته), (اهل کتاب), (عایشه), (اشاعره و معتزله), (آیت اللّه العظمى سیدابوالقاسم خویى), (خلیفه), (مسیحیت), (ابن تیمیه), (حدیث), (ابن عبدالوهاب), (فلسفه و قرآن), (دنیاى طبیعى و قرآن), (تنبیه و گناه اصلى), (سنت و قرآن), (تفسیر قرآن سلفى ها), (تعطیل), (تقلید شیعه) و (شیخ مفید) و… را خود عهده دار بوده است. لیمن در مدخل مربوط به آیت اللّه خویى(ره) نوشته است:
خویى به وسیله صدام حسین در بازداشت بود. او ده سال آخر عمرش را تحت الحفظ در خانه به سر برد. وقتى از دنیا رفت, صدام از تشییع جنازه عمومى که او قرار بود توسط هواداران در کوفه و نجف صورت گیرد, جلوگیرى به عمل آورد. (ص 345).
وى ذیل مدخل (اهل البیت) به این موضوع اشاره مى کند که: (شیعه معتقدند اهل البیت مورد اشاره در آیه 33 از سوره 33 فقط شامل محمد(ص), على(ع), فاطمه(س), حسن(ع) و حسین(ع) است).
همچنین لیمن در ضمن مدخل (اهل الذکر) (AHL-AL-DHIKR) مراد از این افراد را اهل بیت محمد(ص), یعنى على(ع), حضرت فاطمه(س), امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) و شیعیان ایشان مى داند. او مدخل (عایشه) را بر اساس احادیث مربوط به وى در صحیح بخارى و صحیح مسلم نگاشته است و تأکید کرده است: مرجع این روایات خود عایشه بوده است. او بر مرجعیت روایى و اعتقادى عایشه نزد بزرگان اهل سنت تأکید مى ورزد.

ویژگى هاى دایرةالمعارف قرآن لیمن
 

الف) تفاوت عمده دایرةالمعارف قرآن لیمن با دایرةالمعارف قرآن لایدن علاوه بر اختصار بر نظر آقاى مرتضى کریمى نیا آن است که اولیور لیمن مخاطبان خود را در میان عموم مردم غربى جستجو مى کند; در حالى که جین دامن مک اولیف و هیئت تحریریه دایرةالمعارف قرآن لایدن, به متخصصان دین پژوهى و اسلام شناسى غربى توجه داشته اند; به عبارت واضح تر این دایرةالمعارف براى افرادى طراحى شده است که بدون هیچ پیش زمینه اى و بدون مطالعه قبلى درباره اسلام و قرآن به دنبال تدارک اطلاعاتى درباره قرآن, علوم, اصطلاحات, تاریخ, ادبیات و معارف هستند.
ب) کتاب در قالب دایرةالمعارفى کاملاً دقیق و فنى طراحى شده است. هر مدخل یا اصطلاح تخصصى در جاى خود به طور کامل تعریف شده است و از سایر بخش ها استقلال یافته است.
ج) نظام ارجاع متقاطع یا درون متنى بر تمام مدخل هاى کتاب حاکم است; از جمله ذیل مدخل على بن ابى طالب(ع), بیش از 24 عنوان کتاب معرفى شده است.
هـ ) در انتهاى کتاب نیز, کتاب شناسى گزیده اى از مهم ترین کتاب ها و مقالات در حوزه مطالعات قرآنى, همراه با نمایه اى تفصیلى از اعلام, اماکن و موضوعات کتاب افزوده شده است; براى مثال در صفحه 721 کتاب (در بخش کتاب شناسى) ذیل عنوان (محمد(ص): زندگى و آثار), 41 اثر درباره حضرت رسالت(ص) معرفى شده است که بین آنها از اثر تورآرنده ـ که در سال 1936 براى اولین بار منتشر شده است ـ تا آثارى که در سال 2000 میلادى منتشر شده اند, به چشم مى خورد.
و) نویسندگان مدخل ها از بین کسانى انتخاب شده اند که در زمینه مداخل و عناوین کلى حاکم بر آنها از شهرت و تخصص بیشترى برخوردار بوده اند; از جمله بیشتر مدخل هاى مربوط به شیعه, چون (على بن ابى طالب), (غدیر خم), (امام و امامت), (شیعه), (ولى, ولایت) را خانم آرزینا. ر. لالانى نوشته است که پایان نامه دکتراى او تحت عنوان (نخستین اندیشه هاى شیعى; تعالیم امام محمدباقر(ع) تحت نظارت مستقیم ویلفرد مادلونگ (نویسنده کتاب جانشینى پیامبر: پژوهشى در خلافت نخستین) به رشته تحریر درآمده است. (این کتاب در سال 2000 در لندن منتشر شده است و در سال 1381 توسط آقاى دکتر فریدون بدره اى به فارسى برگردانده شده و به وسیله ى مؤسسه نشر و پژوهش فرزان روز در تهران به چاپ رسیده است).
ز) نکته مهم اینکه به رغم آنکه مؤلفان محترم از مؤلفه هاى علوم قرآنى غفلت نکرده اند, ولى به معارف قرآنى و اعلام قرآنى توجه ویژه اى داشته اند; وجود مدخل هایى چون (شیخ مفید), (آیت اللّه سید ابوالقاسم خویى), (ابن تیمیه), (ابن حنبل), (اشاعره و معتزله), (عایشه), (ابوالهذیل), (عبدالجبار بن احمد بن خلیل), (قاضى نعمان), (سید نورسى), (سید قطب), (محمد عبده), (جمال الدین افغانى) و نظایر اینها دلیل این مدعاست.
در پایان خاطر نشان مى شود: آنچه این دایرةالمعارف را از سایر دانشنامه هاى غربى که درباره اسلام و قرآن نوشته شده است, متمایز مى سازد, ذهنیت و زاویه دید حاکم بر اذهان سرویراستار, هیئت تحریریه و مؤلفان این مجموعه بوده است. اگر نگوییم مؤلفان نسبت به اسلام و قرآن به طور اعم و شیعه به طور اخص ّ تعلق خاطر داشته اند, قدر متیقن آن است که بگوییم براى اولین بار تلاش کرده اند کلیت اسلام را از منظر مسلمانان (ولو اینکه نویسندگان مدخل ها غیرمسلمان بوده اند) به عموم مخاطبان غربى معرفى کنند و از نگاه حاکم بر ذهنیت اکثر اسلام پژوهان غربى و به ویژه خاورشناسان که اساس و شاکله اسلام را این دنیایى و مادى مى دانند و منکر اولوهیت آن هستند, پرهیز کرده اند; از طرفى این مجموعه از مؤلفان, به شیعیان چون منحرفین از منهج مستقیم اسلام ننگریسته اند و آنان را نماینده یک روند (کژآیینى) در برابر (درست آیینى) ندانسته اند; به عبارت صریح تر مؤلفان این دایرةالمعارف, شیعه را به مثابه بدعتى در دین اسلام تلقى نکرده اند. اکثر مستندات و منابع مؤلفان این مجموعه, علاوه بر قرآن آثار قدیمى و اصیل مؤلفان اسلامى است و کمتر به مکرّرات خاورشناسان استناد کرده اند; جالب آنکه در مدخل هاى اعلام این دایرةالمعارف نیز از کسانى که در دوره معاصر به عنوان بدعتگزار در اسلام شناخته شده اند, نشانى وجود ندارد.
نکته آخر اینکه اگرچه این دایرةالمعارف در لندن شکل گرفته است, ولى به نویسندگان مشهورى چون اندرو ریپى و جین دامن مک اولیف و اکثر نویسندگان مدخل هاى دایرةالمعارف اسلام (EI) و دایرةالمعارف قرآن (EQ) روى خوشى نشان نداده اند و فقط مدخل (وسواس) را به اندرو ریپین سپرده اند; در حالى که در فهرست نام مؤلفان این مجموعه, با اسامى خاصى که حاکى از مسلمان بودن نویسندگان مدخل دارد, چون (حسین عبدالرؤف), (اسماء افسرالدین), (کسیا على), (م. شمس على), (رفیق برژک), (عدنان دمیرکان), (یاسین محمد), (عرفان ا. عمر), (عبدالغفار رحیم), (عبداللّه سعید), (هارون شاهین), (ابراهیم سومر) و چند نام دیگر مواجه مى شویم.
امید آنکه با ترجمه بهنگام این اثر به فارسى و عربى, همراه با برخى حواشى در ذیل مدخل ها به معرفى اسلام و قرآن در میان کسانى که آبشخور را تنها غرب مى دانند, اقدام مناسبى صورت پذیرد; با این توجه که هم اکنون ترجمه جلد اول دایرةالمعارف قرآن لایدن توسط انتشارات حکمت زیر چاپ است.
سیدمجید پور طباطبایى
معرفى هاى گزارشى
گزارشواره برخى از تازه هاى کتاب
(نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى)
(نشر پژوهشگاه) از بدو تأسیس تاکنون توانسته است آثار قابل توجهى در موضوعات تخصصى و با استاندارهاى علمى عرضه کند. تخصصى بودن کتاب ها که فراتر از پایان نامه هاى دکترى تخصصى است, کیفیت افزون تر چاپ, سعى در کاهش قیمت آثار تولیدى, در کنار سرعت دادن به عرضه, جزء اهدافى است که مسئولان پژوهشگاه و نشر تازه تأسیس شده آن, پى مى گیرند.
به منظور آشنایى بیشتر پژوهشگران حوزه هاى مختلف و مراکز علمى, آینه پژوهش(همانند برخى از شماره هاى پیشین) بر آن شد تا با اختصاص جایگاهى ویژه به آثار نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى, به معرفى آنها بپردازد.
آینه پژوهش

موسوعة احکام المرتد فى الشریعة الاسلامیه (عربى)
 

حسین علیان امینى, تکمیل: عبدالرسول هادیان; قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى (پژوهشکده فقه و حقوق), چاپ 1, 1429 ق/ 1377 ش, 2 جلد, ج 1: 576 ص, ج 2: 616 ص, وزیرى.
کتاب حاضر که در دو مجلد و به زبان عربى نگاشته شده است, به تفصیل به بررسى مبحث ارتداد از منظر اسلامى مى پردازد. جلد اول آن, در چهار باب, مباحث را نشان داده است بدین قرار:

جلد اول
 

الباب الاول: تعریف الردة والارتداد
الفصل الاول: معنى الردة والارتداد; الفصل الثانى: الارتداد فى القرآن; الفصل الثالث: المرتدون فى صدر الاسلام.
الباب الثانى: انواع الارتداد
الفصل الاول: تعریف الکفر والکافر وبیان الضوابط فیهما; الفصل الثانى: ردّة الاعتقاد; الفصل الثالث: ردّة الانکار واستحلال فى الفروع; الفصل الرابع: ردّة الافعال; الفصل الخامس: ردة الاقوال.
الباب الثالث: الاحکام العامه للمرتدّ
الفصل الاول: شروط الردّة; الفصل الثانى: اقسام المرتد; الفصل الثالث: استتابة المرتد; الفصل الرابع: تکرار الارتداد; الفصل الخامس: حکم المرأة المرتدة.
الباب الرابع: الردة والاحکام الفردیة
الفصل الاول: احکام الطهارة النجاسة الخبیثة للمرتد; الفصل الثانى: احکام الطهارة الحدیثة للمرتد; الفصل الثالث: تجهیز المرتد; الفصل الرابع: احکام الصلاة; الفصل الخامس: احکام الصوم والاعتکاف; الفصل السادس: احکام الحج; الفصل السابع: احکام النذر; الفصل الثامن: احکام الیمین; الفصل التاسع: الارتداد واحکام الوصیة; الفصل العاشر: احکام الصید والذباقة; الحادى عشر: احکام الکفارة.

جلد دوم
 

الباب الخامس: الردة والاحکام الشخصیة
الفصل الاول: الارتداد واحکام النکاح; الفصل الثانى: احکام الفرقة ولواحقها. الباب السادس: الردّة واحکام المعاملات والعقود والاموال.
الفصل الاول: حکم اموال المرتد وتصرفاته; الفصل الثانى: الارتداد واحکام المیراث; الفصل الثالث: الارتداد واحکام العقود; الفصل الرابع: الارتداد واحکام الخمس والزکاة. الباب السابع: الردة واحکام الجهاد وملک الایمان.
الفصل الاول: الارتداد واحکام الجهاد; الفصل الثانى: الارتداد واحکام السرارى وملک الایمان. الباب الثامن: الارتداد واحکام القضاء والحقوق المدنیة.
الفصل الاول: احکام القضاء والشهادة; الفصل الثانى: ثبوت الردّة; الفصل الثالث: الارتداد واحکام الحدود والتعزیرات; الفصل الرابع: الارتداد واحکام الخبایات.

خاتمة
 

الفصل الاول: فلسفه تشریع العقوبة الشدیدة للمرتد فى الاسلام; الفصل الثانى: فلسفه التفصیل بین المرتد الملّى والفطرى عند الامامیة.

مجموعة مقالات ندوة الاسلام والقانون الدولى الانسانى (عربى)
 

ترجمه رعد حجاج, قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى, چاپ 1, 14300 ق/2009 م, 228 ص, رقعى.
کتاب حاضر مشتمل بر مقالات ذیل است:
حق الاستئسار فى القانون الدولی الاسلامى على ضوء السنة النبویة, دکتر سیدمصطفى محقق داماد; العلاقة بین القانون الدولى الانسانى وحقوق الانسان, اردشیر محمد ارجمدن; حقوق الأسرى فى القانون الدولى والسلام دراسة تطبیقیة, محمد ابراهیمى; القانون الدولى الانسانى فى سیرة الامام على(ع), سیدعلیرضا واسعى; الحادیة والهدفیة فى القانون الدولى الانسانى, حسن على على اکبریان; تطور القانون الدولى الانسانى فى اًطار الرؤیة الدولیة المعاصرة, محمدرضا ضیایى بیگدلى.

دیوان نقابت: پژوهشى درباره پیدایش و گسترش اولیه تشکیلات سرپرستى سادات
 

محمدهادى خالقى, چاپ 1, قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى (پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت), 1387 ش, 320 ص, رقعى.
نقابت به معناى سرپرستى, کفالت و ریاست قوم و عهده دارى مدیریت آنان در امور اجتماعى و ثبت و ضبط آمار و احوال شخصى آنان است و دیوان نقابت, بخشى از تشکیلات دیوان و از جمله سازمان هاى حکومتى عصر عباسى بود که به کار سرپرستى خاندان پیامبر (بنى هاشم) و رتق و فتق امور آنان اختصاص داشت (ص 15).
دریافت مقررى بنى هاشم از خزانه بیت المال و توزیع آن در میان آنان, عهده دارى قضا و حسبه در بنى هاشم, حفظ انساب آنان, دفاع از حقوق آنان در دیوان ها و دادگاه ها, عهده دارى اشتغال و تحصیل و ازدواج آنان, بخشى از وظایف نقیب بود. نقیب النقباء با حکم ویژه اى از سوى خلیفه به این نسبت, نصب مى گردید و نقیبان دیگر مناطق, از سوى او انتخاب مى شدند. هر نقیب براى تشکیلات تحت اداره خود, به استخدام نایب, کاتب, نسب شناس, خازن و… مى پرداخت (ص 15 و 16).
نویسنده در کتاب حاضر, در پى پاسخ به چهار پرسش درباره دیوان نقابت بوده است:
1. شکل گیرى دیوان نقابت, چگونه بود و چه زمینه هایى در این فرایند مؤثر بودند؟ 2. چنین دیوانى, از چه تشکیلات و جایگاهى برخوردار بود؟ 3. منشأ مشروعیت نقیب چه بود؟ 4. چه وظایفى بر دوش نقیبان گذاشته مى شد؟
جستجوى پاسخ این پرسش, مستلزم رجوع به پنج فصل است که در این کتاب, به این قرار ترتیب یافته است:

فصل اول: کلیات
 

این فصل به کلیات بحث پرداخته است; مانند روش تحقیق, دامنه تاریخى ـ جغرافیایى تحقیق, مفهوم شناسى تطبیقى نقابت و ارزیابى منابع. در ارزیابى منابع, به پیشینه تحقیق, منابع مطالعاتى و منابع تاریخى توجه شده است.

فصل دوم: تاریخچه
 

فصل دوم درباره مرحله شکل گیرى دیوان نقابت است. در این فصل از بنیانگذاران دیوان نقابت و نخستین نقیبان یاد مى شود و نیز نویسنده از زمینه ها و عوامل پیدایش نهاد سخن مى گوید.

فصل سوم: جایگاه و کارکرد سیاسى و اجتماعى
 

فصل یادشده, درباره چهار عنوان بحث, بررسى و کاوش مى کند: 1. نقابت و دیوان; 2. انتخاب نقیب; 3. شروط احراز منصب نقابت; 4. وظایف نقیب.

فصل چهارم: تشکیلات (نقش ها, بخش ها و نمادها)
 

نویسنده در این فصل به بیان سلسله مراتب و بخش ها و نمادهاى دیوان نقابت, مناسبات نقبا و خلفاى عباسى و مناسبات دیوان نقابت با دیگر دیوان ها مى پردازد. کارآمدى و منزلت نقبا, نقباى طالبى و نقباى عباسى, زنان و نقابت از دیگر مباحث این فصل است.

فصل پنجم: برخى احکام صادرشده به نام نقبا و نگاهى به محتواى آنها
 

در این فصل, نمونه هایى از احکام نقابت یا مرتبط با نقابت, نقل و بازکاوى شده است. نویسنده دوازده نمونه از این دست را برمى شمرد.

نهضت عاشورا: جستارهاى کلامى, سیاسى و فقهى
 

جمعى از محققان, چاپ 1, قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى, 1387 ش, 648 ص, وزیرى.
کتاب حاضر مجموعه مقالاتى درباره عاشوراپژوهى از منظرهاى کلامى, سیاسى و فقهى است. مجموعه مقالات در سه بخش سامان یافته است. عناوین هر بخش همراه نام نویسندگان هر مقاله عبارت اند از:

بخش اول: مقاله هاى کلامى
 

این بخش مشتمل بر شش مقاله است, به قرار زیر:
(بازخوانى نظریه هاى مهم درباره فلسفه قیام حسینى) (احمد مبلغى), (معرفت خداوند در مشرب عرفانى امام حسین(ع) (محمدباقر حیدرى کاشانى), (جلوه اى از عرفان حسینى) (محمدامین صادقى اُرزگانى), (دعا و مناجات از دیدگاه امام حسین(ع) (محسن باغبان), (معقولیت و وجه دینى مراسم عزادارى امام حسین(ع) (محمدامین احمدى), (مهدى و مهدویت از دیدگاه امام حسین(ع) (محمدامین صادقى اُرزگانى).

بخش دوم: مقاله هاى فقهى
 

بخش دوم, چنان که از عنوان آن پیداست, از منظرى فقهى به عاشورا مى پردازد و پنج مقاله را در خود جاى داده است:
(نگاه فقهى و حقوقى به خروج امام حسین(ع) (مصطفى میراحمدى زاده), (ارزیابى فقهى قیام عاشورا) (سید نورالدین شریعتمدار جزایرى), (بررسى فقهى شرایط امر به معروف و نهى از منکر در قیام امام حسین(ع) (محمد رحمانى زروندى), (نقش قیام امام حسین(ع) در تقویت فقه مبارزه با طاغوت) (جواد فخار طوسى), (مبانى فقهى عزادارى) (عباس کوثرى).

بخش سوم: مقاله هاى سیاسى
 

(مشروعیت قیام امام حسین) (سیدسجاد ایزدهى), (علل و عوامل سیاسى ـ اجتماعى قیام عاشورا) (ابوالفضل سلطان محمدى), (اهل سنت; تعرض أولوا الأمر با اولو الارحام در مواجهه با قیام امام حسین(ع) (محمدحسن قدردان قراملکى), (تأثیر عاشورا بر شکل گیرى و تداوم انقلاب اسلامى) (مقصود رنجبر), (مدل قیام عاشورا) (على الهام).
حضرت سیدالشهداء(ع) صدها سال پیش حرکتى سترگ و ستودنى کرد که به ظاهر منجر به شکست و شهادت آن حضرت با همه یارانش و به اسارت رفتن بازماندگان خاندان آن حضرت شد; اما خون مقدسى که بر بیابان تفتیده کربلا جارى شد, بسان رودى جارى بود که شجره طیبه اسلام را سیراب ساخت و همچون مشعلى, هدایتگر انسان هایى گشت که تا قرن ها پس از این واقعه, پر فروغ و روشن, راه و رسم چگونه زیستن و مردن را مى آموزد. هریک از مقالات کتاب حاضر, در واقع به برخى از ابعاد نهضت عاشورا مى پردازد و پاره اى از زوایاى این حادثه پررمز و راز را روشن مى کند. آنچه مسلم است, اینکه موقعیت شناسى و زمان شناسى آن سالار شهیدان اقتضا مى کرد در این مسیر گام نهد و دشمنان کینه توز خاندان رسول خدا(ص) چنان عرصه را بر امام حسین(ع) تنگ کردند که او به ناچار, تن به مرگ سرخ, اما عزت آفرین و شورانگیز تا همیشه تاریخ سپرد; مرگى که از مرگ ممسوخ اسلام پیشگیرى کرد و مسلمانان غفلت زده و به خواب رفته را متوجه خطرهاى بزرگى ساخت که پس از رحلت رسول خدا, کیان اسلام را تهدید مى کرد.

تربیت توحیدى و نقش آن در پى ریزى شخصیت اسلامى
 

شیخ حسین معن, ترجمه احمد ناظم, تحقیق سیدعلى رضا مددى, قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى (پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت (ع), چاپ 1, 1387 ش, 336 ص, رقعى.
اثر حاضر با مقدمه اى در زندگى نویسنده شهید کتاب آغاز مى شود. زادگاه او یکى از روستاهاى کربلاست. شهید معن در سال 1390 قمرى به حزب (الدعوة الاسلامیة) پیوست و با وجود دشوارى هاى زندگى مبارزاتى اش, با سختکوشى به مطالعه و پژوهش مى پرداخت و در مدت اختفاى خود, در مدت پنج ماه کتاب هایى تألیف کرد که برخى از آنها عبارت اند از: الحریة فى الاسلام, العلاقة الفقهیه فى الاقتصاد الاسلامى و… .
شیخ حسین معن, سرانجام در راه آرمان هاى اسلامى خود به شهادت رسید.
مؤلف کتاب که خود, انسانى وارسته و مجاهد بوده است, تلاش کرده است راه و رسم بندگى و خودسازى را به خواننده نشان دهد; بدین منظور, پنج فصل را به سامان مى رساند:
در فصل اول, به چیستى و چرایى آمادگى روحى و پرورش معنوى پرداخته شده است. در زمینه تربیت روحى, سه رویکرد مورد توجه قرار گرفته است: رویکرد صوفیانه که از نظر اسلامى محکوم و باطل است, دوم رویکرد فکرى و سیاسى که بر جنبه بیدارى فکرى و عملى تأکید دارد و از تلاش براى ایجاد رابطه درونى با خداوند در میان مؤمنان و مجاهدان و ستمدیدگان غافل مانده است; سوم رویکرد جامع اسلام است که مورد پذیرش نویسنده قرار گرفته است. نویسنده در این فصل به مباحث دیگرى هم توجه کرده است.
در فصل دوم به رابطه (ساحت اندیشه و منطق بندگى) پرداخته شده است. نویسنده, مراحل اعتقاد را تبیین مى کند و درباره یاد خدا سخن مى گوید و مواردى را که شایسته یاد خداوند است, برمى شمرد و آن گاه به تبیین آثار یاد خدا مى پردازد. بحث دیگر این فصل, درباره بینش تاریخى است که نویسنده معتقد است: آیات و روایات در صدد دادن چنین بینشى به انسان هستند. بینش تاریخى, انسان را با نکاتى آشنا مى سازد و ناپایدارى مراحل تاریخى, یگانگى مسیر و حتمى بودن پیروزى نهایى, از جمله درس هاى تاریخ است.
فصل سوم درباره (ساحت عاطفى با خطوط بندگى) است. این فصل چگونگى جهت گیرى عواطف انسانى را در مسیر بندگى و خودسازى بیان مى دارد. فصل سوم مشتمل بر مباحثى این چنین است: نقش قواى درونى در زندگى, قواى درونى از دیدگاه اسلام, کنترل عواطف دینى, دوستى خدا و نتایج و آثار آن, حس همدردى, ارتباط قلبى با خداوند, پارسایى, پیوند عاطفى با دین و… .
فصل چهارم با عنوان (رابطه ساحت اراده با اخلاق بندگى) به چنین مباحثى مى پردازد: دوگانگى شخصیتى, دوگانگى و نفاق, دوگانگى آشکار و پنهان, پاى بندى عملى به اسلام, پایدارى و توجیه گرى, فهم اجتماعى و سیاسى از دین, اقسام صبر, اخلاص, توکل, تصمیم و توکل, تدبیر بدون عمل و عمل بدون تدبیر و… .
فصل پنجم با عنوان (ابزارهاى پرورش روحى) پایان بخش مباحث کتاب است. در این فصل نویسنده شهید کتاب, براى تربیت روحى, هفت راهکار را نشان مى دهد که عبارت اند از: شب زنده دارى, ذکر کثیر حق, تلاوت قرآن کریم و تدبر در آن, محیطهاى مذهبى, فرهنگ ایمانى, روزه دارى, محاسبه و نقد درونى, اعتکاف.
شهید معن در کتاب خود به وفور به آیات و روایات استناد مى جوید و به شرح و تبیین آنها مى پردازد.

فرهنگ و تمدن اسلامى در ماوراء النهر: از سقوط سامانیان تا برآمدن مغولان
 

على غفرانى, قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى (پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع), چاپ 1, 1387, 592 ص, رقعى.
سرزمین ماوراءالنهر در شمال خراسان واقع بود و رود جیحون, آن را از خراسان جدا مى کرد. این منطقه, بخش انتهایى ایران قدیم بود که اعراب مسلمان در سال هاى پایانى قرن اول هجرى (85ـ92 ق) در دوران خلافت ولیدبن عبدالملک آنجا را تصرف کردند. این منطقه در قرن سوم از نظر سیاسى, تابع خراسان بود و امیرانى از سوى طاهریان خراسان براى اداره آن انتخاب مى شدند; از جمله والیان طاهرى, خاندان بومى سامانى بودند که بعد از برافتادن طاهریان از خراسان (259 ق) توانستند حکومت مستقلى ایجاد کنند. در دولت سامانیان, ماوراالنهر دوره اى پرشکوه را پشت سر گذاشت که در تبیین این دوره و اوضاع علمى, فرهنگى, اجتماعى و سیاسى آن آثار فراوانى تألیف شده است; اما به علت بى توجهى پژوهشگران به عصر پس از سقوط سامانیان, تاریخ فرهنگ و تمدن آن در این مقطع مبهم مانده و تألیف مستقلى درباره آن انجام نگرفته است.
این بى توجهى به گونه اى است که در نگاه بدوى تصور مى شود پس از سقوط سامانیان, تمدن, فرهنگ و دانش متوقف شده است. این پژوهش در صدد است تصویرى از زندگى اجتماعى و جریان فرهنگ و تمدن این عصر تا آمدن مغولان ارائه کند. مطالعات انجام شده نشان مى دهد ماوراء النهر در سده هاى پنجم و ششم هجرى شاهد فعالیت هاى علمى بوده است. فراوانى کتب فقهى به جا مانده از سده ششم به ویژه در فقه حنفى از فعالیت هاى گسترده آن در دانش فقه حکایت مى کند و مکتب کلامى اشعرى و ماتریدى که عالمانى آن را ترتیب دادند و وجود شاعران و نویسندگانى چون محقق بخارایى, نظامى عروضى, سمرقندى, سدیدالدین عوفى, اندک آثار معمارى به جا مانده مانند مناره هاى گلان, اُوزکند, همچنین مطالعات باستان شناسى و قراین دیگر, همه نشان دهنده پویایى ماوراءالنهر در عصر پس از سقوط سامانیان است.
فصل اول کتاب به کلیات مى پردازد و در فصل دوم, جغرافیاى تاریخى ماوراء النهر در این سده بررسى شده است. فصل سوم به بررسى مختصر وضع سیاسى و حکومتى این منطقه از زمان سامانیان تا هجوم مغول اختصاص دارد و به طور عمده به سلسله قراخانیان معطوف است. در فصل چهارم و پنجم از نهادهاى آموزشى و علوم بحث شده است. علوم گوناگونى در این زمینه چون علوم دینى, ادبى, طبیعى و… مورد توجه بوده است. ادیان و فرق اسلامى در فصل ششم و معمارى و هنر در فصل هفتم و امور دیوانى, اقتصادى و طبقات اجتماعى در فصل پایانى مورد توجه قرار گرفته اند.
نویسنده در مقدمه کتاب یادآور شده است: شکل ساختارى پژوهش در فصل هاى چهارم, پنجم, ششم و بخشى از فصل هشتم از کتاب تاریخ و تمدن اسلامى در قلمرو سامانیان تألیف دکتر ناجى الگوبردارى شده است.

بازگشت به مبناگرایى سنتى با آثارى از ریچارد فومرتن, لورنس بونجور, جان پالوک و الوین پلنتینگا,
 

ویراسته: مایکل آر. د پاول, ترجمه رضا صادقى, قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى (پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامى), چاپ 1, 1387, 272 ص, رقعى.
نظریه مبناگرایى نظریه اى پرطرفدار در قلمرو معرفت شناسى است و از دیدگاه بسیارى از متفکران, اعتبار معرفت هاى انسانى وابسته به اعتبار این نظریه است. با وجود ایراد نقدهایى بر این نظریه, ویژگى هاى این نظریه موجب شده تا همچنان محور بحث هاى جدى در معرفت شناسى باشد. تا کنون تفسیرهاى مختلفى از این نظریه ارائه شده که در کتاب پیش رو, ضمن نقد تفسیر پیشینیان, تفاسیرى جدید هم بحث و بررسى شده است. مترجم اثر, دکتر رضا صادقى, تلاش کرده است این دیدگاه هاى جدید را با برداشتى از مبناگرایى بر اساس مبانى حکمت متعالیه مقایسه کند.
چنان که از عنوان کتاب برمى آید, کتاب حاضر دربردارنده مقالاتى از چهار فیلسوف تحلیلى معاصر است. این مقالات حاصل نشستى علمى است که در زمستان 1988 برگزار شد و در سه بخش تنظیم یافته است: در بخش نخست, فومرتن و بونجور دیدگاه خود را تبیین مى کنند. در بخش دوم, پالوک و پلنتینگا به نقد دیدگاه آن دو تن مى پردازند و در بخش پایانى به نقدهاى این دو پاسخ مى گویند.
مترجم اثر, مقدمه اى مبسوط در این زمینه ارائه مى دهد و سپس سخن ویراستار متن انگلیسى اثر مى آید. در ادامه, چنان که اشاره شد, مباحث کتاب اصلى کتاب در سه بخش ذکر مى شود: بخش اول, تحت عنوان (دفاع از مبناگرایى سنتى), دو فصل را در خود جاى داده است: فصل 1: مبناگرایى کلاسیک, فصل 2: به سوى دفاعى از مبناگرایى تجربى. فصل هاى 3 و 4 در بخش 2 آمده و این بخش, با عنوان (نقدها) مباحث را پى مى گیرد. بخش سوم, تحت عنوان (پاسخ ها) و در دو فصل, به پاسخ فومرتن و بونجور به پالوک و پلنتینگا پرداخته است.

قواعد فقه سیاسى
 

روح اللّه شریعتى, چاپ 1, قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى (پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسى), 1387, 464 ص, رقعى.
فقه سیاسى به عنوان یکى از عرصه هاى فقه, وظیفه پاسخگویى به احکام مکلفین اعم از اشخاص حقیقى و حقوقى در این عرصه را دارد و روشن است اشخاص حقیقى (افراد) در زندگى سیاسى خویش به ویژه با حاکمیت ارتباط متقابل دارند و داراى احکام, حقوق و تکالیفى هستند; چنان که اشخاص حقوقى همچون گروه ها, احزاب, سازمان ها و… در روابط متقابل با یکدیگر و مردم, احکام و حقوق و تکالیفى دارند و فقه سیاسى موظف به تبیین دیدگاه شریعت در تمامى این موارد است و بى شک, فقیه جامع الشرایط و آگاه به زمان که به استنباط احکام الهى در عرصه سیاست مى پردازد, موظف است قواعد سیاسى را کشف کند و پس از تبیین صحیح معنا و مفهوم و قلمرو آنها, براى انطباق جزئیات موضوعات و مسائل سیاسى با آنها, قواعد مزبور را در اختیار مکلفان اعم از مردم و کارگزاران نظام اسلامى قرار دهد; اما باید توجه داشت فقه سیاسى پاسخگوى حوادث واقعه است و موضوعات آن با تغییرات و تحولات زمان تغییر مى پذیرد و این تحولات با معضلات و پیچیدگى هاى فراوانى همراه است; بدین روى, تسریع در پاسخگویى ضرورى مى نماید. کشف قواعد سیاسى بهترین روش براى رسیدن به این هدف مهم است; چه سرعت, سهولت و عدم نیاز به واسطه در دستیابى به حکم الهى, از ویژگى هاى این قواعد است; به علاوه, فقه سیاسى چارچوب هایى نیز براى فقه سیاسى ایجاد مى کند که به همسویى و یکسان سازى روابط حاکمان و مردمان کمک مى کند.
فقیهان با کشف این قواعد از منابع فقه و تبیین و توضیح و بیان قلمرو و موارد کاربرد قواعد در عرصه فقه سیاسى, مى توانند حاکمان و اندیشوران و قانونگذاران را با این قواعد آشنا سازند; البته قواعد فقه سیاسى را نمى توان به تعدادى مشخص, محدود ساخت; چه فقه سیاسى پاسخگوى حوادث واقعه است و به مرور زمان, موضوعات مورد ابتلا متحول و فهم فقیهان از منابع فقه و قواعد نیز بیشتر مى شود. کشف برخى از قواعد در فرایندى تدریجى قابل دستیابى است و از این رو, فقیه باید تلاشى مستمر داشته باشد.
اثر حاضر برخى از قواعد فقه سیاسى را تبیین کرده است:

بخش اول
 

در بخش اول, مباحثى کلى درباره قواعد فقهى به ویژه فقه سیاسى و ارتباط عرف و قواعد, ارائه شده است. این مباحث در طى دو فصل آمده است.

بخش دوم
 

این بخش با عنوان (عرصه هاى قواعد فقه سیاسى), شامل پنج فصل است: فصل اول, تعدادى از قوانین عام همچون قواعد اهم و مهم, رجوع به خبر, ملازمه بین حکم عقل و شرع, ضرورت و… را برمى شمارد و تبیین مى کند.
فصل دوم, قواعد فقه سیاسى را در عرصه سیاست مى آورد و این قواعد را شرح و توضیح مى دهد: قاعده عدم ولایت بر غیر, قاعده مساوات, قاعده شورا, قاعده مصلحت, قاعده تقیه, قاعده نفى سبیل, قاعده حرمت کمک به گناه و تجاوز. نویسنده در هر یک از این قواعد, به بیان مفاد قاعده, دلایل و مستندات, گستره و کاربرد قاعده مى پردازد.
در فصل سوم, قواعد مربوط به عرصه اجتماعى آمده است که عبارت اند از: قاعده عدالت, قاعده حفظ نظام, قاعده وفاى به عقود, قاعده نفى عسر و حرج, قاعده وجوب تعظیم شعائر الهى و حرمت اهانت به آنها, قاعده تعاون, قاعده تقدم ولایت خاصه بر ولایت عامه, قاعده دعوت, قاعده تألیف قلوب, قاعده جُب ّ, قاعده الزام, قاعده درء, قاعده تولا و تبرا.
فصل چهارم, درباره قواعد مربوط به حوزه اقتصاد است و مشتمل بر این موارد مى باشد: قاعده سلطنت, قاعده احسان, قاعده (من له الغنم فعلیه الغرم), قاعده سوق المسلمین.
و در عرصه امنیتى و نظامى نیز قواعدى مطرح شده که نویسنده به این قواعد اشاره کرده است: قاعده حرمت جان مسلمان, قاعده احترام مال و عمل مسلمان, قاعده امان, قاعده مصونیت سفرا, قاعده صلح و قاعده مقابله به مثل.
پژوهشگر کتاب در تمام این قواعد, مفاد, دلایل, مستندات, قلمرو و کاربردى قاعده را برمى رسد و مى کاود.

نظارت بر قدرت در فقه سیاسى
 

سیدسجاد ایزدهى, چاپ 1, قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى (پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسى), 1387, 320 ص, رقعى.
حکومت و حکومت دارى لازمه ادامه حیات و اداره جامعه است; اما صاحبان قدرت از رهگذر امکانات و اختیاراتى که دارند, در معرض آفات بزرگى چون: ظلم و ستم, مال اندوزى, خودکامگى, غصب اموال و… قرار دارند; اما البته به باور نویسنده کتاب حاضر, این امر بر خلاف نظر برخى بدین معنا نیست که قدرت با فساد همراه و ملازم باشد; هرچند نمى توان گفت (قدرت به سوى فساد روى دارد), اما در یک صورت این سخن درست است و بیراه نیست و آن زمانى است که قدرت در دست کسانى باشد که از اخلاق و وجدان سالم و اوصاف ارزشمند اخلاقى تهى باشند و در این صورت سوء و فساد, لازمه حکومت و حاکم خواهد گردید.
اندیشمندان براى جلوگیرى از مفاسد قدرت و حکومت, در صدد یافتن سازوکارى بوده اند که با نظارت بر حاکمان, مانع سوء استفاده آنان گردند. فقه شیعه خالى از مباحثى مدون در مورد راهکارهاى نظارت بر قدرت سیاسى است; زیرا قرن ها, حکومت شیعى تشکیل نیافته بود تا ضرورت چنین مباحثى رخ نماید. نویسنده کتاب حاضر با احساس چنین ضرورتى در صدد ارائه دیدگاه فقه شیعه در این زمینه است. وى ادله فقه سیاسى را ارائه کرده است و روش ها و نظریات فقه شیعه را در حوزه هاى چهارگانه کسب قدرت, اعمال قدرت, توزیع قدرت و گردش قدرت در بوته تحقیق و بررسى نهاده است.
بدین منظور نویسنده کتابش را بر پنج بخش استوار ساخته است:

بخش اول: کلیات
 

بخش حاضر, به مفهوم شناسى مى پردازد و معانى نظارت, کنترل, ارزیابى, قدرت, اقتدار و فقه سیاسى را تبیین مى کند. در ادامه, مصادیق نظارت, مبانى و ادله نظارت و ملاک هاى نظارت بررسى شده است.

بخش دوم: نظارت در مرحله کسب قدرت
 

در این بخش, اوصافى لازم و خاص حاکم ارائه گشته است و درباره انتخاب کارگزار شایسته, بیعت و آراى عمومى و اعتبار آراى عمومى در فقه شیعه بحث شده است و از ولایت انتصابى فقیه, ولایت انتخابى فقیه و وکالت فقیه و مسئله اکثریت در قرآن سخن به میان آمده است.

بخش سوم: نظارت در مرحله اعمال قدرت
 

رئوس مباحث این بخش عبارت اند از: اصل پاسخگویى حاکم, بررسى مقدمات چندگانه پارادوکس نظارت و انتصاب, نظارت درونى, نظارت بیرونى, بررسى عناصر نظارتى قدیم و جدید, محدوده نظارت و به تبع آن مطبوعات و احزاب و ادله موافقان و مخالفان.

بخش چهارم: نظارت در مرحله توزیع قدرت
 

نویسنده در این بخش, این مباحث را جاى داده است و مباحث مربوط به هریک را بررسى کرده است: اصل تفکیک قوا و نظریات این باب, نظارت بر کارگزاران (مجریه), راهکارهاى نظارتى, قوه مقننه و قوه قضاییه.

بخش پنجم: نظارت در مرحله گردش قدرت
 

عناوین این بخش عبارت اند از: 1. حاکم (ولایت انتصابى فقیه, ولایت انتخابى فقیه و محدودیت زمان ولایت, شرایط رهبرى, نظارت در مرحله گردش بر اساس قانون), 2. کارگزاران (عزل کارگزاران با مرگ حاکم).

u مفهوم شناسى فلسفه سیاسى مشا,
 

مرتضى یوسفى راد, چاپ 1, قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى (پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسى), 1387 ش, 168 ص, رقعى.
در فلسفه سیاسى این سؤالات مطرح مى شود که سرشت انسان چیست؟ چه آلامى دارد؟ چگونه مى توان به آلام او پاسخ گفت؟ زندگى خوب و سعادتمندانه چیست؟ نظم مطلوب کدام است و چگونه مى توان به آن رسید؟ چگونه مى توان قدرت را کنترل کرد تا به ظلم و استبداد نینجامد؟ فیلسوفان سیاسى مسلمان نیز در چارچوب و نظام معرفتى اسلام از عالم هستى, حیات انسان و غایت آن که در دوره اسلامى شکل گرفته بود, به تبیین آموزه هاى سیاسى پرداختند.
فلسفه سیاسى اسلامى با فارابى تأسیس شد و با ابن سینا, سهروردى و صدرالمتألهین تکمیل گشت و تداوم یافت و گرایش هاى سه گانه مشاء, اشراق و متعالیه پدید آمد. تمایز این سه گرایش چنین بود که توجه به مشائیان به روش عقلى و امکان جمع میان عقل و وحى در شناخت حقایق هستى, و توجه اشراقیان به روش شهودى و منبع دل و توجه متعالیه به روش وحیانى و شهودى و عقلى و منابع معرفتى سه گانه و جمع میان آنهاست.
در پژوهش حاضر بیشتر از فلاسفه مشائى شرق تمدن اسلامى بحث مى شود و فلاسفه غرب تمدن اسلامى, به جز ابن رشد, نقش اندکى در رشد و تحول فلسفه و فلسفه سیاسى اسلامى داشتند; زیرا دسته دوم, از جمله ابن باجه, امکان تحصیل سعادت را در زندگى اجتماعى نمى دیدند و از این رو, ضرورتى براى شکل گیرى علم مدنى که هدف آن تحصیل سعادت در مدینه است, ندیدند و در نهایت فیلسوفان فردگرا گشتند. چارچوب تحلیلى این کتاب بر اساس دیدگاه لئو اشتراوس درباره اصالت فسلفه اسلامى است. به اعتقاد اشتراوس, فیلسوفان اسلامى با هدف تبیین عقل از وحى, به تولید مفاهیم خاصى چون نبوت برآمدند و مفاهیم عقلى یونانى را که قادر به توضیح و تبیین عقلى آموزه هاى وحیانى بودند, به خدمت گرفتند. به نظر وى, دولت ایده آل و مطلوب فلسفه اسلامى, دولت پیامبر بود, نه دولت مثالى افلاطونى یا دولت مطلوب ارسطویى. فیلسوفان اسلامى وحى را به قانون الهى و یقینى مى دانند و در تبیین عالم هستى و قوانین و قواعد زندگى, منبع اصلى را وحى قرار مى دهند و از قوانین و قواعد فلسفه یونانى براى فهم وحى استفاده مى کنند. در نگرش اشتراوس, در اثر میزان تأثیرگذارى وحى بر فلسفه اسلامى, هم شاهد تحول برخى مفاهیم هستیم, به طورى که در فلسفه اسلامى بار معنایى متفاوت از فلسفه یونانى گرفتند و هم شاهد تولید و ابداع مفاهیمى جدید.
بنابراین فلسفه اسلامى ضمن برخوردارى از اصالت, به جهت صورت پذیرى اولیه از فلسفه یونانى و اخذ روش عقلى از آن, ابتدا با گرایش مشائى آغاز به کار مى کند و فیلسوفان شاخص آن: کندى, فارابى و ابن سینا, همین روش را در دو حوزه فلسفه عام و فلسفه سیاسى به کار مى گیرند.
نویسنده در تبیین موضوع کتاب, در قالب دو فصل, کتاب خود را تدوین کرده است: فصل اول, به مفاهیم پایه اصلى فلسفه سیاسى مشاء مى پردازد و فصل دوم, به مفاهیم پایه عرفى آن. فصل اول مشتمل است بر مباحثى چون: سعادت قصوا, ریاست و سیاست فاضله, انواع سیاست و انواع ریاست, هدف و وظایف سیاست, مدینه فاضله, مقایسه مدینه فاضله در تفکر اسلامى و یونانى. فصل دوم کتاب از این مفاهیم بحث مى کند: نبى (و امام), علم مدنى, انواع طبقه بندى علم مدنى, انسان مدنى, عدالت, قانون, تعاون, محبت و… .

سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه
دفتر اول: نشست ها و گفتگوها,
 

به اهتمام شریف لک زایى, قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى (پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسى), چاپ 1, 1387 ش, 552 ص, وزیرى.
به باور برخى پژوهشگران, اگر صدرالمتألهین موفق به تأسیس حکمت سیاسى متعالیه نشد, ولى در حوزه سیاست مى توانیم حکمت متعالیه اى که او تأسیس کرد, به ظرفیت برسانیم تا به حکمت سیاسى متعالیه دست یابیم.
کتاب حاضر که حاصل گفتگوى استادان و صاحب نظران است, محور عمده بحث و تبیین وجوه اجتماعى ـ سیاسى حکمت متعالیه و نشان دادن پاره اى از ظرفیت ها و توانمندى هاى این حکمت براى ورود به حوزه اجتماعى ـ سیاسى بوده است. اهم نکات این نشست هاى علمى, عبارت اند از:
1. اکثر استادان معتقدند حکمت متعالیه ظرفیت و توانایى تأسیس فلسفه سیاسى متعالیه را دارد.
2. به باور برخى استادان, حکمت متعالى در شمار مبانى است و طبق این مبانى, مى توان به پرسش ها و نیازهاى امروز خود در فلسفه سیاسى پاسخ گفت.
3. محققان بسیارى پذیرفته اند که صدرالمتألهین داراى اندیشه سیاسى است.
4. وجه تمایز حکمت متعالیه از حمکت هاى مشاء و اشراق, حضور مباحث عرفانى در حکمت متعالیه است.
5. نظریه حرکت جوهرى و قابلیت هاى سیاسى و اجتماعى آن و نیز بحث انسان شناسى و تأمل در اختیار آدمى, در اغلب این نشست ها مورد توجه و تأکید بوده است.
گفتنى آنکه: این کتاب بازتاب اندیشه هاست و نه, نقد و بررسى و صحت و سقم آنها, که مجالى دیگر مى طلبد.
مباحث کتاب در طى سه بخش, سامان گرفته است:
در بخش اول, متن کامل پنج نشست با آیت اللّه جوادى آملى, با عنوان (سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه) آمده است. بخش دوم به گفتگو با صاحب نظران, ظرفیت ها و توانایى هاى سیاسى و اجتماعى حکمت متعالیه مى پردازد. بخش سوم, مشتمل بر سه نشست درباره مباحث مربوط به ایران معاصر و انقلاب اسلامى است.

شناخت نامه شیخ بهاءالدین عاملى
(مجموعه مقالات و گفتارهاى فارسى)
 

به کوشش على اکبر زمانى نژاد, قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى (مرکز احیاى آثار اسلامى), چاپ 1, 1387 ش, 600 ص, وزیرى.
چندى است دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم در پاسداشت عالمان بزرگ عالم تشیع, بلکه عالم اسلام, به برگزارى همایش هایى همت مى گمارد که کارى درخور ستایش است; چه این امر باعث شناساندن نسل امروز با عالمان بزرگ گذشته است که نقشى به سزا در پیشرفت فرهنگ و علوم اسلامى داشته اند و از سویى, با احیاى آثار آنان, زمینه حفظ میراث معنوى و علمى نیز فراهم مى آید. شیخ بهاءالدین عاملى معروف به شیخ بهایى در شمار چنین عالمانى است. او از فقهاى برجسته عصر صفوى است که آثار و تألیفات بسیار ارزشمندى هم برجاى گذاشته است.
با برگزارى کنگره بزرگداشت شیخ بهاءالدین عاملى, دست اندرکاران آن اقدام به چاپ و نشر شناخت نامه اى در سه جلد کردند که به سه زبان فارسى, عربى و انگلیسى بوده است. در این شناخت نامه ها, منابع اولیه و تحقیقات انجام شده تا کنون درباره شیخ بهایى و خانواده اش گردآورى شده و اثر حاضر, یکى از سه جلد شناخت نامه یادشده است که مهم ترین تحقیقات اسلام شناسان و شرح حال نگاران و پژوهشگران فارسى زبان و صفویه پژوهان را در این زمینه در خود جاى داده است.
شناخت نامه حاضر, داراى چهل مقاله از منابع گوناگون است که در اینجا به ذکر نام مقالات و نویسندگانشان اکتفا مى کنیم و علاقه مندان را براى آگاهى بیشتر از محتواى پژوهشگرانه مقالات, به خود کتاب ارجاع مى دهیم. این مقالات و نویسندگان به ترتیب عبارت اند از:
1. شیخ بهایى و پدرش در عالم آراى عباسى, اسکندربیگ ترکمان;
2. شیخ بهایى و خاندانش در تذکره نصرآبادى, محمدطاهر نصرآبادى;
3. شیخ بهایى در آتشکده آذر, لطفعلى بیک آذر بیگدلى;
4. شیخ بهایى در مجمع الفصحاء, رضا قلى خان هدایت;
5. شیخ بهایى و پدرش در محافل المؤمنین, محمدشفیع حسینى عاملى;
6. شیخ بهایى در خلد برین, محمدیوسف واله اصفهانى;
7. شیخ بهایى در تذکره خیرالبیان, ملک شاه حسین سیستانى;
8. شیخ بهایى در ریحانة الادب, محمدعلى مدرس تبریزى;
9. شیخ بهایى و خاندانش در الفوائد الرضویه, حاج شیخ عباس قمى;
10. شیخ بهایى در ریاض الجنه, میرزا حسن زنوزى;
11. تذکرة مجمع الخواص و شیخ بهایى, صادقى کتابدار;
12. شیخ بهایى و قصص العلماء, میرزا محمد تنکابنى;
13. بهاءالدین عاملى یا شیخ بهایى, عبدالعزیز جواهرکلام;
14. یادداشت هاى مینوى درباره شیخ بهایى, مجتبى مینوى;
15. شیخ بهایى, کاظم مدیر شانه چى;
16. شرح احوال و ذکر آثار و نقل افکار شیخ بهایى, دکتر محسن جهانگیرى;
17. زندگى سیاسى شیخ بهایى, ابوالفضل سلطان محمدى;
18. طوطى نامه منسوب شیخ بهایى, سیدعلى آل داود;
19. شیخ بهایى, روحانى نامدار عصر, گفتگو با على دوانى;
20. دو نکته مربوط به شرح حال شیخ بهایى, ابراهیم برهان آزاد;
21. شیخ بهاءالدین محمدعاملى, مهدى اخوان ثالث (م. امید);
22. شیخ بهایى و میرداماد, کیوان سمیعى;
23. چهره شیخ بهایى و میرفندرسکى, محمدعلى خسروى;
24. شیخ بهایى در فرهنگ نامه چهره هاى برتر تاریخ ایران, على معصومى;
25. شیخ بهایى عارف و عالم, شمس الدین صولتى دهکردى;
26. از سینه به سینه, محمدعلى علومى;
27. بهاءالدین عاملى, محمدهانى ملازاده;
28. شیخ بهایى در کتاب (شاه عباس) نصراللّه فلسفى, ابوالقاسم رفیعى مهرآبادى;
29. مؤلفات و مصنفات شیخ بهایى, محمدرضا زادهوش;
30. کشکول نیاز و رهاورد اهل راز, عزیزاللّه کاسب;
31. شیخ بهایى از ریاضى دانان دوره اسلامى, ابوالقاسم قربانى;
32. مقام شیخ بهاءالدین عاملى, در دانش سمائى, دکتر ابوالفضل نبئى;
33. همخانه حکمت, همسایه شعر, گفتگو با سیدعباس حسینى قائم مقامى;
34. مسئله اى ریاضى از کشکول شیخ بهایى, محمد باقرى;
35. شکواییه سبز, دکتر محمود مهدوى دامغانى;
36. سى سال سفر, عبدالکریم باقى, ترجمه مهرداد آزاد;
37. شیخ بهایى و کشکول او, جى. استوارت, ترجمه حسین معصومى همدانى;
38. شرح حال شیخ بهاءالدین عاملى, جى. استوارت, ترجمه محمدکاظم رحمتى;
39. مفتاح الفلاح شیخ بهایى, محمود ملکى تراکمه اى;
40. نویافته هایى درباره شیخ بهایى, على صدرایى خویى;

مجله هاى پژوهشى
آفاق
 

سال هفتم, مرداد ـ آبان 1388, شماره 34 ـ 35.
نگاهى به زندگى و آثار علامه مجلسى; مسیح و انجیل از دیدگاه مرحوم علامه طباطبایى; مدیریت زمان از نگاه قرآن کریم; جایگاه تشیع در اندونزى فرصت ها و تهدیدها; دشمن شناسى از دیدگاه امام خمینى و… .

اخلاق
 

تابستان 1388, شماره 16.
آثار تقوا با الهام از آیات قرآن مجید و سخنان اهل بیت (علیهم السلام); نیم نگاهى به جبر انگارى و پیامدهاى فناورى; معنویت مسیحى; کامپیوتر و مسئولیت اخلاقى و… .

پیام زن
 

سال هجدهم, مهر 1388, شماره 211.
رفتارهاى سیاسى اجتماعى حضرت فاطمه زهرا(س); نقش آفرینى بانوان در دوران امام حسن مجتبى(ع); گشت و گذارى در نگاره هاى قرآنى; گفتگو با دکتر راضیه یاسینى و… .

پیام زن
 

سال هجدهم, آبان 1388, شماره 8 (پیاپى 212).
فاطمه زهرا(س) الگوى رفتارهاى خانوادگى; پیوند ماه و خورشید; قله پارسایى و پایدارى, چشمه محبت و صفا; یادگیرى از طریق بازى; هنر نگارگرى آیات قرآنى; روش برخورد با مشکلات از منظر نهج البلاغه و… .

پگاه حوزه
 

آبان 1388, شماره 265.
اقتصاد اسلامى پیشرفت; دولت عقلانى; مردم سالارى دینى از منظر راشد غنونى; عرفان پوچ گرا و… .

پژوهشهاى قرآنى
 

سال پانزدهم, تابستان 1388, شماره 58.
شهیدین, منادیان قرآن ناطق; کاربرد قرآن در روش اجتهادى شهید ثانى; نقش دانش هاى قرآنى در روش اجتهادى شهیدین; نگاه قرآنى شهید اول به فلسفه سیاسى; معناشناسى ایمان در نظرگاه شهید ثانى; جایگاه اسباب النزول در مسالک الافهام; یوسف رزم آزماى معرکه نفس; نظریه هندسه چند وجهى سوره هاى قرآنى; حقایق آسمانى در الفاظ زمینى و… .

تراثنا
 

السنة الخامسه والعشرون; رجب ـ ذوالحجه 1430 هـ. ق, 99 و 100.
سیاحة عملى على ضفاف; علماء الشیعه ومصنفاتهم فى مصادر اهل السنة; المنهج التاریخى فى کتابى ابن المطهر وابن داود فى علم الرجال; من تراث مکتبات النجف الاشرف; مدرسه الملّه وتراجم علمائها من النشورء الى القمه; صحیفة الامام على(ع) و… .

جهان کتاب
 

سال چهاردهم, شهریور ـ مهر 1388, 244 ـ 245.
ذن و هنر نویسندگى; بحث درباره بنیان هاى اقترار; تاریخ تحول ادبیات داستانى; ایفاى پنهان داستان هاى یاشار کمال; نقد پاکم آرزوست; دهخدا و فرهنگ مردم; یادى از محمد حقوقى; ادبیات برآمده از جنگ; تو خود حدیث مفصل… و… .

حوزه
 

سال بیست و ششم, بهار 1388, شماره 151.
سکوت روحانیت در مبارزه با خرافات; بایستگى ریشه شناخت خرافات در گفت وگو با آیت اللّه حاج شیخ محى الدین حائرى; خرافه و رسالت حوزه; بایستگى خرافه پیرایى از روایات و اخبار; چیستى خرافه; رابطه قدرت سیاسى و خرافه; معرفى دو اثر در رد اخبار ساختگى و… .

سفیر
 

سال سوم, تابستان 1388, شماره 10.
ماهیت فلسفه فقه; بررسى بى پروایى و غفلت (در حقوق موضوعه); بررسى فقهى حیله هاى فرار از ربا; بررسى اقدامات تلافى جویانه از دیدگاه اسلام و حقوق بین الملل; مفهوم و مبانى مسئولیت مدنى در دولت; سقط جنین در فقه شیعه و حقوق ایران و… .

علوم انسانى
 

سال هفدهم, مرداد و شهریور 1387, شماره 76.
بررسى ویژگى هاى مدیران و مهم ترین راهکارهاى اجرایى در ایجاد انگیزه و کارایى در کارکنان از دیدگاه امام على(ع); مرورى بر سیر تحقیقات مدیریت اسلامى در ایران; در جستجوى مدل رفتارى در دعاى مکارم الاخلاق; حکمرانى خوب با رویکرد اسلامى و… .

فلسفه دین
 

سال ششم, بهار 1388, شماره 1.
افق هاى نوین در پژوهش هاى فلسفه اسلامى; مابعد الطبیعه به مثابه تأمل ثانویه در رازها از دیدگاه گابریل مارسل; بررسى انتقادات مک گراث به دیدگاه عملگرایانه (تکاملى) و الحادى داوکینز; تأملى در فلسفه آفرینش انسان در نظام تربیتى اسلامى; ویلیام اکام و مبناگرایى; واژه استعلایى در فلسفه کانت; مراتب تجلى روح در تاریخ (درآمدى بر دایرة المعارف علوم فلسفى هگل) و… .

کتاب ماه ادبیات
 

سال سوم, شهریور 1388, شماره 29 (پیاپى 143).
نقد و بررسى کتاب شعر امروز یا زن امروز; نقد و بررسى کتاب مکتب هاى داستان نویسى در ایران; آیا هیچ داند باد؟ (نقدى زیباشناسانه بر شعر (مرثیه) اخوان ثالث); بارآورى شواهد فارسى در کتاب بدیع; نقد واژه هاى مصوب فرهنگستان; نگاهى به منطق الطیر با تصحیح دکتر انزابى نژاد و دکتر سعیداللّه قره بگلو; نگاهى به دستنامه سغدى; داستان هاى گزیده; واژه نامه و… .

کتاب ماه فلسفه
 

سال دوم, شهریور 1388, شماره 24.
ارزیابى فلاسفه اسلامى از برهان وجودى; نقدى بر ترجمه جلد سوم تاریخ فلسفه فردریک کاپلستون; نگاهى به آثار شیخ اشراق; کتاب شناسى ساندرا هاردینگ; منزلت فلسفه در فرآیند شناخت از نظر آلفرد جولز آیر; عقل و عشق و… .

کتاب ماه تاریخ و جغرافیا
 

شهریور 1388, شماره 136.
سطوح و اصول (روش شناسى) ناظر به (تحلیل تاریخ); سویه هاى تاریخ نگارى; دیدى تازه در پژوهش هاى صفوى; دین پژوهى تاریخى; مرجعیت و مشروطیت; اسماعیلیان در آیینه ى جامع التواریخ; دین در روزگار جدید و… .

کتاب ماه دین
 

سال یازدهم, شهریور 1388, شماره 143.
نقش قواعد در فهم قرآن کریم; نشست نقد و بررسى کتاب قواعد التفسیر لدى الشیعه والسنة; بررسى منابع زندگى نامه حضرت محمد(ص) اثر هارلد موتزکى; معرفى و نقد کتاب مسئله قیاس; تحلیل کاربرد قیاس در اصول و فروع دین; ملاحظاتى درباره کتاب عقلانیت و تساهل در اسلام; تبارشناسى کتاب بصائرالدرجات و هویت نویسنده آن و… .

کتاب ماه فلسفه (ویژه سهروردى پژوهى)
 

سال دوم, مرداد 1388, شماره 23.
هیاکل النور: نماد سنت گرایى و نوگرایى اشراقى; دوانى و مکتب اشراق; آموزه هاى منطقى در آثار منطقى سهروردى; مفهوم و حقیقت وجود در اندیشه شیخ اشراق; دیرشدگى در فهم ولایت (درآمدى بر تشکیک در ذات در حکمت سهروردى); عشق شناسى سهروردى در مونس العشاق; عشق مولانا و خیال سهروردى; سهروردى, حکمت اشراق و بن مایه هاى کهن; اصالت نور (گفتگو با دکتر ابراهیم دینانى); پژوهشى انتقادى در باب ضبط کتاب هاى سهروردى و… .

کتاب ماه تاریخ و جغرافیا
 

مرداد 1388, شماره 135.
تاریخ و روایت; جایگاه روایت و تفسیر در تاریخ; داستان هایى درباره داستان هاى تاریخى; حضور فکرى و علمى ژاپنى ها در پژوهش هاى ایران شناسى; تحقیق در تاریخ; جست وجوى شمایل رئالیسم در تفکر تاریخى; تاریخ نویسى صفوى; میرزاحسین بیگ خبابزى; آذربایجان فرهنگ و هویت ایرانى; مشروطه و مشروعه و… .

کتاب ماه دین
 

(ویژه نقد کتاب مکتب در فرایند تکامل)
سال یازدهم, مرداد 1388, شماره 142.
گذرى بر شکل گیرى اعتقادات اسلام شیعى; نقدهاى حسن طارمى بر مقدمه کتاب مکتب در فرآیند تکامل; جوابیه حسین مدرسى طباطبایى به نقد حسن طارمى; یادداشتى درباره پاره اى بدفهمى ها; نشست نقد کتاب مکتب در فرایند تکامل; تأملى در کتاب مکتب در فرایند تکامل; نقض بى طرفى در کتاب مکتب در فرایند تکامل و… .

کلام اسلامى
 

سال هجدهم, پاییز 1388, شماره 71.
فقه اسلامى تجدید یا ساختارشکنى; پیشینه و رویکردها در بحث تجربه دینى; بررسى تطبیقى قلمرو عصمت پیامبر اسلام(ص) از دیدگاه اشاعره, معتزله و امامیه; قلمرو معاد در قرآن; جاودانگى شریعت اسلام از منظر عقل; وجوب ایمان به ملائکه از نظر قرآن; نگاهى نو به بسط تجربه نبوى; مدرنیته دینى یا دین مدرنیته و… .

مشکوة
 

سال بیست و هشتم, تابستان 1388, شماره 103.
چیستى حکمت در قرآن; روایات و فلسفه; علل اختلاف تفسیر (در قرن اول); راه رهایى (پژوهشى درباره مفهوم رستگارى و عوامل آن در قرآن و روایات); آسیب شناسى زیبایى ها در پرتو وحى; نقد آراى مستشرقان پیرامون آیات جهاد و… .

هفت آسمان
 

سال دهم, زمستان 1387, شماره 40.
دین پژوهى و لغزش ها; راز کلام, در گفتگو با پیروز سیار; نگاهى به خداشناسى یهود در قرآن مجید; آیین کالونى; سیر تأویل نزد اسماعیلیان; سلسله مراتب هستى در مکتب ابن عربى بر اساس دیدگاه صدرالدین قونوى; دین در عصر علم; خطابه هاى گیفورد و… .

هفت آسمان
 

سال یازدهم, بهار 1388, شماره 41.
نگاهى دوباره به دین پژوهى, در گفتگو با مصطفى ملکیان; مسیحیت اگزیستانسیالیستى کئیرگلور; معرفى متون مقدس و منابع دینى آیین سیکه; بررسى دیدگاه ابن عربى در مسأله جبر و اختیار; رابطه ایمان و عقل در شیعه; نکاتى درباره آشنایى بیشتر با مصطلحات ادیانى در ترجمه; راهنماى دین پژوهى در آغاز هزاره سوم و… .

اخبار درگذشتگان
مرحوم آیت اللّه خالصى
 

حاج شیخ محمدباقر خالصى قائنى, یکى از افاضل حوزه علمیه قم بود. فقید سعید در شب جمعه 19 شوال 1361 ق (8 آبان 1321 ش) در روستاى بیهود, از توابع قائن در بیت علم و فضیلت زاده شد. پدرش مرحوم آیت اللّه حاج شیخ عباس خالصى, از شاگردان آیات عظام: سیدابوالحسن اصفهانى, آقاضیاءعراقى و شیخ موسى انصارى بود که سال ها در شهرستان سرایان و اطراف, سمتِ رهبرى دینى مردم را بر عهده داشت.
وى, مقدمات را نزد پدرش آموخت و در 1374 ق به مشهد مقدس رفت و ادبیات را نزد مرحوم ادیب نیشابورى فراگرفت و آنها را با حضرات, حجج اسلام آقایان: امین شیرازى و فاکر خراسانى مباحثه مى نمود. وى در سال 1341 ش (1381 ق) به قم مهاجرت کرد و رسائل و مکاسب را نزد حضرات آیات: نورى همدانى, مشکینى و طباطبایى سلطانى فرا گرفت و پس از آن به نجف اشرف رفت و پس از گذراندن کفایه, نزد مرحوم آقا شیخ صدرا بادکوبى به درس خارج آیات عظام: خویى, شاهرودى و سیدمحمد روحانى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت.
معظم له, در سال 1350 ش به درخواست پدر بزرگوارش به ایران آمد و در قم ساکن شد و به درس هاى آیات عظام: گلپایگانى (درس حج) و شریعتمدارى (خارج مکاسب) حاضر شد و همزمان به تدریس و تألیف اشتغال جست. او علاوه بر این, سال ها به تبلیغ دین در اراک و کاشان پرداخت و بسیارى از جوانان را با مبانى دینى آشنا ساخت.
ایشان در سال هاى بیمارى پدر بزرگوارش و پس از وفات وى, در زادگاهش به خدمات دینى و اجتماعى مختلف پرداخت که از آن جمله: توسعه مسجد جامع سرایان, تأسیس صندوق خیریه امام زمان, جلسات تفسیر قرآن و مجالس و منابر دینى را مى توان نام برد.
او در حوزه علمیه قم سال ها به تألیف و تحقیق و تدریس سطوح عالیه و خارج اصول اشتغال داشت که این روند تا پیش از بیمارى وى ادامه یافت.
آثارش عبارتند از:
1. تحقیق کتاب (مفتاح الکرامة) (25 ج);
2. احکام المحبوسین;
3. رفع الغرر عن قاعده لاضرر;
4. ترجمه تفسیر طبرى (2 ج);
5. سدیف, شاعر انقلاب کربلا;
6. سیرى در معارف اسلامى: ترجمه و شرح رساله سعدیه علامه حلى;
7. ده انتقاد و پاسخ (در موضوع مهدویت): ترجمه (الفصول العشرة) شیخ مفید;
8. وهابیت;
9. شعار انقلاب;
10. اصول علمى انقلاب;
11. نقش ادیان در مبارزات ضد استعمارى;
12. اسلام شناسى;
13. پیامبر باسواد.
آثار غیرچاپى او نیز به شرح ذیل است:
1. اصول المسائل;
2. شرح بر (لمعه) (استدلالى و ناتمام);
3. الوفاق بین العامة والامامیة (ناتمام);
4. الاستصحاب والتعادل والتراجیح.
وى, پس از یک دوره بیمارى, در 67 سالگى, روز یکشنبه 13 ذى قعده 1430 ق (10 آبان 1388 ش) بدورد حیات گفت و در روز دوشنبه پس از تشییع و نماز حضرت آیت اللّه سبحانى بر پیکرش, در قبرستان على بن جعفر(ع) به خاک سپرده شد.
ناصرالدین انصارى قمى

دکتر غلامرضا رحمدل
 

دکتر غلامرضا رحمدل شرفشادهى نویسنده و پژوهشگر و شاعر فرهیخته انقلاب اسلامى در سال 1330 در لاهیجان در خانواده اى مذهبى دیده به جهان گشود. ایشان در دوران کودکى به مدت دو سال به یادگیرى قرآن در مکتبخانه زادگاهش پرداخت.
دکتر رحمدل پس از گذراندن مقطع ابتدایى و دبیرستان وارد دانشگاه شد و در رشته زبان و ادبیات فارسى موفق به اخذ کارشناسى شده و در سال 1364 در همین رشته کارشناسى ارشد گرفت. دکتر رحمدل در سال 1371 موفق به اخذ دکترى خود در رشته زبان و ادبیات فارسى از دانشگاه تربیت مدرس شد.
وى علاوه بر تحقیق و نوشتن به سرودن اشعار علاقمند بود. برخى از کتاب هاى چاپ شده ایشان عبارتند از:
1. مسابقه شهر جنگ;
2. رباعى امروز;
3. از زمزمه تا فریاد;
4. مجموعه مقاله هاى سمینار بررسى ادبیات انقلاب اسلامى;
5. ضیافت نور;
6. مجموعه مقالات اولین سمینار بررسى فرهنگ و ادبیات گیلان;
7. گلواژه;
8. بهشت همین جا بود;
9. از کربلا تا حره;
10. حماسه آب;
11. حاکم حکیم;
12. تذکره شهداى کربلا;
13. گزیده ادبیات معاصر;
14. صداى ما را از بهشت مى شنوید;
15. گلواژه هاى چاه و آه;
16. ما ایستاده ایم;
17. چشیدن دریا;
18. حماسه عطش;
19. شکفتن طوفان;
20. بال بال ثانیه ها;
21. رنگ و درنگ آب;
22. عروج.
دکتر رحمدل پس از اتمام تحصیلات و اخذ دکترى, مشغول تدریس در مراکز علمى و فرهنگى شد و نیز در مشاغل گوناگونى از جمله موارد ذیل وارد شدند:
در سال هاى 1360 تا 1363 ریاست آموزش و پرورش لنگرود را بر عهده داشت و معاون ادارى و مالى دانشگاه آزاد اسلامى واحد رشت طى سال هاى 1364 ـ 1366 بود; همچنین از سال 1363 ـ 1365 رئیس آموزش و پرورش بندرانزلى و معاون جنگ دانشگاه گیلان بین سال هاى 1365 ـ 1366 بودند. رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانى (1370 ـ 1376), معاون دانشجویى و فرهنگى دانشگاه گیلان (1374 ـ 1375), مسئول بسیح اساتید گیلان از 1380 تا کنون, عضو شوراى فرهنگ عمومى استان گیلان, عضو شوراى فرماندهى سپاه لنگرود در سال 1359, عضو مسئول حزب جمهورى اسلامى لنگرود (1361 ـ 1363) از دیگر عرصه هایى است که ایشان در آنها حضور داشتند.
دکتر رحمدل با شروع انقلاب همگام با مردم بود و حضورى فعال در سرودن اشعار جنگ داشت. وى به راحتى شعر مى گفت و در سرودن آن براى یافتن قافیه دچار دردسر نمى شد; شعر جزئى از وجود او شده بود. طبع ایشان در شعر گفتن بسیار روان بود; و به راحتى با مخاطب ارتباط برقرار مى کرد. دکتر رحمدل به گفتن شعر عشق مى ورزید و سخنان خود را با شعر بیان مى کرد.
ایشان در طول دوران پربار و شریف زندگى خویش, برنده جوایز متعددى در زمینه هاى نقد و پژوهش ادبى, شعر و دفاع مقدس شدند که در زیر به بخشى از مقام هاى علمى ایشان اشاره مى شود:
برنده مسابقه شعر جنگ و دریافت دیپلم افتخار از وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامى (1360), دریافت دیپلم افتخار هشت سال دفاع مقدس از معاونت فرهنگى ستاد فرماندهى کل قوا (1368), احراز مقام نخست در دومین جشنواره سراسرى دانشگاهیان ایران ویژه عزت و افتخار حسینى (بهمن 1381), احراز مقام سوم در مسابقه سراسرى عباس(ع) باب الحوائج در بخش مقاله (خردادماه 1383), برگزیده کتاب سال دفاع مقدس (1386) براى کتاب گذاره هاى چاه و آه, برگزیده مسابقه نقد کتاب (1386) با مقاله (نگاهى به نقد ادبى) از سوى سراى اهل قلم.
سرانجام این استاد نام آور و فرهیخته به علت سکته مغزى عصر روز سه شنبه 25 فروردین 1388 در بیمارستان گلسار رشت دار فانى را وداع گفت درگذشت او ضایعه اى بزرگ براى ادبیات و فرهنگ ایران بود و باعث دلشکستگى بسیارى از دوستداران اهل قلم و ادب شد. روحش شاد و راهش مستدام باد.

دکتر محمدامین ریاحى
 

استاد دکتر محمدامین ریاحى, ایران شناس و استاد سخن زبان و ادب فارسى در سال 1302 ش در شهرستان خوى در بیت علم و تقوا و فضیلت, دیده به جهان گشود. ایشان تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در خوى گذراند و موفق به اخذ دیپلم شد. و براى طى دوره هاى عالى به تهران رهسپار شد و در دانشکده ادبیات تهران مشغول به تحصیل شد و موفق به اخذ درجه لیسانس شد. و در همان دانشکده تا اخذ دکترى تلاش کرد. از استادان وى مى توان به بدیع الزمان فروزانفر, استاد همایى و دکتر ذبیح اللّه صفا اشاره کرد.
دکتر ریاحى پس از فراغت تحصیل به تدریس ادبیات پرداخت و پیوسته در مشاغل علمى و فرهنگى انجام وظیفه مى کرد. پاره اى از مشاغل و خدمات ایشان بدین شرح مى باشد:
1. استادى دانشگاه آنکارا;
2. عضو هیئت مؤلفان لغتنامه دهخدا;
3. استادى دانشگاه تهران;
4. مدیر ملى وزارت فرهنگ سابق;
5. رایزن فرهنگى ایران در کشور ترکیه;
6. دبیر کلى هیئت امناى کتابخانه هاى عمومى کشور;
7. نیابت فرهنگستان ادب و هنر ایران;
8. ریاست دانشکده هنرهاى دراماتیک;
9. ریاست بنیاد شاهنامه فردوسى; 10. وزیر آموزش و پرورش.
همچنین ایشان در مطبوعات فعالیت هایى همچون سردبیرى هفته نامه مهرگان, مدیریت مجله کیهان فرهنگى, آموزش و پرورش و سیمرغ را بر عهده داشتند.
زنده یاد دکتر ریاحى در طول زندگى علمى خود, آثار گران بهایى در زمینه تألیف و تصحیح از خود به یادگار گذاشته است و هرکه بخواهد در ادب و فرهنگ این مرز و بوم کارى انجام دهد, ناگزیر است از این آثار بهره جوید:
آثار زیر تصحیح ایشان است:
1. جهان نامه; محمد بن نجیب بکران طوسى; تهران: ابن سینا, 1342 ش.
2. مفتاح المعاملات; محمدبن ایوب طبرى; تهران: بنیاد فرهنگ ایران, 1349 ش.
3. مرصاد العباد; نجم الدین ابوبکر بن محمد شاماوربن انوشیروان رازى (نجم دایه); تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب, 1352 ش (8 ج, 1379). اثر حاضر رساله دکترى استاد ریاحى در رشته زبان و ادبیات فارسى است که زیر نظر استاد بدیع الزمان فروزانفر به انجام رسید.
4. رتبة الحیات و رسالة الطیور; خواجه یوسف همدانى و نجم دایه; تهران: توس, 1362 ش.
5. عالم آراى نادرى; محمدکاظم مروى, وزیر مرو; 3 ج, تهران: زوار, 1364 (چ 3, علمى و نشر علم, 1379 ش, با تجدید نظر).
6. نزهة المجالس; جمال خلیل شروانى; تهران: زوار, 1364 ش (چ 2, علمى, 1375).
7. شش فصل: به ضمیمه عمل و الاقاب; محمدبن ایوب طبرى; تهران: علمى و فرهنگى, 1371 ش.
تألیفات
1. کسایى مروزى زندگى, اندیشه و شعر او; تهران: توس, 1367 ش. در این کتاب دکتر ریاحى اکثر قصاید و اشعار پراکنده کسایى را یافته و آنها را به صورت یک کتاب جامع و کامل آورده است.
2. تاریخ خوى; تهران: توس, 1372 ش. این اثر یکى از تألیفات ارزنده و مهم استاد مى باشد که داراى 29 فصل است و در آن به سیر تحولات اجتماعى و فرهنگى شهرهاى ایران اشاره شده است.
3. زبان و ادبیات فارسى در قلمرو عثمانى; تهران: پاژنگ, 1369 ش.
مقالات:
استاد ریاحى مقالات بسیارى تألیف کرده اند که از آن جمله به موارد زیر مى توان اشاره کرد:
1. (40 گفتار در ادب),
2. (تاریخ و فرهنگ),
3. (تربت شمس تبریز کجاست)؟
استاد دکتر توفیق سبحانى یکى از دوستان و مریدان ایشان, درباره دکتر این گونه مى گوید:
استاد ریاحى حافظه بسیار توانایى داشتند. مطلبى که من در سال 1353 ش از ایشان شنیده بودم, در سال 1385 ش در مجلسى آن را براى دیگران نقل مى کردند. پس از گذشت 33 سال روایت, مویى فرق نداشت. دنبال کسى حرف نمى زدند, حتى افرادى که فقها جایز الغیبه مى دانند. از استادان خود همیشه به احترام نام مى بردند; به هر حال استاد ریاحى از انسان هایى هستند که وجودشان براى اهل قلم و ادب غنیمت است.
از استاد در همایشى با عنوان (شمس و مولانا) که در شهرستان خوى برپا شد, به خاطر تحقیقاتش در زمینه شمس و مولانا قدردانى شد; همچنین او به عنوان نویسنده برتر کتاب سال نیز در دو نوبت مورد تجلیل قرار گرفت.
این نویسنده و پژوهشگر نامى صبح روز 25 اردیبهشت 1388 در پى بیمارى قلبى در سن 86 سالگى درگذشت و در روز 27 اردیبهشت 1388 در قطعه نام آوران بهشت زهرا چهره در نقاب خاک کشید.

اسماعیل فصیح
 

اسماعیل فصیح رمان نویس و پیشکسوت ترجمه, در دوم اسفندماه سال 1313 ش در یکى از محله هاى قدیمى تهران با نام (درخونگاه) (نزدیک بازار تهران) در یک خانواده نسبتاً پرجمعیت دیده به جهان گشود.
زندگى استاد مقارن جنگ هاى جهانى دوم ـ که تازه شروع شده بود ـ آغاز گشت. وى از همان ابتداى کودکى علاقه شدیدى به خواندن داشت; تا جایى که در یکى از خاطرات خود این گونه مى نویسد: (در سن پنج, شش سالگى شروع به قصه خوانى کردم, ولى چون سواد خواندن نداشتم, یکى از خواهرانم برایم کتاب کرایه مى کرد و آن را تا پاسى از شب برایم بلند بلند مى خواند تا بعد از مدت ها خود توانستم این کار را انجام دهم).
ایشان علاقه وافرى به درس خواندن داشت, همین امر باعث ورود ایشان به عرصه تحصیل شد; مقطع دبستان را در مدرسه عنصرى طى کرد و بعد از آن وارد دبیرستان رهنما شد و توانست این مقطع را هم با موفقیت به اتمام برساند.
استاد به همین مقدار تحصیل بسنده نکرد, در اوایل سال 1335 ش, پس از چند سال تحصیل همراه با کار, ایران را براى ادامه تحصیل به مقصد امریکا و فرانسه ترک گفت. وى ابتدا به مانتانا و از آن جا به شهر بوزمن رفت و مشغول درس و تحصیل شد و توانست لیسانس شیمى بگیرد. بعد از آن به ایالت کالج مانتانا بازگشت و بعد از یک سال تحصیل در این ایالت, موفق به اخذ درجه لیسانس ادبیات انگلیسى شد.
استاد فصیح بعد از چند سال تحصیل در خارج سرانجام تصمیم مى گیرند به ایران بازگردند. ایشان بعد از ورود به ایران به درخونگاه مى روند و بعد از اقامت در آن جا و انجام صله رحم با دوستان و خویشاوندان در تهران مشغول کار مى شوند. در تهران با بزرگان اهل قلم چون صادق چوبک و غلامحسین ساعدى آشنا مى شوند. این آشنایى سبب مى شود صادق چوبک که علاقه شدیدى به استاد داشت, ایشان را به شرکت نفت معرفى کند و آنها هم که به سوابق ایشان پى بردند, از استاد استقبال کردند و وى استخدام رسمى شرکت نفت شد.
بعد از مدتى از طرف شرکت نفت براى یک سفر علمى, پژوهشى به امریکا رفت. او به سبب استعداد و علاقه اى که به تحصیل داشت, خیلى زود موفق به اخذ کارشناسى ارشد در رشته ادبیات انگلیسى شد.
استاد در سه حوزه رمان, ترجمه و مجموعه داستان کوتاه قلم زدند که به برخى از آنها اشاره مى شود:
1. شراب خام;
2. داستان جاوید;
3. ثریا در اغماء;
4. درد سیاوش;
5. زمستان 62;
6. شهباز و جغدان;
7. فرار فروهر;
8. باده کهن;
9. امیر زمان;
10. پناه بر حافظ;
11. کشته عشق;
12. طشت خون;
13. بازگشت به خون گاه;
14. کموى تراژدى پارس;
15. لاله برافروخت;
16. نامه اى به دنیا;
17. در انتظار;
18. گردابى چنین حایل.
ب) مجموعه داستان کوتاه
1. خاک آشنا;
2. دیدار در هند;
3. عقد و داستان هاى دیگر;
4. برگزیده هاى داستان ها;
5. نمادهاى مشوش;
ج) ترجمه
1. وضعیت آخر;
3. ماندن در وضعیت آخر;
4. استادان داستان;
5. رستم نامه;
6. خردشناسى به روش یونگ;
7. تحلیل رفتار متقابل در روان درمانى و شکسپیر;
سرانجام این استاد فرزانه پس از عمرى تلاش و خدمت در عرصه ادبیات به علت سکته مغزى در عصر روز پنج شنبه 25 تیرماه 1388 در سن 75 سالگى دارفانى را وداع گفت. روحش شاد.
هادى نقى جلال آبادى
فرهنگى

برگزارى نهمین دوره
(جایزه کتاب فصل)
 

عصر روز سه شنبه 14/7/88 نهمین دوره (جایزه کتاب فصل بهار 88) در سالن همایش هاى سوره در تهران و با حضور برخى از نویسندگان, فرهیختگان و ناشران برگزار شد.
پس از رسمیت یافتن جلسه, جناب آقاى على شجاعى صامن مدیرعامل خانه کتاب ضمن خوشامدگویى به حضار ابراز داشت: (دوسال از عمر پربار جایزه کتاب فصل گذشت. آن گاه که طرح این جشنواره را خدمت هیئت امناى محترم مؤسسه خانه کتاب ارائه مى کردیم, تصور آن را نداشتیم در اندک زمانى با چنین استقبالى از سوى اهالى قلم, فرهیختگان و ناشران مواجه شود و در کنار جشنواره هاى مهم فرهنگى داخلى براى خود جایگاه معتبرى یابد; اما خوشبختانه با تلاش همکاران سختکوش مؤسسه خانه کتاب و همکارى و همدلى جمع کثیرى از اهل فرهنگ و استادان حوزه و دانشگاه در کسوت داورانى دانا و منصف, آن نهال کوچک اینک به بار نشسته و همگان از خوان نعیم آن بهره مندند. جاى بسى خرسندى است که گستره و گوناگونى فعالیت هاى معاونت محترم امور فرهنگى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى که بخشى از آن از سوى مؤسسه خانه کتاب به فعلیت مى رسد, در سال هاى اخیر باعث رشد چشمگیر فرهنگ کتاب و کتابخوانى شده است; زیرا ما بر این باوریم براى آنکه ایران اسلامى همچون گذشته هاى طلایى خویش, طلایه دار علم و فرهنگ و تمدن شود, باید کتاب در لایه لایه زندگى فردى و اجتماعى ما وارد شود و یکى از دغدغه هاى اصلى مردم ما گردد. بدیهى است تا افراد یک جامعه چرایى, موضوع, زمان و میزان مطالعه را ندانند, نمى توان بدان مهم دست یازید و شاهد طراوت و پویایى و شادابى نسل جوان معاصر بود, و مقدمه اصلیِ یافتن پاسخ چنین پرسش هایى, معرفى آثار ارزشمند, نویسندگان توانمند و ناشران کاردان است. این سه رأس اصلى, قاعده هرم فرهنگ کتابخوانى است.
مسئولیت خطیر پدیدآورندگان, تولید دانش و ورود به عرصه هاى معرفتى جدید و رویارویى با چالش ها و انتقال آن دسته از معارفى است که هم اینک در اختیار دیگر ملت هاى توسعه یافته قرار دارد.
اما ناشران باید بر آن باشند تا از یک سو با امتناع از چاپ آثار کم ارزش راه را براى ورود فرصت طلبان و داعیه داران دروغین به عرصه فرهنگ ببندند و مانع تنزل سطح کیفى کتاب ها شوند و از سوى دیگر با شناسایى و انتشار آثار ارزشمند, آن هم در قالب و سیمایى چشم نواز و جذاب و براى تمامى لحظاتى که براى مطالعه متصور است, زمینه رشد و بالندگى فرهنگى را مهیا سازند.
از همه مهم تر بر مسئولان و دست اندرکاران فرهنگى است که با معرفى آثار, نویسندگان و ناشران خوب و حمایت هاى بجا به این حرکت جهت دهند و بدان شتاب بخشند.
جشنواره کتاب فصل, شاید یکى از گام هاى ضرورى در این عرصه باشد. فلسفه پایه ریزى چنین جشنواره اى آن بود که آن دسته از آثارى که در مهم ترین و معتبرترین رویداد فرهنگى کشور, یعنى کتاب سال جمهورى اسلامى ایران به دلیل محدودیت هاى قانونى, زمینه طرح شدن و معرفى و تجلیل شایسته نمى یابند در جشنواره مشابهى مورد توجه قرار گیرند, و نیز چون این جشنواره سالیانه چهار بار برگزار مى شود, هم فرصت مناسبى است براى معرفى آثار شایسته به مخاطبان تشنه و هم گرم نگه داشتن شعله فروزان فرهنگ کتاب و کتابخوانى و افزون بر همه اینکه: با ورود این جشنواره نوپا که خوش درخشید و دولت مستعجل نبود, آمار کتاب هاى قابل ارزیابى به دو برابر افزایش یافت و اینک مسئولان جایزه کتاب سال با آرامش و اطمینان خاطر بیشترى به فعالیت خود ادامه مى دهند.
در پایان از معاونت محترم امور فرهنگى, مدیر عامل متعهد و کارکنان سختکوش مؤسسه خانه کتاب و همکاران عزیزى که شبانه روزى در دبیرخانه این جشنواره به فعالیت مى پردازند و نیز تمام داوران فرهیخته و اندیشور جایزه کتاب فصل, تشکر و قدردانى مى نمایم)(به نقل از: جزوه (گزارش نهمین دوره جایزه کتاب فصل جمهورى اسلامى ایران (بهار 1388), مؤسسه خانه کتاب و دبیرخانه جایزه کتاب فصل, ص 1 ـ 2.).
در ادامه جناب آقاى اوجبى دبیر جشنواره, به بیان شیوه کار, آثار رسیده و منتخب پرداخت و گفت: (بر اساس آیین نامه جایزه کتاب فصل, روش و فرایند داورى در چند مرحله انجام مى شود:
1. ابتدا تمام کتاب ها از سوى گروه داوران مربوطه مورد ارزیابى قرار مى گیرند و آثارى که حداقل یک رأى مثبت را احراز کنند, به مرحله دوم داورى راه مى یابند.
2. کتاب هاى راه یافته به مرحله دوم از سوى دو داور ارزیابى مى شوند و نتایج ارزیابى در فرم هاى ویژه اى که بدین منظور طراحى شده است, درج مى شود. کتاب هایى که از 100 امتیاز حداقل 80 امتیاز کسب کنند, به مرحله نهایى راه مى یابند.
3. در مرحله نهایى در نشست مشترک داوران اصلى و دبیر علمى, آثار راه یافته به این مرحله, مورد بررسى و ملاحظه نهایى قرار مى گیرند; چنانچه امتیاز اثر, 90 و بیش از 90 باشد, به عنوان برگزیده و در غیر این صورت به عنوان شایسته تقدیر معرفى خواهد شد.
بر اساس آیین نامه کتاب فصل, معیارهاى بهترین کتاب به قرار زیر است:
بدیع بودن موضوع کتاب; رعایت استانداردها در ساختار, فصل بندى, نگارش, دستور زبان و گزینش واژگان; رعایت استانداردها در ذکر منابع و مآخذ; بالا بودن عیار علمى محتواى کتاب; بهره مندى از قدرت تحلیل و استنتاج منطقى; پاکیزگى و آراستگى کتاب از حیث حروف چینى, صفحه آرایى و چاپ; رعایت استانداردهاى تصحیح و ترجمه در خصوص آثار ترجمه شده و تصحیح شده.

داوران کتاب فصل
 

ارزیابى کتاب ها از سوى بیش از 250 تن از اندیشمندان و صاحب نظران حوزه هاى علمیه, دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالى نظیر دانشگاه هاى تهران, شهید بهشتى, تربیت مدرس, صنعتى شریف, امیرکبیر, علوم پزشکى تهران, تربیت معلم, شیراز, امام حسین(ع), پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى, دانشگاه آزاد اسلامى و همچنین اعضاى هیئت علمى دایرةالمعارف ها و مؤسسات پژوهشى از جمله انجمن حکمت و فلسفه, دایرةالمعارف بزرگ اسلامى و دانشنامه جهان اسلام و قضات دیوان عالى کشور و… انجام شده است)(همان, ص 3 ـ 4).

دایره داورى
 

در نهمین دوره تمام آثار در موضوعات ده گانه رده بندى دیویى و نیز گروه کودک و نوجوان ارزیابى و داورى شد. گفتنى است کتاب هایى در داورى ها شرکت داده مى شوند که در فصل مربوط به جشنواره براى نخستین بار چاپ شده باشند و افست و کتاب کمک درسى نباشند.
در این دوره از مجموع آثار منتشر شده, 2919 عنوان مورد ارزیابى قرار گرفت. از این میان, 2745 عنوان که امتیاز لازم براى راه یابى به مرحله دوم را کسب ننمود, در مرحله اول حذف و مابقى, یعنى 174 عنوان به مرحله دوم راه یافت که از میان این آثار, پس از ارزیابى دقیق و علمى هر اثر توسط دو نفر از داوران, در مجموع 17 عنوان کتاب, برگزیده و 34 عنوان کتاب شایسته تقدیر شناخته شد. از میان آثار برگزیده ده اثر تألیف, شش اثر ترجمه و یک اثر تصحیح مى باشند; همچنین از میان آثار شایسته تقدیر هجده اثر تألیف و پانزده اثر ترجمه و یک اثر تصحیح هستند.
سخنران اول جلسه جناب آقاى دکتر احمد احمدى ضمن بیان خاطراتى کوتاه, اما بسیار آموزنده از استاد فضل و فضیلت, علم و عمل علامه طباطبایى (رضوان اللّه تعالى علیه) فرمودند: نقد ـ نقد که جدا کردن سره از ناسره است ـ جایگاه ویژه اى نزد علامه(ره) داشت. یک وقتى کسى نقدى با نام (حول المیزان) بر تفسیر شریف المیزان نوشت که البته آن نقد وارد نبود; وقتى از علامه درباره آن نقد سؤال کردم, استاد فرمودند: همان موقع او را بخشیدم و برایش در حرم مطهر حضرت معصومه(س) دعا کردم.
سپس فرمودند: استاد قبل از چاپ المیزان را مى دادند افراد صاحب نظر بخوانند (من هم این کار را مى کردم) و براى نظرات دیگران بسیار اهمیت قایل بودند و در کتابشان اعمال مى کردند.
و از اخلاق استاد این بود که هر سؤال دانش پژوه و طلبه را در هر سطح از علمى که بود و در هر کجا و هر زمان (حتى پشت درب منزلشان) روى پا مى ایستادند و با گشاده رویى پاسخ مى گفتند(نقل به مضمون از سخنرانى جناب احمدى).
در ادامه برخى از نویسندگان که اثرشان برگزیده و منتخب این دوره بود, به معرفى اثر خود پرداختند.
دکتر منیژه رهبر, مترجم فارسى کتاب (فیزیک مفهومى) که حاوى فیزیک هسته اى و کوانتمى است, ضمن معرفى اثر خود ابراز داشتند: (در کتابى که ترجمه کردم, از فرمول و حفظیات خبرى نیست; مگر موارد بسیار نادر آن هم در پانوشت ها. اثر کاملاً مفهومى است و مفهومى مطالعه کردن و مفهومى تدریس کردن مؤثر است; به خلاف آنچه امروزه در کشور ما شایع است که جهت تحصیل و تدریس, تبلیغ رسانه اى براى کسب علم و دانش است. دانش تستى و حفظى براى عبور از کنکور و امتحان مؤثر است, ولى عمقى ندارد و دانش افزا و کارساز نخواهد بود).

نمایه اجمالى آثار برگزیدگان این دوره
1. فلسفه:
 

الف) فلسفه اسلامى/ تألیف
ـ نفس و قواى آن از دیدگاه ارسطو, ابن سینا و صدرالدین شیرازى, تألیف اسحاق طاهرى, قم: بوستان کتاب.
ب) فلسفه غرب/ ترجمه
ـ آثار علوى, تألیف ارسطو, ترجمه اسماعیل سعادت, تهران: هرمس.

2. دین:
 

الف) حدیث/تصحیح
ـ نزهة الابصار ومحاسن الاثار, تألیف ابوالحسن على بن مهدى طبرى مامطیرى, تحقیق محمدباقر محمودى, تهران: مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى.
ب) کلام/ تألیف
ـ هشام بن حکم, تألیف علیرضا اسعدى, قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى.
ترجمه
ـ زمان و سرمدیت: جستارى در فلسفه دین, تألیف والتر ترنس استیس, ترجمه احمدرضا جلیلى, تهران: دانشگاه ادیان و مذاهب.
ج) اخلاق/تألیف
ـ اخلاق در نگاه مولانا: چیستى و هستى, تألیف مهناز قانعى خوزانى, تهران: نگاه معاصر.

3. زبان:
 

الف) زبان هاى باستانى/ تألیف
ـ فرهنگ توصیفى گونه هاى زبانى ایران, تألیف ایران کلباسى, تهران: پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى.
ب) زبان شناسى/ ترجمه
ـ مکاتب زبان شناسى نوین در غرب, تألیف پیتر آ. ام. سورن, ترجمه على محمد حق شناس, تهران: سمت.

4. علوم خاص/فیزیک/ترجمه
 

ـ فیزیک مفهومى, تألیف پل جى. هیوئیت, ترجمه منیژه رهبر, تهران: فاطمى.

5. ادبیات/شعر
 

به طور مشترک
ـ آن ها, سروده فاضل نظرى, تهران: سوره مهر.
ـ باید نوشت نام تو را با پرنده ها, سروده قربان ولیئى, تهران: کتاب نیستان.

6. تاریخ و جغرافیا
 

الف) تاریخ/ترجمه
ـ تراژدى مردم: انقلاب روسیه 1891 ـ 1924, تألیف اورلاندو فایجس, ترجمه احمد علیقلیان, تهران: نشر نى.
ب) جغرافیا/تألیف
ـ مبانى علوم و سیستم هاى اطلاعات جغرافیایى, تألیف عباس على محمدى, تهران: سمت.

7. کودک
 

الف) داستان/گروه کودک
ـ گنجشک اشى مشى, نوشته ناصر یوسفى, تهران: پیدایش.
گروه نوجوان
ـ سورنا و جلیقه آتش, نوشته مسلم ناصرى, تهران: افق.
ب) کلیات: گروه نوجوان
ـ فرهنگ نامه حیات وحش ایران: مهره داران, تألیف مهرگان ابراهیمى, فاطمه حسینى زواریى, مهدى رجبى زاده, هانیه غفارى, ملیکا قلیچ پور, اصغر مبارکى, امید مظفرى و باقر نظامى, تهران: نشر طلایى.
ج) علوم و فنون/گروه نوجوان/ ترجمه
ـ شگفتى هاى بدن: سفرى شگفت انگیز به ساختمان بدن انسان, تألیف ریچارد والکر, ترجمه سیدحسین ترابى, سیدحسین ساداتى و لادن خانلرى, تهران: پیام آزادى(به نقل از: همان, ص 15 ـ18).

نمایه اجمالى آثار شایسته تقدیر
1. کلیات: کتابدارى/ترجمه
 

ـ فهرستنویسى و سازماندهى منابع دیجیتالى: راهنماى کتابداران, تألیف آن ام. میچل و برایان اى. سرت, ترجمه زهیر حیاتى و على اکبر خاصه, تهران: کتابدار.

2. فلسفه و روان شناسى:
 

الف) فلسفه اسلامى/ترجمه
ـ دیدگاه فخرالدین رازى و اکوئیناس در باب قدم عالم, تألیف معمر اسکندر اولغو, ترجمه عذرا لوعلیان, تهران: کتابخانه, موزه و مرکز اسناد مجلس شوراى اسلامى.
ب) فلسفه غرب/تألیف
ـ فلسفه بوناونتورا; سلوک عشق, تألیف اکبر حبیب اللهى, تهران: حکمت.
ج) روان شناسى/ترجمه
ـ روان شناسى خانواده موفق, تألیف فیلیب مک گراو, ترجمه محمدمهدى شریعت ـ باقرى, تهران: نشر دانژه.

3. دین:
 

الف) اسلام/تألیف
ـ درسنامه ترجمه: اصول, مبانى و فرایند ترجمه قرآن کریم, تألیف سیدمحمدحسن جواهرى, قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
ترجمه
ـ هیروگلیف در قرآن: تفسیرى نوین از حروف مقطعه, تألیف سعد عبدالمطلب عدل, ترجمه حامد صدقى و حبیب اللّه عباسى, تهران: سخن.
ج) حدیث/تألیف
ـ وضع و نقد حدیث, تألیف عبدالهادى مسعودى, تهران: سمت; قم: دانشکده علوم حدیث.
د) فقه و اصول/تألیف
ـ عدالت به مثابه قاعده, تألیف سیدمحمد اصغرى, تهران: اطلاعات.
تصحیح
ـ انیس المجتهدین فى علم الاصول, تألیف محمدمهدى نراقى, تحقیق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى, مرکز احیاى آثار اسلامى, قم: بوستان کتاب.
هـ ) عرفان/تألیف
ـ مفهوم عرفان, تألیف على موحدیان عطار, قم: دانشگاه ادیان و مذاهب.

4. علوم اجتماعى:
 

الف) علوم اجتماعى/تألیف
ـ بحران آگاهى و تکوین روشنفکرى در ایران, تألیف حسین آبادیان, تهران: کویر.
ترجمه
ـ گذار از عهد بایستان به فئودالیسم, تألیف پرى آندرسون, ترجمه حسن مرتضوى, تهران: ثالث.
ب) علوم سیاسى/ترجمه
ـ میان گذشته و آینده: هشت تمرین در اندیشه سیاسى, تألیف هانا آرنت, ترجمه سعید مقدم, تهران: اختران.
ج) حقوق
ـ حقوق بشر در جهان معاصر: دفتر دوم: جستارهایى تحلیلى از حق ها و آزادى ها, تألیف سیدمحمد قارى سید فاطمى, تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش هاى حقوقى شهر دانش.
د) مدیریت/ترجمه
ـ مدیریت مالى نوین, تألیف استفان راس و دیگران, ترجمه على جهانخانى و مجتبى شورى, تهران: سمت.
هـ ) مکانیک/ترجمه
ـ ماشین هاى ابزار, تألیف جان واکر, ترجمه اکبر شیرخورشیدیان, تهران: کاروان حله.
و) کشاورزى/تألیف
ـ اصول تکنولوژى نوین صنایع خوراک دام, طیور و آبزیان, تألیف سیدناصر صباحى و محمدرضا وفادار, تهران: سپهر.

7. هنر:
 

الف) هنرهاى تجسمى/تألیف
ـ مهر و حکاکى در ایران, تألیف محمدجوادى جدى, تهران: فرهنگستان هنر.
ب) معمارى
ـ معمارى معاصر ایران: در تکاپوى بین سنت و مدرنیته, تألیف مسعود امیربانى, تهران: هنر معمارى قرن.
ج) تربیت بدنى/ترجمه
ـ علم تمرین: زمان بندى, تئورى و روش شناسى تمرینات ورزشى, تألیف تئودور او. بومپا, ترجمه وحید تأدیبى, کرمانشاه: دانشگاه رازى.

8. ادبیات/نثر معاصر:
 

ـ نقره, دختر دریاى کابل: نوشته حمیرا قادرى, تهران: روزگار.

9. تاریخ: تألیف
 

ـ مفاهیم قدیم و اندیشه جدید: درآمدى نظرى بر مشروطه ایران, تألیف: حسین آبادیان, تهران: کویر.

10. کودک و نوجوان:
 

الف) شعر
ـ حرف تازه, سروده ایرج قنبرى, تهران: مؤسسه چاپ و نشر عروج.
ب) داستان ترجمه/گروه نوجوان
ـ قصه گوى شب, نوشته رفیق شامى, ترجمه عذرا جعفرآبادى, تهران: نشانه.
ب) علوم و فنون/گروه نوجوان
ـ علم در ایران باستان, تألیف حسن سالارى, تهران: محراب قلم(به نفل از همان, ص 49 ـ 55).
گفتنى است آثار برتر و شایسته تجلیل علاوه بر دریافت لوح تقدیر و جایزه, از سوى معاونت امور فرهنگى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى, تعداد پانصد و سیصد نسخه خریدارى مى گردد.
آشنایى با خانه کتاب
مؤسسه خانه کتاب در سال 1372 با هدف جمع آورى اطلاعات کتاب هاى منتشرشده در ایران, اطلاع رسانى و توسعه فرهنگ کتاب و کتابخوانى و عادت به مطالعه تأسیس شد.
خانه کتاب با ایجاد وب سایت (WWW.Ketab.ir) اقدام به عرضه اطلاعات کتاب شناختى کتاب هاى منتشر شده از قبیل عنوان, موضوع, شابک و… در این سایت کرده است.
برخى از فعالیت هاى خانه کتاب عبارتند از:
ـ تولید بانک هاى اطلاعاتى حوزه صنعت نشر کشور شامل کتاب, پدیدآورندگان, ناشران و کتاب فروشان.
ـ صدور کارت الکترونیکى خرید کتاب.
ـ صدور شماره استاندارد بین المللى کتاب شابک و شابم به ناشران (WWW.isbn.ir).
ـ انجام امور اهل قلم و بیمه اهل قلم.
ـ خبرگزارى کتاب ایران (WWW.ibna.ir).
ـ انتشار نشریات تخصصى نقد و بررسى کتاب در نه موضوع با نام کتاب ماه.
ـ انتشار نشریه هفتگى کتاب هفته(WWW.ketabehafteh.ir).
ـ سراى ترجمه.
ـ برگزارى جوایز و جشنواره هاى فرهنگى از قبیل کتاب سال جمهورى اسلامى ایران (WWW.Ketabsal.ir), کتاب فصل, گام اول, جشنواره نقد کتاب (WWW.naghdeketab.ir), جایزه ادبى ملى جلال آل احمد و جایزه پروین اعتصامى (www.parvin.ir).
ـ برگزارى نشست هاى تخصصى نقد و بررسى کتاب در سراى اهل قلم.
ـ تولید و انتشار لوح فشرده کتیبه, شامل اطلاعات کلیه کتاب هاى منتشر شده در کشور. (WWW.katibeh.ir).
ـ اطلاع رسانى کتاب از طریق تلفن گویا و رایگان به صورت شبانه روزى.
نشانى: خیابان انقلاب اسلامى, بین فلسطین و صباى جنوبى, ساختمان 1178, طبقه دوم, تلفن: 66414950 (20 خط).
یداللّه جنتى

دستاورد حضور در نمایشگاه بین المللى کتاب شارجه
 

نمایشگاه هاى بین المللى کتاب در سراسر جهان, از چند جهت مورد توجه اند:
الف) فرصتى براى تجارت کتاب, کسب سود مادى, ارزآورى و صادرات کتاب مى باشند;
ب) فرصتى براى تقویت بنیه هاى علمى مراکز آموزشى, پژوهشى و تحقیقاتى هستند;
ج) فرصتى براى عرضه محصولات فرهنگى, علمى و مذهبى اند.
امروزه صادرات کتاب افزون بر سود کلان مادى و ارزآورى قابل توجه, یکى از راه هاى مهم تعاملات فرهنگى در جهان است و آثار معنوى فراوانى به همراه دارد.
د) فرصتى مطالعاتى براى پژوهشگران است تا از نزدیک با جدیدترین موضوعات و تحقیقات انجام شده آشنا شوند.
از این رو, یکى از اندک وظایف نهادهاى فرهنگى و علمى کشور, رصد این فرصت ها و استفاده بهینه از آنهاست. سودآورترین تجارت براى کشور اسلامى ما مى تواند تجارت کتاب باشد; چه آنکه با یک تیر دو هدف را نشانه مى رود: از سویى سود مادى و ارز قابل توجهى به کشور وارد مى شود و ضایعه خروج ارز از طرق مختلف را جبران مى کند و از سوى دیگر, با تجارت کتاب, به تعامل صحیح فرهنگى و انتقال دستاوردهاى علمى و دینى پرداخته مى شود. امروزه براى نشر آموزه هاى اهل بیت(علیهم السلام), راهى مهم تر از عرضه آثار نیست و همین امر, حضور قدرتمند علمى و فرهنگى یک کشور را در دنیا به رخ جهانیان مى کشد.
ییکى از دلایل حضور قهرمانان ورزشى در میدان هاى ورزشى جهانى, اعلام موجودیت و حریف طلبى و تبلیغ هویت ملى است که با میلیاردها ریال هزینه از بیت المال, نتایج اندکى به همراه مى آورد; در حالى که مى توان به هزینه صدها میلیونى یا حتى کمتر در عرصه تجارت کتاب آثار به مراتب بیشتر و ماندگارترى به نمایش گذاشت. گرچه سخن در این زمینه بسیار است, ولى به طرح چند موضوع مهم بسنده مى کنیم:

الف) حوزه علمیه قم, غایب بزرگ
 

حضور حوزه علمیه قم, به ویژه نمایندگى از فریهیختگان معاونت هاى آموزشى و پژوهشى در نمایشگاه هاى بین المللى از چند جهت ضرورى است.
1. شناسایى مهم ترین آثار در زمینه علوم اسلامى و در صورت لزوم, خرید و عرضه آن به استادان و فضلاى حوزه. موضوعات مشترک بسیارى براى پژوهش در جهان اسلام و یا حتى در میان ادیان ابراهیمى وجود دارد که عرضه آثار تحقیقى دیگر مراکز مهم علمى, مى تواند در پیشرفت و غناى علمى کشور مؤثر باشد; موضوعاتى مانند منطق, فلسفه, فلسفه هاى مضاف, فلسفه تطبیقى, کلام, کلام تطبیقى, کلام جدید, مبادى کلام, مبادى فقه, اصول فقه, ادبیات عرب, صرف و نحو, تفسیر قرآن, علوم قرآنى, جامعه شناسى و روان شناسى دینى و… از این دست موضوعات میان فرهنگى است. آنچه در نمایشگاه بین المللى کتاب شارجه مشهود مى نمود, عرضه گسترده چنین آثار و پژوهش هاى جدید بود; آثارى که آشنایى دقیق محققان حوزوى با آنها, امکان جُستارگشایى در موضوعات مهم را فراهم مى آورد. در این نمایشگاه, صدها کتاب در موضوع هاى گوناگون فقهى مانند اجاره رحم, شبیه سازى, دریافت اعضا از حى و میت, تجارت الکترونیک, جرائم اینترنتى, علوم قرآنى و… عرضه شده بود که کمترین پیامد آن, راهگشایى و ایجاد ذهنیت براى محققان داخلى بود; البته از بهره علمى آنها نیز نمى توان غفلت کرد. نگارنده تنها ده دوره متنوع موسوعه مالیه در فقه را رؤیت کرد که برخى از آنها به ده جلد مى رسید; همچنین صدها کتاب در زمینه ادبیات جدید عرب و تحقیقات نو در زمینه صرف و نحو موجود بود.
بى گمان غناى علمى در هر رشته, با تلفیق پژوهش هاى جدید و تراث علمى کهن به دست مى آید. توقف در آموزه هاى اعصار گذشته و غفلت از تحقیقات جدید, ضایعات جبران ناپذیرى در پى خواهد داشت. در نمایشگاه شارجه, کتاب هاى مهمى در موضوعاتى چون ادبیات عرب, نحو عربى, نقدى بر آراى قدما در ادبیات عرب, تأثیر کوفیین در نحو, نقش بصریین در ادبیات عرب, موسوعه هاى ادبى و… بسیار مشهود بود که بسیارى از آنها براى مطالعه و تحقیق بسیار مناسب به نظر مى رسید.
صدها کتاب در زمینه اصول فقه, قواعد فقهى, قواعد اصول و مباحث جزئى اصولى, مانند استقراى قیاس, استصحاب و… عرضه شده بود که برخى از آنها مى توانست به غناى مباحث مطرح در فقه شیعه کمک نماید; البته در موضوعات متعدد دیگرى مانند کلام, تاریخ اسلام, تفسیر و علوم قرآنى, عرفان, فلسفه و… نیز موضوعات مشترک فراوانى در نمایشگاه امسال شارجه عرضه شده بود که جاى محققان و به ویژه متولیان محترم آموزش و پژوهش حوزه هاى علمیه خالى بود; همچنین عرضه گسترده کتاب هایى در نقد مبانى تشیع یا شروح متعدد بر کتب ابن تیمیه و محمدبن عبدالوهاب و… قابل توجه بود که مطالعه آنها نیز براى استادان و پژوهشگران حوزه هاى علمیه براى دفاع عالمانه, لازم به نظر مى رسد.
2. عرضه آثار علمى و تخصصى در نمایشگاه هاى بین المللى. یکى از مهم ترین وظایف حوزه هاى علمیه, تبلیغ و ترویج آموزه هاى علمى و عملى اهل بیت(علیهم السلام) است. انتخاب کتاب هاى برتر و عرضه آن به جهان اسلام, مى تواند در تعامل صحیح فرهنگى و تعمیق آموزه هاى اسلامى مؤثر باشد.
حوزه هاى علمیه باید به طور روزآمد, راهکارهاى ترویج آموزه هاى اهل بیت(ع) را بررسى و عملیاتى کنند. فرصت هاى پیش رو را رصد و از دست رفتن امکانات و فرصت ها جلوگیرى نمایند و با حضور عالمانه و محققان همراه با منطق قوى, کتب برجسته را در میدان هاى علمى و فرهنگى ارائه دهند.
حداقل فایده چنین حضورى, اعلام موجودیت و تقویت تعاملات فرهنگى با کشورهاى اسلامى و دیگر ادیان است.
3. تقریب مذاهب. یکى از بهترین راه هاى تقریب مذاهب اسلامى, همدلى و عرضه آثار در حوزه هاى مشترک است. تعاملات فرهنگى در موضوعات مشترک با دیگر مذاهب, به گسترش فضاى همدلى و تقریب کمک مؤثرى خواهد کرد; افزون بر این, از فرصت حضور در نمایشگاه بین المللى, مى توان کتب وحدت آفرین را در میان مسلمانان عرضه کرد تا فتنه هاى دشمنان و کج اندیشان در ایجاد فاصله و اختلاف به حداقل برسد; البته احتمال ممانعت و ایجاد مشکل براى حضور آشکار حوزه علمیه در چنین نمایشگاه هایى وجود دارد که در این صورت, مى توان تدبیر خاصى براى حضور در قالب انتشارات ایجاد کرد و با دوراندیشى به بسترسازى این حضور کمک رساند.

ب) نمایندگى جمهورى اسلامى ایران, حضورى ضعیف
 

وزارت ارشاد جمهورى اسلامى ایران, غرفه اى در این نمایشگاه بین المللى داشت که فرصت حضور در آن را, امسال به انتشارات بوستان کتاب داده بود. حضور این انتشارات نیز بسیار کم رونق بود; هم در حجم عرضه کتب عربى و هم در فروش آن و هم در غرفه آرایى, نقص هاى بسیارى به چشم مى خورد; البته همکاران محترم بوستان کتاب و نمایندگى آنها اظهار مى داشتند چند روز مانده به نمایشگاه متوجه حضور خود شده اند; لذا بدون هماهنگى قبلى و تمهیدات لازم در آن حاضر شده اند.
این غرفه نیز فروشى نداشت و به مراجعان که اکثریت آنها نیز شیعه بودند, تنها آدرس ایمیل و تماس داده مى شد و عرضه کتاب عربى نیز کم حجم و کم رونق به نظر مى رسید.
جمهورى اسلامى ایران که عرصه فرهنگ را در اولویت فعالیت هایش مى داند, باید نماینده شایسته اى براى ملت بزرگ ایران و فرهنگ غنى آن باشد.
غرفه جمهورى اسلامى ایران باید وسیع, مرتب, منظم و مملو از آثار علمى و فرهنگى باشد; به گونه اى که عظمت علمى و عملى آن, هر بیننده اى را به خود جلب نماید. غرفه آرایى هنرمندانه, فراهم ساختن عرضه فروش آثار در موضوعات متنوع به ویژه در موضوعات دینى و مذهبى, از جمله اقدامات لازم براى جلب بازدیدکنندگان است. چنین غرفه باشکوهى مى تواند افزون بر بسترسازى مناسب علمى و فرهنگى, بهترین تبلیغ براى حضور گردشگران در کشور باشد. بروشورها و تابلوهایى از مناطق گردشگرى و یا کتاب هاى مصور و زیبا مى تواند به این امر مهم و موردنیاز کشور کمک رساند; بنابراین مى توان با استفاده از کارشناسان دلسوز و خلاق در عرصه فرهنگ, راه هاى حضور قدرتمند و شایسته را فراهم آورد. اصولاً احساس نگارنده این بود که وزارت ارشادى که باید ده ها دغدغه در بهره مندى از چنین مراکزى داشته باشد, به وظیفه خود کمترین توجهى نمى کند; دغدغه هایى همچون معرفى آداب و سنن موجود, معرفى تراث کهن و استوار علمى, معرفى دستاوردهاى علمى در زمینه هاى تجربى و انسانى, معرفى اخلاق علمى و معنوى و… , باید در چنین نمایشگاه هایى در عرصه جهانى جدى گرفته شود تا به انتقال فرهنگ اسلامى مبادرت شود.

ج) اتحادیه ناشران جمهورى اسلامى و غفلت از صادرات کتاب
 

واقعیت آن است که خرید و فروش کتاب در چنین نمایشگاه هایى باتوجه به قیمت بالاى کتاب در دیگر کشورها, مى تواند سود کلانى براى ناشران به همراه داشته باشد و باعث جذب سرمایه و ارز به کشور باشد و موجبات رونق صنعت نشر را در کشور فراهم آورد.
ممکن است حضور در چنین نمایشگاه هایى با دشوارى ها و یا با کارشکنى هایى مواجه گردد, ولى غیرممکن نیست و نمونه آن, حضور نسبتاً موفق انتشارات معارف اسلامى و شریف رضى بود.
اتحادیه ناشران مى تواند ضمن رصد این فرصت ها, رایزنى هاى اولیه را براى حضور ناشران ایرانى انجام دهد و حتى در صورت بى فایده بودن تلاش ها, ضمن اطلاع رسانى به همکاران ناشر, زمینه امکان حضور را نیز تشریح نماید.
حضور ناشران در چنین نمایشگاه هاى بین المللى, ضمن ایجاد رونق در بازار نشر, به تعمیق تجربیات ناشران نیز کمک مى کند; به علاوه اهداف معنوى آنها را نیز پوشش مى دهد. حقیقت آن است که باتوجه به تجربیات نگارنده, ناشران ایرانى مى توانستند حضور بسیار موفقى در حوزه هاى علمى و فرهنگى, حتى کودک و نوجوان تجربه نمایند و به آسانى با دیگر ناشران جهانى رقابت کنند.
غفلت از چنین فعالیت هایى, زیان هاى بسیارى در پى داشته, توجه به آن, سود مادى و معنوى به همراه دارد; از این رو, علاقه مندان به اقتصاد کشور و فعالان در حوزه نشر و تجارت کتاب و متولیان فرهنگى و علمى کشور, باید با حضور فعال در چنین نمایشگاه هایى, از هر فرصتى براى انتقال فرهنگ شیعى بهره مند شوند. ما در حوزه فرهنگ و نشر کتاب, به مدیریت فعال و خلاق نیازمندیم.

د) نگاه هدفمند و کارشناسانه به آثار عرضه شده و انتخاب عالمانه
 

به همان میزان که انتقال آثار مهم و علمى به کشور یک نیاز و ضرورت است, انتقال فله اى آثار ناشران کشورهاى دیگر نیز, زیان هایى در پى دارد. خرید غیرکارشناسانه, افزون بر هدر دادن سرمایه هاى کشور, به انباشت کتاب هاى غیرعلمى و غیرضرورى در کتابخانه ها مى انجامد و به هر میزان کتاب هاى غیرعلمى و غیرمستند افزایش یابد, استفاده از آثار علمى را مختل و نیروى انسانى را فرسوده مى کند. کتابخانه ها باید غنى باشند و کتابخانه غنى, جایى است که هر کتابى در هر موضوعى, در دسترس است.
حتى اگر کتابخانه هاى مراکز علمى از جهت فضا, مکان و منابع مالى نیز هیچ مشکلى نداشته باشند, باز هم ایده آل نیستند. حال که کتابخانه ها با محدودیت مکانى و بودجه اى نیز مواجه اند, باید با استفاده از کارشناسان علمى, در حد امکان کتاب هاى مهم و قابل استفاده اى خریدارى شود تا به رونق علم و فرهنگ کمک نماید.

هـ ) حضور در نمایشگاه هاى علمى به منزله فرصت مطالعاتى
 

اگر بازدیدهاى علمى, یک فرصت مطالعاتى براى پژوهشگران است, یکى از بهترین انواع آن, بهره گیرى از فرصت نمایشگاه هاى بین المللى کتاب در سراسر جهان است. این حضور به ویژه براى اعضاى علمى و پژوهشى یک ضرورت به شمار مى رود; زیرا به طور یک جا و در حجمى گسترده با تولیدات علمى مواجه مى شوند که نمایندگى بیشتر مراکز علمى دنیا را به همراه دارند.
آشنایى با تولیدات جدید و گسترده در موضوعات علمى, این امکان را فراهم مى آورد که محققان نیازهاى خویش را از میان آنها شناسایى کنند و رقیبان علمى خود را بهتر بشناسند و خود را چون قطره اى در دل اقیانوس تولیدات علمى بیابند; توان خویش را در سنجه آثار عرضه شده بگذارند و اندوخته هاى خویش را تقویت نمایند; با موضوعات مستحدثه بهتر آشنا شوند و به وسعت تأملات خویش در اقیانوس علم بیفزایند; نیز حضور عالمان و اندیشمندان کشور در این گونه نمایشگاه ها باعث گسترش تعاملات فرهنگى ـ علمى و ایجاد روابط و درک بهتر دیگر ملت ها مى گردد. چه کسانى شایسته تر از استادان, عالمان و اندیشمندان براى نمایندگى ایران اسلامى وجود دارند. آنان با حضور عالمانه خویش هم بر تجربه علمى خود مى افزایند و هم به افزایش تجربیات دیگران کمک مى کنند; از این رو, تأثیر چنین حضورى در توسعه ارتباطات فرهنگى انکارناپذیر بوده و بهتر است مراکز علمى, به ویژه حضور اعضاى علمى خویش را در چنین نمایشگاه هاى بین المللى جز برنامه هاى خویش قرار دهند.

و) حضور هنرمند ایرانى در نمایشگاه بین المللى شارجه
 

ییکى از هنرمندان کشورمان که رکورددار ثبت کوچک ترین قرآن جواهرنشان بود, غرفه اى ویژه در این نمایشگاه داشت.
این هنرمند که جملاتى را روى تار موى انسان نوشته و زیر میکروسکوپ قرار داده بود, چهارده سوره قرآن کریم را به شکلى زیبا و ظریف بر روى نگین انگشترى حک نموده بود که با ذره بین قابل مشاهده و قرائت بود. ایشان کارهاى ظریف و مذهبى بسیارى روى نگین هاى انگشتر انجام داده بود که بسیار موردتوجه بازدیدکنندگان بود, ولى گله داشت که فرصت حضور در نمایشگاه هاى بین المللى داخل را از وى سلب کرده اند. نگارنده بدون هیچ گونه قضاوتى, به دو نکته مهم در این زمینه اشاره مى کند. چنانچه همه مى دانیم هموطنان زیادى به کشور امارات سفر مى کنند که اغلب آنها تاجرند و برخى نیز براى تفریح یا خوشگذرانى به آنجا مى روند; در این میان, حضور یک جوان که هنر خویش را صرف نوشتن قرآن و یا اسماى مقدس نموده است و غرفه اى با همین عنوان, در سراسر دنیا تشکل مى دهد, بسیار مغتنم است. او به هر دلیلى, هرچند به قصد سودآورى این عمل را انجام دهد, از دو جهت ارزشمند است:
1. هنر وى بسیار زیبا, ظریف و به ذات شگفت انگیز و ارزشمند است;
2. پرداختن به مضامین عالى قرآنى و الهى که سال هاى جوانى عمرش را صرف این امر کرده است, جاى قدرشناسى دارد; از این رو نگارنده براى اداى دین, سطورى را نیز به بزرگداشت این عمل نیکوى جوان ایرانى اختصاص داد تا هم از وى تشکرى شده باشد و هم بانیان فرهنگى و به ویژه نمایشگاه هاى قرآنى را در جریان این هنر زیبا قرار دهد تا زمینه بهره مندى از هنر وى در در داخل کشور نیز فراهم گردد.
البته وقتى در کل نمایشگاه, تنها غرفه هنرى را دیدم که از آنِ یک هنرمند باذوق ایرانى بود, به یاد این شعر زیباى حکیم فردوسى افتادم که: هنر نزد ایرانیان است و بس.
ابراهیم علیپور

معرفى دوفصلنامه علمى ـ پژوهشى
 

حدیث پژوهى
پژوهشهاى قرآنى و حدیثى ـ سپاس خداى را ـ پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران در میان پژوهشهاى گونه گون دینى جایگاه والایى یافته است. افزون بر پژوهشهایى مستقل و نگاشته هاى مفرد درباره موضوعات قرآنى و حدیثى, مجلات شایسته اى نیز با مقالاتى درخور نشر یافته و یا در حال نشر است. مجلات در این میان اگر از بارى به هر جهت نویسى رها شوند و بانیان مجلات در پذیرش و نشر تأمل و دقت درخورى معمول دارند و بیشتر به فرایند پژوهشهایى نوآمد روى بیاورند مى توان امید داشت که در آینده اى نه چندان دور جامعه با حجمى قابل توجه از پژوهشهایى قرآنى و حدیثى مواجه شود که سوگمندانه توان گفت مواردى چنین نیست و آسیب شناسى این جریان را باید این زمان بگذاشت تا وقت دگر. اکنون شماره آغازین مجله (حدیث پژوهشى) (دو فصلنامه علمى ـ پژوهشى دانشکده علوم انسانى دانشگاه کاشان) را در پیش روى داریم که بر پایه (تفاهم نامه اى) با چند دانشگاه دیگر نشر یافته است. آغازین شماره مجله نشانگر محتوى شایسته و آهنگ ارجمند حرکت به سوى مجله ایست با درون مایه اى ستودنى. عناوین مقالات این شماره چنین است: بررسى و ارزیابى حدیث کمیت آیات قرآن در کتاب کافى, اجتهاد در تفسیر روایى نورالثقلین, بررسى و ارزیابى (مُقارِب الحدیث و مُقارَب الحدیث), بازخوانى حدیث اقتدا و اهتدا, جایگاه گوینده در اعتبار گفتار از دیدگاه حدیث, انواع و جایگاه روایات بیانگر مکى و مدنى در تفسیر قرآن.
امیدوارم بانیان نشر جایگاه پژوهش و فراتر از آن مکانت عظیم (حدیث) را پاس دارند و با یارى محققان و همراهان دلسوز نشریه اى درخور جایگاه والاى (سنت) نشر دهند. و توفیق از خداوند است.
منبع : فصلنامه آیین پژوهش شماره 118
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر