مرجع مبارز

بازخوانی فعالیت های مبارزاتی و اجتماعی آیت الله شیخ محمدتقی اصفهانی (آقا نجفی) نام آیت الله آقانجفی تا همین الان هم نقل زبان پیرمردهای اصفهان است

مرجع مبارز
بازخوانی فعالیت های مبارزاتی و اجتماعی آیت الله شیخ محمدتقی اصفهانی (آقا نجفی)
نام آیت الله آقانجفی تا همین الان هم نقل زبان پیرمردهای اصفهان است. اینکه یک مرجع تقلید در خط مبارزه با استبداد و استعمار باشد و در عین حال دارای مقدمات عالیه عرفانی هم باشد، چیزی نیست که بتوان به راحتی از آن گذشت. همایش مرجع بیداری اسلامی با محوریت شخصیت آیت الله العظمی آقانجفی اصفهانی چهاردهم مهر در خانه مشروطه اصفهان برگزار می شود. این همایش به پاسداشت مردی است که رهبری معنوی اصفهانی ها و بختیاری ها را در کوران حوادث مشروطه بر عهده داشته است. آقانجفی اولین کسی است که فتوا به تحریم تنباکو داد. نهضت تنباکو را می توان اولین جنبش بیداری اسلامی در ایران دانست از این رو نام این همایش مرج بیداری اسلامی نهاده شده است. آنچه از پی می آید بازخوانی زندگی و فعالیت های علمی و مبارزاتی ایشان است.
 

مبارزه با فرقه ضاله بابیه
 

ناصرالدین شاه فرمان بازگشت چند نفر از بابیان منطقه سده که پیشتر تبعید شده بودند را داد. مردم سده به ریاست حاج آقا سدهی از ورود آنها جلوگیری کردند. در نتیجه این اقدام، یک نفر بابی و شش نفر از متهمین به بابیت کشته شدند. با توجه به ارتباطی که برخی افراد دخیل در این مساله با آقانجفی داشتند، آقانجفی به تهران احضار شد.
آقانجفی به دربار می رود و ناصرالدین شاه به او می گوید: «آخوند، برای کشتن هفت بابی، هفت دولت مدعی هستند؟!» آقانجفی دست در عمامه کرده، کاغذی بیرون می آورد که اسامی چندین نفر بابی دیگر همه در آن نوشته بود و می گوید اینها را هم باید کشت [یعنی خودتان بکشید].
بدین ترتیب آقانجفی اصفهانی، چند ماه در تهران به حالت تبعید بود. مطابق با اسناد تاریخی، سفارت انگلستان مخالف بازگشت آقانجفی به اصفهان بود.
مخالفات با بدعت های دینی و فرقه های استعماری، عواقب سختی را برای آقانجفی در برداشت؛ زیرا سال ها حمله به شخیصت و افکار ایشان در قالب کتاب و نوشته را به دنبال داشت دیپلمات های انگلیسی و روسی نیز به نوبت در سال های 1307 و1320 به وقایع بابی کشی اصفهان و اطراف، اعتراض کردند و سرانجام دو سلطان قاجار - ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه - او را به تبعید از اصفهان محکوم کردند.

پیشتازی در نهضت تحریم تنباکو
 

در رأس جنبش تنباکوی اصفهان، مرحوم آقانجفی حضور داشته است. حکم تحریم تنباکو توسط آقانجفی مدتی قبل از حکم سراسری میرزای شیرازی صادر شده بود. این حکم از طرف علمای اصفهان، تایید و از سوی مردم به اجرا گذاشته شد. هرچند حوزه عمل و اجرای حکم، محدود به اصفهان و اطراف آن بوده ولی از گزارش های حکومتی و حتی کمپانی رژی، به دست می آید که شیوع و گسترش آن و حتی صحبت درباره آن در شهرهای دیگر، باعث وحشت و شکست کمپانی رژی شد؛ لذا لزوم لغو حکم تحریم و - در صورت عدم پذیرش لغو - تبعید آقانجفی و حتی به توپ بستن منزل ایشان با شدت عمل، مورد توصیه قرار گرفت.
سرانجام مقاومت مردم و علمای اصفهان در برابر تهدیدهای ناصرالدین شاه و فشارهای ظلل السلطان نتیجه می دهد. حکم تحریم تنباکوی میرزای شیرازی مرجع شیعیان از سامرا به ایران می آید.
طبق گزارش های تاریخی، آقانجفی رهبرجنبش تنباکوی اصفهان بوده است، که این خود دلیلی است بر موقعیت ممتاز ایشان در بین علما چرا که در آن موقع ایشان فقط 47 سال داشتند و در حوزه معتبر، سنتی و درجه اولی مانند اصفهان، مجتهدان و فقهای بنام و حتی شیوخ تراز اول علم حضور داشتند و این، نشان از نفوذ و مقام آقانجفی دارد که تمام طلاب و عامه مردم، گوش به فرمان او بودند.

مبارزات بر ضد سلطه بازار خارجی
 

یکی از پیامدهای مهم جنبش تنباکو، تقویت این ذهنیت بود که جهت رفع سلطه قدرت های غیر مسلمان بر مسلمین، ضرورت دارد وسایل مورد نیاز جامعه ایران، در داخل کشور تولید شود. در همین راستا، شرکت های اقتصادی و تولیدی به وجود آمدند. یکی از بزرگ ترین آنها «شرکت اسلامیه» در اصفهان بود. این شرکت با هدف تامین منسوجات مورد نیاز مردم مسلمان ایران، با تلاش و حمایت علمای اصفهان، به ویژه حاج آقا نورالله و آقانجفی اصفهانی، در سال 1316، تاسیس شد و به تدریج شعبه هایی در برخی شهرهای دیگر و حتی خارج کشور به وجود آمد. در آن دوران، اساس تجارت، دلالی تجار از اجناس فرنگی بوده و به گفته حاج آقا نورالله، بازرگانان ایرانی، عمال خارجی شده و فر و جلال فریبنده مغرب زمین، از طریق کالاها در ایران جلوه گری می کرده است. در چنین زمانی شرکت اسلامیه در اصفهان تاسیس می شود و به تدریج حوزه عمل خود را به سایر شهرها و سپس به کشورهای خارجی گسترش می دهد. تولیداتش همه جا حضور و نمود یافته؛ به حدی که یکی از روزنامه های انگلیس، رشد آن را ضربه به منافع انگلیس در اصفهان و بلکه کل منطقه خلیج فارس اعلام می نماید.
آقانجفی همچنین با تحریم منسوجات و مصنوعات خارجی و ترویج محصولات داخلی و تشویق مردم بر خودکفایی هرچه بیشتر، به مبارزه با سلطه بازار خارجی پرداخت و با پایمردی، تمام فشارهایی را که از ناحیه دولت های روس و انگلیس و حتی دولت ایران بر او وارد می شد، تحمل کرد و بر سر موضع خویش ایستاد. به عنوان مثال در بند سوم بیانیه اقتصادی علمای اصفهان این گونه آمده است:
«ملبوس مردانه جدید، که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده می شود، قرار دادیم مهما امکن. هرچه بدلی در ایران یافت می شود، لباس خودمان را از آن منسوخ نماییم و منسوج غیر ایرانی را نپوشیم و احتیاط نمی کنیم و حرام نمی دانیم لباس های غیرایرانی را. اما ماها ملتزم شده ایم حتی المقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از منسوج ایرانی تهیه بنماییم و تابعین ماها نیز کذلک و متخلف، توقع احترام از ماها نداشته باشد. آنچه از سابق پوشیده و داریم و دوخته ایم، ممنوع نیست استعمال آن.»

رهبری و همراهی در مشروطه اول
 

آقا نجفی در طول مشروطه اول، با حمایت و پشتیبانی از نظام مشروطه، فعالیت های مهم و گسترده ای انجام داد؛ چنان که جایگاه برجسته شان موجب می شد که مخاطب نامه ها و تلگراف های زیادی از تهران [طهران] و نقاط مختلف کشور شود. از آقا نجفی، اعلامیه هایی در دست است که به صورت فردی یا به همراه دیگر علما، در حمایت از مشروطه صادر کرده، که تنها به یک بند از آن اشاره می شود: «الیوم به ملاحظه حفظ نفوس و اموال و اعراض مسلمین و تقویت دین مبین، مخالف با مجلس مقدس شورای ملی - شیدالله ارکانه- به مثابه مخالفت با امام رضا (ع) است.»
جنبش مشروطه خواهان در اصفهان، افزون بر درهم شکستن فشار استعمار و استبداد، نوعی برداشت مذهبی و آرمان های دینی را جست و جو می کرد. بدون آنکه ائتلافی با جناح های مشکوک سیاسی و محافل غیردینی داشته باشد.
انطباق موضع گیری های سیاسی بر موازین دینی، زمینه احیا بر پایه فرهنگ شیعی و نه تقلید از غرب و نه نفی دین از سیاست و حکومت، همه این ویژگی ها باعث آن شده بود که پایه گذاران اصلی جنبش در اصفهان و حومه گسترده آن، از پختگی سیاسی، محبوبیت و مردم پسندی عمیق، همراه با اعلام وفاداری های پرشور برخوردار شوند و از طرفی مغضوب کسانی که طرفدار مشروطیت با آرمان های غربی و ضد مذهبی بودند قرار گیرند.

رهبری مردم در عزل ظل السلطان
 

ظل السلطان فرزند ناصرالدین شاه است که زمانی بر یک سوم ایران حکومت می کرده. قدرت فراوان ظل السلطان گاه خود شاه را نیز آشفته خاطر می ساخته اما به دلیل آنکه ظل السلطان از سوی سفارت انگلستان حمایت می شد، عزل او کار بسیار دشواری بود او حاکم ظالم و قسی القلب اصفهان بود که هم اکنون نیز نامش بیش از هر حاکم دیگری در تاریخ اصفهان توسط مردم شهر به زشتی یاد می شود.
در اوایل سال 1325 هنگامی که ظل السلطان به تهران رفته بود، تحصن بسیار گسترده مردمی در اعتراض به حاکمیت او شکل گرفت، که عملاً رهبری آن به عهده آقانجفی و حاج آقانورالله قرار گرفت. در خواست برکناری ظل السلطان، در تهران با واکنش منفی فراوانی مواجه شد اما ظلم ظل السلطان در اصفهان به اندازه ای زیاد بود که مردم به هیچ وجه از عزل وی کوتاه نمی آمدند. سرانجام، مقاومت مردم باعث عزل حاکم بد نام اصفهان پس از حدود سی و چهار سال حکومت در این منطقه مهم شد.

پیشگام مشروطه دوم و فتح اصفهان
 

در جریان استبداد صغیر، مشروطه خواهان اصفهان به رهبری آقانجفی و حاج آقا نورالله، این وضعیت را تاب نیاوردند و سرانجام با نیروهای اقبال الدوله حاکم محمد علی شاه در اصفهان، وارد درگیری مسلحانه شدند. در این جنگ شهری، مردم محلات نزدیک منزل آقا نجفی و حاج آقا نورالله را سنگر بندی کردند و آماده مقابله مسلحانه با حکومت شدند. کانون درگیری میان نیروهای مردمی با نظامیان وابسته به اقبال الدوله، نیروهای بختیاری به ریاست ضرغام السلطنه وارد اصفهان شدند و بعد از مدتی درگیری، سرانجام اصفهان در 11 ذی الحجه فتح شد و به دست مشروطه خواهان افتاد فتح اصفهان مقدمه ای بر فتح تهران [طهران] و عزل محمد علی شاه می شود.

جلسات مناظره با مبلّغان مسیحی
 

جمعی از مبلّغین مسیحی که از اروپا به هندوستان رفته، فارسی آموخته و کتب متعددی در رد اسلام چاپ کرده بودند، به اصفهان آمدند و به مبارزه علمی با اسلام پرداختند. سر دسته مبلغین مسیحی، شخصی موسوم به «تیزدال» بود. وی در محله جلفای اصفهان منزل گرفته بود و علمای اصفهان را به مناظره درباره دین مسیح و اسلام دعوت می کرد و کتابی را نیز در رد اسلام موسوم به « ینابیع الاسلام» منتشر ساخت.
آقانجفی اصفهانی و حاج آقانورالله، درصدد مبارزه و مباحثه با آنها برآمدند. از این رو با مشورت رکن الملک شیرازی، آقای «داعی الاسلام» برای مباحثه با آنان تعیین گردید. همزمان با انتخاب یک نفر برای مناظره و رد عقاید نصارا و مبلغین عیسوی، علمای اصفهان به رهبری آقانجفی و حاج آقانورالله، به تشکیل انجمنی به نام انجمن صفاخانه در محله جلفا دست زدند.
پس از تاسیس انجمن، روزنامه ای به نام «الاسلام» را برای مقابله عقیدتی و مناظره مذهبی منتشر می کنند. این روزنامه، سخنگوی انجمن صفاخانه بود. انتشار و توسعه آن باعث می شود در بقیه شهرها و حتی در خارج ایران، مناظرات انجمن ها هم انعکاس وسیع یابد.

حمایت دائمی از مظلومان
 

علامه محمد باقر الفت درباره مرام آقانجفی در حمایت از مظلومان، این گونه می نویسد:
«در برابر حاکم متجاوز نخست این حریف یکی از نوکران پیر خود را پیغام به شفاعت می داد و می فرستاد و اگر پیغام موثر نمی شد، پی در پی نامه وساطت می فرستاد، اگر موثر نمی شد خود آقا سوار بر الاغ سیاه و حقیرش، وارد صحن دارالحکومه می شد و در یکی از اتاق ها می نشست و آن قدر ساکت و بی آزار به جای خود می نشست تا موقع درس طلاب می گذشت و آنان افسرده می شدند.
این امر ادامه داشت تا اینکه وقت نماز جماعت می رسید و نمازگزاران گروه گروه، جملگی سجاده به دوش و تسبیح به دست، ذکر خداگویان رو به دارالحکومه می آمدند و در خیابان های باغ کاج یا چهل ستون، صف ها آراسته، نماز جماعت به پا می کردند؛ و دنباله این داستان معلوم نیست به کجا می کشید، اینجا بود که آقا شکار حاکم را از چنگش می گرفت و حکم عفو یا استرداد اموال مظلوم را صادر نموده، محترمانه با خیل مریدان به سوی مسجد باز می گشت؛ و این واقعه مکرر اتفاق افتاد. بالاخره حکومت ها از دستش به ستوه آمدند و بر آزار او و بستگانش کمر بستند.»
کارنامه سی ساله مبارزات آقانجفی نشان می دهد او در برخورد با اشخاص مختلف، از مرام شخصی پیروی می کرده. پیش از مشروطه داد مظلوم را از ظل السلطان طلب می کرد و در زمان حاکمان بختیاری نیز پیوسته در حال دادخواهی از مظلومانی بود که مورد ستم خوانین قرار گرفته بودند.
منبع: نشریه همشهری آیه شماره6
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر