ماهان شبکه ایرانیان

تأثیرات عقل فلسفی بر کلام شیعه (۳)

۳. نگرش درون دینی و برون دینی به علم کلام   در این تقسیم بندی، علم کلام از چشم اندازی عام بررسی می شود و ویژگی ها و نقاط مشترک و افتراق این دو دیدگاه، بیان می شود

تأثیرات عقل فلسفی بر کلام شیعه (3)

3. نگرش درون دینی و برون دینی به علم کلام
 

در این تقسیم بندی، علم کلام از چشم اندازی عام بررسی می شود و ویژگی ها و نقاط مشترک و افتراق این دو دیدگاه، بیان می شود.

1-3. هویت واسطه ای علم کلام: نگرش درون دینی
 

مخاطبان کلام الهی برای فهم و درک درونمایه وحی و بهره بردن از سرمایه های معرفتی و عقیدتی نهفته در آن، نیازمند واسطه و میانجی هستند. در صدر اسلام و با حضور پیامبر، مسلمانان برای درک و فهم وحی، به ایشان مراجعه می کردند. پس از درگذشت پیامبر و بروز اختلافات بر سر جانشینی - رهبری و امامت - شیعیان برای دریافت پاسخ پرسش های دینی و عقیدتی خود به حضور پیشوایان معصوم می رسیدند و یا از خرمن دانش شاگردان عالم و متکلم ایشان خوشه می چیدند. در این مرحله،‌ «کلام» نه به عنوان یک دستگاه منسجم فکری و نظام معرفتی با ساختار پیچیده علمی و منطقی، بلکه با مجموعه ای از گفتگوها و مناظرات ساده و اقناع کننده و ارجاعات پی در پی به متون دینی و روایی در عرصه مجادلات مذهبی و تبلیغات و فراخوانی های آیینی، نمود یافت. در این دوره، نگرش درون دینی به آموزه های اعتقادی و باورهای مذهبی و استوار سازی آیین جدید، کاهش درگیری های فرقه ای، پاسخگویی به پرسش های گروه های تازه مسلمان و مقابله و رویارویی با القائات منحرفان یا سردمداران فکری دیگر ادیان شکل گرفت و گسترش یافت.

2-3. نگرش برون دینی
 

با افزایش فاصله زمانی و مکانی و عدم دسترسی مستقیم به وجود امامان معصوم علیهم السلام، مخاطبان وحی نیازمند واسطه ای گشتند که از راه تفسیر و تبیین متون دینی در قالب تفقه در دین، دسترسی به سه رهیافت اخلاق اسلامی، فقه اسلامی و کلام اسلامی را برای آنان امکان پذیر نماید و نیاز فکری و عطش معنوی ایشان را برطرف سازد. علم کلام در این مرحله، تحت تأثیر اندیشه های فلسفی یونان و با نوآوری های اندیشمندان مسلمان به عنوان یک نظام معرفتی با ساختار ویژه منطقی و روش شناخت مبتنی بر واقع گرایی ارسطویی و در چارچوب عقل کلامی متأثر از عقل فلسفی با گرایش ها و تفسیرهای گوناگون، سامان یافت.

4. شکل گیری کلام فلسفی با گرایش به عقل فلسفی
 

با توجه به نگرش برون دینی و رشد و گسترش مکاتب فلسفی و کلام جدید و رویکرد بیشتر به فلسفه یونان، کلام فلسفی به تدریج در گستره فرهنگ و تمدن اسلامی شکل گرفت.

1-4. مکتب کلامی خواجه نصیرالدین طوسی
 

خواجه نصیر در تقریب و هماهنگی فلسفه و کلام، نقش بسیار مهمی به عهده داشته است؛ البته کسانی مانند ابوحامد غزالی و امام فخر رازی پیش از خواجه نصیر طوسی در این راه گام برداشته اند، ولی آنچه خواجه در این باب انجام داده است، غیر از آن چیزی است که غزالی و رازی در راه آن کوشش می کردند. فلسفی ساختن مسائل مهم کلام و دفع شکوک و شبهات امام فخر رازی، کاری نبود که هرکس بتواند آن را انجام بدهد. انجام این کار ردایی بود که با قامت خواجه نصیرالدین طوسی تناسب و سازگاری داشت (دینانی، 1377، ص 22-23).
چنانچه در مباحث پیشین نیز گذشت، عقل از سوی متکلمان متقدم شیعه همواره به عنوان ابزاری در خدمت اهداف دین به کار گرفته می شد و در مسیر علم و آگاهی و دستاوردهایی که از این راه به دست می آورد، پیوسته نیازمند نقل بوده است. دانشمندانی که به کلام و مسائل کلامی نگرش درون دینی داشتند- همچون مرحوم شیخ صدوق - در این مسیر نقل را اصل قرار می دادند و مسائل اعتقادی را با توجه به روایات معصومین علیهم السلام تفسیر و تأویل می نمودند. پس از او، شیخ مفید نیز با اینکه اهل عقل و استدلال و در فهم و استنباط معانی و مفاهیم دینی، دقیق و باریک بین بوده است، اما نسبت به آرا و اندیشه های فیلسوفان پیش از خود، بی اعتنا بوده، نشانه هایی از آن اندیشه ها در آثار و نوشته های وی دیده نمی شود.
هرچند گرایش به استدلال عقلی و برهان های فلسفی در آثار شاگردان و پیروان شیخ مفید - از جمله مرحوم سید مرتضی علم الهدی (ره) و شیخ طوسی (ره) - بیش از پیش به چشم می خورد، اما نگرش استقلالی به عقل و احکام آن - که منجر به ایجاد یک دستگاه یکپارچه و منسجم و تأثیرپذیری تدریجی از اندیشه های فلسفی در گستره مباحث کلامی و شکل گیری کلام فلسفی شد - با ابتکارات و نوآوری های فلسفی و کلامی خواجه نصیرالدین طوسی در قلمرو فرهنگ و تمدن اسلامی تحقق یافت.
نگاهی گذرا به مباحث و فصول مختلف کتاب مهم و شریف تجرید الاعتقاد (طوسی،[ بی تا]، ص 456-466) خواجه نصیر و نیز شروحی که بر آن نگاشته شده است، به ویژه کشف المراد تألیف شاگرد مبرز خواجه نصیر، مرحوم علامه حلی و دیگر کتاب های کلامی که تحت تأثیر مباحث فلسفی کلامی کتاب تجرید نگارش یافت، از جمله نهایة المرام (حلی، 1419ق، ج1، ص 632-645) و مناهج الیقین (حلی، 1416ق/1374ش، ص 418-433) از علامه حلی و اللوامع الالهیه (سیوری، 1380ش، ص 81-151) تألیف فاضل مقداد سیوری حلی،‌ هندسه معرفتی این کلام نوپدید را آشکار و هویدا می سازد.
بحث از امور عامه؛ وجود و عدم و احکام آنها؛ وجوب و امتناع و امکان، قدم و حدوث و ماهیت و احکام آن؛ حقیقت و ذات، اقسام کلی، تشخص، وحدت و کثرت، علت و معلول، جواهر و اعراض و... که همه مقدمه برای اثبات صانع و آفریدگار قرار می گیرند، اقامه براهین متقن عقلی و فلسفی در بحث از نبوت و امامت و معاد، ساختار اصلی تجرید الاعتقاد را تشکیل می دهد. این هندسه ظاهری، نمایانگر نگاه کاملاً برون دینی خواجه نصیر به مسائل اعتقادی است.
 
با گسترش فلسفه اسلامی در دوره صفویه و پدید آمدن سومین جریان مهم فلسفی (حکمت متعالیه) عقل فلسفی جایگاهی رفیع و بلند در نظام کلامی جدید می یابد و در روند بالندگی خود و با سیراب گشتن از آبشخور اندیشمندان نوآور، ساختاری منطقی و علمی به خود می گیرد.

5. کلام فلسفی و چالش های جدید
 

نگرش درون دینی به کلام و هویت دفاعی آن، با وجود گسترش کلام فلسفی به حیات خود ادامه داد تا آنجا که برخی نمایندگان سرشناس عقل فلسفی، تحت تأثیر همین دیدگاه، مسائل عقیدتی و اصول دین را با موازنه میان عقل و نقل به رشته تحریر کشیدند؛ از جمله ملامحسن فیض کاشانی (ره) در کتاب علم الیقین فی اصول الدین (فیض کاشانی، 1377ش، ص 26-103).

1-5. مکتب تفکیک
 

در دوره معاصر، در حوزه علمیه مشهد مقدس، رویکردی دوباره به کلام، با نگرش درون دینی آغاز شد و مبانی و اصول آن با کوشش های علمی تنی چند از عالمان و مجتهدان بزرگ این حوزه، مرحوم میرزا مهدی اصفهانی (ره) (در کتاب های ابواب الهدی و معارف القرآن)، مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی (ره) (در کتاب بیان الفرقان) و مرحوم میرزا جوادآقا تهرانی (ره) (در کتاب های میان المطالب، عارف و صوفی چه می گویند و آیین زندگی) تبیین گشت و با پیگیری ها و بررسی های پیروان فکری ایشان، در قالب «مکتب تفکیک» سامان پذیرفت.

2-5. جریان های شناختی و مکتب تفکیک
 

اندیشمندان این گرایش درون دینی کلامی، به سه جریان شناختی و معارفی و اعتقادی در گستره تاریخ اندیشه انسانی باور دارند:
1. جریان وحی (دین- قرآن) که صحت حقایق علمی و شناخت ها و آموزه های برخاسته از معارف را وابسته به وحی و علم ربانی می داند؛
2. جریان عقل (فلسفه - برهان) که به روش ها و امکانات عقل برای وصول و دستیابی به شناخت ها و حقایق اعتماد می کند؛
3. جریان کشف (ریاضت- برهان) که کشف درونی و روش های برخاسته از آن را در این مسیر کارساز می داند. مکتب تفکیک نیز مکتب جداسازی این سه راه و معرفت و مکتب در تاریخ معرفت انسانی به شمار می رود؛ همچنان که «هدف این مکتب، ناب سازی و خالص مانی شناخت های قرآنی و سره فهمی این شناخت و معارف است، به دور از تأویل و مزج با افکار نحله ها و برکنار از تفسیر به رأی و تطبیق، تا حقایق وحی و اصول علم صحیح، مصون ماند و با داده های فکر انسانی و ذوق بشری نیامیزد و مشوب نگردد». (حکیمی، 1375، ص 54-55).

3-5. ویژگی ها و سرفصل های کلی مکتب تفکیک
 

1. جدایی فلسفه، عرفان و دین؛
2. برتری و اصالت شناخت دینی؛
3. استناد شناخت دینی به قرآن و حدیث؛
4. اتکا به ظاهر آیات و روایات؛
5. اجتناب از تأویل؛
6. پرهیز از فهم عقلی یا عرفانی دین؛
7. خودکفایی معرفتی دین؛
8.تفکیک در تفسیر دین نسبت به فلسفه و عرفان؛
9. تعاضد عقل و وحی؛
10. در اختلاف میان وحی و عقل فلسفی، به حکم عقل، وحی مقدم است؛
11. جستن علل ناکامی مسلمانان در رجوع به علوم یونانی و ...؛
12. اهمیت عقل در مکتب تفکیک؛
13. نقد فلسفی در مکتب تفکیک؛
14. آسیب شناسی مکتب تفکیک (همان، ص 70).

4-5. مکتب تفکیک: تعقل، استدلال و فلسفه
 

جریان غیرافراطی مکتب تفکیک، با مرزبندی میان تعقل، استدلال و فلسفه و پذیرش شیوه عام تعقل و استدلال،‌ راه خود را از فلسفه جدا می کند؛ در واقع این مکتب به دوگونه عقل با رویکردهای گوناگون باور دارد: نخست، عقل ظاهری و سطحی و یونانی بنیاد و التقاطی که با آن می توان به ظاهر و سطح حقایق دست یازید و دیگر، «عقل اعماقی و دفائتی، یعنی همان عقل خودبنیاد دینی» که با به کارگیری نیروهای دفائتی آن، می توان به ناپیداهای هستی و ژرفای جهان رسید؛ بنابراین ناکارآمد بودن عقل فلسفی در کشف حقایق هستی و شناخت معارف وحیانی، از ارکان این دیدگاه به شمار می رود.
مقایسه سه مفهوم تعقل،‌ استدلال و فلسفه، این گرایش غیرافراطی را بهتر به تصویر می کشد. تعقل (کاربرد عقل و خردورزی) و استدلال (دلیل آوردن بر موضوع و مسئله ای خاص) و فلسفه (نظام خاص فکری و دستگاه ویژه شناختی) سه مفهومی هستند که به ترتیب از عام به سوی خاص می روند؛ یعنی ممکن است درباره امور تعقل کرد، بی آنکه استدلال بر مطلبی صورت گرفته باشد یا درباره مسائلی استدلال آورده شود که هیچ ربط و پیوندی با فلسفه نداشته باشند؛ مانند استدلال در رشته های مختلف غیرفلسفی و علوم؛ و این روش عام و سازنده استدلال است که تا رسیدن به تشخیص استقلالی و ایمان عقلی و نه الزاماً ایمان فلسفی، از اهمیت برخوردار است.«دین پیش از پیدایش مکتب های فلسفی با قوام تعقلی خویش وجود داشته و عرضه می شده است و بسیاری کسان، به قله های معارف و شناخت های دینی و قرآنی رسیدند؛ با اینکه از این فلسفه ها و اصطلاح ها و مفهوم ها به گوش شان نرسیده بود.» (حکیمی، 1383، ص 64-65).
منبع: شیعه شناسی، شماره 29
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان