![جهنم مظهری از رحمت خدا](/Upload/Public/Content/Images/1397/02/01/22480507249.jpeg)
هر چند جهنم سرایی است که آتشش عمق زیادی دارد، حرارتش شدید و عذابش هماره تازه و جدید است. خانه ای است که رحمت در آن وجود ندارد و گوش به سخن و ناله کسی داده نمی شود و مشکلی از گره کار کسی گشوده نمی گردد، لیکن عارف با آن دید وسیعش معتقد است که حتی جهنم نیز در مجموعه جهان هستی چیز بسیار خوبی است و در نظام کلی عالم، وجود آن ضرورت دارد. چون اگر جهنم نباشد، عده ای که از ترس آن دست از گناه بر می دارند، به انحراف می افتند و با هیچ صراطی مستقیم نمی شوند لذا بهشتی ها دیدن آن حتماً حق شناسی خواهند کرد و خطاب به آن خواهند گفت: چه بسا اگر تو نبودی ما دست به تباهی می زدیم، چه بسا اگر بتوانند در و دیوار آن را می بوسند. چنان که کسانی که از ترس زندان دست به گناه نمی زنند اگر آن را ببینند باید گرامی اش بدارند. چون اگر چه زندان در مقایسه با دبیرستان و سایر مراکز علمی جای بسیار بدی است، لیکن در محاسبه کل کشور چیز بسیار خوبی است. پس هم چنان که کشور بدون زندان نباید باشد ـ چون همه مردم پارسا نیستند ـ جهان هم بدون جهنم نباید باشد؛ چون همه پرهیزکار نیستند. عارف با جهان بینی خاص خود، جهنم را به عنوان جمال می نگرد.
در سوره مبارکه «الرحمان» آماری از نعمت های خدای متعال تنظیم شده است و در حقیقت سراسر این سوره برای شمارش و بیان نعمت های او است. خدای سبحان در این سوره همه این نعمت ها را به خود نسبت می دهد و می فرماید: ما این ها را فرستادیم. اصل سوره با «الرحمان» شروع می شود نه با القهار و امثال آن، این بدان معنا است که تا پایان سوره هر چه است ناشی از رحمانیت خداوند متعال است. اولین رحمت خدا تعلیم قرآن است و خودش معلم آن:«الرحمان. علم القرآن. خلق الانسان. علمه البیان». سوره الرحمان ، آیات 1 الی 4 چینش و توالی این کلمات بدین معنا است که اگر کسی قرآن را فرا گرفت انسان می شود، اگر انسان شد سخن او بیان است. در مقابل اگر قرآن را یاد نگرفت، انسان نیست و اگر انسان نبود گفتار او مبهم است (مانند بهیمه) نه مبین و بیان.
افزون بر این که هم قبل از ذکر «الانسان»«علم» آمده است و هم بعد از آن. یعنی این موجود زنده زمانی انسان است که محفوف و پوشیده به علم باشد و گفتار او زمانی بیان است که با تعلیم الهی همراه باشد، و گرنه هم چون کلام بهایم مبهم خواهد بود.
ترجیع بند این سوره، آیه «فبای الاء ربکما تکذبان» است. یعنی این ها نعمت های خدا است، کدام یک از این نعمت ها را تکذیب می کنید؟ آن گاه که نعمت های آسمانی و زمین را می شمارد: «و السماء رفعها و وضع المیزان... و الارض و وضعها للانام...» سوره الرحمان، آیات 7 و 10 می فرماید:« و لمن خاف مقام ربه جنتان...» سوره الرحمان، آیه 46 باز هم می فرماید: «فبای الاء ربکما تکذبان» نیز وقتی از جهنم و فلز گداخته اش سخن به میان می آورد:«یرسل علیکما شواظ من نار و نحاس فلا تنتصران» سوره الرحمان آیه 35 باز هم می فرماید: «فبای آلاء ربکما تکذبان».
پیام این آیات این است که وقتی مس گداخته بر سر شما ریخته می شود، چقدر خوب است؛ این نعمت چقدر عالی است! این گونه سخن گفتن قرآن تأیید می کند که جهنم گرچه نسبت به تبه کار رنج آور است، لیکن در نظام کلی عالم لازم و از مصادیق رحمت رحمانیه ی پروردگار به شمار می آید.
منبع: نشریه نسیم وحی، ش 30.