در سال 1900 بیشتر جمعیت کاری را چوپانان چادرنشین یا کارگران کشاورز تشکیل میدادند. هالیدی مینویسد: «از نظر اجتماعی جامعه تحت سلطه روسای قبایل، زمینداران بزرگ، بازرگانان و اشرافیت دربار بود و در خدمات شهری الگویی که به آرامی تا دهه 1940 در حال تغییر بود، تملکهای رضاشاه طی دهه 1920 تا 1930 اعضای واقعی طبقات زمیندار را تغییر داد.
ایران در اوایل سال 1914 به عضویت سازمان بینالمللی کار (I.L.O) درآمد و این سازمان در سال 1921-1920 دولت را از نگرانیهای خود درخصوص شرایط کارگران صنعت فرش در کرمان، مطلع ساخت، به تبع آن دستوراتی صادر شد مبنی بر آنکه به منظور بهبود شرایط کار با توجه به طول روز کاری و حداقل سن استخدام دختران و پسران و همچنین تامین بهداشت و سلامت، پارهای موارد باید رعایت شوند.
همانطور که فلور میگوید دو فرمان صادره در سال 1923 تقریبا متضمن این نکات بودند: «پسران و دختران در کارگاههای جداگانه کار کنند و کارگرهای مختلط به کلی ممنوع شوند.»
همچنین «سرکارگر مرد (که الگوی کار را به کارگرها یاد میدهد) نباید به کارگاه دختران وارد شود بلکه در آنجا باید سرکارگر زن عهدهدار کار باشد.» روشن نیست دلیل اعلان جدایی کارگران چه بوده و آیا این قانون اجرا شده است یا نه. به هر حال اطلاعاتی در مورد آزار جنسی زنان بافنده فرش در این دوره نداریم.
در دهه 1930 اولین مرحله صنعتی شدن ایران و همینطور تلاشهای عینی برای دولتیسازی و مدرنیزاسیون مشاهده شد. جاده، تلفن، اتومبیل، راهآهن، کارخانههای دولتی و همینطور مدارس مدرن، دانشگاه، تعدادی آموزشگاه برای دختران، کشف حجاب و موازین حقوقی جدید به وجود آمد.
در این دوره زنان به شرکت در دانشگاه تشویق شدند، شغل معلمی را بر عهده گرفتند و برای رشد بخش دولتی فعالیت کردند. دستگاه اداری دولتی رشد نسبتا سریعی کرد و تعداد اندکی از زنان طبقه متوسط مدرن را جذب کرد. 29 کارخانه ریسندگی در مقیاس وسیع در سالهای 1939-1931 و عمدتا در اصفهان، یزد و کرمان به وسیله دولت و نیز بخش خصوصی ساخته شدند.
به هر حال شهرنشینی، صنعتی شدن و پرولتاریزه شدن محدود بود و به همان میزان رشد کارگر زن شهری یا مدرن را محدود میکرد. علاوه بر آن قانون تحریم اتحادیههای کار 1936 فعالیت طبقات کارگر را کاهش داد. در دهه 1930 هنوز 79 درصد جمعیت مردم در مناطق روستایی زندگی میکردند.
برآورد میزان نیروی کار صنعتی در اواخر دوره رضاشاه متغیر است. فلور با برآورد 260 هزار نفری عبدالله اف و 525 هزار نفری یک نظامی روسی موافق نیست چرا که «از 2/ 1 میلیون نفر نیروی کار مردان فعال و نیروی کار چشمگیر زنان که میزان آن مشخص نیست، کم میآید.» بیشک بسیاری از این کارگران زن در صنعت فرش متمرکز بودند و به کار خود بهعنوان «بزرگترین منبع استخدام ادامه میدادند.» این رقم بدون تفکیک جنسی و بر اساس برآورد یک آمریکایی 25 هزار نفر بود. با این حال فلور تفکیک کارگران صنعت ریسندگی را ارائه داده است.
او در مورد کرمان مینویسد: «حدود 7 هزار کارگر در صنعت فرش مشغول به کار هستند که 75 درصد آنها را بچههای 6 تا 12 سال و زنان و 25 درصد باقیمانده را نوجوانان تقریبا 15 تا 18 سال تشکیل میدهند.» در مارس 1937 دوازده کارخانه نخ ریسی 4 هزار و 313 مرد، 961 زن و 2 هزار و 378 کودک را استخدام کردند. به زنان و کودکان همیشه بهطور قابل ملاحظهای پول کمتری نسبت به کارگران مرد پرداخت میشد.
پژوهشگر دیگری به نام بهاریر فقط آمار فعالیت اقتصادی جمعیت مردان را فراهم کرده است. او مینویسد در سال 1946، 75 درصد جمعیت فعال اقتصادی کشاورز بودند ارقام برپایه گزارش بهاریر وجود 5/ 2 میلیون خانواده کشاورز را نشان میدهند؛ بنابراین آشکار میشود که کشاورزی و صنایع خانواده محور در اهمیت اقتصادی خود باقی ماندند؛ و کار بدون دستمزد زنان در کشاورزی و فعالیت عشایر چوپان ادامه یافت.
چه در مناطق شهری و چه در مناطق روستایی درآمد و شرایط کار بسیار بد بود و به ویژه در تأسیسات بخش خصوصی اوضاع ظالمانهای حاکم بود. صاحبان کارخانهها اغلب کارگران را بد نام میکردند. از پرداخت حقوق آنها مضایقه میکردند یا آنها را به محض مشاهده نقض قانون تنبیه بدنی میکردند. علاوه براین در کارگاههای بخش خصوصی استفاده از کار کودکان و کارگران ضعیف متداول بود. فلور از وضع یک کارخانه ابریشم در چالوس در سال 1933 گزارش میدهد که برای بافت ابریشم یزدی، نیروی جدید را با اجبار استخدام میکرد.
در صنعت فرش، کارگران (عمدتا زنان و کودکان) بینایی خود را از دست میدادند و به بدریختی در رشد فیزیکی مبتلا میشدند. بهرغم صنعتی شدن کشور در عصر رضاشاه، بازهم اقتصاد سیاسی عمدتا تا سال 1950 بر پایه کشاورزی بود و زنان نقش مهمی در تولید خوراک و صنایع خانه محور داشتند.
کارگاههای ریسندگی و بافندگی فرش در مناطق شهری و روستایی زنان کارگر را جذب میکردند و در مناطق شهری گروهی از زنان در خدمات شخصی و خصوصی به کار مشغول شدند. آنان به کارهایی، چون خدمتکاری خانه، نظافت، اصلاح صورت زنان (بنداندازی)، بختبینی و... مشغول بودند.
منبع: والنتین مقدم، «تاریخ کارگران زن در ایران عصر جدید»، ترجمه یزدان فرخی، نشریه زمانه 1385.