اینروزها میتوانید «ترولها» را همه جا ببینید، موجوداتی که در گذشتهای نهچندان دور بهعنوان هیولاهایی دوستداشتنی به شهرت رسیدهاند و اکنون بهسادگی تمام دنیای مجازی را تسخیر کردهاند. البته این موجودات در محصول تازه کمپانی دریمورکز انیمیشن، تغییرات زیادی کردهاند، «ترولها» مانند گذشته مسکوت و مخوف نیستند، آنها آواز میخوانند، میرقصند و علاقه زیادی به ابراز محبت به دیگران از طریق در آغوش کشیدن آنها دارند. بیشک ترولهایی که شاهد آنها هستیم برای لذت بردن کودکان از این انیمیشن طراحی شدهاند و باید اعتراف کرد که «ترولها» انیمیشنی مناسب برای کودکان است. در تعبیری دیگر یکی از غیرکودکانهترین موجوداتی که در قرن اخیر دنیا شناخته است با تمهیداتی جالب مبدل به داستانی کودکانه شده است.
در مورد تاریخچه ترولها میتوان گفت که اولینبار این موجودات نهچندان زیبا با موهای عجیبی که داشتند در دهه 60 و 70 در قالب عروسکهایی کودکانه پدیدار شدند. این عروسکها پس از مدتی در اروپا با استقبال کودکان مواجه شده و تا اواسط دهه هفتاد در دستان بسیاری از کودکان آن دوران دیده شدند. اما در انیمیشن والت دورن و مایک میچل، خبری از پیشینه این موجودات نیست. ما نمیدانیم ترولها از کجا آمدهاند و دلیل آرایش موهای عجیب آنها چیست! بیشتر تمرکز این انیمیشن روی دلایل شادبودن یکی از شخصیتهای دهکده ترولها با نام پاپی(با صداپیشگی آنا کندریک) است. ماجراهای زندگی پاپی زمانی رنگ و بویی چون داستانهای پریان بهخود میگیرد که مجبور میشود بههمراه ترولی بد اخلاق و متفاوت با نام برانچ (با صداپیشگی جاستین تیمبرلک) راهی سفری مخاطرهانگیز شود.
ماجراهای انیمیشن «ترولها» بازمیگردد به زمانی که آنها در مخفیگاه کوچک خود در میان شاخههای یک درخت در صلح و آرامش زندگی میکنند. ترولها در ذات موجودات بسیار شادی هستند، موجوداتی خوشبین که از هر فرصتی برای آواز خواندن و رقصیدن استفاده میکنند. در همسایگی ترولهای کوچک اندام موجوداتی غولپیکر و غمگین با نام برگنها زندگی میکنند. موجوداتی که همواره غمگین و افسرده هستند بر اساس تجربههایی از گذشتههای دور متوجه شدهاند که خوردن ترولها میتواند شادی را به جمعیت آنها بازگرداند. به این ترتیب برگنها سالیانه مراسم با شکوهی با نام «ترول خورون» راه انداخته و شادی را برای مردم خود به ارمغان میآورند. در این میان پادشاه ترولها با نام پپی (با صداپیشگی جفری تامبور) تصمیم میگیرد از راهی مخفیانه مکان زندگی مردم سرزمینش را تغییر دهد. ترولها از سرزمین برگنها میگریزند و در دهکدهای کوچک زندگی تازهای آغاز میکنند. از سویی دیگر برگنها با نبود عامل شادی اصلی خود دچار رخوت و ناراحتی میشوند. سالها میگذرد و برگنها که دیگر از بازیافتن شادی ناامید شدهاند به زندگی تلخ خود ادامه میدهند. تنها برگنی که امیدوارانه برای یافتن مکان اختفای ترولها تلاش میکند، سرآشپزی پیر و بدجنس (با صداپیشگی کریستین برانسکی) است. او پس از یافتن جای ترولها، تعدادی از آنها را میرباید تا بتواند جایگاه پیشین خود نزد پادشاه سرزمینش را بازیابد. اما شادترین ترول دنیا، پاپی، تصمیم میگیرد عملیات نجاتی برای رهایی دوستانش ترتیب دهد و بههمین دلیل با همراهی برانچ راهی سرزمین برگنها میشود. ناگفته پیداست که این سفر موجبات دوستی پاپی و برانچ را فراهم میسازد و از سویی دیگر باعث بیدارشدن روح شادمانی در برگنها میشود.
ترکیب صداپیشگان اثر بهدرستی مخاطب را تحتتاثیر قرار میدهد. ترکیب جاستین تیمبرلک، آنا کندریک، گوئن استفانی، زویی دشانل و ستاره تئاتر برادوی، کریستین برانسکی بهخوبی از پس انتقال حس به مخاطبان خود برآمدهاند و قطعههای زیبای آوازخواندن را برای علاقهمندان این ژانر به ارمغان آوردهاند. از سویی دیگر یکی از تمهیدات هوشمندانه سازندگان اثر استفاده از قطعههای معروف عامهپسند در بدنه اصلی فیلم به حساب میآید. از این رو ما شاهد محبوبیت دوچندان قطعههایی که در دنیای «ترولها» اجرا میشود در فضای مجازی بودیم. آثاری که به سرعت با محبوبیتی عجیب در میان کودکان و مخاطبان بزرگسال دنیای انیمیشن مواجه شد. ترکیب منسجم موسیقیایی اثر تاثیری شگفتانگیز بر کلیت انیمیشن «ترولها» گذاشته است. ترتیب صحیح استفاده از این موسیقیها توانسته است جان تازهای به انیمیشن موزیکال والت دورن و مایک میچل ببخشد. جاناتان ایبل و گلن برگر فیلمنامه اثر را نوشتهاند، فیلمنامهای که با داستانی خطی و کلاسیک پیش میرود و سعی دارد مخاطبان را با هر آنچه مواجه کند که از تماشای چنین اثری انتظار دارند. داستانی مشخص و قابل حدس که بیشتر تمرکز خود را بر اجرای صحیح آوازهای خود گذاشته است.
فرمولیبودن چارچوب ساختاری «ترولها» گرچه مشکلات زیادی برای این اثر بهوجود میآورد ولی بیشک مخاطب این گونه آثار را از تماشای چنین اثری راضی میکند زیرا با حضور آثار مترقی و قدرتمند پیکسار و دیزنی بیشک کمتر مخاطبی از انیمیشن دریم ورکز در این دوران توقع تغییر قواعد موجود در دنیای انیمیشنسازی را دارد. اکثر مخاطبان آثار دریم ورکز برای دیدن نشانهها و قواعد از پیش مطرح شده به دیدن این قبیل آثار میروند. نکته قابل توجه دیگری که میتوان در بحث قطعههای موسیقی این اثر کودکانه به آن اشاره کرد عملکرد جاستین تیمبرلک بهعنوان خوانندهای حرفهای است. تیمبرلک بهوضوح در لحظاتی از فیلم قدرت برابری با خوانندگان دیگر دنیای «ترولها» را ندارد. این عملکرد ضعیف با توجه به نقش محوری که تیمبرلک صداپیشگی میکند یکی دیگر از نقاط ضعف اصلی انیمیشن را رقم میزند. کندریک که حال با سری فیلمهای «چرخش کامل» تجربههای زیادی در زمینه موسیقی برای خود کسب کرده است بهراحتی بهترین صداپیشگی اثر را انجام میدهد. این در حالی است که کندریک یکی از فاجعهآمیزترین سالهای زندگی خود در زمینه هنرپیشگی را پشت سر گذاشته است. کندریک با پنج اثر سینمایی در سال گذشته یکی از پرکارترین سالهای حرفهاش را پشت سر گذاشت، با این احوال شکست تجاری سه فیلم از این آثار و قرار گرفتن فیلمهای «خانواده هولار» و «یک کار گیر بیار» در میان ضعیفترین آثار سال از لحاظ هنری ضربه مهلکی بر بدنه کارنامه وی وارد کرد. باتوجه به اینکه یکی از قطعههای موسیقی«ترولها» نامزد جایزه اسکار شده است کمی از بار وضعیت اسفناک کارنامه کندریک در سال 2016 کم کرده است.
در مبحث فیلمنامه «ترولها» میتوان به پیامهایی که نویسندگان سعی در انتقال آن به مخاطبان کودک خود دارند اشاره کرد. این پیامها گرچه بهشدت تکراری و کهنه بهنظر میرسند ولی برای کودکان همچنان واجد ارزشهایی فرامتنی هستند. از این لحاظ که کودکان هر نسل میتوانند با مورد خطاب گرفتن با این قبیل پیامها با مقولههایی چون بخشش، اهمیت شاد بودن، اهمیت وجود خانواده و نوعدوستی مواجه شده و از آن تاثیر بگیرند. از این لحاظ انیمیشن «ترولها» گرچه برای بزرگسالان خستهکننده و تکراری بهنظر میرسد ولی کارایی خود برای دورههای سنی پایینتر را از دست نمیدهد و با مرور زمان نیز میتواند نسلهای تازهتر را مخاطب خود قرار دهد.
در نهایت باید گفت انیمیشن «ترولها» گرچه اثر قدرتمند و تاثیرگذاری چون «درون بیرون» و یا «بالا» نیست ولی جذابیتهای بالقوه خود را دارد و برای دورههای سنی پایین واجد جذابیت است. گرچه میتوان در نگاه ابتدایی زشتبودن قطبهای منفی فیلم را دلیلی برای دوری کودکان از این انیمیشن در نظر گرفت ولی نباید فراموش کرد که ترولها در حال حاضر به شکلی رنگارنگ و شاد مبدل شدهاند و در دهه 60 در رویکرد زیباییشناسی مردم جهان موجوداتی نهچندان زیبا محسوب میشدند. از این رو اهمیت وجود چنین موجوداتی (حتی قطبهای منفی انیمیشن) برای شکستن قواعد زیباییشناسی در کودکان است. اینکه تمام موجودات کره زمین از مخوفترین تا به اصطلاح زشتترین آنها دارای روح هستند و با نگاهی صحیحتر میتوان آنها را دوست داشت. اهمیت زیباییشناسی صحیح در کودکان مهمترین دستاورد انیمیشن «ترولها» محسوب میشود. دستاوردی که بهترین دلیل برای تماشای این انیمیشن شاد و رنگارنگ توسط تک تک اعضای خانواده بههمراه کودکان است.
مترجم: آرش واحدی
روزنامه صبا