ماهان شبکه ایرانیان

روابط بازرگانی ایران و فرانسه در عصر صفوی

به موجب قراردادی بین ایران و فرانسه که ماری کلود پرتی، سیاح فرانسوی هم در آن نقش داشت «بازرگانان فرانسوی از تسهیلات و مساعدت‌های لازم برخوردار و برای عبور از سرزمین ایران از پرداخت مالیات و عوارض گمرکی معاف می‌شدند. ضمنا حق محاکمه اتباع فرانسوی بر عهده کنسول‌ها محول می‌شد.

روابط بازرگانی ایران و فرانسه در عصر صفوی

نقطه عطف در مناسبات ایران و فرانسه، روابط بازرگانی دو کشور بود. در سال 1599 م/ 1007 ق، زمانی که شاه‌عباس، آنتونی شرلی و حسینعلی بیگ بیات را به سفارت به اروپا فرستاد (سفرنامه برادران شرلی،1362: 98)، از آنان خواست تا با پادشاه فرانسه ملاقات کنند و در مورد امور تجاری ایران اطلاعاتی در اختیار فرانسه بگذارند و با آن‌ها به توافق برسند.

هانری چهارم با توجه به توافق و دوستی فرانسه و عثمانی، از شنیدن سخنان آنتونی شرلی که حامل نامه و پیشنهادی از جانب شاه‌عباس اول برای عقد اتحادی بین دولت‌های مسیحی و ایران علیه ترک‌ها بود، امتناع کرد. اگر هانری چهارم با گشودن باب مذاکره موافقت می‌کرد شاید روابط ایران و فرانسه در سده 17 م. صورت دیگری می‌داشت (کرویس،1389: 37).

دلاواله بار‌ها شاه را به جلب بازرگانی فرانسه تشویق کرده و این موضوع در سفرنامه اوکاملا مشهود است. دلاواله معتقد بود برای تحریک و آزار عثمانی‌ها باید فرانسویان را اجیر کرد تا به ایران بیایند «زیرا آنان هستند که بیشترین وجوه نقد را به مشرق زمین آورده‌اند و همه می‌دانند که آنان در حلب و سایر بنادر به امر تجارت اشتغال دارند به خصوص به‌دلیل اهانت‌هایی که عثمانی‌ها در قسطنطنیه به سفیر فرانسه کرده بودند، چیزی از قطع رابطه‌شان باقی نمانده است» (دلاواله،1380، ج. 1: 699).

البته فرانسه بیشتر خواستار روابط فرهنگی بود به همین دلیل کشیشی فرانسوی از فرقه ژزوئیت (یسوعی) به نام «ژوست» در سال 1610 م/ 1019 ق. به دربار ایران فرستاده شد.

فرانسوی‌ها آخرین ملتی بودند که از امتیازات تجارت شرق برخوردار شدند و موقعی شروع به کارکردند که انگلیسی‌ها و هلندی‌ها در دریای هند و خلیج‌فارس دارای قدرت و نفوذ فوق‌العاده‌ای بودند (تاج بخش،1372:710). از نظر شاردن، کمپانی فرانسه گرچه از استقرار خود در هند شرقی زیان نمی‌برد، اما سود سرشاری هم نصیبش نمی‌شد. فرانسه نه تنها به قدرکمپانی هلند موفقیتی کسب نمی‌کرد بلکه ممکن بود درآمدش هم از منافع انگلیسی‌ها و پرتغالی‌ها کمتر باشد.

«این دو، مدت‌های نسبتا طولانی بود که با هوشیاری زیاد در هندوستان به بازرگانی پرداخته و با هلندیان نیز نوعی رقابت دوستانه داشتند؛ بنابراین فرانسویان چهارمین ملتی بودند که برای بازرگانی به هندوستان پا گذاشتند» (شاردن،1374، ج. 2: 561).

عده کمی از بازرگانان فرانسوی به ابتکار خود به ایران سفر کردند و معاملات پر‌بهره‌ای انجام دادند. تاورنیه و پس از او شاردن بهترین نمونه این مردان مبتکر بودند که همه خطرات و زیان‌ها را به جان خریدند و به شرق رفتند و داد و ستد کردند. آن‌ها شاهد ورود کمپانی پادشاهی فرانسه به بازار ایران بودند.

این دو به تجارت جواهرات و سنگ‌های قیمتی اشتغال داشتند. تاورنیه در مورد ارتباط ایران و فرانسه در زمان شاه‌عباس اول می‌نویسد: «شاه‌عباس که پادشاهی عاقلی بود و مملکت ایران را از حیث تجارت عقیم و پول را در کشور کم دید، مصمم شد اشخاصی را با ابریشم خام به اروپا بفرستد که میزان تجارت و رواج آن را به‌دست آورد و بدین وسیله شاید بتواند از خارج، پولی داخل مملکت خود بنماید؛ بنابراین تصمیم گرفت سفرایی به دربار آن‌ها بفرستد.

اول از فرانسه شروع کرد و پروژوست کشیش کاپوسان را به سفارت نزد هانری کبیر فرستاد، اما او چند ماه پس از فوت هانری به پاریس وارد شد و جوابی که توانست از دولت فرانسه تحصیل نماید این بود که اگر پادشاه ایران با فرانسه کاری دارد باید سفیر جدیدی نزد لوئی سیزدهم بفرستد که این هم اتفاق نیفتاد» (تاورنیه،1369: 404-401).

در زمان حکوت لویی چهاردهم و با تلاش وزیر دارایی او یعنی «کلبر» فرانسه مانند هلند و انگلیس دست به تاسیس شرکت هند شرقی زد. شاردن در مورد تاسیس کمپانی فرانسوی و نقش کلبر می‌نویسد: «سال 1664 م/ 1075 ق. آغاز‌گر دوران شکوفایی فرانسه می‌باشد و علوم و فنون گسترش یافت.

کلبرکه به ترقی کشور خود علاقه داشت از طرف شاه ماموریت یافته بود در گسترش روابط بازرگانی فرانسه بکوشد، از این رو به ایجاد کمپانی هند شرقی فرانسه همت گماشت و کارفرمایان مجرب هلندی را به خدمت گرفت» (شاردن،1374، ج. 2: 559).

لویی چهاردهم نیز نامه‌ای به شاه‌عباس دوم نوشت و به همراه سه سفیر به دربار ایران اعزام کرد و در نامه اظهار کرد: «بنا بر تمایلات عده کثیری از رعایای ما راجع به استقرار تجارت در ممالک محروسه شما، ما یقین داریم که اعلیحضرت نیز بر ثمرات و منافع مشترک این اقدام برای اتباع هر دو کشور آگاهی دارد. این رابطه در تجدید مناسبات دوستی دیرینه بین ایران و فرانسه موثر است» (شاردن،1350، ج. 3: 169).

شاه‌عباس دوم به‌دلیل علاقه‌ای که به ایجاد رابطه با اروپاییان داشت بسیار مایل بود که با انعقاد قرارداد‌هایی متقابل با پادشاهان غربی، بر اعتبار و اهمیت خود در مقابل عثمانی بیفزاید، بنابراین هیات‌های اعزامی را به گرمی می‌پذیرفت. در سال 1666 م/ 1077 ق. اعضای هیات فرانسوی به دربار ایران عازم شدند. شاردن نیز با آنان ملاقات کرده بود که این ملاقات برای شرکت فرانسوی بسیار مفید و موثر واقع شده بود.

در واقع شاردن در ایجاد این رابطه نقش موثری داشته است. از آنجا که دربار ایران اطلاعات لازم درباره کمپانی در دسترس نداشت قرار بر این شده بود که اخذ تصمیم قبلی در مقابل تقاضا‌های هیات اعزامی موکول به زمانی شود که سفیران کمپانی به ایران بیایند.

اما پس از مذاکرات شاردن با شاه و وزیران، تمام پیشنهاد‌های هیات اعزامی مورد قبول واقع شد. البته کمپانی هم از تجارت ایران اطلاعات کافی در اختیار نداشت و بعد از ورود روسای کمپانی به هند بود که صحبت از فرستادن کشتی به ایران به میان آمد. شاه نیز نمایندگان کمپانی را پذیرفت و قرار شد کمپانی تا سه سال از پرداخت عوارض و گمرک معاف شود (شاردن،1350، ج. 3: 172).

در دوره حکومت شاه سلیمان نیز روابط دو کشور برقرار بود. سانسون نسبت به پذیرش بازرگانان فرانسوی می‌نویسد: «شاه ایران نسبت به بازرگانان فرانسوی نیز کمال لطف و مرحمت را دارد. زمانی که «مونت فره» رئیس موسسه بازرگانی کمپانی هند شرقی در بندر عباس به دلیل اینکه رئیس گمرک مبلغ قابل ملاحظه‌ای از پول او را توقیف کرده بود، به شاه شکایت کرد، شاه دستور داد تمام پولش را بازگردانند» (سانسون،1346: 35).

در زمان شاه سلطان حسین نیز سفیری از طرف ایران برای گسترش روابط بازرگانی به دربار لویی چهاردهم اعزام شد. لویی چهاردهم نیز در سال 1704 م/ 1116 ق. «فابر» را به‌عنوان سفارت فرستاد. ماری کلود پرتی (لابرولاندیر) نخستین زن اروپایی که اقدام به سفر به ایران کرد نیز همراه فابر بود. بعد از مرگ فابر، «فیشل» جایگزین او شد.

اهداف این سفیران درخواست آزادی تجارت فرانسویان در ایران بود (گرس،1370: 253). سرانجام به موجب قراردادی بین ایران و فرانسه که ماری کلود پرتی، سیاح فرانسوی هم در آن نقش داشت «بازرگانان فرانسوی از تسهیلات و مساعدت‌های لازم برخوردار و برای عبور از سرزمین ایران از پرداخت مالیات و عوارض گمرکی معاف می‌شدند. ضمنا حق محاکمه اتباع فرانسوی بر عهده کنسول‌ها محول می‌شد.

شاه ایران باید خانه‌های مناسب در اختیار بازرگانان فرانسوی بگذارد، بازرگانان هم بتوانند پرچم فرانسه را بر فراز خانه‌های خود نصب کنند و در مقابل این امتیازات، ایرانیان مجاز شده بودند که در اسکله‌های بندر مارسی روی کشتی‌های فرانسوی به داد وستد بپردازند، ولی نباید کالا‌های ممنوع را وارد فرانسه کنند» (گرس،1370: 376). همچنین اگر یک ایرانی در فرانسه می‌مرد، اموالش به‌دست کنسول ایران سپرده و قروضش هم از اموالی که داشت پرداخت می‌شد (میراحمدی، 1371: 208).

در ایام حمله اعراب مسقط بر سواحل ایران، حکومت ایران برای درخواست کمک از فرانسوی‌ها، سفیری را به فرانسه فرستاد. «محمد‌رضا بیگ» یکی از سفرایی بود که در سال 1714 م/ 1126 ق، به‌عنوان نماینده شاه سلطان حسین به دربار لویی چهاردهم رفت تا در زمینه همکاری‌های ایران و فرانسه به گفت‌وگو بنشیند. فرانسوی‌ها حاضر به کمک نظامی به ایران نبودند و فقط راضی به امضای یک قرارداد بازرگانی شدند.

محمدرضا بیگ برای اینکه در انجام ماموریت خود موفقیتی کسب کند، حاضر شد قرارداد دیگری به نفع فرانسوی‌ها امضا کند و امتیازات جدیدی به آن‌ها بدهد از جمله مفاد این قرارداد (1715 م/ 1127 ق) این بود که فرانسویان حق داشتند بدون پرداخت عوارض گمرکی، هر نوع کالای اروپایی یا هندی به ایران وارد یا صادر کنند (میراحمدی، 1371: 207).

تنها درخواست محمدرضا بیگ، اتحاد فرانسه با ایران علیه مسقط بود (هربت،1362: 19-18). با این وجود او نتوانست در ماموریت خود موفقیتی به‌دست آورد.

این فرد مانند بسیاری از دیگر مسافران ایرانی خارج از کشور، یادداشت یا سفرنامه‌ای از خود برجای گذاشت و از بیم کیفر‌های سخت پادشاه دست به خودکشی زد (هربت،1362: 141-140). حضور ناموفق محمدرضا بیگ در پاریس حتی انتقاد افرادی همچون سیمون و مونتسکیو را هم در پی داشت (حائری،1372: 176).

مدتی پس از سفارت محمدرضا بیگ، هیات دیگری از ایران به پاریس آمد تا اقدامات فابر را که توسط لابرولاندیر به نتیجه مطلوب رسیده بود، پیگیری کند. فرستاده جدید شاه بعد از ورود به پاریس با وزیر امور خارجه وارد مذاکره شد و در نتیجه مذاکرات، آن دو به توافق کامل رسیدند (گرس، 1370: 393). به‌طور کلی باید گفت که تجارت فرانسویان هرگز به پای انگلیسی‌ها و دیگر اروپاییان نرسید.

شاردن می‌نویسد: «فرانسویان از حیث تجارت و بازرگانی کار مهمی انجام نمی‌دهند، به‌طوری که مجموع کل مبلغ داد‌و‌ستد آن‌ها مساوی با فعالیت یک بازرگان معتبر است» (شاردن،1349، ج. 1: 259). در امور مذهبی، مبلغان فرانسوی موفقیت بیشتری به‌دست آوردند.

- بخشی از یک مقاله به قلم سیدمصطفی طباطبایی و راضیه محمدقاسمی

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان